☀️۱) در فرازی از روایت معروف توحید مفضل از امام صادق ع روایت شده است:
اى مفضّل! در رشد فراوان كشتزارها و حبوبات انديشه كن. يك دانه كم و بيش صد دانه مىدهد. مىشد كه يك دانه تنها يك دانه بدهد؛ ولى چرا اين افزونى در آن نهاده شد؟ آيا جز براى آن است كه غلات و حبوبات فزونى يابند، قوت و روزى كشاورزان تأمين گردد و بذر سال آينده نيز به دست آيد؟! نمىبينى كه اگر پادشاهى بخواهد سرزمينى را آباد كند، بايد هم بذر كاشت و هم روزى امرار معاش به مردم بدهد تا كشت را به عمل آورند؟ بنگر كه چگونه اين امر حكيمانه و مدبّرانه پديد آمده و كشتزار اين گونه بذر و دانه فراوان مىدهد تا هم روزيشان حاصل آيد و هم بذر كشت پديد آيد؟ درخت، گياه و نخل نيز ثمر فراوان مىدهند. از اين رو از يك ريشه و تنه، اصلههای متعدد بیرون آید که هریک بتواند درختی مستقل باشد. آيا این جز براى آن است كه وقتی مردم اینها را قطع کنند و در جای دیگر بکارند اصل آن نابود نگردد و در زمين بماند؟ اگر هر اصله تکثیر نمىيافت و تنها مىماند مردم نمىتوانستند كه از آن ببرند و رفع نياز كنند و با اصلهاى را در زمين بكارند. نيز اگر آفتى بدان مىرسيد بىآنكه جاىنشينى داشته باشد محو و نابود مىگشت.
در شكل بوته حبوباتى؛ چون: عدس، ماش، باقلا و جز آنها انديشه كن. دانههاى آنها در كيسهها و ظروفى نهاده شده تا نگاهدارى شوند، رشد و استحكام يابند و از آفات در امان بمانند چنان كه جفت و بچهدان جنين نيز دقيقا به همين خاطر است. گندم و همانند آن نيز به صورت خوشه، در پوستهايى سخت نهاده شدهاند. نيز بر سر هر دانه چيزى چون نيزه قرار گرفته كه پرندگان را از خوردن آنها باز مىدارد تا به كشاورزان زيان نرسد. اگر كسى بگويد: آيا پرندگان از گندم و حبوبات نمىخورند؟ گفته مىشود: بله تقدير چنين است. پرنده نيز از آنجا كه آفريدهاى از آفريدگان است از زمين خداى جلّ و علا نصيب و سهمى دارد، ولى اين حبوبات نيز اين گونه محافظت مىشوند تا پرندگان، يكسره ويرانش نكنند و زيان بسيار بهبار نياورند. اگر پرندگان دانهها را عيان و ناپوشيده بنگرند هيچ منعى ندارند كه به آن حمله كنند و بوته را نابود سازند واى بسا اين عمل باعث عدم تعادل تغذيه پرندگان، و مرگ آنها گردد و كشتزار را هم به نابودى كشاند در نتيجه، اين موانع پيشگيرنده براى آن است كه دانهها نگاهدارى شوند و پرندگان به قدر روزى و نياز از آنها برگيرند و بيشتر آن براى آدمى بماند؛ زيرا او زحمت و مشقت بارورى آن را بر دوش كشيده است و آن مقداری که وی بدانها نیاز دارد بیش از نیاز پرندگان بدان است.
📚توحيد المفضل، ص154-156؛ بحار الأنوار، ج3، ص130-131
📚ترجمه فوق برگرفته شده است از «شگفتيهاى آفرينش، ترجمه توحيد مفضل»، ص142-143
@yekaye
👇متن حدیث👇
متن حدیث۱
☀️رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ سِنَانٍ قَالَ حَدَّثَنِي الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَر ... فَلَمَّا كَانَ الْيَوْمُ الثَّالِثُ بَكَّرْتُ إِلَى مَوْلَايَ فَاسْتُؤْذِنَ لِي فَدَخَلْتُ فَأَذِنَ لِي بِالْجُلُوسِ فَجَلَسْتُ فَقَالَ ع:
... فَكِّرْ يَا مُفَضَّلُ فِي هَذَا الرَّيْعِ الَّذِي جُعِلَ فِي الزَّرْعِ فَصَارَتِ الْحَبَّةُ الْوَاحِدَةُ تُخَلِّفُ مِائَةَ حَبَّةٍ وَ أَكْثَرَ وَ أَقَلَّ وَ كَانَ يَجُوزُ لِلْحَبَّةِ أَنْ تَأْتِيَ بِمِثْلِهَا فَلِمَ صَارَتْ تَرِيعُ هَذَا الرَّيْعَ إِلَّا لِيَكُونَ فِي الْغَلَّةِ مُتَّسَعٌ لِمَا يَرِدُ فِي الْأَرْضِ مِنَ الْبَذْرِ وَ مَا يَتَقَوَّتُ الزُّرَّاعُ إِلَى إِدْرَاكِ زَرْعِهَا الْمُسْتَقْبَلِ أَ لَا تَرَى أَنَّ الْمَلِكَ لَوْ أَرَادَ عِمَارَةَ بَلَدٍ مِنَ الْبُلْدَانِ كَانَ السَّبِيلُ فِي ذَلِكَ أَنْ يُعْطِيَ أَهْلَهُ مَا يَبْذُرُونَهُ فِي أَرْضِهِمْ وَ مَا يَقُوتُهُمْ إِلَى إِدْرَاكِ زَرْعِهِمْ فَانْظُرْ كَيْفَ تَجِدُ هَذَا الْمِثَالَ قَدْ تَقَدَّمَ فِي تَدْبِيرِ الْحَكِيمِ فَصَارَ الزَّرْعُ يَرِيعُ هَذَا الرَّيْعَ لِيَفِيَ بِمَا يُحْتَاجُ إِلَيْهِ لِلْقُوتِ وَ الزِّرَاعَةِ. وَ كَذَلِكَ الشَّجَرُ وَ النَّبْتُ وَ النَّخْلُ يَرِيعُ الرَّيْعَ الْكَثِيرَ فَإِنَّكَ تَرَى الْأَصْلَ الْوَاحِدَ حَوْلَهُ مِنْ فِرَاخِهِ أَمْراً عَظِيماً فَلِمَ كَانَ كَذَلِكَ إِلَّا لِيَكُونَ فِيهِ مَا يَقْطَعُهُ النَّاسُ وَ يَسْتَعْمِلُونَهُ فِي مَآرِبِهِمْ وَ مَا يُرَدُّ فَيُغْرَسُ فِي الْأَرْضِ وَ لَوْ كَانَ الْأَصْلُ مِنْهُ يَبْقَى مُنْفَرِداً لَا يُفْرِخُ وَ لَا يَرِيعُ لَمَا أَمْكَنَ أَنْ يُقْطَعَ مِنْهُ شَيْءٌ لِعَمَلٍ وَ لَا لِغَرْسٍ ثُمَّ كَانَ إِنْ أَصَابَتْهُ آفَةٌ انْقَطَعَ أَصْلُهُ فَلَمْ يَكُنْ مِنْهُ خَلَفٌ
تَأَمَّلْ نَبَاتَ هَذِهِ الْحُبُوبِ مِنَ الْعَدَسِ وَ الْمَاشِ وَ الْبَاقِلَاءِ وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِكَ فَإِنَّهَا تَخْرُجُ فِي أَوْعِيَةٍ مِثْلِ الْخَرَائِطِ لِتَصُونَهَا وَ تَحْجُبَهَا مِنَ الْآفَاتِ إِلَى أَنْ تَشْتَدَّ وَ تَسْتَحْكِمَ كَمَا قَدْ تَكُونُ الْمَشِيمَةُ عَلَى الْجَنِينِ لِهَذَا الْمَعْنَى بِعَيْنِهِ وَ أَمَّا الْبُرُّ وَ مَا أَشْبَهَهُ فَإِنَّهُ يَخْرُجُ مُدْرَجاً فِي قُشُورٍ صِلَابٍ عَلَى رُءُوسِهَا أَمْثَالُ الْأَسِنَّةِ مِنَ السُّنْبُلِ لِيُمْنَعَ الطَّيْرُ مِنْهُ لِيَتَوَفَّرَ عَلَى الزُّرَّاعِ فَإِنْ قَالَ قَائِلٌ أَ وَ لَيْسَ قَدْ يَنَالُ الطَّيْرُ مِنَ الْبُرِّ وَ الْحُبُوبِ قِيلَ لَهُ بَلَى عَلَى هَذَا قُدِّرَ الْأَمْرُ فِيهَا لِأَنَّ الطَّيْرَ خَلْقٌ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ تَعَالَى وَ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَهُ فِي مَا تُخْرِجُ الْأَرْضُ حَظّاً وَ لَكِنْ حُصِنَتِ الْحُبُوبُ بِهَذِهِ الْحُجُبِ لِئَلَّا يَتَمَكَّنَ الطَّيْرُ مِنْهَا كُلَّ التَّمَكُّنِ فَيَعْبَثَ بِهَا وَ يُفْسِدَ الْفَسَادَ الْفَاحِشَ فَإِنَّ الطَّيْرَ لَوْ صَادَفَ الْحَبَّ بَارِزاً لَيْسَ عَلَيْهِ شَيْءٌ يَحُولُ دُونَهُ لَأَكَبَّ عَلَيْهِ حَتَّى يَنْسِفَهُ أَصْلًا فَكَانَ يَعْرِضُ مِنْ ذَلِكَ أَنْ يَبْشَمَ الطَّيْرُ فَيَمُوتَ وَ يَخْرُجَ الزَّارِعُ مِنْ زَرْعِهِ صِفْراً فَجُعِلَتْ عَلَيْهِ هَذِهِ الْوَقَايَاتُ لِتَصُونَهُ فَيَنَالَ الطَّائِرُ مِنْهُ شَيْئاً يَسِيراً يَتَقَوَّتُ بِهِ وَ يَبْقَى أَكْثَرُهُ لِلْإِنْسَانِ فَإِنَّهُ أَوْلَى بِهِ إِذْ كَانَ هُوَ الَّذِي كَدَحَ فِيهِ وَ شَقِيَ بِهِ وَ كَانَ الَّذِي يَحْتَاجُ إِلَيْهِ أَكْثَرَ مِمَّا يَحْتَاجُ إِلَيْهِ الطَّيْر.
📚توحيد المفضل، ص154-156؛ بحار الأنوار، ج3، ص130-131
@yekaye
یک آیه در روز
1032) 📖 لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ 📖 ترجمه 💢اگر میخواستیم قطعا آن ر
.
1️⃣ «لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ»
اگر ما دانهای را در زمین میکاریم و با آبیاری و مراقبت، به ثمر می نشیند، این حقیقتا کار ما نیست؛ بلکه استفاده از نظامی است که خداوند در عالم قرار داده است برای رسیدن به محصول؛
وگرنه اگر خدا بخواهد میتواند تمام تلاش ما را بر باد دهد و آن دانه پیش از آنکه به ثمر برسد - ویا حتی پس از آنکه به ثمر رسید و پیش از آنکه ثمرهاش برداشت شود- به بوتهای خشک و خس و خاشاکی درهمشکسته تبدیل گردد و ما با دهان باز، متعجب و حسرت زده بر جای بمانیم.
@yekaye
یک آیه در روز
1032) 📖 لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ 📖 ترجمه 💢اگر میخواستیم قطعا آن ر
.
2️⃣ «لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ»
مقصود از تعبیر «فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ» چیست؟
🍃الف. از آن بلایی که بر سر زراعت شما آمد متعجب شوید (عطاء و کلبی و مقاتل، به نقل از مجمع البيان، ج9، ص337 )
🍃ب. از زحمت و هزینهای که برای به ثمر نشستن آن محصول انجام دادید پشیمان و متاسف شوید (عکرمه و قتاده و حسن، به نقل از مجمع البيان، ج9، ص337 )
🍃ج. به خاطر اینکه در اطاعت از خداوند کوتاهی کرده بودید به سرزنش همدیگر بپردازید. (عکرمه، به نقل از مجمع البيان، ج9، ص337 )
🍃د. «تفکه» به معنای خوردن و دست به دست کردن انواع فاکهه (میوه) است که به استعاره برای دست به دست دادن سخنان به کار رفته؛و مقصود این است که شما از روی تعجب و پشیمانی بر هزینهای که کردهاید با همدیگر سخن میگویید (تفسير الصافي، ج5، ص127 )
🍃ه. ...
