نقد اجتماعی(۱)
🔘راز درهای بسته
موضوع مسدود يا پيچيده بودن راههاي ديدار با مقامات مسئول، به رغم آنكه مسئولند، از دردناكترين موضوعات مبتلابه و در عين حال خطرناكترين و مضرترين موضوعات ضدّ سياسي، ضدّ اجتماعي و حتّي ضدّ امنيّتي هر كشور است.
▫️ترديدي ندارم كه هيچ مقام مسئول آگاه و مديرِ مدبّري مايل به بيخبر ماندن نيست؛ ليكن دو عامل پنهان ندانمكاري و عوامل مياني كاشته شده، مهمترين نقش را در اين فرايند خطرساز و زيانآور ايفا ميكنند.
موضوع ندانمكاري و به عبارت ديگر، سوء مديريّت به انتخاب نابهجا و مطالعه نشدة برخي از مديران مياني برميگردد.
▫️ گزينشهاي حزبي و قبيلهاي مديران كه عموماً به بده بِستانهاي انتخاباتي، رفاقتها و رودربايستيها برميگردد، نه تنها موجب بروز آسيب و لطمه به مديران ارشد ميشود و حيثيّت و صلاحيّت آنها را مخدوش ميسازد؛ بلكه خسارات جبرانناپذيري را به كشور وارد ميسازد كه بيترديد و البتّه در پيشگاه الهي، آن مدير ارشد دربارة كلّ و جزء آن، مسئول و ناگزير به پاسخگويي است.
▫️نزد اهل معنا، مدير بر دايرهاي به چرخش درميآيد، بيآنكه قادر به تدبيرگري باشد و به عكس، مدبّر كسي است كه با تدبير و از روي حكمت و دانايي، ادارة امري را عهدهدار شده و از دقايق پيامدهاي دنيوي و اخروي آن آگاهي دارد.
▫️در موقعيّت ياد شده، آنكه در فرايند داد و ستدها به پست و موقعيّتي رسيده، به صلاح و فساد مقام بالادستي بيتوجّه است و در اين ميان واضح است كه عموم مردم، ضعف و نقصان را به مدير بالادستي نسبت ميدهند.
هر چند كه تكرار مكرّرات ره به دياري نميبرد؛ امّا دربارة اين ماجراي ديرينه، ذكر مواردي ضروري است:
▫️ متأسّفانه در كشور ما، استاندارد ويژهاي براي انتخاب مسئولان و صاحب منصبان وجود ندارد. از همين روست كه مدير و مسئول ارشد تنها به اتّكاي منافع، مصالح و مضارّ شخصي و بدون ملاحظة صلاح عمومي كشور، اقدام به انتخاب صاحبمنصبان ميكند و حتّي پرسش و كنترل آنها را هم بر خود لازم نميشمارد. از اينجا، مهندسان نورسته صاحب پستهاي بزرگ فرهنگي ميشوند، جواناني نوخط، پيشرو، هادي و تدبيرگر امور مرتبط با ميليونها جوان در دهها پست و منصب، معلّمي با استعداد مديريّت يك كلاس درسي، به ناگهان لباس استانداري و وزارت به تن ميكند و ... تو خود حديث مفصّل بخوان از اين مجمل.
▫️در «ايران»، متأسّفانه پستها براي صاحبانشان نوعي حصار امنيّتي ويژه ايجاد ميكنند و مديران را از هر گونه سؤال و نقد در امان نگه ميدارند تا آنگاه كه ويراني امور، شهرة آفاق ميشود و از هم گسيختگي همه را جان به لب ميسازد.
▫️در كجاي عالم ديده شده كه صاحب منصبي در راه خطا به ختا برود و كجروياش از ثريّا بگذرد و عوام و خواص به سمتش انگشتِ اتّهام دراز كنند؛ امّا حلقة ويژة امنيّتي، او را از هر گونه پرسش مصون نگه دارد؟!
از همين جاست كه عرض ميكنم در انتخاب صاحبمنصبان، حدّاقلي از معيارها و استانداردها وجود ندارد.
▫️ متأسّفانه فقدان سيستم نظارتي و كنترل كننده در سازمانها و ادارات و در رستههاي مختلف و مقرّرات توبيخي نيز باعث بسياري خسارات شده است.
البتّه بر روي كاغذ و گاه در شعارها از نظارت و قوّة تنبيهي و تشويقي سخن به ميان ميآيد؛ امّا در عمل، ما فاقد اين نظام مهم و ضروري هستيم. به عبارت ديگر مديران و مسئولان، مبسوط اليد ميمانند و پس از پايان دورة خدمتي نيز، همة سوابقشان در فايلها و گنجينهها ميماند و به دست فراموشي سپرده ميشود. از همين جا، منصبها، مسئوليّتآور نيستند، فرصتي شناخته ميشوند براي زدن گوي آرزوها و آمال.
📚#سخنروز/#زنجیرهاینامرئی
@tarikh_farda
🔘نقد اجتماعی(۲)
آیا مسئولان پاسخگویند؟
چه تعداد از مسئولان را ميشناسيد كه به رغم همة سوابق سوء، به مسلخ سؤال و پرسش كشيده شده باشند؟ به همين دليل، برخي به رغم دست داشتن در مفسدههاي بزرگ، مصون از داغ و درفش، در انتظار دور جديد انتخابات ميمانند تا شايد به قول عوام:
طغاري بشكند، ماستي بريزد جهان افتد به كام كاسه ليسان
مطبوعات صالح و مصلح، خبرنگاران آزاده و خيرخواه و واعظان و معلّمان جامعه ميتوانند چشم و گوش حجّت خدا باشند، در زمين مشاوران اميني باشند كه بي ما به ازاء و دستمزد، خدمات كارشناسي ارائه ميكنند، خطرها را مينمايند، عيوب را يادآور ميشوند، راه برون رفت را بارز ميسازند و تصويري از فضا و محيط بيروني و دور از ديد و دسترس مسئولان و صاحبان مناصب ارائه ميكنند. به شرط آنكه، مسئولان و مشاوران آموخته باشند كه از اين خدمات رايگان، بهره ببرند، آنها را به حساب آورند و همه روزه، اطّلاعات و اخبار را رصد كنند.
متأسّفانه خطّ نادرستي طيّ سالهاي گذشته در كشور جاري شده، اين خط را هم برخي از همان صاحبمنصبان، زيركانه جاري ساختهاند، منتقد، مزدور است.
آنان براي فرار از پاسخگويي، منتقدان را پيشاپيش، ناصالح و مغرض معرفي كرده و نقد جزيي، آنها را دربارة عملكرد يك فرماندار يا رئيس اداره در يك شهرستان به منزلة نقد كلّي نظام، انكار نظام و گاه دشمن و اجير شدة بيگانه فرض ميكنند؛ در حالي كه چنين فرضي اساساً غلط است.
اي كاش ارج نهادن مقام واعظان، متذكّران، منتقدان و مطبوعات مسئول و متعهّد، چنان نهادينه شده بود كه آنان چونان وجدان بيداري قادر به حفاظت و حراست امور و متذكّر ساختن صاحبان امضا ميشدند. در شرايطي روزگار ميگذرانيم كه گاه يك وزير مجرّب هم در طرفـ[ العيني تاوان سادهترين انتقاد را با دريافت نامة معزولي ميپردازد؛
مصنويّتبخشي، مهمترين طريق مصون ماندن از انگشت نقد و اتّهام است و اين مصونيّتبخشي، قبل از آنكه با شلّاق طرد و نفي منتقد حاصل شود، از مسير اصلاح امور و پيراستن خود از لغزشها و اشتباهات صورت ميپذيرد. به عبارت ديگر، ما نياموختهايم كه:
«حاسبوا قبل ان تحاسبوا؛
به حساب خودتان برسيد، قبل از آنكه به حسابتان برسند.»
از آنجا كه تدبيري براي تربيت مديران نيانديشيدهايم، مديران، حسابرسي و پرسش را برادر دوقلوي احراز پست نميشناسند و همواره از آن ميگريزند و تصلّب رأي را با قاطعيّت ممدوح اشتباه ميگيرند؛
وجود خيل كثير كورباش و دورباش، از قديم الايّـام موجب افتخار، قدرتنمايي، نمايش و مانور صاحب منصبان بوده است، هم آنان كه اگر فرمان بيابند تا كلاهي را بياورند، براي خودنمايي سر ميآورند.
متأسّفانه، سازمانهايي همچون منافقين، با ترورهاي كور و به قصد اجراي فرمان مستكبران نقش مهمّي را در ايجاد ديوار حائل بين مردم و مسئولان ايجاد كردند تا آنكه به تدريج، داشتن ديوار و حائل نهادينه شد و دسترسي به متصدّي كارپردازي يك اداره در يك شهرستان نيز سخت و مستلزم ديدن و نواختن جماعت حائل و مراقب است. اين سخن نافي ضرورت نظم و ترتيب امور و داشتن منشي و رئيس دفتر نيست.
ماندن در حلقة گزمهها و دفترها براي مصون ماندن از ديدار مردم سخني ديگر است؛
گاه سازمان و نهادهاي دولتي با سر و صدا و تبليغ از اقدامي نو و منحصر به فرد و طرحي ويژه سخن ميگويند و نظرها را جلب ميكنند؛ در حالي كه مراجعهاي ساده به آرشيو مطبوعات نشان ميدهد كه بارها و بارها اين كشف و كرامتهاي اتّفاق افتاده، توسط مرداني بيريا به انجام رسيده و در قالب دهها كتاب و رساله و صدها مقالة مُفت و مجّاني انجام شده و قابل دسترسي است. در ميان ما و در بدعت برخي مديران، ناديده گرفتن سوابق و لواحق امور و حركت بر مدار صفر درجه مرسوم است. بيخبري مديران و رندي كارگزاران مياني، مانع از آن است تا دانسته شود كه طرح و پروژهاي پيش از اين به اجرا در آمده است، بنابراين ره به عقب
نبايد پوييد و بيتالمال را نبايد ضايع ساخت.
📚#سخنروز/#زنجیرهاینامرئی
@tarikh_farda
🔘نقد اجتماعی(3)
ظاهر مذهب ومحتسبان
طيّ سالهاي اخير، به هر دليل بخش عمدة توان و توجّه دولتمردان مصروف صورت مادّي و حيات بيروني مناسبات مردم، يعني اقتصاد و سياست شده و فعّاليت فرهنگي و حتّي وظايف سازمانهاي متولّي امور فرهنگي، منحصر در هزينة بودجه و امكانات در امور كمّي و شكلي حوزة فرهنگ شده است.
▫️از ديگر سو برخي دلبستگان به صورت اعمال مذهبي و ديني، حسب نوع آموزش و تربيت ويژة خود، هماره، سر در پي برنامهها و آثاري در حوزة دين و فرهنگ و هنر ميگذارند كه با بيان صريح، مستقيم و آمرانه در كار خلق روزگار و تربيت و ارشاد آنها وارد ميشود. از اين رو، در اين نگرش و ادبيات، امر و نهي، تحكّم و توجّه به ظواهر و به طور خاص، ظاهر مذهب از جايگاه ويژه و اولويّت برخوردار ميشود.
▫️نگاه به مردم، قضاوت دربارة اعمال و سير و سلوك آنها نيز از همين منظر (امر و نهي و حكم) معني مييابد. اينان، بيمناك از آخرت خود و گاه مطمئن از صحبت، قول و فعل خود، در پوستين خلق روزگار ميافتند و گاه حتّي، قبل از برپايي قيامت كبرا، پروندة ابناي روزگار را بسته و حكم دوزخي يا بهشتي شدن را نيز به دست آنها ميسپارند و از اين رو:
▫️1. صاحبان اين نگرش در حوزة فرهنگ و هنر، به سان محتسب و آمر به معروف و ناهي از منكر، خلق عالم را تنها به دو گروه سفيد يا سياه تقسيم میكنند. از اين رو، خيل كثيري از مردم و به ويژه جوانان از منظر آنان ناديده انگاشته ميشود و در فراز و نشيب حوادث يله ميمانند؛
▫️2. صاحبان اين نگرش با غالب ساختن بيان مستقيم و آمرانه، فضا براي تربيت هنرمندانه را تنگ و آن همه را از ميدان بيرون ميكنند.
