eitaa logo
تاریخ حوزه طهران
1.2هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
59 ویدیو
5 فایل
✍️به پژوهش و نگارش حمید سبحانی صدر ارتباط با ما: https://eitaa.com/hamid_sobhani_sadr
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🔰به مناسبت ۶ ربیع‌الاول سالگرد درگذشت ✍️ اگر فضای را از نظر تربیت سلوکی مورد بررسی قرار دهیم با شخصیتهای متعدد و طرق متنوعی روبرو می‌شویم. اما اگر بخواهیم وجه اشتراکی میان این طرق بیابیم، این وجه اشتراک، توجه به خلق و انجام خدمات اجتماعی و تربیتی و رسیدگی به امور مردم در بیشتر آنها است. اما از میان شاگردان مرحوم که تهرانی الاصل بودند و سرانجام هم به تهران بازگشتند با دو شخصیت مهم و اثرگذار روبرو هستیم: 🔸۱. آیت‌الله که با تأسیس مدرسه و و به امر تربیت طلاب و عموم مردم پرداخت و بسیاری از بزرگان اهل معنا در دوره اخیر همچون ، آیت‌الله ، آیت‌الله و جمعی دیگر از بزرگان همچون حضرات آیات ، ، از تربیت شدگان مرحوم برهان در دوره نخست تربیت خود هستند. تلاشهای مرحوم برهان در رسیدگی به امور مردم و کارهای عام‌المنفعه نیز در خور توجه است. 🔸۲. آیت‌الله که پس از بازگشت به تهران در قامت یک مدرس فقه و حکمت ظاهر شد و اندک اندک جنبه فقاهتی خود را آشکارتر کرد و به عنوان یکی از مراجع عظام تهران به شمار آمد. برخی از تربیت‌شدگان ایشان عبارتند از: مرحوم آیت‌الله ، مرحوم ، ، آیت‌الله . 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
✍ در سالهای پس از انقلاب، تصدی‌گری برخی نهادهای حوزوی در امور سیاسی، فرهنگی و حوزوی، موجب فراغت جمع گسترده‌ای از طلاب و روحانیون از آسیب‌شناسی و راهبری فرهنگی، اجتماعی و سیاسی شده است؛ در حالیکه خلأ آن به شدت احساس می‌شود. در سالهای اخیر تعدادی تشکیلات طلبگی به صورت خودجوش در تهران شکل گرفته است تا بتواند گامی در حل این بحران‌ها بردارد. تشکل‌هایی در سطح طلاب برخی مدارس، تشکل‌هایی فرا مدرسه‌ای، و تشکل‌هایی متعلق به وعاظ. با این حال جای تشکیلاتی در سطح علما و روحانیون شهر خالی است. تشکیلاتی جدا از نهادی چون شورای عالی حوزه علمیه تهران، و متشکل از مجموعه‌ای از علمای شهر که بتواند نقش ناظر و راهبر در مسائل فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، علمی و... در سطح تهران بلکه کشور ایفا کند. قطعا چنین تشکیلاتی با تنوع افکار و سلایق، قدرتمند و اثرگذار خواهد بود و می‌تواند جایگاهی مطالبه‌گر نسبت به مرکز مدیریت حوزه علمیه تهران، شورای عالی، امور مساجد، سازمان تبلیغات، اوقاف و... داشته باشد. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
ضرورت احیاء ظرفیت جمعی حوزه تهران ✍ آمارها حاکی از آن است که تعداد طلاب و روحانیون تهران بیش از ۱۰ هزار نفر است. فرد فرد این مجموعه در هر گوشه پایتخت به فعالیت و خدمتی از تحصیل، تدریس، تبلیغ، امامت جماعت و مدیریت اشتغال دارند، اما این جمعیت به دلیل گستردگی تهران و عدم تمرکز و اجتماع طلاب، کارکردهای جمعی خود را از دست داده است. در تاریخ معاصر، اجتماع روحانیون شهر منشأ آثار فراوانی بوده که در تاریخ مشروطه و برخی از تحصن‌های صورت گرفته در آن مانند حضرت عبدالعظیم علیه السلام نمونه‌های خوبی از آن در دست است. در دوران پهلوی دوم چه در زمان نهضت ملی و چه در زمان نهضت امام خمینی (مانند تحصن در دانشگاه