🔸 آموزش همه علوم باید با طرح پرسش آغاز شود و پیش برود اما فلسفهای که عین پرسش است اگر درسش مجموعه پاسخها باشد نام فلسفه نباید بر آن گذاشت.
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
📗 نگاهی نو به سیاست و فرهنگ
🔖 صفحه ۱۳
🔸 ...شاید مجبور شویم که بسیار جستجو کنیم. روح تو باید وسیعتر شود، تو باید طول و عمق مشکلات را درک کنی، بهصورت دستورالعمل و نه در وارد جزئیات شدن.
🔹 این مخالف طبیعت زنانه است و کاملاً عادی است که براساس احساسات درپی آرامش هستی ولی باید بپذیری که خلائی نابودکننده و ناامیدکننده در روح لطیف تو گسترده شود.
🔸 این احساس و درک تکاندهنده، سرمایهای از دست نرفتنی برای روحهای ماست، اما محتوای عمیق و زائل ناشدنی دارد، درصورتیکه از آخرین شناختهای صحیح سیراب باشد که ورای هر تغییر و شدن قرار دارد و تجسم وجود ناب تفکر است، حتی بالاتر از آن، حقیقیترین حقایق است.
🔹 روزی تجربهات از طبیعت به کل تغییر مییابد و تو را متعجب میکند که توانستی در آن، امر واپسین را بیابی.
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
📗 نازنین من (نامههای هایدگر به همسرش)
🔖 صفحه ۳۲
▪️پن: این نامه در ۲۷ سالگی یعنی ۱۱ سال قبل از انتشار هستی و زمان نوشته شده است.
تاثیرگذاری.mp3
2.71M
🎧 #پادکست #برش_کوتاه
🎙 تاثیرگذاری
✍🏻 متن: وحید یامینپور
⏱ یک دقیقه
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
#اراده #تبلیغ #امر_به_معروف #سوبژکتیویته
🔸 افراد را با آنچه نیستند پریشان مسازید. در آن صورت دائما در جستجوی چیزی خواهند بود که نیستند و احساس میکنند دائما باید شاگرد باشند،
🔹 درحالی که آنکس که همواره شاگرد باقی میماند، زحمات آموزگارش را به خوبی جبران نمیکند و از اشاراتی که با ارتباط با خویشتن برایش پیش میآید محروم است.
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
✍🏻 استاد طاهرزاده
هدایت شده از الهادی
#شکستگی #عبودیت #استغفار #توبه
🔻 گاهی عینکهای ما خراب است و فکر میکنیم مشکلی نداریم و مشکلی نداشتهایم. نوع برداشت ما غلط است یعنی بیماری ما دوبله شده است.
🔸 غیر از اینکه بیمار هستیم، نمیدانیم که بیمار هستیم و گرفتار یک جهل مرکب شدهایم.
🔹 کسی که خیلی معرفتش بالا میرود و مانند اولیاء و انبیاء خیلی مقام بالایی پیدا میکند شاید یکی از حالاتش این است که وقتی به سجده میافتد و بنا شد صد مرتبه ذکر استغفار بگوید در مشتش صد کوتاهی از خودش دارد و برای هریک، یک استغفار میگوید
🔸 اما گاهی ما آنقدر کور هستیم که یک مورد کوتاهی را میخواهیم پیدا کنیم تا برایش صد استغفار بگوییم، پیدا نمیکنیم و میگوییم کاری نکردهایم.
🔹 تا این حد ما فاصله پیدا کردهایم! اینها بیماری است. آنها که انبیاء و اولیاء هستند صد ذکر استغفارشان را برای صد کوتاهی میگویند، ما اگر صدتا استغفار را برای یک کوتاهی هم بخواهیم بگوییم همان یک کوتاهی را در خودمان پیدا نمیکنیم و این علامت خطری بودن و شدت بیماری ماست و ما از فطرت توحیدی دور شدهایم و «حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمانَ» ما مقرون به مانع شده و ذائقه ما عوض شده است.
🔸 یک وقت یک ذائقه خوب است و نوع غذا را خوب حس میکند ولی وقتی ذائقهای بیمار میشود متفاوت میشود و تلخی و شوری در ذائقه انسان جابجا میشود. طعم را تشخیص نمیدهد.
🔹 گاهی آنقدر عقب میافتیم که حتی یک مورد از کوتاهیهایمان را نمیبینیم. بخاطر اینکه اخلاق بچگانه، اهداف بچگانه، عروسکبازی ما را مشغول یک ساختار ذهنی کرده است و فقط همان را نگاه میکنیم و همان را میخواهیم ساماندهی کنیم.
کد ۸۳۹
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔺 کانال رسمی حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
🔘 @nasery_ir
🔸 وقتی من از انسانگرایی انتقاد میکنم، مردم مرا به ضدیت با انسان متهم میکنند، وقتی در مخالفت با منطق سخن میگویم، مردم مرا ضد منطق و طرفدار بربریت میپندارند.
🔹 وقتی در نقد ارزشها سخن میگویم، مردم به وحشت میافتند، وقتی میگویم انسان در_جهان_بودن است مردم تصور میکنند انسان را صرفاً به ساحت دنیوی تنزل مقام دادهام.
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
✍🏻 مارتین #هایدگر
🔸 فلسفه در هیچجا، زندگی عمومی را راه نمیبرد و گفتار ره آموز مردمان نیست، زیرا #سیاست و #تکنولوژی دیگر نیازی به فلسفه ندارند و حتی برای #فلسفه تکلیف معین میکنند و میزان درستی و نادرستی بعضی فلسفهها و اعراض از بعضی دیگر شدهاند.
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
📗 نگاهی نو به سیاست و فرهنگ
🔖 صفحه ۱۶
🔸 وقتی در جهانی به سر میبریم که انتظار برای ما معنا ندارد نمیتوانیم از جایگاه آن حرف بزنیم. چون در این عالم نیازی به انتظار نیست که بگوییم انتظار کشیدن یعنی چه؟...
🔹 در توجه به عهد دیگر و عالمی دیگر است که انتظار معنادار میشود...
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
✍🏻 برشی از جلسه «انتظار در ساحت وجودبینی»
🔸 عشق زمانی محتوا و واقعیت دارد که تو نسبتبه آن مُشعر نیستی. هنگامیکه حالت عشق در تو وجود دارد، خودت نمیدانی که در چنان حالتی هستی
🔹 بعد که از آن حالت خارج شدی، حافظه به تو یادآوری میکند که لحظاتی قبل در آن حالات بودهای ولی موقعی که حافظه این یادآوری را به تو میکند، خود آن حالات دیگر وجود ندارد، بلکه آنچه حافظه به آن میاندیشد، تصویر آن حالات است نه خود آنها.
▪️ مولوی داستانی را تعریف میکند:
🔸 عاشقی در حضور معشوق نشسته است و به او اظهار عشق میکند، شرح هجران و فراق میکند، نامههای عاشقانه برای او میخواند.
🔹 معشوق میگوید تو واقعاً عاشق من نیستی زیرا کسی در حضور معشوق صحبت از عشق نمیکند. اگر هماکنون در تو حالت عشق وجود داشت، چنان محو بودی که نمیتوانستی بر عشق خود آگاه و مشعر باشی:
▪️ گفت معشوق این اگر بهر منست
▪️ گاه وصل این عمر ضایع کردنست
▪️ من به معشوق حاضر و تو نامهخوان!
▪️ نیست این باری نشان عاشقان
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
🔸 پرسش چیز عجیبی است؛
ما تنها وقتی میتوانیم از چیزی پرسش کنیم و آن را بفهمیم، که آن را از پیش فهمیده باشیم.
🔹 پرسش از یک چیز، اگر عین فهم آن چیز نباشد، بسیار نزدیک به فهم آن چیز است. «هم سؤال از علم خیزد، هم جواب». پرسش و پاسخ بسیار شبیه همدیگرند و شاید یکی باشند.
🔸 حال پرسش ما چیست؟ و میخواهیم چه پرسشی و از چه چیزی پرسش کنیم؟ پاسخی که به پرسشمان خواهیم داد، جدا از پرسشمان نخواهد بود و فراتر از آن نخواهد رفت. پس همه چیز به پرسش ما بستگی دارد و باید دربارۀ آن محتاط باشیم و پروای آن را داشته باشیم، چراکه اگر پرسش به سمتی رو کند، تنها همان سو را به عنوان پاسخ خواهد یافت.
ادامه در پست بعدی...
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
๛ وارستگی ๛
🔸 پرسش چیز عجیبی است؛ ما تنها وقتی میتوانیم از چیزی پرسش کنیم و آن را بفهمیم، که آن را از پیش ف
ادامه قبل...
🔸 این امر ما را عمیقاً در ترس و پروا فرو میبرد که «پس پرسش چیست؟ و در جستوجوی چه چیزیم؟» و در عین حال خضوع و آرامشی میدهد که «پس نمیتوانیم پرسشمان را انتخاب کنیم و تنها از چیزی پرسش میکنیم که به نحوی اسرارآمیز آن را میشناسیم».
🔹 اینگونه نیست که پرسشی درست باشد و پرسشی غلط و ما از پرسیدن پرسش غلط بیم داشته باشیم؛ بلکه وقتی این را درمییابیم که تنها پاسخی را میفهمیم که پرسشش ما را در برگرفته و تنها پرسشی را میپرسیم که با پاسخش آشنا باشیم، متحیر میشویم. اینکه چه چیزی درست یا غلط است خود پاسخی است برای پرسشی و ما در مقامی پیش از این قرار گرفتهایم؛ متحیریم از اینکه پرسش و پاسخ ما چیست؟
🔸 این وضعیت که در آن هستیم به ما چه میگوید؟ این وضعیت، یعنی نمیدانیم پرسش/پاسخ چیست. این ندانستن با ما چه میکند؟ ما را پذیرا و گشوده و فراخواننده میکند. چه میتوانیم بکنیم؟ کسی که نمیداند پرسش چیست چه میتواند بکند؟ دیگر نمیتوانیم با پاسخهایی که داشتیم و به پرسشهایی که پیشمان بودند میدادیم، سَر کنیم، چراکه بنیاد آنها فروریخته و دیگر نزد ما نیستند. اما آیا جایی برای رفتن باقی مانده؟ اگر پرسشی محصّل در میان نباشد، آیا جایی برای رفتن هست؟…
🔹 احتمالاً طاقت مواجهه با این نقطه را نداریم و به نحوی از آن رو بر میگردانیم و به روزمرگی که وضعیتِ پرسشها و پاسخهای محصّل و ازپیشتعیینشده است باز میگردیم.
اما اگر رودررو با این نقطه باقی بمانیم چه میتوانیم بکنیم؟…
آه… چه باید کرد…؟ چه میتوان کرد…؟ نمیدانم…
🔸 چرا ملول میشویم؟ بگذار ببینم میتوان در این نقطه باقی ماند و به استقبال آن رفت؟ بگذار ببینم این نقطه چگونه جایی است و بودنِ در آن چگونه بودنی است؟ مگر این همان چیزی نیست که آن را خواستیم و مگر پرسش ما همین نیست که «پرسش ما چیست؟»، اندکی از آن فاصله میگیریم تا مجال دهیم و بگذاریم از سمتی دیگر یا باری دیگر به سویش فراخوانده شویم.
🔹 آیا میتوان به این پرسش پاسخ داد که «پرسش چیست؟»
هستی، پاسخ است. پرسش چیست؟ پرسش هم خود هستی است. ما پرسش را هم نداریم و نمیتوانیم آن را فراچنگ آوریم، تنها به سمتمان پیشکش میشود. چه برایمان باقی میماند؟ نادانی…
▪️پینوشت:
در این مواجهه، فروبستگی و قبض شدیدی وجود دارد. اما شاید اگر در این نقطه بمانیم و از این فروبستگی خود را به غفلت نزنیم، از دل همین فروبستگی، گشایشی از جنسی دیگر بجوشد؛ از دلِ همین فروبستگی! گشایشی که سیلان دارد و جاری است و به سمت ما هجوم میآورد اما از جنسی و نوعی دیگر. تفاوت این گشایش چیست؟ همینکه این گشایش از دل و از عمقِ همین فروبستگی بیرون میآید و روی دیگر همین فروبستگی است.
▪️ پساپینوشت:
مواجهه با هستی، بنبستی است همیشه گشوده!
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
✍🏻 محمد مهدی نادری