eitaa logo
یک آیه در روز
2هزار دنبال‌کننده
115 عکس
10 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
☀️1) از امام صادق ع درباره این سخن خداوند «و توبه برای کسانی نیست که مرتکب بدیها می‌شوند، تا هنگامی که مرگ نزد یکی از آنان حاضر شود، گوید: من همین الان توبه کردم» روایت شده که فرمودند: این کسی است که دائما فرار می‌کرده؛ توبه می‌کند در زمانی که دیگر توبه سودی ندارد و از او پذیرفته نمی‌شود. 📚تفسير العياشي، ج1، ص228 عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ «وَ لَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ». قَالَ: هُوَ الْفَرَّارُ تَابَ حِينَ لَمْ يَنْفَعْهُ التَّوْبَةُ وَ لَمْ يُقْبَلْ مِنْهُ. @yekaye
☀️2) از امام صادق ع درباره این سخن خداوند عز و جل سوال شد که می‌فرماید « و توبه برای کسانی نیست که مرتکب بدیها می‌شوند، تا هنگامی که مرگ نزد یکی از آنان حاضر شود، گوید: من همین الان توبه کردم». فرمودند: این هنگامی است که امر آخرت را بالعیان می‌بیند. 📚من لا يحضره الفقيه، ج1، ص133 سُئِلَ الصَّادِقُ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ لَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ؛ قالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ» قَالَ: ذَاكَ إِذَا عَايَنَ أَمْرَ الْآخِرَةِ. @yekaye
☀️3) از امام باقر ع روایت شده که فرمودند: هنگامی که نفس بدینجا رسد – و با دست به حلق خویش اشاره کردند – برای عالم توبه‌ای در کار نخواهد بود؛ ولی برای جاهل توبه هست. 📚الكافي، ج2، ص440؛ تفسير العياشي، ج1، ص228 عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِذَا بَلَغَتِ النَّفْسُ هَذِهِ - وَ أَهْوَى بِيَدِهِ إِلَى حَلْقِهِ [حَنْجَرَتِهِ] - لَمْ يَكُنْ لِلْعَالِمِ تَوْبَةٌ وَ كَانَتْ لِلْجَاهِلِ تَوْبَةٌ. ☀️شبیه همین عبارت – البته فقط با اشاره به عالم- از امام صادق ع روایت شده، که در آن روایت امام سپس این آیه را تلاوت کردند: «قطعا توبه‌ی بر عهده خدا تنها برای کسانی است که روی جهالت بدی را مرتکب می‌شوند» (نساء/17) 📚الكافي، ج1، ص47 عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ: إِذَا بَلَغَتِ النَّفْسُ هَاهُنَا وَ أَشَارَ بِيَدِهِ إِلَى حَلْقِهِ لَمْ يَكُنْ لِلْعَالِمِ تَوْبَةٌ ثُمَّ قَرَأَ «إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ». @yekaye
☀️4) از امیرالمومنین ع روایت شده که در فرازی از خطبه خود فرمودند: پس به سوی معاد بشتابید و بر مرگ پیشی گیرید که همانا چیزی نمانده است که رشته آرزوها گسسته گردد و مرگ بر ایشان سایه افکند و باب توبه بر آنان بسته شود. 📚نهج البلاغة، خطبه 183 قال ع: فَبَادِرُوا الْمَعَادَ وَ سَابِقُوا الآْجَالَ فَإِنَّ النَّاسَ يُوشِكُ أَنْ يَنْقَطِعَ بِهِمُ الْأَمَلُ وَ يَرْهَقَهُمُ الْأَجَلُ وَ يُسَدَّ عَنْهُمْ بَابُ التَّوْبَة. @yekaye
☀️5) از امیرالمومنین ع روایت شده که فرمودند: به كار برخيزيد! اكنون كه زندگى به ساز است، و دفترها گشوده و در توبه باز. رويگرداننده را خواندهاند، و گناهكار را اميدوار گردانده. از آن پيش كه چراغ عمل خاموش شود، و فرصت از دست برود، و در توبه را ببندند و فرشتگان به آسمان بالا روند. پس انسان بايد براى خود بكوشد تا تواند، و از زنده‌ای براى مرده‌ای سود ستاند؛ و از آنچه نپايد، براى آنچه برقرار است؛ و از چيزى كه می‌رود برای آن چیزی که می‌ماند. خوشا کسی است كه از خدا ترسيد در عمرى كه بدو دادند، و مهلتى كه برايش نهادند، و نفس خود را مهار كرد و رشتهاى كه بايد به سرش در آورد و بدان از نافرمانيهاى خدايش نگاه داشت و به راه فرمانبردارى او واداشت. 📚نهج البلاغه، خطبه237، (ترجمه شهیدی با اندکی اصلاحات) و قال ع: فَاعْمَلُوا وَ أَنْتُمْ فِي نَفَسِ الْبَقَاءِ وَ الصُّحُفُ مَنْشُورَةٌ وَ التَّوْبَةُ مَبْسُوطَةٌ؛ وَ الْمُدْبِرُ يُدْعَى وَ الْمُسِيءُ يُرْجَى؛ قَبْلَ أَنْ يَخْمُدَ الْعَمَلُ وَ يَنْقَطِعَ الْمَهَلُ وَ يَنْقَضِيَ الْأَجَلُ [تَنْقَضِيَ الْمُدَّةُ] وَ يُسَدَّ بَابُ التَّوْبَةِ وَ تَصْعَدَ الْمَلَائِكَةُ. فَأَخَذَ امْرُؤٌ مِنْ نَفْسِهِ لِنَفْسِهِ وَ أَخَذَ مِنْ حَيٍّ لِمَيِّتٍ وَ مِنْ فَانٍ لِبَاقٍ وَ مِنْ ذَاهِبٍ لِدَائِمٍ. امْرُؤٌ خَافَ اللَّهَ وَ هُوَ مُعَمَّرٌ إِلَى أَجَلِهِ وَ مَنْظُورٌ إِلَى عَمَلِهِ امْرُؤٌ أَلْجَمَ نَفْسَهُ بِلِجَامِهَا وَ زَمَّهَا بِزِمَامِهَا فَأَمْسَكَهَا بِلِجَامِهَا عَنْ مَعَاصِي اللَّهِ وَ قَادَهَا بِزِمَامِهَا إِلَى طَاعَةِ اللَّهِ. @yekaye
☀️6) در کتب اهل سنت روایت شده که عبدالرحمن می‌گوید: چهار نفر از اصحاب رسول الله ص جمع شده بودند. یکی گفت: از رسول الله ص شنیدم که همانا خداوند عز و جل توبه بنده را یک روز قبل از مرگش هم باشد می‌پذیرد. دومی گفت: من هم از رسول الله ص شنیدم که همانا خداوند عز و جل توبه بنده را نصف روز قبل از مرگش هم باشد می‌پذیرد. سومی گفت: من هم از رسول الله ص شنیدم که همانا خداوند عز و جل توبه بنده را صبحدمی قبل از مرگش هم باشد می‌پذیرد. چهارمی گفت: من هم از رسول الله ص شنیدم که همانا خداوند عز و جل توبه بنده را مادام که به خرخر مرگ نیفتاده، می‌پذیرد. 📚تفسیر ثعلبی (الكشف و البيان عن تفسير القرآن، ج3، ص274) زيد بن أسلم عن عبد الرحمن [السلماني] قال: اجتمع أربعة من أصحاب رسول اللّه صلّى اللّه عليه و [آله و] سلّم؛ فقال أحدهم: سمعت رسول اللّه صلّى اللّه عليه و[آله و] سلّم يقول: «إن اللّه عزّ و جلّ يقبل توبة العبد قبل أن يموت بيوم» قال الثاني: و أنا سمعت رسول اللّه صلّى اللّه عليه و [آله و] سلّم يقول: «إن اللّه عزّ و جلّ يقبل توبة العبد قبل أن يموت بنصف يوم». قال الثالث: و أنا سمعت رسول اللّه صلّى اللّه عليه و [آله و] سلّم يقول: «إن اللّه عزّ و جلّ يقبل توبة العبد قبل أن يموت بضحوة». فقال الرابع: و أنا سمعت رسول اللّه صلّى اللّه عليه و [آله و] سلّم يقول: «إن اللّه عزّ و جلّ يقبل توبة العبد ما لم يغرغر بنفسه». @yekaye
☀️7) در کتب اهل سنت، از قول ابوذر از رسول الله روایت شده است: همانا خداوند توبه بنده‌اش را می‌پذیرد یا بنده‌اش را مورد مغفرت قرار می‌دهد مادامی که حجاب و پرده‌ای واقع نشده باشد! گفته شد: واقع شدن حجاب و پرده چیست؟ فرمود: اینکه نفس از بدن بیرون رود در حالی که مشرک باشد. 📚الدر المنثور، ج2، ص131 و أخرج أحمد و البخاري في التاريخ و الحاكم و ابن مردويه عن أبى ذر ان رسول الله صلى الله عليه و [آله و] سلم قال: ان الله يقبل توبة عبده أو يغفر لعبده ما لم يقع الحجاب؟ قيل و ما وقوع الحجاب؟ قال: تخرج النفس و هي مشركة. @yekaye
💐💐💐عید سعید قربان، عید قربانی کردن نفس در پیشگاه معبود، مبارک باد 🌹🌹🌹 @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک آیه در روز
945) 📖 وَ لَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْم
. 1️⃣ «وَ لَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ وَ لاَ الَّذينَ يَمُوتُونَ وَ هُمْ كُفَّارٌ أُولئِكَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَليماً» در آیه قبل، پذیرش توبه را حق کسانی دانست که از روی جهات مرتکب بدی می‌شوند و زود هم توبه می‌کنند؛ در این آیه نقطه مقابل را بیان می‌کند یعنی توبه برای کسانی نیست که مرتکب بدیها می‌شوند، و وقت ملاقات مرگ به یاد توبه می‌افتند؛ و یا کسانی که با کفر و توبه‌نکرده می‌میرند و با مشاهده حقیقت در عالم برزخ و قیامت می‌خواهند توبه کنند. در واقع، با این دو آیه خداوند انسان را در میانه خوف و رجا نگه می‌دارد: 📛نه اگر کار بدی مرتکب شدید، ناامید شوید، بلکه راه توبه باز است؛ 📛ونه چنان به راه توبه دل ببندید که به کار زشت خود ادامه دهید و مرگ شما را دریابد. 💠نکته تخصصی به نظر می‌رسد یکی از ویژگی‌های خاص انسان، که نقش مهمی در فهم عمیق انسان و تمایز حقیقی او با حیوان دارد و نقطه مقابل فهم داروینی از انسان است؛ مساله است. وجود توبه در انسان، حکایت از یک ممیزات خاص انسان‌ها می‌کند و آن اینکه به تعبیر اگزیستانسیالیستها، وجود انسان مقدم بر ماهیت اوست. در واقع، هر حیوانی، بلکه هر موجودی در عالم طبیعت، ماهیتش از پیش تعیین‌شده است و اگرچه حیوانات حرکت ارادی دارند، و حتی بعید نیست بهره‌ای از ذهن و حافظه هم داشته باشند؛ اما توان اینکه بتوانند از ماهیتی که نظام خلقت برای آنها تعیین کرده بیرون آیند، ندارند: یک اسب، از ابتدا تا انتهای عمرش اسب است و یک سگ، سگ؛ 🤔 اما انسان موجودی است که گویی بی‌تعین آفریده شده؛ یعنی ظرفیت بی‌نهایتی در او قرار داده شده؛ و اصل جهت‌گیری‌ای که او را عمیقا راضی می‌سازد هم در وی نهاده شده، اما تصمیم برعهده خود او گذاشته شده که خود را چگونه رقم بزند: 💢می‌تواند برتر از فرشتگان شود یا پست‌تر از حیوانات.💢 🤔و عجیب‌تر اینکه این رقم زدن خویش هم، مادامی که در این دنیاست، همچنان قابل تغییر است؛ یعنی می‌تواند زمانی از حیوانات و درندگان و ... پست‌تر شده باشد؛ ولی تغییر مسیر دهد و از فرشتگان سبقت بگیرد؛ و بالعکس. در واقع، 🔺هم تقدم وجود انسان بر ماهیت او؛ و 🔺هم امکان توبه در انسان، از آن دسته از شواهدی است که بخوبی نگنجیدن انسان در تلقی داروینی (یعنی منحصر دانستن وجود او به اینکه ادامه حیوان باشد، و نه حاوی روح الهی) را نشان می‌دهد. 💠ثمره توجه به وجود واقعیتی به نام توبه در انسان، نه تنها موجب می‌شود که فرد، هرقدر هم بدی کرده باشد، هیچگاه دچار ناامیدی نشود؛ بلکه نگاه انسان به جوامع را امیدوارکننده می سازد: 🤔هرجامعه ای نیز هرقدر هم که در بدی فرو رفته باشد؛ و حتی علائم عذاب بر سر آن هویدا شده باشد (مانند قوم یونس)؛ باز مادامی که با مرگ قطعی و نابودی نهایی روبرو نشده، امکان توبه و بازگشت دارد؛ و از این رو، در بدترین جوامع هم، نباید از تلاش برای اصلاح، ناامید شد. @yekaye
یک آیه در روز
945) 📖 وَ لَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْم
. 2️⃣ «إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذينَ... وَ لَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذينَ ...» چرا در آیه قبل «التوبه علی الله» گفت، اما در این آیه «علی الله» را نیاورد؟ 🍃الف. تلویحا می‌خواهد بر انقطاع رحمت خاصه و عنایت خداوند در مورد این افراد اشاره کند. (المیزان، ج4، ص233) 🍃ب. ... @yekaye
یک آیه در روز
945) 📖 وَ لَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْم
. 3️⃣ «إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ .. وَ لَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ» در آیه قبل از پذیرش توبه کسانی که عمل بد را از روی جهالت انجام می‌دهند سخن گفت و در این آیه تعبیر «از روی جهالت»‌را نیاورد؛ واضح است که این نیاوردن دلالت دارد که توبه‌ای پذیرفته می‌شود که عمل از روی جهالت باشد نه اینکه کسی عالماً عامداً و با نیت اینکه بعدا توبه می‌کنم گناهی را انجام دهد. 🤔اما چرا در آیه قبل، تعبیر «السوء» (مفرد) آورد اما در این آیه «السیئات» (جمع)؟ 🍃الف. تلویحا می‌خواهد بر انقطاع رحمت خاصه و عنایت خداوند در مورد این افراد اشاره کند؛ بدین جهت که گویی همه اعمال بد آنان را احصاء و شمارش می‌کنند. (المیزان، ج4، ص233) 🍃ب. تا گناه زياد نشده، توبه آسان است. «يَعْمَلُونَ السُّوءَ» كه مراد انجام يك گناه است، ولى در «يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ» مراد گناهان زياد است كه توبه از آن مشكل است. (تفسير نور، ج2، ص259) 🍃ج. اصرار بر گناه، توفيق توبه را از انسان مىگيرد. كلمهى «يَعْمَلُونَ» نشانه استمرار و كلمهى «السَّيِّئاتِ» به معناى تعدّد و تكرار گناه است. (تفسير نور، ج2، ص259) 🍃د. چه بسا بنوعی به اینکه کجا فرد مشمول رحمت می‌شود و کجا مشمول رحمت نمی‌شود اشاره می‌کند: یعنی در جایی که تک بدی‌ای از شخص رخ داده، ظرفیت و امکان توبه هست و بخشش خداوند سریع شامل حال می‌شود؛ اما جایی که بدیها جمع شده، دیگر امیدی به توبه و بخشش نیست؛ بویژه که به اینکه توجه کنیم که «السیئات» جمعی است که الف و لام بر سرش آمده وچه‌بسا دلالت بر شمول و عمومیت می‌کند: یعنی همه بدیها. 🍃ه. ... @yekaye
یک آیه در روز
945) 📖 وَ لَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْم
. 4️⃣ «وَ لَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ» توبه در حال اختيار و آزادى ارزش دارد، نه در حال اضطرار يا مواجهه با خطر. (تفسير نور، ج2، ص259) @yekaye
یک آیه در روز
945) 📖 وَ لَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْم
. 5️⃣ «وَ لَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ» توبه را نبايد به تأخير انداخت. چون زمان مرگ معلوم نيست و توبه هنگام معاينه مرگ، پذيرفته نمىشود. (تفسير نور، ج2، ص259) 📝تکمله نه تنها این آیه، بلکه آیات متعدد دیگری در قرآن کریم هست که نشان می‌دهد که کسی که در معرض مرگ قرار گرفته توبه‌اش قبول نیست، از جمله: 🔹فلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا قالُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَحْدَهُ وَ كَفَرْنا بِما كُنَّا بِهِ مُشْرِكين‏؛ فَلَمْ يَكُ يَنْفَعُهُمْ إِيمانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا (غافر/84-85) 🔹درباره فرعون: حَتَّى إِذا أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ قالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُوا إِسْرائِيلَ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ آلْآنَ وَ قَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَ كُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ (يونس/90-91) 🔹حتَّى إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً فِيما تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها (مؤمنون/99-100) 🔹و أَنْفِقُوا مِنْ ما رَزَقْناكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ فَيَقُولَ رَبِّ لَوْ لا أَخَّرْتَنِي إِلى‏ أَجَلٍ قَرِيبٍ فَأَصَّدَّقَ وَ أَكُنْ مِنَ الصَّالِحِينَ وَ لَنْ يُؤَخِّرَ اللَّهُ نَفْساً إِذا جاءَ أَجَلُها (منافقون/10-11) (مفاتيح الغيب، ج‏10، ص8) 📝تکمله2 برخی توضیح داده‌اند که آنچه مانع قبولی توبه در لحظه مرگ می‌شود صرف قرار گرفتن در موقعیت مرگ نیست، بلکه علت اصلی این است که در آن لحظه، شخص دیگر از روی ناچاری و اضطرار است که ایمان می‌آورد و از این رو، توبه‌اش واقعا توبه حقیقی نیست. شاهد بر این مدعا هم این است خداوند برخی را میراند و سپس زنده کرد (مانند قومی از بنی‌اسرائیل که در آیه 243 سوره بقره حکایتشان گذشت) و وقتی به زندگی برگشتند همچنان به تکالیفی مکلف بودند و از این رو، باز هم توبه‌شان می‌توانست در معرض توبه و قبولی آن قرار گیرند. (مفاتيح الغيب، ج‏10، ص9) @yekaye
یک آیه در روز
945) 📖 وَ لَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْم
. 6️⃣ «حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ» هنگام خطر و مرگ، فطرت خداشناسى انسان آشكار مىشود. (تفسير نور، ج2، ص259) @yekaye
یک آیه در روز
945) 📖 وَ لَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْم
. 7️⃣ «وَ لَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ وَ لاَ الَّذينَ يَمُوتُونَ وَ هُمْ كُفَّارٌ» در این آیه ابتدای بر نپذیرفته شدن توبه در لحظه مرگ سخن گفت و سپس بر عدم پذیرش توبه کسی که کافر مرده است. 🤔مگر چنین نیست که اگر کسی در لحظه مرگ توبه‌اش پذیرفته نشود، به طریق اولی اگر کافر و توبه‌نکرده بمیرد، توبه‌اش پذیرفته نخواهد شد⁉️ پس آوردن این جمله دوم، چه وجهی دارد❓ 🍃الف. این آیه و آیه قبل در واقع سه گروه را با هم مقایسه می‌کند: آیه قبل وصف حال مومنانی بود که احیاناً گناهی مرتکب می‌شوند؛ فراز اول این آیه وصف حال منافقان است و فراز دومش وصف حال کافران؛ و با این دو تعبیر می‌خواهد به تفاوت منافق و کافر اشاره کند. (ابوالعالیه و ربیع، به نقل از الدر المنثور، ج2، ص130) 🍃ب. چه‌بسا برای بیان شدت و مبالغه در به تاخیر انداختن توبه است، که می‌خواهد بگوید کسی که توبه را تا لحظه مرگ به تاخیر می‌اندازد، از این حیث که مورد توجه و مغفرت قرار نمی گیرد همانند کسی است که کافر است و کافر می‌میرد. یعنی توبه اینان همانند توبه نکردن آنان است! (تفسير الصافي، ج1، ص432-433) 🍃ج. می‌دانیم که توبه بنده، محفوف به دو توبه از جانب خداوند است: یعنی ابتدا خداوند باید با رحمتش متوجه بنده شود تا توفیق توبه در بنده پدید آید «ثُمَّ تابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا» (توبه/118) و بعد از اینکه توبه کرد دوباره با رحمت به سوی او برگردد تا با این رحمت، توبه بنده مورد قبول واقع گردد: «إِلاَّ الَّذينَ تابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ بَيَّنُوا فَأُولئِكَ أَتُوبُ عَلَيْهِمْ» (توبه/160). این آیه در مقام توبه خداوند است نه توبه بنده؛ و می‌خواهد بفرماید کسی که کافر باشد و بمیرد، هیچگاه مشمول توبه خداوند قرار نخواهد گرفت؛ ولی در مورد بنده مومن، در لحظه مرگ است که این توبه خداوند شامل او نمی‌شود؛ اما ممکن است بعد از مرگ با شفاعت و ... مشمول مغفرت (توبه خدا بر بنده) شود. (الميزان، ج4، ص243) با این توضیح: 🌱ج.1. شاید همین دو جمله اشاره به دو گونه پذیرش توبه باشد: یعنی، علاوه بر توبه‌ای که خداوند در دنیا می‌پذیرد، شاید توبه‌ی برخی از افراد در برزخ و دیدن برخی از عذاب‌ها پذیرفته شود (آنگاه فراز اول این آیه هشداری است که اگر توبه نکرده به مرگ برسید، دست کم در برزخ برخی از عذابها را خواهید چشید)؛ اما کسی که کافر بمیرد، در هیچ موقفی بعد از مرگ هم توبه‌اش پذیرفته نخواهد شد. 🌱ج.2. شاید اشاره به اثر شفاعت در مغفرت است؛ یعنی گروه اول توبه‌شان در لحظه مرگ قبول نیست، اما ممکن است بعدا بر اثر شفاعت بخشیده و از مسیر عذاب برگردانده شوند، اما کسی که کافر بمیرد به هیچ عنوان از مسیر عذاب برگردانده نخواهد شد. 🍃د. برای «وَ لَا الَّذِينَ يَمُوتُونَ» دو معنا متصور است، یکی اینکه مقصود کافرانی‌اند که به کفر مرده‌اند؛ و دیگری بر اساس اینکه در مقابل «الذین ... حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ» قرار گرفته [و نیز اینکه فعل مضارع، و نه ماضی، برایشان به کار رفته]، همان معنای در معرض مرگ قرار گرفتن باشد اما در خصوص ایمان، نه عمل؛ یعنی در فراز اول سخن از کسانی است که ایمان داشتند و تا لحظه مرگ از گناهشان توبه نکردند، و در این فراز در خصوص کسانی که کافر بودند و تا لحظه مرگ ایمان نیاوردند و در لحظه مرگ و با دیدن حقایق آن سو، می‌خواهند ایمان بیاورند [و اشکال تنها در صورتی وارد است که فقط معنای اول را برای آیه قبول داشته باشیم.] (مفاتیح الغیب، ج10، ص10) 🍃ه. ... @yekaye
یک آیه در روز
945) 📖 وَ لَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْم
. 8️⃣ «إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ .. وَ لَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ. ..» در این دو آیه دو گروه را برشمرد: 🔻افرادی که از روی جهالت گناهی می‌کنند و زود توبه می‌کنند و خدا توبه‌شان را می‌پذیرد؛ 🔻افرادی که تا لحظه مرگ توبه نمی‌کنند و خداوند توبه‌شان را نمی پذیرد. 🤔اما می‌دانیم که بین این دو افراد دیگری هم متصور است: 🔻افرادی که نه از روی جهالت، بلکه از روی عمد و آگاهی گناه می‌کنند، اما به هر دلیلی بعد از مدتی پشیمان می‌شوند و توبه ‌می‌کنند؛ یا افرادی که از روی جهالت گناه می‌کنند، اما چنان شهوت و غضب بر آنان غلبه دارد که تا مدتهای مدید توبه نمی‌کنند؛ اما نهایتا پیش از رسیدن مرگ توبه می‌کنند. 💢برخی از مفسران کوشیده‌اند که همه اینها را به دو شق فوق برگردانند، یعنی مثلا یا مفهوم جهالت را به حدی توسعه دهند که هرکس که پشیمان شود و توبه کند را بگویند گناهش از روی جهالت بوده، هرچند هنگام انجام گناه کاملا تعمد و قصد عصیان داشته باشد؛ و یا هرکس که تا پیش از مرگش توبه کرده باشد را در زمره کسانی که زود توبه می‌کنند قرار دهند ولو فاصله گناه و توبه چند ده سال باشد؛ ⭕️ اما به نظر می‌رسد بعید نیست که حق با مفسرانی باشد که بر این باورند که خداوند دو سر طیف را مطرح کرده، یعنی آنجا که حتما توبه‌اش قبول یا حتما رد می‌شود؛ و بقیه گروهها را بین خوف و رجا باقی نگه داشته است؛ تا در عین حال که افراد از اینکه از روی عمد گناه کنند یا توبه را به تاخیر اندازند، برحذر داشته شوند، اما اگر کسی هم چنین کرد، کاملا ناامید نشود و هنوز باب توبه را باز بداند. @yekaye
. 9️⃣ «وَ لَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ وَ لاَ الَّذينَ يَمُوتُونَ وَ هُمْ كُفَّارٌ أُولئِكَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَليماً» کسی که توبه نکند، خواه در لحظه مرگ توبه کند، یا اصلا توبه‌ای نکند و کافر بمیرد، خداوند عذابی دردناک برایش آماده کرده است. 💠بحث تخصصی کلامی 📝 و برخی گمان می‌کنند که عذاب کردن با رحمت خداوند سازگار نیست؛ و می‌پندارند به خاطر گستره رحمت الهی، عذابی رخ نخواهد داد❗️ در این تلقی، نه تنها رحمت خدا به گونه‌ای کاملا عاطفی و احساساتی و غیرحکیمانه قلمداد شده، بلکه رابطه دنیا و آخرت،رابطه ای قراردادی و فرضی پنداشته شده است؛ اما اگر توجه کنیم که حقیقت عذاب، ظهور و تجلی مسیری است که آنها در دنیا پیموده‌اند، در واقع با این گونه حرکت خویش، خودشان عذابی دردناک برای خود آماده می‌کنند؛ و چون توبه نکرده و از راه ناصواب برنگشته‌اند آن عذاب برایشان قطعی و حتمی می‌شود؛ و اینکه کسی حقیقت و باطن عمل خود را در آخرت مشاهده کند، ربطی ندارد به اینکه خداوند رحمتش چه اندازه گسترده است: آیا می‌شود توجیه کرد که چون رحمت خدا گسترده است پس هنگام عبور از خیابان بی‌دقت عبور کنیم و انتظار داشته باشیم که علی‌رغم بی‌مبالاتی‌مان تصادف نکنیم و اگر هم تصادف کردیم پایمان نشکند و اگر هم شکست درد نداشته باشد و یا اینکه هیچگاه فلج نشویم⁉️ 📝تکمله: بحثی با معتزله برخی از معتزله بر این باورند که این آیه دلالت دارد که کسی که مرتکب گناه کبیره شود و تا لحظه مرگ توبه نکند حتما در قیامت عذاب خواهد شد زیرا علاوه بر اینکه فرمود توبه آنان قبول نیست در پایان هم تاکید کرد که عذابی دردناک برایشان آماده کرده‌ایم. اما چند پاسخ به اینها می‌توان داد. 🍃الف. آیه ظهور صریح ندارد که «اولئک» شامل هر دو گروه (کسانی که تا لحظه مرگ توبه نمی‌کنند؛ و کافران) باشد، بعید نیست که «اولئک»‌فقط به گروه دوم برگردد که مرجع نزدیکتری برای اسم اشاره است. (مفاتیح الغیب، ج10، ص10) 🍃ب. آیه در مقام قبولی توبه است و نسبت به امور دیگر از جمله شفاعت ساکت است؛ و اصل شفاعت نه‌تنها در قرآن کریم مطرح شده، بلکه بر اساس روایات متعدد شیعه و سنی از پیامبر ص نقل شده که شفاعت من به اهل کبائر از امتم خواهد رسید؛ و اینکه توبه کسی در لحظه مرگ پذیرفته نشود و وی مدتی در برزخ و حتی در مواقف قیامت معذب باشد منافاتی ندارد با اینکه نهایتا مورد شفاعت قرار گیرد. آنگاه حتی اگر «اولئک» به هر دوی اینها برگردد، تعبیر آماده کردن عذاب، اولا غیر از عذاب کردن است (یعنی عذاب به خاطر عملشان برایشان آماده شده، اما با توجه به شفاعت، آن عذاب بدانها نمی‌رسد)‌ و ثانیا آماده کردن عذاب، با اینکه در برزخ عذابی شوند هم سازگار است و ضرورتی ندارد که به معنای عذاب اخروی یا عذاب جاودانه باشد. 🍃ج. ... @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
946) 📖 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّساءَ كَرْهاً وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَيْتُمُوهُنَّ إِلاَّ أَنْ يَأْتينَ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ يَجْعَلَ اللَّهُ فيهِ خَيْراً كَثيراً 📖 💢ترجمه ای کسانی که ایمان آورده‌اند! نه برای شما حلال است که زنان را به اکراه وارث شوید، و نه اینکه بر آنان سخت بگیرید تا مقداری از آنچه را بدانها [به عنوان مهریه] داده‌اید [از دستشان بیرون] ببرید، مگر اینکه زشتکاریِ آشکاری مرتکب شوند؛ و با آنان به نیکی معاشرت کنید؛ پس اگر آنان را خوش ندارید، پس چه بسا چیزی را خوش نمی‌دارید و خداوند در آن خیر فراوانی قرار می‌دهد. سوره نساء (4) آیه 19 1398/5/22 11 ذی‌الحجه 1440 @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹لا يَحِلُّ قبلا بیان شد که ▪️ماده «حلل» در اصل به معنای «گشودن» و «باز کردن» (باز کردن گره؛ طه/۲۷) دانسته‌اند؛ ▪️ «حلال» (در مقابل «حرام») را از این جهت حلال گفته‌اند که وقتی چیزی حلال است، گویی گره آن را گشوده و در آن اجازه تصرف داده‌ شده است. ▪️«فرود آمدن و در جایی اقامت کردن» را هم «حلول» (و مکان آن را «محل») گویند از این جهت که وقتی مسافر در جایی فرود می‌آید بارهایش را باز می‌کند؛ و کم‌کم در مورد هر نزول و جای گرفتنی به کار رفته است. ▪️به زن و شوهر هم «حلیله» و «حلیل» (جمع آن: «حلائل»؛ نساء/۲۳) می‌گویند از این جهت که هر یک بر دیگری حلال شده است (و برخی گفته‌اند از این جهت هریک حق دارد لباس دیگری را بگشاید)؛ و برخی گفته‌اند: علاوه بر زن و شوهر، به هر همنشینی حلیل و حلیله گویند از این جهت که در یک محل قرار گرفته‌اند. ▪️«محله» هم مکانی است که یک گروهی در آنجا جای گرفته‌اند. 🔖جلسه 331 http://yekaye.ir/al-balad-90-2/ 📖اختلاف قرائت ▪️در اغلب قرائات به صورت فعل مفرد مذکر غایب قرائت شده (لا یحل) ▪️اما در قرائتی غیرمشهور (نعیم بن میسرة) به صورت مفرد مونث غایب (لا تحل) قرائت شده و تقدیر کلام این است که «لا تحلّ لکم الوراثة». (معجم القراءات، ج2، ص40) @yekaye
🔹كَرْهاً ، كَرِهْتُمُوهُنَّ ، تَكْرَهُوا ▪️ماده «کره» را در اصل به معنای نارضایتی و دوست نداشتن، و نقطه مقابل رضایت و محبت دانسته‌اند (معجم المقاييس اللغة، ج5، ص172) ▫️هرچند برخی معنای اجبار را در آن پررنگ‌تر دانسته و آن را نقطه مقابل اراده معرفی کرده‌اند، بدین بیان که اراده، خواستن همراه با اختیار و انتخاب است؛ [اما اکراه، انجام کار از روی اجبار و برخلاف میل است] (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج10، ص50) ▫️اما دست کم در سه آیه قرآن، ماده «کره» در مقابل ماده «حبب» قرار داده شده است: «عَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً ... وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً» (بقره/216) ، «لكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإيمانَ ... وَ كَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْيانَ» (حجرات/7) ، «أَ يُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخيهِ مَيْتاً فَكَرِهْتُمُوهُ» (حجرات/12) ▪️مصدر فعل «کَرِهَ یَکرَهُ» را «کَره» دانسته‌اند: «لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً» (آل عمران/83) ▫️برخی «کُره» را هم مصدر و تفاوت آنها را صرفا تفاوت در لهجه (لغتان) دانسته‌اند (مجمع البيان، ج3، ص38) ▫️اما برخی «کُره» ‌را اسم و به معنای «مشقت» دانسته (حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً؛ احقاف/15)؛ و گفته‌اند «کَره» در آنجاست که خود شخص متکلفانه عملی را عهده‌دار شود و آن را با ناخرسندی انجام دهد (معجم المقاييس اللغة، ج5، ص172 ) ▫️به تعبیر دیگر، «کُره» را مشقتی بدون اینکه شخص به خاطر آن به تکلف افتد دانسته‌اند و «کَرة» را مشقتی که شخص را به تکلف می‌اندازد و وی بناچار آن را عهده‌دار می‌شود (المحيط في اللغة، ج3، ص355 ) ▫️و نیز گفته شده که «کَره» مشقتی است که از خارج و به اجبار بر شخص تحمیل می‌شود، اما «کُره» آن است که شخص خود بدان می‌رسد در حالی که می‌توانسته از آن معاف باشد (مفردات ألفاظ القرآن، ص707 ) ▪️این ماده وقتی به باب افعال برود به معنای اجبار کردن و کسی را به کاری که دوست ندارد وادار نمودن است: «وَ ما أَكْرَهْتَنا عَلَيْهِ مِنَ السِّحْر» (طه/72) «وَ لا تُكْرِهُوا فَتَياتِكُمْ عَلَى الْبِغاءِ ... وَ مَنْ يُكْرِهْهُنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِنْ بَعْدِ إِكْراهِهِنَّ غَفُورٌ رَحيمٌ» (نور/33) «أَ فَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنينَ» (یونس/99) «لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ» (بقره/256) ▪️بر همین اساس وقتی شخص با امر خارجی بر کاری مجبور شود، با صیغه اسم مفعول از باب افعال (یعنی «مُکرَه») تعبیر می‌شود؛ اما وقتی این کراهت از درون وی برخاسته باشد با صیغه اسم فاعل ثلاثی مجرد (یعنی «کاره») تعبیر می‌شود: «أَ نُلْزِمُكُمُوها وَ أَنْتُمْ لَها كارِهُونَ» (هود/28) «أَكْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ كارِهُونَ» (مومنون/70) «كَما أَخْرَجَكَ رَبُّكَ مِنْ بَيْتِكَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّ فَريقاً مِنَ الْمُؤْمِنينَ لَكارِهُونَ» (انفال/5) ▫️اما چیزی که خود آن چیز مورد کراهت باشد با صیغه اسم مفعول ثلاثی مجرد می‌آید (یعنی «مکروه») «كُلُّ ذلِكَ كانَ سَيِّئُهُ عِنْدَ رَبِّكَ مَكْرُوهاً» (اسراء/38) ▫️و وقتی به باب تفعیل برود، غالبا با حرف «الی» همراه می‌شود و به معنای چیزی را نزد کسی مکروه و ناخوشایند گرداندن است؛ و نقطه مقابل «حَبَّبَ الیه» می‌باشد: «وَ لكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإيمانَ ... وَ كَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْيانَ» (حجرات/7) (مجمع البحرين، ج6، ص360) 📿ماده «کره» و مشتقات آن 41 بار در قرآن کریم به کار رفته است. 📖 اختلاف قرائات 🔹در اغلب قرائات به صورت «کَرهاً» قرائت شده است ▪️اما در قرائات برخی از اهل کوفه (حمزه و کسائی) و نیز در برخی از قرائات عشر و اربعه عشر (خلف و حسن و اعمش) به صورت «کُرهاً» قرائت شده؛ و هر دو را مصدر دانسته‌اند که درباره تفاوت این دو در نکات ادبی توضیح داده خواهد شد. 📚مجمع البيان، ج3، ص38 ؛ معجم القراءات، ج2، ص41 @yekaye
🔹 لا تَعْضُلُوهُنَّ ▪️ماده «عضل» در اصل بر شدت و پیچیده شدن کار دلالت دارد (معجم المقاييس اللغة، ج4، ص345) برخی اصل این ماده را امتناع و بازداشتن (مجمع البيان، ج3، ص39) آن هم بازداشتنی که با در مضیقه و فشار قرار دادن همراه باشد دانسته‌اند (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج8، ص165) و بعید نیست که اصل این ماده از کلمه «الْعَضَلَة» [که در فارسی به اشتباه عَضُلِه» تلفظ می‌شود] بوده است به قسمت پرگوشت ساق و بازو گفته می‌شود (كتاب العين، ج1، ص278) و در واقع به هر گوشت محکم و درهم‌تنیده‌ای اطلاق می‌گردد [که تعبیر «عضلانی» در زبان فارسی از همین ماده اخذ شده است] (مفردات ألفاظ القرآن، ص571) ▪️امر «مُعضِل»‌ کار شدیدی است که اصلاح آن با سختی و زحمت همراه است، و به همین جهت به شدائد «مُعضِلات» گفته می‌شود (معجم المقاييس اللغة، ج4، ص345) که در فارسی به اشتباه «معضَلات» تلفظ می‌شود. ▪️«عَضَلْ» در تنگنا قرار دادن زن است از این طریق که مانع ازدواج او شوند (مجمع البيان، ج3، ص39) و «عَضَلْتُ المرأةَ» در جایی گفته می‌شود که انسان از روی ظلم مانع ازدواج کردن زنی بشود (معجم المقاييس اللغة، ج4، ص346) و 🔸 در تفاوت «عضل» و «امساک» گفته‌اند که «امساک» مطلق نگهداشتن همسر در قبال رها کردن و طلاق دادن اوست (فَإِمْساكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسانٍ؛ بقره/229) اما «عضل» نگه داشتنی است که همراه با سختی دادن و در مضیقه قرار دادن وی باشد. (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج8، ص165) 📿ماده «عضل» تنها دوبار در قرآن کریم و هردوبار با همین تعبیر «لا تَعْضُلُوهُنَّ» آمده است (مورد دیگر: ‌بقره/232) 📖 اختلاف قرائت 🔹لا تَعْضُلُوهُنَّ ▪️در قرائات رایج بر اساس مصحف عثمانی به همین صورت است؛ اما ▪️در قرائت مبتنی بر مصحف ابن مسعود به صورت لا أن تَعْضُلُوهُنَّ» قرائت شده است. ▪️همچنین در قرائت یعقوب (از قراء عشر) این فعل با هاء سکت قرائت شده به صورت «ولا تَعْضُلُوهُنَّه». 📚(معجم القراءات، ج2، ص41) @yekaye