یک آیه در روز
733) 🌺 جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها يُحَلَّوْنَ فيها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤاً وَ لِبا
.
2⃣ «… يُحَلَّوْنَ فيها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ …»
چنانکه در «نکات ترجمه» بیان شد: «أَساوِرَ» جمعالجمع است؛ یعنی این کلمه، جمع «أسوره» است، که این خود، جمعِ «سِوار» یا «سُوار» است.
🔸این کلمه در قرآن کریم جمعا ۵ بار به کار رفته که
🔺چهار مورد آن به صورت «أَساوِر» است و همگی درباره بهشت؛
🔻و تنها یکبار آن به صورت «أسوره» است و آن هم درباره انتظار کافران در بهرهمندی در دنیا: «فَلَوْ لا أُلْقِيَ عَلَيْهِ أَسْوِرَةٌ مِنْ ذَهَب: چرا این شخصی که میگوید پیامبر است دستبندهایی از طلا ندارد؟» (زخرف/۵۳)
شاید بتوان نتیجه گرفت که دنیاپرستی بقدری افق دید انسانها را کوچک میکند که وقتی دنیامداران میخواهند ثروت فراوان را مطرح کنند تعبیر «أسورة من ذهب» را مطرح میکنند؛
🔹اما آنچه به ازای این در بهشت به هر یک از بهشتیان داده میشود «أساور» و جمع «أسورة» است؛
و البته این گونه امور،
🔺غیر از آن است که هرچه دلشان بخواهد و بیش از آن برایشان مهیاست (لَهُمْ ما يَشاؤُنَ فيها وَ لَدَيْنا مَزيدٌ؛ ق/۳۵)؛
🔺غیر از پاداشهایی است که به مخیله کسی خطور نمیکند (فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ؛ سجده/۱۷)؛
🔺غیر از بهرهمندی از رضایت خداست که از هر چیزی بالاتر است (وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَر؛ توبه/۷۲).
@yekaye
یک آیه در روز
733) 🌺 جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها يُحَلَّوْنَ فيها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤاً وَ لِبا
.
3⃣ «لِباسُهُمْ فيها حَريرٌ»
❗️در بهشت هم انسان لباس دارد.❗️
💠 بحث تخصصی #انسانشناسی
⭕️اگر توجه کنیم که بهشت عرصه خلوص است و از هیچ رنج و مزاحمتی خبری نیست،
❌معلوم میشود که لباس برای انسان، یک امر زاید که صرفا برای حفظ او از گرما و سرما ویا جلوگیری از تعرض دیگران و ... باشد، نیست.
🔸قبلا درباره اینکه لباس انسان از بهشت شروع شد و از این رو چه اندازه در انسان بودن انسان مهم است توضیحاتی ارائه شد در:
🔖جلسه 246 http://yekaye.ir/al-aaraf-7-26/
🔖جلسه 247 http://yekaye.ir/al-aaraf-7-27/
🔺اکنون می افزاییم اینکه افق لباس برای انسان نه تنها در مبدا، بلکه در معاد و ختم انسان نیز در کار است، تاکیدی دیگر بر آن مدعاست.
@yekaye
یک آیه در روز
733) 🌺 جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها يُحَلَّوْنَ فيها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤاً وَ لِبا
.
4⃣ «لِباسُهُمْ فيها حَريرٌ»
در بهشت آنچه انسان میپوشد جنسش از حریر است؛
یعنی ابریشم خالص❗️
لطیفترین و زیباترین جنس لباس که انسان در دنیا میشناسد‼️
شاید میخواهد بفرماید: در بهشت، حتی آنچه ظاهر انسان را دربرمیگیرد جذابترین امور است،
چه رسد به آنچه دل وی را دربرمی گیرد.
@yekaye
یک آیه در روز
733) 🌺 جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها يُحَلَّوْنَ فيها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤاً وَ لِبا
.
5⃣ «يُحَلَّوْنَ فيها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ ... لِباسُهُمْ فيها حَريرٌ»
پاداش محروميّت موقت، كاميابى دائمى است:
اگر طلا و ابريشم، در چند روز دنيا بر مردان حرام شد، در بهشت، از آن بهرهمند مىشوند.
📚(تفسير نور، ج9، ص502)
@yekaye
734) 🌺 و قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَكُورٌ 🌺
💐 ترجمه
و گفتند حمد خدایی را که از ما غم را بزدود بدرستی که پروردگارمان بس خطاپوش و بسیار قدرشناس است.
سوره فاطر (35) آیه 34
8 شعبان 1439
1397/2/5
https://eitaa.com/yekaye
🔹 الْحَمْدُ
▪️قبلا بیان شد که «حمد» در فارسی معادل ندارد؛ و در آن معنای «ستایش» (= مدح) و «سپاس» (= شکر) با هم جمع شده است.
▫️مدح (ستایش) عکسالعمل در برابر مشاهده زیبایی و عظمت است که میتواند در امور غیراختیاری هم باشد (مثلا مدح قامت رعنا)؛ در حالی که «حمد» فقط در مواردی است که اقدامی اختیاری رخ داده باشد؛
▫️«شکر» (سپاس) در جایی است که نعمت در کار باشد؛ اما «حمد» منحصر به این نیست؛ زیرا شکر فقط بر افعال است؛ اما حمد هم در مورد افعال و هم در مورد صفات است؛ در واقع، شکر بر اساس نعمت است و حمد بر اساس حکمت؛ همچنین، نقطه مقابل حمد، «ذم» (سرزنش و مذمت کردن) است؛ ولی نقطه مقابل شکر، «کفران» و ناسپاسی است. پس «حمد» اعم از «شکر»، و اخص از «مدح» است
🔖جلسه ۳۶ http://yekaye.ir/fateha-alketab-1-2/
🔖و جلسه ۱۶۳ http://yekaye.ir/al-isra-017-019/
https://eitaa.com/yekaye
🔹 الْحَزَنَ
▪️ماده «حزن» را در اصل به معنای خشونت و شدت در چیزی دانستهاند، چنانکه به زمین خشن و ناهموار (الحَزْن) گفته میشود
📚(معجم المقاييس اللغة، ج2، ص54)
این کلمه وقتی در مورد نفس به کار میرود به معنای خشونت و ناملایم بودنی است که در اثر غم و غصه در نفس ایجاد میشود و نقطه مقابل «فرح» و «سرور» است
📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص231؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج2، ص209)
▪️این کلمه به صورت مصدر دو گونه آمده است:
▫️«حُزْن» (وَ ابْيَضَّتْ عَيْناهُ مِنَ الْحُزْن، یوسف/84؛ أَشْكُوا بَثِّي وَ حُزْني إِلَى اللَّه، یوسف/86) و
▫️«حَزَن» (أَعْيُنُهُمْ تَفيضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَناً، توبه/92؛ لِيَكُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَ حَزَناً، قصص/8؛ أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ، فاطر/34)
که این تفاوت را به دو وزن ثلاثی مجرد این ماده برگرداندهاند؛ یعنی گفتهاند:
▫️اگر در وزن «حَزِنَ يَحْزَنُ» باشد، آنگاه فعل لازم است (لا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنا، توبه/40؛ وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ، حجر/88) و مصدر آن «حَزَن» میشود؛
▫️اما اگر در وزن «حَزَنَ» «يَحْزُنُ» باشد، آنگاه فعل متعدی است (قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ، انعام/33؛ لا يَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَكْبَر، انبیاء/103) مصدر آن «حُزْن» خواهد بود
📚(لسان العرب، ج13، ص112؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج2، ص210 )
▪️اما برخی تفاوت «حُزْن» و «حَزَن» را دو لهجه در زبان عربی دانستهاند و از ابوعمرو بن العلاء نقل کردهاند که این کلمه وقتی در جایگاه منصوب قرار بگیرد، با فتحه میآید؛ و وقتی در جایگاه مکسور یا مرفوع بیاید، با ضمه میآید؛ مانند «وَ ابْيَضَّتْ عَيْناهُ مِنَ الْحُزْنِ» و «وَ أَعْيُنُهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَناً»؛ و علت مضموم بودنش در «إِنَّما أَشْكُوا بَثِّي وَ حُزْنِي إِلَى اللَّهِ» هم به خاطر کسره نون بوده، گویی این عبارت مجرور شده است.
📚(كتاب العين، ج3، ص160-161)
▪️در مقایسه خوف و ترس هم گفتهاند که خوف مربوط به چیزی است که هنوز رخ نداده و انسان احتمال رخ دادنش را میدهد؛ ولی حزن و غم مربوط به چیزی است که رخ داده است و انسان را غمگین کرده است.
📚(الميزان، ج۱۸، ص۱۹۶)
ماده «حزن» 42 بار در قرآن کریم آمده است.
https://eitaa.com/yekaye