🔹ثمر
قبلا بیان شد که
▪️ماده «ثمر» در اصل به معنای هر چیزی است که از چیز دیگری زاده شود و به دست آید.
برخی کلمه «ثَمَر» را به معنای «میوه، بار درخت» دانستهاند که واحد آن «ثمرة» (رُزِقُوا مِنْها مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقاً؛ بقره/۲۵) و جمع آن «ثمرات» (فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً؛ بقره/۲۲)، و «ثِمار» است و تدریجا در مورد هر نفعی که از چیزی به دست آید اطلاق شده است، چنانکه حتی در امور معنوی (ثمره علم، ثمره ایمان و …) هم به کار میرود.
🔖جلسه ۶۱۵ http://yekaye.ir/al-kahf-18-34/
📖اختلاف قرائت
▪️این عبارت در اغلب قرائتها به همین صورت « مِنْ ثَمَرِهِ» قرائت شده است؛ اما
▪️در قرائت حمزه و کسائی (از قراء کوفه) و برخی قرائات غیر مشهور (مانند قرائت طلحه و ابنوثاب) به صورت «مِنْ ثُمُرِهِ» قرائت شده، که اگر کلمه «ثَمَر» را اسم جنس بدانیم (که هم در مورد مفرد و هم در مورد جمع به کار میرود) کلمه «ثُمُرِ» اساساً جمعِ «ثمار» است؛
▪️و البته در قرائت اعمش به صورت «ثُمْر» قرائت شده، که حالت مخفف «ثُمُر» میباشد.
📚(البحر المحيط، ج9، ص64)
🔹مِنْ ثَمَرِهِ
اگر ضمیر در «ثمره» به «جنات» ویا به «عیون» برمیگشت، باید به صورت ضمیر مونث (ها) میآمد و اگر به «نخیل و اعناب» برمیگشت باید به صورت «هما» میآمد؛
اما اینکه به صورت مفرد آمده، احتمالات متعددی را نزد مفسران مطرح کرده است که گفتهاند مرجع ضمیر عبارت است از:
🔹 فعلی که بیان شد به عنوان مصدر لحاظ شده است و ضمیر به آن برمیگردد؛ که در مورد آن که کدام فعل مورد نظر است:
1) برخی گفتهاند فعل «جعلنا ...» مد نظر است؛ یعنی «ثمراتِ قراردادن باغهایی از ...»
📚(الميزان، ج17، ص86) و
2) برخی گفتهاند فعل «فَجّرنا ...» مد نظر است؛ یعنی «ثمرات و فواید جوشش چشمهها»
📚 (البحر المحيط، ج9، ص64)
🔹 «مطلبی که بیان شد»، که این در شعر عرب شواهد متعددی دارد.
📚(البحر المحيط، ج9، ص64؛ الميزان، ج17، ص86 )
🔹 «نخیل»، به عنوان «احد المذکورَین» است
📚(مجمع البيان، ج8، ص661)
🔹 «ماء» [= آب] ، که این به قرینه کلمه «عیون: چشمهها» و به حذف مضاف فهمیده میشود؛ یعنی در اصل بوده «ماء العیون»
📚 (البحر المحيط، ج9، ص64 )
🔹 «خدا»، یعنی ثمری که خدا قرار داد، که این معنا به قرینه عبارت بعدی (آنچه با دستهایشان انجام دادند) میباشد و بر وزان جعلنا و فجّرنا در آیه قبل است؛ و وجه انتقال از حالت متکلم به حالت غیبت از باب صناعت التفات است.
📚(الکشاف، ج4، ص15)
@yekaye
🔹ما عَمِلَتْهُ أَيْديهِمْ
حرف «ما» در این جمله میتواند:
▪️مای نافیه باشد؛ یعنی به دست آنان انجام نشده؛ و آنگاه این جمله عطف به جمله قبل (یأکلوا) و یا حال از «ثمره» است (به این معنا که از ثمره آن بخورند در حالی که آنان در به دست آمدن آن هیچکاره بودند) از این جهت معنایش شبیه معنای آیهای است که میفرماید «أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ» (واقعه/64)
📚(مجمع البيان، ج8، ص660؛ المیزان، ج17، ص78)
▪️مای موصوله باشد و در این صورت، این عبارت عطف به «ثمره» است یعنی «من ثمره و مما عملته ایدیهم: از ثمرهاش و از آنچه از آن که به دستان خود به دست آوردند»؛ آنگاه منظور این است که میوههای مستقیم (مانند خرما و انگور) و فراوردههای مصنوعی آن (مانند سرکه)
📚(تفسير الصافي، ج4، ص253)
و بر اساس قرائتی که ضمیر «ه» حذف میشود؛ این قول به لحاظ نحوی ترجیح دارد.
📚(کنزالدقائق، ج4، ص267)
▪️ مای نکره موصوفه باشد، که باز عطف باشد به «ثمره» اما بدین معنا که «از ثمرهاش و چیزی که به دست خود انجام میدادند» که منظور از اولی اموری است که طبیعت مستقیما در اختیار آنان قرار میداده و دومی اموری است که خودشان تولید میکنند.
📚(به نقل از المیزان، ج17، ص78)
📖اختلاف قرائت و مصحف
▪️این عبارت اگرچه در قرائت اهل مکه و مدینه و بصره و شام، و در میان قراء کوفه در روایت حفص از قرائت عاصم به همین صورت «وَ ما عَمِلَتْهُ» قرائت شده؛
▪️اما در قرائت اغلب اهل کوفه (یعنی نهتنها حمزه و کسائی، بلکه در روایت شعبه از عاصم) و نیز در برخی قرائات غیرمشهور (مانند قرائت طلحه و عیسی ) بدون «ه» و به صورت «وَ ما عَمِلَتْ» قرائت شده است؛ که البته این گونه حذف ضمیر در موارد دیگری از قرآن نیز شیوع دارد مانند «وَ سَلامٌ عَلى عِبادِهِ الَّذِينَ اصْطَفى» [به جای «اصطفاه»] ویا «أَ هذَا الَّذِي بَعَثَ اللَّهُ رَسُولًا» [به جای «بعثه»]
📚(مجمع البيان، ج8، ص660 ؛ البحر المحيط، ج9، ص65 )
👇توضیح بیشتر👇
@yekaye
📖توضیحی درباره اختلاف مصاحف 👆
قبلا بیان شد که
▪️در فرایند یکسانسازی مصاحف که عثمان انجام داد، پنج مصحف نهایی تهیه شد و در پنج منطقه اصلی جغرافیای اسلام در آن زمان (یعنی مدینه، مکه، کوفه، بصره و شام) قرار داده شد تا همگان از روی آن نسخهبرداری کنند و بقیه مصاحف را نابود کردند؛ غیر از مصحف ابنمسعود، که در آن زمان با این اقدام مخالفت کرد و تا یکی دو قرن بعد هنوز این مصحف در دست بسیاری از مسلمانان یافت میشد.
🔖جلسه 660 http://yekaye.ir/al-kahf-18-79/
▪️در همان مباحث اشاره شد که این مصاحف را بدون نقطه و اعراب نوشتند تا ظرفیت دربرداشتن برخی از قرائات دیگر را داشته باشد و تفاوتهای مختصری هم در این مصاحف انجام شد،
که یکی از نمونههایش همین عبارت «وَ ما عَمِلَتْه» است که تصریح کردهاند که این عبارت در مصحف کوفه بدون «ه» و در مصاحف چهار شهر دیگر با «ه» نوشته شده است
📚(الکشاف، ج4، ص15)
و جالب اینجاست که ظاهرا در مصحف ابنمسعود – که وی قرائت بر اساس مصحف خود را در کوفه تعلیم میداده است - نیز با ضمیر ثبت شده بوده
📚(معاني القرآن، ج2، ص377 )
و در واقع، روایت حفص از عاصم در اینجا بر اساس مصحفی نبوده که در خود کوفه افراد نسخهبرداری میکردهاند.
🔹این از شواهد جالبی است که هم تنوع قرائتها و مصاحف را نشان میدهد و هم نشان میدهد که قراء یک شهر – که چنانکه قبلا توضیح داده شد، متخصصان فن قرائت در آن زمان بودند – قرائات مختلف را سینه به سینه فراگرفته و به قرائات رایج در دیگر شهرها هم کاملا مسلط بودند و صرفا این نبوده که از روی مصحفی که در اختیار داشته اند قرائتی را انجام دهند.
🔖(توجه شود که قرائت عاصم که حفص از او روایت کرده، اساساً بر اساس مصحف عثمانی بوده، نه مصحف ابنمسعود؛ و البته در زمان وی، مصحف ابنمسعود در نزد وی و همشهریان او نیز کاملا شناخته شده و متداول بوده است.)
@yekaye
☀️1) نادر، خادم امام رضا ع گفته است:
بچهها میوهای را خوردند اما آن را تا آخر نخوردند و دور انداختند.
امام رضا ع فرمود:سبحان الله! اگر شما بینیازید بسیاری از مردم نیازمندند؛ آنها را به کسانی که نیازمندند بدهید!
📚المحاسن، ج2، ص441
عَنْ نُوحِ بْنِ شُعَيْبٍ عَنْ نَادِرٍ الْخَادِمِ قَالَ: أَكَلَ الْغِلْمَانُ فَاكِهَةً وَ لَمْ يَسْتَقْصُوا أَكْلَهَا وَ رَمَوْا بِهَا.
فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ ع سُبْحَانَ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ اسْتَغْنَيْتُمْ فَإِنَّ النَّاسَ لَمْ يَسْتَغْنُوا أَطْعِمُوهُ مَنْ يَحْتَاجُ إِلَيْهِ.
@yekaye
☀️2) از امام صادق ع روایت شده است:
اشکالی ندارد که اگر کسی از کنار درخت میوهای عبور کرد از میوهاش بخورد به شرطی که خرابیای به بار نیاورد. [مثلا شاخهای را نشکند و ...]
📚الكافي، ج3، ص569
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مَرَّارٍ عَنْ يُونُسَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
لَا بَأْسَ بِالرَّجُلِ يَمُرُّ عَلَى الثَّمَرَةِ وَ يَأْكُلُ مِنْهَا وَ لَا يُفْسِد.
@yekaye
☀️3) از امام صادق ع از پدرانشان روایت شده که امیرالمومنین ع فرمودند:
پیامبر اکرم ص این گونه بود که وقتی که میوه تازهای میرسید آن را برمی داشت و میبوسید و روی چشم و دهانش میگذاشت و میفرمود:
اللَّهُمَّ كَمَا أَرَيْتَنَا أَوَّلَهَا فِي عَافِيَةٍ فَأَرِنَا آخِرَهَا فِي عَافِيَةٍ.
خدایا! همان گونه که ابتدای آن را به ما نشان دادی در عافیت و سلامتی؛ پایان آن را هم در عافیت به ما نشان بده!
📚الأمالي( للصدوق)، ص266
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ السَّعْدَآبَادِيُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ وَهْبِ بْنِ وَهْبٍ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ ع عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ:
كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا رَأَى الْفَاكِهَةَ الْجَدِيدَةَ قَبَّلَهَا وَ وَضَعَهَا عَلَى عَيْنَيْهِ وَ فَمِهِ ثُمَّ قَالَ:
اللَّهُمَّ كَمَا أَرَيْتَنَا أَوَّلَهَا فِي عَافِيَةٍ فَأَرِنَا آخِرَهَا فِي عَافِيَةٍ.
@yekaye
یک آیه در روز
783) 🌺 لِيَأْكُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ وَ ما عَمِلَتْهُ أَيْديهِمْ أَ فَلا يَشْكُرُونَ 🌺 💐 ترجمه تا بخو
.
1⃣ «لِيَأْكُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ وَ ما عَمِلَتْهُ أَيْديهِمْ أَ فَلا يَشْكُرُونَ»
این آیه را میتوان از نمونههای شیرین و جذاب استفاده از یک لفظ در بیش از یک معنا دانست: بر اساس اینکه «ما» چه باشد، در مجموع دو دسته تحلیل کاملا نقطه مقابل هم (سلب و ایجاب) ارائه میشود
🔖(توضیح در نکات ادبی https://eitaa.com/yekaye/1832)
که هر دو متناسب با دو فضای مختلف درست است:
🍃الف. تا از ثمره آن بخورند در حالی که برای به دست آوردن آن کاری نکردهاند
🔖(تاکیدی بر نگاه توحیدی، که همه چیز کار خداست و این شکرگزاری میطلبد؛ توضیح در تدبر2 https://eitaa.com/yekaye/1842)
🍃ب. تا هم از ثمره آن بخورند و هم از چیزهایی که خودشان درست کردهاند.
🔖(تاکیدی بر نحوه خاص آفرینش انسان، که شکرگزاری ویژه میطلبد؛ توضیح در تدبر3 https://eitaa.com/yekaye/1844)
@yekaye
یک آیه در روز
783) 🌺 لِيَأْكُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ وَ ما عَمِلَتْهُ أَيْديهِمْ أَ فَلا يَشْكُرُونَ 🌺 💐 ترجمه تا بخو
.
2⃣ «لِيَأْكُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ وَ ما عَمِلَتْهُ أَيْديهِمْ أَ فَلا يَشْكُرُونَ»
خداوند درختان گوناگونی آفریده که ما براحتی و بدون هیچ زحمتی و اینکه کاری برایش انجام داده باشیم، از میوههای آنها میخوریم و نیازمان رفع میشود.
آیا با این همه لطف او در حق ما سزاوار است که ناسپاس باشیم؟
💠نکتهای در #خداشناسی
خوردن شاید طبیعیترین نیاز روزمره ما باشد که همه با آن سر و کار داریم.
🔹در میان خوردنیها هم بسیاری از میوهها بدون هیچ گونه مداخله و زحمتی از جان انسان به دست میآید
(اگر امروزه اغلب باغات مکانیزه شدهاند؛ از باب این است که افراد دنبال تولید صنعتی و فراوان محصول هستند، نه به دست آوردن میوه طبیعی)
و اتفاقا در میان خوردنیهای انسانها میوهها –برخلاف اغلب غذاها – نیازی به عملیات خاصی برای آمادهسازی ندارند و جهاز هاضمه ما در طبیعت کاملا هماهنگ با این میوهها طراحی شده است.
بویژه
🔹اگر اندکی در فرایند هضم و جذب مواد در بدن خود دقت کنیم که چگونه اجزای درهمتنیدهای از مولکولهای آلی و ... که در قالب سلولهای خاصی در گیاهان حضور دارد به نحوی جدا میشود که در یک نظم جدیدی در بدن ما جذب و جزء اجزای بدن ما قرار میگیرد؛
و
این نظم هم یک ترکیب شیمیایی بسیار ساده نیست، چرا که هر چیزی که عناصر مورد نیاز بدن را داشته باشد، لزوما توسط دستگاه گوارش ما هضم و جذب نمیشود
(در خاک اغلب عناصر مورد نیاز بدن موجود است، اما کسی نمیتواند با خوردن خاک، زندگی را بگذراند❗️)
💢و مساله به همینجا هم ختم نمیشود؛
آیا تاکنون دقت کردهایم که لذتهای گوناگونی که از میوههای گوناگون میبریم حاصل چه تعامل پیچیدهای بین قوای ادراکی ما (بینایی و چشایی و بویایی و ....) و آن میوههاست⁉️
⭕️فقط اندکی در حس چشایی خود دقت کنیم:
چه مکانیسم پیچیدهای هست که برخی مولکولها در چینشی معین طعم خاصی را ایجاد میکنند و اساساً این طعمها چگونه ادراک میشود⁉️
منظورم صرف واکنشهای فیزیکی و شیمیاییای که در سر سلولهای عصبی رخ میدهد نیست (که خود آن هم برای خودش عالم پیچیدهای دارد) بلکه مقصودم، خود ادراکی است که ما در درون خویش مییابیم و از آن لذت میبریم؛ و از ادراکی دیگر، لذتی دیگر و همین میوه وقتی مریض هستیم گاه طعمش برایمان بسیار تنفرآمیز جلوه میکند.
🌐آیا اینها از یک تدبیر کلان در نظام عالم خبر نمیدهد که همه چیز به عالیترین وجه برای ادامه حیات ما طراحی شده است؟
آیا واقعا ما در این امور روزمره زندگی مان قدرشناسیم یا فقط در موردی که نیاز خاصی داشته باشیم و بعد از مدتی دعا و تلاش به آن نیاز برسیم، دست به شکر برمیداریم؟!
@yekaye
یک آیه در روز
783) 🌺 لِيَأْكُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ وَ ما عَمِلَتْهُ أَيْديهِمْ أَ فَلا يَشْكُرُونَ 🌺 💐 ترجمه تا بخو
.
3⃣ «لِيَأْكُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ وَ ما عَمِلَتْهُ أَيْديهِمْ أَ فَلا يَشْكُرُونَ»
هم از ثمره آن بخورند و هم از چیزهایی که خودشان درست کردهاند.
💠نکته تخصصی #انسانشناسی
قبلا در جلسات مختلفی به اهمیت و جایگاه خوردن در زندگی آدمی و اینکه چگونه شروع خوردن آدمی در بهشت موجب تفاوتی بنیادین بین او و حیوان گردید و خوردن را به پدیدهای بشدت فرهنگی تبدیل نمود.
بویژه در
🔖جلسه 230، تدبر4 http://yekaye.ir/al-aaraf-7-10/ و
🔖جلسه 251، تدبر1 http://yekaye.ir/al-aararf-7-31/
🔹یکی از تفاوتهای دیگر انسان و حیوان در مساله خوردن، این است که حیوانات تمام غذاهایشان را طبیعت آماده میکند؛
🔹اما انسان غذاهایش بر دو قسم است:
▫️غذاهایی که بالفعل در طبیعت آماده است؛ و
▫️غذاهایی که انسان نیاز به فراوری آنها دارد (که مهمترینشان غذاهای گوشتی است) و خودش به دست خویش برای آماده کردن آنها باید کاری انجام دهد.
💢این دوگانه #شکر مضاعفی را در انسان رقم میزند:
🔸در دسته اول: اینکه خداوند چگونه برای ادامه زندگی انسان – همانند همه جانداران دیگر – تمهیدی اندیشیده است؛
🔸اما در دسته دوم، اینکه چگونه خداوند انسان را کرامت بخشیده و زندگی او را حتی در ساحت خوردن متفاوت از سایر جانداران زمینی قرار داده و این گونه مساله فرهنگ و ادب را حتی در غریزیترین ساحات زندگی دنیوی وارد کرده است.
@yekaye
یک آیه در روز
783) 🌺 لِيَأْكُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ وَ ما عَمِلَتْهُ أَيْديهِمْ أَ فَلا يَشْكُرُونَ 🌺 💐 ترجمه تا بخو
.
4⃣ «لِيَأْكُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ ... أَ فَلا يَشْكُرُونَ»
یکی از حکمتهای آفرینش باغات نخل و انگور، این بوده که انسانها از آن بخورند و به شکرگزاری روی آورند.
💠نکتهای درباره #نظریه_تکامل
در برخی روایات، برخی از درختان و میوهها (از جمله انگور و خرما) از درختانی معرفی شده که بذر آنها را حضرت آدم ع از بهشت آورد و در زمین کاشت❗️
چنان که قبلا هم اشاره کردیم،
نظریه تکامل، آن اندازهاش که درباره سیر پیدایش موجودات زمینی سخن میگوید، لزوما موافق یا مخالف دیدگاه قرآنی نیست❗️
و اشکال اصلیِ آن نظریه، حتی این نیست که انسان را از نسل میمون میداند❗️
بلکه اشکال اصلیاش این است که انسان را «فقط» از نسل میمون قلمداد میکند و به طور غیرمستقیم هر گونه منشأ ماورای طبیعی را برای آن انکار میکند؛ در حالی که در قرآن کریم انسان در آنِ واحد، یک ریشه خاکی دارد و یک ریشه روحی (حجر/28-29)
🔖(توضیح در جلسه 272، تدبر2 http://yekaye.ir/al-hegr-15-33/ )
پس این گونه روایات، به خودی خود منافاتی با نظریه تکامل ندارند؛
همان گونه که تبدیل شدن عصا به اژدها نیز لزوما به معنای رد نظریه تکامل نیست❗️
⭕️نظریه تکامل ارتباط شدید موجودات را نشان میدهد؛
و حتی اگر آن نظریه، نظریه درستی باشد هیچ دلیلی ندارد که در این میانه خداوند برخی موجودات را با روالی متفاوت وارد نظام زندگی زمینی کرده باشد.
@yekaye
یک آیه در روز
783) 🌺 لِيَأْكُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ وَ ما عَمِلَتْهُ أَيْديهِمْ أَ فَلا يَشْكُرُونَ 🌺 💐 ترجمه تا بخو
.
5⃣ «لِيَأْكُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ ... أَ فَلا يَشْكُرُونَ»
⛔️بنده خوب خدا بودن (= شکرگزاری) به استفاده نکردن از نعمتهای الهی نیست (نفرمود: نخورند)❗️
⛔️به صِرف استفاده کردن هم نیست (برخی از اینان که میخورند مورد مواخذهاند که خوردی اما چرا شکر نکردی؟)❗️
⭕️به این است که استفادهای کنند که در استفاده کردنشان، نشانهای از توجه آنها به خدا یافت شود (شروع بحث این بود که آیَهً لهم)
✳️ بدین جهت است که برای شاکر بودن در خوردنیها دست کم دو مولفه ضرورت دارد:
🔺 از راه حلال [یعنی راهی که خداوند مجاز شمرده] به دست آمده باشد (در مقابلِ لقمه حرام)؛ و
🔺 در راه حلال [یعنی آنچه خداوند بدان دستور داده و مجاز شمرده] مصرف شود (در مقابل اسراف و تبذیر و ...) .
@yekaye
784) 🌺 سُبْحانَ الَّذي خَلَقَ الْأَزْواجَ كُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ مِمَّا لا يَعْلَمُونَ 🌺
💐ترجمه
منزه است آن که آفرید آن زوجها، همهشان را، از آنچه زمین میرویاند و از خودشان و از آنچه که نمیدانند.
سوره یس (36) آیه36
1397/4/9
16 شوال 1439
@yekaye
🔹سُبْحانَ
قبلا بیان شد که
▪️در مورد ماده «سبح»
▫️ برخی گفتهاند این ماده در اصل بر دو معنا دلالت میکند: یکی از جنس عبادت، چنانکه به نماز مستحبی «سُبحه» میگویند و تسبیح هم منزه دانستن خداوند است از هر بدیای؛ و دومی از جنس سعی و تلاش، چنانکه السَّبْح و السِّباحة به معنای غوطهور شدن و شنا کردن در آب است.
📚(معجم المقاييس اللغة، ج3، ص۱۲۵)
در مقابل دیگران خواستهاند این دو معنا را بهم برگردانند:
▫️برخی گفتهاند اصل معنای این ماده، حرکت سریع در آب یا هواست (شنا کردن و شناور شدن) و به همین جهت، به حرکت ستارگان در آسمان، «سَبَحَ» گفته شده است: «كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ» (أنبياء/۳۳) و این تعبیر در مورد اسبانی که با سرعت و روان حرکت میکنند «وَ السَّابِحاتِ سَبْحاً» (نازعات/۳) نیز گفته میشود؛ و در آیه «إِنَّ لَكَ فِي النَّهارِ سَبْحاً طَويلاً» (مزمل/۷) هم منظور حرکت سریع در انجام کارهاست.
بر این اساس، تسبیح که به معنای تنزیه خداوند متعال است، در اصل به معنای حرکت سریع در عبادت خداوند متعال بوده، و بر مطلق عبادات قولی و فعلی به کار رفته است
📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص۳۹۳)
▫️در طرف مقابل برخی گفتهاند اصل این معنا «حرکت در مسیر حق بدون هرگونه انحراف» یا «بر حق بودنی کاملا منزه از هر نقطه ضعف» بوده، و در آن دو مفهوم «در مسیر حق بودن» و «از ضعفی دور بودن» در آن لحاظ شده است؛ و اینکه در مورد شنا و غوطهور شدن یا حرکت اسبها یا کثرت اعمال انسان به کار میرود همگی مصادیقی از این باب است که متناسب با موضوع بحث بوده است؛ مثلا در معنای شنا کردن آن حرکتی است که نظم و سیر معنی دارد، و از انحراف و .. دور است، و …؛
و تفاوت «سَبْح» و «تَسْبِيح» در این است که اولی فعل لازم است و بر جریان و تنزه طبیعی شیء دلالت میکند؛ اما دومی متعدی است و بر اینکه چیزی را در جریان قرار دهیم و او را تنزیه کنیم، میباشد.
📚(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج۵، ص۲۱-۲۳)
🔹 پس تسبیح کردن خداوند به معنای انکار هرگونه عیب و نقص از خدا، و منزه دانستنی است که شخص را در مسیر حق پیش میبرد.
🔖جلسه 452 http://yekaye.ir/al-muzzammil-73-7/
▪️«سبحان»، مصدر از ریشه «سبح» است.
@yekaye
🔹الْأَزْواجَ
▪️ماده «زوج» در اصل بر مقارنت و اینکه چیزی قرین چیز دیگری شود به کار میرود و به همین مناسبت به هریک از زن و شوهر، وقتی در قبال همسرش در نظر گرفته شود «زوج» گفته میشود
📚(معجم المقاييس اللغة، ج3، ص35)
و در واقع به هر یک از دو چیزی که قرین همدیگر شوند و همتا، شبیه ویا حتی ضد همدیگر باشند «زوج» گفته میشود، خواه دو جنس مذکر و مونث در قبال هم باشد؛ و خواه دو لنگه کفش و ...
📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص384)
▪️نکته جالبی که اغلب اهل لغت تذکر دادهاند این است که «زوج» به «واحد» اطلاق میشود نه به «دوتا»؛
یعنی اگرچه در حساب، زوج در مقابل فرد و به معنای عددی است که قابل تقسیم بر دو باشد، اما در استعمالات رایج زبان عربی، به یکی از دو چیزی که قرین همدیگرند «زوج» گفته میشود (اسْكُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّةَ؛ بقره/35)
و وقتی بخواهند به هر دو با هم اشاره کنند باید از تعبیر «زوجین» استفاده کنند (فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثى؛ قيامت/39)؛
مثلا وقتی گفته شود زوجِ کبوتری را دیدم، به معنای این نیست که دوتا کبوتر را دیدم، بلکه به معنای آن است که کبوتری را دیدم که میدانم کبوتر دیگری هست که همسرِ اوست؛
پس زوج
🔻نه به معنای «دو چیز»
🔺بلکه به معنای هر چیزی است که قرینی و همتا [یا مقابل] ای داشته باشد؛
از این رو وقتی که میفرماید «وَ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنا زَوْجَيْنِ»(لذاريات/49)
معنایش این نیست که هر چیزی دو چیز است یا هر چیزی مذکر و مونث دارد؛
بلکه بدین معناست که هر چیزی که آفریدیم زوج است از این جهت که ضد یا مشابه یا همتا و یا دست کم ترکیبی – مثلا ترکیب از ماده و صورت، یا جوهر و عرض یا ... – دارد
📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص385)
در واقع، زوجیتِ زوج حکایت از آن دارد که در تحقق و سامان یافتنش نیازمند ترکیب و یک نحوه رابطه متقابل با قرین خویش است
📚(المیزان، ج17، ص88)
و شاید بدین معناست که خداوند همه چیز را زوج آفریده و تنها خودش است که زوج نیست و هیچ زوجی ندارد (همچنین به حدیث1 توجه کنید)
▪️نکته مهم دیگر اینکه اگرچه «زوجه» (جمع آن: زوجات) برای اشاره به زنی که شوهر دارد، در زبان عربی به کار رفته، اما بسیاری از اهل لغت تذکر دادهاند که این یک کاربرد غیرفصیح است و در کاربرد فصیح، همان گونه که برای مرد تعبیر زوج به کار میرود برای زن هم تعبیر زوج به کار میرود
و شاید از این روست که در قرآن کریم کلمات «زوجة» و «زوجات» وجود ندارد؛
و این هم که در کلمات فقها رایج شده، برای این است که آنها میخواهند با این تعبیرمنظور دقیق خود را معین کنند که در مواردی که احکام و وظایف زن و مرد متفاوت است این احکام با هم خلط نشود
📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص385؛ المصباح المنير، ج2، ص259)
جالب اینجاست که اگرچه غالبا کلمه «تزویج» به معنای «ازدواج برقرار کردن» و «زنی را به همسریِ مردی درآوردن» (زوّجتُهُ إمراةً) به نحوی است که اسم زن به عنوان مفعول دوم میآید (فَلَمَّا قَضى زَيْدٌ مِنْها وَطَراً زَوَّجْناكَها؛احزاب/32)
اما در قرآن کریم در مورد حور العین هیچگاه تعبیر «زوّجناهم حوراً» نیامده، بلکه همواره با حرف «بـ» آمده (زَوَّجْناهُمْ بِحُورٍ عينٍ؛ دخان/54؛ طور/20) و برخی این را نشانه آن دانستهاند که قرآن کریم با این تعبیر میخواهد نشان دهد که این زوجیت با حورالعین، نکاح مرسوم و متداول بین ما تفاوتی دارد❗️
📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص385)
▪️جمع کلمه «زوج» ، «أزواج» است که با توضیحات فوق معلوم میشود که به معنای «دوتا دوتا»ها نیست،
بلکه یا به معنای «همسر»ها (رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا، فرقان/74؛ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلى بَعْضِ أَزْواجِهِ حَديثاً، تحریم/3)
و یا به عنوان مطلقِ «قرین»ها میباشد؛ چنانکه در مورد آیه «احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ أَزْواجَهُمْ» (صافات/22) گفتهاند به معنای «قرینها»ی [=همنشینانِ] آنهاست که در کارهایشان بدانها اقتدا میکردند.
📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص385)
@yekaye
👇ادامه توضیح درباره «زوج»👇
ادامه توضیح درباره «زوج»
▪️بدین ترتیب در مورد کاربردهای «زوج» در قرآن باید دقت ویژهای مبذول داشت، چنانکه برخی بر این باورند که
▫️در آیه «أَنْبَتَتْ مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهيجٍ» (حج/5) زوج به معنای «رنگ» است از این جهت که همواره قرین هر چیزی است
📚(معجم المقاييس اللغة، ج3، ص35)
▫️و یا در آیه «أَزْواجاً مِنْ نَباتٍ شَتَّى»([طه/53) به معنای انواع متشابه و در آیه «مِنْ كُلِّ زَوْجٍ كَرِيمٍ» (لقمان/10) و آیه «ثَمانِيَةَ أَزْواجٍ» (أنعام/143)به معنای اصناف (صنفهای گوناگون) است
▫️و یا در آیه «وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ»(تكوير/7) به معنای آن است که هر پیروی قرین و همنشنی بهشتی یا جهنمیِ آن کسی میشود که پیرویش را میکرده است.
📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص385)
🔸و این توضیح ایشان نشان میدهد که این واژه، ظرفیتهای معنایی فراوانی دارد و همان طور که اینان به برخی از ظرفیتهایی معنایی این واژه در برخی آیات اشاره کردند، شخص میتواند با یافتن شواهد کافی، در همین آیات، برخی دیگر از ظرفیتهای معنایی این کلمه را پیاده کند.
ماده «زوج» جمعاً 81 بار در قرآن کریم به کار رفته است.
@yekaye
☀️1) با سندهای متعدد روایت شده است که هنگامی که مامون خواست امام رضا ع را به ولایتعهدی منصوب کند، برخی از بنی هاشم نسبت به ایشان حسادت کردند و نسبت جهالت و نادانی به ایشان دادند و قرار شد در برابر آنها ایشان بر منبر بروند و سخنرانی کنند.
ایشان بر منبر رفتند و بعد از حمد و ثنای خداوند و صلوات بر پیامبر و اهل بیت ایشان مطالبی فرمودند که در اینجا سه فراز از آن تقدیم میشود:
🔹اول عبادت خداوند معرفت اوست و اصل معرفت خداوند توحید اوست؛
و سامان یافتن توحید به نفی صفات از اوست
چرا که عقول شهادت دهند که هر صفت و موصوفی مخلوق است و هر مخلوقی شهادت دهد که او را خالقی باشد که نه صفت است و نه موصوف؛
و هر صفت و موصوفی به اقتران [= در عرض هم بودن] شهادت دهند؛ و اقتران بر حدوث [ = نبودن و سپس پدید آمدن] دلالت کند و حدوث، دلالت کند بر اینکه محال است سابقه ازلیتی که با حدوث جمع نمیشود داشته باشد؛
پس
خدا را نشناخته کسی که او را بر اساس شباهت با چیزی میخواهد بشناسد و
به توحید او ره نبرده کسی که درصدد رسیدن به کنه او باشد و
به حقیقت او دست نیافته کسی که او را مانند چیزی بداند و
او را تصدیق ننموده کسی که برای او نهایتی قرار دهد و
به او توجه نکرده کسی که او را شبیه چیزی بداند و
در برابر او خضوع نکرده کسی که او را دارای اجزا بداند و او را مقصود قرار نداده کسی که او را بخواهد به وهم آورد ...
🔹با حس بخشیدن به قوای حواسه، معلوم میشود که او را قوه حاسهای نیست و
با جوهریت بخشی به جوهرها معلوم میشود که خودش فراتر از جوهر است؛ و
با ضدیتی که بین اشیاء برقرار کرده معلوم میشود که ضدی ندارد؛ و
با مقارنتی که بین اشیاء برقرار کرده، معلوم میشود که قرینی ندارد؛
ضدیت داد
نور را با ظلمت، و
وضوح را با ابهام، و
خشکی را با تَری، و
سردی را با گرمی؛
درگیریهایشان را الفت بخشید
و بین نزدیکِهمهایشان فرق انداخت؛
و با فرق انداختنشان بر فرقاندازنده دلالت کرد
و با الفتبخشیدنش بر الفت دهنده؛
و این سخن خداوند متعال است که «از هر چیزی زوجی آفریدیم؛ باشد که متذکر شوید» (ذاریات/۴۹).
پس بین قبل و بعد تفاوت انداخت، تا معلوم شود که او را نه قبلی باشد و نه بعدی؛
و طبیعت و غریزه قرار دادن برای اشیاء را، شاهد قرار داد که برای اعطاکننده این طبیعت و غریزه، غریزه و طبیعتی در کار نیست؛
و با تفاوت برقرار کردن بین آنها نشان داد که در خود تفاوتبخشِ آنها تفاوتی نیست؛
و با وقت قراردادن برای آنها، خبر داد که وقتقراردهندهشان وقتی ندارد؛
برخی را از برخی در حجاب قرار داد، تا معلوم شود که بین او و آنها غیر خود آنها حجابی نیست؛ ...
🔹و دینداریای در کار نیست مگر پس از معرفت؛
و معرفتی نیست مگر به اخلاص؛
و اخلاصی در کار نیست اگر تشبیه در کار باشد؛
و نفیای در کار نیست اگر که صفاتی با تشبیه اثبات شود؛
پس
هر آنچه در مخلوق هست در خالقش نباشد
و هرچه در این روا باشد، نسبت دادنِ آن به سازندهاش ممتنع باشد؛
حرکت و سکون بر او جاری نشود، و چگونه چیزی بر او جاری شود که او خود جریانسازِ آن است؟!
یا او به چیزی برگردد که خود آغازگر آن است؟!
که در این صورت در ذاتش تفاوت راه یابد و کنه او اجزاء پذیرد و حقیقت او در ازل محال گردد؛
و او را معنایی که از او مبری نشود نباشد [= هر معنایی که به او نسبت میدهیم باید با منزه دانستن وی از نقایص آن معنا باشد] ؛
و اگر که از پس محدود شود پیش رویش هم محدود خواهد شد؛
و اگر پایان برایش جستجو شود نقصان لازمهاش خواهد بود ...
📚التوحيد (للصدوق)، ص34-41
@yekaye
👇متن حدیث 👈 https://eitaa.com/yekaye/1861
متن خطبه امام رضا علیهالسلام در توحید
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَمْرٍو الْكَاتِبُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زِيَادٍ الْقُلْزُمِيِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي زِيَادٍ الْجُدِّيِّ صَاحِبِ الصَّلَاةِ بِجُدَّةَ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى بْنِ عُمَرَ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع يَتَكَلَّمُ بِهَذَا الْكَلَامِ عِنْدَ الْمَأْمُونِ فِي التَّوْحِيدِ؛
قَالَ ابْنُ أَبِي زِيَادٍ وَ رَوَاهُ لِي أَيْضاً أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْعَلَوِيُّ مَوْلًى لَهُمْ وَ خَالًا لِبَعْضِهِمْ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ أَيُّوبَ الْعَلَوِيِّ:
أَنَّ الْمَأْمُونَ لَمَّا أَرَادَ أَنْ يَسْتَعْمِلَ الرِّضَا ع عَلَى هَذَا الْأَمْرِ جَمَعَ بَنِي هَاشِمٍ فَقَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أَسْتَعْمِلَ الرِّضَا عَلَى هَذَا الْأَمْرِ مِنْ بَعْدِي فَحَسَدَهُ بَنُو هَاشِمٍ وَ قَالُوا أَ تُوَلِّي رَجُلًا جَاهِلًا لَيْسَ لَهُ بَصَرٌ بِتَدْبِيرِ الْخِلَافَةِ فَابْعَثْ إِلَيْهِ رَجُلًا يَأْتِنَا فَتَرَى مِنْ جَهْلِهِ مَا يُسْتَدَلُّ بِهِ عَلَيْهِ
فَبَعَثَ إِلَيْهِ فَأَتَاهُ فَقَالَ لَهُ بَنُو هَاشِمٍ يَا أَبَا الْحَسَنِ اصْعَدِ الْمِنْبَرَ وَ انْصِبْ لَنَا عَلَماً نَعْبُدُ اللَّهَ عَلَيْهِ
فَصَعِدَ ع الْمِنْبَرَ فَقَعَدَ مَلِيّاً لَا يَتَكَلَّمُ مُطْرِقاً ثُمَّ انْتَفَضَ انْتِفَاضَةً وَ اسْتَوَى قَائِماً وَ حَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ وَ صَلَّى عَلَى نَبِيِّهِ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ ثُمَّ قَالَ
أَوَّلُ عِبَادَةِ اللَّهِ مَعْرِفَتُهُ وَ أَصْلُ مَعْرِفَةِ اللَّهِ تَوْحِيدُهُ وَ نِظَامُ تَوْحِيدِ اللَّهِ نَفْيُ الصِّفَاتِ عَنْهُ لِشَهَادَةِ الْعُقُولِ أَنَّ كُلَّ صِفَةٍ وَ مَوْصُوفٍ مَخْلُوقٌ وَ شَهَادَةِ كُلِّ مَخْلُوقٍ أَنَّ لَهُ خَالِقاً لَيْسَ بِصِفَةٍ وَ لَا مَوْصُوفٍ وَ شَهَادَةِ كُلِّ صِفَةٍ وَ مَوْصُوفٍ بِالاقْتِرَانِ وَ شَهَادَةِ الِاقْتِرَانِ بِالْحَدَثِ وَ شَهَادَةِ الْحَدَثِ بِالامْتِنَاعِ مِنَ الْأَزَلِ الْمُمْتَنِعِ مِنَ الْحَدَثِ فَلَيْسَ اللَّهَ عَرَفَ مَنْ عَرَفَ بِالتَّشْبِيهِ ذَاتَهُ وَ لَا إِيَّاهُ وَحَّدَ مَنِ اكْتَنَهَهُ وَ لَا حَقِيقَتَهُ أَصَابَ مَنْ مَثَّلَهُ وَ لَا بِهِ صَدَّقَ مَنْ نَهَّاهُ وَ لَا صَمَدَ صَمْدَهُ مَنْ أَشَارَ إِلَيْهِ وَ لَا إِيَّاهُ عَنَى مَنْ شَبَّهَهُ وَ لَا لَهُ تَذَلَّلَ مَنْ بَعَّضَهُ وَ لَا إِيَّاهُ أَرَادَ مَنْ تَوَهَّمَهُ
... بِتَشْعِيرِهِ الْمَشَاعِرَ عُرِفَ أَنْ لَا مَشْعَرَ لَهُ وَ بِتَجْهِيرِهِ الْجَوَاهِرَ عُرِفَ أَنْ لَا جَوْهَرَ لَهُ وَ بِمُضَادَّتِهِ بَيْنَ الْأَشْيَاءِ عُرِفَ أَنْ لَا ضِدَّ لَهُ وَ بِمُقَارَنَتِهِ بَيْنَ الْأُمُورِ عُرِفَ أَنْ لَا قَرِينَ لَهُ ضَادَّ النُّورَ بِالظُّلْمَةِ وَ الْجَلَايَةَ بِالْبُهَمِ وَ الْجَسْوَ بِالْبَلَلِ وَ الصَّرْدَ بِالْحَرُورِ مُؤَلِّفٌ بَيْنَ مُتَعَادِيَاتِهَا مُفَرِّقٌ بَيْنَ مُتَدَانِيَاتِهَا دَالَّةً بِتَفْرِيقِهَا عَلَى مُفَرِّقِهَا وَ بِتَأْلِيفِهَا عَلَى مُؤَلِّفِهَا ذَلِكَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنا زَوْجَيْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ» فَفَرَّقَ بِهَا بَيْنَ قَبْلٍ وَ بَعْدٍ لِيُعْلَمَ أَنْ لَا قَبْلَ لَهُ وَ لَا بَعْدَ شَاهِدَةً بِغَرَائِزِهَا أَنْ لَا غَرِيزَةَ لِمُغَرِّزِهَا دَالَّةً بِتَفَاوُتِهَا أَنْ لَا تَفَاوُتَ لِمُفَاوِتِهَا مُخْبِرَةً بِتَوْقِيتِهَا أَنْ لَا وَقْتَ لِمُوَقِّتِهَا حَجَبَ بَعْضَهَا عَنْ بَعْضٍ لِيُعْلَمَ أَنْ لَا حِجَابَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَهَا غَيْرُهَا
... وَ لَا دِيَانَةَ إِلَّا بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ وَ لَا مَعْرِفَةَ إِلَّا بِالْإِخْلَاصِ وَ لَا إِخْلَاصَ مَعَ التَّشْبِيهِ وَ لَا نَفْيَ مَعَ إِثْبَاتِ الصِّفَاتِ لِلتَّشْبِيهِ فَكُلُّ مَا فِي الْخَلْقِ لَا يُوجَدُ فِي خَالِقِهِ وَ كُلُّ مَا يُمْكِنُ فِيهِ يَمْتَنِعُ مِنْ صَانِعِهِ لَا تَجْرِي عَلَيْهِ الْحَرَكَةُ وَ السُّكُونُ وَ كَيْفَ يَجْرِي عَلَيْهِ مَا هُوَ أَجْرَاهُ أَوْ يَعُودُ إِلَيْهِ مَا هُوَ ابْتَدَأَهُ إِذاً لَتَفَاوَتَتْ ذَاتُهُ وَ لَتَجَزَّأَ كُنْهُهُ وَ لَامْتَنَعَ مِنَ الْأَزَلِ مَعْنَاهُ وَ لَمَا كَانَ لِلْبَارِئِ مَعْنًى غَيْرُ الْمَبْرُوءِ وَ لَوْ حُدَّ لَهُ وَرَاءٌ إِذاً حُدَّ لَهُ أَمَامٌ وَ لَوِ الْتُمِسَ لَهُ التَّمَامُ إِذاً لَزِمَهُ النُّقْصَانُ ...
@yekaye