eitaa logo
رد پای گمشدهٔ باد در کویر
163 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
538 ویدیو
5 فایل
شازده کوچولو گفت:« پس آدم ها کجا هستند؟ اینجا در کویر آدم کمی احساس تنهایی میکند.» 🪽؛ مار گفت:« آدم در میان آدم ها هم احساس تنهایی میکند...» ناشناس: https://daigo.ir/secret/31489482
مشاهده در ایتا
دانلود
تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را نفسی یار شرابم نفسی یار کبابم چو در این دور خرابم چه کنم دور زمان را ز همه خلق رمیدم ز همه بازرهیدم نه نهانم نه بدیدم چه کنم کون و مکان را ز وصال تو خمارم سر مخلوق ندارم چو تو را صید و شکارم چه کنم تیر و کمان را چو من اندر تک جویم چه روم آب چه جویم چه توان گفت چه گویم صفت این جوی روان را چو نهادم سر هستی چه کشم بار کهی را چو مرا گرگ شبان شد چه کشم ناز شبان را چه خوشی عشق چه مستی چو قدح بر کف دستی خُنُک آن جا که نشستی خُنُک آن دیده جان را ز تو هر ذره جهانی ز تو هر قطره چو جانی چو ز تو یافت نشانی چه کند نام و نشان را جهت گوهر فایق به تک بحر حقایق چو به سر باید رفتن چه کنم پای دوان را به سلاح احد تو ره ما را بزدی تو همه رختم ستدی تو چه دهم باج ستان را ز شعاع مه تابان ز خم طره پیچان دل من شد سبک ای جان بده آن رَطل گران را منگر رنج و بلا را بنگر عشق و ولا را منگر جور و جفا را بنگر صد نگران را غم را لطف لقب کن ز غم و درد طرب کن هم از این خوب طلب کن فرج و امن و امان را بطلب امن و امان را بگزین گوشه گران را بشنو راه دهان را مگشا راه دهان را
من وقتی یکی میگه: حالا که وایسادی ... حالا که پاشدی ... حالا که نزدیک آشپزخونه ای ...
من وقتی رستورانا با این آب پاشا آب میزنن تو کله و صورت و هیکلم:
ویدیو های تبلیغ لاغری و کاشت موی حیاتی(اخبارگو) رو میبینم و به سرنوشت آدمی قهقهه می‌زنم
نه از جنگ میترسم و نه از مرگ اصلا جهان ما چیزی زیباتر از موشک داره؟
دارک وب امشب:
ترسم که اشک در غمِ ما پرده‌در شود وین رازِ سر به مُهر به عالَم سَمَر شود گویند سنگ لَعل شود در مقامِ صبر آری شود، ولیک به خونِ جگر شود
رد پای گمشدهٔ باد در کویر
ترسم که اشک در غمِ ما پرده‌در شود وین رازِ سر به مُهر به عالَم سَمَر شود گویند سنگ لَعل شود در مقام
خون جگر هم مبحثیه واسه خودش... اگه رفته باشید قصابی یا مثله کردن گوسفندو دیده باشید میدونین که بعد از اینکه کل اقسامش هم شسته بشه باز وقتی که قلبش رو باز کنیم هنوز چند قطره خون داخل قلب یا به اصطلاح جگرش هست. اون خون، خون جگره که ما هم داریمش...
«هنر» را نمی‌توان داوری کرد. در اموری مانند ورزش و یا دانش، داوری معنا دارد اما «هنر» از جنس سلیقه است. اگر یک نقاشی دربرابر چهار نفر بگذارند، چه کسی می‌تواند خوب و بد آن را متوجه شود؟
نظرتونه هر روز یه لغت پر استفاده از ادبیات رو با هم یاد بگیریم؟
امروز جگر فردام یه واژه خفن دارم براتون:)
شاد آن سر کاندر این ویرانه سودای تو دارد خرم آن دل کز همه عالم تمنای تو دارد فارغ از باغ گلست آنکس که رخسار تو بیند نیست پروای جهانش آنکه پروای تو دارد گر به جنت هم برندش فارغست از حور و کوثر کاندر آن جاهم سر سِیر و تماشای تو دارد همچنان پروانه ی دیوانه ای اِی شمع هستی غافل از سود و زیان است آنکه سودای تو دارد تا در این ویرانه باشد گنج مهرت در دل دوست سایه در فردوس هم بر سر ز بالای تو دارد زان کرامت‌ها که داری کی به حرمانش سپاری گر سر شوریده بختی، حسرت پای تو دارد باغ عشق است آن دلی کز نور مهرت هست روشن مرغ عرش است آنکه بر لب نام زیبای تو دارد
جن و بسم‌الله:
رد پای گمشدهٔ باد در کویر
#music
نه من بیهوده گرد کوچه و بازار می‌گردم مذاق عاشقی دارم پی دیدار می‌گردم خدایا رحم کن بر من پریشان وار می‌گردم خطا کارم گناهکارم به حال زار می‌گردم شراب شوق می نوشم به گرد یار می‌گردم سخن مستانه می گویم ولی هوشیار می‌گردم گهی خندم گهی گریم گهی اُفتم گهی خیزم مسیحا در دلم پیدا و من بیمار می‌گردم بیا جانا عنایت کن تو مولانای رومی را غلام شمس تبریزم قلندروار می‌گردم ‌
رد پای گمشدهٔ باد در کویر
نه من بیهوده گرد کوچه و بازار می‌گردم مذاق عاشقی دارم پی دیدار می‌گردم خدایا رحم کن بر من پریشان وا
امروز میخوام واژهٔ قلندر رو براتون شرح بدم احتمالا تو خیلی از اشعار شنیدینش یا حتی توی اون ضرب‌المثل معروف که میگه «شب دراز است و قلندر بیدار...» ‌ قلندر از واژهٔ پارسی «کَلاندَر» گرفته شده که واژه کلانتر هم به همون معنا انشعاب دیگه ای از این لغته. و هر سه تای این کلمات به معنای «سرتر، بالا تر، والاتر» هستن. و اما استفاده اصلی واژهٔ قلندر برمیگرده به گروه خاصی از صوفیان به نام «قلندریان» که گروهی با وجنات بالاتر از لحاظ بالارفت روحانی و ترقی معرفت و در بین صوفیان مهمتر بوده و معمولا اشاره شعرا هم به همین معنیه. به معنای شخصی که فقط کمال حق براش مهمه و تفاوتش با صوفی معمولی اینه که در عبادات اهل تفرید(تنها گزینی) و گرد کمال گشتنه. ‌ نمونه: تا حضرت عشق را ندیمیم درکوی قلندران مقیمیم ‌ نه امید از دوستان دارم نه بیم از دشمنان تا قلندروار شد در کوی عشق آیین من ‌ و ضرب المثلی هم که اول بهش اشاره کردیم به این معناست که نباید در کارها عجله کرد و باید هر کاری در وقت مقتضی خودش انجام بشه، چنان کن درویش و صوفی و قلندر تمام شب رو عبادت میکنند و عجله ای توی این امر ندارند. ‌ منابع: بخش تخصصی سایت ویکی پارسی لغتنامه دهخدا فوروارد بیزحمت😔
شب دراز است و قلندر بیدار عشق کِی با جنون کند پیکار؟ ‌ غیر از آن شرم کز جَبین خیزد عاشقی را کنم به خلق اِنکار... ‌
کویر زیبا ارسالی