البتّه بايد توجّه داشت كه اين تربيت، هيچ نسبتي با قوالّي، قرديبازي و شعبده ندارد؛
▫️3. چنان كه مبتلايان به ظاهر مذهب، صاحب امضا و منصب رسمي شوند، طيف وسيعي از همراهان و همكاران را در مناصب فرهنگي و اجتماعي در كار وارد ميكنند كه سبب تقويت و بسط بيش از پيش اين جريان ميگردد. به واقع آنها، بسط نگاهي حزبي و تشكيلاتي سياسي را به جاي نگاه فرهنگي در جامعه سبب ميشوند؛
▫️4. غلبة اين وضع به تدريج ، بروز نوعي انحصارطلبي و تماميّتخواهي را نيز سبب ميشود؛ به ويژه آنكه با سنجش همه چيز و همه كس با معيارهاي صوري و برخاسته از برخي برداشتها از احكام و دستورات شرعي و بدون ملاحظات ديگر، صاحبان اين نگرش همة حق را متوجّه خود و خلق را مخطّي يا در معرض خطاكاري تعريف ميكنند؛
▫️5. اين واقعه، در خود و با خود حذف يا اعتزال جمعيّت كثيري از مردم را از دايرة فعّاليتها و حضور فرهنگي و اجتماعي در پي خواهد داشت و به صورت طبيعي، سبب غفلت از مسائل مبتلا به جمعيّتي كثير از مردم نيز
ميشود؛
▫️6. واقعه وقتي به فاجعه نزديك ميشود كه لطافت طبع و لطايف ذوقي، جاي خود را به نوعي خشكي و انعطافناپذيري در صورت و سيرت مناسبات مردم ميدهد و باعث ميگردد تا وجه جمالي و لطيف حضرت حق، اسوهها و نمونهها، آموزههاي ديني و معاريف مندرج در آثار ديني مستور شده و وجه جلالي، شكوه، هيبت، ترس و تنبيه غالب گردد. وجهي كه عمدتاً متوجّه و مخصوص كفّار، منافقان، بيگانگان، معاندان و عاصيان است و نه عموم مردم كه در حوزه و جغرافياي رعاياي يك دولت اسلامي ميزيياند؛
▫️7. این اشخاص، با این نوع نگاه به عالم و آدم، در تصوّر خویش، صدور بخشنامه، گماردن محتسب، صدور احکام قضایی و توبیخ سریع را سادهترین، سریعترین و عملیترین طریق علاج معضلات فرهنگی و تربیت مردمان میپندارند و از همین رو، برای حلّ سریع، همة ابزار و ادوات بازدارنده و توبیخی آشکار و علنی را کارگر و موفّق به حساب میآورند.
📚#سخنروز/#زنجیرهاینامرئی
@tarikh_farda
🔘نقد اجتماعی 4
عزلت گزیدگان
نتایج این ماجرا روشن است. مصاديق مختلف آن در سابقة تاریخی عموم اقوام نیز قابل شناسایی است:
▫️1. اهل هنر و فرهنگ اصیل روی به عزلت یا مهاجرت میگذارند؛
▫️2. پیچیدگی مناسبات اجتماعی و امر و نهي آشكار، شیرینی ویژهای به آلودگی و گناه میبخشد؛
▫️3. پنهانکاری، ریا و سُمعه بر همة روابط اجتماعی مردم غالب میگردد و نفاق و دروغ مجال رشد و بالندگی مییابد. (در جلد اوّل از كتاب «استراتژي انتظار» دربارة غلبة تئوري نقش و پيامدهايش سخن به ميان آمده است)؛
▫️4. فنون ظریف، مانند موسیقی، شعر و ... با خروج از جایگاه و کارکرد اصلی خود، يا تبدیل به ابزاری برای بیان احکام و اوامر و نواهی طالبان بر صورت مذهب غلبه ميكند يا به عنوان ابزار طرب وسيلة هرزگي و گرميبخش محفل عيّاشان میگردد؛
▫️5. لبها از سخن بسته شده و نجوا، غیبت، سوء تفاهم، چاپلوسی و بالأخره توطئه، مقامی ویژه مییابد؛
▫️6. مهاجرت تبدیل به میل و رغبت عمومی اهل فرهنگ و حتّی عموم مردم میشود؛
▫️7. ابتذال مخفی و مخفیکاری در ابتذال، به بدترین شکلی، چونان اژدها خلق روزگار و رعایا را میبلعد؛
▫️8. اضطراب، روزیِ روزان و شبان و ناخواستة مردم میگردد؛
▫️9. فرهنگ و هنر به پستترین و ناکارآمدترین سطح خود نزول مییابد.
▫️پر واضح است که غیبت آثار اصیل و مردان اصیل، همة میدان را به ابتذال و آثار مبتذل میسپارد تا از اینجا، مطرب، دلقک، رمّال، پشت هم انداز و نان به نرخ روز خور و هنر فروش، مجال حضور و عرض اندام بیابد. این واقعه، پایههای فرهنگ و حیات فرهنگی اقوام را چنان سست میسازد که در لحظهای فرو میریزد و از هم میپاشد.
▫️اين همان نكتهاي است كه دلباختگان به تمدّن و فرهنگ غربي و طالبان جامعة باز نيز به شدّت دربارهاش غفلت ميورزند.
▫️نباید از یاد برد که حیات فرهنگی و تمدّنی اقوام، در گرو دوام و بقاي پل بزرگ و ارجمندی است که گذشته را به امروز و امروز را به فردا متصّل میسازد. پایههای این پل ارجمند، مردان بزرگ اهل فرهنگ و شهسواران حقیقی دین و ادبند. همان که باعث برپا ماندن و کشیده شدن این پل حیاتی شده و فرهنگ اصیل را که عامل ماندگاری و عزّت است، از گذشته تا به آینده پیش میبرد.
▫️باقی مردم و از جمله سیاستمداران، صاحبان مشاغل، متولّیان امور معیشتی و حتّی مردان نظامی، تنها هموارکنندگان طریق مردم و حارسان آنها برای گذار و حافظان سطح این پل بزرگ و رفیع هستند.
▫️چه بسیارند اقوامی که در گذشته و در اثر حملات اقوام بیگانه، همة صورتهای مادّی و تمدّنی خود را از دست دادهاند؛ امّا به دلیل مانایی و قوام پایههای فرهنگی و مردان اهل فرهنگ در کوتاهترین زمان، موفّق به بازسازی صورت مادّی حیات خود شدند و حتّی اقوام مهاجم را در حوزة فرهنگی خود مستحیل و آنان را در خدمت خود آوردند.
در مقابل، بسيارند اقوامی که جغرافیای خاکی آنها مورد تعرّض واقع نشده، امّا به تمامی در حوزة جغرافیای فرهنگی بیگانگان، مستحیل و برای همیشه نابود و محو شدند.
📚#سخنروز/#زنجیرهاینامرئی
@tarikh_farda
🔘نقد اجتماعی ۵
تکریم صاحب منصبان
طیّ سالهای اخیر، فضای پرسش و نقد عمومي محدود و گفتوگو منحصر در تعریف و تکریم صاحبمنصبان شد.
▫️ ترس از اتّهام و گرفتار آمدن در گرداب عتاب و استنطاق از سويي، بسته شدن میادین گفتوگوهاي منتقدانة دانشگاهی و دانشجویی و لب فرو بستن جراید از نقد و نظر جدّی از سويي ديگر، باعث داغي بازار رسانة یکّهتاز ملّی و مجامع به اصطلاح خودی و همگرا با جریان سیاسی حاکم شد.
▫️از همینجا، بخش عمدة انرژی جوانان معطوف به مسائل شخصی، نجوای عاشقانة کوچه و بازاري و گاه فرقهبازیهای شبه عرفانی و شبه مذهبی گرديد؛ همان كه بيگانگان و دينستيزان طالب آن بودند.
خوی و منش اصلاحگری، احیاگری و عدالتخواهي که باعث تخلیة انرژیهای نهفته و بلندپروازی در حیات اجتماعی جوانان میشد، بدل به غوغای مدرکگرایی؛ میل به ابتذال و بالأخره هجرت به خارج از کشور شد و بخشي نيز نهفته ماند.
در اين شرايط میشد انتظار داشت که در اوّلین فرصت و مجال این انرژی نهفته، چونان دیوی آزاد شده و ملعبة دست غوغاسالاران خود فروختة سیاسی شود؛ آنان که دل و دین به اجانب فروخته بودند.
▫️فقدان آثار فاخر هنری، جز تعدادي محدود در ميان فرآوردههاي سینمایی، تئاتر، موسیقی و تلویزیون، فضای بستة رسانهها، انحصارطلبی در تولید و توزیع آثار فرهنگی و ممانعت از حضور داوطلبانة دلسوزان در عرصة تولید و آثار هنري فرهنگی که میتوانست توسط رسانههای خصوصی و البتّه همسو و همگرا با نظام اسلامي اتّفاق بیافتد، در سیر تدریجی چشم و دل مردم را متوجّه رسانههایی ساخت که با سرمایهگذاریهای مستكبران وابسته به اتّحادية صليب و صهيون، بنای متزلزل ساختن بنای اعتماد ملّی و عمومی مردم دربارة اسلام و نظام اسلامی را داشتند.
▫️در چنين وضعي چنانچه تولید آثار فرهنگی (کتاب، نشريه، فیلم، موسیقی، تئاتر) توسط مردان اهل فرهنگ در پیچ و خمهای مناسبات غیر فرهنگی و غیرحرفهای سازمانهای متولّی صاحب امضا چنان گرفتار و اسیر شوند که هماره، بیسرانجام، دیر هنگام و غیر مؤثّر به میدان آيند، سرانجام جامعه معلوم است.
▫️اين همه در حالي است كه به تدريج، بنيّة فرهنگي كشور و به تبع آن سطح دانايي، ادب و توانايي مردم رو به ضعف ميگرايد.
▫️نگاهي كوتاه به سينماي «ايران» طيّ سالهاي اخير به عنوان يكي از مصاديق فقدان استراتژي براي بهرهبرداري از اين رسانة عمومي و تأثيرگذار است.
هيچ پرسيدهايد كه چرا طيّ سالهاي اخير، گرايش عمومي سينماگران به آثار سطحي و كمدي متمايل شده و تا آنجا پيش رفته كه عمدهترين آثار سينمايي سال 1388 با موضوع و محتواي كمدي و طنز در حال ساخت است؟
▫️بيان چند ماجراي رفته در حوزة سينما، پرده از واقعيّتي شگفت برميدارد.
طيّ سالهاي اخير، فيلمهاي كمدي و سرگرم كننده، رقم فروش نجومي و بيسابقه داشتهاند.
▫️صدا و سيما با توجيه ضرورت مقابله با برنامههاي شبكههاي ماهوارهاي، رتبة اوّل را در دوبله و پخش ـ بينقد و كنترل جدّي ـ فيلمهاي خشن هاليوودي و ساير توليدكنندگان شرقي و غربي را دارا بوده است.
▫️ادبيات مرسوم ميان بازيگران در سريالها و فيلمهاي ملودرام خانوادگي ما و برنامههاي ويژة كودكان از نوع مبتذلترين ادبيات گفتاري و نوشتاري است.
▫️اين همه در كنار ساير موارد كه ذكر شد، باعث نزول سطح فرهنگ عمومي در كشور شده است.
جاي آن است تا پرسيده شود:
▫️1. سينماي ما و سينماگران ما در شناخت شرايط تاريخي و شناساندن آن شرايط به مردم چه نقشي ايفا نموده است؟؛
2. سينما در ارائة نمونهها و الگوهاي مناسب و نمايش رويكردهاي كلان نظام اسلامي در حوزههاي فرهنگي و حتّي سياسي در قالب آثار سينما چه نقشي داشته است؟؛
3. سينما در زمينهسازي ذهني عمومي براي اجراي استراتژيهاي كلان كشور در سطوح ملّي و بين المللي چه وظيفهاي براي خود ايفا نموده است؟؛
4. سينما براي از بين بردن احساس ناامني و بيتعادلي و افزايش بنيّة ملّي و مردمي در برابر جريانات تهديد كننده، چه وظيفهاي براي خود تعريف نموده است؟؛
5. سينما در به تصوير در آوردن آثار فاخر فرهنگي مندرج در ميان متون و منابع چه طرحي در افكنده و چه آثاري را به نمايش در آورده است و اساساً بايد پرسيد سينماي ملّي ما كجاست؟ و به قول شاعر، ثقل زمين كجاست؟ و... .
📚#سخنروز/#زنجیرهاینامرئی
@tarikh_farda
🔘نقد اجتماعی 6
مستشرقان مذهبی و مدیریت فرهنگی کشور
اين علامت سؤالها را در برابر آثار رسانة ملّي نيز ميتوان گذاشت.
در اين باره نيز جاي سخن بسيار است؛ امّا اين مقال عهدهدار بيان و تشريح اين موضوع نيست.
▫️ب) شايد بتوان فقدان مراكز مطالعاتي جدّي در حوزة شناسايي خصم را در زمرة نقاط ضعفهاي جدّي حوزة مديريّتهاي فرهنگي و اجتماعي كشور شناسايي و بدان اشاره كرد.
