eitaa logo
یک آیه در روز
2هزار دنبال‌کننده
115 عکس
10 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹إِرَمَ اینکه آیا کلمه «إرم» کلمه‌ای عربی است یا معرب است و از زبانهای دیگر وارد زبان عربی شده است، اختلاف است. ▪️برخی آن را از ماده «أرم» دانسته‌اند که در اصل به معنای روی هم قرار دادن چیزی بر روی چیزی است به نحوی که کاملا به هم پیوسته گردد و بر این اساس، «إرَم» به معنای عَلَم و نشانه‌‌ای است که از تعدادی سنگ درست شده، یعنی سنگهایی که روی هم قرار داده شده و همانند یک مرد ایستاده به نظر می‌رسد (معجم المقاييس اللغة، ج1، ص85) و آنگاه مقصود از «إِرَمَ ذاتِ الْعِمادِ» ستونی برافراشته و آراسته است. (مفردات ألفاظ القرآن، ص74) ▪️اما برخی آن را معرب می‌دانند، برگرفته از کلمه «أرام» در زبان عبری، که نامِ پسر سام بن نوح است و در کتاب مقدس مسیحیان از «أرام» و «بنی‌أرام» سخن به میان آمده و همان طور که نام برادران وی (عيلام، أشّور، أرفكشاد، لود) نامهایی غیرعربی است، نام وی نیز غیرعربی است؛ و همان طور که اسن «عاد» اسمی غیرعربی است و ظاهرا ذریه شخصی به نام «عاد» است که آن قوم به نام جدشان چنین نامیده شدند، «أرم» هم احتمالا به همین جهت بر قبیله عاد اطلاق می‌شده است. (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج1، ص73) 📿در هر صورت، خواه این کلمه معرب باشد یا از ماده «أرم» ‌باشد، این کلمه ویا این ماده تنها همین یک بار در قرآن کریم به کار رفته است. 📖اختلاف قرائت 🔹ارم ذات ▪️در اغلب قراءات این کلمه را به همین صورت «اِرَمَ ذاتِ» قرائت کرده‌اند؛ اما ▪️در قرائت ابن‌زبیر به صورت «اَرِمَ» قرائت شده که آن را لهجه‌ای در میان اهل مدینه دانسته‌اند؛ ▪️در روایتی از قرائت ضحاک به صورت «اَرْمَ» و نیز «اَرِمَ» قرائت شده است؛ که در این حالت اخیر از ابن‌عباس و ضحاک نقل شده که آن را فعل ماضی قلمداد کرده‌اند به معنای «پوسید و ویران شد» که در این قرائت «ذات» هم به صورت منصوب (اَرِمَ ذاتَ) و به عنوان مفعول قرائت شده است (در قرائت رایج، ذات، مجرور و صفت برای إرم است) 📚(البحر المحيط، ج10، ص471) 🔹به لحاظ نحوی، «إرم» عطف بیان یا بدل از «عاد» است؛ و با توجه به اینکه جامد (غیرمشتق) است نمی‌تواند صفت برای عاد باشد؛ و در قرائتی که آن را به صورت اضافه خوانده (عادِ ارم) آن را همچون لقب در نظر گرفته است، که لقب را می‌توان به اسم اضافه کرد. 📚(مجمع البيان، ج10، ص735) @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️1) در منابع اهل سنت روایت شده است که نزد پیامبر اکرم ص از «ارم ذات العماد» سخن به میان آمد. فرمودند: چنان بودند که مردی از آنان کنار صخره‌ای می‌آمد و آن را بر دوش خود می‌گذاشت بر روی هر قبیله‌ای که می‌خواست پرتاب می‌کرد و آنان را به هلاکت می‌رساند! 📚الدر المنثور، ج6، ص347 و أخرج ابن أبى حاتم و ابن مردويه عن المقدام بن معديكرب عن النبي صلى الله عليه و [آله و] سلم انه ذكر «إِرَمَ ذاتِ الْعِمادِ» فقال: كان الرجل منهم يأتي إلى الصخرة فيحملها على كاهله فيلقيها على أى حي أراد فيهلكهم. @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک آیه در روز
878) ‌📖 إِرَمَ ذاتِ الْعِمادِ 📖 💢ترجمه [با آن] ارگِ با ستون‌های بلند؛ سوره فجر (89) آیه7 1397/1
. 1⃣ «إِرَمَ ذاتِ الْعِمادِ» «ارم» ظاهرا عطف بیان (یا بدل) از عاد است؛ یعنی آیا ندیده‌ای که پروردگارت با عاد چگونه عمل کرد؟ با ارم دارای ستون‌های بلند؛ درباره اینکه منظور از ارم چیست، این دیدگاهها مطرح شده است: 🍃الف. اسم قبیله‌ای است؛ در واقع، دو تا قوم عاد داریم، که عاد اولی (که خداوند تعبیر عاد اولی را در قرآن به کار برده: وَ أَنَّهُ أَهْلَكَ عاداً الْأُولى؛ نجم/50) همان است که داستانشان به تفصیل در قرآن آمده و حضرت هود به نزد آنان مبعوث شده است؛ و ارم، یا نام دیگر همانهاست یا نام قبیله خاصی از آنان است (مقاتل و قتاده، به نقل از مجمع البيان، ج10، ص737) 🍃ب. اسم سرزمینی است، یعنی عادِ اهل ارم؛ آنگاه: 🌱ب.1. برخی گفته‌اند همان دمشق است (ابن سعيد مقري و سعيد بن مسيب و عكرمة، به نقل از مجمع البيان، ج10، ص737) 🌱ب.2. برخی آن را شهر اسکندریه دانسته‌اند (محمد بن كعب قرظي، به نقل از مجمع البيان، ج10، ص737) 🌱ب.3. برخی گفته‌اند شهری است که شداد بن عاد بنا کرد و پیش از آنکه آن را به پایان برساند هلاک شد (به نقل از مجمع البيان، ج10، ص737) که حکایتش ان شاء الله حواهد آمد. 🍃ج. نه نام سرزمین است و نه نام قبیله، بلکه لقب قوم عاد است و عاد را با این لقب می‌شناختند و قرائت حسن که آن را به صورت اضافه به عاد می‌خواند موید این معناست (جبائی، به نقل از مجمع البيان، ج10، ص737) 🍃د. ... @Yekaye
یک آیه در روز
878) ‌📖 إِرَمَ ذاتِ الْعِمادِ 📖 💢ترجمه [با آن] ارگِ با ستون‌های بلند؛ سوره فجر (89) آیه7 1397/1
. 2⃣ «إِرَمَ ذاتِ الْعِمادِ» مقصود از «عماد» و دارای عماد بودن چیست؟ 🍃الف. عماد جمع «عمد» به معنای ستون‌هایی است که ساختمان روی آن بنا می‌شود (مجمع البيان، ج10، ص734) و از وهب بن منبه (که از تابعین است و البته برخی وی را متهم می‌کنند که برخی از مطالبی که می‌گوید از اسرائیلیات است) نقل شده است که: «همانا عاد را «ارم ذات العماد: ارگ دارای ستونهای بلند» نامیدند به خاطر اینکه آنان ستونهایی را از کوه می‌تراشیدند و ارتفاع ستونها را به اندازه ارتفاع کوهی که از پایین تا بالایش را تراشیده‌اند قرار می‌دادند؛ سپس آن ستونها را برمی‌افراشتند و کاخها را بر روی آن بنا می‌کردند و بدین جهت «ذات عماد: دارای ستونها» نامیده شدند.» (علل الشرائع، ج1، ص34) 🍃ب. عماد کنایه از عمود و ستون خیمه است و منظور چادرنشینانی است که در بهار کوچ می‌کنند (ابن‌عباس و قتاده، به نقل از مجمع البيان، ج10، ص737) 🍃ج. عماد به معنای ستونهاست و تعبیر «ذات عماد» کنایه از برخورداری از قدرت و شدت است، از باب اینکه عرب به افراد رشید و بلندقامت معمد گوید. (ابن‌عباس و مجاهد، به نقل از مجمع البيان، ج10، ص737) 🍃د. ... @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
879) ‌📖 الَّتي لَمْ يُخْلَقْ مِثْلُها فِي الْبِلادِ 📖 💢ترجمه که نظیرش در سرزمین‌ها آفریده نشد؛ سوره فجر (89) آیه8 1397/11/7 20 جمادی‌الاولی 1440 @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖اختلاف قرائت 🔹لَمْ يخْلقْ مِثْلُها ▪️در عموم قراءات این فعل به صورت فعل مجهول (لَمْ يُخْلَقْ) قرائت شده است که «مِثْلُها» نایب فاعل است؛ ▪️اما در قرائتی از ابن زبیر و عکرمه به صورت فعل معلوم که «مثلَها» مفعول آن قرار می‌گیرد روایت شده است، : «لَمْ يَخْلُقْ مِثْلَها» که علی‌القاعده فاعل آن خداوند است؛ ▪️و باز از ابن‌زبیر و نیز از معاذ و عمرو بن دینار به صورت «لَمْ نَخْلُقْ مِثْلَها» قرائت شده است. ▪️و در قرائت غیرمشهوری از ابوالمتوکل و ابوالجوزاء و ابوعمران، به صورت «لَمْ تَخْلُقْ مِثْلَها» نیز قرائت شده است. ▪️همچنین از ابن‌مسعود، ضمیر «ها» (که به عاد، یا ارم یا ذات العماد برمی گردد) به صورت ضمیر «هم» (که به اهل این قبیله برگردد) قرائت شده است: «لَمْ يخْلقْ مِثْلُهُم» 📚البحر المحيط، ج10، ص473 ؛ معجم القراءات، ج10، ص420-421 @Yekaye
🔹الْبِلادِ ▪️«بلاد» جمعِ «بَلَد» است. قبلا بیان شد که اغلب اهل لغت بر این باورند که به هر مکان معین شده‌ای از زمین «بلد» گفته می‌شود، خواه آباد باشد یا خیر، عده‌ای در آن ساکن باشند یا خیر؛ ▫️هرچند راغب اصفهانی آن را هر مکانی دانسته که محدوده آن به خاطر اقامت عده‌ای که ساکن آن هستند، معین شده باشد؛ ▫️و مرحوم مصطفوی بین این دو سخن جمع کرده و گفته که اصل «بلد» همان مطلب اول است، اما کم‌کم به شهرها از این جهت که محدوده معینی است که با سکونت عده‌ای حدودش معلوم شده «بلد» گفته شده است. 🔸اغلب مترجمان قرآن کریم کلمه «شهر» را (که غالبا برای ترجمه «مدینة» و «قریه» استفاده می‌شود) در ترجمه «بلد» استفاده کرده‌اند؛ که در این صورت باید آن را از حیث «شهر جغرافیایی» در نظر گرفت؛ اما از آنجا که استعمال کلمه «شهر» در فارسی، به نحوی است که غالبا در مقابل ده و روستا، به کار می‌رود، اما «بلد» در مورد ده و روستا هم صادق است، لذا ترجمه «سرزمین» را برای آن قرار دادیم. (هرچند کلمه «سرزمین» هم این مشکل را دارد که غالبا برای وسعت‌های خیلی زیاد استعمال می‌شود). 🔖جلسه 331 http://yekaye.ir/al-balad-90-2/ 🔸در تفاوت «بلد» با «قریه» و «مدینه» هم گفته‌اند «بلد» به معنای قطعه معینی از سرزمین است، خواه آباد شده باشد یا خیر؛ در مفهوم «قریه» اجتماع و جمع شدن مد نظر است، خواه در مورد سرزمین باشد یا خود مردم؛ و در مفهوم «مدینه» برپا کردن و نظم و تدبیر بیشتر مورد نظر است. 🔖جلسه۱۷۲ http://yekaye.ir/albaqarah002259/ @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️1) امیرالمومنین ع چند روز بعد از رحلت پیامبر اکرم ص خطبه‌ای خواندند که به «خطبه وسیله» مشهور شده است و فرازهایی از آن قبلا گذشت. در فرازی از این خطبه آمده است: همانا اولین شهادت دروغی که در اسلام داده شد، شهادت آنها بود که گفتند رفقیشان جانشین رسول الله ص است، پس چون سعد بن عباده آن کاری را که کرد، کرد [برپایی سقیفه برای تعیین جانشین پیامبر ص] از حرفشان برگشتند و گفتند که رسول الله ص از دنیا رفت و کسی را جانشین خود نگذاشت؛ پس رسول اللهِ ص طیّب و مبارک اولین کسی بود در اسلام که علیه او شهادت ناروا دادند؛ و اندکی نپاید که عاقبت آنچه انجام دادند را ببینند؛ و بزودی پیروانشان نیز عاقبت آنچه پیشینیانشان برایشان بنا نهادند را بیابند. و اگر بدانان مهلتی داده شد و در فراخنایی از زمان و گشایشی از روزگار و استدراج فریبنده و آرامش حال و دست‌یابی به آرزو بسر بردند بدانند که خداوند عز و جل شداد بن عاد [که بناهایی بنا کرد که مانندش در سرزمینها آفریده نشد] و ثمود بن عبود و بلعم بن باعورا را هم مهلت داد و نعمتهای خود را آشکار و پنهان بر آنان فروبارید و آنان را با اموال و طول عمر امداد فرمود و زمین باب برکاتش را بر آنان گشود تا به نعمتهای پیاپی خداوند متذکر شوند و از او پروا کنند و به سوی او بازگردند و از سرکشی دست بردارند؛ پس چون مدت بسر آمد و لقمه‌شان را برگرفتند خداوند آنان را گرفتار کرد و از ریشه برکند؛ پس برخی از آنان سنگباران شدند و برخی را صیحه‌ای دربرگرفت و برخی را آتشی گسترده سوزاند و برخی به زمین‌لرزه مبتلا شدند و برخی را زمین در خود فرو برد؛ «پس چنین نبود که خداوند بدانان ظلم کند ولیکن خودشان به خویشتن ظلم می‌کردند» (عنکبوت/40) بدانید که هر مهلتی سرآمدی دارد که چون سررسد، اگر که آنچه بر سر ظالمان می‌آید و زیانکاران بدان ره می‌برند بر تو مکشوف گردد، به خداوند عز و جل فرار خواهی کرد از آن وضعیتی که در آن نگه داشته‌اند یا به سوی آن رهسپارند ... 📚الكافي، ج8، ص30-31 خُطْبَةٌ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ هِيَ خُطْبَةُ الْوَسِيلَةِ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ مَعْمَرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ عُكَايَةَ التَّمِيمِيِّ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ النَّضْرِ الْفِهْرِيِّ عَنْ أَبِي عَمْرٍو الْأَوْزَاعِيِّ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ ع ... قَالَ اسْمَعْ وَ عِ وَ بَلِّغْ حَيْثُ انْتَهَتْ بِكَ رَاحِلَتُكَ إِنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع خَطَبَ النَّاسَ بِالْمَدِينَةِ بَعْدَ سَبْعَةِ أَيَّامٍ مِنْ وَفَاةِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ ذَلِكَ حِينَ فَرَغَ مِنْ جَمْعِ الْقُرْآنِ وَ تَأْلِيفِهِ فَقَال: ... انَّ أَوَّلَ شَهَادَةِ زُورٍ وَقَعَتْ فِي الْإِسْلَامِ شَهَادَتُهُمْ أَنَّ صَاحِبَهُمْ مُسْتَخْلَفُ رَسُولِ اللَّهِ ص فَلَمَّا كَانَ مِنْ أَمْرِ سَعْدِ بْنِ عُبَادَةَ مَا كَانَ رَجَعُوا عَنْ ذَلِكَ وَ قَالُوا إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص مَضَى وَ لَمْ يَسْتَخْلِفْ فَكَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص الطَّيِّبُ الْمُبَارَكُ أَوَّلَ مَشْهُودٍ عَلَيْهِ بِالزُّورِ فِي الْإِسْلَامِ وَ عَنْ قَلِيلٍ يَجِدُونَ غِبَّ مَا يَعْلَمُونَ وَ سَيَجِدُونَ التَّالُونَ غِبَّ مَا أَسَّسَهُ الْأَوَّلُونَ وَ لَئِنْ كَانُوا فِي مَنْدُوحَةٍ مِنَ الْمَهْلِ وَ شِفَاءٍ مِنَ الْأَجَلِ وَ سَعَةٍ مِنَ الْمُنْقَلَبِ وَ اسْتِدْرَاجٍ مِنَ الْغُرُورِ وَ سُكُونٍ مِنَ الْحَالِ وَ إِدْرَاكٍ مِنَ الْأَمَلِ فَقَدْ أَمْهَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ شَدَّادَ بْنَ عَادٍ وَ ثَمُودَ بْنَ عَبُّودٍ وَ بَلْعَمَ بْنَ بَاعُورٍ وَ أَسْبَغَ عَلَيْهِمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً وَ أَمَدَّهُمْ بِالْأَمْوَالِ وَ الْأَعْمَارِ وَ أَتَتْهُمُ الْأَرْضُ بِبَرَكَاتِهَا لِيَذَّكَّرُوا آلَاءَ اللَّهِ وَ لِيَعْرِفُوا الْإِهَابَةَ لَهُ وَ الْإِنَابَةَ إِلَيْهِ وَ لِيَنْتَهُوا عَنِ الِاسْتِكْبَارِ فَلَمَّا بَلَغُوا الْمُدَّةَ وَ اسْتَتَمُّوا الْأُكْلَةَ أَخَذَهُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ اصْطَلَمَهُمْ فَمِنْهُمْ مَنْ حُصِبَ وَ مِنْهُمْ مَنْ أَخَذَتْهُ الصَّيْحَةُ وَ مِنْهُمْ مَنْ أَحْرَقَتْهُ الظُّلَّةُ وَ مِنْهُمْ مَنْ أَوْدَتْهُ الرَّجْفَةُ وَ مِنْهُمْ مَنْ أَرْدَتْهُ الْخَسْفَةُ «فَما كانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ» أَلَا وَ إِنَّ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَاباً فَإِذَا بَلَغَ الْكِتَابُ أَجَلَهُ لَوْ كُشِفَ لَكَ عَمَّا هَوَى إِلَيْهِ الظَّالِمُونَ وَ آلَ إِلَيْهِ الْأَخْسَرُونَ لَهَرَبْتَ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِمَّا هُمْ عَلَيْهِ مُقِيمُونَ وَ إِلَيْهِ صَائِرُون. @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک آیه در روز
879) ‌📖 الَّتي لَمْ يُخْلَقْ مِثْلُها فِي الْبِلادِ 📖 💢ترجمه که نظیرش در سرزمین‌ها آفریده نشد؛ سو
. 1⃣ «الَّتي لَمْ يُخْلَقْ مِثْلُها فِي الْبِلادِ» عاد شهری ساخته‌بودند با ستونهای بلند که از شکوه و عظمت نظیرش در جهان نبوده است؛ با این حال وقتی عذاب خداوند نازل شد، کسی نتوانست آن جلال و جبروت دنیوی نتوانست آنان را حفظ کند، و با یک عذاب، ظرف مدت کوتاهی همه چیزشان بر باد رفت. 🌐تطبیق بر روز در ذهن بسیاری از مردمان این زمان، در جهان بی‌نظیر است؛ و بقدری به برتر بودن امروز بر تمام زمانهای گذشته خو گرفته‌ایم که حکایت (که در ادامه خواهد آمد) برای ما باورنکردنی و همچون افسانه می‌نماید. البته نقل آن یک نقل تاریخی (و نه حدیث از معصوم) است که اعتبارش همانند همه نقل‌های تاریخی است؛ اما هرچه باشد خداوند بصراحت می‌فرماید که نظیرش در سرزمین‌ها آفریده نشد؛ بویژه اگر توجه کنیم که شداد را جزء افرادی دانسته‌اند که هم عمری طولانی داشته و هم شرق تا غرب زمین را فتح کرده است، ایجاد چنان بهشتی باورپذیرتر می‌شود. اگر خداوند چنان جلال و جبروتی را با نزول عذاب خویش براحتی از بین برد که اثری از آن امروز باقی نمانده تا حدی که عده‌ای آن را افسانه می‌پندارند، اگر اراده کند این تمدن عظیم مدرن را هم به طرفة‌العینی زیر و رو می‌کند که آیندگان این را همچون افسانه‌ای بیش ندانند. از این روست که کسی که به قرآن ایمان داشته باشد، نه‌تنها از و تمام ابرقدرتهای اقتصادی و نظامی دنیا اندک هراسی به دل راه نمی‌دهد، بلکه ظهور امام زمان ع و غلبه او بر تمامی شیاطین عالَم را کاملا امری شدنی می‌داند و می‌پذیرد که ممکن است این ما مقدمه وقوع آن واقعه عظیم باشد. 🌷ایام الله مبارک باد🌷 @Yekaye
یک آیه در روز
879) ‌📖 الَّتي لَمْ يُخْلَقْ مِثْلُها فِي الْبِلادِ 📖 💢ترجمه که نظیرش در سرزمین‌ها آفریده نشد؛ سو
. . 2⃣ «الَّتي لَمْ يُخْلَقْ مِثْلُها فِي الْبِلادِ» 📜حکایت ابو وائل گويد: مردى بود به نام عبد اللَّه بن قلابة كه شترش گم شده بود و در جستجوى آن بيابانهاى عدن را مىگشت، در اين ميان به شهرى رسيد كه حصارى داشت و در داخل آن حصار كاخها و ستونهاى بلندى بود و چون نزديكتر آمد پنداشت كه در آنجا كسى باشد كه بتواند سراغ شترش را از او بگيرد. امّا كسى را نديد كه در آنجا آمد و شد كند، از مركب پياده شد و آن را بست. آنگاه شمشيرش را كشيد و از دروازه حصار داخل شد. ديد آنجا دو در بزرگ وجود دارد که در دنيا درى به آن بزرگى نديده بود و چوب آن از خوشبوترين عودها بود و ستاره‌هايى از ياقوت زرد و سرخ بر آن كوبيده شده بود كه پرتو آنها آن مكان را روشن كرده بود، از ديدن آنها در شگفت شد. آنگاه يكى از دو در را گشود و داخل شد، به ناگاه شهرى ديد كه هرگز چشمى مانند آن را نديده است، كاخهايى بود كه بر فراز ستونهايى كه از زبرجد و ياقوت برافراشته شده بود و در بالاى هر كاخى غرفه‌هايى وجود داشت و بالاى آن غرفه‌ها را با طلا و نقره و ياقوت و زبرجد آراسته بودند و بر هر درى از درهاى اين كاخها لنگه درهايى بود به مانند دروازه شهر كه از عود خوشبوتر بود و دانه‌هاى ياقوت بر آنها نصب شده بود و اين كاخها همه با لؤلؤ و مشك و زعفران مفروش بود، از ديدار آنها شگفتزده شده و كسى را نديد كه از وى پرسش كند، و هراس بر وى مستولى گرديد. آنگاه به كوچه باغهاى آنجا نگريست و در هر كوچهاى درختهاى ميوه‌دارى را مشاهده كرد كه جويهاى آب از زير آنها جارى بود و با خود گفت اين همان بهشتى است كه خداى تعالى آن را در دنيا براى بندگان خود وصف فرموده است، خدا را سپاس كه مرا در آن وارد كرد. و از لؤلؤ و مشك و زعفران آن برداشت ولى نتوانست از زبرجد و ياقوت آن بردارد زيرا آنها بر درها و ديوارها كوبيده شده بود و لؤلؤ و مشك و زعفران مانند سنگريزه در ميان كاخها و غرفه‌ها ريخته شده بود، آنها را برداشت و بيرون آمد و بر مركب خود سوار شد و دنبال شتر خود را گرفت تا آنكه به يمن بازگشت و آنچه همراه آورده بود به مردم نشان داد و مقدارى از آن لؤلؤها را كه به واسطه گذشت روزگار به زردى گرائيده بود فروخت. خبر او شايع شد و به گوش معاوية بن أبي سفيان رسيد و كسى را نزد حاكم صنعا فرستاد و دستور داد او را به شام بفرستد. او به نزد معاويه آمد و با او خلوت كرد و پرسيد كه چه ديده است؟ و او نيز داستان آن شهر و آنچه را كه ديده بود بازگفت و مقدارى از لؤلؤ و مشك و زعفرانها را به او تقديم كرد و گفت: به خدا سوگند به سليمان پسر داود هم چنين شهرى ارزانى نشده بود. معاويه به دنبال كعب الاحبار فرستاد و او را فراخواند و گفت: اى ابا اسحاق! آيا شنيدهاى كه در دنيا شهرى با طلا و نقره بنا شده باشد و ستونهايش از زبرجد و ياقوت و سنگ ريزه كاخها و غرفه‌هايش لؤلؤ باشد و در كوچه باغهايش جويهايى به زير درختهايش جارى باشد؟ كعب گفت: آرى، اين شهرى است كه صاحب آن شدّاد بن عاد است كه آن را بنا كرده است و اين همان «إِرَمَ ذاتِ الْعِمادِ» است كه خداى تعالى در كتابش آن را وصف كرده و فرموده مثل آن در بلاد ساخته نشده است. معاويه گفت: داستان آن را بر ايمان بازگو، گفت: عاد اوّل دو پسر داشت كه يكى شديد و ديگرى را شدّاد ناميده بود، عاد درگذشت و آن دو پسر باقى ماندند و پادشاهان ستمگرى شدند و مردم در شرق و غرب زمين از آنها اطاعت مىكردند، شديد نيز درگذشت و شدّاد بلا منازع پادشاه گرديد. او به خواندن كتابها اشتياق وافرى داشت و چون نام بهشت و كاخها و ياقوت و زبرجد و لؤلؤهاى آن را شنيده بود مايل گرديد كه مانند آن را در دنيا بنا كند، و تا گردنكشى و رقابتى با خداى تعالى كرده باشد. يك صد مهندس را برگماشت و زير نظر هر يك از آنان يك هزار كمك‌كار قرار داد و گفت: برويد و پاكيزه‌ترين و وسيعترين جاى زمين را معيّن كنيد و در آنجا براى من شهرى از طلا و نقره و ياقوت و زبرجد و لؤلؤ بنا كنيد و ستونهاى آن را از زبرجد قرار دهيد و در آن شهر كاخها و در آن كاخها غرفه‌ها و بر بالاى آن غرفه‌ها غرفه‌هاى ديگرى بسازيد و در كوچه باغهاى آن شهر درختهاى ميوه بكاريد و زير آنها جوىها جارى كنيد كه من در كتابها خوانده‌ام كه بهشت چنين اوصافى دارد و دوست دارم كه مانند آن را در زمين بسازم. گفتند: اين همه جواهر و طلا و نقره را از كجا فراهم آوريم تا بتوانيم شهرى را با اين اوصاف بنا كنيم؟ شدّاد گفت: آيا نمىدانيد كه پادشاهى دنيا با من است؟ @Yekaye 👇ادامه حکایت👇
👇ادامه حکایت👇 شدّاد گفت: آيا نمىدانيد كه پادشاهى دنيا با من است؟ گفتند: مىدانيم. گفت برويد و بر همه معادن جواهر و طلا و نقره كسانى را بگماريد و در دست مردم نيز هر چه طلا و نقره يافتيد بگيريد تا نيازتان مرتفع شود. و به همه شاهان شرق و غرب نوشتند و در طىّ ده سال انواع جواهر را فراهم آوردند و اين شهر را در مدّت سيصد سال براى وى ساختند و عمر شدّاد نهصد سال بود. چون به نزد وى آمدند و او را از اتمام بناى قصر آگاه كردند، گفت برويد و بر گرداگرد آن حصارى بسازيد و بر اطراف آن حصار هزار كاخ بنا كنيد و بر فراز هر يك هزار پرچم برافرازيد كه هر يك از آن كاخها مقرّ يكى از وزراى من خواهد بود. آنها رفتند و همه آن كارها را به انجام رسانيدند و آمدند و او را از پايان كار آگاه كردند آنگاه مردم را براى تجهيز إِرَمَ ذاتِ الْعِمادِ فراخواند و ده سال نيز اين كار به طول انجاميد. آنگاه پادشاه براى ديدار ارم حركت كرد و تنها يك شبانه روز مانده بود كه به آنجا برسد كه خداى تعالى بر او و همراهانش عذاب آسمانى فرو فرستاد و همه آنها را نابود كرد و نه او و نه هيچ يك از همراهانش نتوانستند بر آن ارم داخل شوند. آرى اين است داستان ارم ذات العمادى كه مانند آن در بلاد آفريده نشده است. و من در كتابها خواندهام كه مردى بر آن داخل مىشود و آنچه در آن است مىبيند بعد از آن بيرون مىآيد و مشهودات خود را براى مردم بازگو مىكند، امّا كسى باور نمىكند و به زودى در آخر الزّمان دينداران به آن درآيند. 📚كمال الدين، ترجمه پهلوان، ج2، ص360-364؛ قصص الأنبياء عليهم السلام (للراوندي)، ص93-95 ؛ 📚این واقعه اندکی مختصرتر و به نقل از وهب بن مبنه در مجمع البيان، ج10، ص738 هم آمده است. @Yekaye
یک آیه در روز
879) ‌📖 الَّتي لَمْ يُخْلَقْ مِثْلُها فِي الْبِلادِ 📖 💢ترجمه که نظیرش در سرزمین‌ها آفریده نشد؛ سو
. 3⃣ «الَّتي لَمْ يُخْلَقْ مِثْلُها فِي الْبِلادِ» شیخ صدوق از کتاب المعمرین نقل می‌کند که از هشام بن سعید جهانگرد نقل شده که: ما در اسکندریه سنگ‌نوشته‌ای یافتیم که در آن نوشته شده بود: من شداد بن عاد هستم؛ و من هستم که آن ستونها را بنا کردم که مانندش در سرزمینها آفریده نشد و لشکریان را بسیج نمودم، آنها را بنا كردم در حالى كه پيرى و مرگ نبود و سنگ در نرمى براى من چون گِل بود و گنجى را در دريا نهادم كه دوازده منزل فاصله آن از ساحل است و كسى جز امّت محمّد ص آن را استخراج نكند. 📚كمال الدين، ترجمه پهلوان، ج2، ص365 @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
880) ‌📖 وَ ثَمُودَ الَّذينَ جابُوا الصَّخْرَ بِالْوادِ 📖 💢ترجمه و ثمود، که صخره‌ را در آن وادی‌ می‌بریدند؛ سوره فجر (89) آیه9 1397/11/8 21 جمادی‌الاولی 1440 @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️1) ابوبصیر می‌گوید: از امام صادق ع درباره این آیات سوال کردم که می‌فرماید «ثمود نيز بيمدهندگان را تكذيب نمودند. پس گفتند: آيا ما بشری از خودمان، که تنهاست، را پيروى كنيم؟ در اين هنگام ما در گمراهى و جنون خواهيم بود. آيا ذکر از ميان ما بر او القا شده؟ [نه] بلكه او دروغپردازى هوسباز است.» (قمر/23-25) فرمودند: این به خاطر آن بود که حضرت صالح ع را تکذیب کردند؛ و خداوند عز و جل البته که هیچ قومی را هلاک نکرد مگر اینکه پیش از آن رسولانی به نزد آنان مبعوث فرمود تا بر آنان احتجاج کنند؛ پس خداوند حضرت صالح ع را به سوی آنان مبعوث فرمود و وی آنان را به خدا خواند ولی اجابتش نکردند و بر او سرکشی نمودند و گفتند «هرگز به تو ایمان نمی‌آوریم مگر اینکه از این صخره شتری ده‌ماهه بیرون آوری؛ و آن صخره‌ای بود که آن را تعظیم می‌کردند و می‌پرستیدند و سر هر سال برایش قربانی می‌کردند و کنارش جمع می‌شدند. گفتند: اگر می‌پنداری که پیامبری فرستاده‌شده هستی پس از خدایت بخواه که برای ما از این صخره سخت شتری ده‌ماهه بیرون آورد و خداوند هم همان گونه که آنان درخواست کرده بودند آن ناقه را بیرون آورد ... 📚الكافي، ج8، ص187 عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْعَبَّاسِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ «كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ فَقالُوا أَ بَشَراً مِنَّا واحِداً نَتَّبِعُهُ إِنَّا إِذاً لَفِي ضَلالٍ وَ سُعُرٍ أَ أُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِنْ بَيْنِنا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ». قَالَ ع: هَذَا كَانَ بِمَا كَذَّبُوا بِهِ صَالِحاً وَ مَا أَهْلَكَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ قَوْماً قَطُّ حَتَّى يَبْعَثَ إِلَيْهِمْ قَبْلَ ذَلِكَ الرُّسُلَ فَيَحْتَجُّوا عَلَيْهِمْ فَبَعَثَ اللَّهُ إِلَيْهِمْ صَالِحاً فَدَعَاهُمْ إِلَى اللَّهِ فَلَمْ يُجِيبُوا وَ عَتَوْا عَلَيْهِ وَ قَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى تُخْرِجَ لَنَا مِنْ هَذِهِ الصَّخْرَةِ نَاقَةً عُشَرَاءَ وَ كَانَتِ الصَّخْرَةُ يُعَظِّمُونَهَا وَ يَعْبُدُونَهَا وَ يُذَبِّحُونَ عِنْدَهَا فِي رَأْسِ كُلِّ سَنَةٍ وَ يَجْتَمِعُونَ عِنْدَهَا فَقَالُوا لَهُ إِنْ كُنْتَ كَمَا تَزْعُمُ نَبِيّاً رَسُولًا فَادْعُ لَنَا إِلَهَكَ حَتَّى تُخْرَجَ لَنَا مِنْ هَذِهِ الصَّخْرَةِ الصَّمَّاءِ نَاقَةٌ عُشَرَاءُ فَأَخْرَجَهَا اللَّهُ كَمَا طَلَبُوا مِنْه ... @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا