روزی که خانمِ مجاور آقا برام بسته ی هدیه آوردن، تو بسته شون چند تا هدیه هم برای دخترک گذاشته بودن از جمله این دفترچه ک فاطمه با دیدنش کلی ذوق زده شد و بالا و پایین پرید!
راستش رو بخواین اولش کمی تعجب کردم از این حجم از ذوق زدگیش ب خاطر دفترچه.☺️
و بعدش متوجه شدم ک علت خوشحالش اینه ک میتونه این دفترچه رو به عنوان دفتر #شکر_گزاری خودش قرار بده😄
از اون روز هر شب قبل از خواب دفترچه شو میاره و ب این فکر میکنه ک امروز باید بابت چی خدا رو شکر کنه و بعد که اوناتفاق خوب رو پیدا کرد خودش یک جمله ی شکرگزاری میگه تا من براش تو دفترچه بنویسم.
دقیقا هرچی میگه رو مینویسم!
بچه ام دیشب از اینکه در روز جمعه تونسته باباش رو ملاقات کنه خدا رو شکر کرده🤣
#زندگی_نوشت
#آبان_۴۰۳
@yaremehrabanema
یکشنبه وقتی از #مهر_آنا برگشتم خونه، بابا زنگ زدن ک یک بسته پستی برات آوردن! خونه نبودی پستچی آورده اینجا!
سریع زنگ زدم به پوریا که بره نگاه کنه ببینه بسته از طرف کیه؟😁
پوریا گفت هیچ نام و نشانی از فرستنده وجود نداره!🧐
از ایران کتاب مستقیم ارسال شده و ب عنوان نام گیرنده اسم تو رو نوشتن!
انقد ذوق داشتم و هیجان زده شدم که ازش خواستم بسته رو باز کنه شاید داخلش یادداشتی باشه ک معلوم کنه از طرف کیه؟
پوریا بسته رو باز کرد و بهم گفت که نه! داخل بسته هم چیزی نبوده!
فقط یک #کتاب هست به نام #هفته_چهل_و_چند!
شنیدن عنوان کتاب کافی بود ک حدس بزنم این کتاب از طرف کی برام ارسال شده؟
سریع برای فاطمه پیام صوتی فرستادم!
با همون صدای خسته و گرفته از بیماری!
فاطمه گفت که چون گفتی این کتاب رو دوست داری تصمیم گرفتم برات بفرستم...
خیلی #خوشحال شدم.... خیلی....
چقدر قشنگن این هدیه دادن های یکهویی و بی بهونه که میتونه روز یه آدم رو بسازه!
ممنونم فاطمه جان! ❤️
تو یک رفیقِ سبزی! مثل رنگ مورد علاقه ات😍
که هرجا باشی نشاط و شادابی و سرسبزی و حس زندگی میپراکنی☺️
#قدردانی
#زندگی_نوشت #آبان_۴۰۳
#احساس_نوشت
@yaremehrabanema