@yekaye
یک آیه در روز
1032) 📖 لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ 📖 ترجمه 💢اگر میخواستیم قطعا آن ر
.
3️⃣ «لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً»
چرا نفرمود «لو شئت لجعلته» و از ضمیر جمع استفاده کرد؟
🍃الف. چهبسا چون از موضع قهاریت است از تعبیر جمع که اصطلاحا «متکلم معظم لنفسه» است استفاده کرد؛ یعنی برای اشاره به اینکه این اقدام یک اقدام از موضع بالاست (شبیه شاهان که میگویند ما چنین و چنان میکنیم).
🍃ب. چهبسا اشارهای دارد به نقش واسطههای فیض و اسباب و مسببات؛ یعنی گویی میخواهد نشان دهد که همان طور که در رویاندن دانه و به ثمر نشستن آن اسباب و واسطهها در کارند؛ اگر قرار باشد این دانه تبدیل به خس و خاشاکی شود باز از طریق اسباب و واسطهها چنین میکنیم.
🍃ج. ...
@yekaye
یک آیه در روز
1032) 📖 لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ 📖 ترجمه 💢اگر میخواستیم قطعا آن ر
.
4️⃣ «لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ»
اگر مقصود از تعبیر «فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ» چیزی است شبیه اینکه «فتعجبون» یا «فتندمون» چرا از همین تعابیر ساده استفاده نکرد و حتی نفرمود «تَفَكَّهُونَ»؟
🍃الف. تعبیر «ظلتم» (که در اصل «ظللتم») بوده) –چنانکه در نکات ادبی اشاره شد – در اصل به معنای سایه انداختن است اما در اینجا فعل ناقص و به معنای «انجام دادن کار در طول روز» است؛ و دلالت دارد بر یک نحوه استمراری که هیچ تغییری در نحوه انجام کار رخ نمیدهد.
کلمه «تفکهون» هم – چنانکه باز در نکات ادبی اشاره شد – با کلمات «فاکهه» (به معنای میوه) و «فکاهه» (به معنای مزاح و شوخی) مرتبط است؛ گویی اشاره دارد به یک حالت دهان باز که غالبا برای گفتن مطالب شوخی و خندهدار ویا خوردن میوه باز میشد و اکنون همچنان باز مانده و نمیداند بر این حال و روزی که پیش آمده – که کاملا برایش غیرمنتظره بوده- بخندد یا گریه کند و در این باره به اطرافیانش چه بگوید.
و ترکیب این دو کلمه به نحو بسیار رسایی شدت فرو رفتن آنان در بهت و تعجب و ناراحتی و پشیمانی را میرساند؛ که تعابیر سادهای مانند «فتعجبون» یا «فتندمون» چنین معنایی را نمیتوانند منتقل کنند.
🍃ب. ...
@yekaye
📖اختلاف قرائت
🔹إِنَّا
▪️در اغلب قرائات فقط با یک همزه (به صورت جمله خبریه) قرائت شده است؛
▪️اما در روایت شعبه (و نیز روایت غیرمشهوری [روایت مفضل]) از قرائت عاصم (از قراء کوفه) و برخی از قرائات اربعه عشر (اعمش) و برخی قرائات غیرمشهور (جحدری و زر بن حبیش و حماد) با دو همزه: «أ إنّا» (به صورت جمله استفهامیه) قرائت شده است.
📚مجمع البیان، ج9، ص335 ؛ معجم القراءات ج۹، ص314
@yekaye
🔹لمُغْرَمُونَ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «غرم» در اصل دلالت میکند بر همراهی و ملازمت؛
▪️ «غُرم» به معنای آن چیزی است که انسان ادای آن را برعهده میگیرد بدون اینکه خودش ضرر یا خسازتی به دیگران زده باشد و ظاهرا بر همین اساس است که برخی اصل این ماده را به معنای التزام و تعهد به ادای چیزی یا کاری دانستهاند که آن کار به خودی خود بر او واجب و لازم نبوده؛ و آن را معادل کلمه فارسی «تاوان» معرفیکردهاند.
▪️«غریم» و «غارم» (الْغارِمِين؛ توبه/۶۰) به کسی میگویند که دِین (بدهی)ای برعهده اوست و برخی در تفاوت «غُرم» و «دین» گفتهاند که به هر بدهکاریای «غرم» نمیگویند، بلکه «غُرم» در جایی است که شخص بدون اینکه خودش اقدامی انجام داده باشد (مثلا قرض گرفته یا خسارتی به کسی زده باشد) مسئولیت پرداخت بدهیای برعهدهاش آمده، مانند جایی که شخصی ولی و سرپرست شخص دیگری است ویا به هر دلیلی ادای دِینِ کس دیگری را برعهده میگیرد.
▪️«غَرام» آن شدت و مصیبتی است که به انسان میرسد (إِنَّ عَذابَها كانَ غَراماً؛ فرقان/۶۵) و در واقع، آن عذاب و شری است که دائما همراه انسان باشد.
▪️«مَغرَم» (توبه/۹۸؛ طور/۴۰؛ قلم/۴۶) مصدر میمی و به معنای «غرامت» و تاوان است.
▪️«اغرام» یعنی کسی را بدهکار (غرامتدار) کردن است و «مُغرَم» اسم مفعول آن میباشد (إِنَّا لَمُغْرَمُونَ بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ؛ واقعه/۶۶). یعنی کسی که مالش را بدون اینکه عوضی دریافت کرده باشد از دست بدهد.
🔖جلسه ۵۱۱ http://yekaye.ir/al-qalam-68-46/
🔹إِنَّا لَمُغْرَمُونَ
▪️این جمله تقریبا هرتاکید ممکنی را که در کلام میشد آورد آورده است:
▫️اولا جمله اسمیه است (که نسبت به جمله فعلیه حاوی تاکید بیشتری است)
▫️ثانیا حرف إنّ را در ابتدایش آورده است
▫️ثالثا حرف لام مزحلقه بر روی خبر آورده است؛
▫️رابعا خبر را هم نه به صورت فعل، بلکه به صورت اسم مفعول (که دلالت بر ثبات و استقرار دارد) آورده است.
@yekaye
☀️۱) از امیرالمومنین ع روایت شده است که
کفرورزیدن، «مغرم» [= بدهکار شدن بدون فایده بودن] است
📚تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص91
الْكُفْرُ مغْرَمٌ.
@yekaye
☀️۲) از امام رضا ع روایت شده است که
مغرم (بدهکاری که در بدهکار شدنش مقصر نبوده و توان ادای بدهیاش را ندارد) اگر در موردی دَینی بر عهده گرفته ویا دَیْنش را طلب کنند -تردید از راوی است- یک سال مهلت برایش تعیین میشود؛ اگر اوضاعش خوب شد [توانست بدهیاش را ادا کند] که هیچ؛ وگرنه بر عهده امام است که از بیت المال بدهی وی را ادا نماید.
📚الكافي، ج1، ص407
عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ حُكَيْمٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَسْلَمَ عَنْ رَجُلٍ مِنْ طَبَرِسْتَانَ يُقَالُ لَهُ مُحَمَّدٌ قَالَ قَالَ مُعَاوِيَةُ وَ لَقِيتُ الطَّبَرِيَّ مُحَمَّداً بَعْدَ ذَلِكَ فَأَخْبَرَنِي قَالَ سَمِعْتُ عَلِيَّ بْنَ مُوسَى ع يَقُولُ:
الْمُغْرَمُ إِذَا تَدَيَّنَ أَوِ اسْتَدَانَ فِي حَقٍّ - الْوَهْمُ مِنْ مُعَاوِيَةَ - أُجِّلَ سَنَةً فَإِنِ اتَّسَعَ وَ إِلَّا قَضَى عَنْهُ الْإِمَامُ مِنْ بَيْتِ الْمَالِ.
