eitaa logo
نشر فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام
460 دنبال‌کننده
133 عکس
101 ویدیو
2 فایل
کانال دوم ما ✳️اَحاديث ناب۱۴معصوم✳️ @Ahaadith_Ahlebait قال الامام صادق علیه السلام: کسی که احادیث ما را در دل شیعیان ما جای می دهد از هزار عابد برترست. 📚اصول کافی جلد۱صفحه۳۳ #کپی با ذکر #صلوات 💫 @ya_amiralmomenin110 💫 خادم کانال @Amirovisi
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 226 ✨🍂 چون علی علیه السلام در دوران و قبل از اسلام آورده اند؛ ایمان تقلیدی بوده است؟ ◾️✨ خیر، ایمان امری نیست که با سنّ سنجیده شود. مثلاً اگر کسی پیر بود، ایمانش بیشتر و اگر کسی جوان بود، ایمانش کمتر باشد. بلکه ایمان با رشد عقلی و باطنی، و وجود پاک سنجیده می‌شود. مانند: حضرت عیسی علیه السلام که در گهواره فرمودند: «اِنّی عَبدُ اللهِ آتانیَ الکِتابَ و جَعَلَنی نَبیّاً» [۱] «به درستی که من بنده خاص خدا هستم که به من کتاب آسمانی و شرف نبوّت عطا کرده است. » و مانند: حضرت یحیی که خداوند در قرآن درباره ایشان می‌فرماید: «و اتَیناهُ الحُکمَ صَبیّاً» [۱] «و یحیی علیه السلام را در سن کودکی مقام نبوّت بخشیدیم» این حضرات بهترین نمونه هائی هستند که ما بفهمیم کسی که در سن سیزده سالگی باشد، می‌تواند به چنین مقامی دست پیدا کند. تصمیم ایشان به قبول ایمان، با دعوت پیامبر صلی الله علیه و آله بوده است. می‌دانیم که پیامبر صلی الله علیه و آله از کار لغو و بیهوده پاک و به دور هستند که بخواهند بچه نابالغ را دعوت به اسلام نمایند. بلکه علی علیه السلام را قابل و لایق و شایسته و آماده دعوت می‌دانستند. ایمان علی علیه السلام ایمان باطنی بود. چون ایشان از زمان قبل از بلوغ ایمان آوردند و بالتبع بعد از بلوغ هم ایمان به اسلام داشتند. ولی بقیه مسلمانان ابتدا مشرک و بت پرست بودند، بعد مسلمان شدند. ابن عباس می‌گوید: به خدا سوگند، کسی از بندگان ایمان نیاورد مگر اینکه بر بت پرستش می‌کرد. غیر از علی بن ابیطالب علیه السلام، که آن حضرت به خدا ایمان آورد و اسلام را قبول کرد، بدون اینکه بت را ستایش کرده باشد. [۲] علی علیه السلام هرگز بت را پرستش نکرد و شراب نخورد و او، اوّل کسی از مردم بود که اسلام آورد و به مقام رسالت تسلیم شد. [۳] ---------- 📚منابع: [۱]: _ مریم: ۳۰. [۱]: _ مریم: ۱۲. [۲]: _ حافظ ابونعیم اصفهانی: ما نزل القرآن فی علی، میر سید علی همدانی: مودة القربی. [۳]: _ احمد بن حنبل: مسند ۱/ ۳۳۱، شیخ سلیمان بلخی حنفی: ینابیع المودة ۲/ ۳۸۶. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔶🔸🌺 🌸🍃 اسکندر ذوالقرنین، در مسافرت‌های طولانی خود، با یک جمعیت فهمیده برخورد کرد که از پیروان حضرت موسی علیه السلام بودند، زندگی آنان در آسایش توأم با عدالت و در درستکاری بود. خطاب به آنان گفت: ای مردم! مرا از جریان زندگی خود آگاه سازید که من سراسر زمین را گشتم، شرق و غربش را، صحرا و دریایش را، جلگه و کوهش را محیط نور و ظلمتش را، مانند شما را ندیدم به من بگویید! چرا قبرهای مردگانتان در حیاط خانه‌های شماست؟! برای آن که مرگ را فراموش نکنیم و یاد مرگ از قلبمان خارج نشود. پرسید: چرا خانه‌های شما در ندارد؟ گفتند: به خاطر این که در میان ما افراد دزد و خائن وجود ندارد و همه ما درستکار و مورد اطمینان یکدیگریم. پرسید: چرا حاکم و فرمانروا ندارید؟ گفتند: چون به یکدیگر ظلم و ستم نمی کنیم تا برای جلوگیری از ظلم نیازی به حکومت و فرمانروا داشته باشیم... اسکندر پس از پرسشهای چند گفت: ای مردم به من بگویید! که آیا پدرانتان همانند شما رفتار می‌کردند؟ در پاسخ، پدرانشان را چنین تعریف کردند؛ آنان به تهیدستان ترحم داشتند. با فقرا همکاری می‌نمودند. اگر از کسی ستم می‌دیدند، او را مورد عفو و گذشت قرار می‌دادند و از خداوند برای وی آمرزش می‌خواستند. صله رحم را رعایت می‌کردند. امانت را به صاحبانشان بر می‌گرداندند و خداوند نیز در اثر این رفتار پسندیده کارهای آنها را اصلاح می‌نمود. ذوالقرنین به آن مردم علاقمند شد و در آن سرزمین ماند تا سرانجام از دنیا رفت. [۱] ای از کار! 🌼🍃 مردی محضر حضرت عیسی علیه السلام آمد و عرض کرد: - مرتکب زنا شده ام، مرا از گناه پاک کن. عیسی علیه السلام دستور داد که اعلام کنند تا تمام مردم را تطهیر گناهکار حاضر شوند و برای مجازات وی گودالی کندند. وقتی همه جمع شدند و گناهکار در گودال اجرای قانون الهی قرار گرفت. نگاهی به جمعیت انبوه مردم انداخت که همه آماده مجازات او بودند. با صدای بلند گفت: ای مردم! هر کس خودش آلوده به گناه است و باید کیفر ببیند، حق ندارد در مجازات من شرکت کند. با شنیدن این جمله همه رفتند. تنها حضرت عیسی علیه السلام و حضرت یحیی علیه السلام ماندند. در این هنگام یحیی علیه السلام پیش آمد و به آن مرد نزدیک شد و گفت: - ای گناهکار! مرا موعظه کن! مرد گفت: ای یحیی! مواظب باش خودت را در اختیار هوای نفست مگذاری! زیرا سقوط کرده و بدبخت خواهی شد. یحیی علیه السلام گفت: موعظه ای دیگر بگو! مرد گفت: هرگز خطاکاری را به خاطر لغزشش ملامت مکن! بلکه در فکر نجات او باش! حضرت یحیی علیه السلام گفت: باز هم موعظه کن! مرد گفت: از به کار بردن غضبت خودداری نما! در این وقت حضرت یحیی گفت: - موعظه هایت مرا کفایت می‌کند. [۱] در دهان 🌸🍃 در بنی اسرائیل قحطی شدیدی پیش آمد... - آذوقه نایاب شد - زنی لقمه نانی داشت آن را به دهان گذاشت که میل کند، ناگاه گدایی فریاد زد، ای بنده خدا گرسنه ام! زن با خود گفت: در چنین موقعیت سزاوار است این لقمه نان را صدقه بدهم و به دنبال آن، لقمه را از دهانش بیرون آورد و آن را به گدا داد. زن طفل کوچکی داشت، همراه خود به صحرا برد و در محلی گذاشت تا هیزم جمع کند، ناگهان گرگی جهید و کودک را به دهان گرفت و پا به فرار گذاشت. فریاد مردم بلند شد، مادر طفل سراسیمه به دنبال گرگ دوید ولی هیچ کدام اثر نبخشید. همچنان گرگ طفل را در دهان گرفته، به سرعت می‌دوید. خداوند ملکی را فرستاد کودک را از دهان گرگ گرفت و به مادرش تحویل داد. سپس به زن گفت: آیا راضی شدی لقمه ای به لقمه ای؟ یکی لقمه (نان) دادی، یک لقمه (کودک) گرفتی! [۱] ---------- 📚منابع: [۱]: بحار: ج ۱۲، ص ۱۷۹. این داستان به طور خلاصه آورده شد. [۱]: بحار: ج ۱۴، ص ۱۸۸. [۱]: بحار: ج ۹۶، ص ۱۲۳ ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔶🔸🌺 اشک امام علیه السلام ◾️🍃 امام حسن علیه السلام در زمان خویش عابدترین، زاهدترین و برترین مردم به شمار می‌رفت. وقتی حج به جای می‌آورد بسیاری از اوقات پای برهنه می‌رفت. هر وقت به یاد مرگ می‌افتاد، می‌گریست و اگر در حضورش از قبر سخن به میان می‌آمد گریان می‌شد و چون به یاد قیامت و برانگیخته