eitaa logo
یک آیه در روز. گزیده
299 دنبال‌کننده
111 عکس
10 ویدیو
21 فایل
مطالب این کانال گزیده‌ای است از کانال یک آیه در روز، برای کسانی که فرصت مرور همه مطالب آن را ندارند: https://eitaa.com/yekaye توضیحی درباره کانال یک آیه در روز: https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
819 ) وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما ینْبَغی لَهُ إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبینٌ 〽️ترجمه و به او شعر نیاموختیم و سزاوارش هم نبود؛ این نیست جز ذکر و قرآنی روشنگر. سوره یس (36) آیه 69 1397/6/23 4 محرم 1440 @YekAaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️1) عایشه روایت کرده است که یکبار پیامبر اکرم ص برای بیان مطلبی به یکی از شعرهای بنی‌قیس که می‌گوید «بزودی روزگار آشکار می‌سازد برایت آنچه را که از آن بی‌خبر بودی؛ و برایت خبرها خواهد آورد کسی که تو برایش زاد و توشه‌ای تهیه نکرده‌ای.» ، استشهاد جُست؛ اما این شعر را با همان وزن اصلی‌اش نخواند بلکه مصراع دومش را به صورت نثر خواند که «کسی که تو برایش زاد و توشه‌ای تهیه نکرده‌ای برایت خبرها خواهد آورد». ابوبکر گفت: یا رسول الله! آن شعر این طور نیست! حضرت فرمود: من شاعر نیستم و این برایم سزاوار نیست. 📚مجمع البيان، ج8، ص675 عن عائشة أنها قالت كان رسول الله ص يتمثل ببيت أخي بني قيس: «ستبدي لك الأيام ما كنت جاهلا و يأتيك بالأخبار من لم تزود» فجعل يقول: «يأتيك من لم تزود بالأخبار» فيقول أبو بكر: ليس هكذا يا رسول الله! فيقول ص: إني لست بشاعر و ما ينبغي لی. @Yekaye
☀️2) پیامبر ص اصرار داشت که خودش شعر نگوید، اما شاعرانی که شعرهای نیکو می‌گفتند تشویق می‌کرد. از جمله اینکه روایت شده وقتی حسان بن ثابت، بعد از واقعه غدیر شعری در وصف این واقعه سرود، پیامبر اکرم ص به او ‌فرمود: ای حسان! همواره موید به روح القدس هستی مادامی که با زبانت ما را یاری می‌کنی! 📚مجمع البيان، ج8، ص675؛ الإرشاد، ج1، ص177 https://eitaa.com/yekaye/2594
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از یک آیه در روز
. 1⃣ «وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما ینْبَغی لَهُ إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبینٌ» قرآن شعر نیست؛ پیامبر هم شاعر نیست؛ نه او شعر بلد بود و نه سزاوار بود که شعر بگوبد. ✳️اینکه قرآن کریم این اندازه اصرار دارد که قرآن شعر نیست و پیامبر شاعر نیست، ناشی از این است که ویژگی‌هایی در شعر و شاعری هست که خداوند اصرار دارد که پیامبر ص را از آنها منزه بداند. آنها عبارتند از: 🔸الف. شعر از آن جهت که شعر است، جدی نیست؛ اما مطالب قرآن بسیار جدی است (وَ ما هُوَ بِالْهَزْل؛ طارق/14). 🔸ب. شعر مبتنی بر تخیل و خیال‌پردازی است، نه واقعیت؛ اما قرآن بشدت در مقام بیان حق و حقیقت، و ناظر به متن واقعیت است (نَزَّلَ الْكِتابَ بِالْحَق؛ بقره/176). 🔸ج. شعر به خاطر وزن و آهنگش و با تحریک احساسات و هوس‌هاست که مورد توجه و پیروی قرار می‌گیرد (وَ الشُّعَراءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغاوُون؛ ‌شعراء/224)، و نه‌تنها اصرار ندارد که به فکر و اندیشه تکیه کند؛ بلکه غالبا با غلبه دادن احساسات، فکر و اندیشه را به محاق می‌برد؛ اما قرآن کریم نه‌تنها به هوس‌ها تکیه نمی‌کند (وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى؛ نجم/3)، بلکه سراسر برهان (قَدْ جاءَكُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّكُم، نساء/174) و