eitaa logo
تاریخ حوزه طهران
1.2هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
61 ویدیو
5 فایل
✍️به پژوهش و نگارش حمید سبحانی صدر ارتباط با ما: https://eitaa.com/hamid_sobhani_sadr
مشاهده در ایتا
دانلود
💡گزارش مهم ساواک از جلسه در اردیبهشت ۱۳۵۰ مبنی بر ضرورت مبارزه با مظاهر دین اسلام: اکنون از آمریکا و لندن صریحا دستور داریم در این مملکت مد لباس و یا ساختمان‌ها و بی‌حجابی را رونق دهیم که مسلمان نقاب از صورت خود بزدایند. در ایران و کشورهای مسلمان دیگر هرچه بتوانید با پیروی از مد و تبلیغات، ملت اسلام را رنج دهید تا آنها نگویند امام حسین(ع) فاتح دنیا بود و علی(ع) غالب دنیا! اسلحه و مهمات به دست نوجوانان ما در اسرائیل ساخته می‌شود. این مسلمانان آخر به دست بهائیان از بین می‌روند. دنیای حضرت بهاءالله رونق می‌گیرد. ----------------------- پی‌نوشت: گرچه با پیروزی انقلاب اسلامی دست بهائیان از سرنوشت ایران اسلامی به صورت مستقیم، کم و کوتاه شد، اما آیا می‌توان پذیرفت بهائیتی که تحت سیطره رژیم صهیونسیتی زیست می‌کند، توطئه‌اش برای نابودی اسلام و مسلمانان پایان یافته باشد؟! 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💡مرحوم آیت‌الله میرزا عبدالکریم حق‌شناس: اگر خدای نکرده بلیه‌ای اهل تهران یا ایران را مورد هدف قرار دهد در حرز پروردگار است... 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
📷مسجد باباولی در شهر کاشان و حجره مرحوم آیت‌الله امامی کاشانی در این مسجد ✍آیت‌الله امامی کاشانی در آغاز طلبگی در دهه ۲۰ در این مکان با آیت‌الله راستی کاشانی هم‌حجره بودند. 🔹آیت‌الله مهدوی کنی در سفر تبلیغی که در سال ۱۳۲۸ به اردستان داشت، یک شب در کاشان توقف کرد و با پرس و جو از مدرسه علمیه شهر به مسجد باباولی که آن زمان مدرسه آیت‌الله شیخ جعفر صبوری به شمار می‌آمد راهنمایی شد و در همین حجره اقامت گزید و مبدأ آشنایی وی با آیات امامی و راستی کاشانی شد. 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
✍ آیت الله میرزا عبدالرحیم حائری صاحب الفصول [1253-1327ش از علمای تهران] خطاب به عبدالعزیز آل سعود گفتند: آیا تمام اصلاحاتی که منظور داشتید  تمام شد، فقط خراب کردن قبور ائمه بقیع مانده بود؟ گفتنی است که این ملاقات و در واقع این سفر حج یکسال بعد از ماجرای خراب کردن قبور بقیع بوده که هنوز آثارقبور باقی بود و اگر آن سال مبادرت به ترمیم نمی‌شد امروز هیچ اثری از محل قبور باقی نبود. عبدالعزیز در پاسخ گفت: راست می‌گویی، ولی اینکار را من نکردم. این عمل به تحریک سفیر ایران (که مسلمان نبوده و یکی از مسالک فاسد را داشته) انجام شد. (اشاره او به پدر هویدا یعنی میرزا حبیب الله پسر آقا رضا قناد شیرازی بهایی بود که آن زمان در جده مقیم بود و سرپرستی حجاج را داشت)   آیت الله حائری ی ضمن تأکید بر این که این شخص دشمن مذهب شما و ماست از او می‌خواهد تا به این امر رسیدگی کند. ملک قبول کرده و وعده می‌دهد که صورت قبور را تجدید کند. و چنین کرد، چنان که تا حال باقی است. 📖منتشر شده در نشریه خرد، سال هشتم، شماره دوم، 1328ش. 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
