📚 #معرفی_کتاب
📙 همرزمان حسین(علیه السلام)
🔹یک گزاره اشتباه:
«به جز حضرت امیر(علیه السلام)، امام حسن(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام)، باقی ائمه تلاش و کنش جدی در مبارزه با طاغوت و تشکیل حکومت نداشتهاند!» هدف اصلی کتاب «همرزمان حسین(علیه السلام)» تلاشی برای اصلاح همین گزاره نادرست است.
«همرزمان حسین» مجموعه ۱۰ سخنرانی امام خامنهای در باب عنصر مبارزه در سیره ائمه معصومین(علیهم السلام) ایراد شده است. این سخنرانیها در ماه محرم و ایام عزای حسینی سال ۱۳۵۱ شمسی در هیات انصار الحسین(علیه السلام) تهران ایراد شده است.
تنظیم: سرکار خانم مریم صفری
-----------❀❀✿❀❀---------
@tarikh_j
#زنان_عاشورایی
روایت چهارم:
بانویی پر از مردانگی
لابد به دلش برات شده بود که این شهر حرمت مهمان را نگه نمیدارد و خواست حرمت میزبان را نگهدارد.
او همان بانویی بودی که طاقت دیدن تشنگی یک مرد غریبه را نداشت، چه برسد به آوارگی سفیر امامش ...
مرد اما تنها و خسته در کوچهها پرسه میزد.
در کوچههای شهری که مردانش نامردی را در حق او تمام کرده بودند.
با غم و غربتی که دل او را به آتش میکشید به دیواری تکیه داد و در همان لحظه زنی مردتر از تمام مردان آن شهر، کاسهی آبی برای التیام جگر سوختهی سفیر مولایش آورد.
****
سلام بر تو ای بانوی نمونهی کوفه.
سلام بر تو و بر زنانگی نمونهات که دست تمام مردانگی آن شهر را بست.
دعایمان کن بانو، دعاکن مانند تو پیش قدم جاودانگی شویم.
منبع: تاريخ طبري، ج ۵، ص ۳۵٠؛ لهوف، سید بن طاووس، ص ۱۲٠.
#زنان_عاشورا
#محرم
#حسین_جانم
#امام_حسین(علیهالسلام)
#طَوعَه
-----------❀❀✿❀❀---------
@tarikh_j
#زنان_عاشورایی
روایت پنجم:
مادر
از میدان که برگشت از مادرش سؤال کرد:
«آیا از من راضی هستید؟»
مادر سر تا پای پسر را برانداز کرد، چقدر مسلمانی به پسرش میآمد.
نگاهش گره خورد به چشمهای پسر و تمام رشتههای تعلّق مادرانه را پاره کرد. چشمهایش را بست و به سؤال او پاسخ داد: «به خداوند سوگند که از تو راضی نخواهم شد، تا آنکه جانت را فدای امامت کنی.»
مادر وهب، تو در آن چند روزی که از مسلمان شدنت میگذشت، از حسین چه دیده بودی؟!
به کجا متصل شده بودی که وقتی این حرفها را میزدی؟ در دریای مهر مادرانهات موجهای تعلق تکان نمیخورد؟!
تو از کدامین سرزمین آمده بودی که وقتی سر پسرت را به سمت دشمن پرتاب کردی، خطاب به آنها گفتی ما چیزی را که در راهِ خدا دادهایم پس نمیگیریم؟!
***
سلام مادرِ وهب!
سلام بر تو از ایران قرنها پس از عاشورا، بر رشتهی محبت مادرانهات که با حسین پیوند زده بودی.
منبع:
ابناثیر، علی بن ابیالکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م.
طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق: محمد أبوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
ناظمزاده قمی، سید اصغر، اصحاب امام حسین از مدینه تا کربلا، قم، بوستان کتاب، ۱۳۹۰.
#محرم
#حسین_جانم
#زنان_عاشورا
#مادر
#ام_وهب
#زهرا_کبیری_پور
-----------❀❀✿❀❀---------
@tarikh_j
ادبیات عاشورایی - 2.mp3
11.95M
#ادبیات_عاشورایی
#قسمت_دوم
با توجه به ایام عزاداری سید و سالار شهیدان
در خدمت دوستان و همراهان همیشگی هستیم با موضوع ادبيات عاشورایی.
