829) قُلْ يُحْييهَا الَّذي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَليمٌ
〽️ترجمه
بگو همان کسی به آن زندگی میبخشد که اول بار آن را پدید آورد و او به هر آفریدهای [یا: به هر گونه آفرینشی] داناست.
سوره یس (36) آیه 79
1397/7/3
15 محرم 1440
@YekAaye
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️1) امام حسین ع روایت کرده است که یهودیای از علمای شام که بر تورات و انجیل و زبور و صحف انبیای دیگر مسلط بود به مجلسی آمد که در آن مجلس، حضرت علی بن ابیطالب ع و ابنعباس و ابنمسعود و ابوسعید جُهَنی حضور داشتند و گفت:
امت محمد! شما معتقدید که هر درجه و فضیلتی که هر پیامبری قبلا داشته، پیامبر شما هم از آن بهرهمند است.
آیا اگر از شما سوال کنم جواب مرا میدهید؟
همگی عقب کشیدند و علی بن ابیطالب ع فرمود: بله، خداوند هیچ درجه و فضیلتی به هیچ پیامبری نداد مگر اینکه همه آنها را در حضرت محمد ص جمع کرد و به ایشان علاوه بر آن هم درجات و فضایلی بخشید.
یهودی گفت: پس تو جوابم را میدهی؟
فرمود: بله، و امروز از فضایل رسول خدا ص مطالبی برایت خواهم گفت که خداوند آن را مایه چشمروشنی مومنان قرار میدهد و شک را از شککنندگان در فضایل آن حضرت میزداید؛ او هرگاه خودش فضیلتی از خود را نقل میکرد در ادامهاش میفرمود «و این فخری نیست» و من برایت فضائلش را نقل کنم بدون اینکه توهینی به سایر انبیاء شود یا بخواهم از فضایل آنها بکاهم، بلکه از باب شکرگزاری به درگاه خداوند است بر اینکه شبیه آنچه بدانها داد را بر حضرت محمد ص عطا فرموده و اضافه هم داده است.
یهودی گفت: پس از تو سوال میکنم و برایش جواب آماده کن:
[موارد متعددی را پرسید تا رسید به اینکه:]
یهودی گفت: این حضرت ابراهیم است که با برهانی که بر اثر نوبتش داشت، آن کافر [= نمرود] را مبهوت کرد
[اشاره است به آیهای که میفرماید «آیا ندیدی آن کسی را که با ابراهیم درباره پروردگارش به بحث پرداخت، هنگامی که ابراهیم گفت خدای من کسی است که زنده میکند و میمیراند؛ او گفت من هم میکُشم، و (با رها کردن شخص محکوم به مرگ) زنده میکنم. ابراهیم فرمود: خدای من کسی است که طلوع خورشید را از مشرق قرار داده، تو آن را از مغرب درآور! پس آن که کافر بود مبهوت شد.» بقره/258]
حضرت علی ع فرمود: بله چنین کرد، و حضرت محمد ص هم آن شخص نزدش آمد که منکر برانگیخته شدن پس از مرگ بود، یعنی أُبَیّ بن خَلَف جُمَحی، و همراهش استخوان پوسیدهای بود که آن را خرد کرد و گفت: محمد! «کیست که استخوانها را زندگی میبخشد در حالی که پوسیدهاند» پس حضرت محکم با آیهای محکم سخن گفت و با برهانش وی را مبهوت کرد و فرمود: « بگو همان کسی به آن زندگی میبخشد که اول بار آن را ایجاد کرد و او به هر آفریدهای [یا: به هر گونه آفرینشی] داناست» و او هم مات و مبهوت برگشت.
📚الإحتجاج (للطبرسي)، ج1، ص 211 و 214
@Yekaye
👇متن حدیث👇
☀️ 2) زندیق (=کافر)ی نزد امام صادق ع آمد و سوالاتی کرد. از جمله سوالاتش این بود:
گفت: آیا روح بعد از خروجش از قالب خود [= بدن] متلاشی میشود یا باقی میماند؟
فرمود: تا زمان نفخ صور باقی میماند. آنگاه همه چیز باطل و فانی میشود و نه حسی میماند و نه محسوسی، سپس همه اشیاء برمیگردند همان گونه که تدبیرکنندهشان آنها را در ابتدا آورد...
گفت: چگونه برانگیختن در کار خواهد بود در حالی که بدن پوسیده و اعضایش پراکنده شدهاند، یک عضو را در یک سرزمین درندگان خوردهاند و عضو دیگر را حشرات ریزریز کرده اند و عضوی به خاک تبدیل شده و با گلها آمیخته و در دیوار خانهها از آن استفاده شده؟
فرمود: همان کسی که آن را در ابتدا که نه چیزی بود و نه صورتی داشت، بدون هیچ الگوی از پیش آمادهای، ایجاد کرد، قادر است که آن را همان طور که آغاز کرد دوباره برگرداند.
گفت: برایم بیشتر توضیح بده.
فرمود: روح در جایگاه خود اقامت دارد. روح نیکوکار در روشنایی و فراخناکی است، و روح بدکار در تنگنا و ظلمت؛ و بدن همان خاکی میشود که از آن آفریده شده بود و هرآنچه از آن که درندگان و حشرات خورده و در شکم آنها جای گرفته و یا در خاک پراکنده شده، نزد کسی محفوظ است که چیزی حتی به اندازه مثقال ذرهای در ظلمات زمین از او پنهان نمیماند و عدد همه اشیاء و وزن آنها را میداند؛ و همانا خاک روحانیین (انسانهای متعالی) همانند طلا در میان خاک است؛ پس هنگام برانگیختن، بارشِ حشر و نشر بر زمین باریدن میگیرد و زمین فزونی مییابد، سپس همچون مَشک زده شده، تکان میخورد، پس خاک بشر جدا میشود همان گونه که طلا با شستشو از خاک، و رویه شیر از شیر جدا میشود؛ آنگاه خاک هر قالبی (=هر بدنی) در قالب خود جمع میشود، پس به اذن خداوند به جایی که روح است منتقل میگردد و به اذن صورتگر، صورتها همانند هیات اول خود درمیآیند و روح در آن وارد میشود، به نحوی که وقتی قرار گرفت هیچکس در خودش چیز ناآشنایی نمییابد.
📚الإحتجاج (للطبرسي)، ج2، ص350
https://eitaa.com/yekaye/2851
هدایت شده از یک آیه در روز
.
1⃣ «يُحْييهَا الَّذي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَليمٌ»
در آیه قبل، اشکالی مطرح شد که مگر میشود انسانی را که مُرد و استخوانهایش پوسید، دوباره زنده کرد؟
در این آیه، در ظاهر دو استدلال، و در حقیقت، حداقل چهار استدلال در پاسخ وی آمده است:
🍃الف. استدلال مبتنی بر قدرت خداوند: کسی که اول بار او را آفرید، زندهاش میکند. ساختار صوریِ این استدلال اصطلاحاً «قیاس اولویت» نامیده میشود
[= اگر الف ویژگی ب را دارد، آنگاه ج (که از الف برتر است) حتماً ویژگی ب است]؛ و در حقیقت، این جمله، مشتمل بر دو برهان است:
🌸الف-1. کسی که یکبار بدون سابقه قبلی آفریده، حتما بار دوم هم میتواند بیافریند.
🌸الف-2. کسی که قبلاً چیزی را بیسابقه قبلی، ایجاد کرده (هم وجود داده و هم حیات)، فقط «حیات بخشیدنِ» آن چیز که برایش سادهتر است.
🍃ب. استدلال مبتنی بر علیم بودن خداوند (📚المیزان، ج12، ص117)؛که متناسب با اینکه «کُلِّ خَلقٍ» را به معنای «هر [نوع] آفرینشی» یا «همه آفریدگان» این استدلال را میتوان در قالب دو استدلال متفاوت ارائه نمود:
🌸خداوند علم کامل به تمام مخلوقات خود دارد. پس اجزای یک موجود زنده که با مردن پراکنده میشوند، از دید خدا خارج نمیشود، که بعدا جمعآوری آنها برایش دشوار باشد. (🔖حدیث2 https://eitaa.com/yekaye/2851)
🌸ب-2. خ. خداوند علم کامل به هر نوع آفرینشی دارد. پس همان گونه که یکبار انسان را از نطفه آفرید میتواند بار دیگر او را از اجزای پوسیدهی بدنش بیافریند. (🔖باز هم حدیث2 https://eitaa.com/yekaye/2851)
@Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
3⃣ «يُحْييهَا... أَنْشَأَها... و هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَليمٌ»
از ظرافتهای این آیه آن است که سه کار بسیار متفاوت خداوند در پدید آمدن ما را، که البته غالبا در ذهن ما تفاوتش مورد غفلت قرار میگیرد، در یک آیه آورده است و بدینسان نهتنها پاسخ شبهه را میدهد بلکه خداشناسی ما را نیز ارتقاء میبخشد.
آن سه عبارتند از:
«احیاء: زندگی بخشیدن» و «انشاء: ایجاد بیسابقه» و «خلق: آفرینش با کیفیت مخصوص»:
خداوند متعال هم حیات میبخشد، هم بیهیچ سابقهای همه ما را پدید آورده؛
و هم این گونه وجود ما را تقدیر کرده و هرکدام ما را با کیفیت خاصی و متفاوت از دیگران آفریده است (🔖توضیح دو کلمه «انشاء» و «خلق» در «نکات ادبی» گذشت https://eitaa.com/yekaye/2843)
از ظرائف این آیه آن است که در همین عبارت کوتاه، پنج معرفی از خدا ارائه داده است: علاوه بر سه مورد مذکور در تدبر3، دو تعبیر «هو» (که به تعبیر عرفاء، اشاره به مقام غیب محض است) و «علیم» هم به کار رفته است.
@Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
✅ توجه
با توجه به کثرت نکات ناظر به این آیه، بقیه موارد فردا در کانال قرار داده خواهد شد.
☀️3) امام سجاد ع فرمود:
تعجب فراوان از کسی که مرگ را انکار میکند [= نادیده میگیرد] در حالی که میبیند هر روز و شب کسی میمیرد؛
و تعجب فراوان از کسی که پدید آمدن آخرت را منکر است در حالی که پدید آمدن ابتدایی (ایجاد شدن خودش و دیگران در دنیا) را میبیند.
📚الكافي، ج3، ص 258
عَجَبٌ كُلُّ الْعَجَبِ لِمَنْ أَنْكَرَ الْمَوْتَ وَ هُوَ يَرَى مَنْ يَمُوتُ كُلَّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ
وَ الْعَجَبُ كُلُّ الْعَجَبِ لِمَنْ أَنْكَرَ النَّشْأَةَ الْأُخْرَى وَ هُوَ يَرَى النَّشْأَةَ الْأُولَى.
@YekAaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
6⃣ «يُحْييهَا الَّذي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ»
برای نشان دادن امکان احیای مردگان در قیامت، تذکر داد به اینکه همان خدایی که اول بار آفرید؛
شاید بتوان برداشت کرد که
💢فطرتا و بالذات هر کسی قبول دارد در خلقت اولیه خود هیچ کاره بود و خداوند خالق اوست. 💢
📩(تدبر دریافتی از یکی از اعضای کانال)
@Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
1⃣1⃣ «وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَليمٌ»
خداوند بر هر چیزی علم دارد.
پس کسی که به دانایی علاقه دارد و میخواهد دانا شود، باید خود را به سرچشمه که خداوند است وصل کند.
📩 (تدبر دریافتی از یکی از اعضای کانال)
@Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
2⃣1⃣ «قالَ مَنْ يُحْيِ الْعِظامَ وَ هِيَ رَميمٌ؛ قُلْ يُحْييهَا...»
📜حکایت📜
مرحوم مجلسی از برخی از کتب علمای قدیم حکایتی را روایت کرده که:
یکی از شیعیان بلخ که در زمان امام سجاد ع زندگی میکرد، اغلب سالها برای حج میآمد، سپس خدمت امام ع میرسید و هدایایی به ایشان تقدیم می کرد و مسائل دینی خود را از ایشان میپرسید و برمیگشت.
یکبار همسرش به او گفت: چرا تو هر بار با این هدایا خدمت ایشان میروی اما ایشان هیچگاه به ازای اینها به تو پاداشی نمیدهند؟
وی گفت: کسی که من این هدایا را خدمتش پیشکش میکنم مُلک دنیا و آخرت را دارد و همه آنچه در دست مردم است تحت اختیار اوست؛ چرا که او خلیفه خدا بر زمین و حجت او بر بندگانش است؛ او فرزند رسول خدا ص و امام ماست!
زن که این را شنید دیگر چیزی نگفت.
سال بعد آن مرد دوباره به حج رفت و خدمت امام ع رسید و و زمانی رسید که وقت خوردن غذا بود و امام ع از ایشان دعوت کرد بر سر سفره امام ع بنشیند.
بعد از پایان غذا آن مرد اصرار کرد که وی آفتابه و طشتی بردارد و روی دست امام آب بریزد.
[در قدیم که روال بر این بود که با دست – و نه با قاشق و چنگال- غذا را تناول کنند، رسم بود که بعد از غذا، صاحبخانه آفتابه مخصوصی میآورد و طشتی زیر دست میهمانان میگذاشتند و صاحبخانه یا خدمتکار وی بر روی دست میهمانان آب میریخت و همانجا دستشان را میشستند]
امام فرمود: تو میهمان ما هستی! چرا تو آب روی دست ما بریزی؟!
گفت: من دوست دارم این کار را برای شما انجام دهم.
امام ع فرمود: اکنون که تو این را دوست داری من هم چیزی به تو نشان خواهم داد که مایه چشم روشنی و خوشنودی تو شود.
وی بر دست امام آب ریخت و امام به او گفت داخل طشت را نگاه کن؛ و او دید آبی که بر دست امام ریخته درون طشت به صورت یاقوت و زمرد و مروارید درآمده است.
شگفتزده شد و دستان امام را بوسید.
امام ع فرمود: ای شیخ! نزد ما چیزی نبود که هدایای تو را جبران کنیم؛ به جای آنها این جواهرات را بردار و نزد همسرت از قول ما پوزش بخواه تا دیگر تو را عتاب نکند.
مرد سر به زیر افکند و گفت: خدا می داند که از سخنان بین من و همسرم کسی جز خداوند خبر نداشت و میدانم که شما از اهل بیت نبوت هستید [= از سرچشمه نبوت سیراب شدهاید]
سپس از محضر امام ع مرخص شد و به شهر خود برگشت و آن جواهرات را نزد همسرش برد و حکایت را برای او تعریف کرد و همسرش سجده شکر بجای آورد و وی را سوگند داد که سال بعد که خواستی به حج و سپس خدمت امام ع بروی من را هم با خودت ببری.
سال بعد وی هم با همسرش عازم حج شد اما در راه مدینه مریض شد و در نزدیکیهای مدینه جان سپرد و آن مرد با چشمی گریان خدمت امام ع رسید و به ایشان خبر داد.
امام ع برخاست و دو رکعت نماز بجا آورد و با دعاهایی به پیشگاه خداوند استغاثه نمود سپس به جانب وی رو کرد و فرمود:
نزد همسرت برگرد که خداوند عز و جل به قدرت و حکمت خویش وی را دوباره زنده کرد که همان کسی است که «استخوانها را زنده میکند در حالی که پوسیدهاند» (یس/78).
وی شتابان بازگشت و وقتی به خیمهاش رسید دید همسرش به سلامت بر جای خود نشسته. از او پرسید چه شد؟
گفت: به خدا سوگند که ملک الموت نزد من آمد و مرا قبض روح کرد و میخواست با خود بالا ببرد که بناگاه شخصی با این مشخصات آمد – و شروع کرد به توصیف او؛ و شوهرش مرتب میگفت: بله، اینها اوصاف مولا و سرورم علی بن الحسن ع است - . وقتی ملک الموت او را دید به پای ایشان افتاد و گفت: سلام بر تو ای حجت خدا در زمین! سلام بر تو ای زین العابدین؛ ایشان جواب سلامش را داد و فرمود: ای ملک الموت! روح این زن را به پیکرش برگردان که او قصد دیدار مرا کرده و از خداوند درخواست کردم که او را تا سی سال دیگر زنده بدارد و به حیاتی پاک زنده گرداند به خاطر اینکه به سوی ما و برای زیارت ما رهسپار شده است. آن فرشته گفت: سمعاً و طاعةً ای ولیّ خدا؛ سپس روحم را به جسمم برگرداند و من ملک الموت را میدیدم که دستان ایشان را بوسید و از محضر ایشان مرخص شد.
پس آن مرد دست همسرش را گرفت و وی را خدمت امام ع برد و ایشان در میان اصحابشان نشسته بودند و تا چشم زن به ایشان افتاد بر پای ایشان افتاد و زمین ادب را بوسه زد و میگفت: به خدا سوگند این مولا و سرورم است که خداوند به برکت دعای وی مرا زنده کرد.
پس آن زن و شوهر در جوار امام منزل گزیدند و بقیه عمرشان را تا زمانی که هر دو به دیدار خداوند شتافتند در آنجا ماندند.
📚بحار الأنوار، ج46، ص47-49
@Yekaye
830) 🌳الَّذي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً فَإِذا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُون 🔥
〽️ترجمه
همان کسی که برای شما از درخت سبز آتشی قرار داد که یکدفعه شما از آن آتش افروزید.
سوره یس (36) آیه 80
1397/7/5
17 محرم 1440
@YekAaye
☀️1) اسحاق بن حریز میگوید:
امام صادق ع از من پرسیدند: همفکران تو درباره این سخن ابلیس که گفت «مرا از آتش آفریدی و او را از گِل» چه میگویند؟
گفتم: فدایت شوم! او را این را گفته و خداوند هم در کتابش از این مطلب یاد کرده است.
فرمود: ابلیس – که لعنت خدا بر او باد – دروغ گفت؛ خداوند او را هم جز از گِل نیافرید؛
سپس توضیح دادند: خداوند میفرماید «همان کسی که برای شما از آن درخت سبز آتشی قرار داد که یکدفعه شما از آن آتش افروزید» (یس/80) خداوند وی را از آن آتش آفرید و آن آتش از آن درخت بود و آن درخت اصلش از گِل بود.
📚تفسير القمي، ج2، ص244-245
https://eitaa.com/yekaye/2888
☀️2) از ابوذر غفاری روایت شده است:
با پیامبر خدا ص برای یکی از جنگها از مدینه خارج شده بودیم. شب هنگام باد سردی وزیدن گرفت و ابرهایی آورد و باران فراوانی بر سر ما ریخت.
چون نیمه شب شد عمر بن خطاب آمد و مقابل رسول خدا ص ایستاد و گفت: سرما توان همه را گرفته و هیزمها و آتشزنهها خیس شدهاند آتشی نمیتوانیم روشن کنیم و افراد از شدت سرما در معرض هلاکت قرار گرفتهاند.
حضرت به جانب علی ع رو کرد و فرمود: علیجان! بلند شو و آتشی فراهم کن. حضرت علی ع به جانب درخت سبزی رفت و شاخهای از شاخههایش را برید و از آن آتشی فراهم کرد و همه جا آتش افروختند و با آن گرم شدند و شکر خدای متعال را ادا کردند و پیامبر خدا ص و امیرالمومنین را مدح گفتند.
📚عيون المعجزات (للمرتضی)، ص47 ؛ نوادر المعجزات في مناقب الأئمة الهداة ع، ص154
https://eitaa.com/yekaye/2889
☀️3) امیرالمومنین ع در فرازی از یکی از خطبههای خود در وصف خداوند متعال میفرماید:
دنيا و آخرت او را فرمانبردار است، و سر رشته آن دو به دست پروردگار است. آسمانها و زمينها كليدهاى خويش بدو سپردند، و درختان سرسبز، هر صبح و شام به درگاه او به سجده افتادند. از شاخههاى [سبز] خود آتش روشن افروختند و به فرمان او ميوههاى رسيده، به بار آوردند.
📚نهجالبلاغه، خطبه 133
https://eitaa.com/yekaye/2890
هدایت شده از یک آیه در روز
.
1⃣ «الَّذي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً فَإِذا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُون»
این آیه پاسخ دیگری به اشکال کسانی است که زنده شدن انسانها بعد از مرگ را بعید میشمرند: اینکه از درخت سبزی که رطوبت فراوان دارد، آتش (که نقطه مقابل آب است) بیرون میآید، پس میتوان از دل جسم مرده، حیات و زندگی بیرون آورد.
(شاخههای سبز و ترِ دو درخت مَرخ و عَفار را اگر روی هم بکشیم، آتش میگیرند)
📚(مجمعالبیان، ج8، ص679؛ المیزان، ج17، ص112)
@Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
3⃣«جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً»
چرا در این آیه، عبارتِ «لکُم: برای شما» را آورد؟
(اگر مساله فقط بیان این است که «همان خدایی که از درخت سرسبز، آتش درمیآورد، مرده را هم زنده میکند» کلمه «لکم» قابل حذف است.)
🍃الف. همه میدانیم که کشف آتش، و به تعبیر دقیقتر «چیره شدن بر آتش» یکی از عوامل تحول عظیم زندگی انسان بوده است. سایر حیوانات هم در عالم طبیعت با آتش مواجه میشوند (مثلا در سوختن جنگلها بر اثر حرارت و صاعقه و...) اما نمیتوانستهاند آتش را در اختیار بگیرند؛ و ظاهرا انسان تنها موجود روی زمین است که «آتش برای اوست» نه فقط علیه او؛ و شاید با این تعبیر، خداوند (علاوه بر پاسخ به اشکال منکران معاد)، دارد بیان میکند که ما آتش را «برای شما» قرار دادیم.
📝نکته تخصصی #انسانشناسی
بسیاری از آنتروپولوژیستها شروع انسان جدید [در قبال موجودات انساننمایی مانند نئوآندرتالها و ...] از مقطعی میدانند که انسان توان استفاده از آتش را آموخت.
در واقع، تنها موجودی از موجودات زمینی که آتش را در اختیار میگیرد و از آن برای مصارف مختلف خویش استفاده میکند، انسان است. این یکی از ویژگیهایی است که خداوند به طور خاص برای انسان قرار داده، و از شواهدی است که انسان صرفاً و صرفاً ادامه میمون و حیوانات قبلی نیست؛ بلکه موجودی است که خداوند قابلیتهای ویژهای برای او قرار داده است.
🔖(توضیح بیشتر در جلسه 822، تدبرهای 1 و2 http://yekaye.ir/ya-seen-36-72/)
🍃ب. شاید میخواهد اشاره به یکی از منتهای خداوند بر انسان بکند و آن اینکه خداوند به آنها فهم و توانایی استفاده از این واقعیت را داده است که برخی درختان خصلت آتش افروختن دارند و از این درختها میتوانید آگاهانه آتش برافروزید.
🍃ج....
@Yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
6⃣ «الَّذي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً فَإِذا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُون»
📜حکایت📜
علی بن مهزیار می گوید:
من در سال 226 هجری هنگام بازگشت از کوفه [به مدینه] به منطقه قرعا رسیدم؛ و اواخر شب بیرون آمدم که وضو بگیرم و مسواک بزنم [تا نماز شب را ادا کنم] و آن موقع کاملا تنها و به دور از اهل قافله بودم که بناگاه متوجه شعله آتشی در قسمت پایین مسواکم شدم که پرتوی همانند پرتوی خورشید و مانند آن داشت.
[مسواک آن زمان از چوب برخی درختان بویژه از چوب «درخت اراک» بوده است.]
از آن نترسیدم بلکه بسیار متعجب شدم و روی آن دست کشیدم اما هیچ حرارتی احساس نکردم.
با خودم این آیه را خواندم که «همان کسی که برای شما از درخت سبز آتشی قرار داد که یکدفعه شما از آن آتش افروزید.»
و همین طور در فکر فرو رفتم و آن آتش مدتی طولانی باقی بود.
سپس به نزد اهل و عیالم برگشتم و باران ملایمی از آسمان باریدن گرفته بود و دوستانم دنبال آتش بودند و در کاروان ما من یکی از اهالی بصره هم بود؛
چون نزدیک آمدن دوستانم گفتند: ابوالحسن آمد و با خودش آتش آورد؛ و آن مرد بصری نیز همین را گفت؛ تا اینکه نزدیک شدم و آن مرد بصری و نیز دوستانم روی آن آتش دست کشیدند و آنها هم حرارتی احساس نکردند؛
بعد از یک مدت طولانی آتش خاموش شد
اما اندکی بعد دوباره شعله ور شد و اندکی ماند و باز خاموش شد
و دوباره شعله ور شد و برای بار سوم خاموش شد و دیگر برنگشت؛
پس همگی به چوب مسواک نگاه کردیم و نه اثری از آتش بود و نه حرارتی و نه سیاهی و نه خاکستری و نه چیزی که نشاندهنده سوختن باشد!
آن مسواک را برداشتم و در پارچهای مخفی کردم و سال بعد که به خدمت امام هادی ع رسیدم آن را با خود آورده بودم و قسمت پایین آن را از پارچه بیرون آوردم و حکایت را برای ایشان تعریف کردم.
ایشان مسواک را از دستم گرفت و به طور کامل از پارچه بیرون آورد و اندکی در آن نگریست و تامل کرد و فرمود: این نور؟!
گفتم: فدایت شوم؛ همین نور!
فرمود: به خاطر گرایش تو به اهل این خانه و به سبب اطاعت تو از من و پدرم و پدرانم – یا فرمود: به خاطر اطاعت تو از من و پدرانم – خداوند این را به تو نمایاند!
📚رجال الكشي، ص549
@Yekaye
831 ) أَ وَ لَیسَ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِقادِرٍ عَلی أَنْ یخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلی وَ هُوَ الْخَلاَّقُ الْعَلیمُ
〽️ترجمه
و آیا کسی که آسمانها و زمین را آفرید، توانا نیست بر این که [باز] مانند آنها را بیافریند؟! بله؛ و واقعاً اوست آفریننده دانا.
سوره یس (36) آیه 81
1397/7/6
18 محرم 1440
@YekAaye