#پارت_6
#ستاره_پر_درد
ستاره حتی به من که مادرش بودم هم چیزی نمیگفت، اینقدر دیر به دیر سر میزد که من بعضی وقتها بی وقت پا میشدم میرفتم خونشون.
نگرانش بودم، این سر نزدنهای ستاره با اون حرفهایی که در مورد دلتنگیش از خونه میگفت جور در نمیاومد.
مادر: سلام مادر، پارسال دوست امسال آشنا، خبری ازت نیست؟ چرا نمیای یه سر بزنی؟
ستاره: وقت نمیکنم، صبح تا شب رضا خونه نیست، بحث بارداریهم هست که نمیزاره دیگه...
مادر: حالا دیگه من غریبه شدم؟ اینجوری خبر مادربزرگشدن رو میدن؟ نباید زودتر میگفتی؟
ستاره: اینقدر شوق و ذوق داشتم که یادم رفت، میخواستم با رضا بیایم بهتون سر بزنیم و اونجا جشن بگیریم ولی رضا وقت نکرد.
ستاره وقتی این حرفها رو میزد من همه رو باور میکردم، یه درصد هم فکر نمیکردم ستاره با شوهرش مشکل داشته باشه.
مثل بقیه مادرها منتظر موندم نوهام دنیا بیاد.
چون حس کرده بودم دخترم از چیزی داره ناراحتی میکشه، خودم تصمیم گرفتم بیشتر بهش سر بزنم و حواسم رو جمع کنم.
۹ماه خودم دخترم رو تو پر نگه داشتم، به رضا هم می سپردم خیلی مراقب ستاره باشه.
اونم میگفت چشم، مثل چشمهام مراقبم ازش.
اما ستاره تو ایام بارداریش بیشتر لاغر شد، خوشحالیای تو صورتش نمیدیدم، نه خودش، نه همسرش.
اما من خیلی خوشحال بودم، با خودم میگفتم که هر مشکلی تو زندگی ستاره باشه با اومدن بچه حل میشه.
شغل رضا آزاد بود، طوری بود که صبح تا ظهر حالت عادیش بود سرکار باشه، برام سوال بود که چیکار میکنه که تا نصف شب بیرونه و ستاره رو اینجور تنها گذاشته.
تناقضهای رفتاری رضا برام جای سوال بود، شکهایی کرده بودم ولی مطمئن نبودم.
✍ف.پورعباس
🚫کپی و انتشار به هر شکل و صورتی ممنوع
~~~~✍️🧠✍️~~~~
@taravosh1
~~~~✍️🧠✍️~~~~
زلیخا جوان شد و بینا گشت💝
نه ز بهر عشق یوسف❣
چون عشق احمد در دل او پیدا گشت💝
✍ف.پورعباس
اون لحظهای که تو روضه میخوای همراه جمعیت، امام حسین رو صدا بزنی و یهو یاد لحظات سیاه و چرکی میفتی که سرگرم گناه بودی و از امام حسین خجالت میکشی و صدای یاحسینت توی گلوت خفه میشه !
به واللّه که امام حسین خجالتزدههایی که خودشون رو بین جمعیت روضه قایم میکنن، پناه میده .
#پارت_7
#ستاره_پر_درد
مادر: ستاره جان مامان سیسمونی برا بچه خریدید؟
ستاره: نه هنوز چیزی نخریدم
مادر: ستاره الان یک سال از ازدواجت گذشته و داری مادر میشی، من متوجه تو شدم، میدونم یه مشکلی تو زندگیت هست، بگو چی شده؟ زندگیت مثل بقیه زن و شوهرها نیست، رفت و آمدهات با دوستات قطع شده، با ما قطع شده، کلاسهای ورزشی رو رها کردی، همه اینا یهویی، چی شده؟
ستاره: مامان چطوری این همه رو دیدی؟ من واقعا مشکلی ندارم، زندگیم با رضا خوبه، بعد طبیعیه رضا صبح میره و خسته برمیگرده، وقت نمیکنم به این همه برنامه برسم، دوست دارم بیشتر وقتم رو پیش رضا بگذرونم، حالا بارداریهم بهش اضافه شده.
