🔰 پلاکارد پیر زن انگلیسی در تظاهرات ضد اسرائیلی جنجالبرانگیز شد
🔹یک بانوی لندنی در تجمع حمایتی از غزه نوشتهای را در دست گرفته که روی آن نوشته شده بود: «ای مسلمانان جهان، رهبران شمابه اربابان خود اجازه دادهاند تا برادران فلسطینی شما را گرسنه نگه دارند و ذبح کنند.. از برادرانتان دفاع کنید».
🔹این تصویر در شبکههای اجتماعی عربی جنجالبرانگیز شده است.
#یاران_همدل
http://eitaa.com/yaranhamdel
کانال یاران همدل
🕊️پرواز دیدهبان🕊️ 🎬 قسمت ۲ 🧍کودکی و نوجوانی ″سخاوت″ یک روز حشمتاله پنج ساله، همراه مادر به مغا
🕊️پرواز دیدهبان🕊️
🎬قسمت ۳
🧍کودکی و نوجوانی
″تمرین رزم″
خانه ما نزدیک رودخانه بهمن شیر بود. گاه برای بازی و سرگرمی، با هم به کنار رودخانه میرفتیم. تکه چوبی بر میداشتیم و منتظر میماندیم تا ملخی روی چوب بنشیند و آن را بگیریم. ملخهایی که سبزرنگ بودند، به آنها ملخ سیدی میگفتیم. حشمتاله ملخهایی را که میگرفت، زود آزاد میکرد. با نزدیک شدن فصل تابستان به سمت نخلستان میرفتیم و برای بالا رفتن از نخلها، مسابقه میدادیم. با اینکه حشمت از من کوچکتر بود، خودش را آن بالا، نزدیک خرماهای نارس سبزرنگی میرساند که به آنها «چمری» میگفتیم.
با حسرت بالا رفتنش را نگاه میکردم و به مهارتش غبطه میخوردم. آن روزها درک خاصی نداشتم؛ اما سالها بعد وقتی میشنیدم که حشمتاله در خط مقدم جبهه، کارش بالا رفتن از دکلهای دیدهبانی بوده است، یاد نخلها میافتادم و به خودم میگفتم؛ او از کودکی خودش را برای کارهای نفسگیر آماده کرده بود!
گاهی هم با ورقهای روزنامه، بادبادک درست میکردیم و با نخ قرقره به هوا میفرستادیم. توی این بازی تقسیم کار کرده بودیم؛ خرید سریش، چسباندن گوشواره و دُم بادبادک و نگهداشتن قرقره با حشمتاله بود.
وقتی حشمت نه ساله شد، دیگر سرگرمیهای بچهگانه مثل ملخهای لب رودخانه و بادبادک بازی او را راضی نمیکرد. آن روزها بیشتر خانوادهها، امکان خرید اسباببازی برای بچههایشان نداشتند؛ با این حال برادر بزرگترم، عبداله برایش تفنگ ساچمهای خریده بود. یک روز محمد پسر همسایه، به حشمت گفته بود: «تو نمیتوانی شلیک کنی، فقط برای لاف زدن و پُز دادن تفنگ دست گرفتی. اگر میتوانی پاشنه پای مرا بزن.»
حشمتاله از فاصله حدود هشت متری، پاشنه محمد را هدف گرفته بود و عین تکتیرانداز، ساچمه را دقیقاً به همان نقطهای زده بود که پسرک نشان داده بود! بچهها فوری خودشان را به در خانه محمد رسانده و خبر داده بودند.
مادرم که اتفاقاً در خانه آنها بود، با شنیدن این خبر، نگران و هراسان، بلافاصله محمد را با مادرش، به درمانگاه رسانده و پای ساچمه خوردهاش را پانسمان کرده بودند.
بعد از آن حادثه بود که بچههای محل، تبحر حشمتاله را در هدفگیری جدی میگرفتند و دیگر از او نمیخواستند که مهارتش را نشان بدهد.
نشانه گرفتن پاشنۀ محمد، از سر کودکی و شیطنت بچهگانه حشمتاله بود. او با عقل کودکیاش، ابداً تصور نمیکرد؛ ساچمه به رفیق
همبازیاش آسیبی برساند. بعد از این اتفاق، خیلی ناراحت بود و ناراحتیاش البته برای ما هیچ تعجبی نداشت. آخر حشمت رفتار بچههایی را که به این و آن زور میگفتند و آزار میرساندند، اصلاً برنمیتابید. این خصلت از همان دوره بچگی با او بود. گاهی فکر میکنم شاید برادرم ناخودآگاه از همان کودکی داشت خودش را برای ایستادن و مبارزه در برابر دشمن آماده میکرد.
ادامه دارد...
برگرفته از کتاب: پرواز دیدهبان
#پرواز_دیدهبان
#هر_روز_با_شهدا
#جانبازان_شهیدان_زنده
#یاران_همدل
http://eitaa.com/yaranhamdel
کانال یاران همدل
🔰 دمشق شهرِ عشق 🎬قسمت بیستم 💠 اشکم تمام نمیشد و با نفسهایی که از گریه بند آمده بود، ناله زدم :«س
🔰 دمشق شهرِ عشق
🎬قسمت ۲۱
💠 کنار حوض میان حیاط صورتم را شست، در آغوشش مرا تا اتاق کشاند و پرده را کشید تا راحت باشم و ظاهراً دختری در خانه نداشت که با #مهربانی عذر تقصیر خواست :«لباس زنونه خونه ما فقط لباسای خودمه، ببخشید اگه مثل خودت خوشگل نیس!»
از کمد کنار اتاق روسری روشن و پیراهن سبز بلندی برایم آورد و به رویم خندید :«تا تو اینا رو بپوشی، شام رو میکشم!» و رفت و نمیدانست از #درد پهلو هر حرکت چه دردی برایم دارد که با ناله زیر لب لباسم را عوض کردم و قدم به اتاق نشیمن گذاشتم.
💠 مصطفی پایین اتاق نشسته بود، از خستگی سرش را به دیوار تکیه داده و تا چشمش به من افتاد کمی خودش را جمع کرد و خواست حرفی بزند که مادرش صدایمان کرد :«بفرمایید!»
شش ماه بود سعد غذای آماده از بیرون میخرید و عطر دستپخت او مثل رایحه دستان #مادرم بود که دخترانه پای سفره نشستم و باز از گلوی خشکم یک لقمه پایین نمیرفت.
💠 مصطفی میدید دستانم هنوز برای گرفتن قاشق میلرزد و ندیده حس میکرد چه بلایی سرم آمده که کلافه با غذا بازی میکرد.
احساس میکردم حرفی در دلش مانده که تا سفره جمع شد و مادرش به آشپزخانه رفت، از همان سمت اتاق آهسته صدایم کرد :«خواهرم!»
💠 نگاهم تا چشمانش رفت و او نمیخواست دیدن این چهره شکسته دوباره زخم #غیرتش را بشکافد که سر به زیر زمزمه کرد :«من نمیخوام شما رو #زندانی کنم، شما تو این خونه آزادید!» و از نبض نفسهایش پیدا بود ترسی به تنش افتاده که صدایش بیشتر گرفت :«شاید اونا هنوز دنبالتون باشن، خواهش میکنم هر کاری داشتید یا هر جا خواستید برید، به من بگید!»
از پژواک پریشانیاش ترسیدم، فهمیدم این کابووس هنوز تمام نشده و تمام تنم از درد و خستگی خمیازه میکشید که با #وحشت در بستر خواب خزیدم و از طنین #تکبیرش بیدار شدم.
💠 هنگامه #سحر رسیده و من دیگر زینب بودم که به عزم #نماز_صبح از جا بلند شدم. سالها بود به سجده نرفته بودم، از خدا خجالت میکشیدم و میترسیدم نمازم را نپذیرد که از شرم و وحشت سرنوشتم گلویم از گریه پُر شده و چشمانم بیدریغ میبارید.
نمازم که تمام شد از پنجره اتاق دیدم مصطفی در تاریک و روشن هوا با متانت طول حیاط را طی کرد و از در بیرون رفت. در #آرامش این خانه دلم میخواست دوباره بخوابم اما درد پهلو امانم را بریده و دیگر خوابم نمیبرد که میان بستر از درد دست و پا میزدم.
💠 آفتاب بالا آمده و توان تکان خوردن نداشتم، از درد روی پهلویم کز کرده و بیاختیار گریه میکردم که دوباره در حیاط به هم خورد و پس از چند لحظه صدای مصطفی دلم را سمت خودش کشید :«مامان صداش کنید، باید باهاش حرف بزنم!»
دستم به پهلو مانده و قلبم دوباره به تپش افتاده بود، چند ضربه به در اتاق خورد و صدای مادر مصطفی را شنیدم :«بیداری دخترم؟» شالم را با یک دست مرتب کردم و تا خواستم بلند شوم، در اتاق باز شد.
💠 خطوط صورتم همه از درد در هم رفته و از نگاهم ناله میبارید که زن بیچاره مات چشمان خیسم ماند و مصطفی #صبرش تمام شده بود که جلو نیامد و دستپاچه صدا رساند :«میتونم بیام تو؟»
پتو را روی پاهایم کشیدم و با صدای ضعیفم پاسخ دادم :«بفرمایید!» و او بلافاصله داخل اتاق شد. دل زن پیش من مانده و از اضطرار نگاه مصطفی میفهمید خبری شده که چند لحظه مکث کرد و سپس بیهیچ حرفی از اتاق بیرون رفت.
💠 مصطفی مقابل در روی زمین نشست، انگشتانش را به هم فشار میداد و دل من در قفس سینه بال بال میزد که مستقیم نگاهم کرد و بیمقدمه پرسید :«شما شوهرتون رو دوست دارید؟»
طوری نفس نفس میزد که قفسه سینهاش میلرزید و سوالش دلم را خالی کرده بود که به لکنت افتادم :«ازش خبری دارید؟»
💠 از خشکی چشمان و تلخی کلامش حس میکردم به گریههایم #شک کرده و او حواسش به حالم نبود که دوباره پاپیچم شد :«دوسش دارید؟»
دیگر درد پهلو فراموشم شده و طوری با تندی سوال میکرد که خودم برای #آواره شدن پیشدستی کردم :«من امروز از اینجا میرم!»
💠 چشمانش درهم شکست و من دیگر نمیخواستم #اسیر سعد شوم که با بغضی #مظلومانه قسمش دادم :«تورو خدا دیگه منو برنگردونید پیش سعد! من همین الان از اینجا میرم!»
یک دستم را کف زمین قرار دادم تا بتوانم برخیزم و فریاد مصطفی دلم را به زمین کوبید :«کجا میخواید برید؟» شیشه محبتی که از او در دلم ساخته بودم شکست و او از حرفم تمام وجودش در هم شکسته بود که دلم را به محکمه کشید :«من کی از رفتن حرف زدم؟»...
ادامه دارد...
#دمشق_شهرِ_عشق
#هر_روز_با_شهدا
#یاران_همدل
http://eitaa.com/yaranhamdel
کانال یاران همدل
🔰 شوخیها وخاطرات طنزِ دفاع مقدس «ماجراهای آقا فریبرز» 🎬 قسمت ۱۳۷ ″نقدرا بگیر، نسیه را و
🔰 شوخیها وخاطرات طنزِ دفاع مقدس
«ماجراهای آقا فریبرز»
🎬 قسمت ۱۳۸
″رزم شبانه″
دفعه سوم که میخواستم اعــزام شــوم بــه پدرم گفتــم خــوب شمــا کــه اینقــدر نگران مــن هســتید ایــن دفعــه شمــا، هــم بــا مــن اعــزام شــوید و هــم بــا بچههــا آشــنا شــوید و هــم بــه جبهــه آمدیــد و ثــواب انجــام تکلیــف و عملیــات و شربت شــهادت و....
بابــام یــه فکــری کــرد و گفــت: بــد پیشنهادی نیســت، هــم فــال اســت و هــم تماشا.
بــه هــر طریقــی کــه بــود پــدرم را بــه عنــوان راننــده بــا خــودم آوردم جبهــه...
روز اول ورودمــان مــن رفتــم گردانمان و پــدر هــم رفتنــد کارگزینــی تــا کارهایــش را درست کنــد کــه بــرود ترابــری لشــگر...
موقــع نماز ظهــر و عصــر پــدرم را در حســینیه دیــدم و گفــت امشــب هــم در حســینیه هســتیم و فــردا میــروم تــدارکات لشــگر بــه عنــوان راننــده مشــغول بــه کار شــوم. گذشــت تــا شــب کــه بعــد از نماز عشــاء ازش خداحافظــی کــردم و آمــدم گــردان و پــدرم هــم بــرای خوابیــدن در حســینیه مانــد...
نیمــه هــای شــب چشــمتان روز بــد نبینــد. برنامــه رزم شــبانه بــرای نیروهای تــازه وارد در حســینیه ترتیــب دادنــد. بشــکههــای فوگاز و میــنهــای ضــد تانــک را مقابــل حســینیه ابتــدا منفجــر کردنــد و ســپس بــا اســلحه شروع بــه شــلیک کردنــد و گازهــای اشکآور را انداختنــد تــوی حســینیه. آنقــدر حجــم آتیــش زیــاد بــود کــه همه پــادگان از خــواب بیــدار شــده بودنــد. مــن هــم بــرای اینکــه از پــدرم خبــر بگیــرم آمــدم درب حســینیه....
خنــده بــازاری بــود. اکثــراً نیروهــای خدماتــی و پشــتیبانی بــا زیرپــوش رکابــی و زیــر شــلواری. بــا تــرس و وحشــت داشــتند بــه ســوی درب حســینیه فــرار مــیکردنــد پــدرم را دیــدم بــا زیرپــوش و زیــر شــلواری چهــار خونــه آبــی رنگــش در حــال فــرار به بیــرون حســینیه بــود. تــا چشــمش بــه مــن افتــاد همــه چیــز یــادش رفــت و شروع کــرد بــه دنبــال کــردن مــن در پــادگان....
بــا ســنگهایی کــه بــه طرفــم پــرت مــیکــرد و فحــشهــای بــا کلاســی کــه بهــم مــیداد بــا فریــاد میگفــت:
مگــر دســتم بهــت نرســه فریبــرز... میدونــم باهــات چیکار کنــم....
بنــده خدا خیال میکــرد خشــم شــبانه (رزم شــب) را مــن هماهنگ کــردهام و میخواســتم ازش انتقــام بگیــرم. جــایتــان خالــی تــا چنــد روز مقابلــش آفتابــی نشــدم. تــا پــدرم متوجه شد که رزم شبانه یــه کار دائمی بــرای آموزش نیروهــا بــوده و کار مــن نبــوده اســت...
برگرفته از: کتاب ماجراهای آقا فریبرز
نویسنده: ناصر کاوه
#ماجراهای_آقا_فریبرز
#خاطرات_طنز_دفاع_مقدس
#یاران_همدل
http://eitaa.com/yaranhamdel
🔰 ۱) بررسی ابعاد روند تولید مردمی
📌پیشینه تاریخی – ژاپن
مقدمه:
تولید مردمی در ژاپن سابقهای طولانی دارد که به سنتهای صنایع دستی این کشور مانند اریگامی بونسای و هنر گلآرایی باز می گردد. در مسیر تحولات دوران مدرن؛ از جمله انقلاب صنعتی و سیاستهای تمرکز بر تولید انبوه در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، منجر به دگرگونی در تولید مردمی ژاپن شد و کارخانهها و کارگاههای کوچک با تمرکز بر کیفیت و کارایی شکل گرفتند. با ظهور بازیگران جدید در دهههای اخیر شاهد رشد فزاینده تولید مردمی مبتنی بر مشارکت مستقیم مردم در فرایند تولید بودهایم. این امر به عوامل متعددی از جمله افزایش دسترسی به فناوری رشد طبقه متوسط و سیاستهای حمایتی دولت نسبت داده
می شود.
ابعاد روند مشارکت مردمی در تولید
۱. بازیگران
الف) نقش کارآفرینان:
کارآفرینان در سطوح مختلف از مشاغل کوچک خانوادگی تا استارت آپهای نوآور نقش کلیدی در هدایت و سازماندهی تولید مردمی ایفا میکنند.
تمرکز بر کیفیت تولیدکنندگان مردمی در ژاپن به کیفیت بالا و دقت در جزئیات محصولات خود مشهور هستند و به کیفیت محصولات خود به عنوان یک ارزش کلیدی اهمیت میدهند. این امر به دلیل فرهنگ قوی کار و تعهد به استانداردهای بالا در این کشور است و به حفظ شهرت و اعتبار این کشور در بازارهای جهانی کمک میکند.
ب) نقش پلتفرمهای آنلاین:
پلتفرمهای آنلاین مانند Rakuten و Mercari و Yahoo! Japan نقش فزایندهای در تسهیل ارتباط بین تولیدکنندگان و مصرف کنندگان بازاریابی محصولات و دسترسی به منابع مالی ایفا میکنند.
ج) حفظ سنتها و حمایت از جامعه تولید مردمی:
در ژاپن به عنوان راهی برای حفظ سنتها جوامع محلی و صنایع دستی محلی مورد توجه قرار میگیرد این امر به حفظ هویت فرهنگی و تنوع در این کشور کمک میکند و از طریق انتقال دانش و مهارتها به نسلهای آینده محقق میشود.
د) همکاری و مشارکت جمعی:
ابتکارات متعددی برای ترویج همکاری و مشارکت جمعی در تولید مردمی شکل گرفتهاند. این امر شامل انجمن ها تعاونیها و پروژههای منبع باز میشود.
۲. تنوع بخشها و محصولات
صنایع دستی سنتی تولید مردمی در ژاپن با تنوع گستردهای از صنایع دستی سنتی مانند سرامیک، بافندگی، لاککاری و هنر اریگامی و خوشنویسی مرتبط است.
محصولات غذایی ژاپن به دلیل غذاهای خوشمزه و با کیفیت خود مشهور است و بسیاری از مردم این کشور از تولید غذاهای
خود در خانه لذت میبرند.
الف) تولیدات مدرن:
با پیشرفت تکنولوژی شاهد ظهور تولیدات مدرنتر در قالب چاپ سه بعدی رباتیک و اینترنت اشیا در چارچوب تولید مردمی هستیم.
ب) خدمات:
ارائه خدمات مبتنی بر مهارت و تخصص، افراد مانند تعمیرات آموزش و خدمات شخصی نیز در حال حاضر در حوزه تولید مردمی در ژاپن رونق گرفته است.
۳. حمایتهای دولتی و سیاستها:
الف) برنامه های حمایتی دولت ژاپن:
برنامههای متعددی را برای حمایت از تولید مردمی از جمله ارائه کمکهای مالی، تسهیلات اعتباری و آموزش به کارآفرینان، اجرا کرده است.
دارد.
ب) ترویج نوآوری:
تمرکز بر ترویج نوآوری و استفاده از فناوری در تولید مردمی برای افزایش کارایی کیفیت و رقابتپذیری، وجود
حمایت از مالکیت معنوی قوانین و مقررات مربوط به مالکیت معنوی برای حمایت از خلاقیت و نوآوری در تولید مردمی به کار گرفته میشوند.
ج) حفظ میراث فرهنگی:
تلاشهایی برای حفظ میراث فرهنگی و سنتهای صنایع دستی ژاپن از طریق تولید مردمی انجام میشود.
د) حفظ محیط زیست:
توجه به حفظ محیط زیست و استفاده از روشهای تولید پایدار در تولید مردمی از اهمیت بالایی
برخوردار است.
ادامه در پُست بعدی👇
#روند_تولید_مردمی
#ژاپن
#یاران_همدل
http://eitaa.com/yaranhamdel
کانال یاران همدل
🔰 ۱) بررسی ابعاد روند تولید مردمی 📌پیشینه تاریخی – ژاپن مقدمه: تولید مردمی در ژاپن سابقهای طولا
🔰 ۱) بررسی ابعاد روند تولید مردمی
📌پیشینه تاریخی – ژاپن
۴. چالشها و ملاحظات
الف) کاهش جمعیت:
کاهش جمعیت، کاهش نرخ زاد و ولد و همچنین افزایش میانگین سنی جمعیت در ژاپن، چالشهایی را برای یافتن و جذب نیروی کار ماهر در بخش تولید مردمی ایجاد میکند.
ب) مسائل مربوط به جانشینی:
حفظ و انتقال دانش و مهارتهای سنتی در صنایع دستی و تولیدات مردمی از نسلهای گذشته به نسلهای جدید از اهمیت بالایی برخوردار است.
ج) رقابت جهانی:
تولیدکنندگان مردمی در ژاپن با رقابت فزایندهای از سوی سایر کشورها در سطح جهانی روبرو هستند.
د) دسترسی به بازار:
دسترسی به بازارهای داخلی و بین المللی برای تولیدکنندگان مردمی، به ویژه برای کسب و کارهای کوچک و مناطق روستایی و همچنین برای تولید محصولات تخصصی چالشهایی را به همراه دارد.
ه) حفظ محیط زیست:
تمرکز بر تولید مردمی پایدار و سازگار با محیط زیست برای کاهش اثرات زیست محیطی این نوع تولید ضروری است.
و) حفظ کیفیت:
حفظ کیفیت و انطباق با استانداردهای بالا در تولید مردمی، به ویژه در صنایع دستی سنتی از اهمیت بالایی برخوردار است.
″نتیجه گیری″
تولید مردمی در ژاپن به عنوان ابزار و روشی برای حفظ فرهنگ و سنتهای محلی و همچنین حفظ هویت ملی ژاپن تلقی میشود. همچنین تولید مردمی به ارتقای کیفیت زندگی افراد، تقویت اقتصاد محلی و ایجاد فرصتهای شغلی در مناطق روستایی کمک میکند. هدف تولید مردمی در ژاپن را میتوان در سه مفهوم:
– نوآوری
– کیفیت
–حفظ هویت فرهنگ و سنتها خلاصه
کرد.
(محمدمهدی صباغیان؛
کارشناس اقتصادی و پژوهشگر حوزه جهش تولید با مشارکت مردم)
«پایان»
#روند_تولید_مردمی
#ژاپن
#یاران_همدل
http://eitaa.com/yaranhamdel
کانال یاران همدل
🔰 اخلاق انتخاباتی توصیه به نامزدهای انتخابات ملاحظات اخلاقی جدّاً رعایت بشود؛ یعنی واقعاً اگر چنان
🔰 اخلاق انتخاباتی
بعضیها هستند انتخابات را وقتی قبول دارند که نتیجه انتخابات همان چیزی باشد که آنها میخواهند! اگر آن مطلوب آنها از انتخابات درآمد، انتخابات را سالم میدانند و قبول میکنند؛ و اگر چنانچه مطلوب آنها درنیامد، انتخابات را متّهم میکنند و کسانی را که انتخابات را برگزار کردند -در هر بخشی [باشند]- متّهم میکنند؛ گاهی هم مثل سال ۸۸ اغتشاش راه میاندازند، که البتّه آن متّهم کردنها بیانصافی است، آن اغتشاش ایجاد کردنها جرم است. بعضی این جور هستند. این غلط است، یعنی نبایستی این کار را انجام داد. بنابراین این یک مسئله است.
مسئله بعد این است که بعضی از کسانی که وارد میدان انتخابات میشوند اظهاراتی میکنند که این اظهارات، اظهارات خوبی نیست، حرفهای فریبنده است، حرفهایی است که هیچ پشتوانه فکری و پشتوانه برنامهای ندارد؛ همین طوری یک چیزی ادّعا میکنند، یک چیزی میگویند، بدون اینکه امکانات کشور را در نظر بگیرند یا حتّی بدانند. خیلی از برادران که در این میدان وارد میشوند، از بسیاری از ظرفیّتهای کشور شاید خیلی مطّلع هم نباشند؛ بدون اینکه حالا محاسبه درستی شده باشد، یک چیزی میگویند، یک حرفی میزنند، یک وعدهای میدهند. اینها خوب نیست، بایستی برنامه ارائه بشود به معنی واقعی کلمه؛ بایستی جوری باشد که کارشناسان وقتی نگاه میکنند به حرف زدن کسی که داوطلب است و حرف میزند با مردم، در دلشان تصدیق کنند که این حرف، حرف متقن و خوبی است.
(سخنرانی تلویزیونی خطاب به ملت ایران ۱۴۰۰/۰۲/۱۲)
#اخلاق_انتخاباتی
#بصیرت_انتخاباتی
#یاران_همدل
http://eitaa.com/yaranhamdel
کانال یاران همدل
🔰 دستاوردهای دولت سیزدهم 📌اقدامات صورت گرفته در وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات ج) بستر سازی برای
🔰 دستاوردهای دولت سیزدهم
📌اقدامات صورت گرفته در وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات
د) بستر سازی برای توسعه اقتصاد دیجیتال و توسعه فناوریهای نوین
۳۲. رسیدن سهم اقتصادی دیجیتال از تولید ناخالص ملی از ۶٫۴ در ابتدای دولت به ۷٫۹ درصد
۳۳. تشکیل کارگروه ویژه اقتصاد دیجیتال دولت با دارا بودن اختیارات تفویض شده ریاست محترم جمهور و هیات محترم وزیران در قالب اصل ۱۲۷ و ۱۳۸ قانون اساسی برای رفع موانع توسعه اقتصاد دیجیتال کشور
۳۴. تشکیل ۱۰ جلسه کارگروه اصلی اقتصاد دیجیتال و حدود ۴۰ جلسه کمیسیون راهبری
۳۵. تعیین یک فصل ویژه در برنامه هفتم توسعه برای موضوع اقتصاد رقومی هوشمندسازی و شبکه ملی اطلاعات برای اولین بار
۳۶. تصویب چندین آییننامه در کارگروه اقتصاد دیجیتال از جمله آییننامه حمایت از سکوها و کسب و کارهای اقتصاد دیجیتال، آییننامه حمایت از آزادکارهــا.
۳۷. برنامه ریزی برای تبدیل منطقه ویژه اقتصادی پیام به قطب اقتصاد دیجیتال کشور و پیگیری ایجاد گمرک تخصصی ICT.
۳۸. افزایش تعداد شرکتهای خصوصی مستقر در منطقه ویژه اقتصادی پیام که عمده آنها در زمینه ارائه خدمات مراکز داده تولید گوشی تلفن همراه و تجهیزات شبکه ملی اطلاعات فعالیت می نمایند. از ۱۰۴ شرکت در ابتدای دولت به ۲۱۹ شرکت در بهمن ماه ۱۴۰۲.
۳۹. افزایش میزان تخصیص فضای کاری به شرکتها در پارک فناوری اطلاعات و ارتباطات از ۱۶۵۰۶ متر مربع در ابتدای دولت به ۲۵۳۲۴ متر مربع تا بهمن ماه ۱۴۰۲.
۴۰. اضافه شدن بالغ بر ۳۵ شرکت جدید به خانواده پارک فناوری اطلاعات و ارتباطات
۴۱. افزایش تعداد محصولات جدید تولیدی و ارتقاء محصولات شرکتهای خانواده پارک فناوری اطلاعات و ارتباطات از ۱۳۴ محصول در ابتدای دولت به ۳۴۶ محصول تا بهمن ماه ۱۴۰۲
#دستاوردهای_دولت_سیزدهم
#شهید_خدمت
#یاران_همدل
http://eitaa.com/yaranhamdel
کانال یاران همدل
🔰 قیام قرآنی ″تغییر نظام سیاسی سخت است″ اما شاید یکی از سختترین تغییرات تغییر نظام سیاسی است. پیغ
🔰 قیام قرآنی
″تعابیر امام(ره) درباره تغییر در ایران″
من شما را دعوت میکنم به خواندن عمیق کلمات امام(ره)، تو را خدا تحلیل امام(ره) را ببینید فرمود:
«شما در طول تاریخ در هر جا نگاه کنید مثل این نمونه مثل ایران [ امروز] - پیدا نمیکنید در تاریخ ایران که نیست، در تاریخهای دیگر هم معلوم نیست پیدا بکنید که مملکتی ملتش یکجور بودند، در يك مدت کوتاهی شدند یکجور دیگری اصلا عکس آن شدهاند. يك روز بود که چهارم آبان را ابداً ممکن نبود که تخلف کنند از اینکه بیرق بزنند؛ میل باطنی نبود؛ نه اینکـه بـرای خـاطر- مثلاً میل باطنیشان این کار را میکردند لکن پاسبان میگفت دیگر با پاسبان که نمی شود در افتاد این طور بود مسأله در ظرف مدتی این ملت تبدیل شد به يك ملت دیگری. حالا يك ملت دیگری شد که بچه کوچک و پیرمردش هر دو فریاد میکنند توی خیابانها داد میزنند به اینکه مرگ بر ... شاه و بر این سلطنت پهلوی این
تبدیل الآن شده است. یعنی یک مملکت سر تا پایش عوض شده است؛ یک وقت یک جوری بوده، حالا شده یک چیز دیگر.»
(آبان ۱۳۵۷/ ۱۹ ذی الحجه ۱۳۹۸)
از
این دست کلمات امام (ره) زیاد دارند.
#قیام_قرآنی
#پانزده_خرداد
#یاران_همدل
http://eitaa.com/yaranhamdel
کانال یاران همدل
🔰 داستانها و پندها 📖 فصل اول ۳) یک نمونه از نتیجه اتحاد یکی از کارهای بسیار زشت بنی امیه که از نا
🔰 داستانها و پندها
📖 فصل اول
۴) شما گوشت مرده خوردهاید
ابوبکر و عمر، سلمان را نزد رسول خدا (ص) برای آوردن غذا فرستادند. سلمان نزد پیامبر(ص) رفت و تقاضای غذا کرد. حضرت او را به نزد انباردارش اسامه فرستاد، سلمان نزد اسامه آمد و تقاضای غذا کرد. اسامه گفت: فعلاً چیزی از غذا وجود ندارد.
سلمان با دست خالی نزد عمر و ابوبکر بازگشت. آنها گفتند: اسامه بخل کرده و از این رو غذا نفرستاده است و اضافه کردند:
اگر مسلمان را به چاه سمیحه (که چاه پرآبی بود) بفرستیم، آن چاه خشک میشود.
سپس به حضور رسول خدا(ص) آمدند و رسول خدا(ص) به آنها فرمود: چه موجب شده که در دهان شما بقایای گوشتی که خوردهاید، مینگرم.
آنها عرض کردند: ما اصلاً امروز گوشت نخوردهایم. پیامبر (ص) فرمود: شما گوشت سلمان و اسامه را خوردید.
در این هنگام آیه ۱۲ سوره حجرات نازل شد که این آیه مسلمان را از سوءظن و غیبت نمودن نهی میفرماید.
(نورالثقلین، ج۵، ص۹۵)
#داستانها_و_پندها
#یاران_همدل
http://eitaa.com/yaranhamdel
کانال یاران همدل
🔰 یک شهر یک خیاط ۲) آتش و آب هوا سرد بود اما دلش عجیب هوای شیخ را داشت کنار پنجره ایستاد و سبکو س
🔰 یک شهر یک خیاط
۳) مجوز ورود
غروب جمعه بود و منزل شیخ رجبعلی مملو از جمعیتی که پس از خواندن
نماز مغرب و عشاء منتظر سخنان او بودند.
شیخ کنار در نشست، شروع به صحبت کرد و گفت:
«شَهِدَ اللهُ أَنَّهُ لا إِلَهَ إِلا هُوَ وَ الْمَلَئِكَةُ و اُولُوا الْعِلْمِ؛ اساس خودسازی، توحید است. هر کسی بخواهد
ساختمانی بنا کند ابتدا باید زیر سازی او درست باشد. اگر پایه ساختمان محکم و اساسی نبود آن بنا قابل اطمینان نیست. سالک باید سیروسلوک خود را از توحید آغاز کند. نخستین سخن همه پیامبران کلمه لا اله الا الله بوده است. تا انسان حقیقت توحید را درک نکند و باور نکند که در عالم وجود چیزی جز خداوند منشأ اثر نیست و همه چیز جز ذات مقدس حق فانی است به کمالات انسانی دست نخواهد یافت با درک حقیقت توحید، انسان با همه وجود متوجه آفریدگار خواهد شد. اگر بخواهی خدا تو را صدا کند قدری معرفت پیدا کن و با او معامله کن...»
ادامه...👇
خوشحال بود که پای صحبت شیخ نشسته است و میتواند در جلسات عمومی و خصوصی او شرکت کند.
سعی میکرد هیچ کلمهای از کلمات شیخ
را که در مورد خودسازی بود از دست ندهد.
شیخ ادامه داد:
«وقتی میگوییم لاإله إلا الله باید راست بگوییم تا انسان خدایان دروغین را کنار نگذارد، نمیتواند موحد باشد و در گفتن لا اله الا الله راستگو باشد. «اله» چیزی است که دل انسان را برباید. هر چیز که دل او را ربود، خدای اوست. وقتی میگوییم لاإله إلا الله باید حیران او باشیم. همۀ قرآن به كلمه لا اله الا الله بر میگردد و انسان باید به جایی برسد که در قلب او چیزی جز این کلمه، نقش نبندد و هر چه غیر اوست رخت بربندد. قلِ اللهِ ثُمَّ ذَرْهُمْ. انسان درخت توحید است. میوه این درخت ظهور صفات خدایی است و تا این ثمر را نداده کامل نیست. حد کمال انسان این است که به خدا برسد، یعنی مظهر صفات حق شود. سعی کنید صفات خدایی در شما زنده شود. او کریم است، شما هم کریم باشید. او رحیم است شما هم رحیم باشید. او ستار است. شما هم ستار باشید...»
به یاد آورد که تا مدتی پیش، هر کاری میکرد، شیخ به او اجازه حضور در جلساتش را نمیداد. بارها با حسرت از جلوی در خانه شیخ گذشته بود و کسانی را که بدون هیچ محدودیتی اجازه ورود داشتند دیده و از خود پرسیده بود که «مگر چه خطایی از من سرزده که مستوجب چنین مجازاتی هستم. حتی سؤالهای مستمرش از شیخ هم پاسخی نداشت که بداند به چه
علت شایسته شاگردی شیخ نیست؟! شیخ میگفت: آنچه به درد انسان میخورد صفات خدایی است. هیچ چیز دیگر برای انسان کارساز نیست حتی اسم اعظم اگر در توحید مستغرق باشی، هر لحظه از عنایتهای خاص حق تعالی بهرهمند میشوی که در لحظه قبل برخوردار نبودهای. عنایتهای حق هر دم تازگی خواهد داشت....»
عاقبت شیخ رجبعلی را در مسجد جامع دیده و جلوی او را گرفته بود پس از سلام و احوالپرسی پرسیده بود: «چرا مرا در جلسات خود راه
نمی دهید؟»
شیخ گفته بود: «اوّل پدرت را از خود راضی کن بعد با شما صحبت می کنم.»
شب به خانه رفته بود به پدر اصرار کرده بود که او را ببخشد. پدر با تعجب پرسیده بود: «آخر برای چه؟ مگر چه کردهای؟»
دست و پای پدر را بوسیده و در مقابل شگفتی او گفته بود: «شما کاری نداشته باش! فقط مرا ببخش صبح روز بعد وقتی به دیدار شیخ رفته بود، رضایت پدر را همراه داشت شیخ گفته بود: «بارک الله خوب آمدی. حالا پهلوی من بنشین!»
#یک_شهر_یک_خیاط
#شیخ_رجبعلی
#یاران_همدل
http://eitaa.com/yaranhamdel