eitaa logo
๛ وارستگی ๛
1.2هزار دنبال‌کننده
155 عکس
36 ویدیو
16 فایل
❖ وارستگی ๛ گلاسنهایت ๛ رهایی ๛ انقطاع ❖ #عرفان #تفکر #فلسفه #هنر #انقلاب_اسلامی ❖ ادمین: @alirooholamin (نقل مطالب، با ذکر لینک کانال بلامانع است)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در شب جهان، کربلایی باش.mp3
4.37M
🎧 💠 در شبِ جهان، کربلایی باش! 🎙 حجت‌الاسلام نجات بخش ⏱ چهار دقیقه [بخشی از لایو کانال در شب عاشورا] ‌ ‌ 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌‌ ‌
‌ ‌ 👥 نظرتون درباره این پادکست را در گروه مباحثات کانال به اشتراک بگذارید: [عضویت] ‌ ‌
‌ ‌ 🔸 وقتی شما در روضه قرار می‌گیری می‌فهمی که گویا یک ابتلای سنگینی وجود دارد و متوجه می‌شوی که انگار هنوز وجودی که باید داشته باشی برای اینکه خود را از لشکر عمرسعد جدا کنی، نداری... 🔹 این‌جاست که به جای‌اینکه به اعمالِ‌خوبت نگاه کنی‌ و با آن‌ها خوش باشی، به وجودت نگاه می‌کنی و متوجه می‌شوی که وجودت یک گناهی است که اگر از آن توبه نکنی، نمی‌توانی راهی را پیش بروی... 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی 🎙 حجت‌الاسلام نجات بخش ✍🏻 برداشتی از جلسات محرم ‌ ‌
‌ ‌‌ ‌‌ ‌ 🔸 شب گذشته تقریباً تا ساعت ۱ صبح کار کردم _روی مسئله‌ای کاملاً جدید که ناگهان به ذهنم رسید_ یک‌مرتبه حس کردم که نیروهای پنهانی، به همان شکل که آفریده شده‌اند، در من رشد می‌کنند، همان‌هایی که از دوران جنگ دیگر ندیده بودم، همواره منتظرش بودم و در آن حال ناگهان مانند تجلی و اقتدار کهن امر آفریننده آمد، 🔹 می‌دانی نازنین، اگر روح کسی این را در بربگیرد، چیز نابی را می‌چشد، شاید فقط شادی مادر شدن به آن شباهت داشته باشد. 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی 📗 نازنین من (نامه‌های هایدگر به همسرش) 🔖 صفحه ۳۰ ▪️پ‌ن: این نامه در ۲۶ سالگی یعنی ۱۲ سال قبل از انتشار هستی و زمان نوشته شده است ‌ ‌
‌ ‌‌ ‌‌ ‌ 🔸 در تفکر رنسانس، ایده‌آل افلاطون زمینی و بشری شد و مُثُل افلاطون را که راهنمای آسمانی نظام مدینه بود در عقل کارساز بشر جدید جستجو کردند و کوشیدند که به آن‌ها تحقق بخشند. 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی 📗 نگاهی نو به سیاست و فرهنگ 🔖 صفحه ۸ ‌ ‌
‌ ‌ 🔸 "شادی" آنگاه رو می‌آورد که انسان "آزاد" باشد. آزادی آنگاه رو می‌کند که انسان توان تهی کردن خود از توهمات را داشته باشد. توهمات آنگاه پراکنده می‌شود که انسان با "خود اصیل" خویش روبه‌رو شود. 🔹 خود اصیل آنگاه حجاب از چهره می‌گشاید که انسان در وجدان خویش مطیع "آن‌ها" نباشد. آنها همان das-man "فرد منتشر" اند‌؛ همان توده‌ی بی‌قواره‌ی یک‌شکل گم‌شده در هیاهوی هم. همان جماعت یکرنگ شکل یافته از اخبار رسانه‌ها. 🔸 و رها شدن از این تارهای در هم‌تنیده با "مرگ‌آگاهی" میسر می‌شود. 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ✍🏻 وحید یامین پور
‌ ‌ 🔸 ما نمی‌توانیم تفکر را تصاحب کنیم و آن را برای خود نگاه‌ داریم بلکه باید به دیگران بگوییم و فرا دهیم تا اینکه روزی اساس و مبنای ذکر و فکر عمومی شود... 🔹 بشر همواره در پی موجودبینی است و پروای وجودبینی ندارد... 🔸 تفکر را شخصا باید به عهده گرفت اما یک مسئله‌ شخصی نیست، تفکر را باید همه ما به عهده بگیریم تا محقق بشود... 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌‌ ‌ ✍🏻 برداشت‌هایی از جلسه «انتظار در ساحت وجودبینی» ‌ ‌
‌ ‌ 🔸 آموزش همه علوم باید با طرح پرسش آغاز شود و پیش برود اما فلسفه‌ای که عین پرسش است اگر درسش مجموعه پاسخ‌ها باشد نام فلسفه نباید بر آن گذاشت. 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی 📗 نگاهی نو به سیاست و فرهنگ 🔖 صفحه ۱۳ ‌ ‌
‌ ‌ 🔸 ...شاید مجبور شویم که بسیار جستجو کنیم. روح تو باید وسیع‌تر شود، تو باید طول و عمق مشکلات را درک کنی، به‌صورت دستورالعمل و نه در وارد جزئیات شدن. 🔹 این مخالف طبیعت زنانه است و کاملاً عادی است که براساس احساسات درپی آرامش هستی ولی باید بپذیری که خلائی نابودکننده و ناامیدکننده در روح لطیف تو گسترده شود. 🔸 این احساس و درک تکان‌دهنده، سرمایه‌ای از دست نرفتنی برای روح‌های ماست، اما محتوای عمیق و زائل ناشدنی دارد، درصورتی‌که از آخرین شناخت‌های صحیح سیراب باشد که ورای هر تغییر و شدن قرار دارد و تجسم وجود ناب تفکر است، حتی بالاتر از آن، حقیقی‌ترین حقایق است. 🔹 روزی تجربه‌ات از طبیعت به کل تغییر می‌یابد و تو را متعجب می‌کند که توانستی در آن، امر واپسین را بیابی. 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی 📗 نازنین من (نامه‌های هایدگر به همسرش) 🔖 صفحه ۳۲ ▪️پ‌ن: این نامه در ۲۷ سالگی یعنی ۱۱ سال قبل از انتشار هستی و زمان نوشته شده است. ‌ ‌
گروه مباحثات کانال: [عضویت]
تاثیرگذاری.mp3
2.71M
🎧 🎙 تاثیرگذاری ✍🏻 متن: وحید یامین‌پور ⏱ یک دقیقه ‌ ‌ 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌‌ ‌
‌ ‌ 🔸 افراد را با آنچه نیستند پریشان مسازید. در آن صورت دائما در جستجوی چیزی خواهند بود که نیستند و احساس می‌کنند دائما باید شاگرد باشند، 🔹 درحالی که آن‌کس که همواره شاگرد باقی می‌ماند، زحمات آموزگارش را به خوبی جبران نمی‌کند و از اشاراتی که با ارتباط با خویشتن برایش پیش می‌آید محروم است. 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ✍🏻 استاد طاهرزاده ‌ ‌
هدایت شده از الهادی
🔻 گاهی عینک‌های ما خراب است و فکر می‌کنیم مشکلی نداریم و مشکلی نداشته‌ایم. نوع برداشت ما غلط است یعنی بیماری ما دوبله شده است.‌ 🔸 غیر از این‌که بیمار هستیم، نمی‌دانیم که بیمار هستیم و گرفتار یک جهل مرکب شده‌ایم. 🔹 کسی که خیلی معرفتش بالا می‌رود و مانند اولیاء و انبیاء خیلی مقام بالایی پیدا می‌کند شاید یکی از حالاتش این است که وقتی به سجده می‌افتد و بنا شد صد مرتبه ذکر استغفار بگوید در مشتش صد کوتاهی از خودش دارد و برای هریک، یک استغفار می‌گوید 🔸 اما گاهی ما آنقدر کور هستیم که یک مورد کوتاهی را می‌خواهیم پیدا کنیم تا برایش صد استغفار بگوییم، پیدا نمی‌کنیم و می‌گوییم کاری نکرده‌ایم. 🔹 تا این حد ما فاصله پیدا کرده‌ایم! این‌ها بیماری است. آن‌ها که انبیاء و اولیاء هستند صد ذکر استغفارشان را برای صد کوتاهی می‌گویند، ما اگر صدتا استغفار را برای یک کوتاهی هم بخواهیم بگوییم همان یک کوتاهی را در خودمان پیدا نمی‌کنیم و این علامت خطری بودن و شدت بیماری ماست و ما از فطرت توحیدی دور شده‌ایم و «حَبَّبَ‏ إِلَيْكُمُ‏ الْإِيمانَ» ما مقرون به مانع شده و ذائقه ما عوض شده است. 🔸 یک وقت یک ذائقه خوب است و نوع غذا را خوب حس می‌کند ولی وقتی ذائقه‌ای بیمار می‌شود متفاوت می‌شود و تلخی و شوری در ذائقه انسان جابجا می‌شود. طعم را تشخیص نمی‌دهد. 🔹 گاهی آن‌قدر عقب می‌افتیم که حتی یک مورد از کوتاهی‌هایمان را نمی‌بینیم. بخاطر این‌که اخلاق بچگانه، اهداف بچگانه، عروسک‌بازی ما را مشغول یک ساختار ذهنی کرده‌ است و فقط همان را نگاه می‌کنیم و همان را می‌خواهیم ساما‌ن‌دهی ‌کنیم. کد ۸۳۹ ‌ ‌ ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔺 کانال رسمی حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 🔘 @nasery_ir ‌ ‌ ‌ ‌
‌ ‌ 🔸 وقتی من از انسان‌گرایی انتقاد می‌کنم، مردم مرا به ضدیت با انسان متهم می‌کنند، وقتی در مخالفت با منطق سخن می‌گویم، مردم مرا ضد منطق و طرف‌دار بربریت می‌پندارند. 🔹 وقتی در نقد ارزش‌ها سخن می‌گویم، مردم به وحشت می‌افتند، وقتی می‌گویم انسان در_جهان_بودن است مردم تصور می‌کنند انسان را صرفاً به ساحت دنیوی تنزل مقام داده‌ام. 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ✍🏻 مارتین ‌ ‌ ‌ ‌
‌ ‌ 🔸 فلسفه در هیچ‌جا، زندگی عمومی را راه نمی‌برد و گفتار ره آموز مردمان نیست، زیرا و دیگر نیازی به فلسفه ندارند و حتی برای تکلیف معین می‌کنند و میزان درستی و نادرستی بعضی فلسفه‌ها و اعراض از بعضی دیگر شده‌اند. 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی 📗 نگاهی نو به سیاست و فرهنگ 🔖 صفحه ۱۶ ‌ ‌
‌ ‌ 🔸 وقتی در جهانی به سر می‌بریم که انتظار برای ما معنا ندارد نمی‌توانیم از جایگاه آن حرف بزنیم. چون در این عالم نیازی به انتظار نیست که بگوییم انتظار کشیدن یعنی چه؟... 🔹 در توجه به عهد دیگر و عالمی دیگر است که انتظار معنادار می‌شود... 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌‌ ‌ ✍🏻 برشی از جلسه «انتظار در ساحت وجودبینی» ‌ ‌