بیّنه (جاءَتْهُمُ الْبَيِّنَة، بینه/4؛ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ آياتٍ بَيِّنات، بقره/99) است و چون صراط مستقیم و راه سلامت را می‌نمایاند و انسان را از ظلمتها خارج می‌کند (يَهْدي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ وَ يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَ يَهْديهِمْ إِلى صِراطٍ مُسْتَقيم؛ مائده/16)، و مکرر بر تعقل و اندیشه‌ورزی اصرار دارد و از مخاطبش می‌خواهد که با عقل خود، و نه صرفاً با احساسات و عواطف خویش، با قرآن مواجه شوند (وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْكِتابَ أَ فَلا تَعْقِلُون، بقره/44؛ ُ أَ فَلا تَتَفَكَّرُون، انعام/54)، مورد پیروی واقع می‌شود. 🔸د. شعر به خاطر اینکه بر قوه تخیل تکیه دارد غالبا غفلت‌زاست؛ و حتی اگر بخواهد تذکری دهد، با حالت اغراق‌آمیز و رویاپردازانه تذکر می‌دهد؛ اما قرآن اساساً برای تذکر آمده است و می‌خواهد انسانها را از رویاپردازی بیرون آورد و آنان را متذکر به حق و حقیقت کند. (إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ؛ یس/69) 🔸ه . شعر با اغراق‌گویی همراه است تا حدی که گفته‌اند هرچه دروغ‌تر باشد شیرین‌تر است (أحسنه أکذبه)، اما قرآن در مقام بیان واقع، کاملا بر صراط مستقیم حرکت می‌کند و ذره‌ای باطل از پس و پیش در آن راه نیابد (لا يَأْتيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِه؛‌فصلت/42) 🔸و. شعر قوت و زیبایی خودش را از ابهام‌آفرینی و تزلزل و تردید می‌گیرد چنانکه یکی از صنایع ادبی مهم صنعت ایهام (به وهم افکندن مخاطب در مراد واقعی خویش) است؛ اما قرآن بری از هر گونه اعوجاج (قُرْآناً عَرَبِيًّا غَيْرَ ذي عِوَجٍ؛ زمر/28) و کتاب مبینی است که بنایش بر روشنگری و از ابهام درآوردن (قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبين؛ مائده/15) و شخص را در مسیر محکم قرار دادن (إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدي لِلَّتي هِيَ أَقْوَم؛ اسراء/9) است؛ و اگر اختلافی در آن پیش می‌آید ناشی از غرضورزیِ افراد است نه ناشی از خود متن. (بقره/213 و آل‌عمران/19) 🔸ز. شعر اساساً سرودنی است، یعنی از درون شخص باید بجوشد، و فهم شنونده چه‌بسا مهمتر باشد از مراد گوینده؛ اما قرآن «قرآن» است، یعنی اساساً خواندنی است، متنی است که هم پیامبر ص باید آن را بخواند (اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ ؛ علق/1)، و در خواندنش از متن تبعیت کند (إِنَّ عَلَيْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ؛ فَإِذا قَرَأْناهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ؛ قیامت/17-18)، نه اینکه آن را از جانب خود بسراید (وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنا بَعْضَ الْأَقاويل؛ ‌حاقه/44) ؛ و ما هم موظف به شنیدن (وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ؛ اعراف/204) و خواندن آن (فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآن؛ مزمل/20) هستیم، نه برداشت آزاد از آن و تحمیل فهم خود بر آن (وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ ... أَنْصِتُوا) و مطالب آن را تحت‌الشعاع نظر خود قرار دادن (لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِي؛ حجرات/2). 🔸ح. شاعر معنا را تابع لفظ می‌کند، یعنی به خاطر اینکه وزن و قافیه شعرش جور درآید گاه معنای مورد نظر خویش را با لفظ و کلمه‌ای که چندان مناسب آن نیست بیان می‌کند؛ اما در قرآن کریم لفظ تابع معناست و هیچگاه هیچ موردی نیست که به خاطر رعایت جانب لفظ، در ارائه معنا کم گذاشته باشد. (وَ قُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلى مُكْثٍ؛ ‌اسراء/106) 🔸ط. ... @Yekaye 👇ادامه تدبر 1 👇
