eitaa logo
نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام
434 دنبال‌کننده
129 عکس
94 ویدیو
2 فایل
کانال دوم ما ✳️اَحاديث ناب۱۴معصوم✳️ @Ahaadith_Ahlebait قال الامام صادق علیه السلام: کسی که احادیث ما را در دل شیعیان ما جای می دهد از هزار عابد برترست. 📚اصول کافی جلد۱صفحه۳۳ #کپی با ذکر #صلوات 💫 @ya_amiralmomenin110 💫 خادم کانال @Amirovisi
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 ✨🍂🍂 به حكم واجب 🌸🔹🔹 يكي از تعاليم قرآن اين است كه، در مواردي كه جان و عِرض و مال يك فرد مسلمان در اثر اظهار عقيده به خطر خواهد افتاد مي‌تواند عقيده خود را كتمان كند. در اصطلاح شرعي به اين امر «تقيه» گفته مي‌شود. جواز تقيه، نه تنها مدرك شرعي دارد، بلكه عقل و خرد نيز بر درستي و لزوم آن در شرايط خاص گواهي مي‌دهد. چه، از يك طرف حفظ جان و مال و آبرو لازم است، و از طرف ديگر عمل بر وفق عقيده يك وظيفه ديني است. امّا در مواردي كه اظهار عقيده جان و مال و آبروي شخص را به خطر مي‌افكند و اين دو وظيفه عملا با هم تزاحم و اصطكاك مي‌يابند، طبعاً حكم خرد آن است كه انسان وظيفه و تكليف مهمتر را بر ديگري مقدم بدارد. در حقيقت، تقيه سلاح ضعفا در مقابل اشخاص قدرتمند و بي رحم است، و پيداست كه اگر تهديدي در كار نباشد، انسان نه عقيده خويش را كتمان مي‌كند و نه برخلاف اعتقاد خود عمل مي‌نمايد. قرآن در مورد عمار ياسر (و كساني كه اصولا در چنگ كافران گرفتار شده و به رغم ايمان استوار قلبي خويش، صورتاً براي تخلص آنان لفظ كفر را بر زبان جاري مي‌كنند) چنين مي‌فرمايد: (مَنْ كَفَرَ بِاللهِ مِنْ بَعْدِ إيمانِهِ إِلاّ مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنُّ بِاْلإيمانِ) (نحل: ۱۰۶): كسي كه پس از ايمان به خدا كفر ورزد (به سزاي عمل خود مي‌رسد) مگر كسي كه از روي ناچاري و اجبار اظهار كفر كند، ولي قلبش به ايمان، قرص و محكم باشد. در آيه ديگر مي‌فرمايد: (لا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكافِرينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنينَ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللهِ في شَيْء إِلاّ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاةً وَ يُحَذِّرُكُمُ اللهُ نَفْسَهُ وَ إِلَي اللهِ الْمَصيرُ) (آل عمران: ۲۸): روا نيست مؤمنان كافران را به جاي مؤمنان وليّ خود گيرند، و هركس چنين كند پيوند خويش را با خداوند گسسته است؛ مگر اينكه خود را (براي ايمني از شر آنها) در حصن و حفاظِ تظاهر به قبول ولايتشان قرار دهيد. خداوند شما را از مخالفت با خويش بر حذر مي‌دارد و بازگشت همگان به سوي خدا است. مفسران قرآن در شرح اين دو آيه، همگي اصل تقيه را اصلي مشروع دانسته اند. [۱] . اصولا هركس مطالعه مختصري در تفسير قرآن و فقه اسلامي داشته باشد مي‌داند كه اصل تقيه از اصول اسلامي است و نمي توان آيات ياد شده در فوق و نيز عمل مؤمن آل فرعون و كتمان ايمان خويش و اظهار خلاف آن را (غافر: ۲۸) ناديده گرفت. و تقيه را به طور كلي منكر شد. ضمناً در خور ذكر است كه هرچند آيات تقيه در مورد تقيه از كافران وارد شده، ولي ملاك آن، كه همان حفظ جان و عرض و مال مسلمين در شرايط خاص و ناگوار است، اختصاص به كافران ندارد، و اگر اظهار عقيده و يا عمل شخص بر وفق آن، نزديك فرد مسلمان نيز موجب خوف شخص بر جان و مال و عرض خويش باشد، تقيه در اين مورد حكم تقيه از كافر را خواهد داشت. اين سخني است كه ديگران نيز به آن تصريح كرده اند. رازي مي‌گويد: مذهب شافعي اين است كه هرگاه وضع مسلمانان در ميان خود همان حالتي را به خود گرفت كه مسلمانان در ميان كفّار (حربي) دارند، تقيه براي حفظ جان جايز است. همچنين تقيه منحصر به ضرر جاني نبوده و حتي ضرر مالي نيز مجوّز تقيه است؛ زيرا احترام مال مسلمان هم مانند احترام خون مسلمان است، و اگر كسي در راه آن كشته شود، شهيد مي‌باشد. [۱] ...... ---------- 📚منابع: [۱]: تفسير طبري: ۳: ۱۵۳؛ تفسير رازي: ۸: ۱۱۳؛ تفسير نسفي، در حاشيه تفسير خازن: ۱: ۲۷۱؛ روح المعاني: ۳: ۱۲۱؛ مجمع البيان: ۳:... و ۱: ۴۳۰. [۱]: تفسير رازي: ۸: ۱۳. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 ✨🍂🍂 به حكم واجب 🌸🔹🔹 به عقيده شيعه، تقيه در شرايطي واجب، ولي در برخي شرايط نيز حرام است، و انسان در آن شرايط نبايد به بهانه اينكه جان و مال وي به خطر مي‌افتد تقيه كند. گروهي تصور مي‌كنند كه شيعه مطلقاً تقيه را واجب مي‌داند، در حالي كه اين تصور غلط بوده و روش پيشوايان شيعه هرگز چنين نبوده است. زيرا آنان با در نظر گرفتن شرايط و رعايت مصالح و مفاسد، در هر زماني راهي خاص و مناسب را انتخاب مي‌كردند و لذا مي‌بينيم كه گاه تقيه نكرده و جان و مال خود را در راه اظهار عقيده فدا مي‌كردند. اصولا پيشوايان معصوم شيعه غالباً به وسيله شمشير يا زهر جفاي دشمنان به شهادت رسيده اند، در حالي كه يقيناً اگر آنان به حاكمان عصر خويش چهره خوش نشان مي‌دادند، قدرتمندان حاكم چه بسا بزرگترين و عالي ترين مقامات را نيز در اختيار آنان مي‌نهادند؛ ولي آنها خوب مي‌دانستند كه تقيه في المثل در برابر يزيد مايه نابودي دين و محو مذهب است. در شرايط كنوني نيز براي رهبران ديني مسلمين دو نوع تكليف وجود دارد: در شرايطي راه تقيه را در پيش گيرند؛ و در شرايط ديگر، كه اساس دين در خطر است، جان به كف گرفته به استقبال مرگ روند. در پايان يادآور مي‌شويم كه در تعليم و تبيين معارف و احكام ديني، تقيه موردي نخواهد داشت، كه مثلا دانشمندي كتابي را بر اساس تقيه بنويسد و عقايد انحرافي و خلاف را، به عنوان عقايد شيعه، در جامعه منتشر سازد! به همين جهت است كه مي‌بينيم در طول تاريخ شيعه، هيچ گاه كتابي در زمينه عقايد و احكام بر اساس تقيه نوشته نشده است، بلكه علماي شيعه در سخت ترين شرايط نيز عقيده خويش را اظهار داشته اند. البته ممكن است در ميان آنان پيرامون اصل يا مسأله اي خاص اختلاف نظر وجود داشته باشد، ولي هرگز در طول تاريخ يك بار هم اتفاق نيفتاده كه دانشمندان شيعه رساله يا كتابي را به بهانه تقيه بر خلاف آرا و عقايد مسلّم اين مذهب بنويسند. در اينجا، به كساني كه فهم و هضم تقيه براي آنان سنگين بوده و تحت تأثير تبليغات سوء دشمنان شيعه قرار دارند، اكيداً توصيه مي‌كنيم كه يك دوره تاريخ شيعه را در عهد امويان و عباسيان، و حتي عثمانيها در تركيه و شامات، مطالعه كنند تا بدانند كه اين گروه براي دفاع از عقيده و پيروي از اهل بيت (عليهم السلام) چه بهاي گزافي را پرداخته اند، چه قربانيهايي داده، و چه مصايب تلخي را تحمل كرده اند، تا آنجا كه حتي از خانه و كاشانه خود به كوهها پناه برده اند. شيعيان، با وجود رعايت تقيه، چنين وضعي داشتند، حال اگر اين اصل را رعايت نمي كردند چه وضعي پيش مي‌آمد؟! و براستي آيا در آن صورت اثري از تشيع در جهان باقي مي‌ماند؟! اصولا بايد توجه داشت كه، اگر نكوهشي در تقيّه هست در اصل متوجه مسبّبان آن است. كساني مستوجب نكوهشند كه به جاي اجراي عدل و رأفت اسلامي، سخت ترين و كشنده ترين اختناقهاي سياسي و مذهبي را بر پيروان عترت نبوي (عليهم السلام) تحميل مي‌كردند و در حال حاضر هم مي‌كنند نه كساني كه از روي ناچاري براي حفظ جان و مال و ناموس خويش به تقيه پناه مي‌بردند! و شگفت اينجاست كه برخي كسان، به جاي نكوهش مسبّبان تقيه يعني ظالمان، تقيه كنندگان، يعني مظلومان را نكوهش كرده و متهم به نفاق مي‌كنند! حال آنكه فاصله «نفاق» با «تقيه» از زمين تا آسمان است: منافق، كفر را در دل خويش پنهان كرده و در ظاهر ابراز ايمان مي‌كند، در حالي كه مسلمان در حال تقيه، قلبي لبريز از ايمان دارد و صرفاً به علت ترس از آزار طاقت فرساي ظالمان، اظهار خلاف مي‌نمايد. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