📚مرز بندی «خود» و «دیگری»✍
#درآمدی_بر_طنز_عرفانی
#علیرضا_محمدی_کلهسر
#محمدعلی_خزانهدارلو
بخش اول✏️
🔹با نگاهی آماری به آثار مطایبهآمیز در ادبیات کلاسیک فارسی میتوان گفت که بیشترین حجم آنها به آثار هجوآمیز مربوط میشوند. چنانکه گفته شد پژوهشگران ریشهٔ این هجوها را رجزها و مفاخرههای موجود در ادبیات عرب میدانند. در ادبیات فارسی نیز هجوها بر اساس انگیزههای گوناگونی شکل گرفتهاند که یکی از مهمترین آنها موضعگیری شاعر در برابر شخصیت یا گروه هجوشونده است(رستگار فسایی، ۱۳۷۲: ۲۳۰ـ۲۳۴).
🔸باتوجه به اینکه یکی از موارد کاربرد هجوهای اعراب نیز رجزخوانیهای پیش از جنگ بوده است (کاسب، ۱۳۶۶: ۲۵-۲۲) میتوان مهمترین زمینهی استفاده از هجو را مقابلهی مستقیم با «دیگری» (other) ذکر کرد. چنین زمینهای را بهنوعی دیگر، در تعاریف امروزین از طنز نیز میتوان یافت، با این تفاوت که «دیگری»، در معنای اصطلاحیِ طنز، بیشتر انگیزه و هدفی اجتماعی دارد تا انگیزهای شخصی.
🔹گفتنی است، معنایی که امروزه از طنز مرسوم است با مفاهیم مدرنی چون انتقاد، اصلاح و اهداف سوم است با مفاهیم اجتماعی پیوند دارد، در حالی که پیش از این به دلیل وجود نداشتن این مفاهیم در نظام فکری جامعه، آنچه امروزه طنز خوانده میشود، از نظر هدف با هجو و از نظر ارزش با هزل (بهعنوان امری غیرجد) در پیوند بوده است.
#تئوری_طنز
#طنز_مقدس
#فلسفه_طنز
#پژوهش_طنز
#طنز_و_اخلاق
#یادداشت_ها_و_مقالات
#فصلنامه_متن_پژوهی_ادبی
🆔 ایتا : @tarzetanz
🆔 تلگرام : @tarzetanz
🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan
📚مرز بندی «خود» و «دیگری»✍
#درآمدی_بر_طنز_عرفانی
#علیرضا_محمدی_کلهسر
#محمدعلی_خزانهدارلو
بخش دوم✏️✏️
🔹در برخی پژوهشها، گرایش به هجو بهجای پرداختن به انتقاد، حاصل رابطهی دربار و شاعران در نظامهای اجتماعی پیشین ایران دانسته شده است(رستگار فسایی، ۱۳۷۲: ۲۵۲). ولی به نظر میرسد ریشههای گرایش به هجو را، بیش از این عامل باید در تفاوت میان تلقی گذشته و امروز از مفهوم جامعه و تغییرات اجتماعی دانست.
🔸مفهوم رنگ باختهی انتقاد اجتماعی در ادوار گذشته موجب شده بود تا در میان آثار غیرطنز نیز انتقادها به مسائلی اشاره کنند که به شکلی ثابت در همهی ادوار پیش و پس تکرار میشدند. مضامینی نوعی (typical) چون ریاکاری دینداران، ظلم حكّام، شکمپرستی و شهوت صوفیان، حرص و طمع عالمان دین، غدّاری زمانه و... پیوسته در این قطعات تکرار میشوند که زمینهای جز مرزبندی میان «خود» (self: شاعر، طرفِ برحق) و «دیگری» (other: ابناء زمان، طرفِ ناحق) ندارند.
🔹تمِ اصلی این نمونهها را بهصورت «فراموشی رسوم و تباهی حقایق» در آثاری چون کشفالمحجوب(هجویری ۱۳۵۸: ۷و۸)، تاریخ جهانگشا (جوینی، ۱۳۲۹: ۳)، غزلیات سنایی(سنایی، بیتا: ۸۳-۸۱) و ... میتوان دید. بنابراین، شاید بتوان با اندکی تسامح، بیشتر آثاری را که امروزه بهعنوان طنز در ادبیات فارسی شناخته شدهاند در کنار آثار فراوان هجوهای شخصی به عنوان ابزاری برای مرزبندی آشکار میان «خود» و «دیگری» تلقی کرد.
🔗🔗🔗
منبع:
(فصلنامه متن پژوهی ادبی. شماره۴۸. تابستان۱۳۹۰. صفحات ۷۴-۷۵)
#تئوری_طنز
#طنز_مقدس
#فلسفه_طنز
#پژوهش_طنز
#طنز_و_اخلاق
#یادداشت_ها_و_مقالات
#فصلنامه_متن_پژوهی_ادبی
🆔 ایتا : @tarzetanz
🆔 تلگرام : @tarzetanz
🆔 اینستاگرام : @hassan__malekan