eitaa logo
گذرگاه «انجمن علمی‌پژوهشی تاریخ‌جامعةالزهرا(س): قم»
980 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
136 ویدیو
305 فایل
گذرگاه «کانال‌انجمن‌علمی‌پژوهشی‌تاریخ‌جامعةالزهرا(س)؛ قم» 📜پل ارتباطی @tarikh_jz مالکیت فکری و محتوایی کانال، متعلق به انجمن علمی تاریخ جامعةالزهرا(س) است. انتشار فایل‌های صوتی، تصویری، عکس نوشته‌ها و پست‌ها صرفا با ذکر منبع بلامانع است.
مشاهده در ایتا
دانلود
بیوگرافی از زندگی ع 👇👇 🔹کنیه ایشان است. 🔹زاد روز: ۱۱ ذی القعده سال ۱۴۸ قمری 🔹زادگاه: مدینه 🔹مدت امامت: ۲۰سال (از سال ۱۸۳ تا ۲۰۳) قمری 🔹شهادت: ۳۰ صفر سال ۲۰۳ هجری قمری در سن ۵۵ سالگی 🔹مدفن: مشهد(ایران) 🔷♦️🔷♦️🔷♦️🔷♦️🔷♦️🔷♦️🔷 🔹امام (ع) هشتمين پيشواى شيعيان می باشد. 🔹مادر ایشان حضرت می باشد. 🔹به این منظور که با پدر گرامیشان (ع) که ابوالحسن اول خوانده می شد، اشتباه نشود، کنیه ی ایشان ابوالحسن ثانی است. 🔹همسر (ع) نام داشت، که گفته شده از خاندان ماریه قبطیه همسر (ص) بوده است. 🔹در برخی از منابع تاریخی آمده است که به (ع) پیشنهاد داد، که با دخترش «‌ام حبیبه‌» ازدواج کند و امام نیز پذیرفت. 🔹درباره تعداد و اسامی فرزندان امام رضا(ع) اختلاف است. برخی فرزندان ایشان را پنج پسر و یک دختر نوشته‌اند. 🔹امام(ع) با سه خلیفه عباسی هم عصر بود: ۱)هارون الرشید(۱۷۰–۱۹۳) ۲)امین عباسی(۱۹۳ - ۱۹۸) ۳)مامون عباسی(۱۹۶–۲۱۸) 🔹لقبی که ایشان بدان مشهور است، همان«رضا» است. در باب این نام گذاری روایتی از (ع) چنین گفته اند که؛ مقصود از رضا کسی است که خدا و (ص) و امامان شیعه از او راضی و خشنودند و دشمنان و دوستان نیز به وی راضی بودند. 🔹در سیره علمی (ع) نوشته اند: وقتی ایشان در حضور داشت در روضه نبوی می‌نشست و دانشمندانی که از پاسخ سوالات درمی‌ماندند، از امام یاری می‌خواستند. پس از حضور در نیز از رهگذر مناظراتی که برپا می‌شد، به بسیاری از شبهات و سوالات پاسخ می‌گفت. افزون بر آن امام(ع) در منزل خود و در مسجد مرو، حوزه علمی تشکیل داد. 🔹برخی از نویسندگان ۳۶۷ نفر را در زمره اصحاب و راویان حدیث امام رضا(ع) ذکر می‌کنند. برخی از اصحاب حضرت(ع) عبارتند از : یونس بن عبدالرحمن، علی بن مهزیار اهوازی، صفوان بن یحیی، محمد بن سنان، علی بن اسماعیل میثمی، زکریا بن آدم، ریان بن صلت، دعبل بن علی و.. 🔹گروهی از اصحاب (ع) بعد از شهادت حضرت(ع) بنا به دلایلی، از اعتراف به امامت (ع) سرباز زده و در امامت حضرت موسی بن جعفر(ع) توقف کردند، که به اینان واقفیه می گفتند. 🔹(ع) در سال ۲۰۰ هجری با درخواست مامون از مدینه به سمت مرو رفت. 🔹حدیث از زبان مبارک ایشان در این سفر در نیشابور روایت شده است. 🔹سرانجام سه سال بعد در سفر به ، وقتی با همراهانشان به سرخس رسیدند، وزیر مامون ترور شد و دو روز بعد وقتی به توس رسیدند، امام رضا(ع) شد و به رسید. 🔹ابن حِبّان از محدثان و رجال شناسان قرن چهارم  هجری می‌نویسد : (ع) به وسیله سمی که مأمون به وی خوراند، به شهادت رسید. 🔹مأمون دستور داد، ایشان را در کنار مقبره پدرش هارون الرشید دفن کنند. 🔹حضرت (ص) در فضیلت امام رضا(ع) می فرماید : 《سَتَدفنُ بَضعَةُ مِنِّي بِأرضِ خُراسان ما زارَها مَکروب الا نفسُ الله کربتَه و لا مُذنب الا غَفَرَ اللهُ ذُنُوبَه》 پاره ای از تن من در سرزمين دفن مي شود که هيچ گرفتاری او را زيارت نمي کند، جز اين که خداوند پريشانی را از او مي زدايد و هيچ گنه کاري به زيارت او نائل نمي شود، مگر آن که خداوند گناهانش را می آمرزد. 📚منابع: ۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۲۶۱ ۲)عیون اخبار الرضا(ع) شیخ صدوق، ج۱، ص۱۳ ۳)اعیان الشیعه امین ،ج۱، ص۵۴۵ ۴)وسائل الشیعه عاملی، ج۱۰، ص۴۳۷ ۵)سیره پیشوایان پیشوایی، ص۷۵۲ http://eitaa.com/joinchat/2809069591C5d884e4f60
❇پاسخ به شبهه:👇👇 مأمون از دعوت به خراسان چند مقصود عمده را تعقیب می‌کرد : 1⃣اولین و مهم‌ترین آن‌ها، تبدیل صحنه‌ مبارزات حاد انقلابی شیعیان، به عرصه‌ فعالیت سیاسی آرام و بی‌خطر بود. همانطور که گفتم در پوشش تقیه، مبارزاتی خستگی‌ناپذیر و تمام‌نشدنی داشتند. این مبارزات که با دو ویژگی همراه بود، تأثیر توصیف‌ناپذیری در برهم زدن بساط خلافت داشت. آن دو ویژگی، یکی مظلومیت بود و دیگری قداست. شیعیان با اتکا به این دو عامل نفوذ، اندیشه‌ شیعی را که همان تفسیر و تبیین اسلام از دیدگاه ائمه اهل بیت است، به زوایای دل و ذهن مخاطبین خود می‌رساندند و هر کسی را که از اندک آمادگی برخوردار بود، به آن طرز فکر متمایل و یا مؤمن می‌ساختند و چنین بود که دائره‌ تشیع، روزبه‌روز در دنیای اسلام گسترش می‌یافت. و همان مظلومیت و قداست بود که با پشتوانه تفکر شیعی، این‌جا و آن‌جا در همه‌ دوران‌ها قیام‌های مسلحانه و حرکات شورشگرانه را برضد دستگاه‌های خلافت سازماندهی می‌کرد. مأمون می‌خواست یک‌باره آن خفا و استتار را از این جمع مبارز بگیرد و امام را از میدان مبارزه انقلابی به میدان سیاست بکشاند و بدین وسیله کارآئی نهضت تشیع را که بر اثر همان استتار و اختفا روزبه‌روز افزایش یافته بود به صفر برساند. با این کار، مأمون آن دو ویژگی مؤثر و نافذ را نیز از گروه علویان می‌گرفت؛ زیرا جمعی که رهبرشان فرد ممتاز دستگاه خلافت و ولیعهد پادشاه مطلق‌العنان وقت و متصرف در امور کشور است، نه مظلوم است و نه آن‌چنان مقدس. این تدبیر می‌توانست فکر شیعی را هم در ردیف بقیه‌ عقاید و افکاری که در جامعه طرفدارانی داشت، قرار دهد و آن را از حد یک تفکر مخالف دستگاه که اگرچه از نظر دستگاه‌ها، ممنوع و مبغوض است، از نظر مردم به خصوص ضعفا پرجاذبه و استفهام‌برانگیز است، خارج سازد. 2⃣تخطئه مدعای تشیع مبنی بر غاصبانه بودن خلافت‌های اموی و عباسی و مشروعیت دادن به این خلافت‌ها بود. با این کار به همه‌ شیعیان، مزورانه ثابت می‌کرد که ادعای غاصبانه و نامشروع بودن خلافت‌های مسلط که همواره جزء اصول اعتقادی شیعه به حساب می‌رفته، یک حرف بی‌پایه و ناشی از ضعف و عقده‌های حقارت بوده است، چه اگر خلافت‌های دیگران نامشروع و جابرانه بود، خلافت مأمون هم که جانشین آن‌هاست، می‌باید نامشروع و غاصبانه باشد، و چون علی بن‌ موسی‌ (ع) با ورود در آن دستگاه و قبول جانشینی مأمون، او را قانونی و مشروع دانسته، پس باید بقیه خلفا هم از مشروعیت، برخوردار بوده و باشند و این نقض همه‌ ادعاهای شیعیان است. با این کار نه فقط مأمون از علی‌ بن‌ موسی‌ الرضا(ع) بر مشروعیت حکومت خود و گذشتگانش اعتراف می‌گرفت، بلکه یکی از ارکان اعتقادی را که همان ظالمانه بودن پایه‌ حکومت‌های قبلی است نیز درهم می‌کوبید. علاوه بر این، ادعای دیگر شیعیان مبنی بر زهد و پارسایی و بی‌اعتنایی ائمه به دنیا نیز با این کار نقض می‌شد، و چنین وانمود می‌شد که آن حضرت(ع) فقط در شرایطی که به دنیا دسترسی نداشته‌اند، نسبت به آن زهد می‌ورزیدند و اکنون که درهای بهشت دنیا به روی ایشان باز شد، به سوی آن شتافتند و مثل دیگران خود را از آن مغتنم کردند. 3⃣این‌که مأمون با این کار، (ع) را که همواره یک کانون معارضه و مبارزه بود، در کنترل دستگاه‌های خود قرار می‌داد و به جز خود آن (ع)، همه سران و گردنکشان و سِلَحشوران علوی را نیز در سیطره خود در می‌آورد؛ و این موفقیتی بود که هرگز هیچ یک از اسلاف مأمون چه بنی‌امیه و چه بنی‌عباس برآن دست نیافته بودند. 4⃣این‌که امام را که یک عنصر مردمی و قبله امیدها و مرجع سؤال‌ها و شکوه‌ها بود، در محاصره مأموران حکومت قرار می‌داد و رفته‌رفته رنگ مردمی بودن را از او می‌زدود و میان او مردم و سپس میان او و عواطف و محبت‌های مردم فاصله می‌افکند. 5⃣هدف پنجم این بود که با این کار برای خود وجهه و حیثیتی معنوی کسب می‌کرد. طبیعی بود که در دنیای آن روز همه او را بر این‌که فرزندی از پیغمبر و شخصیت مقدس و معنوی را به ولیعهدی خود برگزیده و برادران و فرزندان خود را از این امتیاز محروم ساخته است، ستایش کنند و همیشه چنین است که نزدیکی دین‌داران به دنیاطلبان از آبروی دینداران می‌کاهد و بر آبروی دنیاطلبان می‌افزاید. 6⃣ آن‌که در پندار مأمون، امام با این کار به یک توجیه‌گر دستگاه خلافت بدل می‌گشت. بدیهی است شخصی در حد علمی و تقوایی امام با آن حیثیت و حرمت بی‌نظیری که وی به عنوان فرزند پیامبر در چشم همگان داشت، اگر نقش توجیه حوادث را در دستگاه حکومت برعهده می‌گرفت، هیچ نغمه‌ مخالفی نمی‌توانست خدشه‌ای بر حیثیت آن دستگاه وارد سازد؛ این همان حصار منیعی بود که می‌توانست همه‌ خطاها و زشتی‌های دستگاه خلافت را از چشم‌ها پوشیده بدارد. ⬅️به جز این‌ها، هدف‌های دیگری نیز برای مأمون متصور بود. 📚منبع: انسان ۲۵۰ ساله، ص۳۰۷-۳۱۲
در عصر امام هادی و علیهما السلام به دلیل گسترش تفکرات انحرافی در گرایش‏های اعتقادی و بحث‏های علمی که از برخورد میان مکتب ‏های کلامی و تحولات فرهنگی مختلف ناشی شده بود دوران امامت این دو امام بزرگوار از ویژگی های خاصی برخوردار است. در این دوران، مکاتب عقیدتی گوناگونی چون و گسترش یافته و پراکندگی آرای متفاوتی در سطح فرهنگی جامعه پدید آمده بود. مباحثی چون و تفویض، ممکن یا ناممکن بودن رؤیت خداوند، تجسیم و مباحثی از این قبیل، افکار عمومی جامعه را دست‏ خوش خود قرار داده بود و در محافل علمی نیز باعث ایجاد تردید شده بود. سرچشمه این تحولات فکری را می توان در رویکرد دولت عباسی به مسائل علمی و فرهنگی و همچنین هجوم فلسفه و کلام ملت های دیگر به سوی جامعه اسلامی خلاصه کرد. دستگاه حکومتی، کتاب‏های علمی دانشمندان ملل دیگر را به عربی ترجمه می‏کرد و در اختیار مسلمانان قرار می داد. این روند از زمان مأمون آغاز شد و به تدریج ادامه یافت و به اوج خود رسید. وی تلاش فراوانی در ترجمه کتاب‏های دیگر ملل، به ویژه یونان داشت. در این باره می‏نویسد: هم‏ وزن کتاب‏های ترجمه شده طلا می‏داد و به قدری به ترجمه کتابها توجه داشت که روی هر کتابی که به نام او ترجمه می‏شد، از خود علامتی می‏گذاشت و مردم را به خواندن و فرا گرفتن آن علوم تشویق می‏کرد. با دانشمندان خلوت می‏نمود و از معاشرت با آنان لذت می‏برد». (جرجی زیدان، 1333: 216/3) عباسیان لحظه‏ ای دانشمندان غیرمسلمان را از خود دور نمی‏کردند. متوکل و مهتدی، دانشمندان را بر تخت می‏نشاندند و با آنان شراب می‏نوشیدند و امیران و وزیران خود را در برابر آنها ایستاده نگه می‏داشتند، به گونه‏ ای که هیچ بزرگی در مقابل آنها حق نشستن نداشت. (همان: 237) به خوبی آشکار است که این احترام بیش از حد و صرف آن همه بودجه‏ های هنگفت از بیت المال مسلمین، صرفا جهت دانش پروری و علم دوستی نبوده است. آنان با جمع آوری کتاب‏های علمی گوناگون جایگاه مناسبی را در ایجاد و گسترش فرقه های منحرف کلامی- اعتقادی و سیاسی-اجتماعی فراهم آوردند که اهداف مشخص و از پیش تعیین شده‏ ای را در این موضوع دنبال میکردند. تنظیم: مهسااسدبیگی ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ @tarikh_j