در «ايران»، به رغم آنكه ترجيعبند همة سخنرانيهاي شعارگونه، دشمن، استكبار، «آمريكا»، شيطان و مانند آنهاست، دشمن غربي ناشناخته مانده است؛ زیرا اين دشمنشناسي تنها منحصر در شناسايي وجوه آشكار در حوزة سياسي با چاشني نظاميگري و فرهنگ مبتذل (سكس) است. طيّ دويست سال اخير هيچ گاه پرسش جدّي از غرب و دشمنياش با اسلام صورت نگرفته است. از همين روست كه بناي تمدّن اسلامي مورد نظر و مطلوب بر همان شالودهاي استوار ميشود كه تمدّن غربي را بر كشيده است. سخن در اينباره نيازمند مجال و فرصت كافي و مستقل است.
▫️بسياري عوامل باعث شده است كه ميدان تحقيق و تفحّص در حوزة فرهنگ، جاي خود را به ميدان ترجمه و گرتهبرداري بدهد.
▫️سرعت دستيابي به اطّلاعات مندرج در اينترنت، رايگان بودن اطّلاعات و سهل الوصول بودن آنها باعث شده كه هجمهاي عجيب در اين ميدان به وجود آيد. اينترنتبازان همة اطّلاعات خود را حتّي در حوزة فرهنگ و تفكّر و باورهاي مذهبي از منابع اينترنتي ميگيرند، به طالبان عرضه ميكنند، به چاپ ميرسانند و در زير سايهسارش به آب و علفي ميرسند.
▫️نكتة جالب توجّه اين است كه طيّ پانزده سال اخير، بسياري از فرصتهاي تحصيلي در حوزة علوم انساني در «كانادا»، «انگليس» و «آمريكا» به پرورشيافتگان قابل اعتمادي تخصيص يافته است كه عرفان، فلسفه و كلام را در مراكز شرقشناسي مك گيل و مانند آنها فرا گرفته و در برگشت، آموزههاي خود را به حوزههاي علميّه، مراكز پژوهشي و نشريات تخصّصي تزريق كردهاند.
▫️اين واقعة نوع دوم ابتلاي عميقتري از ترجمه را در ايران رواج بخشيده است. اينان، در مواردي نقش پژوهشگر و حتّي استاد مراكز اروپايي را ايفا ميكنند و در ايران نيز مربّي طلّاب و دانشجويانند.
▫️نگاهي به دانشآموختگان فارغ التّحصيل دانشگاههاي مذهبي، شما را با فهرستي از تربيتشدگان نظام تربيتي مستشرقان مذهبي ميكند. جالب آنكه اين اشخاص در مصادر مهمّ فرهنگي كشور به طور رسمي و در سمتهاي عالي مديريّتي مشغول به خدمت ميشوند.
▫️اختصاص بودجهاي قابل توجّه براي انجام پژوهش و اصرار و ابرام در نگارش مقالات پژوهشي و انتشار آنها در مجلّات نشاندار، به قصد ارتقاي رتبه در فهرست توليدكنندگان مقالات پژوهشي در جهان، لطمة بسيار زيادي از حيث: اشتغال پژوهشگران به موضوعات غيرمرتبط با حيات فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و بومي «ايران» اسلامي، توليد آثاري غير قابل استفاده و غيركاربردي و آلوده شدن بيش از پيش به مبادي و منابع و متدهاي علم سكولار به فرهنگ اين سرزمين وارد آورده است.
▫️به هر روي، احصای كلّية موارد قابل بررسي و نقد در حوزة فرهنگ در كشور ساده نيست و پرداختن به جملگي آنها نيز در وظيفة همة صاحبنظران حوزة فرهنگي ايران اسلامي است؛ امّا چنان كه ذكر آن رفت، اميد ميرود بيان برخي از عناوين مورد توجّه مديران جديد الورود در حوزة مديريّت فرهنگي كشور واقع شود تا پيش از فوت شدن فرصت، به قدر استطاعت از آن بهره ببرند. إنشاءالله.
📚#سخنروز/#زنجیرهاینامرئی
@tarikh_farda
سخنی چند
سخن اوّل: «رزق»
جملة آفريدهها، اعم از جماد، نبات، حيوان، انسان، جن، ملك و... روزيخوارند، طالب روزي و بستة روزياند.
▫️ همة آنچه كه ميطلبند و از آن سهمييابند، رزق و روزياي است كه به آنها ميرسد؛ حتّي اگر از تمام مراتبش غافل باشند.
▫️عموم مردم سادهترين و نازلترين مرتبة رزق را ميشناسند و گاه آن را رزق معرفي ميكنند؛ نان و آب و خورش روز و شب را. امّا، حسب آموزهها، همة آنچه كه موجودي ارضي يا سماوي براي ماندن، رفتن و كمال بدان احتياج پيدا ميكند رزقي است كه بايد به او برسد.
▫️خواه نان باشد و آب و خواه علم باشد و سير و سلوك در مراتب كمالي.
در دعاي حضرت مهدي(ع) ميخوانيم:
▫️«اللّهمّ ارزقنا توفيق الطّاعه و بعد المعصيه و صدق النيّة و عرفان الحرمه و...1 خداوندا، توفيق طاعت خودت را، دوري از معصيت را، صدق نيّت را و... روزيام گردان.»
▫️اين همه بايد روزي شود تا انساني، دعاكنندهاي بدان برسد و از ثمراتش بهره ببرد. چنانكه گاه در وقت دعا از خداوند ميخواهيم تا زيارت حضرات معصومين(ع) و شفاعت ايشان را نصيبمان سازد.
▫️مصرع زيباي «مرا روزي مباد آن دم كه بي ياد تو بنشينم» نيز ناظر بر همين معني است. شاعر، طالب آن است تا به ياد حضرت دوست بودن، روزياش باشد. در حقيقت ميخواهد بگويد:
▫️غفلت و فراموشي ياد محبوب ازلي و ابدي هم ميتواند روزي بشود و تنها اين درخواست و دعاست كه ميتواند باعث تداوم روزي ياد محبوب شود.
سخن دوم: «سير رزق»
▫️روزي، به هر كميّت و كيفيّت كه باشد، رها و يله نيست، بيمنبع و مشرب و مجرا نيست و بيسبب از جايي به جايي نميرود حتّي اگر دربارة همة اين موارد غفلت داشته باشيم و از آن بيخبر بمانيم.
▫️در دايرة علم حضرت خداوندي است كه «ما تسقط من ورقةٍ الّا يعلمها و لا حبّة في ظلمات الارض و لا رطبٍ و لايابسٍ إلّا في كتابٍ مبين؛3 هيچ برگي بر زمين نميافتد مگر آنكه خدا از آن آگاه است؛ از افتادن آن، علّت آن، سمت و سو و جريان حركت آن و...»