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه تدبر 1 📝نکته تخصصی (درباره و تفسیر متن) علم هرمنوتیک (تفسیر متن) اساساً در بستر مسیحیت تحریف‌شده پدید آمد؛ مسیحیتی که خودش معترف است که «انجیل» کلام خدا نیست! بلکه کتاب مقدس خود را روایت حواریون عیسی از زندگی حضرت عیسی ع – که نعوذ بالله او را خدا می‌دانند – قلمداد می‌کنند❗️ بدین ترتیب «وحی» و کتاب مقدس در ادبیات مسیحیت، نه به معنای «کلام خدا» بلکه به معنای «برداشت آزاد تعدادی از انسانها از مواجهه‌شان با خدا [= حضرت عیسی]» است؛ از این رو وقتی کتاب مقدس آنها را باز کنید، می‌بینید بسیاری از «انجیل»ها ، بر اساس اسم حواریون (که نویسندگان گزارش زندگی حضرت عیسی ع بوده‌اند) ‌تنظیم شده است. طبیعی است که متن مقدس در این فضا بسیار رنگ و بوی انسانی به خود بگیرد‼️ اما قرآن کریم، در باور هر مسلمان، و به استناد متن خودش، «متن کلام خداوند» است؛ و بقدری بر اینکه این کلام خود خداوند – و نه حتی مکاشفه پیامبر ص – است، اصرار هست که همه مسلمانان بوضوح بین «حدیث قدسی» (آنجا که پیامبر در مکاشفه‌ای مستقیم با خداوند گفتگو کرده، اما تصریح نکرده که این متن «قرآن» است)‌ و «متن قرآن» تفاوت می‌گذارند؛ و هر حدیثی را، حتی اگر متواتر هم باشد، در رتبه پایین‌تر از قرآن می‌نشانند. 🤔متاسفانه بزرگان جریان روشنفکری به اصطلاح دینی در کشور ما، بقدری از معارف اسلامی دور و مرعوب غربیان بوده، که نه‌تنها به این تفاوت بسیار واضح بین «متون مقدس غربی‌ها» و «قرآن کریم» بی‌توجه بوده و سعی کرده آرای افرادی را که فرض اولیه‌شان این بوده که با یک متنِ انسان‌نوشته سر و کار دارند، بر عرصه‌ای تحمیل کند که فرض اولیه‌شان این است که در این متن ذره‌ای مداخله انسان نیست (که این خطای واضح، مبنای نگارش کتاب «هرمنوتیک، کتاب و سنت» آقای مجتهد شبستری است)، بلکه حتی به این مطلب بسیار مورد تاکید قرآن – که نه پیامبر شاعر است و نه قرآن شعر است- توجه کرده‌اند و وقتی در مقام شرح حقیقت قرآن برآمده‌اند، آن را کاملا از جنس شعر و شاعری قلمداد نموده‌اند. (که این مبنای تئوری «بسط تجربه نبوی» دکتر سروش بود؛ و در مقاله «وحی و شاعری» آن را نقد کرده‌ام؛ و آن را از لینک زیر می‌توانید دانلود کنید) http://qabasat.iict.ac.ir/article_17489.html @Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 8⃣ «وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ ... إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبینٌ» با اینکه قرآن کلامی است که وزن دارد و آهنگین است،‌ اما خداوند اصرار دارد که بفرماید که این کلام، شعر نیست، بلکه ذکر و خواندنی‌ای روشنگر است. پس اگر کسانی در مواجهه با قرآن، صرفا به جذابیت‌های احساسی و وزن و آهنگ آن دلخوش، و به آن بسنده کردند، و با قرآن متذکر نشدند، ویا آن را چنان نخواندند که راه را بر آنان روشن کند، آیا نمی‌توان گفت که واقعا «قرآن» نخوانده‌اند؟! @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
820 ) لِیُنْذِرَ مَنْ كانَ حَیّاً وَ یحِقَّ الْقَوْلُ عَلَی الْكافِرینَ 〽️ترجمه تا انذار دهد هر کسی را که زنده باشد و سخنِ [خداوند] بر کافران محقق گردد. سوره یس (36) آیه 70 1397/6/24 5 محرم 1440 @YekAaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️1) از پیامبر اکرم ص و نیز از امیرالمومنین ع درباره این که خداوند می‌فرماید «تا انذار دهد هر کسی را که زنده باشد» روایت شده است که: یعنی کسی که عاقل باشد. 📚إرشاد القلوب (للديلمي)، ج1، ص198 📚مجمع البيان، ج8، ص675 https://eitaa.com/yekaye/2630
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️2) از امیرالمومنین ع روایت شده است: جاهل مرده است هرچند که زنده باشد! 📚تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص75 الْجَاهِلُ مَيِّتٌ وَ إِنْ كَانَ حَيّاً. @Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️3) از امام صادق ع روایت شده است: همانا خداوند عز و جل هنگامی که خواست آدم ع را بیافریند جبرئیل را در ساعت اول روز جمعه برانگیخت و او قبضه‌ای به دست راستش برداشت که این برداشتنش از آسمان هفتم تا آسمان دنیا واقع شد و از هر آسمانی تربتی برداشت؛ و سپس قبضه دیگری از زمین هفتم برتر تا زمین هفتم پست‌تر برداشت؛ پس خداوند عز و جل به کلمه‌اش امر کرد و او قبضه اول را به دست راست و قبضه دوم را به دست چپ گرفت؛ پس آن گل را دو تکه کرد، از زمین مقداری از آن و از آسمان هم مقداری از آن؛ پس به آنچه در دست راست او بود فرمود: از تو خواهد بود رسولان و انبیا و اوصیا و صدیقان و مومنان و سعادتمندان و هرکس که کرامت و بزرگواری‌اش را بخواهم پس بر آنان آنچه فرموده بود محقق گردید؛ و به آنچه در دست چپ او بود فرمود: از تو خواهد بود جباران و مشرکان و کافران و طاغوت‌ها و هرکس که خواری و بدبختی‌اش را بخواهم؛ پس بر آنان نیز آنچه فرموده بود محقق گردید همان گونه که فرموده بود؛ سپس آن دو گل را درهم‌آمیخت و این همان است که فرمود: «همانا خداوند شکافنده حَبّ [= دانه] و «نَوی» [ = هسته] است» (انعام/95) . پس «حَبّ» همان طینت مومنان است که خداوند «محبت» خود را بر او افکنده؛ و «نَوی» همانا طینت کافران است که از هر خیری دوری کرده [نَاَوْا]؛ و به این جهت «نوی» نامیده شده است که از هر خیری دوری می‌کند [نَأَی] ؛ و خداوند فرمود «زنده را از مرده بیرون می‌آورد، و بیرون آورنده‌ی مرده است از زنده» (انعام/95)؛ پس زنده، آن مومنی است که طینتش از طینت کافر بیرون می‌آید؛ و مرده‌ای که از زنده بیرون می‌آید، کافری است که از طینت مومن خارج می‌شود؛ پس زنده، مومن است؛ و مرده، کافر؛ و این همان سخن خداوند عز و جل است که فرمود «آیا پس کسی را که مرده بود و زنده‌اش گرداندیم ...» (انعام/122) پس مرگش مخلوط شدن طینتش با طینت کافر بود و زندگانی‌اش آن هنگام بود که خداوند عز و جل بین آن دو با کلمه خویش فاصله انداخت؛ این چنین است که خداوند عز و جل مومن را در هنگام تولد از ظلمت به سوی نور بیرون می‌آورد بعد از آنکه در آن ظلمت داخل شده بود و کافر را از نور به ظلمت می‌برد بعد از آنکه در نور داخل شده بود؛ و این همان سخن خداوند عز و جل است که فرمود « تا انذار دهد هر کسی را که زنده باشد و سخنِ [خداوند] بر کافران محقق گردد.» (یس/70) 📚الكافي، ج2، ص5 ✳️توجه: احادیث مربوط به «طینت» از دشوارترین احادیث معارفی هستند که در فهم آنها بسیار باید با احتیاط گام برداشت. نویسنده ادعا ندارد که معنای این حدیث را آن گونه که مراد معصوم بوده، می‌فهمد؛ اما می‌تواند برخی از قرینه‌های داخل کلام را که می‌تواند مانع از برخی از کج‌فهمی‌ها شود، برشمرد، مانند اینکه: 🔹این خاک، فقط از روی زمین