تهران)، این اجتماعات طلبگی بسیار موفق عمل می‌کرد. متأسفانه در حال حاضر از ظرفیت جمعی بهره‌برداری مناسبی نمی‌شود. هر از گاه فراخوان‌هایی از سوی مرکز مدیریت حوزه تهران صورت می‌گیرد اما با استقبال چندانی مواجه نمی‌شود. تصور کنید در یکی از مطالبات دینی، اجتماعی یا اقتصادی، جمعیت ۱۰ هزار نفری طلاب و روحانیون تهران در جایی مثل خیابان انقلاب، میدان بهارستان یا میدان امام خمینی و... تجمع کنند. چقدر این تجمع بزرگ اثرات بیرونی خواهد داشت! به نظر می‌رسد برای حل این مشکل، نیرویی فراتر از مدیریت حوزه تهران باید شکل بگیرد که وقتی به میدان می‌آید طیف‌های متنوعی از حوزه را فعال کند. شما تا به حال، همه علما و مدرسین تراز اول تهران را در یک جا جمع دیده‌اید؟! آنقدر ندیده‌ایم که برایمان سؤال میشود مگر چه تعداد عالم تراز اول و دوم داریم؟ تصور کنید این ظرفیت ارزشمند در تهران فعال شود. حوزه تهران حتی یک ندارد تا بتواند با بهره‌گیری از قدرت این جمع، مسائل اصلی و مهم حوزه تهران در سطح کلان را رفع و رجوع کند و زمینه‌ای برای برانگیختن ظرفیت جمعی آن باشد، در حالی که به شدت جای خالی آن در مناسبات درون‌حوزوی، مناسبات اجتماعی، و ارتباط با حاکمیت، احساس می‌شود. و البته منظور، جامعه‌ای فراتر از شورای عالی حوزه تهران است تا از ظرفیت بیشتر علمای پایتخت بهره ببرد. به علاوه ما در حوزه تهران نیازمند شکل‌گیری تشکل‌های حوزوی هستیم، با گرایش‌های مختلف تا هریک ظرفیتی برای سازماندهی و فعال کردن بخشی از جمعیت طلاب و روحانیون باشند. یک روز روحانیون مبارز تهران احساس نیاز کردند تا مجموعه‌ای فعال به نام شکل دهند. به مرور در سالهای اخیر، با کند شدن فعالیت جامعه و از دست دادن ضریب تأثیرش، امروز نیازمند شکل‌گیری تشکل‌های نوین، فعال و تازه نفس با جهت‌گیری‌های درست در مختصات نیازهای امروز حوزه و جامعه هستیم. این مجموعه‌ها که نام برده شد، در کنار هم شاید بتوانند علاوه بر زنده کردن ظرفیت جمعی حوزه تهران، برخی کاستی‌های علمی، معنوی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی حوزه را آسیب‌شناسی و مرتفع کنند. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
💡وضعیت مالی و معیشتی طلاب در حوزه قدیم تهران ✍وقتی با نگاه به تاریخ حوزه تهران از لزوم مهاجرت علما و مدرسین عالی مقام به حوزه پایتخت سخن می‌گوییم، مسأله دشواری معیشت ایشان نیز مطرح می‌شود. از این‌رو به نکات و نمونه‌های زیر توجه کنید: ۱. بانیان مدارس قدیم تهران که عمدتا از رجال متنفذ حکومت و بازاریان متمول بودند، رقباتی وقف مدرسه علمیه می‌کردند تا پشتوانه مالی مدرسه باشد و بعضاً در متن وقفنامه حق‌التدریسی برای مدرس اصلی مدرسه و سایر اساتید و طلاب لحاظ می‌کردند. واقف مدرسه مروی، از فتحعلی شاه قاجار حکمی مبنی بر معافیت ابدی مالیاتی مدرسه مروی گرفته بود. این هوشمندی‌ها این مدرسه را تا سالها محوری‌ترین مدرسه حوزه تهران قرار داده بود. ۲. در وقفنامه مدرسه مروی و سپهسالار قدیم، یک مدرّس اصلی و یک تالی مدرس لحاظ شده بود که پشتوانه علمی مدرسه بودند و حق‌التدریسی برای ایشان لحاظ شده بود. این جایگاه غیر از تولیت بود. از این‌رو عمدتا تولیت‌های مدرسه مروی محل تدریسشان در خانه یا مسجد خودشان بود. به این شکل تولیت مدرسه وظیفه یافتن، دعوت و حمایت مالی از مدرسان توانمند و خوشنام را برعهده داشت. ۳. شاهزاده هماخانم نوه فتحعلی شاه در بازگشت از سفر عتبات، ملا علی‌محمد طالقانی از شاگردان شیخ انصاری را با خود به تهران آورد و جایی اسکان داد و همزمان شروع به ساخت مسجد و مدرسه و خانه‌ای برای وی کرد. این مسجد و مدرسه تا سالها از پررونق‌ترین مراکز سنگلج بود، با حمایت همه‌جانبه به ویژه حمایت مالی از یکی از علمای بزرگ آن روزگار تا به پایتخت هجرت کند! ۴. علمایی چون حاج ملاعلی کنی به دلیل توانمندی و هوشمندی اقتصادی، در زمینه کشاورزی و آبادانی روستاها و احداث قنوات تلاش وافری داشتند و از این طریق ثروت شایانی کسب کردند. همینطور است سید محمدباقر جمارانی که در همان دوره می‌زیست. ۵. سید عبدالکریم لاهیجی از شاگردان شیخ انصاری که روحیه‌ای عرفانی هم داشت، وقتی از نجف به تهران هجرت کرد، بدون کسوت روحانیت، در بازار مشغول کار شد تا آنکه حاج ملاعلی کنی که خبر آمدنش را شنیده و در پی‌اش بود، او را یافت و داماد خویش کرد و مدرسی مدرسه مروی را به وی سپرد. ۶. عموما روحانیونی که به منبر و مسجد اشتغال داشتند وضعیت مالی بهتری داشتند. حتی گفته شده شخصیتی چون مرحوم فلسفی بنابر مصالحی، ابتدا پاکت را دریافت می‌کرد و بعد به منبر می‌رفت. اما سایر طلاب و روحانیون اگر از حمایت مالی خانوادگی و یا مدارس برخوردار نبودند به شدت در فقر بسر می‌بردند. ۷. تعداد قابل توجهی از اساتید مبرز حوزه حکمی تهران مجرد می‌زیستند. از جمله حکیم جلوه، آقا محمدرضا قمشه‌ای، حکیم هیدجی، میرزا محمود حکمی قمی و... . اینان در حجره‌ای در مدرسه ساکن بودند و در گیر و دار تأمین مخارج اهل و عیال نبودند. درباره میرزا محمود قمی گفته‌اند: «ابتلاى به فقر و تنگدستى چنان او را در تنگنا قرار داده بود که در این اواخر نظم فکرى را از دست داده بود». ۸. در بین حکما میرزا حسن کرمانشاهی مدرس راتب مدرسه سپهسالار قدیم چنان در فقر بسر می‌برد که برگه‌های نفیس مکتوبات فلسفی خود را به عنوان کاغذ باطله می‌فروخت تا مایحتاج خود را خریداری کند. هرچند حکیمی چون آقاعلی مدرس به خاطر پشتوانه خانوادگی و حمایت اعیان و رجال حکومتی وضعیت مطلوبی داشت. ۹. مراجع تقلید تهران به دلیل حمایت مالی مردم و پرداخت وجوهات شرعی و اشتغال به تدریس و محاکم شرع و تولیت موقوفات وضعیت معیشتی بهتری داشتند. ۱۰. حاج شیخ عباسعلی محقق خراسانی پدر دکتر مهدی محقق پس از تبعید به تهران، به کشاورزی مشغول شد. اتاقی اجاره کرد که همسر و برخی فرزندانش در آن ساکن شدند و خودش با پسر بزرگ‌ترش در حجره مدرسه سپهسالار قدیم سکونت داشت. با سقوط رضاشاه مجددا به منبر روی آورد و از وضعیت قبلی رهایی یافت. ۱۱. یکی از دلایل خروج‌ طلاب فاضل حوزه تهران از حوزه، درآوردن لباس روحانیت و اشتغال در دانشکده معقول و منقول مشکل معیشتی بود. کم نبودند علمایی که وارد عرصه‌های حکومتی پهلوی اول می‌شدند تا از نداری نجات یابند. مدرسه عالی سپهسالار به دلیل پیوند با پهلوی، از طلاب و اساتید حمایت خوبی می‌کرد و آنها هم از حکومت حمایت می‌کردند و این مسأله باعث مطرود شدن طیفی از این اشخاص از بدنه سنتی حوزه شد. ۱۲. از این نمونه‌ها بسیار است: آیت‌الله شیخ احمد مجتهدی که پس از چند سال تحصیل در قم، چنان از نظر مالی در مضیقه بود که تصمیم گرفت به تهران برگشته و در بازار مشغول کار شود. اما ورود به مسجد امین‌الدوله به واسطه آیت‌الله حق‌شناس و اشتغال به منبر و تدریس ایشان را از بحران مالی خارج کرد و... تحلیل و جمع‌بندی با شما.... 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
💡 💠 چند نمونه از و ائمه جماعات در گذشته‌ی تهران: ۱. آسید ابوالحسن اصفهانی با درکی که از شرایط تهران در اواخر حکومت رضاشاه داشت، شاگرد مجتهد خود شیخ علی‌اکبر برهان که چندی پیش به هندوستان فرستاده بود، با حکمی دیگر به تهران فرستاد تا امام محله خراسان شود و با بنای مسجد لرزاده، دارالمؤمنینی بسازد. ۲. اهالی یکی از مساجد به واسطه یکی از علما نامه‌ای به محضر آیت‌الله سید صدرالدین صدر نوشتند و از وی امام جماعت خواستند. آقای صدر، روی منبر درس خارج، نامه را خواندند تا هریک از شاگردان مجتهدش که امکان مهاجرت دارد راهی شود. ۳. تعدادی از متدینین محله تصمیم گرفتند مسجدی برای محله خود بنا کنند. مسجد را ساخته نساخته به قم رفتند و از محضر آیت‌الله بروجردی خواستند عالمی از افراد مورد اعتماد خود به تهران اعزام کند. آقای بروجردی هم یکی از شاگردان مجتهد، متخلق و مردمی خود را به تهران می‌فرستاد. شیخ عباس مشکوری به همین نحو به قلهک آمد. یک سفر که به حج رفت، اهالی محل، خانه قدیمی عالم را ظرف یک ماه کوبیدند و از نو ساختند و وسایل خانه را چیدند و امام محله در خانه جدید ساکن شد بی‌آنکه رنجی ببرد. عجیب نبود. او برای مردم خیلی چیزها از مسجد و هیئت و مدرسه ساخته بود. ۴. اهالی محله کوچه غریبان نزد آیت‌الله بروجردی رفتند و گفتند و میرزا عبدالکریم حق‌شناس را برای عهده‌دار شدن امور مسجد امین‌الدوله اعزام بفرمایید. آقای بروجردی درخواست مردم را انتقال دادند. آقای حق‌شناس تمایل نداشت. حاج آقا روح‌الله توصیه و تأکید کرد. میرزا عبدالکریم گفت: چرا خودتان نمیروید؟ فرمود: اگر گفته بودند روح‌الله بیاید رفته بودم! و آیت‌الله حق‌شناس به تهران آمد. ۵. آیت‌الله سید محمدحسین علوی بروجردی داماد آیت‌الله بروجردی بود. به درخواست آیت‌الله سید محمد بهبهانی که آن روز در حکم رئیس حوزه تهران بود برای امامت مسجد فخریه به تهران هجرت کرد. روز اول، آیات طراز اول تهران مثل شیخ محمدتقی آملی، سید احمد خوانساری، و شیخ محمدرضا تنکابنی به مسجدش رفتند و پشت سرش نماز خواندند تا تثبیت شود. ۶. عالمان مساجد، عمدتا در مجاورت همان مسجد سکونت داشته و غیر از تدریس دروس حوزوی، اشتغالی جز رسیدگی به امور مسجد و مراجعات مردمی نداشتند. سه وعده در مسجد نماز اقامه می‌کردند و امام محله خویش بودند. 💡جمع‌بندی: این روند بسیاری از مساجد شهر بود. مردم دعوت می‌کردند، حمایت می‌کردند و خود نظارت می‌کردند، چون آن عالم، امام «جماعت» (مردم) بود. روحانیت تهران هم برای خود آقای خوانساری را داشت. کلنگ بسیاری از مساجد را ایشان بر زمین زده بود. ائمه جماعت را تأیید یا احیانا رد می‌کرد. نظارت او برای سر و سامان یافتن مساجد کافی بود. ائمه جماعات هم دورهمی‌های غیر رسمی داشتند و همین اجتماعات عالمانه، تنظیم‌گر رویکرد فرهنگی و محتوایی مساجد بود. در برخی از این جلسات هفتگی و ماهانه، نکات مثبت و منفی وضعیت مساجد، ائمه جماعت و منبری‌ها مورد گفتگو قرار می‌گرفت و رویکردی تنظیم‌گر اتخاذ می‌شد. همه‌چیز مردمی، خودجوش، غیر اداری، و برآمده از اراده جمعی و خودتنظیمی اجتماعی و رابطه منطقی روحانیت و مردم. 🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran