گل سپیده عذارم خدا کند که بیائی
نگار لاله تبارم خدا کند که بیایی
خمیده قامتم ،سرور،درآرزوی وصالت
ستاره شب تارم خدا کند که بیایی
شکسته شیشه قلبم زسنگ طعنه اغیار
دگر نمانده قرارم خدا کند که بیایی
غم فراق تو دلبر گرفته تاب وتوانم
تمام داروندارم خداکند که بیایی
به ره نشسته دل زارم درانتظارظهورت
شب وسحرشده کارم خداکندکه بیایی
تمام هستی خودرا، مه سخاوشرافت
به مقدم تو گذارم خداکندکه بیایی
برای دیدن رویت بسان ابربهاری
زدیده اشک ببارم خداکندکه بیایی
شمیم عطرتوآیدولی زدیده پنهانی
گل همیشه بهارم خداکندکه بیایی
به انتظارتو مولا تمام عمرنشستم
دگرشکیب ندارم خداکندکه بیایی
اللهم عجل لولیک الفرج
#امام_زمان
الا ای ماه شعبان! ماه احمد را تماشا کن
جمال بیمثال حیّ سرمد را تماشا کن
در اقطاع زمین خلد مخلّد را تماشا کن
محمّـد را محمّد را محمّد را تماشا کن
ولادت یافت با حُسن رسول الله، زیبایی
جمـال ماه لیلا را ببین با چشم زهرایی
مبارک باد بر ثارالله این جانِ حسین است این
ببوسیدش بخوانیدش که قرآن حسین است این
دُرِ دریای رحمت زیب دامان حسین است این
چراغ ماه، یا خورشید تابان حسین است این؟
شگفتـا در جمـال او جمـال کبریا بینم
حسن بینم علی بینم نبی بینم خدا بینم
امیرالمؤمنین جدّ و علی شـد نـام نیکـویش
صدای «یا علی» آید به گوش از تـار هر مویش
علی خصلت،علی هیبت،علی خلقش،علی خویش
عجـب نبْـوَد که بابـا بوسـه آرد بـر دو بازویش
علی ای نفْس پیغمبر! پیمبر بین، پیمبر بین
به روی دست لیلا حضرتِ عباسِ دیگر بین
خداوندا چه خوانم گر نخوانم روح ایمانش
حسین ابن علی پیغمبر و این است قرآنش
دهان و چشم و ابرو: کوثر و تطهیر و فرقانش
حسین ابن علی پیغمبر و این است قرآنش
وجـودش از وجـود رحمۀ للعالمیـن گوید
یقین دارم که صورتآفرینش آفرین گوید
سـزد تـا خاتـم پیغمبران گوید ثنای او
عجب نبْوَد اگر جبریل وحی آرد برای او
دوای درد جان اهل دل در خاک پای او
بهشـت روح ثـارالله حسـن دلربــای او
امیرالمؤمنین زهـرا پیمبر دوستش دارد
امام مجتبی همچون برادر دوستش دارد
قیامت قامتان بستند قامت بهر تعظیمش
هزاران بوذر و مقداد و سلمانند تسلیمش
سر و جان همه خوبان عالم باد تقدیمش
علـوم اوّلیــن و آخـرین محتاج تعلیمش
نبی را نورعین است این چراغ عالمین است این
حسینبنعلی را جان، علیبنالحسین است این
چـه قرآنـی که بـا قـرآن توانی کرد تفسیرش
چه خورشیدی که از خورشید دل برده است تصویرش
بـه هنگـام رجـز تکبیـر مـینازد بـه تکبیرش
شجاعت رنگ میبازد به پیش برق شمشیرش
«کرامت»خشتی از کویش«دعا»دائم دعاگویش
«ادب»خاک کف پایش،«شرف»ریگ ته جویش
الا ای خضرِ رحمت تشنهکامِ لعلِ لبهایت!
خجل گردیده زیبایی، ز شرم روی زیبایت
زیــارت نامــۀ زوار ثــارالله، سیمــایت
حسین ابن علی گردیده محو قد و بالایت
جـلال احمـد و آلـت، جمـال الله تمثالت
سر و جان خاک درگاهت، دل بابا به دنبالت
همانا گرد خورشید ولایت ماه یعنی تو
شهیدان فضیلت را چراغ راه یعنی تو
محمّد را تجلای جلال و جاه یعنی تو
ولــیالله فرزنــدِ ولــیالله یــعنی تو
تو روح عشق و ایمانی، تو ثارالله را جانی
تو هم دلبند توحیدی تو هم فرزند قرآنی
تو وجه اللّهی و از احمد مختار دل بردی
تو سیف اللّهی و از حیدر کرار دل بردی
تو از خون خدا در مکتب ایثار دل بردی
تو حتی از عدو در عرصۀ پیکار دل بردی
تو تـا صبـح قیامت نـور دادی خلق عالم را
تو از بار مضامین سبز کردی نخل «میثم» را
حاج غلامرضا سازگار
#حضرت_علی_اکبر_مدح
#میلاد
امینی کاشانی
آيد آن صبح درخشانى كه من مى خواستم
روشنى بخش دل و جانى كه من مى خواستم
از نسيم جانفزاى گلشن آل رسول
بشكفد گلهاى بستانى كه من مى خواستم
از بهارستان باغ و گلشن آل على
آمد آن سرو خرامانى كه من مى خواستم
سالها در خلوت دل اشك حسرت ريختم
تا بيامد ماه كنعانى كه من مى خواستم
ديده يعقوب جان من از آن شد پر فروغ
كآمد آن خورشيد رخشانى كه من مى خواستم
در بهاران چون هزاران شكوهها كردم به دل
تا به بار آمد گلستانى كه من مى خواستم
سر به زانوى ندامت مى زنم در پاى دوست
تا رسد دستم به دامانى كه من مى خواستم
چون «امينى» همّت از پير مغان كردم طلب
يافتم آن گوهر جانى كه من مى خواستم
#امام_زمان
#میلاد
دکتر قاسم رسا
سحر از دامن نرگس بر آمد نوگلى زيبا
گلى كز بوى دلجويش جهان پير شد برنا
چه صبح آمد ز درياى كرم برخاست امواجى
كه عالم غرق رحمت شد از آن امواج روح افزا
خدا را ز آستين آمد برون دست درخشانى
كه خط نسخ اعجازش كشيده بر كف موسى
سحر در نيمه شعبان تجلّى كرد خورشيدى
كه از نور جبينش شد منوّر ديده زهرا
قدم در عرصه عالم نهاد آن پاك فرزندى
كه چشم آفرينش شد ز نورش روشن و بينا
چه مولودى كه همتايش نديده ديده گردون
چه فرزندى كه مانندش نزاده مادر دنيا
بصورت شبه پيغمبر بصولت تالى حيدر
به سيرت حجّت داور ولىّ والى والا
رخ او لاله رضوان خط او سبزه رحمت
لب او چشمه كوثر قد او شاخه طوبى
شهنشاه قَدَر قدرت كه فرمان همايونش
چو منشور قضا گردد به هر كون و مكان اجرا
به ختم انبيا ماند چو خواند خطبه در منبر
به شاه اولياء ماند چو تازد بر صف اعدا
لب لعل روانبخشش چو آيد در سخن روزى
پى بوسيدنش آيد فرود از آسمان عيسى
جهان پير چون يعقوب شد سرگشته و حيران
كه شد آن يوسف ثانى به چاه غيب ناپيدا
بيا اى خسرو خوبان حمايت كن تو از قرآن
كه شد پا مال دين حق ز شرّ و فتنه اعدا
شها چشم انتظاران را ز هجران جان به لب آمد
بتاب اى كوكب رحمت چو خورشيد جهان آرا
ز حد بگذشت مهجورى ز مشتاقان مكن دورى
رخ ماه اى نكو منظر مپوش از عاشق شيدا
شبى در كلبه احزان قدم بگذار تا گردد
شب تاريك ما روشن لب خاموش ما گويا
تو گر لشكر بر انگيزى سپاه كفر بگريزد
تو گر از جاى برخيزى نشيند فتنه و غوغا
بيا اى كشتى رحمت كه دنيا گشته طوفانى
چو كشتيبان توئى ما را رهان از جنبش دريا
توئى فرمانده مطلق امام و حجّت بر حق
توئى بر شيعيان سرور توئى بر بندگان مولا
«رسا» در مقدمت امروز اشك شوق افشاند
به امّيدى كز آن خرمن بچينند خوشه اى فردا
#امام_زمان
#میلاد
محمود شاهرخى (جذبه)
امشب شب فرخنده ميلاد نور است
بى پرده نور غيب مطلق دَر ظهور است
امشب عيان گرديد آن سرّ نهانى
كو خواند بر موسى حَديث لن ترانى
امشب به بزم قدس، شورى عاشقانه است
لاهوتيان را از طرب بر لب ترانه است
نخل مراد انبياء امشب ثمر داد
شاخ اميد اولياء باليد و بر داد
در كارگاه غيب، نقشى تازه بستند
امشب كتاب شرع را شيرازه بستند
بشكفت امشب سرّ حق در جان نرگس
سر زد گل توحيد از دامان نرگس
سر زد ز بُرج غيب و از شرق حقيقت
مهر منير حق سنا بَرقِ حقيقت
آن كو كه موعود امم سرّ كتاب است
فرمانش نافذ، منطقش فصل الخطابست
آن مُنجى مستضعفان آن مصلح كل
آن آفتاب معدلت مهر تفضُّل
آن ركن شرع و أصل دين و عين ايمان
آن وارث علم رسول و روح قرآن
آن دُرّ درج معرفت آن بحر احسان
كز وى رسد فيض خدا بر ملك امكان
آن طلعت حق مطلع انوار سرمد
آن قُرّة العين على، نفس محمّد
مهدى كه در ملك بقا صاحب زمانست
يادَش چراغ سينه مستضعفانست
بادا طلوع كوكب اين گوهر پاك
فرخنده بر مستضعفان عرصه خاك
#امام_زمان
#میلاد
غلامرضا سازگار
قدم بـه چشـم مـا زدی یا اباصالح
خوش آمدی! خوش آمدی! یا اباصالح
تو شمع جمـع عالمی ماه زهرایی
تو طور و محکماتی و نور و طاهایی
تو منجــی جهانـی و یـاور مایی
تو نـور حـی سرمـدی یا اباصالح
قدم بـه چشـم مـا زدی یا اباصالح
خوش آمدی! خوش آمدی! یا اباصالح
****
تو جان جان عالمی جان به قربانت
پدر شکفته چون گل از صوت قرآنت
بوسه زده بـر دهـن و لب خندانت
آینـــۀ محمّـــدی یــا ابـاصالح
قدم بـه چشـم مـا زدی یا اباصالح
خوش آمدی! خوش آمدی! یا اباصالح
****
ای صلوات کبریـا بـر گـل رویت
ای همـۀ بهشتیـان سائـل کویت
دست خدا، دست خدا دست و بازویت
یا سیـدی یا سیـدی یا ابـاصـالح
قدم بـه چشـم مـا زدی یا اباصالح
خوش آمدی! خوش آمدی! یا اباصالح
****
تویـی معـز الاولیـا یا ولیالله
تویـی امیـد انبیـا یـا ولیالله
به جـان فاطمـه بیـا یـا ولله
چرا نهان ز ما شدی یا اباصالح
قدم بـه چشـم مـا زدی یا اباصالح
خوش آمدی! خوش آمدی! یا اباصالح
****
سلام ما سلام ما به قیام تو
دورد ما درود ما به صیام تو
حقیقت وحی خدا در پیام تو
امید آل احمـدی یا اباصالح
قدم بـه چشـم مـا زدی یا اباصالح
خوش آمدی! خوش آمدی! یا اباصالح
****
جای تو خالی و جهان غرق نور تو
تو غایبی و عـالمی در حضـور تو
عبادت خالص ما شوق و شور تو
مؤیـد و مؤیــدی یــا ابـاصالح
قدم بـه چشـم مـا زدی یا اباصالح
خوش آمدی! خوش آمدی! یا اباصالح
#امام_زمان
#میلاد
در این هوای بهاری شدم دوباره هوایی
بهار میرسد اما بهار من! تو کجایی؟
چه برکتی، چه نویدی؟ چه سبزهای و چه عیدی؟
به سال نو چه امیدی؟ اگر دوباره نیایی
مقلّبانه به قلبم، هوای تازه بنوشان
محوّلانه به حالم اشاره کن به دعایی
مقدر است به فالم مدبّرانه بتابی
خوش است لیل و نهارم اگر نظر بنمایی
اگر قرار چنین شد، تو را بهار نبیند
چنین نکو ز چه رویی؟ چنین خجسته چرایی؟
اگر چه حُسنفروشان به جلوه آمده باشند
تو آبروی جهانی، تو روی ماه خدایی
به سوی چشمۀ عشقت، اگر که تشنه بیاییم
قسم که حضرت باران! همین بهار میآیی
خودت مگر که به زهرا، توسلی کنی امشب
نمیرسد گل نرگس! دعای ما که به جایی
قاسم صرافان
#امام_زمان
یا علی! این کیست میآید شتابان سوی تو؟
با قدی رعنا و بازویی چنان بازوی تو؟
او که میآید تو احساس جوانی میکنی
باز یاد رزم و شور پهلوانی میکنی
آمده پیش تو تا مشق سپهداری کند
تا به سبک حیدری تمرین کرّاری کند
میزند زانو که رسمت را بیاموزد، علی!
با چه شوقی بر لبانت چشم میدوزد، علی!
ماندهام در بهت شاگردی که استادش تویی
هم چراغ رفتن و هم نور ایجادش تویی
بارها آن اسم زیبا را شنیدم من ولی
چیز دیگر بود عباسی که تو گفتی علی!
با صدایی مهربان گفتی: بیا عباس من!
تیغ را بردار با نام خدا عباس من!
نور چشمان علی! پیش پدر چرخی بزن
شیرِ من! شمشیر را بالا ببر، چرخی بزن
این چنین با هر دو دستت تیغ را حرکت بده
دست چپ را هم به وزن تیغ خود عادت بده
فکر کن هر حالتی بر جنگ حاکم میشود
دستِ چپ، عباس من! یک وقت لازم میشود
الامان از چشم شور و تیر پنهانی پسر!
کاش میشد چشمهایت را بپوشانی پسر!
بینقاب ای جلوهٔ حُسن خدادادی نجنگ
سعی کن تا میشود بی خُودِ فولادی نجنگ...
تشنهای، فهمیدم از آنجا که شیداتر شدی
تا لبانت خشک شد عباس، زیباتر شدی...
#حضرت_اباالفضل_شعرروضه
هرچند، نامِ نیک، فراوان شنیدهایم
نامی، به باشکوهیِ زینب، ندیدهایم
ارث از دلِ شجاع تو بردهست، یا علی!
نامش گره به نام تو خوردهست، یا علی!
پیوندِ عقل روشن و بیداری دل است
شاگردیِ تو کرده، که استادِ کامل است
قانونِ عقل و عشقِ جهان را به هم زند
وقتی عقیلةالعرب از عشق دم زند
زینب به بند، بندگی یار میکند
گیراست زلف یار و گرفتار میکند
از چشم یار، قامت دلدار، دیدنیست
نام حسین، از لب زینب شنیدنیست
آن شیرزن که زینت شیر خدا شود
باید امیر قافلۀ کربلا شود
در پایمردی از همۀ مردها سر است
کوثردلی که در رگ او خون حیدر است...
زن دیدهاید در سخنش، برقِ ذوالفقار؟
دربند و سربلند، اسیر و امیروار...
زن دیدهاید اسوۀ هر مرد و زن شود؟
زن دیدهاید مثل علی بتشکن شود؟
غیر از جمال، در دل خون و بلا ندید
جز شوق یار، در عطش کربلا ندید
شد پیش حق، دلیلِ مباهات اهلبیت
وقتی که نور چشم علی گفت: «ما رَاَیت»
با «ما رَاَیت»، بندگیاش را تمام کرد
حمدی نشسته خواند و دو عالم قیام کرد...
«از هرچه بگذری، سخن دوست خوشتر است»
این دخترت، علی! چهقَدَر، شکل مادر است!
هر بار، تا صدا زدهای نام زینبت
انگار نام دیگر زهراست، بر لبت
آن زهرهای که چادر زهراست بر سرش
ناموس کبریاست، شبستانِ معجرش
باغ حیاست؛ کوچ بیابانیاش مبین
فخرُالنّساست؛ بیسر و سامانیاش مبین...
بانوی صبر! صبر سواران سر آمده
آه از نهاد مردم عالم، برآمده...
«اَمَّن یُجیب» را تو بخوان، بانوی دمشق!
ای مُضطری که پیش تو شد سربریده، عشق...
بانو! دعا کن آن مه پنهان عیان شود
روشن زمین، به جلوۀ صاحبزمان شود
#حضرت_زینب_مدح
وقت پر کشیدن حیدر شده واویلا
وقت دل بریدن دختر شده واویلا
سر حسن روی دیواره
چشم حسین ابر غم داره
حال زینبش زاره
آروم آروم می سوزه همه حاصل زینب
تا می بنده چشماشو میلرزه دل زینب
سر حسن روی دیواره
چشم حسین ابر غم داره
حال زینبش زاره، واویلا
#امیرالمومنین_زمزمه
⚠️ کپی و استفاده از متن شعر و لینک دانلود بدون ذکر نام و لینک منبع ذیل در رسانه های دیگر و استفاده هایی با مقاصد تجاری مجاز نمیباشد
https://kashoob.com
نگاهش به آسمونه سمت مسجد شده روونه
تو کوچه زیر لب میخونه ، زهرا زهرا زهرا
درختی که دونه دونه برگای عمرشم خزونه
اونی که حالشو میدونه ، زهرا زهرا زهرا
خاطرات میگه برو ، کائنات میگه نرو
هیچکسی نمیبینه این دو تا چشم تَرو
مرد تنهای دنیا ، علی علی علی علی
میره دیدن زهرا ، علی علی علی علی
دردی که سینه سوزه هی در غمش شبانه روزه
از داغ فاطمه میسوزه ، مولا مولا مولا
حالا دیگه وقتشه دنیا رو پشت سرش بذاره
امشب میبینه عاقبت زهرا رو ، مولا مولا مولا
دم دمای سحرو این نماز آخرو
سر شکسته بمیرم خون گرفته قمرو
سرپناه یتیما ، علی علی علی علی
میره دیدن زهرا ، علی علی علی علی
یا علی یا مرتضی ...
#امیرالمومنین_زمزمه
#امیرالمومنین_زمینه
⚠️ کپی و استفاده از متن شعر و لینک دانلود بدون ذکر نام و لینک منبع ذیل در رسانه های دیگر و استفاده هایی با مقاصد تجاری مجاز نمیباشد
https://kashoob.com
غریبم غریبم ، چه اقبالیه
حرم رو ندیدن چه بدحالیه
تو مسجد نشستم بیاد نجف
شب قدری ، جامون حرم خالیه ...
نشد قسمت ما زیارت بیایم
نجف واسه عرض ارادت بیایم
آدم انتظار از رفیقش داره
رفیقت نبودیم ، عیادت بیایم
تویی که دل از عاشقا می بری
به وقتش مارو کربلا می بری
حساب ما که آشناتیم سواست
تو به قاتلت هم غذا می بری ...
تو رفتی و مردی به نام تو موند
تو کوفه، جوابه سلام تو موند
هنوز بسته های معیشت به پاست
خودت رفتی اما مرام تو موند
سر سفرمون نون و خرما بزار
هوای نجف رو به دلها بیار
سلام دادم از دور ، چی میشه توام
یه پابوسی واسم بزاری کنار
یه خرده هوای حسین بسمه
سحرها دعای حسین بسمه
نیازی به معراج ندارم که من
یه پایین پای حسین بسمه ...
به حق عزیزی که آزردنش ...
که ریز بود دمی که میاوردنش
بیا بگذر امشب از این روسیاه
به جسمی که روی عبا بردنش
#ناصر_دودانگه
#شعر_شهادت_امیرالمومنین_علی_ع
@hadithashk
#امیرالمومنین_زمزمه
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امیرالمومنین__ع__زمینه
ذکر هر شیعه به آوای جلی/یا علی و یا علی و یا علی
جلوه ی حقّ الیقینی یا علی/عرشی ِ ویران نشینی یا علی
ای ولایت آبروی عاشقان/وصل کویت آرزوی عاشقان
ما همه گرم دم عشق تو ایم/گریه کن های غم عشق تو ایم
غم زده از دل شکوفه یا علی/ای غریب شهر کوفه یا علی
ای ز فیضت،عالمی بستان عشق/روزه دار فصل تابستان عشق
ای تمام هستیت وقف خدا/بعد تو بشکست ارکان الهدی
در جنان ای جان فدای ماتمت/فاطمه باشد عزادار غمت
با دلی بشکسته و دردی نهان/رفته ای دیدار یار قد کمان
قلب تو از داغ او آکنده شد/خاطرات دود و آتش زنده شد
باز یادی از مدینه میکنی/یاد پهلو یاد سینه میکنی
چون شَوی با آن شهیده روبرو/او به تو گریه نماید،تو بر او
ای غمت چون آتشی در عمق دل/گوییا هستی هنوز از او خجل
شاعر : حاج امیر عباسی
امیرالمومنین (ع)
زمینه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir/
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#مناجات_با_خدا_مناجات
تو خطا بخش و خطا پوش و توئی ،توبه پذیر
من خطاکار و پشیمان و گناه آلوده
رمضان رو به تمام است ولی رحمت ، نه
نشود بسته دری را که خدا بگشوده
نه که در جرم و خطا قصد جسارت دارم
تو رئوفی که خیالم شده باز آسوده
پا کشیدن ز درِ لطف تو بی معرفتی است
من که با نیم نگاه تو شدم بخشوده
گرچه آلوده ام اما نکنم قطع امید
از خداوند رئوفی که خودش فرموده
که بخوانید مرا تا که اجابت بکنم
دوست دارم همه را غرق عنایت بکنم
تو به عصیانِ من و جرم و گناهان من و
من به لطف تو و سودای تو عادت کردم
چاره ای کن خود تو بغضِ گلو گیرِ مرا
به دعاهای سحرهای تو عادت کردم
به ابو حمزه و جوشن به عدیله به مجیر
نیمۀ شب به تمنّای تو عادت کردم
عطشِ روزه مرا یادِ ابالفضل انداخت
من به این گریه به سقای تو عادت کردم
با نگاهِ تو خدایا به گدایی کردن
زِ درِ خانۀ زهرای تو عادت کردم
این هم از برکت مهمانیِ پُر فیض شماست
که به لب ، یا علی و یا حسن و یا زهراست
رمضان هم به حسین بن علی گریه کنیم
ماهِ آن فرق ندارد به غمش غم داریم
اینکه دستِ خودمان نیست که دیوانه شدیم
همۀ سال به یادِ حرمش دم داریم
رمضان بارِ سفر بسته و آرام آرام
چشم بر آمدنِ ماه محرم داریم
نوکری بر درِ او شک نکنید آقائی است
فخر با منصب خود بر همه عالم داریم
همۀ سال بساط خوشیِ ما جور است
ما فقط یک سفرِ کرببلا کم داریم
باز از مجلس او تا حرمش پُل زده ایم
باز بر دامن او دست توسل زده ایم
مناجات با خدا
مناجات
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir/
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
#شعرمناجات
امشب شررگـرفته ، روح وروان زينب
بابامروبه مسجد، امشب به جان زينب(۲
بنگر به اشك گرم وآه سردم
تو میروی ومن اسيــردردم
واويلتا واويلتا علی جان(۲
اي نفس مطمعنه ،ای نوررستگاری
ازشوق وصل يزدان،بيتاب وبيقراری(۲
گاهي نظـربرآسمـان نمايی
گاهی توگـرم حمـدكبريایی
واويلتا واويلتا علي جان(۲
گفتي به من كه زينب،امشب شب قراراست
امّا مگرنديدي، زينب چه دل فكاراست
تـرسـم زداغت دل كباب گردد
رخساره ات ازخون خضاب گردد
واويلتا واويلتا علی جان(۲
كه ديده كافری را، شق القمرنمايد
باتيغ كين جهان را،خونين جگرنمايد
آوای قدقتل رسدبه گوشم
آمدخبـربايدسيه بپوشم
واويلتا واويلتا علی جان(۲
فريادغربت تو، پيچيده درسماوات
عطرشهادت تو، آيدازاين مناجات
بهرتوای درخون خودطپيده
آواي عبـدی ارجعی شنيده
واويلتا واويلتا علی جان(۲
ای نورحق پرستی،اميدماتوهستی
رفتی به مسجدامّا،درخون خودنشستی
فرق شكسته ات خبررسانده
كه مـادرم چشم انتظارمانده
واويلتا واويلتا علی جان(۲
#حاج_سید_هاشم_وفایی
#امیرالمومنین_زمینه
میری مسجد امشب بآبآ حیدر ♬♫♪
بی قرار زینب بابا حیدر
امشب خیلی چشمات غربت داره ♬♫♪
آسمونم داره خون می باره
حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر ♬♫♪
حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر
حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر ♬♫♪
آروم آروم میری بابا حیدر
از دنیا دلگیری بابا حیدر ♬♫♪
میری تا راحت شی از این مردم

از زمونه سیری بابا حیدر ♬♫♪
حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر
حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر ♬♫♪
حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر
دل زینب به شور افتاده بابا ♬♫♪
چرا خوندی تو زیر لب یا زهرا
هوای خونمون سرد و دلگیره ♬♫♪
بدون تو بدون زینب میمیره
حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر ♬♫♪
حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر
حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر حیدر ♬♫♪
#امیرالمومنین_زمزمه
Majid Bani Fatemeh - Miri Masjed (320).mp3
5.79M
Majid Bani Fatemeh - Miri Masjed (320).mp3
علی جان تموم شد دیگه اون نگاهای شوم مغیره
علی جان تموم شد دیگه اون نگاهای شوم مدینه
الهی که دیگه/چشمت روزای بد نبینه یا مظلوم
علی جان/ تموم شد شبایی که میگفتی درداتو با چاه
تموم شد /غم و غصه کوچه و بستن راه یا مظلوم
میدونم که خسته ترینی مگه نه
میای که کنارم بشینی مگه نه
چه خوبه که شیش ماهمونو عشق من
حالا بعد سی سال میبینی
علی جان تموم شد دیگه اون سلامای بدون جوابت
تموم شد همه دردایی که میدادن عذابت یا مظلوم
علی جان میدونم سرت زخم که برداشت چه دردی کشیدی
بازم خوبه که تو خودت رو تو آتیش ندیدی یا مظلوم
آخه خوب میفهمم با زخمام حالت رو
شکستن شبیه کبوتر بالت رو
مثل چادر من که مسمار چنگش زد
گرفت چوبه در دو دستی شالت رو
علی جان علی جان ...
علی جان دلم لک زده بچه هامو تو آغوش بگیرم
برا تشنگی حسینم الهی بمیرم یا مظلوم
علی جان همه فکر و ذکرم از الآن همون مشک آبه
دلم لحظه لحظه کنار عروسم ربابه یا مظلوم
اونم مادر اصغرش رو دوست داره
شبا پای قنداق بچه اش میباره
بابایی کجایی ببینی که دیگه نمیبینه چشمام
گرفته ورم پر شد از آبله دست و پاهام
بابایی به هم خورده وضعم پریشونم و سوخته موهام
منو مسخره کردنم بس که کهنه است لباسام
منو میزدن بی بهونه بابایی
روی صورتم رد خونه بابایی
حسین جان به یاد لبت یک شبم خواب راحت نداشتم
⚠️ کپی و استفاده از متن شعر و لینک دانلود بدون ذکر نام و لینک منبع ذیل در رسانه های دیگر و استفاده هایی با مقاصد تجاری مجاز نمیباشد
https://kashoob.com
تو شب پر مصیبت با غم و درد و غربت
می کنه دیگه امشب علی وصیت
رفتنی شده مولا رو لبش ذکر زهرا
بچه هاش بیقرارن کنار بابا
میگه مولا باچشم خونبار طبیب نیارید
دیگه کارم گذشته از کار طبیب نیارید
خون سرمن خون دل سی سالمه
یه عمری غربت قرینه با احوالمه
یادم نمیره مدینه اونروز سیاه
جای طناب هم هنوز روپروبالمه
ای غریب آقام غریب آقام یاحیدر
**
میگه با رنج و زحمت من میشم دیگه راحت
خسته ام از زمونه دارم شکایت
میرسه بوی زهرا من میرم سوی زهرا
فرق من شده مثله پهلوی زهرا
چاه کوفه محرم غمهام خدانگهدار
دیگه امشب مهمون زهرام خدانگهدار
خدانگهدار روح علی پر می زنه
زینب مضطر به سینه و سر می زنه
کوفه و زینب روضه ناموس علی
این غصه آتیش به دل حیدر می زنه
**
پلکای نیمه بازش سینه ی پره رازش
دیدنی شده امشب راز و نیازش
آسمون چش براهه رولبه همه آهه
بی علی روزگار دنیا سیاهه
میگه زینب عزیز بابا خدانگهدار
من میرم تو می مونی تنها خدانگهدار
می بینمت که میون غصه اسیری
تو اوج غمها تو هزار دفعه میمیری
میای توگودال به جای مادرت زهرا
از رگ پاره با گریه بوسه میگیری
شاعر : حسین رحمانی
#امیرالمومنین_زمینه
امیرالمومنین(ع)-مدح و شهادت
ای ولی نعمت من، دلبر و دلدار علی
می زند هر نفسم نام تو را جار علی
هیچ کس جز تو مرا نیست خریدار علی
کمکم کن بشوم میثم تمار علی
آمدم کار مرا باز تو راه اندازی
وقت آن است به این بنده نگاه اندازی
از تو یک عمر فقط لطف و محبت دیدم
یا علی گفتم و یک عالمه رحمت دیدم
دم به دم بر سر این سفره عنایت دیدم
از غلامان تو آن قدر کرامت دیدم
معجزه می کند آنکه به تو وابسته شود
به محب تو محال است دری بسته شود
وای از غصه جانسوز جدایی نجف
نرود از دل من میل گدایی نجف
منم آقا همه ایام هوایی نجف
مردم از دوری ایوان ِطلایی نجف
کاش من صحن تو را با مژه جارو بکشم
سحری در حرمت از ته دل هو بکشم
آمدم سوی تو ای شاه به قصد یاری
اشک چشمم شده از بی کسی تو جاری
ای که بوده روی دوش تو غم بسیاری
کمرت تا شده بود از غم بی عمّاری
چون تو مظلوم در این ارض و سما نیست علی
حق تو این همه غربت به خدا نیست علی
از چه بستند ید بت شکنت را ای وای
دیده ای سوختن یاسمنت را ای وای
پیر کردند تو را و حسنت را ای وای
شرم از فاطمه لرزاند تنت را ای وای
بین دیوار و دری زندگی ات ریخت بهم
زخم شد بال و پری زندگی ات ریخت بهم
آسمان ها همه از داغ تو گریان آقا
کوفه آورد به روی لب تو جان آقا
گفت کافر به شما بنده شیطان آقا
وای من کشت تو را حافظ قرآن آقا
عرش لرزید به خود تا که شکستند سرت
شد همین ضربه ولی مرهم زخم جگرت
رفتی و زینب و کلثوم تو دلگیر شدند
حسنین تو علی زخمی تقدیر شدند
"آن یتیمان که سر سفره تو سیر شدند
لب گودال رسیدند، همه شیر شدند"
کوفه این بار غلام طمع گندم شد
زیر نیزه تن زخمی حسینت گم شد
#امیرالمومنین_شعرروضه
بابا اتاق پر شده از بوی مادرم
وقتش رسیده پر بکشی سوی مادرم
دیگر خجل نباش تو از روی مادرم
فرقت شده شبیه به پهلوی مادرم
از پشت در دوباره تو را می زند صدا
تا که به دست تو بدهد محسن تو را
سی سال در نبودن مادر شکسته ای
پهلو به پهلویش پس آن در شکسته ای
در کوفه های درد مکرر شکسته ای
از مردم و نبودن باور شکسته ای
گر چه شکسته ای و دلت هم شکسته تر
این دل شکسته را هم از این کوفه ها ببر
یادت که هست مادر ما قد خمیده بود
یادت که هست گیسوی مادر سپیده بود
یادت که هست محسن خود را ندیده بود
یادت که هست غنچه خود را نچیده بود
آنروزها که قد تو آنجا خمیده شد
موی منم شبیه تو بابا سپیده شد
مادر رسیده عطر پیمبر بیاورد
تو تشنه ای برای تو کوثر بیاورد
مرهم برای این دل پرپر بیاورد
تا خار را ز دیده ي تو در بیاورد
#امیرالمومنین_شعرروضه
بر اهل خانه از غمش امشب چه ها گذشت
از هوش رفت علی و به زینب چه ها گذشت
غم بود در میان دل مضطر همه
اشک است در دو چشم عزیزان فاطمه
لحظات آخر است علی رو به راه نیست
در قلب کائنات به جز سوز و آه نیست
با اینکه سوی فاطمه پر میکشد دلش
اما همیشه هست حواسش به قاتلش
فرموده استَ علی که به او شیر هم دهید
خرما به این اسیر زمینگیر هم دهید
امشب به ذهن او غم یارش خطور کرد
او خاطرات پر محنش را مرور کرد
۳۰ سال بین روضهٔ در گیر کرده بود
این داغ علیِ غم زده را پیر کرده بود
۳۰ سال علی به یاد غم یار گریه کرد
۳۰ سال یاد آن در و دیوار گریه کرد
۳۰ سال یاد صورت نیلی عذاب دید
۳۰ سال یاد ضربه سیلی عذاب دید
#شعر_شهادت_امیرالمومنین_علی_ع
#سید_محسن_حبیب_اله_پور
@hadithashk
@ya_habibalbakin1
غزل مصیبت بیست و یکم – حضرت امیر
شیر لازم نیست بابایم شفایش را گرفت
روضه یکبار دگر در خانه ی ما پا گرفت
ضربه ی شمشیر مثل میخ در برّنده بود
میخ در مادر گرفت و تیغ کین بابا گرفت
نیمه شب دور از نگاه شوم این همشهریان
باز هم تابوت بر دوش غریبان جا گرفت
مثل مادر مخفیانه رفت از خانه پدر
شیر از شمشیر حکم وصل دلبر را گرفت
قدکمان درمان پیشانیِّ زخمیّش شده
استخوان و عقده را از حلق حق زهرا گرفت
چشم امّید یتیمان چشمهایش بست و رفت
دست دنیا از دل غمدیده ام دنیا گرفت
کوفه ی امروز یک شمشیر در مسجد کشید
صدهزاران تیر و تیغش راه عاشورا گرفت
دست بر شمشیر فتنه بُرد در کرب و بلا
دست آن طفلی که از بابا علی خرما گرفت
#امیرالمومنین_شعرروضه
کتاب ما علی و کیمیای ما علی است
حرای ما نجف است هوای ما علی است
“حرام زاده رهش از حلال زاده جداست”
که انتهای نسب نامههای ما علی است
برای قرب خدا تا ابد علی کافی است
که راه ما علی و رهنمای ما علی است
به کمتر از علی و آل او دلت مفروش
قسم به فاطمهاش که بهای ما علی است
تمام حیثیتِ شیعه از علی باشد
حسینِ ما علی است و رضایِ ما علی است
به حکم محکم لایمکن الفراراز عشق
که آنچه عشق نوشته به پای ما علی است
مرا زمانهی مرگم فقط نجف ببرید
که ابتدا علی و انتهای ما علی است
خوشا به زمزمهی وادیالاسلام نجف
که نُقل مجلس شبهای ما علی است
بگو بیاورد آنکه بجز علی دارد
بزن به سینه بگو ادعای ما علی است
بگو چه میکند آنکه علی ندارد او
برای او است جهیم و برای ما علی است
چه خاک بر سر خود میکند اگر بیند
به حشر کعبهی مشگل گشای ما علی است
شنیدهایم صدای درِ بهشت علی است
از آن به بعد سلام و صلای ما علی است
اگرچه درک علی از محالها باشد
به قدر ظرفیت اَدراکَمای ما علی است
من از رسول خدا نقل میکنم ، فرمود:
که استجابت هر ربنای ما علی است
بجز خدا و پیمبر کسی علی نشناخت
حدیث هرشب او باخدای ما علی است
علی مع الحق و حق باعلی است یعنی که
خدای ما نه ولی ناخدای ما علی است
فقط رسیدهایم اینجا که با علی باشیم
هزار شکر فقط ماجرای ما علی است
علی است کارگریِ پدر به خاطر ما
همیشه نان حلال سرای ما علی است
فرشته های خدا شب به شب فقط دیدند
به دست مادرمان لای لای ما علی است
کسی که عشق علی را ندارد او به جهنم
که فکر و ذکر و دل و دلربای ما علی است
“حدیث هول قیامت که گفت واعظ شهر “
برای ما که نگفتند آشنای ما علی است
چه کارمان به سوالات منکر است و نکیر
بجای ماست رضا و بجای ما علی است
قسم به وعده شیرین من یمت یرنی
بهشت عدن خدا نه ، جزای ما علی است
به حلقههای ضریحش دخیلها بستند
گره گشای دل انبیای ما علی است
فقط فقط و فقط فاطمه از او میگفت
شفاست فاطمه دارالشفای ما علی است
من از حسین بگویم حسین فرموده
که نام جمله پسرهای ما علی است
قسم به پنجهی گوهر تراش های بهشت
همیشه قبلهی ایوان طلای ما علی است
علیست شاخص حق و علیست معنی خیر
نگاه کن به خود و گو کجای ما علی است
قسم به عین و به لام و به یای نام علی
که درد ما علی است و دوای ما علی است
کنار خانهی مولا یتیمها جمعند
عزایشان علی است و عزای ما علی است
چقدر کاسهی شیر آمده … چه میگویند:
دعای ما علی و هایهایِ ما علی است
و سهم شیر خودش را به قاتلش بخشید
کریمِ زخمیِ صاحب عطای ما علی است
به یاد مادرش اُفتاده پیش بابایش
که پارهی جگر مجتبای ما علی است
به حال زینب خود رحم کن نمیبینی
پس از تو روضهی کرببلای ما علی است
میان کرببلا تا علی به میدان رفت
صدا زدند فقط کینههای ما علی است
به زورِ نیزه علی را زِ اسب هُل داند
صدا زدند ببین ردِ پای ما علی است
حسین سمت جوانش رسید اما دیر
به ناله گفت چرا جای جای ما علی است
صدای عمهی سادات بود و بُهتِ حسین
چقدر پیشِ تو روی عبای ما علی است
حسن لطفی