☀️۶) از امیرالمومنین ع روایت شده که فرمودند:
قدر و اندازه هر کس به قدر همت اوست.
📚نهج البلاغة، حکمت 47
وَ قَالَ امیرالمومنین ع:
قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ هِمَّتِه.
@yekaye
یک آیه در روز
. ۱۱۰۵) 📖 مِنْ نُطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ 📖 ترجمه 💢از نطفهای او را آفرید سپس آن را مقدر فرمود
.
6️⃣ «مِنْ أَيِّ شَيْءٍ خَلَقَهُ؛ مِنْ نُطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ»
با اینکه سوال فقط درباره این بود که این انسان از چه آفریده شده است؛ در پاسخ علاوه بر اینکه از نطفه آفریده شده، به اینکه تقدیری در او رقم خورده است اشاره کرد.
این نشان میدهد برای شناخت حقیقت انسان همان طور که باید ابتدای آفرینش وی جدی گرفته شود، تقدیری که در او رقم خورده است نیز جدی گرفته شود؛ و بعید نیست که این تقدیر در متن خود همین نطفه باشد چنانکه در جای دیگر این نطفه را نطفه امشاج (نطفهای که آمیزهای از ظرفیتهای گوناگون است) نامید و فرمود: «إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ نَبْتَليهِ فَجَعَلْناهُ سَميعاً بَصيراً: ما انسان را از نطفهاى اندر آميخته آفريديم تا او را بيازماييم و وى را شنوا و بينا گردانيديم» (انسان/2).
📝نکته #انسانشناسی: #تقدیر_انسان
اساسا نظام آفرینش الهی چنین است که هر چیزی را که آفریده تقدیری در او رقم زده است: «خَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْديراً: همه چيز را آفريده و هر يك را به تناسب حال او اندازه گيرى كرده است» (فرقان/2)؛ و
این بدان معناست که اساسا هر چیزی با قدر و اندازه معینی آفریده شده است: «إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ: ماييم كه هر چيزى را به اندازهای آفريدهايم.» (قمر/49)؛ و در این آیه به اینکه انسان هم از این جهت شبیه سایر مخلوقات است اشاره شده است.
در تلقی عوامانه قبول #تقدیر به معنای #مجبور دانستن است؛ در حالی که در معارف قرآنی اصلا چنین تلازمی نیست؛ بلکه معنای تقدیر، اندازه معینی برای هر چیزی قرار دادن است، که آن چیز در آن حد و اندازه قدرت مانور دارد؛
و به همین مناسبت است که فلاسفه توضیح داده اند که اساسا اختیار داشتن در تقدیر انسان است؛ یعنی قدر و اندازه انسان چنین است که لازمه وجود او اختیار است؛ و اساسا اختیار نداشتن یعنی قدر و اندازه انسان را درست نفهمیدن.
💢به هر حال آنچه مهم است این است که هرمخلوقی باید قدر و اندازه خود را بشناسد تا بتواند حداکثر بهرهبرداری را از امکاناتی که خداوند به او داده است به عمل آورد؛
و نکته بسیار جالب در خصوص انسان این است که این تقدیر انسان یک تقدیر سیال است که در ادبیات دینی از این سیالیت تقدیر انسان با تعبیر #بداء یاد شده است؛ به تعبیر دقیقتر تقدیر نظام آفرینش انسان به گونهای است که در حالی که از ابتدا برای او قدر و اندازه خاصی رقم خورده (که اگر چیزی قدر و اندازهای معین نداشته باشد هیچ گونه تعینی نخواهد داشت)، در عین حال هر چیزی که برای انسان مقدر شده باشد ظرفیت این را دارد که عوض شود و تقدیر جدیدی برای او رقم بخورد (این حقیقت ویژه در وجود آدمی را میتوان #تعین_بالقوه نامید که مهمترین ممیزه انسان از سایر موجودات است و آن را به تفصیل در مقاله «فطرت به مثابه یک نظریه انسانشناختی رقیب برای علوم انسانی مدرن» توضیح دادهام:
https://www.souzanchi.ir/fitrat-human-nature-as-a-competing-humanistic-theory-for-modern-humanities-and-social-sciences/).
🤔اینجاست که احادیثی همچون «قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ هِمَّتِه» (حدیث۶) معنای عمیقتری از آنچه در نگاه بدوی دارند پیدا میکنند:
اینکه قدر و اندازه هر کس به قدر همت اوست، یعنی همت و عزم و افق نگاه هرکس میتواند تقدیر وی را دگرگون سازد و هر انسانی با همت خویش میتواند به برترین افقهای ممکن در عالم برسد.
🤔و از این منظر تعبیر «ثُمَّ السَّبيلَ يَسَّرَهُ» در آیه بعد میتواند دلالتهای سلوکی بسیار جالبی داشته باشد، که ان شاء الله در تدبرهای آن آیه اشاره خواهد شد.
@yekaye
#عبس_19
یک آیه در روز
. ۱۱۰۵) 📖 مِنْ نُطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ 📖 ترجمه 💢از نطفهای او را آفرید سپس آن را مقدر فرمود
🔹السَّبيلَ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «سبل» دلالت بر یک نحوه امتداد و ارسال نهفته است؛ چنانکه کاربرد این ماده در کلماتی مانند سبیل (راه و مسیر)، مُسْبِل (تیر پنجم در شرطبندی تیراندازی)، سَبَلَة (موی انبوه بالای لب؛ که در فارسی «سِبیل» میگویند)، سَبَل (باران)، سبولة (سنبله ذرت و برنج)، أَسْبَلَ (هم به معنای سنبله دادن (أَسْبَلَ الزرع) و هم به معنای آویزان و رها بودن؛ چنانکه در خصوص اسب میگویند: الفرس أَسْبَلَ ذَنَبَهُ؛ ویا زنی که دامنش آویزان و رها باشد میگویند: أَسْبَلَتْ ذيلها) بخوبی این معنا را نشان میدهد؛
و همین نکته هم در تحلیل اغلب علمای لغت مورد توجه قرار گرفته است؛ مثلا
▫️ابن فارس بر این باور است که این ماده در اصل بر ارسال چیزی از بالا به پایین ویا بر امتداد یافتن دلالت دارد؛
▫️مرحوم مصطفوی معنای محوری آن را ارسال چیزی با طول دادن [کش دادن] دانسته و
▫️حسن جبل آن را امتدادی به سمت پایین با حفظ اتصال قلمداد نموده است.
▪️پرکاربردترین کلمه از این ماده در قرآن کلمه «سبیل» است که به صورت «سُبُل» جمع بسته میشود.
ابن فارس وجه تسمیه راه به «سبیل» را این میداند که یک نحوه امتداد در آن هست؛ و
راغب معنای «سبیل» را راهی میداند که در آن یک نحوه سهولت باشد؛ و
در همین راستا مرحوم مصطفوی نیز سبیل را آنچه امتداد و ارسال دارد و از نقطهای آغاز میشود دانسته و
🔸 فرق کلمه «سبیل» را با کلماتی همچون طریق و صراط در این میداند که
▫️ سبیل راههای سهل و طبیعیای است که شخص را به مقصد و نقطه معینی میرساند؛ اما
▫️«طریق» که از ماده «طرق» (به معنای کوبیدن و ضربه زدن) گرفته شده، راهی است که پیمودن آن نیازمند تلاش و زحمت است؛ و
▫️«صراط» به معنای راه گسترده و واضح است؛
▪️البته عسگری اگرچه در این زمینه که «طریق» اقتضای سهولت ندارد با وی همنظر است، اما صراط را به معنای راه سهل و آسان میداند؛ و سبیل را معنای عامی میدانند که بر طریق و غیرطریق اطلاق میشود.
▪️با اینکه کلمه «سبیلة» هم برای مونث «سبیل» در عربی وجود دارد، اما کلمه «سبیل» از کلماتی است که هم به صورت مذکر: «وَ إِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الرُّشْدِ لا يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا وَ إِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا « (اعراف/۴۶) و هم به صورت مونث «قُلْ هذِهِ سَبِيلِي أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصِيرَةٍ» (یوسف/۱۰۸) به کار میرود؛ وحتی برخی بر این باورند که کاربرد مونث آن شایعتر است.
▪️سبیل برای هر چیزی که وسیله رسیدن به چیزی (خوب یا بد) بشود به کار میرود؛ و هم به مقصد و هدف اضافه میشود (ادْعُ إِلى سَبِيلِ رَبِّكَ،؛ نحل/ ۱۲۵) هم به کسی که افراد را در مسیر حرکت میدهد (قُلْ هذِهِ سَبِيلِي؛ يوسف/۱۰۸) و هم به کسانی که آن راه را میپیمایند (لِتَسْتَبِينَ سَبِيلُ الْمُجْرِمِينَ،؛ أنعام/۵۵؛ وَ لا تَتَّبِعْ سَبيلَ الْمُفْسِدينَ، اعراف/۱۴۲)، و هم به کارکردی که خود آن راه میتواند داشته باشد، مانند: «وَ ما أَهْديكُم إِلَّا سَبِيلَ الرَّشادِ» (غافر/۲۹) «يَهْدي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ» (مائده/۱۶)؛ و بقدری این معنای «وسیله» بودن گاه در آن پررنگ است که برخی یکی از معانی این کلمه را سبب و آنچه مایه وصول است معرفی کرده و کاربردش در آیه «يا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا» را از این باب دانستهاند.
@yekaye
👇ادامه مطلب👇
ادامه توضیح «سبیل»
▪️برخی بر این باورند که وقتی این کلمه بدون اضافه و به صورت مطلق میآید اسم جنس و لذا مختص به راه حق است؛ مانند: «لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ» (لزخرف/۳۷)، «ثُمَّ السَّبِيلَ يَسَّرَهُ» (عبس/۲۰)؛ و واضح است که منظورشان از اضافه، شامل مواردی نیز میشود که این اضافه با حرف جر «الی» انجام میشود: «إِلى ذِي الْعَرْشِ سَبِيلًا» (إسراء/۴۲).
▪️اما به نظر میرسد این ادعا قابل مناقشه است؛
▫️اولا مواردی همانند: «ما عَلَى الْمُحْسِنينَ مِنْ سَبيلٍ» (توبه/۹۱)؛ «فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلى خُرُوجٍ مِنْ سَبيلٍ» (غافر/۱۱)، «وَ لَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولئِكَ ما عَلَيْهِمْ مِنْ سَبيل؛ إِنَّمَا السَّبيلُ عَلَى الَّذينَ يَظْلِمُونَ النَّاس» (شوری/۴۱-۴۲)، «وَ تَرَى الظَّالِمينَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ يَقُولُونَ هَلْ إِلى مَرَدٍّ مِنْ سَبيل» (شوری/۴۴)؛
▫️مگر اینکه چنین توجیه کنند که «ال» در «السبیل» آیه ۴۲ سوره شوری هم الف و لام عهد است نه جنس، و در بقیه موارد هم، یا کلمه «سبیل» به صورت مجازی به کار رفته یا لااقل حرف تنوین آن دلالت بر محذوف دارد.
▫️ثانیا خود اینکه اسم جنس لزوما دلالت بر سبیل حق داشته باشد نیز محل مناقشه است؛ چنانکه زبیدی توضیح داده که در آیه «وَ عَلَى اللَّهِ قَصْدُ السَّبِيلِ وَ مِنْها جائِرٌ» (نحل/۹) واضح است که کلمه سبیل در معنای اسم جنس به کار رفته، و اتفاقا به همین جهت شامل راه انحرافی هم شده است.
🔖جلسه ۱۰۸۰ https://yekaye.ir/al-hujurat-49-15-1/
@yekaye
🔹يَسَّرَهُ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «یسر» در اصل بر دو معنا دلالت دارد؛ یکی بر معنای گشایش و سبکی؛ و دیگری بر عضوی از اعضای بدن (دست چپ) [و یا سمت چپ]، که البته در معنای دوم در قرآن کریم ظاهرا به کار نرفته است.
▪️«یُسر» به معنای آسانی و در مقابل «عُسر» (سختی) است «سَيَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ يُسْراً» (طلاق/۷)، و «يُسْرَى» هم میتواند به معنای مصدری (سهل و آسان) باشد و هم ممکن است مونث «أیسر» (افعل التفضیل به معنای سادهتر یا سادهترین) باشد.
▪️کلمه «يَسِيرُ» هم در دو معنا به کار میرود: یکی در معنای سهل و آسان (كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيراً؛ أحزاب/۳۰) و مترادف با کلمه «مَيْسُور» (فَقُلْ لَهُمْ قَوْلًا مَيْسُوراً؛ إسراء/۲۸)، و دوم در معنای «مقدار کم و اندک» (وَ ما تَلَبَّثُوا بِها إِلَّا يَسِيراً؛ أحزاب/۱۴).
▪️«يَسَار» [که گاه به صورت «يِسَار» هم تلفظ میشود] (چپ) نقطه مقابل «يمين» (راست) است و البته هم کلمه «يَسَار» و هم کلمه «مَيْسَرَة» به معنای غنا و بینیازی هم به کار میرود (فَنَظِرَةٌ إِلى مَيْسَرَةٍ؛ بقرة/۲۸۰)، و «مَيْسِر» (بقره/۲۱۹) به معنای «قمار» است و در وجه تسمیهاش گفتهاند چون گویی راهی سهل و آسان برای پولدار شدن است.
🔖جلسه ۵۶۷ http://yekaye.ir/al-lail-92-7/
@yekaye
🔹السَّبِيلَ يَسَّرَهُ
به لحاظ نحوی این عبارت را چند گونه تحلیل کردهاند:
🌴الف. نصب کلمه «سبیل» از باب اشتغال است؛ یعنی فعل مقدری در کار است که فعل «یسر» که در ادامه آمده آن را تفسیر میکند، که در این صورت ترجمه دقیق آیه «سپس راه را آسانش کرد» میشود، که کلمه «له» [= للانسان] در تقدیر است یعن معنا این است که: «سپس راه را برای انسان آسانش کرد»
📚مجمع البيان، ج10، ص663 ؛ تفسير كنز الدقائق، ج14، ص136 ؛ إعراب القرآن و بيانه، ج10، ص385
🌴ب. «سبیل» ظرف باشد؛ و ضمیر «ه» به انسان برگردد که منصوب به نزع خافض باشد؛ یعنی در اصل کلام چنین بوده است: «ثم یسر للانسان السبیل»
📚إعراب القرآن و بيانه، ج10، ص385
🌴ج. سبیل مفعول دوم برای «یسر» باشد و مرجع ضمیر «ه» که مفعول اول است انسان باشد؛یعنی «یسر الانسان للسبیل» که به معنای هدایت کردن انسان به آن راه باشد
📚ابوالبقاءبه نقل إعراب القرآن و بيانه، ج10، ص385
@yekaye
☀️۱) در حدیث «۲.الف» ذیل آیه ۱۷، روایتی از امام باقر ع گذشت که این آیات را بر امیرالمومنین ع تطبیق میداد.
امام ع در ادامه آن فرمودند:
«سپس راه را برایش آسان کرد» یعنی راه هدایت را ...
📚تفسير القمي، ج2، ص406؛ مختصر البصائر، ص163؛ تأويل الآيات الظاهرة، ص740
أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي نَصْرٍ [أَبِي بَصِيرٍ] عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ أَبِي أُسَامَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: ...
«ثُمَّ السَّبِيلَ يَسَّرَهُ» يَعْنِي سَبِيلَ الْهُدَى ...
✅فرازهای بعدی این حدیث امام باقر ع ضمن آیات بعد خواهد آمد. (این حدیث با طول و تفصیل بیشتری ذیل آیه ۱۷ و به عنوان حدیث «۲.ب» گذشت)
@yekaye