▫️به همان سان كه «روزي»، از منبعي اخذ ميشود و از مسيري عبور ميكند تا به طالب و نيازمند آن برسد، مسدود شدن و منع آن هم بستة موانعي است.
▫️وقتي كه ندانيم كه همه چيز روزي است و صاحب مجرا و مسير و باعث دارد، در انديشة حفاظت از روزي و دفع موانع و رفع عوامل مسدودكننده هم نميافتيم.
ادامه دارد
📚#سخنروز/#ازاینجاتادولتکریمه
@tarikh_farda
سخن دوم: «سير رزق»
▫️روزي، به هر كميّت و كيفيّت كه باشد، رها و يله نيست، بيمنبع و مشرب و مجرا نيست و بيسبب از جايي به جايي نميرود حتّي اگر دربارة همة اين موارد غفلت داشته باشيم و از آن بيخبر بمانيم.
▫️در دايرة علم حضرت خداوندي است كه «ما تسقط من ورقةٍ الّا يعلمها و لا حبّة في ظلمات الارض و لا رطبٍ و لايابسٍ إلّا في كتابٍ مبين؛3 هيچ برگي بر زمين نميافتد مگر آنكه خدا از آن آگاه است؛ از افتادن آن، علّت آن، سمت و سو و جريان حركت آن و...»
▫️به همان سان كه «روزي»، از منبعي اخذ ميشود و از مسيري عبور ميكند تا به طالب و نيازمند آن برسد، مسدود شدن و منع آن هم بستة موانعي است.
▫️وقتي كه ندانيم كه همه چيز روزي است و صاحب مجرا و مسير و باعث دارد، در انديشة حفاظت از روزي و دفع موانع و رفع عوامل مسدودكننده هم نميافتيم.
ادامه دارد
📚#سخنروز/#ازاینجاتادولتکریمه
@tarikh_farda
سخن سوم: «متولّي رزق»
از هر كه بپرسيد، دست كم, زباني اقرار ميآورد كه: «روزيرسان خداست.»او كه از خزانة غيبي و حتّي از مسيري كه بشر فكرش را هم نميكند به او روزي ميدهد.
▫️چنان كه در آية 2 و 3 سورة طلاق آمده است كه: «و من يتّق الله يجعل له مخرجاً، و يرزقه من حيث لايحتسب؛ و هر كه از خدا بترسد براي او راهي براي بيرون شدن قرار خواهد داد، از جايي كه گمانش را ندارد.»
▫️در آيات 15 سورة فجر، خداوند پرده از راز نعمتها و نقمتها برميدارد. نكتهاي ظريف ميفرمايد: «امّا آدمي، چون پروردگارش بيازمايد و گرامياش دارد و نعمتش دهد، ميگويد:
▫️ پروردگار من مرا گرامي داشت و چون بيازمايدش و رزق بر او تنگ گيرد ميگويد: پروردگار من، مرا خوار ساخت.
▫️نه چنان است شما يتيمان را گرامي نميداريد...» آيات ناظر بر اين معانياند كه ابتلا و امتحان پرده از نعمتها يا رنجها و بلاها برميدارند؛ در حالي كه بشر گرفتار صورت و ظاهر قضايا، گاه نعمتها و اكرام و رنجها را به خواريهاي خدادادي برميگرداند؛ به خود غرّه ميشود يا مأيوس و نوميد.
▫️آيات عمل آدمي را (اعم از انجام تكاليف، خيرات و مبرّات، رسيدگي به ضعيفان و يتيمان و...) ناظر بر اين همه ميشناسد. با اين همه، نميتوان از اين نكته غفلت كرد كه اين همه روزي، بيدليل و واسطه به انسان نميرسد.
📚#سخنروز/#ازاینجاتادولتکریمه
@tarikh_farda
سخن سوم: «متولّي رزق»
از هر كه بپرسيد، دست كم, زباني اقرار ميآورد كه: «روزيرسان خداست.»او كه از خزانة غيبي و حتّي از مسيري كه بشر فكرش را هم نميكند به او روزي ميدهد.
▫️چنان كه در آية 2 و 3 سورة طلاق آمده است كه: «و من يتّق الله يجعل له مخرجاً، و يرزقه من حيث لايحتسب؛ و هر كه از خدا بترسد براي او راهي براي بيرون شدن قرار خواهد داد، از جايي كه گمانش را ندارد.»
▫️در آيات 15 سورة فجر، خداوند پرده از راز نعمتها و نقمتها برميدارد. نكتهاي ظريف ميفرمايد: «امّا آدمي، چون پروردگارش بيازمايد و گرامياش دارد و نعمتش دهد، ميگويد:
▫️ پروردگار من مرا گرامي داشت و چون بيازمايدش و رزق بر او تنگ گيرد ميگويد: پروردگار من، مرا خوار ساخت.
▫️نه چنان است شما يتيمان را گرامي نميداريد...» آيات ناظر بر اين معانياند كه ابتلا و امتحان پرده از نعمتها يا رنجها و بلاها برميدارند؛ در حالي كه بشر گرفتار صورت و ظاهر قضايا، گاه نعمتها و اكرام و رنجها را به خواريهاي خدادادي برميگرداند؛ به خود غرّه ميشود يا مأيوس و نوميد.
▫️آيات عمل آدمي را (اعم از انجام تكاليف، خيرات و مبرّات، رسيدگي به ضعيفان و يتيمان و...) ناظر بر اين همه ميشناسد. با اين همه، نميتوان از اين نكته غفلت كرد كه اين همه روزي، بيدليل و واسطه به انسان نميرسد.
▫️ سخن چهارم: «بزرگترين رزق و نعمت»
در باور ديني ماست كه حجج الهي، امناي خداوند، خزانهداران او، فرودگاه وحي، معدن رحمت، ولي نعمتان، راه اويند.
▫️هم آنان كه واسطة فيض خداوند براي همة موجودات اعم از جماد، نبات، حيوان، انسان، ملك، جن و... اند؛ يعني هيچ رزقي از آسمان براي هيچ موجودي فرو نميبارد الّا از طريق و به واسطة حجّت خداوند. به همان سان كه هيچ دعا و درخواستي به آسمان نميرود، مگر از طريق همان حجج.
▫️در عصر امامت هر يك از حضرات، هم ايشان واسطة فيضند و قاسم روزي، چنانكه امروز در عهد امامت حضرت صاحبالزّمان(ع)، ايشان عهدهدار اين امرند.