برداشته نشده، بلکه از آسمانها هم برداشته شده؛ و از طرف دیگر می‌دانیم که آسمان دنیا همان است که ستارگان درآن‌اند (صافات/6) یعنی کل آنچه در کهکشانها با چشم می‌بینیم در زمره آسمان دنیاست؛ پس وقتی سخن از هفت آسمان (که پایین‌ترینِ آنها آسمان دنیاست) و هفت زمین به میان آمده، و تصریح می‌شود که این طینت از تمام این هفت آسمان و هفت زمین برگرفته شده، معلوم می‌شود که این طنیت صرفا همین خاک و گِلی که ما روی زمین می‌شناسیم نیست، بلکه سرشتی است که از تمامی عوالم ماوراء در آن تنیده شده است. 🔹این واقعه در حالی که قبل از خلقت حضرت آدم رخ داده، اما از کافران و مومنان سخن به میان آمده، پس علی‌القاعده، این واقعه در بستر زمانی که ما می‌شناسیم، رخ نداده؛ بلکه در ماورای زمان ماست. 🔹«جبر» از باورهایی است که در احادیث اهل بیت بشدت تخطئه شده، پس هرگونه برداشت از این حدیث که منجر به جبری شدن ایمان شود قطعا ناصواب است. @Yekaye 👇متن حدیث👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
821 ) أَ وَ لَمْ یرَوْا أَنَّا خَلَقْنا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَیدینا أَنْعاماً فَهُمْ لَها مالِكُونَ 〽️ترجمه آیا ندیده‌اند که ما برای آنها به دست خویش چارپایانی آفریدیم تا آنان صاحب اختیارشان باشند؟! سوره یس (36) آیه 71 1397/6/25 6 محرم 1440 @YekAaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️1) از امام صادق ع از پدرشان روایت شده است که: حضرت علی ع وقتی چارپایش سرکشی می‌کرد می‌فرمود: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ زَوَالِ نِعْمَتِكَ، وَ مِنْ تَحْوِيلِ عَافِيَتِكَ، وَ مِنْ فَجْأَةِ نَقِمَتِكَ» خدایا ! به تو پناه می‌برم از زوال نعمتت و از اینکه عافیتت رویگردان شود و از اینکه نقمت و سختی به یکباره هجوم آرد. 📚قرب الإسناد، ص84 https://eitaa.com/yekaye/2661
☀️2) از امیرالمومنین ع روایت شده است که فرمودند: بوی خوش، «نُشرَة» [= مرهم شفابخش و چیزی که مانع بیماری می‌شود] است؛ عسل، نشرة است؛ سواری، نشره است؛ و نگاه به سرسبزی، نشره است. 📚عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج2، ص40؛ نهج‌البلاغه، حکمت 400 https://eitaa.com/yekaye/2663
☀️3) الف. ابوذر روایت کرده که شنیدم که پیامبر ص فرمود: همانا هر چارپایی می‌گوید: خدایا مالک راست [کردار] و نیکویی روزی‌ام کن که مرا سیر و سیراب کند و بیش از تحملم باری بر دوشم نگذارد. 📚مكارم الأخلاق، ص262 ☀️ب. از امام صادق ع روایت شده است: هیچکس نیست که چارپایی خریداری کند مگر اینکه آن چارپا گوید: خدایا او را نسبت به من رحیم و مهربان قرار بده! 📚مكارم الأخلاق، ص262 https://eitaa.com/yekaye/2664
☀️4) الف. محمد بن سنان نامه‌ای به امام رضا ع می‌نویسد و در آن مسائلی را پرسید و امام ع پاسخ دادند. در فرازی از پاسخ امام آمده است: و خداوند متعال گاو و گوسفند و شتر را حلال کرد به خاطر کثرت آنها و امکان یافتن آنها؛ و گاو وحشی [= گاومیش] و سایر حیوانات وحشی‌ای را که خورده می‌شود حلال کرد چرا که غذای آنها نه ناخوشایند است و نه حرام، و نه برای خودشان مضر است و نه برای انسان، و نه در خلقت‌شان امر نامطلوبی هست. 📚علل الشرائع، ج2، ص561 ☀️ب. از امام صادق ع از پدرشان روایت شده که از حضرت علی ع درباره گوشت فیل و خرس و میمون سوال شد. فرمودند: اینها از آن دسته از چارپایانی که گوشتشان خورده می‌شود [= حلال گوشت] ، نیستند. 📚تفسير العياشي، ج1، ص290 https://eitaa.com/yekaye/2665