یک آیه در روز
۱۰۷۹) 📖 قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یدْخُل
.
2️⃣1️⃣ «إِنْ تُطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لا یلِتْكُمْ مِنْ أَعْمالِكُمْ»
مقصود از اینکه «از اعمال شما چیزی نمیکاهد» چیست؟
مگر قرار است از عمل کسی چیزی کاسته شود که اینجا در خصوص این افراد نفی میکند؟
به این سوال از دو منظر مختلف دو جواب کاملا مقابل هم میتوان داد:
🌴الف. خبر؛ قرار نیست از عمل کسی چیزی کم شود؛ بلکه شاید مقصود از این کاستن، کاستن از فضل است نه از اصل عمل؛ یعنی اگر علیرغم این ضعف ایمانیتان کار نییک انجام دهید ما پاداش متناسبی که انتظار دارید به شما میدهیم. شبیه اینکه کسی خدمت پادشاهی میوه گوارایی هدیه بدهد و اگر آن پادشاه فقط به اندازه قیمت آن میوه به وی پاداش بدهد، خواهند گفت: چه کم داد؟! اینجا کم بودن ناظر به تساوی جزا با عمل نیست. اینجا هم چهبسا میخواهد بفرماید گمان نکنید که چون شما از ایمان کم دارید ما هم در جزای عمل برای شما به اقتضای فضل خود رفتار نمیکنیم و برایتان کم میگذاریم
📚مفاتيح الغيب، ج28، ص117
🌴ب. بله؛ نهتنها قرار است از عمل برخی کم شود، بلکه قرار است برخی کل اعمالشان نیست و نابود شود که این همان مساله حبط اعمال است؛ و میخواهد به آنان اطمینان دهد که صرف اینکه هنوز ایمان به قلب شما وارد نشده است نهتنها منجر به حبط اعمالتان نمیشود، بلکه در صورتی که از خدا و رسولش اطاعت کنید حتی منجر به کاستن از اعمالتان هم نخواهد شد
🔖(توضیح بیشتر در تدبر بعد).
@yekaye
#حجرات_14
یک آیه در روز
۱۰۷۹) 📖 قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یدْخُل
.
3️⃣1️⃣ «إِنْ تُطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لا یلِتْكُمْ مِنْ أَعْمالِكُمْ»
از اینکه میفرماید «اگر اطاعت کنید از اعمالتان نمیکاهد»، بر اساس قواعد منطقی نمیتوان نتیجه گرفت که اگر کسی اطاعت نکند حتما از اعمالش کاسته میشود
(زیرا از دو گزاره «P ،آنگاه نقیض Q» و «نقیضP»، منطقا نمیتوان به نتیجه «Q» رسید؛ و اگر کسی چنین نتیجهگیری کند مرتکب مغالطه «رفع مقدم» شده است)؛
اما این نتیجه را میتوان گرفت که اولا این فرض محتمل است که کسی یافت شود که از اعمالش کاسته شود (وگرنه این شرط لغو بود)؛ و ثانیا اگر کسی یافت شد که از اعمالش کاسته شود وی حتما از خدا و رسولش اطاعت نکرده است (چون از دو گزاره «P ،آنگاه نقیضQ» و «نقیضQ»، منطقا میتوان به نتیجه «P» رسید).
به تعبیر سادهتر،
این آیه
اولا دلالت دارد که علیالقاعده کسانی وجود دارند که از اعمالشان کاسته میشود. و
ثانیا چنین نیست که اینان صرفا به خاطر ایمان نداشتن (یا اموری همچون گناه و انجام ندادن یک وظیفه شرعی یا عقلی) به چنین حال و روزی رسیده باشند؛ بلکه حتما کسانیاند که در جایی در مقابل خدا و رسولش ایستادهاند.
در واقع، این آیه به این سوال که «آیا اینکه از اعمال برخی از افراد کاسته شود، خلاف عدالت نیست؟»،
پاسخ میدهد که: خیر؛ زیرا این گونه نیست که خداوند به صورت دلبخواهی و بیدلیل از اعمال کسی بکاهد؛ بلکه از اعمال کسی میکاهد که وی در مقابل خدا و رسولش بایستد؛ و در آیات دیگر توضیح داد که آثار شوم این ایستادن در برابر خدا و رسولش در وجود شخص چنان عمیق است که نهتنها از اعمال آنان میکاهد، بلکه کل اعمال آنان را نیست و نابود میکند؛
که این همان مساله حبط اعمال است که در آیه ۲ همین سوره دربارهاش مفصل بحث شد و تبیین شد که چرا حبط عمل، نهتنها مخالف عدالت نیست، بلکه اساسا اقتضای عدالت و تجسم اعمال در معنای دقیق و عمیقش است:
🔖جلسه ۱۰۶۷، تدبر۶
🌐https://yekaye.ir/al-hujurat-49-02/
@yekaye
#حجرات_14
یک آیه در روز
۱۰۷۹) 📖 قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یدْخُل
.
4️⃣1️⃣ «قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یدْخُلِ الْإیمانُ فی قُلُوبِكُمْ وَ إِنْ تُطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لا یلِتْكُمْ مِنْ أَعْمالِكُمْ»
با اینکه درباره کسانی که صرفا مسلمانند و ایمان به دلشان وارد نشده اما ادعای ایمان میکنند، تذکر داد که ادعایی بیش از آنچه هستید نکنید،
اما نفرمود با این ادعای گزاف در دینداری، اعمالشان هم نابود میشود؛
بلکه فرمود علیرغم این ادعای ناصواب، اگر عمل خوبی انجام دهند، [ثمره] آن را بیکموکاست دریافت میکنند.
اما در اوایل همین سوره درباره کسانی که صدایشان را فوق صدای پیامبر ص میبرند و با ایشان با صدای بلند سخن میگویند، – علیرغم اینکه آنان را با تعبیر «کسانی که ایمان آوردهاند» خطاب کرد- فرمود که این کارشان، اعمالشان را نیست و نابود میکند: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ» (حجرات/2).
البته در ذیل همین آیه بحثی درباره حبط اعمال در قرآن مطرح شد (جلسه ۱۰۶۷، تدبر۶ https://yekaye.ir/al-hujurat-49-02/) و دیدیم که حبط عمل عمدتا ناظر به کسانی است که یا ایمان واقعی ندارند (مثلا: أُولئِكَ لَمْ یؤْمِنُوا فَأَحْبَطَ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ ؛ احزاب/19)، یا اگر هم ایمان داشتهاند آن را از دست دادهاند (مثلا: وَ مَنْ یرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دینِهِ فَیمُتْ وَ هُوَ كافِرٌ فَأُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ، بقره/217؛ وَ مَنْ یكْفُرْ بِالْإیمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ، مائده/5).
📝ثمره #اخلاقی_اجتماعی در حوزه #دینداری
ظاهرا میتوان نتیجه گرفت:
کسی ایمان نیاورده است و اسلام آوردنش هنوز در حد ظاهری است، اگر از خدا و رسولش اطاعت کند، اعمالش همچنان اثر دارد و چیزی از آنها کم نمیشود؛
اما اگر کسی ایمان هم آورده باشد، در صورتی که در مقابل خدا و رسول بایستد حتی در حد بلند کردن صدا، همگی اعمالش پوچ و نابود میشود.
این نکته در ارتباطات انسانی در جامعه بسیار مهم است:
معیار اینکه عمل افراد پذیرفته میشود، این نیست که گناهی از آنان سر نزند (چرا که اگر چنین بود غیرمعصومین عمل کسی پذیرفته نمیشد)،
بلکه این است که اهل اطاعت از خدا و رسول باشند و از ایستادن در برابر خداوند و شریعت وی بپرهیزند.
کسانی که گناهی از آنان سر میزند، اگرچه از دستور خداوند و پیامبرش (یعنی دستورات الهی که در شریعت آمده) تخطی کردهاند، اما فقط همین اقدام، برایشان گناه محسوب میشود؛ یعنی اگر توبه کنند همین هم بخشیده میشود، و حتی اگر توبه نکنند و از آنان شفاعت هم نشود، پس از اینکه عذاب متناسب با عملشان را چشیدند راهی بهشت میشوند.
اما کسانی که در برابر دستورات خداوند و پیامبرش (یعنی دستورات الهی که در شریعت آمده) میایستند، آنها را زیر سوال میبرند و میخواهند صدای آنها فوق صدای پیامبر شنیده شود، (حتی اگر خودشان آن تخلف را مرتکب نشوند) همه اعمالشان نابود میشود، و
کسی که تمام اعمالش حبط و نابود شود و هیچ عمل خوبی در نامه اعمالش نماند، قطعا جهنمی خواهد شد.
در واقع، چنانکه در هماجا توضیح دادیم این موضعگیری چنان در عمق وجود آنان اثرگذار است که همه اعمال وی را تحت الشعاع خود قرار میدهد.
@yekaye
#حجرات_14
یک آیه در روز
۱۰۷۹) 📖 قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یدْخُل
.
5️⃣1️⃣ «وَ لَمَّا یدْخُلِ الْإیمانُ فی قُلُوبِكُمْ وَ إِنْ تُطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لا یلِتْكُمْ مِنْ أَعْمالِكُمْ شَیئاً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ»
🔷در بسیاری از آیات قرآن کریم، قبولی عمل در گروی ایمان معرفی شده است؛
🔹خواه تعبیر را از جانب کسی که عمل صالح انجام داده آغاز کرده باشد، که چنین اگر مؤمن باشد، خداوند پاداش کاملی به وی خواهد داد:
«وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا يُظْلَمُونَ نَقيراً» (نساء/۱۲۴)
«مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ» (نحل/۹۷)
« وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلا يَخافُ ظُلْماً وَ لا هَضْماً» (طه/۱۱۲)
« فَمَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلا كُفْرانَ لِسَعْيِهِ وَ إِنَّا لَهُ كاتِبُونَ» (انبیاء/۹۴)
«مَنْ عَمِلَ سَيِّئَةً فَلا يُجْزى إِلاَّ مِثْلَها وَ مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فيها بِغَيْرِ حِسابٍ» (غافر/۴۰)
🔹خواه تعبیر را از جانب ایمان و تسلیم خدا بودن شروع کرده باشد، که اگر کسی تسلیم خدا باشد، اگر اهل کار خوب باشد به پاداش کاملی میرسد:
« بَلى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ» (بقره/۱۱۲)
«وَ مَنْ أَحْسَنُ ديناً مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ وَ اتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْراهيمَ حَنيفاً وَ اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْراهيمَ خَليلاً» (نساء/۱۲۵)
«وَ مَنْ يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى وَ إِلَى اللَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ» (لقمان/۲۲)
💢اکنون با توجه به اینکه در این آیات قبولی عمل در گروی ایمان معرفی شده است، چگونه در آیه محل بحث سخن از این است که با اینکه اینها ایمان ندارند ثمره عملشان را به طور کامل دریافت میکنند؟
@yekaye
👇 ادامه مطلب 👉
ادامه تدبر ۱۵:
💢با توجه به اینکه در این آیات قبولی عمل در گروی ایمان معرفی شده است، چگونه در آیه محل بحث سخن از این است که با اینکه اینها ایمان ندارند ثمره عملشان را به طور کامل دریافت میکنند؟
🌴الف. آیات فوق صرفا در مقام بیان ایناند که اگر کسی عمل صالحی انجام دهد و ایمان داشته باشد حتما پاداش کامل و بلکه پاداشهای خیلی مضاعفی دریافت خواهد کرد؛
اما درباره اینکه اگر ایمان نداشته باشد سکوت کردهاند.
(توجه شود در دسته اول، عبارت «هو مؤمن» جمله حالیه است، نه جمله شرطیه؛ یعنی فرموده «کسی که عمل صالح انجام داده در حالی که مؤمن است آنگاه ...» نه اینکه «کسی که عمل صالح انجام داده، اگر مؤمن باشد آنگاه ...»).
به تعبیر دیگر، اثبات شیء نفی ما عدا نمیکند: آیه میفرماید انجام دهنده عمل صالح، که مؤمن است، چنین پاداش میگیرد؛ اما درباره حالتی که مؤمن نباشد چیزی نفرموده است.
🌴ب. در همین آیه هم به صورت تلویحی دارد بیان میکند که عمل همین افراد هم آن مقدارش که قرین ایمان باشد پذیرفته میشود.
دقت کنید:
در آیه محل بحث، نفرمود «ما از مطلق اعمالتان چیزی نمیکاهیم»؛ بلکه نکاستن از عمل را صرفا ناظر دانست به اعمالی که بر اساس اطاعت از خدا و رسول بوده، و فرمود: «اگر خدا و پیامبرش را اطاعت کنید از اعمالتان چیزی کم نمیکند»؛
که این را دست کم دو گونه میتوان تفسیر کرد:
🌿ب.۱. مگر عمل همراه با ایمان، غیر از عملی است که از روی اطاعت از خدا و رسولش انجام شود؟!
به تعبیر دیگر، چهبسا با همین تعبیر دارد بیان میکند که در هر صورت، قبولی عمل، دائرمدار ایمان است؛ بدین بیان که:
درست است که هنوز ایمان وارد قلب شما نشده است؛ اما اگر از خدا و رسولش اطاعت کنید، چون همین اطاعت مایه ورود ایمان در قلب شما میشود خداوند عملهای اینچنینیِ شما را به طور کامل پاداش میدهد
(یعنی آیه در مقام تعلیم راهکار ورود ایمان به قلب است؛ و به خاطر همین مراتب پایین ایمان، آنان پاداش دریافت میکنند).
🌿ب.۲. این گونه نیست که اسلام آوردن (ولو که ایمان هنوز در دل آنها وارد نشده باشد)، هیچ خاصیت اخروی نداشته باشد؛ بلکه اسلام و ایمان یک درهم تنیدگیای دارند و همان طور که اشاره شد که این درهمتنیدگی موجب میشود که برنامههای دنیوی اسلام رنگ و بوی اخروی داشته باشند (تدبر۱)، در جایی هم که اطاعت از خدا و رسول در کار باشد آثار اخرویای هم بر همین اسلام آوردن مترتب خواهد شد.
در احادیث هم توضیح داده شده که چگونه گناه از حیث اثر اخرویش، گاه انسان را از ایمان بیرون میبرد و گاه حتی از اسلام هم بیرون میبرد؛ یعنی اسلام آوردن حتی در وضعیت اخروی هم آثاری دارد (حدیث۱۵).
🌴ج. اغلب آیات فوق از پاداشهایی برای مؤمنان سخن میگویند که بسیار بسیار فراتر از اعمال آنهاست؛
چهبسا همین قرینه باشد که مقصود اصلی از این آیات، این نیست که بگوید دریافت کامل پاداش عمل، در گروی ایمان است، تا اشکال فوق وارد شود؛ بلکه در مقام تاثیر فوقالعاده ایمان در اثربخشی عمل و افزایش تصاعدی پاداش است.
🤔البته این تحلیل در خصوص دو آیه سوره طه (فَلا يَخافُ ظُلْماً وَ لا هَضْماً) و سوره انبیاء (فَلا كُفْرانَ لِسَعْيِهِ) جوابگو نیست و اشکال در اینها همچنان باقی است؛ مگر اینکه کسی بگوید شباهت موجود بین فراز اول این دو آیه با بقیه آیات، قرینهای است که در اینجا هم همان پاداش فوقالعاده مورد نظر بوده است، و این تعبیر از حیث مواجهه با اینکه در پیشگاه خدایی بسیار کریماند چنین آمده [شبیه آنچه در تدبر۱۲.الف بیان شد]؛ فتأمل.
🌴د. در آیه محل بحث، نفرمود که اینها حتما پاداشی برای اعمالشان دریافت میکنند، بلکه فرمود ما از اعمال آنها چیزی کم نمیکنیم؛ اما درباره اینکه اعمال آنها چه اثری دارد سخنی نگفت.
مثلا میدانیم که اثربخشی عمل نیازمند آن است که هم حسن فعلی در کار باشد و هم حسن فاعلی؛ اگر کسی عمل ریاکارانه انجام داده باشد خدا از عملش چیزی کم نمیکند اما همین عمل وی را به جهنم میفرستد و نباید انتظار ثواب داشته باشد.
🤔البته این برداشت از آیه با ادامه آیه که فرمود: «إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ»، که دلالت ضمنی دارد بر پذیرش اعمال آنان، چندان سازگار نیست.
🌴ه. ...
@yekaye
#حجرات_14
یک آیه در روز
۱۰۷۹) 📖 قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یدْخُل
.
6️⃣1️⃣ «قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یدْخُلِ الْإیمانُ فی قُلُوبِكُمْ وَ إِنْ تُطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لا یلِتْكُمْ مِنْ أَعْمالِكُمْ شَیئاً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ»
تاکید بر غفور و رحیم بودن خداوند در پایان آیه ناظر به چیست؟
🌴الف. ناظر به فراز «لا یلِتْكُمْ مِنْ أَعْمالِكُمْ شَیئاً» باشد؛ یعنی اینکه در صورتی که اینان که هنوز ایمان در دلشان وارد نشده، از خدا رسولش اطاعت کنند، خداوند از اعمالشان نمیکاهد (الميزان، ج18، ص329 ).
🌴ب. ناظر به فراز «لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا» باشد؛ یعنی اینکه خداوند نظام شریعت و مسلمان بودن را کاملا دائرمدار ایمان قلبی قرار نداده، که اگر چنین میکرد نهتنها تشخیص مسلمانی بسیار سخت و روابط درون جامعه به هم میخورد، بلکه باب تفتیش عقاید و تهمت زدن هم همدیگر هم باز میشد. در واقع، همین تفکیک اسلام و ایمان، و اینکه که علیرغم اذعان به ایمان نداشتن، مسلمانی افراد به رسمیت شناخته شده، نشاندهنده غفران و رحمت الهی است.
🌴ج. ناظر به فراز «إِنْ تُطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ» باشد؛ یعنی بخواهد بفرماید که:
اطاعت از خدا و رسول، زمينه دريافت بخشش و رحمت الهى است (تفسير نور، ج9، ص198).
🌴د. ...
@yekaye
#حجرات_14
یک آیه در روز
۱۰۷۹) 📖 قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یدْخُل
.
7️⃣1️⃣ «قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یدْخُلِ الْإیمانُ فی قُلُوبِكُمْ وَ إِنْ تُطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لا یلِتْكُمْ مِنْ أَعْمالِكُمْ شَیئاً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ»
چه ارتباطی بین این آیه و آیات قبل و بعد هست؟
🌴الف. آیه قبل بحث درباره دعوت مردم بود به اینکه این اختلافی که خداوند قرار داده را مایه تعارف (همشناسی)قرار دهند، نه فخرفروشی؛ و بدانند که گرامیترینشان نزد خداوند با تقواست.
در این آیه به برخی از اعراب تذکر میدهد که اگرچه اسلام آوردهاند اما هنوز ایمان نیاوردهاند؛ با این حال بکوشند که در مسیر اطاعت خدا و رسولش گام بردارند؛ و
در آیه بعد سخن درباره مومنان حقیقی است.
با توجه به اینکه حقیقت تقوا همان اطاعت از خدا و رسول است چهبسا این سه آیه را بتوان ناظر به سه دسته کلان انسانها دانست:
در آیه قبل، کل انسانها با همه تنوعی که دارند؛
در این آیه، مسلمانان (که توضیح داد که اینها اعم از مومنان هستند)؛ و
در آیه بعد، مومنان.
در آیه قبل فرمود که از همگان انتظار تقوا دارد و تقوا ضابطه خدا برای ترجیح بین انسانهاست؛
در این آیه بحث، تقوا را برای مسلمانان شرح داد و توضیح داد که اگر کسی با اسلام آشنا شد دیگر نمی تواند به تقوای مبتنی بر وجدان (که برای عموم انسانها معنی دارد؛ و ظاهرا آیه قبل ناظر به آن است) بسنده کند، بلکه تقوا برای او در گروی اطاعت از دستورات خدا و رسول (یعنی پیروی از شریعت الهی که رسول خدا آورده؛ هم قرآن و هم حدیث) است؛ و
آیه بعد سراغ تقوای خصوص مومنان واقعی رفت، که این تقوا فراتر از اطاعت کردن است؛ بلکه چون ایمان در دل وارد شده مومن حقیقی دچار تزلزل و شک نمیشود؛ و تلاشش هم نه صرفا در حد اطاعت کردن (که با یک رفتار ظاهریِ بیرغبت هم حاصل میشود)، بلکه در حد جهاد (نهایت کوشش) است با تمام داراییهای مادی (مال) و معنوی (جان).
🌴ب. در آیه قبل کرامت و شرافت افراد را در گروی تقوا معرفی کرد، و اصل ایمان هم تقوا و نگه داشتن خویش از شرک است.
عدهای از اعراب گفتند ما چون نَسَب شریف و شرافتی داریم پس ایمان (ضابطه کرامت و شرافت) را داریم؛ و خداوند فرمود ایمان به ادعا نیست؛، بلکه به دل است؛ و شما هم ایمان واقعی ندارید زیرا خداوند خبیر از دل شما آگاه است؛ پس ادعای گزاف نکنید (مفاتيح الغيب، ج28، ص115 )؛ و
در آیه بعد هم ایمان واقعی را توضیح داد.
🌴ج. ...
@yekaye
#حجرات_14
۱۰۸۰) 📖 إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ آمَنُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یرْتابُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فی سَبیلِ اللهِ أُولئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ 📖
ترجمه
💢در حقیقت مؤمنان فقط کسانیاند که به خدا و پیامبرش ایمان آوردند آنگاه شک و تردیدی نورزیدهاند و با اموالشان و جانهایشان در راه خدا جهاد کردند؛ آنان هستند که راستگویاناند.
سوره حجرات (۴۹)، آیه ۱۵
۱۴۰۲/۲/۲
۱ شوال ۱۴۴۴
@yekaye
#حجرات_15
🔹إنّ / إِنَّمَا
در زمان عربی دو حرف «إنّ» و «أنّ» اصطلاحا حروف مشبهه بالفعل گفته میشوند؛ اغلب علمای نحو همانند سيبويه و فرّاء و مبرّد و ابن سّراج و ابن هشام بر این باورند که اصل، «إنّ» بوده، و «أنّ» فرع و برگرفته از آن است؛ اما برخی همچون شیخ بهایی اینها را دو اصل مستقل میدانند
📚الحدائق الندية في شرح الفوائد الصمدية، ص822
◾️اینها حروفیاند که برای تاکید در ابتدای جمله اسمیه میآيند و مبتدا را منصوب و خبر را مرفوع میگردانند و تفاوت آنها در این است که «إنّ» اولی بر جمله مستقل وارد میشود ولی «أنّ» بر جملهای که به مثابه مفرد در نظر گرفته میشود و محلا سه اعراب رفع و نصب و جر را میپذیرد (مانند: «أعجبني أَنَّك تخرج»، و «علمت أَنَّكَ تخرج»، و «تعجّبت من أَنَّك تخرج»)
📚مفردات ألفاظ القرآن، ص92
◾️به لحاظ نحوی گفتهاند که «انّما» (به دو حالت مفتوح و مکسور) در اصل همان «انّ» بوده است که به خاطر اضافه شدن «ما» از عاملیت افتاده است (یعنی دیگر اسم بعد از خود را منصوب نمیکند).
◾️البته کلمه «انّما» در زبان عربی دو گونه به کار رفته است:
▪️یکی به عنوان یک کلمه واحد، مانند «إِنَّمَا اللَّهُ إِلهٌ واحِدٌ» (نساء/۱۷۱) و «إِنَّما أَنْتَ نَذِيرٌ» (هود/12)؛
و
▪️دوم به عنوان ترکیب منفصلی که میتواند جداگانه نوشته شود، که در این حالت تاکید کردهاند که «ما»ی آن، «ما»ی موصوله است؛ مانند «إِنَّما صَنَعُوا كَيْدُ ساحِرٍ» (طه/69) و «إِنَّمَا اتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثاناً مَوَدَّةَ بَيْنِكُمْ» (عنكبوت/25)؛ که امروزه در سم الخط عربی رایج شده است که این حالت دوم را کاملا جداگانه مینویسند (مثلا به صورت «إِنَّ ما صَنَعُوا كَيْدُ ساحِرٍ»؛ اما در رسم قرآن کریم غیر از چهار آیه [«إِنَّ ما تُوعَدُونَ لَآتٍ وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزينَ» (أنعام/134) و «ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّ ما يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ هُوَ الْباطِلُ» (حج/۶۲ و لقمان/۳۰) و «وَ لَوْ أَنَّ ما فِي الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ ما نَفِدَتْ كَلِماتُ اللَّهِ» (لقمان/۲۷)] همواره این حالت دوم هم متصل نوشته شده است و
از ثمرات این نگارش متصل، مواردی است که کلام ظرفیت هر دو معنا را دارد، چنانکه مثلا زمخشری در خصوص اولین «إِنَّما» در آیه «قُلْ إِنَّما يُوحى إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ» (انبیاء/108) هر دو احتمال را مطرح کرده؛ یعنی مقصود آیه هم میتواند این باشد که: «بگو فقط به من وحی میشود که ...» یا «بگو همانا آنچه به من وحی میشود این است که ...»
📚الكشاف، ج3، ص139
◾️در حالت اول («انّما» به مثابه کلمه واحد)، که محل بحث ماست اغلب تحلیل این است که این نیز در اصل، ترکیبی بوده از کلمه «انّ» برای اثبات و «ما»ی نافیه برای نفی، که [همان طور که ترکیب حرف نفی و «إلا» دلالت بر حصر میکند، «انما» هم] دلالت بر حصر دارد (مفاتيح الغيب، ج5، ص191-192 )؛ یعنی آنچه بعد از خود میآید را اثبات، و ماسوای آن را نفی میکند
📚تهذيب اللغة، ج15، ص384
▪️تفاوت اصلی «أنّما» و «إنّما» نیز همانند تفاوت «إنّ» و «أنّ» در کارکرد نحوی آنهاست که اولی بر جمله مستقل وارد میشود و دومی بر جملهای که به مثابه مفرد در نظر گرفته میشود.
▪️بدین ترتیب اغلب علمای نحو توضیح دادهاند که «انّما» (چه مفتوح و چه مکسور) دلالت بر حصر دارد، خواه حصر حکمی بر چیزی مانند: «إنما زيد قائم: فقط زید ایستاده است»، خواه حصر چیزی بر حکمی مانند: «إنما يقوم زيد: زید فقط ایستاده است»؛ چنانکه در آیه «قُلْ إِنَّما يُوحى إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ» (انبیاء/108) هردو به کار رفته است: جمله «إِنَّما يُوحى إِلَيَّ» شبیه «إنما يقوم زيد» است، و جمله «أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ» همچون «إنما زيد قائم»؛ یعنی آیه میفرماید وحی به پیامبر در این خلاصه میشود که وحدانیت فقط مال خداوند است [= به من فقط وحی میشود که فقط خدای شما خدای واحد است]
📚الكشاف، ج3، ص139
▫️اما در این زمینه (یعنی در خصوص دلالت «انما» بر حصر) سوء تفاهمی برای ابوحیان (عالم بزرگ نحوی و تفسیری) رخ داده که چون ممکن است این سوء تفاهم برای بسیاری از افراد پیش آید مناسب است که نظر وی و نقد سخنانش به تفصیل بیان شود.
@yekaye
👈 ادامه مطلب👇