‌ ‌ 🔸 عشق زمانی محتوا و واقعیت دارد که تو نسبت‌به آن مُشعر نیستی. هنگامی‌که حالت عشق در تو وجود دارد، خودت نمی‌دانی که در چنان حالتی هستی 🔹 بعد که از آن حالت خارج شدی، حافظه به تو یادآوری می‌کند که لحظاتی قبل در آن حالات بوده‌ای ولی موقعی که حافظه این یادآوری را به تو می‌کند، خود آن حالات دیگر وجود ندارد، بلکه آن‌چه حافظه به آن می‌اندیشد، تصویر آن حالات است نه خود آن‌ها. ▪️ مولوی داستانی را تعریف می‌کند: 🔸 عاشقی در حضور معشوق نشسته است و به او اظهار عشق می‌کند، شرح هجران و فراق می‌کند، نامه‌های عاشقانه برای او می‌خواند. 🔹 معشوق می‌گوید تو واقعاً عاشق من نیستی زیرا کسی در حضور معشوق صحبت از عشق نمی‌کند. اگر هم‌اکنون در تو حالت عشق وجود داشت، چنان محو بودی که نمی‌توانستی بر عشق خود آگاه و مشعر باشی: ▪️ گفت معشوق این اگر بهر منست ▪️ گاه وصل این عمر ضایع کردنست ▪️ من به معشوق حاضر و تو نامه‌خوان! ▪️ نیست این باری نشان عاشقان 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌
‌ ‌ 🔸 پرسش چیز عجیبی است؛ ما تنها وقتی می‌توانیم از چیزی پرسش کنیم و آن را بفهمیم، که آن را از پیش فهمیده باشیم. 🔹 پرسش از یک چیز، اگر عین فهم آن چیز نباشد، بسیار نزدیک به فهم آن چیز است. «هم سؤال از علم خیزد، هم جواب». پرسش و پاسخ بسیار شبیه همدیگرند و شاید یکی باشند. 🔸 حال پرسش ما چیست؟ و می‌خواهیم چه پرسشی و از چه چیزی پرسش کنیم؟ پاسخی که به پرسشمان خواهیم داد، جدا از پرسشمان نخواهد بود و فراتر از آن نخواهد رفت. پس همه چیز به پرسش ما بستگی دارد و باید دربارۀ آن محتاط باشیم و پروای آن را داشته باشیم، چراکه اگر پرسش به سمتی رو کند، تنها همان سو را به عنوان پاسخ خواهد یافت. ادامه در پست بعدی... 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی
ادامه قبل... 🔸 این امر ما را عمیقاً در ترس و پروا فرو می‌برد که «پس پرسش چیست؟ و در جست‌وجوی چه چیزیم؟» و در عین حال خضوع و آرامشی می‌دهد که «پس نمی‌توانیم پرسشمان را انتخاب کنیم و تنها از چیزی پرسش می‌کنیم که به نحوی اسرارآمیز آن را می‌شناسیم». 🔹 این‌گونه نیست که پرسشی درست باشد و پرسشی غلط و ما از پرسیدن پرسش غلط بیم داشته باشیم؛ بلکه وقتی این را درمی‌یابیم که تنها پاسخی را می‌فهمیم که پرسشش ما را در برگرفته و تنها پرسشی را می‌پرسیم که با پاسخش آشنا باشیم، متحیر می‌شویم. اینکه چه چیزی درست یا غلط است خود پاسخی است برای پرسشی و ما در مقامی پیش از این قرار گرفته‌ایم؛ متحیریم از اینکه پرسش و پاسخ ما چیست؟ 🔸 این وضعیت که در آن هستیم به ما چه می‌گوید؟ این وضعیت، یعنی نمی‌دانیم پرسش/پاسخ چیست. این ندانستن با ما چه می‌کند؟ ما را پذیرا و گشوده و فراخواننده می‌کند. چه می‌توانیم بکنیم؟ کسی که نمی‌داند پرسش چیست چه می‌تواند بکند؟ دیگر نمی‌توانیم با پاسخ‌هایی که داشتیم و به پرسش‌هایی که پیشمان بودند می‌دادیم، سَر کنیم، چراکه بنیاد آن‌ها فروریخته و دیگر نزد ما نیستند. اما آیا جایی برای رفتن باقی مانده؟ اگر پرسشی محصّل در میان نباشد، آیا جایی برای رفتن هست؟… 🔹 احتمالاً طاقت مواجهه با این نقطه را نداریم و به نحوی از آن رو بر می‌گردانیم و به روزمرگی که وضعیتِ پرسش‌ها و پاسخ‌های محصّل و ازپیش‌تعیین‌شده است باز می‌گردیم. اما اگر رودررو با این نقطه باقی بمانیم چه می‌توانیم بکنیم؟… آه… چه باید کرد…؟ چه می‌توان کرد…؟ نمی‌دانم… 🔸 چرا ملول می‌شویم؟ بگذار ببینم می‌توان در این نقطه باقی ماند و به استقبال آن رفت؟ بگذار ببینم این نقطه چگونه جایی است و بودنِ در آن چگونه بودنی است؟ مگر این همان چیزی نیست که آن را خواستیم و مگر پرسش ما همین نیست که «پرسش ما چیست؟»، اندکی از آن فاصله می‌گیریم تا مجال دهیم و بگذاریم از سمتی دیگر یا باری دیگر به سویش فراخوانده شویم. 🔹 آیا می‌توان به این پرسش پاسخ داد که «پرسش چیست؟» هستی، پاسخ است. پرسش چیست؟ پرسش هم خود هستی است. ما پرسش را هم نداریم و نمی‌توانیم آن را فراچنگ آوریم، تنها به سمتمان پیشکش می‌شود. چه برایمان باقی می‌ماند؟ نادانی… ▪️پی‌نوشت: در این مواجهه، فروبستگی و قبض شدیدی وجود دارد. اما شاید اگر در این نقطه بمانیم و از این فروبستگی خود را به غفلت نزنیم، از دل همین فروبستگی، گشایشی از جنسی دیگر بجوشد؛ از دلِ همین فروبستگی! گشایشی که سیلان دارد و جاری است و به سمت ما هجوم می‌آورد اما از جنسی و نوعی دیگر. تفاوت این گشایش چیست؟ همینکه این گشایش از دل و از عمقِ همین فروبستگی بیرون می‌آید و روی دیگر همین فروبستگی است. ▪️ پساپی‌نوشت: مواجهه با هستی، بن‌بستی است همیشه گشوده! 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌‌ ‌ ✍🏻 محمد مهدی نادری ‌ ‌ ‌ ‌
👆🏻 این نوشته را به مثابۀ یک مسیر پر فراز و نشیب بببنید، نه یک مقصد مسطّح و همگون
‌ ‌ 🔸 تفکر به واسطه هستی فراخوانده می‌شود تا حقیقت هستی را بیان کند. 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌‌ ‌ ✍🏻 مارتین ‌ ‌ ‌ ‌
‌ ‌ 💠 ▪️ (قسمت ۱۵) 🔸 چرا باید تاریکی زمانه عسرت که در آن گریز خدا ما را در زمانه بدون خدا رها می‌کند (زمانی چنان فقیر که حتی نمی‌تواند فقدان خدا را به‌مثابه یک فقدان تجربه و درک کند) تحمل کنیم؟ 🔹 گفته است: «انکشاف نمی‌تواند نزدیک باشد، در راهی که نزدیک است...». انکشاف؟ بله انکشاف. با وارد شدن به گرگ‌ومیش و شب که ما آن را می‌یابیم می‌توانیم بگوییم: یک ستاره! 🔸 این جهان-شب لزوماً انحلال همه چیز در آشفتگی ای ناامیدانه و بدون فکر نیست. هولدرلین شاید بیشتر از نیچه چنین حس می‌کند. اگرچه این جهان-شب ما را با درهمی و آشفتگی یک مغاک تهدید می‌کند، اما امکان تغییر و دگرگونی را نیز تشدید می‌کند. 