▫️براي حضرت بيش از يكصد و هشتاد شأن ذكر شده است كه واسطة فيض بودن تنها يكي از آن همه است. اين امر، نكتة لطيفي را در خود مستتر دارد و آن اين است كه، نعمت اوّل و بزرگترين نعمت خداوند كه فتح باب جملة نعمتهاي اوست، خلق ايشان و جعل مقام و منصب ايشان در عرصة هستي است.
▫️امام مبين و بر حق، از آن رو كه امام بزرگترين و اصليترين نعمت و كليددار خزانة خداوند هستند، جملة موجودات به اذن خداوند روزيخوار او هستند و مديون وجود شريفش.
▫️چنانكه از قول حضرت اباعبدالله، امام ششم(ع) برميآيد: «لولا الحجّة لساخت الارض باهلها؛ اگر حجّت نباشد، زمين اهلش را ميبلعد.»
▫️ماندن، قرار، استمرار حيات زمين هم با همة ساكنانش بايد روزي زمين بشود و به واسطة حجّت خداوند، زمين امكان ماندن مييابد.
▫️شايد اگر ضرورت ماندگاري آسمان و زمين تا وقت معلوم در ميان نبود، در اثر آنچه كه از ناسپاسي و كافرنعمتي و ظلم مرتكب شدهايم، لحظهاي روي ماندن و مجال ديدار هستي را نمييافتيم.
▫️«غيبت» امام، ما را از بهرهمندي مستقيم محروم ساخت امّا، استحقاق عموم آفريدهها براي ماندن و روزيخوردن و حكمت خداوندي او را در پس پرده حفاظت نمود تا وقت معلوم ظهور فرا برسد.
▫️غرق شدن بشر در ظلم و نكبت و اِدبار، حاصل جدايي ميان ما و امام معصوم(ع) بود، امّا ماندگاري زمين نتيجة تداوم لطف و حكمت خداوندگار هستي؛ چنانكه دربارة مراعات حال بندگان آمده است:
▫️«نحن غير مهملين لمراعاتكم؛ ما از كساني نيستي كه مراعات حال شما را نكنيم...»
حقيقت بهار، نعمت بزرگ و روزي عظيم، حضرت صاحبالزّمان است كه خطاب به حضرتش ميگوييم: السّلام علي ربيعالانام و نضرة الايّام.
▫️و صورت آن، نوروز است كه در آستانهاش از خداوند طالب تحويل احوال ميشويم. تحويل حال، تحويل عهد است. گسست عهد از غير حضرت دوست و پيوند با صاحب عهد و وليّ عصر، حضرت صاحب العصر و الزّمان(عج).
▫️فصل ظهور نيز فصل بهار است، فصل زندگي زير بيرق امام رئوف كه مجال اعمال ولايت تام و تمام را مييابد و دولت كريمه را تأسيس ميكند.
▫️ايران، شيعهخانة حضرت است و مسلمان ايراني، بايد حافظ اين عهد باشد و آماده براي نصرت تمام تا در وقت ظهور مقدّس بتواند به تمامي حامي و پشتيبان ظهور و قيام باشد.
📚#سخنروز/#مجلهموعود
@tarikh_farda
❇️🔘گفتمان مهدویت مظلوم ترین گفتمان در کشور
متأسّفانه بهرغم اینکه در کشوری شیعی زندگی میکنیم،#گفتمان_مهدوی در زمره مظلومترین گفتمانهای مطرح است و گذشته از متولّیان امور فرهنگی کشور که عموماً غفلت میورزند حتّی نهادهای مذهبی هم گوشه چشمی به این موضوع ندارند.
▫️به جرئت به عنوان کسی که بیش از دو دهه از زندگی خود را در حوزه #مهدویت پشت سر گذاشته است می گویم که، امروزه گفتوگو از آخرالزّمان و موعود مقدّس و ظهور و منجیگرایی و پایان تاریخ در کشورهای غربی به ویژه آمریکا صدها برابر راحتتر و روانتر از کشورهای اسلامی و شیعی است.
▫️به استناد آمار در حالی که در رسانههای صوتی و تصویری در کشوری مثل ایران، دو ساعت برنامه مفید در حوزة فرهنگ مهدوی وجود ندارد و گفتوگو از حضرت حجّت با صدها سوء تفاهم و سؤال مطرح است، ما میدانیم که در کشور آمریکا، بیش از هزار و پانصد ایستگاه رادیو و تلویزیون به صورت تخصّصی از منجی موعود و مسائل ظهور سخن میگوید.
▫️در هیچیک از دانشگاهها و آموزشگاه ها در حدّ دو واحد درسی به صورت اختیاری با موضوع آخرالزّمان شناسی و منجیگرایی و مهدویت در کشور وجود ندارد؛ در حالی که در آمریکا بیش از ۲۵۷ کالج و دانشگاه تخصصّی در این حوزه فعّالیت میکند.
▫️شاید تعداد مبلّغان متخصّص در حوزه #فرهنگ_مهدوی که قادر باشند به سؤالات و شبهات پاسخ دهند به تعداد انگشتان دو دست نرسد؛ در حالیکه قبل از سال ۲۰۰۰در دانشکدههای تخصصی آخرالزّمان شناسی آمریکا، بیش از یکصد هزار دانشجوی مسلّط به آیات تورات و انجیل و آخرالزمان تربیت شدند و بیش از ۴۰۰۰کتابفروشی تخصّصی آثاری از این دست را ارائه میکردند.
▫️تعداد فیلمهای تولید شده در این موضوعات، فهرستش از ۶۰۰عنوان بیشتر است و میتوان گفت ماهانه یک فیلم با موضوع #آخرالزمان توسط غرب تولید می شود و حتّی در میان نخستین فیلمهای تاریخ سینما نیز فیلمی سه دقیقه ای با موضوع آخرالزّمان وجود دارد که نشان میدهد این رسانه هدفمند وارد کار شده است.
▫️پرهزینهترین و پرفروشترین فیلم هالیوود نیز با موضوع آخرالزّمان است و جدیدترین فیلم آنها نیز که «جنگ جهانی z» نام دارد و ساخته ۲۰۱۷ است به همین موضوع پرداخته است؛ در حالی که سینما و رسانة ملّی ما از موضوعات سطحی و روابط دختر و پسر، خواستگاری و ازدواج نجات پیدا نمیکنند.