شدن در محشر می‌افتاد اشک می‌ریخت و هر وقت به یاد عبور از صراط می‌افتاد گریه می‌کرد و هرگاه به یاد حضور مردم برای حساب در پیشگاه خداوند می‌افتاد ناگهان فریاد می‌کشید و از شدت بیم و هراس از هوش می‌رفت و غش می‌کرد، هرگاه برای نماز آماده می‌شد اعضایش از خوف خدا می‌لرزید، هر وقت از بهشت و دوزخ سخن می‌گفت چون شخص مار گزیده مضطرب می‌شد آنگاه از خدا خواستار بهشت می‌شد و از آتش جهنم به او پناه می‌برد و چون آیه یا ایها الذین امنوا را تلاوت می‌کرد، می‌فرمود: لبیک! اللهم لبیک!... [۱] هنگامی که مشغول وضو می‌شد اعضایش می‌لرزید و چهره مبارکش زرد می‌گشت وقتی که می‌پرسیدند: چرا چنین حالی پیدا می‌کنی؟ می فرمود: سزاوار است کسی که در مقابل پروردگار عرش می‌ایستد، رنگش زرد و اعضای او دچار رعشه گردد. هر وقت به در مسجد می‌رسید روی به آسمان می‌نمود، عرض می‌کرد: بار خدایا! مهمان تو بر در خانه ات ایستاده است، ای خدای بخشنده! شخصی گناهکار پیش تو آمده، ای خدای مهربان! از گناهان من به خاطر بزرگواریت درگذر! [۱] در مکتب ◾️🍂 امام حسن علیه السلام در هفت سالگی در مجلس رسول خدا صلی الله علیه و آله شرکت می‌کرد، آیات قرآنی را می‌شنید و حفظ می‌کرد. وقتی محضر مادرش می‌آمد آنچه را که حفظ کرده بود بیان می‌نمود. امیر المؤمنین علیه السلام به منزل که می‌آمد، فاطمه علیه السلام آیه تازه ای از قرآن را برای علی علیه السلام می‌خواند. امیر المؤمنین می‌فرمود: فاطمه جان! این آیه را از کجا یاد گرفته ای تو که در مجلس پیامبر (صلی الله علیه و آله) نبودی؟ می فرمود: پسرت حسن در مجلس بابایش یاد می‌گیرد و برایم می‌گوید: روزی علی علیه السلام در گوشه منزل پنهان شد امام حسن علیه السلام مانند روزهای گذشته محضر مادرش فاطمه آمد، تا آنچه را که از آیات قرآنی شنیده بیان کند. زبانش به لکنت افتاد، نتوانست سخن بگوید، فاطمه علیه السلام از این پیشامد تعجب کرد! امام حسن علیه السلام عرض کرد: مادر جان! تعجب نکن! حتما شخص بزرگواری سخنانم را می‌شنود، گوش دادن او مرا از سخن گفتن بازداشته است. ناگاه علی علیه السلام بیرون آمد و فرزند عزیزش حسن را بغل گرفت و بوسید. [۱] امام علیه السلام به ◾️🍃 روزی معاویه به امام حسن علیه السلام گفت: من از تو بهتر هستم! امام علیه السلام در پاسخ گفت: چگونه از من بهتری، ای پسر هند!؟ معاویه گفت: برای این که مردم در اطراف من جمع شده اند ولی اطراف تو خالی است. امام حسن فرمود: چقدر دور رفتی ای پسر هند جگرخوار! این، بدترین مقامی است که تو داری. زیرا آنان که در اطراف تو گرد آمده اند دو گروهند: گروهی مطیع و گروهی مجبور. آنان که مطیع تو هستند، معصیت کارند و اما افرادی که به طور اجبار از تو فرمانبردارند طبق بیان قرآن عذر موجه دارند. ولی من هرگز نمی گویم از تو بهترم چون اصلا در وجود تو خیری نیست تا خود را با فردی مثل تو مقایسه نمایم، بلکه می‌گویم: خدای مهربان مرا از صفات پست پاک نموده، همان طور که تو را از صفات نیکو و پسندیده محروم ساخته است. آری شخصیت انسان در پاکی و اخلاق پاک اوست، نه در مزایای مادی. ---------- 📚منابع: [۱]: بحار: ج ۴۳، ص ۳۳۱. [۱]: بحار: ج ۴۳، ص ۳۳۹. [۱]: بحار: ج ۴۳، ص ۳۳۸. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110 💫
