eitaa logo
گذرگاه «انجمن علمی‌پژوهشی تاریخ‌جامعةالزهرا(س): قم»
980 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
136 ویدیو
305 فایل
گذرگاه «کانال‌انجمن‌علمی‌پژوهشی‌تاریخ‌جامعةالزهرا(س)؛ قم» 📜پل ارتباطی @tarikh_jz مالکیت فکری و محتوایی کانال، متعلق به انجمن علمی تاریخ جامعةالزهرا(س) است. انتشار فایل‌های صوتی، تصویری، عکس نوشته‌ها و پست‌ها صرفا با ذکر منبع بلامانع است.
مشاهده در ایتا
دانلود
داستان کُشته شدن سلطان حسین صفوی شاه سلطان حسین صفوی هرچقدر در هوسرانی و بی‌قیدی و بی‌غیرتی یکه‌تاز ایران قلمداد میشود، از آنسوی در بنده پروری و بنده نوازیِ خدمتکاران شخصی و خواجگان درگاهش بسیار کوشیده و با احترام زیاد نسبت به آنان رفتار مینمود. پس از آنکه شاه سلطان حسین با دستان خود شاهی را بر سر افغان گذاشت، هرگونه خفتی را به جان خرید و مجیزگوی دشمنان شد. به همین جهت تا مدتی زنده ماند و با چند زن در اتاقی محقر به زندگی نکبت‌بار خود ادامه داد. اما این وضعیت نیز پایدار نماند. هنگامی که خبرِ شورش خان و شکست به اشرف رسید وی جلسه‌ای تشکیل داد و با اطرافیان خود مشورت نمود. یکی از اشرف گفت تا زمانیکه سلطان حسین زنده است، مردم مبادرت به قیام خواهند کرد! باید هرچه زودتر سلطان حسین را بِکُشیم و جسدش را به همگان نشان دهیم تا مردم باور کنند که دیگر در دودمان صفوی آدم صاحب نامی نمانده است و از آنان ناامید شوند. اشرف میپذیرد و دستور میدهد سلطان حسین را حاضر کنند. سلطان حسین با شنیدن این تصمیم به لرزه میافتد و التماس‌ها و استغاثه‌ها میکند؛ هنگامی که میبیند با همه خفتی که برای حفظ جان کشیده، از مرگ گریزی نیست، درحالی که اشک به چشمانش داشت گفت: حداقل بگذارید پیش از مرگ اندکی با خدایم نیایش کنم. به او اجازه دادند چنین کند. سجاده‌ای آوردند و سلطان حسین مشغول نماز شد. گفت درنگ جایز نیست. با این حرف و با اشاره اشرف، درحالی که سلطان حسین در سجده بود، همبازی سلطان حسین، بی‌توجه به نان و نمکی که خورده بود و بی‌توجه به مهربانی‌هایی که دیده بود، خود را برروی سلطان حسین انداخت و با خنجری گلوی وی را برید و سر از تنش جدا نمود و سر سلطان را به امید پاداشی درخور، نزد افغان انداخت! اما هنوز جسد بی‌سر سلطان حسین دست و پا میزد که اطرافیان برروی غلام ریخته و او را هم تکه تکه کرده و کشتند. تنظیم: سرکار خانم زهرا صفرزاده -----------❀❀✿❀❀--------- @tarikh_j
عوامل پیروزی افغانها غارتگری‌های خان حاکم و عدم توجه سلطان حسین به شکایات مردم قندهار از دست ستم‌های او، تمایل مردم قندهار به ویژه قوم  را به پیوستن به حکومت هند، به امید وضع بهتر، بیشتر کرد. برای کنترل طغیان‌های قندهار، شاه سلطان حسین یکی از والیان خود به نام گرگین را برای در مشت گرفتن ، به حکومت قندهار منصوب کرد. در قندهار شخص با نفوذی به نام میرویس که نقش مؤثر و قاطعی در پی ریزی و سازماندهی نهضت ضد در میان  داشت، هنگام انتصاب گرگین به سمت حکمران کل قندهار، کلانتری آن شهر را بر عهده داشت. میرویس که مردی باهوش و سیاستمدار بود نهایتاً را توسط افغان‌ها و گرجی، به قتل رساند. شاه سلطان حسین طی هفت سال حکمرانی میرویس بر قندهار، نتوانست او را به زانو درآورد و میرویس به صورت خود مختار قندهار را اداره می‌کرد. نهایتاً" پس از مرگ میرویس، یا میر عبدالله برادر میرویس جانشین او شد اما با کمک ، افغان فرزند ارشد ، با قتل عبدالله کنترل قندهار را به دست آورد. -----------❀❀✿❀❀--------- @tarikh_j
محاصره و تصرف فرخ آباد شکست اوضاع حکومت شاه سلطان حسین را بیش از پیش پیچیده ساخت. اضطراب مردم در اثر اخباری که فراریان جنگ به انگیزه ترس و توجیه فرار خود منتشر می‌ساختند، غلبه شایعات بر قضاوت صحیح از میزان قدرت دشمن مهاجم و هجوم زنان و مردان و برای یافتن پناهگاه، حکومت را به وضع وحشت‌انگیزی سر درگم کرده بود. یک فرانسوی که شاهد عینی اوضاع بوده، گزارش داده‌است:[ با وجود آنکه برای حمل سلاح عده‌ای کثیر مرد وجود دارد، فقط پانصد نفر سرباز داوطلب برای دفاع شهرگرد آمده‌اند. از هر هزار نفر ساکنان شهر، ده نفر مسلح به چشم نمی‌خورد. در اینجا همه چیز آشفته و به هم ریخته‌است. پس از پیروزی افغان در جنگ ، او به  فرح آباد حمله کرد و به راحتی وارد کاخ شدند و آن را به تصرف درآوردند. می‌گوید: شگفت آنجاست که سلطان حسین که آن همه مبالغ گزاف صرف بنای آن کرده و از گذراندن ایام در آنجا حظّ و بهره‌ای فراوان برده بود، تصمیم گرفت از آن بدون لحظه‌ای مقاومت چشم بپوشد. تنظیم: سرکار خانم زهرا صفرزاده -----------❀❀✿❀❀--------- @tarikh_j
اوضاع ایران در دوره برآمدن امیدهایی فراوان برای  همراه داشت. تلاش‌های نادر رهاوردهایی چون کوتاه کردن دست از ایران، تثبیت مرزها و عقب راندن همسایگان متجاوز، بهبود اوضاع اقتصادی، و نجات کشور از هرج و مرج برآمده از انحطاط را در بر داشت و آینده‌ای روشن برای ایران ترسیم کرد. افزون بر تلاش‌های سیاسی ـ نظامی، نادر در زمینه مذهبی نیز تکاپوهایی داشت. فعالیت‌های مذهبی وی تا پیش از سلطنت با باورهای بیشینه جامعه شیعی ایران همخوانی داشت.  مزار امامان شیعه و اهدای نذری‌های فراوان به مکان‌های مذهبی .  پرداخت هزینه فراوان برای تعمیر و توسعه  علوی و# عتبات عالیات  نسبت دادن فتوحات و پیروزی‌ها به عنایات ائمه  و اختصاص نقش مهرها به شعارهای خاص    را می‌توان از سیاست‌های مذهبی وی برشمرد. اما با توجه به عواملی چون میل به حکومت بر همه اقوام ساکن در قلمرو خود، همسایگی ایران با کشورهای  مذهب مانند و افغان‌ها، بیم از بازگشت به عرصه قدرت،   نقش ویرانگر اختلاف‌های مذهبی در جامعه،   بهره گیری عثمانی‌ها از اختلاف‌های مذهبی برای انگیزش نیروها بر ضد ایران  و ضرورت دلجویی از جمعیت سنی مذهب وفادار به در سپاه  وی از همان اوان سلطنت، سیاست مذهبی دیگری را در پیش گرفت. نادر تلاش‌های مذهبی جدید خویش را در دو جهت متمرکز کرد. از یک سو کوشید با محدود کردن بخش فقهی  تشیع و ممنوع ساختن مانند برگزاری مراسم  امام  علیه‌السلام،  # سب و لعن مخالفان از جانب شیعیان   که به زعم وی اختلاف برانگیز و از بدعت‌های اسماعیل صفوی بود   و اجباری کردن اعتقاد به  راشدین،   نظر  سنت را به خود جلب کند. از سوی دیگر تلاش کرد تا عثمانی‌ها را وا دارد که  جعفری را کنار  چهارگانه اهل سنت به رسمیت بشناسد. نادر تلاش برای دستیابی به این اهداف را از همان لحظه تدوین عهدنامه مغان آغاز کرد و تا واپسین لحظات عمر پی گرفت. اما هیچ گاه نتوانست به آرزوهای خود جامه عمل بپوشاند. -----------❀❀✿❀❀--------- @tarikh_j