مادر: خدا کنه همین طور باشه واقعا.
فهمیده بودم دخترم باز هم راست قضیه رو نگفت، خودم براش لباس سیسمونی خریدم بردم خونه دسته بندی کردم، سبد مخصوص لباسهای بچه رو خریدم میبردم خونه ستاره.
پوشاک و شیشه شیر و پستونک خریدم.
از درون میسوختم، از آب شدن دخترم من هم آب شدم.
پدرش هم متوجه تغییرات ستاره شده بود، اونم نگران بود، ولی هیچ کدوممون نمیدونستیم چه کنیم؟ چطوری بفهمیم مشکل ستاره چیه؟
صبح تا شب رو با نگرانی سر میکردم، تو فکر و خیال بودم، چی به سر ستاره من اومده؟
........................
ستاره: سلام رضا جانم
مثل همیشه فقط سر تکون داد و رفت تو اتاق.
این بار رفتم و دستش رو گرفتم و پرسیدم:
رضا تو منو دوست نداری؟ چرا اینقدر سرد رفتار میکنی؟ الان داریم بچهدار میشیم، اما تو هیچ شوق و ذوقی نداری، میشه بگی دلیلش چیه؟
رضا: اینجوری حرف میزنی که دلم به حالت بشکنه؟ شما زنها بازیگرهای خوبی هستید، مهر و محبتتون رو میکنید، استفادههاتون رو از مردها میبرید و بعد هم مهریهتون رو میخواید و میگید واجبه باید بدی، اگر ندی اون دنیا باید جواب پس بدی.
ستاره: رضا چرا اینقدر بحث مهریه برات مهمه؟ من تو این یک سال حرفی از مهریه زدم؟ من که نگفتم مهریهام رو میخوام.
رضا: یه روزی میرسه که مهریهات رو بخوای.
ستاره: میشه بیخیال بحث مهریه بشی؟ همین هفتههاست که پسرمون دنیا بیاد، حتی یه بار هم ننشستیم در مورد اسمش باهم حرف بزنیم، اینکه برا آیندهاش چه برنامهای داریم، کلی مسئله ریز و درشت.
رضا: خیلی رو اعصابی، برو بیرون، من از این ناز و اداهای شما زنها بدم میاد.
هرچند رضا بیمهری نشون میداد و تو این یک سال حتی یک بار ستاره یا عزیزم صدام نزد ولی من تمام تلاشم رو میکردم که باهاش مقابله به مثل نکنم.
میگفتم اونم انسانه، هرچی باشه یه روزی مهرم به دلش میافته و محبتهام جواب میده.
✍ف.پورعباس
🚫کپی و انتشار به هر شکل و صورتی ممنوع
~~~~✍️🧠✍️~~~~
@taravosh1
~~~~✍️🧠✍️~~~~
نمیخواید یکم با ستاره حرف بزنید؟
https://eitaa.com/joinchat/902431193C24bb65b3a3
قیمت کتاب جولیا تا زهرا
150هزارتومن
به شش نفر اولی که سفارش بدن امروز به مناسبت ولادت پیامبر کتاب ارسال میشه با تخفیف و هزینه پست رایگان☺️☺️
و محمد آمد تا کعبه را ز بتها پاک کند❣
کعبه را مهیای تولد علی کند😍
هر جا نام احمد آمده، علی همچو قمر سرآمده💝
✍ف.پورعباس
به نام خدایی که صبح و طلوع زیبای آن را آفرید❤️
دوستان عزیز انشاالله که تک تک لحظه های امروزتون به بندگی خدا و یاد امام زمان سپری بشه 🌷
جاءکم نذیر و بشیر
هم هشدار دهندهاست
هم بشارت دهنده
آمد که هشدار دهد، هرکه راه غیر علی را برفت هلاک شد
بشارت دهد بشر را
هرکه بیافتد به دام علی، قطعا رستگار شد
او محمد است
نامش ستودهاست
زیرا وصیاش، همسر فاطمهاست
✍ف.پورعباس
لَن تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّىٰ تُنفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ
در مسیر عشق ؛
از خیلی چیزها باید گذشـت .
سوره آلعمران | آیه ۹۲