eitaa logo
اشعارآئینی
116 دنبال‌کننده
86 عکس
10 ویدیو
98 فایل
اشعارآئینی با سلام، با استفاده از لینک زیر به فهرست هشتک گذاری شده عناوین منتقل خواهید شد. https://eitaa.com/ya_habibalbakin1/1 ولأَندُبَنَّكَ صَباحا و مَساءً و لأَبكِيَنَّ عَلَيكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما ارتباط @m_sanikhani
مشاهده در ایتا
دانلود
میسوزه هر نفس وجودم مثل پرستویِ کبودم طبق برای چیه عمه من که غذا نخواسته بودم رقیه جان پرده رو از طبق کشیدی نترسیا اگه سر بریده دیدی نترسیا اگه دیدی خاکیه موهاش نترسیا اگه دیدی خونی لبهاش نترسیا نصر من الله و فتح قریب خوش اومدی شهید شیب الخضیب چاره‌ای ای تو چاره ساز کن یتیمت و بیا و ناز کن تنگ دلم برا ٓٓ ٓنگاهت  یه بار دیگه چشاتو باز کن بابا حسین اگه دیدی قدم خمیده (نترسیا ۲) اگه دیدی موهام سفیده (نترسیا۲) اگه دیدی زخمی بازوم (نترسیا۲) اگه دیدی شکسته پهلوم (نترسیا۲) روی لبم با دست زدم بی امون تا که بشه مثل لبت غرق خون نصر من الله و فتح قریب خوش اومدی شهید شیب الخضیب ببین که گوشهٔ خرابم خسته از این همه عذابم یادم نمیره گفتی بابا یه شب که اومدی به خوابم رقیه جان پشت سر قافله تنها (نترسیا۲) نیمه شب تو دل صحرا (نترسیا۲) اگه که داغ اومد روداغت (نترسیا۲) وقتی که زجر اومد سراغت (نترسیا۲) فرشته ای بین یه ع-----ده گرگه نگم چقدر دستای زجر بزرگه نصر من الله و فتح قریب خوش اومدی شهید شیب الخضیب
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 💢 قسم ات می دهم امشب به غریب الغربا 💢 می شناسند تو‌ را اهلِ ولا اِبنِ ‌ رئوف می رسد از درِ این خانه عطا ابن رئوف بابِ حاجاتِ خلایق شدنت شهره شده پس دخیل اند همه شاه و گدا ابن رئوف تو«جوادی» و کرم از کرمت بُهت زده وَ تَصّدق..بده در راهِ خدا ابن رئوف قسم ات می دهم امشب به غریب الغربا نظری!نائبِ بر حقِّ رضا ابن رئوف نهمین آینه ای!پاک و زلالی چون رود پاک کن.. پُر شدم از جرم و خطا ابن رئوف کوهی از درد شدم منتظر ِ یک نگهم با نگاهی بده دارو و دوا ابن رئوف اسمِ زیبایِ تو مضمونِ غزلها شده است می نویسند تمامِ شعرا ابن رئوف صله ای آخرِ مدّاحیِ من لطف نما.. اهلِ این روضه رسان کرببلا ابن رئوف نعمتِ اشک بده تا بشوم پُر روزی بده بر حال دلم ..شور و نوا ابن رئوف ✅محسن راحت حق 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 💢 روضه خوانِ فاطمیه سینه اَت می سوزد و... 💢 سینه اَت می سوزد و پیشِ دو چشمِ تارِ تو .... آب می ریزد زمین با خنده آقا یارِ تو دست و پا که می زنی دور و بَرت کِل می کشند روضه یِ بازار را دیدیم در آزارِ تو می چکد خونِ دل از کنجِ لبِ تو می زند... بر دلْ آتش ماجرایِ مَحرمِ اسرارِ تو روضه خوانِ فاطمیه سینه اَت می سوزد و... سوزِ سینه روضه خوانیِ در و دیوارِ تو گونه هایِ تو کبود است و به یادِ مادری میخِ در... خونِ جگر... زخمِ زبان... بیمارِ تو از نفس افتاده ای امّا نمی آید کسی... پا گذارد رویِ زخمِ پیکرِ تب دارِ تو بر سرِ پیراهن و عمّامه ات دعوا نشد از کسی سیلی نخورده دخترِ دربارِ تو نوحه خوانِ کاظمینم با نوایِ یاحسین ندبه خوانم تا که برگردد دل و دلدارِ تو ✅ حسین ایمانی -مرداد۹۸ 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
چقدر شلوغه قتله گاه؛نمیرسه صدا نمیدونم باید حسین؛چیکار کنم برات لبای تشنه تو شد؛مصیبت فرات عجب قیامتی شده غروب کربلا شبیه مادرم زدن تو رو چه بی هوا؛ به زیر چکمه های شمر زدی تو دست و پا به سمت قتله گاه تو نگاه زینبه؛ دیدم که خنجر رو کشید دوازده مرتبه تنی که دیگه بی سره؛به زیر مرکبه برای درهمی حسین یه عده کشتنت دیدن که پاره پاره شد تموم پیرهنت؛ نشد که نیزه ها رو در بیارم از تنت غروب و نعل تازه و صدای ده سوار؛ سرِ تو روی نیزه و میخنده نیزه دار میمونه خیمه سوخته ها؛دگه که الفرار منو به قصد کشت زدن قدم کمونیه،دیدم تو دست ساربان از نشونیه ببین که گوشِ دخترت رقیه خونیه؛نگاهِ به علقمه کجاست برادرم ببینِ دست به دست داره میگرده معجرم؛با شمر و زجر و هرمله آخه کجا برم دنیای من،آقای من،اللهم الجعل محیای من،محیای من راهی آسان برای ارتباط با شما پیدا کردیم!
مجتبی سانی خانی: —----------------------------- —------------------------------ مونده روی زمین ، پیکر تو رها السلام علی من دَفَنَ اهل قُری خواهرت اگه نیست رفته شام بلا ریگ و رمل بیابون برات گرفتن عزا "سیدالشهدا ، سیدالشهدا سیدالشهدا یا مقطع الاعضا" سپردمت به خدا و به ریگ های بیابان سپردمت به غبار و به خارهای مغیلان سپردمت به وحوش و به شیران درنده به مردمان دهاتی به آهوان پریشان همه منتظرن ، مادرش برسه کاش صدای برادر به خواهرش برسه دست قاتل اگه ، به سرش برسه آخ خدا به داد موی دخترش برسه "سیدالشهدا ، سیدالشهدا سیدالشهدا یا مقطع الاعضا" —---------------------------- —------------------------------ به گوش خاک سپردم تو را بپوشاند بد است اینکه ببیند تو را عریان به باد گفتم اگر شد مرتبت بکند فتاده به صحرا به خاک خون غلتان ماه نیزه‌نشین ، شمع روشن من بی‌تو مرگه برا من نفس کشیدن من زخمیه تن تو ، زخمیه تن من غم نخور اگه آتیش گرفته دامن من "سیدالشهدا ، سیدالشهدا سیدالشهدا یا مقطع الاعضا" —------------------------------ کانال حاج محمدرضا بذری
در راستاي گذر از مفهوم و انس با حق گفته اند در نماز نبايد فکر کنيد، بلکه در نماز بايد با خدا دلدادگي نماييد. بايد دل را از طريق نماز به حق داد و قلب را متوجه حق نمود. براي همين فرمودند: در نماز حضور قلب شرط است و نه حضور فکر، نفرمودند بنشينيد فقط روي معاني فکر کنيد، بلکه فرمودند: بعد از ادراک معانيِ نماز، حضور قلب و سِير به سوي آن حقايق داشته باشيد
🔶🔷🔶🔷🔶🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 💢شهادت تو شبیه است به امام حسن... 💢 نشسته اند ملائک بر روی بام جواد پیمبران همگی بنده و غلام جواد شدم جواد پس از این به احترام جواد که بهتر از همه نام هاست نام جواد جواد مرهم درد بدون تسکین است چقدر نام جواد الائمه شیرین است شدی جواد همیشه فقیر تو باشیم فقیر های میان مسیر تو باشیم شدی بزرگ که ما هم حقیر تو باشیم خدا کند که همیشه اسیر تو باشیم بیا و رخ بنما شاه تا که مات شویم فقط تو لب تر کن تا همه فدات شویم کسی غریب تر از تو نبوده است اصلاً غریب خانه خود بوده ای بمیرم من شهید کرد تو را زهر فتنه یک زن شهادت تو شبیه است به امام حسن چه کرد با جگر پاره تو همسر تو نگاه کن چقدر ضعف کرده پیکر تو میان حجره نمانده کسی کنار تنش نبود هیچ کسی وقت دست و پا زدنش چه کرده زهر هلاهل که خشک شد دهنش چرا به گوش کنیزان نمی رسد سخنش کسی به خواسته آخرش جواب نداد چرا کسی به جواد الائمه آب نداد کنیز های تو در حق تو جفا کردند تو ناله می زدی آنها سروصدا کردند تن تو را به روی بام ها رها کردند کبوتران همه روی تو بال وا کردند شنیده ام بدنت زیر آفتاب نبود و اهل بیت تو در مجلس شراب نبود تن حسین هم افتاده بود در گودال تنش به زیر سم اسب رفت و شد پامال برای غارت جسم حسین شد جنجال چه دید خواهرش از روی تل که رفت از حال؟ حسین در ته گودال دست و پا میزد حسین عمه سادات را صدا میزد ✅آرش براری 🔶🔷🔷🔷🔶🔶🔷🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 💢 این جوان کاش به بالایِ سرش خواهر داشت 💢 حُجره‌ی سوخته‌اش کاش دری دیگر داشت این جوان کاش به بالایِ سرش خواهر داشت چه شده چند کنیز از پسِ در میخندند یک‌نفر این طرف و چند نفر میخندند خنده کردند بگویند تقلا کافی است ناله‌ی واحسن و وای حُسینا کافی است طَشت  دَف شُد که نفهمند کسی می‌سوزد بِینِ این حجره‌ی بسته نفسی می‌سوزد طَشت را پیشِ لبانش بگذارند ای کاش کاسه آبی به دهانش بگذارند ای کاش ظرف از آب پُر اما به زمین می‌کوبند می‌زند داد ولی پا به زمین می‌کوبند خنده‌ی بد دهنی میرسد از هلهله ها ناسزاهای زنی می‌رسد از هلهله ها خواست بالی بزند غم پَرِ او را سوزاند خواست آهی بکِشد حَنجر او را سوزاند گفت آبی و نشد تا که بگوید جگرم زهر وقتی نفَسِ آخرِ او را سوزاند می‌کشد پا به زمین تا که بفهمند همه جگرِ شعله ورش پیکرِ او را سوزاند خواهری حیف ندارد که به دادش برسد عوَضَش بی کَسی اش مادرِ او را سوزاند  تا بگِریند برایش دو سه همسایه که هست  رویِ این بام تنش مانده ولی سایه که هست روی این بام تنش مانده ولی عریان نه... ✅حسن لطفی ۹۸/۰۵/۱۰ 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔷🔶🔷🔶🔷🔶
... وَ مَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا (۲) وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا (3) ... و هر که از خدا پروا کند، خدا برای او راه برون رفتی [از مشکلات و تنگناها] قرار می‌دهد. (٢) و او را از جایی که گمان نمی‌برد روزی می‌دهد، و هر که بر خدا توکل کند، خدا برایش کافی است، خدا آنچه را که اراده کند به سرانجام می‌رساند، همانا خداوند برای هر چیز حد و اندازه‌ای قرار داده است. (٣) سوره طلاق، آیه 2 و 3
رسول خدا(ص) : «إِنَّ لِلْحُسَيْنِ فِي بَوَاطِنِ الْمُؤْمِنِينَ مَعْرِفَةً مَكْتُومَة»؛(18) 18 - «بحارالأنوار»، ج 43، ص 272.