🔹 این، نزول کردنی را مهیا می‌کند که با آن ما وارد آغاز اقامت خود در این کره خاکی می‌شویم. 🔸 همان‌طوری که باید به ذات و فراموشی وجود برگردیم تا بتوانیم یک‌بار دیگر معنای را مطرح کنیم، به‌همین ترتیب باید به این فقدان خدا، به مغاک، که ممکن است ما بار دیگر از درون آن از خدا بپرسیم، برگردیم. زیرا درنتیجه‌ی شب، ستارگان بیرون می‌آیند و آسمان‌ها روشن می‌شوند. 🔹 هایدگر در شریکی برای گفت‌وگو در باب بی‌خانمانی انسان و فقدان خدا می‌یابد که بیرون از زبان متافیزیکی است. بااین‌حال نوید یک دعوی الهی، یک خدای آینده، با چنین پرسش‌هایی و با کلمات هولدرلین نشان داده است که این زمان، زمان گریز خدا و زمان خدایی است که "خواهد آمد" نویدی که در اعلان هایدگر مبنی‌بر این‌که «تنها یک خدا می‌تواند ما را نجات دهد»، آشکارا تکرار شد. 🔸 این نوید، تنها به واسطه شب یک زمانه بی‌خدایی که شامل بلاتکلیفی است، وجود دارد. 🔹 بنابراین در این‌جا هیچ آرامشی برای متکلمی که ممکن است در این نگرش نشانه‌های امیدواری و انتظار ببیند وجود ندارد. هیچ‌چیز در این‌جا قطعی نیست، ما نمی‌توانیم عجله کنیم و از خرابه‌های قدیمی، خدایی را دوباره برای خودمان بسازیم. در عوض تفکر همان‌طورکه هولدرلین توصیف می‌کند در «وضعیت شک الهام شده الهی» قرار می‌گیرد. 🔸 ما باید علی‌رغم ظهور بی‌خدایی، در جوار فقدان خدا باقی بمانیم و مراقب آن باشیم زیرا در برابر خدایی که غایب است تسلیم می‌شویم. تاریکی‌ای که بدین ترتیب آشکار شد، هوشیاری و روشنایی جدیدی به ارمغان می‌آورد. 🔹 ما در جمع شدگی بیشتر رشد می‌کنیم، بیشتر متوجه و مراقب می‌شویم، دوباره شروع به فکر کردن می‌کنیم و از این طریق به ذات خود فرود می‌آییم. 🔸 «به روح خود گفتم آرام باش و بگذار تاریکی بر تو بیاید که تاریکیِ خدا خواهد بود. مانند یک تئاتر، چراغ‌ها خاموش می‌شوند تا صحنه تغییر کند.» ادامه دارد... 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌ ‌ ‌
‌ ‌ 🔸 واضح نبودن یا شفاف نبودن را امری منفی تلقی می‌کنیم مثلا وقتی جبهه مقاومت تصمیمش معین و شفاف نیست یعنی در نسبت با انقلاب اسلامی با انتظاری مواجه می‌شود که در همان انتظار گشایشی ایجاد می‌شود... 🔹 انتظار صرفا معطل شدن نیست، بلکه یک جایی است که خدا به صحنه می‌آید. اِنَّ مَعیَ رَبّی سَیَهدین 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌‌ ‌ ✍🏻 برشی از جلسه «انتظار در ساحت وجودبینی» ‌ ‌
‌ ‌ 🔸 آیا تمیز میان وجود و ماهیت، آورده اتفاقی افلاطون و ارسطو و فارابی و ابن‌سینا بود و این تفنن آن‌ها در ماندگار شده‌است یا آن را باید حادثه‌ای در تفکر بشر و منشأ آثار در مسیر تاریخ جهان دانست؟ 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی 📗 نگاهی نو به سیاست و فرهنگ 🔖 صفحه ۱۹ ‌ ‌