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 🔶🔸🌺 در درون 🌺 یزید بن قعنب میگوید: من با جمعی برابر خانه کعبه نشسته بودیم که فاطمه بنت اسد مادر امیرالمؤمنین (علیه السلام) که نه ماه به او آبستن بود آمد، در حالی که درد داشت گفت: خدایا! من به تو و بدانچه تو فرستاده ای از پیامبران و کتابها ایمان دارم سخن جدم ابراهیم را تصدیق میکنم و اوست که این بیت عتیق (کعبه) را ساخته، به حق آن کسی که این خانه را ساخته و به حق نوزادی که در شکم من است ولادت را بر من آسان نما. راوی می‌گوید: به چشم خود دیدیم که دیوار خانه از پشت شکافت و فاطمه به درو آن رفت و از دید ما پنهان شد و دیوار بسته شد. خواستیم قفل در خانه را بگشاییم گشوده نشد و فهمیدیم که این امر از جانب خداوند متعال است. وی پس از چهار روز بیرون آمد و امیرالمؤمنین را در دست داشت، سپس گفت: من بر همه زنان گذشته فضیلت دارم. زیرا آسیه دختر مزاحم در جایی که پرستش در آنجا (کاخ فرعون) خوب نبود جز هنگام ناچاری، خدا را پرستید. و مریم دختر عمران درخت خرمای خشک را به دست خود تکان داد تا خرمای تازه چید و خورد. و من در خانه محترم خدا وارد شدم، از میوه بهشت و بار و برگش خوردم و چون خواستم بیرون آیم، هاتفی آواز داد که ای فاطمه! نامش را علی بگذار، من نام او را از نام خود گرفتم و با ادب خود او را ادب کردم و از علوم خود به او آموختم و اوست که بت‌ها را در خانه من می‌شکند و اوست که در بام خانه‌ام اذان می‌گوید و مرا با پاکی و بزرگی یاد می‌نماید. خوشا به حال کسی که او را دوست بدارد و فرمان بردار او باشد و بدا به حال کسی او را دشمن دارد و نافرمانی کند. درود خداوند بر محمد و آلش باد. [۱] در وحی 🌼 در یکی از سالهایی که مکه دچار قحطی شدیدی شده بود و زندگی به اهل مکه مشکل بود، ابوطالب عیالوار و دارای چهار پسر: عقیل، طالب، جعفر، علی، بودند. رسول خدا این که هنوز به رسالت مبعوث نشده بود به عمویش حمزه و عباس گفت: عمویم ابوطالب عیالوار است، هرکدام از ما یکی از فرزندان او را نزد خود نگه داریم، بدین وسیله از گرفتاری هایش کاسته شود. هر سه نفر به خانه ابوطالب رفتند و گفتند: ما هرکدام حاضریم یکی از فرزندان شما را نزد خود نگه داریم. ابوطالب گفت: تنها عقیل (پسر بزرگ) نزد من باشد، هر کار دیگری انجام دهید مانعی ندارد. حمزه، جعفر را برگزید و همراه خود به خانه اش برد. و عباس، طالب را همراه خود به خانه اش برد. و حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) هنگامی که علی را برگزید، او شش ساله بود. همان طور که خود رسول خدا هنگامی که عبدالمطلب فوت کرد و ابوطالب سرپرست آن حضرت شد، شش سال داشت. بدین گونه علی (علیه السلام) در شش سالگی به خانه پیامبر خدا رفت و آن حضرت و خدیجه خاتون او را خوب تربیت کردند تا پیامبر به رسال مبعوث شد و علی (علیه السلام) همواره در کنار پیامبر بود تا آن حضرت از دنیا رفت و علی (علیه السلام) تنها ماند. [۱] 🌺 روزی عربی با شتاب می‌دوید و فریاد میزد: یا امیر المؤمنین من مظلومم، بر من ستم شده است. حضرت فرمود: بیا با هم فریاد کنیم، من نیز به اندازه ریگهای بیابان و موهای شتران ستم کشیده ام. [۲] ---------- 📚منابع: [۱]: ب: ج ۳۵، ص ۸ [۱]: ب: ج ۳۸، ص ۲۹۴. [۲]: ب ج ۲۸، ص ۳۷۳. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج❌    ⚜🔸💠🔸⚜ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 💫 @ya_amiralmomenin110💫