💡مَدرس‌های بی‌استاد! مدرسه‌ یا خوابگاه؟ ✍ قوام مَدرس به استاد و شاگرد است. از گذشته چنین بود که با تدریس یک استاد به شاگردان خود، مَدرسی شکل می‌گرفت و جا و مکان آن هم مهم نبود؛ در خانه استاد، در مسجد استاد، در یک مدرسه یا حرمی مطهر. اصل با وجود استاد بود که جویندگان علم را گرد می‌آورد. استاد، خود شاگردش را می‌آزمود و رتبه علمی‌اش را تأیید می‌کرد و همان تأیید کتبی یا شفاهی استاد و نهایتا توان تدریس دانش توسط آن طلبه کافی بود که خروجی مدرس‌ها را به ظهور رساند؛ چه مدرس‌های خانگی و چه مدرسه‌ای. نمونه‌های تاریخی می‌گوید که مدرسه‌ها گاهی پس از شکل‌گیری مَدرس‌ها به یمن وجود یک یا چند استاد، به همت اهل خیر بنا شده‌اند و گاه نیز بانیان خیر، مدرسه ساخته‌اند و با دعوت از اساتید مبرز در علوم مختلف و از بلاد دیگر، مدرس‌هایی پدید آورده‌اند تا جویندگان معارف الهیه، انگیزه‌ای برای هجرت به این مدرسه بیابند. در حوزه قدیم تهران، یک مدرسه بود به نام صدر یک استاد اصلی در حکمت داشت به نام . اشتغال دیگری هم نداشت. مدرسه تهران، محل تدریس بود. او هم اشتغال دیگری نداشت. بود و حکیم هیدجی. قدیم بود و مدرس.‌ را تنها برای میرزا علی‌اکبر تفرشی بنا کردند و مدرس‌ش شکل گرفت. میرزا عبدالرحیم نهاوندی از شاگردان شیخ اعظم انصاری را در تهران نگه‌داشتند تا استاد فقه و اصول مدرسه مروی شود و شد. در عین حال، در خانه درس می‌داد؛ در خانه درس می‌داد. در این دوران اخیر هم را در تهران نگه‌داشتند تا استاد فقه و اصول مدرسه مروی شود و شد. چه بسیار مدرسه‌ها که چون خالی از مَدرس و مُدرّس است، خوابگاهی بیش نیست. چیزی که امروز نمونه‌اش کم نیست! چندی پیش به مدرسه علمیه‌ای در شهری غیر از قم سر زدم که بسیار خرج تجدید بنا و توسعه و تزئین آن شده است. دیدم بر اتاقی نوشته: مدرس درس خارج. پرسیدم در این مدرسه کدام بزرگوار درس خارج می‌دهد؟! مدیر مدرسه گفت: چون در اینجا درس خارج رسمی نداریم، درس خارج آیت‌الله جوادی آملی به صورت برخط برای طلاب پخش می‌شود! این است حال روز مدرسه‌هایی که خوابگاهی بیش نیستند! بهتر نیست بجای مدرسه‌سازی، شرایط هجرت و اقامت اساتید برجسته از مراکز اصلی علم به حوزه‌های پیرامونی را فراهم کنیم؟ با یک بررسی مختصر در حوزه‌های کهن شهرهای ایران می‌توان فهمید که چه تعداد از علمای قدیم آن بومی و چه تعداد مهاجر بوده‌اند. علمای مهاجر به بلاد، چه انگیزه‌هایی داشتند که از فعالیت علمی در قم و نجف و رسیدن به مرجعیت دست می‌کشیدند و سختی غربت و معاشرت با مردم و تربیت دینی اجتماع را به جان می‌خریدند؟! در شهری دیگر، اداره مسجد _ مدرسه‌ای اصیل را برعهده می‌گرفتند؛ به حوزه‌‌اش رونق بخشیدن و مربی راستین مردم می‌شدند. امروز چه اتفاقی رخ داده که دیگر آنگونه که باید نیست؟ همگی نام را شنیده‌ایم. یک فقیه و حکیم بزرگ که اگر نجف می‌ماند یا به قم می‌رفت در شمار مراجع بود. اما در تهران اقامت گزید و به حوزه‌اش قوامی غیر قابل انکار بخشید! مسجدی در یوسف‌آباد را برگزید و دغدغه‌اش شد تعلیم و تربیت. مدرس‌ش در خانه و مسجد بود. چه بسیار شاگرد تربیت کرد. در حیاط مسجد صندلی می‌چید تا برای دختران بی‌حجاب و پسران گرایش یافته به فرقه‌های غیر اسلامی فرصت گفتگو فراهم کند و چه بسیار موفق شد. آیا قرار نیست این سلسله پرافتخار استمرار یابد؟! 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
💡وضعیت مالی و معیشتی طلاب در حوزه قدیم تهران ✍وقتی با نگاه به تاریخ حوزه تهران از لزوم مهاجرت علما و مدرسین عالی مقام به حوزه پایتخت سخن می‌گوییم، مسأله دشواری معیشت ایشان نیز مطرح می‌شود. از این‌رو به نکات و نمونه‌های زیر توجه کنید: ۱. بانیان مدارس قدیم تهران که عمدتا از رجال متنفذ حکومت و بازاریان متمول بودند، رقباتی وقف مدرسه علمیه می‌کردند تا پشتوانه مالی مدرسه باشد و بعضاً در متن وقفنامه حق‌التدریسی برای مدرس اصلی مدرسه و سایر اساتید و طلاب لحاظ می‌کردند. واقف مدرسه مروی، از فتحعلی شاه قاجار حکمی مبنی بر معافیت ابدی مالیاتی مدرسه مروی گرفته بود. این هوشمندی‌ها این مدرسه را تا سالها محوری‌ترین مدرسه حوزه تهران قرار داده بود. ۲. در وقفنامه مدرسه مروی و سپهسالار قدیم، یک مدرّس اصلی و یک تالی مدرس لحاظ شده بود که پشتوانه علمی مدرسه بودند و حق‌التدریسی برای ایشان لحاظ شده بود. این جایگاه غیر از تولیت بود. از این‌رو عمدتا تولیت‌های مدرسه مروی محل تدریسشان در خانه یا مسجد خودشان بود. به این شکل تولیت مدرسه وظیفه یافتن، دعوت و حمایت مالی از مدرسان توانمند و خوشنام را برعهده داشت. ۳. شاهزاده هماخانم نوه فتحعلی شاه در بازگشت از سفر عتبات، ملا علی‌محمد طالقانی از شاگردان شیخ انصاری را با خود به تهران آورد و جایی اسکان داد و همزمان شروع به ساخت مسجد و مدرسه و خانه‌ای برای وی کرد. این مسجد و مدرسه تا سالها از پررونق‌ترین مراکز سنگلج بود، با حمایت همه‌جانبه به ویژه حمایت مالی از یکی از علمای بزرگ آن روزگار تا به پایتخت هجرت کند! ۴. علمایی چون حاج ملاعلی کنی به دلیل توانمندی و هوشمندی اقتصادی، در زمینه کشاورزی و آبادانی روستاها و احداث قنوات تلاش وافری داشتند و از این طریق ثروت شایانی کسب کردند. همینطور است سید محمدباقر جمارانی که در همان دوره می‌زیست. ۵. سید عبدالکریم لاهیجی از شاگردان شیخ انصاری که روحیه‌ای عرفانی هم داشت، وقتی از نجف به تهران هجرت کرد، بدون کسوت روحانیت، در بازار مشغول کار شد تا آنکه حاج ملاعلی کنی که خبر آمدنش را شنیده و در پی‌اش بود، او را یافت و داماد خویش کرد و مدرسی مدرسه مروی را به وی سپرد. ۶. عموما روحانیونی که به منبر و مسجد اشتغال داشتند وضعیت مالی بهتری داشتند. حتی گفته شده شخصیتی چون مرحوم فلسفی