▫️درست در زمانهای که همه نشانههای مندرج در اخبار آخرالزّمانی دارد خود را نشان میدهد، از جمله #بحران_یمن، #بحران_شامات، #فتنههای_عراق، #زلزلههای پیاپی، کمی بارش، #قحطیها، #فساد دامنگیر، گرانیها و کمبود معیشت مردم و ... شاهدیم که نوعی #خودسانسوری و سکوت که توجیهپذیر نیست و عقل و وحی آن را نمیپذیرد، برجامعه فرهنگی و مذهبی و مبلّغان و وعّاظ و #رسانههای ملّی و غیرملّی ما حاکم است.
▫️در چنین موقعیتی اگر به ناگهان مستضعفان با ظهور، که نمیدانیم چه زمانی رخ میدهد، مواجه شوند، گرفتار می شوند. حال سؤال این است که متوّلیان فرهنگی پاسخی در خصوص عملکرد خود به امام(عج) میتوانند بدهند.
▫️اگر بخواهیم سهم امام را از رسانهها بدانیم، میبینیم که این سهم بسیار اندک است. گفتوگوها عمدتاً ذوقی و محدود به شعر و موسیقی و خالی از ادبیات جدّی است.
▫️اینهم قطعاً منجر به معرفت لازم در خصوص امام زمان(عج) و نجات مردم از میان فتنه نمیشود. مگر رسول خدا نفرمودند: «کسی که بمیرد و امام زمان خود را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است» سهم دستگاههای فرهنگی و آموزش و پرورش در این مرگ جاهلی چقدر است؟ به راستی که این موضوع باعث شرمساری نهادهای فرهنگی است.
▫️متأسّفانه اگر اتّفاقی هم می افتد یا نشست و مراسمی هم برگزار می شود، معمولاً به قصد خودنمایی و گاهی خودفروشی اتّفاق میافتد. در حالی که مراد تمام این گفتگو ها باید جستوجوی مجرایی باشد که مردم را در عصر غیبت و غفلت بیش از پیش متوجّه حضرت صاحب الزّمان(عج) نماید.
📚#سخنروز/#اسماعیل_شفیعی_سروستانی /نشستخبری موعود ۹۶/۹/۲۸
@tarikh_farda
🔘چرا باید از نشانهها گفت؟
پيش از اين دربارة نشانههاي پايان و وقوع فصل ظهور اشاراتي داشتهام. نشانهها، علائم هشدارند. تذكّري براي تشخيص موقعيّت خود در ميان هستي كه اگر مورد توجّه واقع شوند، در وقتي كه فصل ظهور حضرت، چون شهابي ثاقب و تيز فرا ميرسد، كسي در نميماند و در ميان درياي شبهات و ترديدها از فيض همراهي و ياري قافلة امام عصرعج بينصيب نميماند.
▫️نكتة جالب توجّه هم اين است كه منابع روايي ما دربارة هر يك از پيشامدها چه در عالم طبيعت، چه در مناسبات اجتماعي و حتّي سياسي و اقتصادي با ذكر مصاديق چنان وضع را روشن كردهاند كه هر بيدار دلي ميتواند بر مبناي آن أخذ موضع و تصميم كند:
بخشي از اين پيشامدها حكايت از آسيبهايي ميكند كه عموم مردم را به خود مبتلا ميكنند. مانند:
ـ رواج ريا و نفاق؛
ـ دروغ در گفتار؛
ـ ارتكاب و اظهار جسورانة منكرات.
▫️بخشي از اين آسيبها متوجّه مردان ميشوند؛ مثل آنكه گفته شده:
ـ شكمشان را خدايشان و همسرانشان را قبلة خويش ميسازند؛
ـ خود را بسان زنان ميسازند؛
▫️بخشي از آسيبها متوجّه زنان ميشوند؛ مثل آنكه گفتهاند زنان اين عصر:
ـ تمام همّتشان معطوف زينتشان ميشود؛
ـ خود را براي اهل كفر زينت ميكنند و ... .
امّا به صورت خاص، براي حاكمان و فرمانروايان اين عصر، دانشمندان و عالمان، قاضيان، قاريان «قرآن»، مديران و كارمندان، كسبه و فروشندگان، سرمايهداران و ثروتمندان و حتّي كودكان نشانههايي بيان شد كه توصيفكنندة حال و وضع اين جماعت در سالهاي آخرين و آخرين فصل از حيات قبل از ظهور امام است؛ مانند:
▫️ـ قضاوت قاضيان بر خلاف و گاه بدون اطّلاع از حكم خداوند؛
ـ رقابت و داد و ستد، رشوه در ميان كارمندان براي كسب مناصب؛
ـ عدم اجتناب از مال حرام در كسب و كار؛
ـ منزلت يافتن دنيا و ثروت بر اهل علم؛
ـ وفات فراوان و پيدرپي عالمان.
هر يك از مفاهيم بالا، جزو اندكي از هزاران هزار روايت و نشانهاي است كه براي رهايي ما از گرداب شبهات و محرّمات و يأس و درماندگي عرضه شده است. با استفاده از فرصت چند خبر كه ذهن و زبان مردم جهان را به خود مشغول نموده، ارائه ميكنم:
▫️ـ اخيراً سازمان تجارت جهاني اعلام كرده كه نميتواند بحران جهاني غذا را كنترل كند. اين سازمان علّت ناتواني در كنترل بحران غذايي را كمبود منابع و خشكسالي در كشورهاي در حال توسعه ذكر كرده است.
▫️امام صادق ع در تفسير آية 21 سورة «سجده» ميفرمايند:
«كيفر كوچك در آستانة ظهور قحطي، خشكسالي و گراني قيمتها و كيفر بزرگتر، شمشير برّان حضرت مهدي عج است.»
▫️در گزارش «سازمان ملل» در سال 2006 م. موضوع كمبود آب خودنمايي ميكند. در حال حاضر بيش از 5/1 ميليارد نفر در جهان دسترسي به آب سالم ندارند. البتّه بعد از موضوع كمبود آب، بايد از آلودگي رودخانهها، درياچهها و چشمهها سخن گفت كه هيچ كس قادر به تخمين هزينة پاكسازي اين آبها نيز نيست.
▫️اين خبر ما را به ياد عبارت:
«ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ؛
به سبب آنچه دستهاي مردم فراهم آورده، فساد در خشكي و دريا نمودار شده است.»
▫️از كنار اينگونه اخبار نميتوان به سادگي گذشت؛ هر چند كه ما در اثر كثرت اخبار به آنها عادت كرده و در برابرش مصونيّت پيدا كردهايم.
📚#سخنروز/#ازاینجاتادولتکریمه
@tarikh_farda