یک آیه در روز
. ۱۱۰۵) 📖 مِنْ نُطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ 📖 ترجمه 💢از نطفهای او را آفرید سپس آن را مقدر فرمود
☀️۶) از امیرالمومنین ع روایت شده که فرمودند:
قدر و اندازه هر کس به قدر همت اوست.
📚نهج البلاغة، حکمت 47
وَ قَالَ امیرالمومنین ع:
قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ هِمَّتِه.
@yekaye
یک آیه در روز
. ۱۱۰۵) 📖 مِنْ نُطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ 📖 ترجمه 💢از نطفهای او را آفرید سپس آن را مقدر فرمود
.
6️⃣ «مِنْ أَيِّ شَيْءٍ خَلَقَهُ؛ مِنْ نُطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ»
با اینکه سوال فقط درباره این بود که این انسان از چه آفریده شده است؛ در پاسخ علاوه بر اینکه از نطفه آفریده شده، به اینکه تقدیری در او رقم خورده است اشاره کرد.
این نشان میدهد برای شناخت حقیقت انسان همان طور که باید ابتدای آفرینش وی جدی گرفته شود، تقدیری که در او رقم خورده است نیز جدی گرفته شود؛ و بعید نیست که این تقدیر در متن خود همین نطفه باشد چنانکه در جای دیگر این نطفه را نطفه امشاج (نطفهای که آمیزهای از ظرفیتهای گوناگون است) نامید و فرمود: «إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ نَبْتَليهِ فَجَعَلْناهُ سَميعاً بَصيراً: ما انسان را از نطفهاى اندر آميخته آفريديم تا او را بيازماييم و وى را شنوا و بينا گردانيديم» (انسان/2).
📝نکته #انسانشناسی: #تقدیر_انسان
اساسا نظام آفرینش الهی چنین است که هر چیزی را که آفریده تقدیری در او رقم زده است: «خَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْديراً: همه چيز را آفريده و هر يك را به تناسب حال او اندازه گيرى كرده است» (فرقان/2)؛ و
این بدان معناست که اساسا هر چیزی با قدر و اندازه معینی آفریده شده است: «إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ: ماييم كه هر چيزى را به اندازهای آفريدهايم.» (قمر/49)؛ و در این آیه به اینکه انسان هم از این جهت شبیه سایر مخلوقات است اشاره شده است.
در تلقی عوامانه قبول #تقدیر به معنای #مجبور دانستن است؛ در حالی که در معارف قرآنی اصلا چنین تلازمی نیست؛ بلکه معنای تقدیر، اندازه معینی برای هر چیزی قرار دادن است، که آن چیز در آن حد و اندازه قدرت مانور دارد؛
و به همین مناسبت است که فلاسفه توضیح داده اند که اساسا اختیار داشتن در تقدیر انسان است؛ یعنی قدر و اندازه انسان چنین است که لازمه وجود او اختیار است؛ و اساسا اختیار نداشتن یعنی قدر و اندازه انسان را درست نفهمیدن.
💢به هر حال آنچه مهم است این است که هرمخلوقی باید قدر و اندازه خود را بشناسد تا بتواند حداکثر بهرهبرداری را از امکاناتی که خداوند به او داده است به عمل آورد؛
و نکته بسیار جالب در خصوص انسان این است که این تقدیر انسان یک تقدیر سیال است که در ادبیات دینی از این سیالیت تقدیر انسان با تعبیر #بداء یاد شده است؛ به تعبیر دقیقتر تقدیر نظام آفرینش انسان به گونهای است که در حالی که از ابتدا برای او قدر و اندازه خاصی رقم خورده (که اگر چیزی قدر و اندازهای معین نداشته باشد هیچ گونه تعینی نخواهد داشت)، در عین حال هر چیزی که برای انسان مقدر شده باشد ظرفیت این را دارد که عوض شود و تقدیر جدیدی برای او رقم بخورد (این حقیقت ویژه در وجود آدمی را میتوان #تعین_بالقوه نامید که مهمترین ممیزه انسان از سایر موجودات است و آن را به تفصیل در مقاله «فطرت به مثابه یک نظریه انسانشناختی رقیب برای علوم انسانی مدرن» توضیح دادهام:
https://www.souzanchi.ir/fitrat-human-nature-as-a-competing-humanistic-theory-for-modern-humanities-and-social-sciences/).
🤔اینجاست که احادیثی همچون «قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ هِمَّتِه» (حدیث۶) معنای عمیقتری از آنچه در نگاه بدوی دارند پیدا میکنند:
اینکه قدر و اندازه هر کس به قدر همت اوست، یعنی همت و عزم و افق نگاه هرکس میتواند تقدیر وی را دگرگون سازد و هر انسانی با همت خویش میتواند به برترین افقهای ممکن در عالم برسد.
🤔و از این منظر تعبیر «ثُمَّ السَّبيلَ يَسَّرَهُ» در آیه بعد میتواند دلالتهای سلوکی بسیار جالبی داشته باشد، که ان شاء الله در تدبرهای آن آیه اشاره خواهد شد.
@yekaye
#عبس_19
یک آیه در روز
. ۱۱۰۵) 📖 مِنْ نُطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ 📖 ترجمه 💢از نطفهای او را آفرید سپس آن را مقدر فرمود
🔹السَّبيلَ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «سبل» دلالت بر یک نحوه امتداد و ارسال نهفته است؛ چنانکه کاربرد این ماده در کلماتی مانند سبیل (راه و مسیر)، مُسْبِل (تیر پنجم در شرطبندی تیراندازی)، سَبَلَة (موی انبوه بالای لب؛ که در فارسی «سِبیل» میگویند)، سَبَل (باران)، سبولة (سنبله ذرت و برنج)، أَسْبَلَ (هم به معنای سنبله دادن (أَسْبَلَ الزرع) و هم به معنای آویزان و رها بودن؛ چنانکه در خصوص اسب میگویند: الفرس أَسْبَلَ ذَنَبَهُ؛ ویا زنی که دامنش آویزان و رها باشد میگویند: أَسْبَلَتْ ذيلها) بخوبی این معنا را نشان میدهد؛
و همین نکته هم در تحلیل اغلب علمای لغت مورد توجه قرار گرفته است؛ مثلا
▫️ابن فارس بر این باور است که این ماده در اصل بر ارسال چیزی از بالا به پایین ویا بر امتداد یافتن دلالت دارد؛
▫️مرحوم مصطفوی معنای محوری آن را ارسال چیزی با طول دادن [کش دادن] دانسته و
▫️حسن جبل آن را امتدادی به سمت پایین با حفظ اتصال قلمداد نموده است.
▪️پرکاربردترین کلمه از این ماده در قرآن کلمه «سبیل» است که به صورت «سُبُل» جمع بسته میشود.
ابن فارس وجه تسمیه راه به «سبیل» را این میداند که یک نحوه امتداد در آن هست؛ و
راغب معنای «سبیل» را راهی میداند که در آن یک نحوه سهولت باشد؛ و
در همین راستا مرحوم مصطفوی نیز سبیل را آنچه امتداد و ارسال دارد و از نقطهای آغاز میشود دانسته و
🔸 فرق کلمه «سبیل» را با کلماتی همچون طریق و صراط در این میداند که
▫️ سبیل راههای سهل و طبیعیای است که شخص را به مقصد و نقطه معینی میرساند؛ اما
▫️«طریق» که از ماده «طرق» (به معنای کوبیدن و ضربه زدن) گرفته شده، راهی است که پیمودن آن نیازمند تلاش و زحمت است؛ و
▫️«صراط» به معنای راه گسترده و واضح است؛
▪️البته عسگری اگرچه در این زمینه که «طریق» اقتضای سهولت ندارد با وی همنظر است، اما صراط را به معنای راه سهل و آسان میداند؛ و سبیل را معنای عامی میدانند که بر طریق و غیرطریق اطلاق میشود.
▪️با اینکه کلمه «سبیلة» هم برای مونث «سبیل» در عربی وجود دارد، اما کلمه «سبیل» از کلماتی است که هم به صورت مذکر: «وَ إِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الرُّشْدِ لا يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا وَ إِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا « (اعراف/۴۶) و هم به صورت مونث «قُلْ هذِهِ سَبِيلِي أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصِيرَةٍ» (یوسف/۱۰۸) به کار میرود؛ وحتی برخی بر این باورند که کاربرد مونث آن شایعتر است.
▪️سبیل برای هر چیزی که وسیله رسیدن به چیزی (خوب یا بد) بشود به کار میرود؛ و هم به مقصد و هدف اضافه میشود (ادْعُ إِلى سَبِيلِ رَبِّكَ،؛ نحل/ ۱۲۵) هم به کسی که افراد را در مسیر حرکت میدهد (قُلْ هذِهِ سَبِيلِي؛ يوسف/۱۰۸) و هم به کسانی که آن راه را میپیمایند (لِتَسْتَبِينَ سَبِيلُ الْمُجْرِمِينَ،؛ أنعام/۵۵؛ وَ لا تَتَّبِعْ سَبيلَ الْمُفْسِدينَ، اعراف/۱۴۲)، و هم به کارکردی که خود آن راه میتواند داشته باشد، مانند: «وَ ما أَهْديكُم إِلَّا سَبِيلَ الرَّشادِ» (غافر/۲۹) «يَهْدي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ» (مائده/۱۶)؛ و بقدری این معنای «وسیله» بودن گاه در آن پررنگ است که برخی یکی از معانی این کلمه را سبب و آنچه مایه وصول است معرفی کرده و کاربردش در آیه «يا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا» را از این باب دانستهاند.
@yekaye
👇ادامه مطلب👇
ادامه توضیح «سبیل»
▪️برخی بر این باورند که وقتی این کلمه بدون اضافه و به صورت مطلق میآید اسم جنس و لذا مختص به راه حق است؛ مانند: «لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ» (لزخرف/۳۷)، «ثُمَّ السَّبِيلَ يَسَّرَهُ» (عبس/۲۰)؛ و واضح است که منظورشان از اضافه، شامل مواردی نیز میشود که این اضافه با حرف جر «الی» انجام میشود: «إِلى ذِي الْعَرْشِ سَبِيلًا» (إسراء/۴۲).
▪️اما به نظر میرسد این ادعا قابل مناقشه است؛
▫️اولا مواردی همانند: «ما عَلَى الْمُحْسِنينَ مِنْ سَبيلٍ» (توبه/۹۱)؛ «فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلى خُرُوجٍ مِنْ سَبيلٍ» (غافر/۱۱)، «وَ لَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولئِكَ ما عَلَيْهِمْ مِنْ سَبيل؛ إِنَّمَا السَّبيلُ عَلَى الَّذينَ يَظْلِمُونَ النَّاس» (شوری/۴۱-۴۲)، «وَ تَرَى الظَّالِمينَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ يَقُولُونَ هَلْ إِلى مَرَدٍّ مِنْ سَبيل» (شوری/۴۴)؛
▫️مگر اینکه چنین توجیه کنند که «ال» در «السبیل» آیه ۴۲ سوره شوری هم الف و لام عهد است نه جنس، و در بقیه موارد هم، یا کلمه «سبیل» به صورت مجازی به کار رفته یا لااقل حرف تنوین آن دلالت بر محذوف دارد.
▫️ثانیا خود اینکه اسم جنس لزوما دلالت بر سبیل حق داشته باشد نیز محل مناقشه است؛ چنانکه زبیدی توضیح داده که در آیه «وَ عَلَى اللَّهِ قَصْدُ السَّبِيلِ وَ مِنْها جائِرٌ» (نحل/۹) واضح است که کلمه سبیل در معنای اسم جنس به کار رفته، و اتفاقا به همین جهت شامل راه انحرافی هم شده است.
🔖جلسه ۱۰۸۰ https://yekaye.ir/al-hujurat-49-15-1/
@yekaye
🔹يَسَّرَهُ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «یسر» در اصل بر دو معنا دلالت دارد؛ یکی بر معنای گشایش و سبکی؛ و دیگری بر عضوی از اعضای بدن (دست چپ) [و یا سمت چپ]، که البته در معنای دوم در قرآن کریم ظاهرا به کار نرفته است.
▪️«یُسر» به معنای آسانی و در مقابل «عُسر» (سختی) است «سَيَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ يُسْراً» (طلاق/۷)، و «يُسْرَى» هم میتواند به معنای مصدری (سهل و آسان) باشد و هم ممکن است مونث «أیسر» (افعل التفضیل به معنای سادهتر یا سادهترین) باشد.
▪️کلمه «يَسِيرُ» هم در دو معنا به کار میرود: یکی در معنای سهل و آسان (كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيراً؛ أحزاب/۳۰) و مترادف با کلمه «مَيْسُور» (فَقُلْ لَهُمْ قَوْلًا مَيْسُوراً؛ إسراء/۲۸)، و دوم در معنای «مقدار کم و اندک» (وَ ما تَلَبَّثُوا بِها إِلَّا يَسِيراً؛ أحزاب/۱۴).
▪️«يَسَار» [که گاه به صورت «يِسَار» هم تلفظ میشود] (چپ) نقطه مقابل «يمين» (راست) است و البته هم کلمه «يَسَار» و هم کلمه «مَيْسَرَة» به معنای غنا و بینیازی هم به کار میرود (فَنَظِرَةٌ إِلى مَيْسَرَةٍ؛ بقرة/۲۸۰)، و «مَيْسِر» (بقره/۲۱۹) به معنای «قمار» است و در وجه تسمیهاش گفتهاند چون گویی راهی سهل و آسان برای پولدار شدن است.
🔖جلسه ۵۶۷ http://yekaye.ir/al-lail-92-7/
@yekaye
🔹السَّبِيلَ يَسَّرَهُ
به لحاظ نحوی این عبارت را چند گونه تحلیل کردهاند:
🌴الف. نصب کلمه «سبیل» از باب اشتغال است؛ یعنی فعل مقدری در کار است که فعل «یسر» که در ادامه آمده آن را تفسیر میکند، که در این صورت ترجمه دقیق آیه «سپس راه را آسانش کرد» میشود، که کلمه «له» [= للانسان] در تقدیر است یعن معنا این است که: «سپس راه را برای انسان آسانش کرد»
📚مجمع البيان، ج10، ص663 ؛ تفسير كنز الدقائق، ج14، ص136 ؛ إعراب القرآن و بيانه، ج10، ص385
🌴ب. «سبیل» ظرف باشد؛ و ضمیر «ه» به انسان برگردد که منصوب به نزع خافض باشد؛ یعنی در اصل کلام چنین بوده است: «ثم یسر للانسان السبیل»
📚إعراب القرآن و بيانه، ج10، ص385
🌴ج. سبیل مفعول دوم برای «یسر» باشد و مرجع ضمیر «ه» که مفعول اول است انسان باشد؛یعنی «یسر الانسان للسبیل» که به معنای هدایت کردن انسان به آن راه باشد
📚ابوالبقاءبه نقل إعراب القرآن و بيانه، ج10، ص385
@yekaye
☀️۱) در حدیث «۲.الف» ذیل آیه ۱۷، روایتی از امام باقر ع گذشت که این آیات را بر امیرالمومنین ع تطبیق میداد.
امام ع در ادامه آن فرمودند:
«سپس راه را برایش آسان کرد» یعنی راه هدایت را ...
📚تفسير القمي، ج2، ص406؛ مختصر البصائر، ص163؛ تأويل الآيات الظاهرة، ص740
أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي نَصْرٍ [أَبِي بَصِيرٍ] عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ أَبِي أُسَامَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: ...
«ثُمَّ السَّبِيلَ يَسَّرَهُ» يَعْنِي سَبِيلَ الْهُدَى ...
✅فرازهای بعدی این حدیث امام باقر ع ضمن آیات بعد خواهد آمد. (این حدیث با طول و تفصیل بیشتری ذیل آیه ۱۷ و به عنوان حدیث «۲.ب» گذشت)
@yekaye
☀️۲) ازامام صادق ع روایت شده که فرمودند:
همانا خداوند عز و جل خلایق را آفرید و دانست که به سوی چه چیزی روانند؛ و به آنان امر و نهی کرد؛ پس آنان را به چیزی امر نکرد مگر اینکه برایشان راهی برای انجام آن قرار داد و آنان را از چیزی نهی نکرد مگر اینکه برایشان راهی برای ترک آن قرار داد؛ و البته آنان جز به اذن خداوند نه انجام دهند و نه ترک کنند [یعنی همین انجام دادن یا ترک کردن آنها هم خارج از اذن و سیطره الهی نیست].
📚التوحيد (للصدوق)، ص359
أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عُمَرَ الْيَمَانِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ الْخَلْقَ فَعَلِمَ مَا هُمْ صَائِرُونَ إِلَيْهِ وَ أَمَرَهُمْ وَ نَهَاهُمْ فَمَا أَمَرَهُمْ بِهِ مِنْ شَيْءٍ فَقَدْ جَعَلَ لَهُمُ السَّبِيلَ إِلَى الْأَخْذِ بِهِ وَ مَا نَهَاهُمْ عَنْهُ مِنْ شَيْءٍ فَقَدْ جَعَلَ لَهُمُ السَّبِيلَ إِلَى تَرْكِهِ وَ لَا يَكُونُوا آخِذِينَ وَ لَا تَارِكِينَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّه.
@yekaye
☀️۳) ابوبصیر از امام صادق ع روایت کرده که در مورد آیه «[جهنمیان] گفتند: پروردگارا! شقاوتمان بر ما غلبه کرد» (مومنون/۱۰۶) فرمودند:
با اعمال خودشان شقاوتمند شدند.
📚التوحيد (للصدوق)، ص356
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع:
فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «قالُوا رَبَّنا غَلَبَتْ عَلَيْنا شِقْوَتُنا» قَالَ: بِأَعْمَالِهِمْ شَقُوا.
@yekaye
☀️۴) الف. ابن ابی عمبر از محضر امام کاظم درباره برخی از احادیثی که از رسول الله ص روایت شده بود سوالاتی میپرسد. در فرازی از این گفتگو آمده است:
عرض کردم: معنای این سخن ایشان که فرمود: «هرکس تلاشش را انجام دهد که همانا هرکسی راهش برای آنچه آفریده شده آسان شده است» چیست؟
فرمودند: همانا خداوند عز و جل جن و انس را آفرید تا او را بپرستند؛ و نیافرید تا عصیانش کنند؛ و این همان سخن خداوند است که فرمود: «و جن و انس را نیافریدم مگر برای اینکه مرا بپرستند»؛ پس هرکسی راهش برای آنچه آفریده شده آسان شده است؛ پس وای بر کسی که کوری را بیش از بینایی دوست داشته باشد!
📚التوحيد (للصدوق)، ص356
حَدَّثَنَا الشَّرِيفُ أَبُو عَلِيٍّ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قُتَيْبَةَ النَّيْسَابُورِيُّ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ ع عَنْ مَعْنَى قَوْلِ رَسُولِ اللَّهِ ص ...
قُلْتُ لَهُ: فَمَا مَعْنَى قَوْلِهِ ص «اعْمَلُوا فَكُلٌّ مُيَسَّرٌ لِمَا خُلِقَ لَهُ»؟
فَقَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ لِيَعْبُدُوهُ وَ لَمْ يَخْلُقْهُمْ لِيَعْصُوهُ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ» فَيَسَّرَ كُلَّا لِمَا خُلِقَ لَهُ فَالْوَيْلُ لِمَنِ اسْتَحَبَّ الْعَمَى عَلَى الْهُدَى .
☀️ب. این حدیث نبوی به صورتهای مختلف روایت شده است؛ مثلا در جایی روایت شده که:
پیامبر ص فرمودند: طلب کنید و ملول و خسته نشوید که همانا هرکسی راهش برای آنچه آفریده شده آسان شده است»
📚عوالي اللئالي العزيزية، ج4، ص22
قَالَ النَّبِيُّ ص: اطْلُبُوا وَ لَا تَمَلُّوا فَكُلٌّ مُيَسَّرٌ لِمَا خُلِقَ لَه
📚البته در منابع اهل سنت این حدیث نبوی فراوان روایت شده است (مثلا: صحيح البخاري، ج4،ص1891 ؛ «صحيح مسلم، ج8، ص47 ؛ مسند أبي حنيفة رواية الحصكفي، احادیث ۱۴ و ۱۵ و ۱۶ ) و فضای این روایات به گونهای است که ممکن است خواننده از آنها برداشت جبرگرایانه کند؛ و ظاهرا به همین مناسبت است که ابن ابیعمیر از امام کاظم این سوال را میپرسد و ایشان این گونه پاسخ میدهند.
@yekaye
☀️۵) از امام باقر و امام صادق ع روایت شده که فرمودهاند:
همانا خداوند عز و جل مهربانتر از این است که آفریدههایش را مجبور به گناه کند و سپس بدین خاطر آنها را عذاب نماید؛ و خداوند عزیزتر از آن است که امری را بخواهد و انجام نشود؟
از ایشان سوال شد: مگر بین جبر و قَدَر فاصله و گزینه دیگری هست؟
فرمودند: بله، گستردهتر از ما بین آسمان و زمین.
📚التوحيد (للصدوق)، ص360
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ السَّعْدَآبَادِيُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ غَيْرِ وَاحِدٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ وَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالا:
إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْحَمُ بِخَلْقِهِ مِنْ أَنْ يُجْبِرَ خَلْقَهُ عَلَى الذُّنُوبِ ثُمَّ يُعَذِّبَهُمْ عَلَيْهَا وَ اللَّهُ أَعَزُّ مِنْ أَنْ يُرِيدَ أَمْراً فَلَا يَكُونَ.
قَالَ: فَسُئِلَا ع هَلْ بَيْنَ الْجَبْرِ وَ الْقَدَرِ مَنْزِلَةٌ ثَالِثَةٌ؟
قَالا: نَعَمْ أَوْسَعُ مِمَّا بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ .
@yekaye
☀️۶) الف. از امام صادق ع روایت شده است که فرمودند:
مردم در مساله [قضا و] قدر سه دستهاند:
کسی که گمان میکند خداوند عز و جل مردم را بر گناهان مجبور کرده است؛ که این به خداوند در حکمش ظلم کرده و کافر است؛ و
کسی که گمان میکند امور مردم کاملا به خودشان وانهاده شده؛ که این خداوند را در سلطنتش متزلزل نموده و کافر است؛
و کسی که گمان میکند که خداوند آنچه مردم تحملش را دارند بر آنان تکلیف کرده و بر آنان چیزی را که تحملش را ندارند تکلیف نکرده است، و هنگامی که خوبی کند خدا را شکر کند و هنگامی که بدی کند به درگاه خداوند استغفار نماید؛ چنین کسی انسان مسلمان بالغ است.
📚التوحيد (للصدوق)، ص360-361
حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْوَرَّاقُ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرِ بْنِ بُطَّةَ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ وَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَبْدِ الْعَزِيزِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى الْجُهَنِيِّ عَنْ حَرِيزِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
إِنَّ النَّاسَ فِي الْقَدَرِ عَلَى ثَلَاثَةِ أَوْجُهٍ:
رَجُلٌ يَزْعُمُ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَجْبَرَ النَّاسَ عَلَى الْمَعَاصِي فَهَذَا قَدْ ظَلَمَ اللَّهَ فِي حُكْمِهِ فَهُوَ كَافِرٌ؛
وَ رَجُلٌ يَزْعُمُ أَنَّ الْأَمْرَ مُفَوَّضٌ إِلَيْهِمْ فَهَذَا قَدْ أَوْهَنَ اللَّهَ فِي سُلْطَانِهِ فَهُوَ كَافِرٌ؛
وَ رَجُلٌ يَزْعُمُ أَنَّ اللَّهَ كَلَّفَ الْعِبَادَ مَا يُطِيقُونَ وَ لَمْ يُكَلِّفْهُمْ مَا لَا يُطِيقُونَ وَ إِذَا أَحْسَنَ حَمِدَ اللَّهَ وَ إِذَا أَسَاءَ اسْتَغْفَرَ اللَّهَ فَهَذَا مُسْلِمٌ بَالِغٌ.
☀️ب. از امام صادق ع روایت شده که فرمودند:
نه جبری در کار است و نه تفویضی [تفویض= وانهادن کارها به خود انسانها]، بلکه امری بین دو این دو امر است.
گفتم: و چه امر بین این دو امر است؟
فرمود: مَثَل آن مثل کسی است که میبینی دارد گناه میکند و او را نهی میکنی ولی رهایش میکنی که وی آن گناهش را انجام دهد؛ و هیچکس، از این جهت که وی سخن تو را نپذیرفت و او را به حال خود رها کردی، نمیتواند بگوید که تو به وی دستور دادی که گناه بکند.
📚التوحيد (للصدوق)، ص362
حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِمْرَانَ الدَّقَّاقُ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْكُوفِيُّ عَنْ خُنَيْسِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى الْخَزَّازِ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
لَا جَبْرَ وَ لَا تَفْوِيضَ وَ لَكِنْ أَمْرٌ بَيْنَ أَمْرَيْنِ قَالَ قُلْتُ وَ مَا أَمْرٌ بَيْنَ أَمْرَيْنِ قَالَ مَثَلُ ذَلِكَ مَثَلُ رَجُلٍ رَأَيْتَهُ عَلَى مَعْصِيَةٍ فَنَهَيْتَهُ فَلَمْ يَنْتَهِ فَتَرَكْتَهُ فَفَعَلَ تِلْكَ الْمَعْصِيَةَ فَلَيْسَ حَيْثُ لَمْ يَقْبَلْ مِنْكَ فَتَرَكْتَهُ أَنْتَ الَّذِي أَمَرْتَهُ بِالْمَعْصِيَة.
@yekaye
☀️۷) الف. جابر بن یزید جعفی میگوید: از امام باقر ع درباره معنای «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللهِ: هیچ تحول و قوتی نیست مگر به وسیله خدا» پرسیدم فرمودند:
معنایش این است که هیچ تحول [= رویگردانی] ای از معصیت خداوند نداریم مگر به یاری خداوند؛ و هیچ قدرتی بر انجام طاعت خداوند نداریم مگر به توفیق خداوند عز و جل.
📚التوحيد (للصدوق)، ص: 242
📚 معاني الأخبار، ص: 22
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ الْقَطَّانُ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ السُّكَّرِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ زَكَرِيَّا الْبَصْرِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَارَةَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ الْجُعْفِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْبَاقِرِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ مَعْنَى لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ؟
فَقَالَ: مَعْنَاهُ لَا حَوْلَ لَنَا عَنْ مَعْصِيَةِ اللَّهِ إِلَّا بِعَوْنِ اللَّهِ، وَ لَا قُوَّةَ لَنَا عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ إِلَّا بِتَوْفِيقِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.
☀️ب. روایت شده که وقتی از امیرالمومنین ع درباره معنای «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللهِ: هیچ تحول و قوتی نیست مگر به وسیله خدا» سوال شد فرمودند:
همانا ما همراه با خدا مالک و صاحب اختیار چیزی نیستیم؛ و مالک چیزی نیستیم مگر آنچه ما را مالک و صاحب اختیار آن کرد؛ پس هرگاه ما را مالک چیزی کرد که خود او ملکیت بیشتری بر آن دارد مکلف میشویم؛ و هرگاه که آن را از ما گرفت تکلیفش را از ما برمیدارد.
📚نهج البلاغه، حکمت۴۰۴
قَالَ امیرالمومنین ع وَ قَدْ سُئِلَ عَنْ مَعْنَى قَوْلِهِمْ «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ»:
إِنَّا لَا نَمْلِكُ مَعَ اللَّهِ شَيْئاً وَ لَا نَمْلِكُ إِلَّا مَا مَلَّكَنَا، فَمَتَى مَلَّكَنَا مَا هُوَ أَمْلَكُ بِهِ مِنَّا كَلَّفَنَا، وَ مَتَى أَخَذَهُ مِنَّا وَضَعَ تَكْلِيفَهُ عَنَّا.
@yekaye
☀️۸) از امام صادق ع روایت شده است که فرمودند:
آنچه را که خداوند علمش را بر بندگان پوشیده داشته است، [انجامش] از عهده آنان برداشته شده است.
التوحيد (للصدوق)، ص413
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى الْعَطَّارُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ زَكَرِيَّا بْنِ يَحْيَى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
مَا حَجَبَ اللَّهُ عِلْمَهُ عَنِ الْعِبَادِ فَهُوَ مَوْضُوعٌ عَنْهُمْ.
@yekaye
☀️۹) الف. از امام صادق ع روایت شده است که فرمودند:
کسی که بدانچه بداند عمل کند از آنچه نداند کفایت شود.
📚التوحيد (للصدوق)، ص416؛ ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص133
حَدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَصْبَهَانِيِّ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ دَاوُدَ الْمِنْقَرِيِّ عَنْ حَفْصِ بْنِ غِيَاثٍ النَّخَعِيِّ الْقَاضِي قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع:
مَنْ عَمِلَ بِمَا عَلِمَ كُفِيَ مَا لَمْ يَعْلَمْ.
☀️ب. از پیامبر اکرم ص روایت شده است:
کسی که بدانچه بداند عمل کند خداوند علم آنچه نمی داند را نزد به وی به ارث گذارد.
📚الفصول المختارة، ص107
قَال النَّبِيّ ص:
مَنْ عَمِلَ بِمَا يَعْلَمُ وَرَّثَهُ اللَّهُ عِلْمَ مَا لَمْ يَعْلَمْ.
☀️ج. از امام باقر ع روایت شده است:
کسی که بدانچه میداند عمل کند خداوند متعال آنچه نمیداند را به وی تعلیم دهد.
📚نزهة الناظر و تنبيه الخاطر، ص102؛ أعلام الدين في صفات المؤمنين، ص301
قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ:
مَنْ عَمِلَ بِمَا يَعْلَمُ، عَلَّمَهُ اللَّهُ تَعَالَى مَا لَمْ يَعْلَم.
@yekaye
☀️۱۰) الف و ب. با سندهای مختلف روایت شده که امام صادق فرمودند:
همانا خداوند عز و جل بر مردم بر اساس آنچه بدانها داده و بدانها شناسانده احتجاج میکند.
📚التوحيد (للصدوق)، ص410-411
☀️ج. همین حدیث با سندی دیگر و با طول و تفصیل بیشتری چنین از ایشان روایت شده است که:
حمزه بن طیار میگوید امام صادق ع به من فرمود: بنویس: و چنین املاء کرد:
همانا دیدگاه ما این است که خداوند عز و جل بر مردم بر اساس آنچه بدانها داده و بدانها شناسانده احتجاج میکند. سپ پیامبری به سوی ایشان فرستاد و کتابی بر ایشان نازل فرمود و در آن امر و نهیای کرد؛ پس در آن به نماز و روزه امر کرد؛ و در عین حال کاری کرد که پیامبرش ص در وقت نمازش خواب بماند و فرمود: من تو را خواباندم و بیدارت کردم، پس برو و نماز [قضا] بجا آور تا بدانند که وقتی چنین چیزی برایشان رخ داد چه کنند و چنین نشود که گمان کنند که اگر کسی از نمازش خواب ماند دیگر هلاک شده است؛ و همین طور روزه، من تو را مریض میکنم و سالم میگردانم و هنگامی که شفایت دادم قضای آن را بجا آور.
سپس امام صادق ع فرمود: و این چنین است که وقتی به همه اشیاء بنگری احدی را نمییابی که در مضیقه باشد [= راهی برای خروجش از مضیقه قرار داده نشده باشد] و برای خداوند علیه او حجتی هست و او را در این خصوص مشیتی است؛ و نمیگویم که آنان [صرفا] آنچه خودشان خواستند انجام دادند [و از مشیت خداوند خارج شدند].
سپس فرمود: همانا خداوند هدایت میکند و گمراه میگرداند؛ و فرمود: بدانان امری داده نشد مگر اینکه کمتر از حد و توان آنان بود و هرچه که مردم بدان امر شدهاند توان آن را دارند و هر چیزی که توانش را نداشته باشند از عهده آنان برداشته شده است؛ ولی در اکثر مردم خیری نیست.
سپس فرمودند: «بر ضعیفان و بيماران و كسانى كه چيزى پيدا نمىكنند كه هزينه كنند حرجى نيست اگر براى خدا و رسولش خيرخواهى كنند» (توبه/۹۱) پس از عهده آنان برداشته شد؛ «بر نيكوكاران هيچ راهى [براى مؤاخذه و عقاب] نيست و خداوند بسيار آمرزنده و رحیم است. و نه بر كسانى كه چون به نزد تو آمدند كه آنها را سوار [مركبى برای جهاد] كنى» (توبه/91-۹۲) پس از عهده آنان برداشته شد زیرا ندارند.
📚التوحيد (للصدوق)، ص413
@yekaye
👇سند و متن احادیث👇
متن احادیث بند 10
☀️الف. حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَبَانٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنِ ابْنِ الطَّيَّارِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ احْتَجَّ عَلَى النَّاسِ بِمَا آتَاهُمْ وَ مَا عَرَّفَهُمُ.
📚التوحيد (للصدوق)، ص410
☀️ب. حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ مَاجِيلَوَيْهِ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ عَمِّهِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي الْقَاسِمِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ ثَعْلَبَةَ بْنِ مَيْمُونٍ عَنْ حَمْزَةَ بْنِ الطَّيَّارِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ احْتَجَّ عَلَى النَّاسِ بِمَا آتَاهُمْ وَ مَا عَرَّفَهُمْ .
📚التوحيد (للصدوق)، ص411
☀️ج. حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيِّ ره عَنِ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبَانٍ الْأَحْمَرِ عَنْ حَمْزَةَ بْنِ الطَّيَّارِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ لِي: اكْتُبْ! فَأَمْلَى عَلَيَّ:
إِنَّ مِنْ قَوْلِنَا إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَحْتَجُّ عَلَى الْعِبَادِ بِمَا آتَاهُمْ وَ مَا عَرَّفَهُمْ، ثُمَّ أَرْسَلَ إِلَيْهِمْ رَسُولًا وَ أَنْزَلَ عَلَيْهِ الْكِتَابَ، فَأَمَرَ فِيهِ وَ نَهَى. أَمَرَ فِيهِ بِالصَّلَاةِ وَ الصَّوْمِ، فَأَنَامَ رَسُولَ اللَّهِ ص عَنِ الصَّلَاةِ، فَقَالَ: أَنَا أُنِيمُكَ وَ أَنَا أُوقِظُكَ فَاذْهَبْ فَصَلِّ لِيَعْلَمُوا إِذَا أَصَابَهُمْ ذَلِكَ كَيْفَ يَصْنَعُونَ، لَيْسَ كَمَا يَقُولُونَ إِذَا نَامَ عَنْهَا هَلَكَ؛ وَ كَذَلِكَ الصِّيَامُ أَنَا أُمْرِضُكَ وَ أَنَا أُصَحِّحُكَ فَإِذَا شَفَيْتُكَ فَاقْضِهِ.
ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: وَ كَذَلِكَ إِذَا نَظَرْتَ إِلَى جَمِيعِ الْأَشْيَاءِ لَمْ تَجِدْ أَحَداً فِي ضِيقٍ وَ لَمْ تَجِدْ أَحَداً إِلَّا وَ لِلَّهِ عَلَيْهِ الْحُجَّةُ وَ لَهُ فِيهِ الْمَشِيَّةُ وَ لَا أَقُولُ إِنَّهُمْ مَا شَاءُوا صَنَعُوا.
ثُمَّ قَالَ: إِنَّ اللَّهَ يَهْدِي وَ يُضِلُّ. وَ قَالَ: وَ مَا أُمِرُوا إِلَّا بِدُونِ سَعَتِهِمْ وَ كُلُّ شَيْءٍ أُمِرَ النَّاسُ بِهِ فَهُمْ يَسَعُونَ لَهُ وَ كُلُّ شَيْءٍ لَا يَسَعُونَ لَهُ فَهُوَ مَوْضُوعٌ عَنْهُمْ وَ لَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا خَيْرَ فِيهِمْ.
ثُمَّ قَالَ: «لَيْسَ عَلَى الضُّعَفاءِ وَ لا عَلَى الْمَرْضى وَ لا عَلَى الَّذِينَ لا يَجِدُونَ ما يُنْفِقُونَ حَرَجٌ إِذا نَصَحُوا لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ» فَوَضَعَ عَنْهُمْ «ما عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِنْ سَبِيلٍ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ. وَ لا عَلَى الَّذِينَ إِذا ما أَتَوْكَ لِتَحْمِلَهُمْ» الْآيَةَ؛ فَوَضَعَ عَنْهُمْ لِأَنَّهُمْ لَا يَجِدُونَ.
📚التوحيد (للصدوق)، ص413
@yekaye
☀️۱۱) الف. از امام صادق ع روایت شده است:
همسر عثمان بن مظعون نزد رسول الله ص رفت و گفت: یا رسول الله! عثمان روز روزه میگیرد و شب به قیام برای عبادت برمیخیزد [کنایه از اینکه شب و روزش فقط به عبادت مشغول است و کاری به کار ما ندارد].
رسول الله خشمگین برخاستند تا نزد عثمان بن مظعون رسیدند و دیدند که در حال نماز است. عثمان بن مظعون چون متوجه آمدن رسول الله ص شد سریع نمازش را تمام کرد.
پیامبر ص فرمود: عثمان! خداوند متعال مرا بر اساس رهبانیت مبعوث نفرمود؛بلکه مرا بر اساس دین حنیف سهله سمحه [دینی همراه با تساهل و تسامح] مبعوث فرمود: من روزه میگیرم و نماز میخوانم؛ و در عین حال با خانوادهام همبستر میشوم. پس هرکس فطرت مرا دوست دارد به سنت من عمل نماید و نکاح، سنت من است.
📚الكافي، ج5، ص494
☀️ب. این واقعه در منابع اهل سنت چنین روایت شده است:
یکبار رسول الله ص از مقابل منزل عثمان بن مظعون میگذشت همسر وی را در حالتی ژولیده دید. از او پرسید: تو را چه شده است؛ آیا عثمان نگاهت نمیکند؟!
گفت: خیر! از فلان زمان تاکنون در بسترم نخوابیده است و مدتهاست که روزها روزه میگیرد و چیزی نمیخورد.
فرمود: به او بگو نزد من بیاید.
او نزد عثمان بن مظعون رفت و به وی اطلاع داد و وی سراغ پیامبر ص آمد و ایشان را در مسجد دید. نزد ایشان نشست اما ایشان از او روگرداندند. وی به گریه افتاد و گفت: آیا مطلب بدی درباره من شنیدهاید؟
فرمود: تو همان کسی هستی که هر روز روزه میگیری و هر شب به بعادت میایستی و به بستر نمیروی؟
گفت: بله؛ به امید رسیدن به مراتب بالایی از خوبی چنین میکنم.
فرمود: همانا چشم تو سهمی دارد؛ و بدنت سهمی دارد؛ و همسرت سهمی دارد؛پس روزه بگیر؛ اما گاهی هم غذا بخور؛ بخواب و البته گاه [برای عبادت] قیام کن؛ و سراغ همسرت هم برو. همانا من گاهی روزه میگیرم و گاه افطار میکنم؛ گاهی میخوابم و گاه قیام میکنم؛ سراغ همسرانم میروم؛پس هرکس سنت مرا رعایت کند هدایت شود و هرکس آن را ترک کند گمراه شود. هر عملی یک حالت نشار و رغبت دارد و برای هر حالت نشاط و رغبتی یک حالت سستی و رخوتی هست؛ پس اگر آن سستی و رخوت به غفلت [ترک عمل] منجر شود شخص به هلاکت میافتد؛ ولی اگر آن حالتی که غفلت غلبه دارد در حد واجب بسنده شود به صاحبش ضرری نمیرسد؛ پس آن مقداری عمل کند که طاقتش را داری؛ و همانا من بر دین حنیف سمحه [دارای تسامح] مبعوث شدهام؛ پس عبادت پروردگارت را بر خود سنگین مکن که نمیدانی چه اندازه طول عمرت چقدر است!
📚المعجم الكبير (للطبراني) ج8، ص222
📚این واقعه در المعجم الكبير (للطبراني)، ج8، ص170 با اندک تفاوتی در تعابیر نیز آمده است.
☀️ج. در همین راستا واقعه دیگری نیز در منابع اهل سنت آمده است بدین بیان که:
ابوامامه میگوید: در یکی از جنگها همراه با رسول الله در راه بودیم که در راه، یکی از همراهان ما به غاری رسید که در آن آبی بود و با خود گفت: من دیگر اینجا ساکن خواهم شد؛ از آب اینجا مینوشم و از گیاهان و حبوباتی که اطراف اینجا روییده تغذیه میکنم و از دنیا کناره میگیرم. سپس با خود گفت بهتر است سراغ رسول الله ص بروم و این را برایشان بگویم و اگر اجازه داد چنین کنم وگرنه چنین نکنم.
پس سراغ رسول الله ص آمد و گفت: ای پیامبر خدا ص! من غاری یافتم که در آنجا در حد نیاز من آب و حبوبات یافت میشد؛ با خود گفتم که اینجا بمانم و از دنیا کنارهگیری کنم.
پیامبر ص فرمود: من بر اساس یهودیت یا نصرانیت مبعوث نشدهام؛ بلکه بر اساس دین حنیف سمحه [=دارای تسامح] مبعوث شدهام؛ به کسی که جان محمد ص به دست اوست سوگند قدم برداشتنی در صبح یا شام در راه خدا از دنیا و آنچه در آن است بهتر است؛ و یک نفر از شما در صف بایستد* برایش بهتر از شصت سال نمازش است.
✳️*پینوشت:
مقصود از ایستادن در صف، میتواند صف نماز جماعت باشد؛ و میتواند کنایه از شرکت در جهاد با دشمنان خدا و حضور در صف مجاهدین باشد.
📚مسند أحمد، ج36، ص623-624؛ المعجم الكبير (للطبراني)، ج8، ص216
✅نکته:
با اینکه تعبیر اینکه پیامبر فرموده باشد من بر شریعت سمحه سهله مبعوث شدهام بسیار شایع است و در بسیاری از کتب لغت قدیمی، تعبیر «بعثت بالحَنِيفِيَّةِ السَّمْحَة السَّهْلَة» به عنوان حدیث نبوی یافت میشود (مثلا: الفائق في غريب الحديث، ج2، ص93؛ النهاية، ج1، ص451؛ لسان العرب، ج9، ص58؛ مجمع البحرين، ج5، ص41؛ تاج العروس، ج12، ص152) اما غیر از همان حدیث کافی در منابع حدیثی شیعه و سنی حدیث دیگری از پیامبر که این دو کلمه را با هم داشته باشد یافت نشد.
البته:
@yekaye
سند و متن احادیث فوق
👇ادامه مطلب👇
ادامه احادیث بند ۱۱
☀️د. در منابع شیعه یک حدیث بدون سند از پیامبر اکرم ص یافت شد که ایشان فرمودهاند:
من بر اساس دین حنیف سمحه سهلهای که سفید و نورانی است به سوی شما مبعوث شدهام.
📚بحار الأنوار، ج30، ص548
و در منابع اهل سنت این مطلب از جانب پیامبر فقط با عبارت «دین حنیف سمحه» بارها و بارها آمده است؛
مثلا:
☀️ه. از عایشه نقل شده که یکبار رسول الله ص فرمود:
یهود میداند که در دین ما گشایش هست؛ همانا من با دین حنیف سمحهای [= دارای تسامح] فرستاده شدهام.
📚مسند أحمد، ج41، ص349؛ ج۴۳، ص۱۱۵
☀️و. از ابن عباس روایت شده که به رسول الله ص گفته شد: چه دینی نزد خداوند محبوبتر است؟ [در نقل دیگر: کدام اسلام برتر است]؟
فرمودند: حنیف سمحه [= دارای تسامح].
📚مسند أحمد، ج4، ص17
📚المعجم الكبير (للطبراني) ج11، ص227؛
📚 المعجم الأوسط، ج1، ص300
☀️ز. روایت شده است که از امیرالمومنین ع سوال شد:
آیا وضو گرفتن با آبی که جماعتی از مسلمین با آن وضو گرفتهاند [مثلا حوضی که عدهای از آن آب وضو میگیرند] برای شما دوستداشتنیتر است یا وضو گرفتن از یک تنگ سفیدی که درش هم پوشیده است [کنایه از ظرف بسیار تمیز و بهداشتی]؟
فرمودند: خیر؛ بلکه از همان آبی که جماعتی از مسلمین با آن وضو گرفتهاند؛ همانا محبوبترین دین شما نزد خداوند دین حنیفی است که سمحه و سهله باشد.
📚من لا يحضره الفقيه، ج1، ص: 12
📝نکتهای درباره #تسامح و #تساهل دینی:
روایات فوق بخوبی نشان میدهد مقصود از دین #سمحه و #سهله یا #تسامح و #تساهل در دین، اصلا بیقیدی و هر کاری را هر طوری انجام دادن نیست؛ بلکه این تعبیر در مقابل کسانی که انجام وظایف دینی را به نحوی سختگیرانه و فوق روالهای متعارف پیگیری میکردند آمده؛ و مقصود از آنکه بنای دین بر آسان گرفتن است، این است که اعمال شریعت را به نحو متعارف و عادی باید انجام داد؛ نه اینکه انجام ندادن وظایف شریعت چندان مهم نباشد! و به بهانه تساهل و تسامح، بیقیدی و بیاعتنایی به واجبات دینی ترویج شود.
@yekaye
👇سند و متن احادیث فوق👇