بنابر مصالحی، ابتدا پاکت را دریافت می‌کرد و بعد به منبر می‌رفت. اما سایر طلاب و روحانیون اگر از حمایت مالی خانوادگی و یا مدارس برخوردار نبودند به شدت در فقر بسر می‌بردند. ۷. تعداد قابل توجهی از اساتید مبرز حوزه حکمی تهران مجرد می‌زیستند. از جمله حکیم جلوه، آقا محمدرضا قمشه‌ای، حکیم هیدجی، میرزا محمود حکمی قمی و... . اینان در حجره‌ای در مدرسه ساکن بودند و در گیر و دار تأمین مخارج اهل و عیال نبودند. درباره میرزا محمود قمی گفته‌اند: «ابتلاى به فقر و تنگدستى چنان او را در تنگنا قرار داده بود که در این اواخر نظم فکرى را از دست داده بود». ۸. در بین حکما میرزا حسن کرمانشاهی مدرس راتب مدرسه سپهسالار قدیم چنان در فقر بسر می‌برد که برگه‌های نفیس مکتوبات فلسفی خود را به عنوان کاغذ باطله می‌فروخت تا مایحتاج خود را خریداری کند. هرچند حکیمی چون آقاعلی مدرس به خاطر پشتوانه خانوادگی و حمایت اعیان و رجال حکومتی وضعیت مطلوبی داشت. ۹. مراجع تقلید تهران به دلیل حمایت مالی مردم و پرداخت وجوهات شرعی و اشتغال به تدریس و محاکم شرع و تولیت موقوفات وضعیت معیشتی بهتری داشتند. ۱۰. حاج شیخ عباسعلی محقق خراسانی پدر دکتر مهدی محقق پس از تبعید به تهران، به کشاورزی مشغول شد. اتاقی اجاره کرد که همسر و برخی فرزندانش در آن ساکن شدند و خودش با پسر بزرگ‌ترش در حجره مدرسه سپهسالار قدیم سکونت داشت. با سقوط رضاشاه مجددا به منبر روی آورد و از وضعیت قبلی رهایی یافت. ۱۱. یکی از دلایل خروج‌ طلاب فاضل حوزه تهران از حوزه، درآوردن لباس روحانیت و اشتغال در دانشکده معقول و منقول مشکل معیشتی بود. کم نبودند علمایی که وارد عرصه‌های حکومتی پهلوی اول می‌شدند تا از نداری نجات یابند. مدرسه عالی سپهسالار به دلیل پیوند با پهلوی، از طلاب و اساتید حمایت خوبی می‌کرد و آنها هم از حکومت حمایت می‌کردند و این مسأله باعث مطرود شدن طیفی از این اشخاص از بدنه سنتی حوزه شد. ۱۲. از این نمونه‌ها بسیار است: آیت‌الله شیخ احمد مجتهدی که پس از چند سال تحصیل در قم، چنان از نظر مالی در مضیقه بود که تصمیم گرفت به تهران برگشته و در بازار مشغول کار شود. اما ورود به مسجد امین‌الدوله به واسطه آیت‌الله حق‌شناس و اشتغال به منبر و تدریس ایشان را از بحران مالی خارج کرد و... تحلیل و جمع‌بندی با شما.... 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
💡«شاه‌دوستی یعنی غارت‌گری، هتک اسلام، تجاوز به حقوق مسلمین و تجاوز به مراکز علم و دانش؛ یعنی ضربه زدن به پیکر قرآن و اسلام، سوزاندن نشانه‌های اسلام، محو آثار اسلامیت؛ شاه‌دوستی یعنی کوبیدن روحانیت و اضمحلال آثار رسالت.» 📄 قسمتی از تلگراف امام خمینی به علمای عظام تهران در ۱۳ فروردین ۱۳۴۲ به واسطه آیت‌الله حاج سید علی‌اصغر خوئی 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
💡روزگاری که حوزه و علمای تهران بار جمع‌آوری و ارسال را هم به دوش می‌کشیدند! ✍ یکی از این نمونه‌ها جمع‌آوری کمک برای شیعیان جنگ‌زده لبنان در سال ۱۳۵۵ توسط آیت‌الله (شیخ‌العلمای تهران در آن دوره) است که خود شخصا همراه با جمعی از علمای تهران با سفر به لبنان این کمک‌ها را به تحویل داد. به گزارش ساواک، اطلاعیه جمع‌آوری کمک در هفتم محرم سال ۵۵ صادر شده و آیت‌الله آشتیانی در اسفند ۵۵ به لبنان سفر کرده است. 📰 روزنامه اطلاعات در تاریخ ۲۱ دی ۵۵ به نقل از که مسئول جمع‌آوری کمک‌ها بوده می‌نویسد: در هفته اول ماه محرم این مبلغ به ۵ میلیون تومان بالغ گردیده است... روز گذشته نیز ۱۱ هزار و ۵۷۳ قطعه لباس مردانه و زنانه، یک هزار پالتو و ۳ هزار جفت کفش و ۲ هزار متر فاستونی و ۱۴۰ هزار پتو و بیش از ۴۰۰ هزار تومان پول نقد ارسال گردیده است که همراه سایر کمکها به وسیله آقایان روحانیون و سایر خیراندیشانی که در معیت آیت‌الله محمدباقر آشتیانی عازم لبنان هستند ارسال و توزیع خواهد شد. نمونه‌های دیگری از اقدامات بشردوستانه حوزه تهران را در زلزله طبس در سال ۵۷ و همچنین کمک به مردم محروم سیستان می‌بینیم. ------------------------------- 🔹درباره عبدالرضا حجازی و اعدام او پس از انقلاب نیز به زودی نکاتی تقدیم خواهد شد. 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
انا لله و انا الیه راجعون 🏴آیت‌الله ضیاءالدین نجفی تهرانی امام جماعت و تولیت مسجد و مدرسه علمیه نبی‌اکرم(ص) دار فانی را وداع گفت. آیت‌الله ضیاءالدین نجفی در تاریخ ۵ فروردین ۱۳۲۵ در نجف اشراف متولد شد. پدرش آیت‌الله حاج شیخ محمدحسین نجفی عاملی از شاگردان میرزای نائینی، حاج آقا ضیاءالدین عراقی، سید ابوالحسن اصفهانی و آیت‌الله غروی اصفهانی، و از علمای طراز دوم حوزه نجف بود. با مهاجرت پدرش به تهران، در ۱۴ سالگی تحصیلات مقدماتی را در مدرسه حاج ابوالفتح آغاز کرد و پس از یک سال به مدرسه مروی رفت. در مدرسه مروی، در درس فقه آیت‌الله شیخ عبدالرزاق قائنی شرکت کرد و از محضر آیت‌الله سید هاشم حسینی تهرانی بهره برد و در ۲۲ سالگی به حوزه علمیه قم رفت. در قم از درس فلسفه آیات، علامه طباطبایی(ره)، محمد شاه آبادی، حاج آقا یحیی انصاری شیرازی، حاج آقا رضا صدر و شهید مطهری بهره برد. آیت الله نجفی تهرانی در علم هیات و نجوم از شاگردان علامه حسن زاده آملی و در عرفان و اخلاق (به مدت ۱۰ سال) شاگردِ آیت‌الله بهجت و آیت‌الله بهاءالدینی بوده است. ایشان همچنین در فقه و اصول، از محضر آیات عظام گلپایگانی، حائری یزدی و میرزاهاشم آملی بهره‌مند شده است. 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
🔹آگهی مراسم تشییع و ترحیم فقیه عالیقدر و استاد گرانقدر حوزه علمیّه تهران مرحوم آیت الله حاج شیخ ضیاءالدّین نجفی تهرانی 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
💡 💠 چند نمونه از و ائمه جماعات در گذشته‌ی تهران: ۱. آسید ابوالحسن اصفهانی با درکی که از شرایط تهران در اواخر حکومت رضاشاه داشت، شاگرد مجتهد خود شیخ علی‌اکبر برهان که چندی پیش به هندوستان فرستاده بود، با حکمی دیگر به تهران فرستاد تا امام محله خراسان شود و با بنای مسجد لرزاده، دارالمؤمنینی بسازد. ۲. اهالی یکی از مساجد به واسطه یکی از علما نامه‌ای به محضر آیت‌الله سید صدرالدین صدر نوشتند و از وی امام جماعت خواستند. آقای صدر، روی منبر درس خارج، نامه را خواندند تا هریک از شاگردان مجتهدش که امکان مهاجرت دارد راهی شود. ۳. تعدادی از متدینین محله تصمیم گرفتند مسجدی برای محله خود بنا کنند. مسجد را ساخته نساخته به قم رفتند و از محضر آیت‌الله بروجردی خواستند عالمی از افراد مورد اعتماد خود به تهران اعزام کند. آقای بروجردی هم یکی از شاگردان مجتهد، متخلق و مردمی خود را به تهران می‌فرستاد. شیخ عباس مشکوری به همین نحو به قلهک آمد. یک سفر که به حج رفت، اهالی محل، خانه قدیمی عالم را ظرف یک ماه کوبیدند و از نو ساختند و وسایل خانه را چیدند و امام محله در خانه جدید ساکن شد بی‌آنکه رنجی ببرد. عجیب نبود. او برای مردم خیلی چیزها از مسجد و هیئت و مدرسه ساخته بود. ۴. اهالی محله کوچه غریبان نزد آیت‌الله بروجردی رفتند و گفتند و میرزا عبدالکریم حق‌شناس را برای عهده‌دار شدن امور مسجد امین‌الدوله اعزام بفرمایید. آقای بروجردی درخواست مردم را انتقال دادند. آقای حق‌شناس تمایل نداشت. حاج آقا روح‌الله توصیه و تأکید کرد. میرزا عبدالکریم گفت: چرا خودتان نمیروید؟ فرمود: اگر گفته بودند روح‌الله بیاید رفته بودم! و آیت‌الله حق‌شناس به تهران آمد. ۵. آیت‌الله سید محمدحسین علوی بروجردی داماد آیت‌الله بروجردی بود. به درخواست آیت‌الله سید محمد بهبهانی که آن روز در حکم رئیس حوزه تهران بود برای امامت مسجد فخریه به تهران هجرت کرد. روز اول، آیات طراز اول تهران مثل شیخ محمدتقی آملی، سید احمد خوانساری، و شیخ محمدرضا تنکابنی به مسجدش رفتند و پشت سرش نماز خواندند تا تثبیت شود. ۶. عالمان مساجد، عمدتا در مجاورت همان مسجد سکونت داشته و غیر از تدریس دروس حوزوی، اشتغالی جز رسیدگی به امور مسجد و مراجعات مردمی نداشتند. سه وعده در مسجد نماز اقامه می‌کردند و امام محله خویش بودند. 💡جمع‌بندی: این روند بسیاری از مساجد شهر بود. مردم دعوت می‌کردند، حمایت می‌کردند و خود نظارت می‌کردند، چون آن عالم، امام «جماعت» (مردم) بود. روحانیت تهران هم برای خود آقای خوانساری را داشت. کلنگ بسیاری از مساجد را ایشان بر زمین زده بود. ائمه جماعت را تأیید یا احیانا رد می‌کرد. نظارت او برای سر و سامان یافتن مساجد کافی بود. ائمه جماعات هم دورهمی‌های غیر رسمی داشتند و همین اجتماعات عالمانه، تنظیم‌گر رویکرد فرهنگی و محتوایی مساجد بود. در برخی از این جلسات هفتگی و ماهانه، نکات مثبت و منفی وضعیت مساجد، ائمه جماعت و منبری‌ها مورد گفتگو قرار می‌گرفت و رویکردی تنظیم‌گر اتخاذ می‌شد. همه‌چیز مردمی، خودجوش، غیر اداری، و برآمده از اراده جمعی و خودتنظیمی اجتماعی و رابطه منطقی روحانیت و مردم. 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran