هدایت شده از یک آیه در روز
هدایت شده از یک آیه در روز
هدایت شده از یک آیه در روز
.
5️⃣ «ما يُدْرِيكَ لَعَلَّهُ يَزَّكَّى»
بسیاری از اوقات همان کسی مسیر حق را میپیماید و به تزکیه نفس اقدام میکند که ما در موردش هیچ گمان نمیکردیم.
لذا برای اهتمام ورزیدن به هدایت دیگران، باید صرفا به وظیفه خود در قبال دیگران اقدام کنیم، نه بر اساس ترجیحات و ظن و گمان شخصی خویش.
این آیه چهبسا عبارت دیگری است از آیه «إِنَّكَ لا تَهْدي مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَهْدي مَنْ يَشاءُ: مسلّما تو [نمىتوانى] هر كس را كه خود دوست بدارى هدايت كنى؛ و لكن خداست كه هر كس را بخواهد هدايت میكند» (قصص/۵۶).
@yekaye
#عبس_3
هدایت شده از یک آیه در روز
🔹فتَنْفَعَهُ
قبلا بیان شد که
▪️«نفع» در مقابل «ضرر» است (لا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعاً وَ لا ضَرًّا؛ أعراف/۱۸۸) و به معنای هر آن چیزی است که به وسیله آن به چیزی که خیر و مطلوب است میتوان رسید؛ ویا به تعبیر دیگر، به معنای خیری است که برای کسی یا چیزی حاصل میشود.
▪️در تفاوت «خیر» با «منفعت» گفتهاند که کلمه خیر فقط در مورد منافعی که اخلاقاً هم خوب باشد به کار میرود، اما کلمه منفعت در مورد گناهان و معصیت هم – اگر به نظر شخص سودی در آن باشد – به کار میرود چنانکه در قرآن کریم هم آمده است «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ قُلْ فيهِما إِثْمٌ كَبيرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما» (بقره/۲۱۹).
▪️همچنین اگر از زاویه مقابلات نگاه شود کلمه «نفع» با «سود» هم تفاوت ظریفی دارد: «نفع» در مقابل «ضرر» است اما «سود» (ربح) در مقابل «زیان» (خسر؛ خسران) است.
▪️ماده «متع» نیز در اصل بر منفعت و بهرهوری دلالت دارد؛ و در تفاوتش با نفع، برخی گفتهاند نفعی است که مدتی ادامه داشته باشد و برخی گفتهاند نفع و منفعتی است که همراه با لذت و رفع حاجت باشد، مخصوصا اگر انسان لذتش را زود درک کند مانند لذت پولدار شدن؛ در حالی که نفع در جایی که برای رسیدن به لذت باید صبر کرد نیز به کار میرود.
🔖جلسه ۸۲۳ http://yekaye.ir/ya-seen-36-73/
📖اختلاف قرائت
قرائت این کلمه در آیه ۴ سوره عبس به این صورت که در میان ما رایج است، اصطلاحا از متفردات حفص است؛ یعنی:
▪️در تمام قرائات سبع، حتی در روایت شعبه از قرائت عاصم (البته بر اساس روایت اعشی و برجمی از شعبه)، و نیز برخی قراءات عشر (ابوجعفر و یعقوب) این فعل به صورت مرفوع: «فَتَنْفَعُهُ» قرائت شده است،
یعنی عطف بر «يَذّكّرُ»؛
و ترجمه آیه این گونه میشود که: «شاید او ... متذکر شود به نحوی که این تذکر او را فایدهای دهد».
▪️اما در طرق مشهور از روایت حفص از قرائت عاصم، و نیز در برخی قرائات غیرمشهور (یعنی قرائتهای أعرج و أبوحيوة و ابن أبي عبلة و مجاهد و أُبي بن كعب و ابن أبي إسحاق و عيسى و سلمي و زر بن حبيش) به صورت منصوب «فَتَنْفَعَهُ» قرائت شده است؛
که وجهش را این گفتهاند که این جمله جواب ترجی (لعل) قرار گرفته؛ یعنی جمله ترجی همانند جمله شرط عمل میکند که جواب میطلبد (معجم القراءات ج ۱۰، ص۳۰۳-304 ؛ التبيان فى تفسير القرآن، ج10، ص267 ؛ مجمع البيان، ج10، ص662 ).
و ترجمه آیه این گونه میشود که: «شاید او ... متذکر شود، که در این صورت این تذکر او را فایدهای دهد».
📝نکته #علوم_قرآنی:
اصطلاح #متفردات (یا #مفردات) و #شاذ در قراء هفتگانه و راویان چهاردهگانه
چنانکه قبلا به تفصیل بیان شد قرائات نازل شده بر پیامبر ص که به مردم آموزش میدادند قرائات بسیار متنوعی بود؛ و تثبیت این قرائات هفتگانه و کمرنگ شدن سایر قرائتها عمدتا با اقدامات ابن مجاهد (م۳۱۴) و دستگاه حکومت در قرن چهارم رخ داد؛ و پس از آن هم بویژه با تلاشهای دانی (قرن ۵ و بویژه در کتاب «التیسیر فی القراءات السبع») و شاطبی (در قرن ۶ و به ویژه در کتاب «حرز الامانی و وجه التهانی»، معروف به شاطبیه) برای هریک از این دو قاری، دو راوی تثبیت شد؛ که حاصلش چهارده روایت میشود و همان است که حافظ در شعر خود بدان اشاره کرده است که:
عشقت رسد به فریاد گر خود بسان حافظ
قرآن زبر بخوانی با چارده روایت
این گونه بود که قرائات فراوان دیگر تحت الشعاع این قرائتها واقع شد و هرچند با تلاشهای افراد بعد بویژه ابن جزری (قرن۹) سه قرائت دیگر هم در عداد این قرائات متواتر قرار گرفت، اما همچنان آن قرائات سبعه و دو روایت برای هریک، محور قرائت اغلب مسلمانان قرار گرفت؛ و برخلاف آنچه برخی از معاصران پنداشتهاند اصلا این گونه نبود که روایت حفص از قرائت عاصم (که امروزه در اغلب بلاد شرق و میانه جهان اسلام رواج دارد) تنها قرائت متواتر از پیامبر ص باشد.
در هر صورت،
این وضعیتی که از قرن چهار به بعد رقم خورد موجب شکلگیری دو اصطلاح در خصوص قراء سبعه و راویان اربعه عشر شد که بیاطلاعی از معنای دقیق این دو اصطلاح منجر به اظهارات ناصوابی از جانب برخی از معاصران شده است که لازم است این دو اصطلاح را توضیح دهیم:
🔶الف. #مفردات (#متفردات) در #قراءات_سبع یا عشر
مفرداتِ (یا متفرداتِ) یک قاری یا راوی آن فراز از قرائت وی است که ...
@yekaye
#عبس_4
👇ادامه مطلب👇
هدایت شده از یک آیه در روز
ادامه نکته علوم قرآنی: اصطلاح متفردات (یا مفردات) و شاذ در قراء هفتگانه و راویان چهاردهگانه
🔶الف. #مفردات (#متفردات) در #قراءات_سبع یا عشر
مفرداتِ (یا متفرداتِ) یک قاری یا راوی آن فراز از قرائت وی است که وی تنها شخص در رده قاریان سبعه (و گاه عشره) یا راویان اربعه عشر باشد که فراز مذکور را بدان صورت قرائت تلاوت کرده است.
مثلا وقتی میگویند «مفردات عاصم»، مقصود قرائت کلماتی است از عاصم، که از هر دو طریق حفص و شعبه به ما رسیده است، اما در قرائت متواترِ هیچیک از شش [یا هشت] قاری دیگر، وجود ندارد. یا وقتی میگویند «مفردات حفص از عاصم»، مقصود قرائتی است که حفص از عاصم روایت کرده، و این قرائت نهتنها در قراءات شش [یا هشت] قاری دیگر، بلکه در روایت مشهور شعبه از قرائت عاصم هم وجود ندارد.
🔺نکته بسیار مهم در اینجا این است که چنانکه قبلا اشاره شد هم قاریان هفتگانه، راویان دیگر (و لذا قرائات دیگری) داشتهاند (چنانکه در خود کتاب السبعه ابن مجاهد مثلا در خصوص نافع بارها مشاهده میشود)، و هم خود این راویان، طرق متعددی* داشتهاند؛
و از این رو، آنچه به عنوان متفرداتِ یک قاری یا یک راوی مطرح میشود بر اساس این مجموعه قراءات و روایات مشهور وی است؛
وگرنه چهبسا همان قاری یا راوی، بر اساس نقل راوی یا طریق دیگری، همان قرائت دیگران را هم داشته باشد، ویا قاری یا راویان دیگر، بر اساس روایات یا طرق دیگرشان، در آنچه به عنوان قرائت مفرده قاری یا راوی خاصی معروف شده، با وی شریک باشند.
با این توضیح واضح است که وقتی قرائتی را متواتر میدانیم به این معناست که مفردات آن قرائت نیز متواتر است؛ و مفرد یا متفرد بودنش صرفا از حیث مقایسه آن با قرائات متواتر دیگر است و به هیچ عنوان به معنای شاذ بودن آن نیست.
* ما سه مرحله تعریف شده در قرائت در علم قرائات داریم:
قاری، به کسی که اصطلاحا امام القرائه است و اصل قرائت به وی منسوب است؛
راوی، کسی که قرائت خاصی را (هرچند گاه با چند وجه) از قاری مذکور روایت کرده و آن را ترویج نموده است؛ و
طریق، کسی است که وجه خاصی را از این راوی روایت میکند (القراءات القرآنیه، ص۸۷)؛
که وجود همین اصطلاح «طریق» بخوبی نشان میدهد که نهتنها خود هریک از قاریان، بلکه هریک از راویان هم به قرائات متعددی قرائت میکردهاند.
🔶ب. #قرائت_شاذ در میان #قراء_سبعه
اصطلاح شاذ در مورد قرائتی بیان میشود که نقل آن به صورت متواتر به ما نرسیده باشد.
با در توضیحی که در بالا گذشت میتوان فهمید ...
@yekaye
👇ادامه مطلب👇
هدایت شده از یک آیه در روز
فراز پایانی نکته علوم قرآنی: اصطلاح متفردات (یا مفردات) و شاذ در قراء هفتگانه و راویان چهاردهگانه
🔶ب. #قرائت_شاذ در میان #قراء_سبعه
اصطلاح شاذ در مورد قرائتی بیان میشود که نقل آن به صورت متواتر به ما نرسیده باشد.
با در توضیحی که در بالا گذشت میتوان فهمید که از همین قراء سبعه و عشره (و یا راویان آنها) قرائات شاذ هم نقل شده است؛ یعنی این قاریان هفتگانه راویان دیگری داشتهاند که به دلایل مختلف (از جمله تثبیت دو راوی توسط امثال دانی و شاطبی برای هر قاری) بتدریج از اهمیت افتادند و روایت آنها از این قراء سبعه، که چهبسا زمانی قرائتی متواتر بود، بتدریج روایت شاذ شد؛ یا همین راویان «طرق» دیگری داشتهاند که قرائت دیگری را که از همان قاری مذکور گرفته بودند به آنها تعلیم دادهاند؛ اما این طرق هم بتدریج مهجور و شاذ شد؛
مثلا ابوعماره حمزه بن قاسم یکی از طرق حفص از عاصم بوده است که الان شاذ شده است (جامع البيان في القراءات السبع، ج1، ص366 ).
💢بدین ترتیب
🔹اولا مقصود از قراءات شاذ یک قاری (یا راوی) غیر از مفردات وی است؛ و
🔹ثانیا و مهمتر اینکه با توضیح فوق کاملا واضح میشود که، برخلاف تصور برخی از متاخران، تعبیر قرائت شاذ در خصوص یکی از این قاریان یا راویان مشهور آنها اصلا به معنای این نیست که همان قرائت متواتری که از وی نقل شده شاذ باشد!
مثلا
شهید ثانی در شرح این عبارت شهید اول که میگوید «در نماز حمد و سوره را باید بر اساس قرائات متواتر خواند و خواندن قرائت شاذ در نماز جایز نیست» (رسائل الشهيد الأول، ص169 ) بعد از اشاره به اینکه به نظر شهید اول، نه فقط قراءاتِ هفتگانه، بلکه قرائات عشر هم متواتر است، تذکر میدهد که البته هرچه از این هفت یا ده نفر نقل شده، متواتر نیست، بلکه حتی از قراء سبعه هم «شاذ» نقل شده، چه رسد به غیر اینها (الحاشية الأولى على الألفية، ص529-530 ؛ المقاصد العلية في شرح الرسالة الألفية، ص24۵).
⛔️اما برخی چون به نکته فوق توجه نداشتند، گمان کردهاند که فقط همین دو روایت از هر قاری نقل شده؛ و لذا پنداشتهاند درباره هرچه از قراء سبعه (یا عشره) نقل شده، یا باید بگوییم متواتر است یا شاذ است! در حالی که برای کسی که در علم قراءات کار کند کاملا واضح است که این قاریانی که قرائتشان در بلاد اسلامی متواتر نقل شده، قرائات دیگری هم داشتهاند که امروزه آن قراءات دیگر ایشان در عداد قراءات شاذ درآمده است. اما افرادی که با این ادبیات آشنا نبودند این را تهافتی در کلام شهید ثانی دیدهاند که: وی چند سطر قبل تصریح کرده که این قرائات سبعه و عشره همگی متواترا به پیامبر ص میرسد اما خودش در اینجا برخی از اینها را شاذ میداند! و سپس به تکلفاتی برای جمع این دو کلام وی افتادهاند (مفتاح الكرامة في شرح قواعد العلامة، ج7، ص218-219 ).
و این سوءتفاهم همین طور ادامه پیدا کرده تا اینکه عدهای از معاصران به شهید ثانی نسبت میدهند که وی برخی از این قرائات هفتگانه مشهور را شاذ و غیرمتواتر میداند!
🔹آیه محل بحث از این جهت قابل توجه است؛ اگرچه قرائت «فَتَنْفَعَهُ» (به صورت منصوب) جزء مفردات حفص به حساب آمده، (و در بقیه قراءات مرفوع است) اما:
🔺چنانکه برخی تذکر دادهاند این بر اساس روایت مشهور حفص از عاصم است (که این تعبیر نشان میدهد که خود حفص در روایتش از عاصم، احتمالا قرائت دیگری که چهبسا مطابق قرائت دیگران باشد نیز داشته، که البته آن قرائتش شاذ است)؛
و
🔺برخی دیگر هم تذکر دادهاند که این روایت شعبه از عاصم (که در اینجا با روایت حفص از عاصم متفاوت، و شبیه قراءات دیگر است) بر اساس دو طریق معروف وی (یعنی اعشی و برجمی) بوده است؛ و این بدان معناست که طرق دیگر شعبه، احتمالا قرائتی شبیه روایت حفص را هم از وی روایت کردهاند، که البته آن قرائات از شعبه، جزء قراءات شاذ قرار میگیرد.
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️۱) یکی از مضامینی که ائمه اطهار ع به عنوان حسن ختام خطبههایی که ایراد میکردند از آن استفاده میکردند مضمون همین آیه است؛ چنانکه در روایتی از امام باقر ع که نحوه ادای نماز جمعه م خطبههای آن را توضیح میدهند، خطبه دوم را این گونه به پایان میرسانند:
سپس بگوید: خدایا ما را از کسانی قرار بده که متذکر شدند پس این تذکر ایشان را فایدهای داد.
سپس از منبر پایین بیاید.
📚الكافي، ج3، ص424
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ يَحْيَى الْحَلَبِيِّ عَنْ بُرَيْدِ بْنِ مُعَاوِيَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي خُطْبَةِ يَوْمِ الْجُمُعَةِ:
... ثُمَّ يَقُولُ اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا مِمَّنْ تَذَكَّرَ فَتَنْفَعَهُ الذِّكْرى؛ ثُمَّ يَنْزِل.
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️۲) الف. از پیامبر اکرم ص روایت شده که فرمودند:
خداوند به حضرت داوود ع فرمود: مرا دوست بدار و مرا محبوب خلایقم بگردان.
گفت:پروردگارا! من که تو را دوست دارم اما چگونه تو را محبوب خلایقت بگردانم؟!
فرمود: نعمتهایم را به آنان یادآوری کن که اگر اینها را به آنان متذکر شوی مرا دوست خواهند داشت.
📚قصص الأنبياء عليهم السلام (للراوندي)، ص: 205
عَنِ ابْنِ بَابَوَيْهِ عَنْ أَبِيهِ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّه عَنْ أَحْمَدَ بْنِ النَّضْرِ عَنْ إِسْرَائِيلَ رَفَعَهُ إِلَى النَّبِيِّ ص قَالَ:
قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِدَاوُدَ ع: أَحْبِبْنِي وَ حَبِّبْنِي إِلَى خَلْقِي.
قَالَ: يَا رَبِّ نَعَمْ أَنَا أَحَبَّكَ فَكَيْفَ أحببك إِلَى خَلْقِكَ؟
قَالَ: اذْكُرْ أيادي عِنْدَهُمْ فَإِنَّكَ إِذَا ذَكَرْتَ لَهُمْ ذَلِكَ أحبوني.
☀️ب. شبیه این مضمون در گفتگویی بین خداوند و حضرت موسی ع هم روایت شده است؛ از جمله:
☀️ب.۱. از امام سجاد ع روایت شده که فرمودند:
خداوند به حضرت موسی ع فرمود: مرا دوست بدار و مرا محبوب خلایقم بگردان.
گفت:پروردگارا! چگونه چنین کنم؟
فرمود: لطفها و نعمتهایم را به آنان یادآوری کن تا مرا دوست بدارند؛ که اگر بنده فراریای را به من برگردانی یا گمراهی را به درگاهم هدایت کنی برایت بهتر است از صد سال عبادتی که روزها روزه باشی و شبها به عبادت بایستی.
📚التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري عليه السلام، ص: 342
وَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع:
أَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَى مُوسَى ع: حَبِّبْنِي إِلَى خَلْقِي، وَ حَبِّبْ خَلْقِي إِلَيَّ.
قَالَ: يَا رَبِّ كَيْفَ أَفْعَلُ؟
قَالَ: ذَكِّرْهُمْ آلَائِي وَ نَعْمَائِي لِيُحِبُّونِي، فَلَئِنْ تَرُدَّ آبِقاً عَنْ بَابِي، أَوْ ضَالًّا عَنْ فِنَائِي، أَفْضَلُ لَكَ مِنْ عِبَادَةِ مِائَةِ سَنَةٍ بِصِيَامِ نَهَارِهَا وَ قِيَامِ لَيْلِهَا.
☀️ب.۲. از امام باقر ع روایت شده است:
خداوند به حضرت موسی ع فرمود: مرا دوست بدار و مرا محبوب خلایقم بگردان.
موسی ع گفت: پروردگارا! تو میدانی که احدی محبوبتر از تو نزد من نیست؛ اما من چه راهی به دل بندگانت دارم؟
پس خداوند به او وحی کرد: نعمتهایم را به آنان یادآوری کن که آنان جز خوبی یاد نکنند.
📚قصص الأنبياء عليهم السلام (للراوندي)، ص: 161؛ مشكاة الأنوار في غرر الأخبار، ص: 332
عَنِ ابْنِ بَابَوَيْهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي جَمِيلَةَ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ:
أَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَى مُوسَى ع: أَحْبِبْنِي وَ حَبِّبْنِي إِلَى خَلْقِي.
قَالَ مُوسَى: يَا رَبِّ إِنَّكَ لَتَعْلَمُ أَنَّهُ لَيْسَ أَحَدٌ أَحَبَّ إِلَيَّ مِنْكَ فَكَيْفَ لِي رَبِّي بِقُلُوبِ الْعِبَادِ؟
فَأَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَيْهِ: فَذَكِّرْهُمْ نِعْمَتِي وَ آلَائِي فَإِنَّهُمْ لَا يَذْكُرُونَ مِنِّي إِلَّا خَيْرا [حَسَناً].
☀️ج. این مضمون اما به نحوی متفاوت هم روایت شده است؛ بدین نحو که خداوند توصیه میکند علاوه بر نعمتها بلاهای خداوند را هم متذکر شود. روایت بدین شرح است:
از امام رضا ع از پدرانشان روایت شده است که رسول الله ص فرمودند:
خداوند به حضرت موسی ع محی کرد: ای موسی! مرا دوست بدار و مرا محبوب خلایقم بگردان.
گفت:پروردگارا! من که تو را دوست دارم اما چگونه تو را محبوب خلایقت بگردانم؟!
فرمود: نعمتهایم را به آنان یادآوری کن و همین طور ابتلائاتی را که برایشان پیش میآورم؛ که همانا آنان متذکر نخواهند شد وقتی که از من جز هر خوبی که بدانان میرسد چیزی ندانند.
📚الأمالي (للطوسي)، ص484
أَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ، عَنْ أَبِي الْمُفَضَّلِ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنِ جَعْفَرٍ الرَّزَّازُ الْقُرَشِيُّ أَبُو الْعَبَّاسِ بِالْكُوفَةِ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَيُّوبُ بْنُ نُوحِ بْنِ دَرَّاجٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا (عَلَيْهِ السَّلَامُ)، عَنْ أَبِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ، عَنْ أَبِيهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ جَدِّهِ، عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (عَلَيْهِمُ السَّلَامُ)، عَنْ رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) قَالَ:
أَوْحَى اللَّهُ (عَزَّ وَ جَلَّ) إِلَى نَجِيِّهِ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ (عَلَيْهِ السَّلَامُ): يَا مُوسَى أَحْبِبْنِي وَ حَبِّبْنِي إِلَى خَلْقِي.
قَالَ: يَا رَبِّ إِنِّي أُحِبُّكَ، فَكَيْفَ أُحَبِّبُكَ إِلَى خَلْقِكَ؟
قَالَ: اذْكُرْ لَهُمْ نَعْمَائِي عَلَيْهِمْ، وَ بَلَائِي عِنْدَهُمْ، فَإِنَّهُمْ لَا يَذَّكَّرُونَ إِذْ لَا يَعْرِفُونَ مِنِّي إِلَّا كُلَّ خَيْرٍ.
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
1️⃣ «لَعَلَّهُ يَزَّكَّى أَوْ يَذَّكَّرُ ...»
در این آیه متذکر شدن را به عنوان گزینه رقیب «تزکیه» برشمرد. چنانکه در نکات ادبی اشاره شد ماده «زکو» دلالت بر یک نحوه افزودنی بر جان انسان دارد که همراه با نحوهای طهارت است؛ اما «تذکر» صرفا توجه کردن و جدی گرفتن است.
در واقع،
انسان اول تذکر پیدا میکند و وقتی متذکر شد به اقتضای آن عمل میکند و پاک میشود
📚الميزان، ج20، ص200
پس چهبسا میخواهد نشان دهد که
ميزان پذيرش افراد جامعه متفاوت است. در برابر ارشاد و دعوت پيامبر، گروهى تزكيه مىشوند و گروهى در حدّ تذكّر سود مىبرند
📚تفسير نور، ج10، ص384
@yekaye
#عبس_4
هدایت شده از یک آیه در روز
.
3️⃣ «أَوْ يَذَّكَّرُ فَتَنْفَعَهُ الذِّكْرى»
متذکر شدن صرفا یک حالت روانی زودگذر نیست؛ بلکه حتما سودی به انسان میرساند.
✅توضیح
از وظایف پیامبر ص (و به تبع ایشان، هرکس که میخواهد تعالیم پیامبر ص را ترویج دهد) تذکر دادن است، تا حدی که گویی تنها کار پیامبر ص همین است: «فَذَكِّرْ إِنَّما أَنْتَ مُذَكِّرٌ: پس تذكّر ده كه تو تنها تذكّردهندهای» (غاشیه/21).
و وقتی تذکر اثر بگذارد مخاطب متذکر میشود، که از این متذکر شدن با واژه «يَذَّكَّرُ» تعبیر میشود.
جمله بعدی با حرف «ف» عطف شده که دلالت بر تفریعِ بلافاصله دارد؛ یعنی همین که کسی متذکر شود این تذکر نفعی به وی میرساند.
✅تبصره ۱
آقای قرائتی به عنوان برداشتی از این آیه نوشتهاند: تذكّر دادن، بىنتيجه نيست و اثر خود را مىگذارد (تفسير نور، ج10، ص384).
حقیقت این است که این نکته واقعا از این آیه درنمیآید؛ چرا که عبارت اول به صورت «يَذَّكَّرُ» است که در خود آن تحت تاثیر واقع شدن اشاره شده است و اگر فرموده بود «ذَكِّرْ» این برداشت درست بود. علاوه بر این، برداشت فوق صریحا در آیه دیگری رد شده است؛ یعنی در آیه دیگری که «ذَكِّرْ» آمده، به جای حرف «ف»، از حرف شرط «إن» استفاده شده؛ یعنی تو تذکرت را بده، اما معلوم نیست که تذکر در هرکسی اثر بگذارد و سودی دهد: «فَذَكِّرْ إِنْ نَفَعَتِ الذِّكْرى» (اعلی/۹).
✅تبصره ۲
اگر آیه را به عنوان قضیه شخصیه تفسیر کنیم همان نکته ابتدایی هم که اشاره شد قابل استنباط نخواهد بود. یعنی به عنوان یک گزاره شخصیه، آیه در مقام توضیح روحیات آن نابیناست و میخواهد بفرماید: ای کسی که از آن نابینا رویگردان شدی؛ تو چه میدانی، شاید آن نابینا متذکر شود و از آن تذکرش سودی نصیبش شود. که در این صورت، آیه لزوما نمیخواهد بفرماید که هرکس متذکر شد حتما سودی از تذکر خویش میبرد؛ بلکه میخواهد بگوید چهبسا این نابینا از آن دسته متذکرانی باشد که از تذکرشان سودی ببرند که به مفهوم مخالف بگوید معلوم نیست هر متذکری از متذکر شدنش نصیبی ببرد.
البته با توجه به دو قرائتی که ذکر شد هر دوی این مطالب جداگانه مورد توجه باشد؛ یعنی:
از سویی بر اساس قرائت مرفوع «فَتَنْفَعُهُ» که عطف به «یذکر» است، بفرماید که بدانید هر تذکری یک سودی در پی دارد،
و از سوی دیگر بر اساس قرائت منصوب «فَتَنْفَعَهُ» و مطابق با فهم عرفی که گمان میکنند برخی از متذکرشدنها خاصیت قابل توجهی ندارد، این را جواب «لعل» قرار دهد و بفرماید که در این مورد خاص چه میدانی؛ شاید از آن مواردی باشد که شخص متکر میشود و آن متذکر شدن سودش میدهد.
@yekaye
#عبس_4
هدایت شده از یک آیه در روز
ذیل آیه «أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى: که خود را مستغنی دید» (علق/۷)
(در جلسه ۳۵۴ http://yekaye.ir/al-alaq-96-7/) و
آیه «وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنی: و اما کسی که بخل ورزید و خود را بینیاز شمرد» (لیل/۹)
(در جلسه ۵۶۸ https://yekaye.ir/al-lail-92-8/) و
آیه «وَ ما يُغْني عَنْهُ مالُهُ إِذا تَرَدَّی: و ثروتش چه نیازی را از او مرتفع سازد، چون نگونسار شود؟!» (لیل/۱۱)
(در جلسه ۵۷۱ https://yekaye.ir/al-lail-92-11/)
احادیث متعددی گذشت که اغلب آنها را میتوان ذیل این آیه نیز در نظر گرفت.
اما احادیث دیگر:
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️۱) از امام باقر ع روایت شده که درباره آیه «اما کسی که بینیازی ورزید» (عبس/۵) فرمودند:
او کسی است که ترککننده حق ما، و ضایعکننده آن چیزی است که خداوند از ولایت ما بر وی واجب کرده است.
📚شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار عليهم السلام، ج1، ص239
[عن الحسين بن الحكم الحبري، باسناده، عن] عبد اللّه بن محمد بن عقيل، عن أبي جعفر عليه السّلام، إنه قال في قول اللّه تعالى: «أَمَّا مَنِ اسْتَغْنى»، قال:
هو التارك لحقنا، المضيع لما افترضه اللّه تعالى عليه من ولايتنا.
✅این حدیث ادامهای دارد که ان شاء الله ذیل آیه ۷ خواهد آمد.
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️۲) الف. از امام صادق ع از پدرانشان روایت شده است که امیرالمومنین ع فرمودند:
مستی [دست کم] چهار گونه است: مستی شراب؛ و مستی مال و ثروت؛ و مستی خواب؛ و مستی حکمرانی.
📚معاني الأخبار، ص365؛
📚الخصال، ج2، ص636 ؛
📚تحف العقول، ص124
حَدَّثَنَا أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ هَاشِمٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ يَحْيَى عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع:
السُّكْرُ أَرْبَعُ سَكَرَاتٍ: سُكْرُ الشَّرَابِ وَ سُكْرُ الْمَالِ وَ سُكْرُ النَّوْمِ وَ سُكْرُ الْمُلْكِ.
☀️ب. و باز از ایشان روایت شده که فرمودند:
سزاوار است که عاقل خود را از مستی مال و مستی قدرت و مستی علم و مستی حاصل از مدح شدن و مستی جوانی نگه دارد؛ که هر یک از اینها بادی خبیث دارد که عقل را سلب، و وقار را کم میکند.
📚عيون الحكم و المواعظ (لليثي)، ص552؛
📚تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص66
قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع:
يَنْبَغِي لِلْعَاقِلِ أَنْ يَحْتَرِسَ مِنْ سُكْرِ الْمَالِ وَ سُكْرِ الْقُدْرَةِ وَ سُكْرِ الْعِلْمِ وَ سُكْرِ الْمَدْحِ وَ سُكْرِ الشَّبَابِ؛ فَإِنَّ لِكُلِّ ذَلِكَ رِيحاً خَبِيثَةً تَسْلُبُ الْعَقْلَ وَ تَسْتَخِفُّ الْوَقَارَ.
☀️ج. و باز از ایشان روایت شده که فرمودند:
از مستی ثروتمندی به خدا پناه ببرید که مستی آن دیر به هشیاری میانجامد.
📚تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص370
قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع:
اسْتَعِيذُوا بِاللَّهِ مِنْ سَكْرَةِ الْغِنَى فَإِنَّ لَهُ سَكْرَةً بَعِيدَةَ الْإِفَاقَة.
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️۳) الف. از امیرالمومنین ع روایت شده که فرمودند:
با غیرخداوند بینیاز شدن، بزرگترین فقر و بدبختی است (56/2).
📚عيون الحكم و المواعظ (لليثي)، ص54؛
📚تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص370
قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع:
الْغِنَى بِغَيْرِ اللَّهِ أَعْظَمُ الْفَقْرِ وَ الشَّقَاءِ.
☀️ب. و باز از ایشان روایت شده که فرمودند:
مغرور شدن به ثروت موجب گستاخی [= آمیزهای از غرور و هوسرانی] میشود
📚عيون الحكم و المواعظ (لليثي)، ص349؛
📚تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص370
قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع:
غُرُورُ الْغِنَى يُوجِبُ الْأَشَرَ.
☀️ج. و باز از ایشان روایت شده که فرمودند:
بدترین اموال آن است که صاحب خویش را بینیاز نکند.
📚عيون الحكم و المواعظ (لليثي)، ص293؛
📚تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص369
قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع:
شَرُّ الاموال ما لَمْ یُغْنِ عَنْ صاحِبِه.
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
🔶۴) از امیرالمومنین ع روایت شده که فرمودند:
☀️الف. حب مال دین را سست کرده، یقین را از بین میبرد.
☀️ب. هر که مال در چشم او ارزشمند شد بزرگان در نظر او خوار و بیمقدار میشوند.
☀️ج. ثروت حاصل از مال هلاک میکند و به طغیان میکشاند و [همه چیز را] بر باد میدهد.
☀️د. فراوانی اموال دل را فاسد میکند و گناه پدید میآورد [یا: موجب فراموش گناهان میشود].
📚تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص368
قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع:
☀️الف. حُبُّ المالِ یُوهِنُ الدِّینَ و یُفْسِدُ الیَقینَ.
☀️ب. مَنْ كَرُمَ عَلَيْهِ الْمَالُ هَانَتْ عَلَيْهِ الرِّجَالُ.
☀️ج. ثَرْوَةُ الْمَالِ تُرْدِي وَ تُطْغِي وَ تَفْنَى.
☀️د. كَثْرَةُ الْمَالِ تُفْسِدُ الْقُلُوبَ وَ تُنْشِئُ [يُنْسِي] الذُّنُوبَ.
🔹درباره عبارت اخیر ظاهرا هر دو معنا میتواند درست باشد زیرا از امام صادق ع هم حدیث داریم که:
☀️ه. ... به خاطر پولداری غبطه کسی را نخور، زیرا با ثروت فراوان گناهان زیاد میشود به خاطر حقوق واجبی که برعهده انسان میآید...
📚الكافي، ج2، ص135
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنِ ابْنِ أَبِي يَعْفُورٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ
☀️... وَ لَا تَغْبِطْ أَحَداً بِكَثْرَةِ الْمَالِ ،فَإِنَّ مَعَ كَثْرَةِ الْمَالِ تَكْثُرُ الذُّنُوبُ لِوَاجِبِ الْحُقُوق ...
و هم حدیث داریم که:
☀️و. به خاطر ثروت فراوان خوشحال نشو ... که همانا ثروت فراان گناهان را از یاد میبرد...
📚الكافي، ج2، ص497
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
☀️... لَا تَفْرَحْ بِكَثْرَةِ الْمَالِ ... فَإِنَّ كَثْرَةَ الْمَالِ تُنْسِي الذُّنُوبَ ... .
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
🔺۵) از امیرالمومنین ع روایت شده که فرمودند:
☀️الف. هرکس مالی از غیر راه حلال به دست آورد، آن را در راه ناشایستی مصرف کند.
📚عيون الحكم و المواعظ (لليثي)، ص458؛
📚تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص355
قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع:
☀️مَنْ يَكْتَسِبْ [اكْتَسَبَ] مَالًا مِنْ غَيْرِ حِلِّهِ يَصْرِفْهُ فِي غَيْرِ حَقِّهِ.
☀️ب. اندکی که کفایت کند، بهتر از فراوانی است که طغیان آورد.
📚عيون الحكم و المواعظ (لليثي)، ص371؛
📚تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص366
قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع:
☀️قَلِيلٌ [/ یَسیرٌ] يَكْفِي خَيْرٌ مِنْ كَثِيرٍ يُطْغِي.
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️۶) از امام سجاد ع روایت شده است:
رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله به شترچرانى گذر کرد و کسى را فرستاد تا ایشان را سیراب کند.
شتربان گفت: آنچه در پستان شتران است صبحانه قبیله است و آنچه در ظرفهاست شام آنهاست.
رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله فرمود: خدایا مال و فرزندانش را زیاد کن.
سپس به گوسفندچرانى گذر کرد و کس فرستاد تا ایشان را سیراب کند.
چوپان گوسفندها را دوشید و به همراه هر چه در ظرف قبلا دوشیده بود در ظرف پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله ریخت و گوسفندى هم براى حضرت فرستاد و عرض کرد: این بود آنچه داشتیم، اگر دوست دارید که بر آن بیفزاییم میافزاییم.
رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله فرمود: خدایا او را به قدر کفاف روزى ده.
یکى از اصحاب عرض کرد: یا رسول اللَّه! براى آنکه درخواستت را در کرد دعاى فرمودى که همه ما آن را دوست داریم، و براى کسى که حاجتت را روا کرد دعایى فرمودى که همه ما ناخوش داریم.
رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله فرمود: آنچه کم باشد و کفایت کند، بهتر است از زیادى باشد و دل را مشغول دارد. بار خدایا به محمد و آل محمد ص به قدر کفاف روزى ده!
📚الكافي ، ج2، ص140-141
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدٍ النَّوْفَلِيِّ رَفَعَهُ إِلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ص قَالَ:
مَرَّ رَسُولُ اللَّهِ ص بِرَاعِي إِبِلٍ، فَبَعَثَ يَسْتَسْقِيهِ. فَقَالَ: أَمَّا مَا فِي ضُرُوعِهَا فَصَبُوحُ الْحَيِ وَ أَمَّا مَا فِي آنِيَتِنَا فَغَبُوقُهُمْ.
فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: اللَّهُمَّ أَكْثِرْ مَالَهُ وَ وُلْدَهُ.
ثُمَّ مَرَّ بِرَاعِي غَنَمٍ، فَبَعَثَ إِلَيْهِ يَسْتَسْقِيهِ. فَحَلَبَ لَهُ مَا فِي ضُرُوعِهَا وَ أَكْفَأَ مَا فِي إِنَائِهِ فِي إِنَاءِرَسُولِ اللَّهِ ص، وَ بَعَثَ إِلَيْهِ بِشَاةٍ، وَ قَالَ: هَذَا مَا عِنْدَنَا؛ وَ إِنْ أَحْبَبْتَ أَنْ نَزِيدَكَ زِدْنَاكَ.
قَالَ: فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: اللَّهُمَّ ارْزُقْهُ الْكَفَافَ.
فَقَالَ لَهُ بَعْضُ أَصْحَابِهِ: يَا رَسُولَ اللَّهِ! دَعَوْتَ لِلَّذِي رَدَّكَ بِدُعَاءٍ عَامَّتُنَا نُحِبُّهُ، وَ دَعَوْتَ لِلَّذِي أَسْعَفَكَ بِحَاجَتِكَ بِدُعَاءٍ كُلُّنَا نَكْرَهُهُ.
فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: إِنَّ مَا قَلَّ وَ كَفَى خَيْرٌ مِمَّا كَثُرَ وَ أَلْهَى. اللَّهُمَّ ارْزُقْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ الْكَفَافَ.
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️۷) امیرالمومنین ع در خطبهای فرمودند:
چگونه سرایی را توصیف کنم که آغازش سختی است و پایانش نابودی؛ در حلالش حساب است و در حرامش عقاب؛ کسی که در آن مستغنی شود به فتنه افتد و کسی که در آن نیازمند گردد غمگین شود...
📚نهج البلاغة، خطبه۸۲
📚تحف العقول، ص201
📚عيون الحكم و المواعظ (لليثي)، ص146
📚تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص127
و من كلام له ع في ذم صفة الدنيا
مَا أَصِفُ مِنْ دَارٍ أَوَّلُهَا عَنَاءٌ وَ آخِرُهَا فَنَاءٌ؛ فِي حَلَالِهَا حِسَابٌ وَ فِي حَرَامِهَا عِقَابٌ؛ مَنِ اسْتَغْنَى فِيهَا فُتِنَ وَ مَنِ افْتَقَرَ فِيهَا حَزِنَ ...
@yekaye
☀️۸) الف. درفرازی از خطبه امیرالمومنین ع که هفت روز بعد از شهادت رسول الله ص ایراد کردند و به خطبه وسیله معروف است و فرازهایی از آن قبلا گذشت آمده است:
ای مردم! گنجی سودمندتر از علم نیست؛ ...
و زیباییای زیباتر از عقل نیست ...
و کسی که به رأی خویش مغرور شود گمراه گردد؛
و کسی که با عقل خویش استغنا ورزد [= احساس بینیازی کند] بلغزد...
📚الكافي، ج8، ص19
📚 تحف العقول، ص93
خُطْبَةٌ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ هِيَ خُطْبَةُ الْوَسِيلَةِ
...أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ لَا كَنْزَ أَنْفَعُ مِنَ الْعِلْمِ ... وَ لَا جَمَالَ أَزْيَنُ مِنَ الْعَقْلِ ... وَ مَنْ أُعْجِبَ بِرَأْيِهِ ضَلَّ وَ مَنِ اسْتَغْنَى بِعَقْلِهِ زَل ...
و
▪️ آثار این دو اقدام اخیر در منبع زیر به صورت معکوس آمده است؛ یعنی:
☀️ب. کسی که با عقل خویش استغنا ورزد [= احساس بینیازی کند] گمراه گردد؛ و کسی که به رأی خویش استبداد ورزد بلغزد.
📚عيون الحكم و المواعظ (لليثي)، ص429
📚تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص347
قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع:
مَنِ اسْتَغْنَى بِعَقْلِهِ ضَلَّ و مَنِ اسْتَبَدَّ بِرَأْيِهِ زَلَّ.
@yekAaye