#استاد_مستقیمی
#فواد_کرمانی
#ادبيات_تاریخی
#دیوان_شعر
-----------❀❀✿❀❀---------
@tarikh_j
روایت ششم:
همسری همراه
وقتی حبیب برای محک زدن تو گفت: «من به حسین نمیپیوندم.» لابد فکرش را کرده بود که با واکنش شدید تو مواجه شود و تو در حالی که از شدت ناراحتی و عصبانیت اشک از چشمانت جاری شده بود، حتما نتوانستی لبخند کنج لب حبیبت را ببینی.
وقتی پشتت را به حبیب کردی و گفتی: «ای حبیب، آیا سخن پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را دربارهی حسینش(علیهالسلام) فراموش کردهای که فرمود: این دو فرزندم آقای جوانان بهشتند و آنها امام هستند، چه قیام کنند چه نکنند. نامهی مولا به تو رسیده و تو را به یاری میخواهد، آیا پاسخ مثبت نمیدهی؟!» ندیدی که حبیب با این سخنان تو چه لبخند زیبایی به لبهایش نشسته است و حبیب نیز هنگامی که به تو اطمینان داد که در رکاب حسین، تا هنگامی که محاسن سفیدش سرخ شود، خواهد جنگید، نتوانست ببیند که با این تصمیمش چه قندی در دل تو آب شده است.
امقاسم! خوشا به حالت که توانستی به وسیلهی حبیب عرض ارادتت را خدمت عزیز زهرا برسانی.
همسر حبیب! تو در مولایت چه دیده بودی که بال پرواز همسرت شدی و خودت نیز به همراهش پرواز کردی، چرا که سیدالشهداء در حق تو نیز دعای عاقبت بخیری کرد.
سلام بر تو ای بانوی حبیب بن مظاهر؛
سلام ما بر تو و بر آن دل عاشورایت که آنگونه پرحرارت همسرت را برای فدا شدن در رکاب مولایش آماده کرد؛
منبع:
معالی السبطین، جلد ۱، صفحهی ۳۷۰ و ۳۷۱؛ فرسان الهَیجا، جلد ۱، صفحهی ۹۱.
کتاب زنان نمونه، تألیف علی شیرازی
کتاب داستان دوستان، تألیف محمد محمدی اشتهاردی، جلد ۵، صفحهی ۲۰.
✍️ زهرا کبیریپور
#ام_قاسم
#زنان_عاشورا
-----------❀❀✿❀❀---------
@tarikh_j
🏴
♠️با تسلیت ایام عزاداری
سید الشهداء حضرت امام حسین علیه السلام
بر ساحت حضرت حجت عج الله تعالی فرجه الشریف...
در این ایام برای رعایت حال عزاداران عزیز به شکل مختصر ارائه مطلب می کنیم.
♣️#عزاداری
از گذشته تا به امروز سنت#عزاداری شیعیان توسط برخی از فرقه های کلامی و فکری #اهل_سنت مورد انکار، تکفیر، تمسخر و تردید واقع شده است. 🕳
🔚تفحصی در #کتب_اهل_سنت حول موضوع "عزاداری" از علل این نگرش پرده برداری می کند.
🏴
🏴
🏴
🏴
🏴
🏴
🏴
🏴
🏴
🏴
🏴
🏴
روایت هفتم:
خواهرانه
قلب شما را بیشتر از همه، محبت برادر پر کرده بود؛ عشق به حسین در تمام رگهای شما جاری بود؛ همان عشقی که با شیرهی جانتان به عون و محمّد نیز بخشیده بودید.
شاید اگر کسی از شما میپرسید، عون برای شما عزیزتر است یا محمّد؟ پاسخ میدادید: حسین!
عون و محمد نیز این را فهمیده بودند، چون از کودکیشان در چشمان شما جز حسین را ندیده بودند و از زبان شما فقط حسین را شنیده بودند و این کار شما و آنها را برای جاننثاری در راه دایی عزیزشان آسانتر کرده بود.
در خیمه بودید که خبر آوردند، عون شهید شد، محمّد هم؛ اشکهایتان را پاک کردید، حالا دیگر بند تعلق مادرانهتان پاره شده بود و شما تنها خواهرِ حسین بودید.
شما از همان ابتدا نیز بیش از اینکه مادرِ عون و محمّد بوده باشید، خواهرِ حسین بودید.
***
سلام مادرِ عون!
سلام مادرِ محمّد!
سلام بر شما و آن شیر پاکتان که دو جاننثار برای حسین پروراند.
✍️ زهراکبیریپور
#محرم
#عون
#محمد
#زنان_عاشورا
#امام_حسین
#زینب
-----------❀❀✿❀❀---------
@tarikh_j
ادبیات عاشورایی - 3.mp3
18.87M
#ادبیات_عاشورایی
#قسمت_سوم
با توجه به ایام عزاداری سید و سالار شهیدان
در خدمت دوستان و همراهان همیشگی هستیم با موضوع ادبيات عاشورایی.
#استاد_مستقیمی
#فواد_کرمانی
#ادبيات_تاریخی
#دیوان_شعر
#علی_اکبر(ع)
#عاشورا
#ژولیده_نیشابوری
#سازگار
-----------❀❀✿❀❀---------
@tarikh_j
روایت هشتم:
امبنان
تا زمزمهی حرکت حسین را شنیدی دست دو طفلت را گرفتی و با کاروان عمویِ پسرانت همراه شدی.
مدتی بعد زمانی که از اوج گرفتن قاسم در معرکه نگذشته بود، عبدالله را به زینب سپردی و به طرف پردهی خیمه رفتی، به این میاندیشیدی که چطور به رفتن قاسم رضایت دادهای؟!
گویی نیرویی ماورائی وجود داشت که قلبِ تو را محکم نگه داشته بود تا زمانی که نعلهای تازه بر پیکر سیزده سالهات میتاخت تو جان ندهی.
فکرت به شب گذشته رفت، که قاسم در برابر پرسش عمو گفته بود، شهادت برایش از عسل شیرینتر است.
این جمله را پسرِ سیزده سالهی تو گفته بود، همان پسری که پایش به رکاب نمیرسید. همانی که زره برای قامتش خیلی بزرگ بود. این دو پسر از همان ابتدا، هواییِ عمویشان بودند و همین باعث شد که عبدالله دستهای زینب را رها کند و سراسیمه خودش را به عمویش برساند تا دستانش را سپرِ عمو کند.
آن نیروی ماورائی این بار نیز قلبِ تو را محکم نگه داشته بود تا از هم نپاشد.
به گمانم این نیروی ماورائی دستان امام حسن(ع) بود که بر روی قلب تو قرار گرفت و تو را آرام کرد.
شاید آن هنگامی که از مدینه خارج میشدی فکرش را هم نمیکردی که یک روزی بدون فرزندانت دوباره به این شهر برگردی.
سلام مادرِ قاسم؛
سلام مادرِ عبدالله؛
سلام بر تو که باغبان گلهای امام حسن(ع) بودی و آنها را با عطر حسینی پرورش داده بودی.
سلام بر آن قلب بزرگت که داغدیدهی داغ دو پسر شد.
✍️ زهراکبیریپور
منبع: سماوی، محمد بن طاهر، ابصارالعین فی انصار الحسین(ع)، صفحهی ۲۲۴.
عمادزاده، تاريخ زندگانى امام حسين(ع)، ج ۲، ص۳۴٠
-----------❀❀✿❀❀---------
@tarik
روایت نهم:
مادرِ علیِ بزرگتر
چه خوب شد که شما در کربلا نبودید.
چه خوب شد زمانی که میخواست راهی میدان شود، نبودید ببینید قبل از رفتن چگونه چند قدم مقابل چشمهای پدرش راه رفت.
چه خوب شد که نبودید و حال همسرتان را در آن لحظه ندیدید.
شما نبودید اما همه دیدند وقتی علیاکبر چند قدم که راه رفت، سیدالشهداء(ع) دستهایش را به سمت آسمان بلند کرد و از خدا شهادت گرفت که شاهد باشد، چه جوانی را به میدان میفرستد. جوانی که شبیهترین مردم است به پیامبر(ص).
چه خوب شد که شما نبودید و آن لحظات دلکندن اهلِ حرم از علی اکبر را ندیدید.
چه خوب که شما نبودید آن هنگام که صدای «یا ابتاه علیکَ منّی السّلامِ» علی اکبر بلند شد. نبودید و ندیدید که وقتی میان هلهلههای دشمن، حسین با زانو روی زمین افتاد، صورت روی صورتِ علی اکبر گذاشت و گفت: «بعد از تو خاک بر سرِ دنیا.»
چه خوب شد که شما نبودید وقتی حسین مانده بود که این جسم ارباً اربا را، چهطور به خیمه برساند.
شما نبودید مادر علی اکبر و چه خوب که نبودید و صدای جوانان بنیهاشم بیایید مولا را نشنیدید.
****
سلام مادر علی اکبر؛
سلام بر دامانِ پاکِ شما که شبیهترینِ مردم به پیامبر خدا را در خود پرورش داد.
سلام بر آن جگر سوخته هنگام شنیدن روضهی پسرش از زبان زینب.
✍️زهرا کبیری پور
****
منبع: طبرى، محمد بن جديد، تاريخ الامم و الملوك و تاريخ الطبرى، چاپ پنجم، بيروت، مؤسسه اعلمى اللمطبوعات، ۱۴٠۹، ج۴، ص۳۴٠.
#حسین_جانم
#زنان_عاشورا
#مادر
#علی_اکبر_لیلا
-----------❀❀✿❀❀---------
@tarikh_j
◾️عاشورا در آفریقا؛ از رسم «تمخریت» اموی تا «تعجبون» تیجانی
✍ به قلم: سید علی بطحائی
➣ https://t.me/Muslimnair مُسْلِمْنا
◾️ساکنان شمال و غرب قاره سیاه آفریقا، بسان شمال سرسبز ایران اسلام آوردن خود را، مدیون فتوحات مسالمت جویانه علویان و مهاجرت و مجاهدت فرهنگی آنها می دانند. برای خنثی سازی این دستاوردتاریخی، امویان و اتباع فکری آنان با طرح ریزی رسم خرافی تمخریت(Tamkharit)در عاشورا سعی در کم فروغ سازی، این مشعل فروزان داشتند. در یادداشت پیش رو به بیان نکاتی در مورد رسم «تمخریت» در شب و روز عاشورا به عنوان رسمی مجعول و پادزهر آن یعنی رسم «تعجبون» که توسط فرقه های صوفی بویژه تیجانیه و شاخه نیل ازرق آن و.. اجرا می شود اشارتی خواهیم داشت.
◾️یکم. در شمال قاره سیاه بویژه کشورهای مغرب عربی، سودان، بورکینوفاسو، سنگال و... روز عاشورا اشتهار به «تَمخَریت» دارد. این واژه به ولوف و به معنی پایان دوستی با اهل بیت ع و یا شیطنت با دوستی آنان ترجمه و برای روز عاشورا علم شده است. برگزاری یک سری برنامههای غیر مشروع که هر مشاهده کننده منصفی را بر آن می دارد که تمام این امور، برای دوری مردم از واقعه کربلا و مخدوش کردن نهضت حسینی برپا شده است.
❌ به عنوان نمونه در شب عاشورا پاره ای جوانان، لباس زنانه و زنان نیز، البسه مردانه پوشیده و به طور گروهی در کوی و برزن گردهم آمده و مبادرت به رقص و پایکوبی وشادی می کنند. طنازی دلقک ها و دزدی و باور به اینکه امشب دزدیدن حلال است(رفع القلم) به کوچه و خیابان آمده و اموال مردم را به شوخی و جدی سرقت می نمایند و در پایان دزدان غنیمت شماری می کنند!! ذبح گاو و کتک زدن آن و حتی در مواردی نادر احتراز از آب دادن پیش از ذبح در جلوی مساجد از رسوم عجیب در آن مناطق است که هیچ وجه شرعی برای آن بویژه آزار شدید مذبوح پیش از ذبح وجود ندارد. نکات فوق گوشه ای از آداب غیر اسلامی تمخریت است که گزارش های اسف بار و لاینبغی ذکره دیگری در برپایی این مراسم توصیف شده است. این رسم به صورت جسته و گریخته در برخی کشورهای آفریقا اجرا و علمای طراز اول اهل سنت هرگز بدان روی خوشی نشان نمی دهند و از این رو قاطبه اهل سنت از آن مبری هستند.
◾️دوم:
از آن سو تحت تأثیر جنبش های اصلاحی و تلاشهای احیاگران در قرن جدید و واکنش های تصوف در جایگزینی و حذف این رسم ناصواب در حال برگزاری است. به عنوان یک نمونه پاره ای از دانش آموختگان موسسات حفظ قرآن مشهور به «دارا» با راه انداختن تجمعاتی و با تأکید بر ذکر جلی «تعجبون» و استعانت مالی از مردم برای کمک به نیازمندان و اطعام فقرا در روز عاشورا، صحنه های انفاق به نیازمندان و تعجب از برپایی این رسم را جایگزین آن می کنند. امروزه تعجبونی ها با کوبیدن درب منازل و تکرار پربسامد این ذکر جلی، کمکهای مردمی را برای مستمندان جمع آوری میکنند. در مورد وجه تسمیه «تعجبون» دو تفسیر نقل شده است. یکم؛ پافشاری بر عبارت قرآنی تعجبون اشاره به آیه نهم کهف دارد که میفرماید: (أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْکَهْفِ وَالرَّقیمِ کانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً) محدثین شیعه و سنی برآنند که این آیه ای است که رأس مبارک امام حسین ع بر فراز نیزه در کوفه تلاوت فرمودند. ذکر بلند «تعجبون»، مردم را به یاد واقعه کربلا میاندازد. البته این سخن و ذکر مبتنی بر آن است که این مردم از واقعه عاشورا اطلاعاتی داشته باشند و اگر از ماجرای کربلا اطلاع داشته باشند، اعمال دیگر از قبیل رقص و شادی را انجام نخواهند داد.دوم: این اصطلاح اشاره به آیه ۵۹ سوره «نجم» دارد؛ چون تعجبونی ها در ابتدای مراسم خود این سوره را میخوانند و وقتی به آیه {أفَمِن هَذا الحَدیثِ تَعجَبُون}میرسند، کلمه «تعجبون» را بلند تکرار کرده و به صورت گروهی در کوی و برزن حرکت خود را آغاز میکنند.
◾️سوم
آنچه اشاره شد، گوشه ای از این رویارویی دو جریان در قاره سیاه است. نقش تیجانیه در جایگزینی رسم جدید بی بدیل است. تصوف با بن مایه های حب اهل بیت ع هر رسم متضاد با فرهنگ آنها را اصلاح می کند. پیشتر در نوشتاری با عنوان «به بهانه درگذشت شیخ ابوبکر میگا رهبر مسلمانان بورکینوفاسو» به گوشه ای از اقدامات آنها اشاراتی کردیم.
http://muslimna.ir/news/3215-2021-11-10-16-29-04.html
◾️النهایه:
با توجه به فعال بودن دو نبرد جریانی در قاره آفریقا و عدم گزارش مستند و میدانی فارسی از این رویارویی، پیشنهاد تنظیم گزارش های مستند، مکتوب و تصویری از این رسم به طلاب ارجمند، دانشجویان، تاریخ و ملل پژوهان و...مورد تأکید قرار می دهیم.
#آفریقا
#عاشورا
#تمخریت
#پیشنهاد_پژوهش
#سید_علی_بطحائی
🌐 کانال علمی - تخصصی مسائل جهان اسلام(مُسْلِمْنا)
➣ تلگرام:
➣ https://t.me/Muslimnair
➣ ایتا:
➣ https://eitaa.com/muslimnair
➣ واتس اَپ(1):
➣ https://chat.whatsapp.com/H7nizlXGUrP2CtEK6UrE2J
روایت دهم:
امِ بنین
تمام پسرانِتان را با حسین روانه کرده بودید.
پسرانی که از کوچکیشان آموخته بودند فدایی حسین باشند.
از همان سالهای کودکی در گوشِ آنها زمزمه کرده بودید که هرگز نباید از حسین جلو بیافتند.
این همه معرفت و ادب را از کجا آورده بودید، که این چنین خالصانه و ناب تمام آن را تقدیم آنها کرده بودید بانو؟!
و عباس در میان برادرانش از همه بیشتر این معرفت را به ارث برده بود.
با آن زمزمههایی که در گوش او خوانده بودید، مگر میتوانست در روزِ عاشورا عَلَم به دست نگیرد؟!
چه انتظاری داشتند دیگران که وقتی بچّههای حسین تشنه بودند، او سیرابشان نکند؟!
نوای العطش، در حرم بپیچد و او تاب بیاورد و مشک به دست روانه فرات نشود؟!
دشمن هم صدای جگر سوختهی عباس را شنیده بود که مشک او را هدف گرفت.
همه فهمیده بودند وقتی آبِ مشک قطره قطره بر زمین بریزد، عباس ذره ذره آب میشود.
این را فهمیده بودند که اگر کارِ مشک تمام شود، کارِ عباس هم تمام میشود.
کارِ حسین هم.
و همه دیدند حسین هنگامی که از علقمه برگشت، دست به کمر بود.
عباس را در علقمه جا گذاشته بود و تنهای تنها تنها بازگشته بود.
✍️ زهراکبیریپور
****
سلام مادرِ ماهِ بنیهاشم؛
سلام مادر عباس؛
سلام مادر پسران؛
سلام بر آن دامنی که همچو عباسی را پرورش داد.
منبع: عاملی، سید جعفر مرتضی، تحریف شناسی عاشورا «نقد حماسه حسینی شهید مطهری»، ترجمه: جواد محمد زمانی، چاپ اول، ۱۳۸۵، انتشارات آرام دل، ص۱٠۴ _ ۱٠۵.
****
#محرم
#زنان_عاشورا
#حسین_جانم
#امالبنین
#عباس
-----------❀❀✿❀❀---------
@tarikh_j