@yekaye
☀️۳) الف. روایت شده است که امام رضا ع در خراسان یکبار در روز عرفه کل اموالش را در میان نیازمندان پخش کرد.
فضل بن سهل به ایشان گفت: این کار واقعا غرامت [دیدن] است.
فرمود: خیر؛بلکه این غنیمت [بردن] است؛چیزی که با آن درصدد اجر و کرامت برمیآیی هرگز غرامت نخواهد بود.
📚مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج4، ص361
فَرَّقَ ٌ أَبوالْحَسَنِ الرِّضَا ع بِخُرَاسَانَ مَالَهُ كُلَّهُ فِي يَوْمِ عَرَفَةَ.
فَقَالَ لَهُ الْفَضْلُ بْنُ سَهْلٍ إِنَّ هَذَا لَمَغْرَمٌ.
فَقَالَ: بَلْ هُوَ الْمَغْنَمُ لَا تَعُدَنَّ مَغْرَماً مَا ابْتَغَيْتَ بِهِ أَجْراً وَ كَرَماً.
☀️ب. از امیرالمومنین ع روایت شده که فرمودند:
از کسانی مباش که امید به آخرت دارند بدون عمل ...؛ در طلب آنچه فناشدنی است با دیگران مسابقه میدهد و در طلب آنچه باقی است سستی میورزد؛ غنیمت را غرامت میبیند و غرامت را غنیمت. ...
📚إرشاد القلوب إلى الصواب (للديلمي)، ج1، ص: 144
قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ: لَا تَكُنْ مِمَّنْ يَرْجُو الْآخِرَةَ بِغَيْرِ عَمَلٍ ...
يُنَافِسُ فِيمَا يَفْنَى وَ يُسَامِحُ فِيمَا يَبْقَى يَرَى الْمَغْنَمَ مَغْرَماً وَ الْمَغْرَمَ مَغْنَماً ...
@yekaye
یک آیه در روز
1033) 📖 إِنَّا لَمُغْرَمُونَ 📖 ترجمه 💢که ما واقعا غرامتدیدگانیم! سوره واقعه (56) آیه 66 1399/6/1
.
1️⃣ «إِنَّا لَمُغْرَمُونَ»
اگر خداوند کاری کند که دانههایی که انسان میکارد به نحصول نرسد و خس و خاشاکی شود؛ انسانهایی که منکر نقش خداوند بودند با دهان باز حسرتزده بر جای میمانند و با قاطعیت بسیار (تاکیدات مکرر در متن این کلام در نکات ادبی اشاره شد) میگویند که ما واقعا غرامتدیدگانیم!
💠نکته #انسانشناسی
در نظام زندگی دنیا انسانها را میتوان در دو دسته قرار داد. کسانی که اصل برایشان سعادت اخروی است؛ و لذا در زندگی دنیا وظیفهمحورند؛ و کسانی که اصل برایشان زندگی دنیوی است و در زندگی دنیا دنبال رسیدن به سود و منعت نقد.
خداوند نظام عالم را طوری قرار داده است که وقتی تلاشی انجام میدهیم انتظار داریم اوضاع زمین و آسمان هم حتما همراهیمان کند و تلاش ما حتما به نتیجه دلخواه ما برسد. در اینکه دانه برای اینکه رشد کند باید کاشته شود بحثی نیست؛ اما آیا فقط کاشته شدن تنها علت و عامل رشد و ثمردادن دانه است که اگر دانه به ثمر نرسید حسرتزده بر جای بمانیم و خود را غرامتدیده به حساب آوریم؟
اینجاست که تفاوت این دو دسته آشکار میگردد. کسی که بنای زندگی را بر انجام وظیفه قرار داده بود هرگز در چنین موقعیتی حسرت نخواهد خورد؛ او به وظیفهاش عمل کرده و نتیجه را برعهده خداوند گذاشته است؛ اما کسی که تنها و تنها محصول و منفعت دنیوی را در کارهایش مد نظر داشته همواره در این موقعیتها به پوچی و ناامیدی میرسد.
📝ثمره #اخلاقی
انصافا آیا اگر دانهای کاشتیم و خداوند به هر دلیل صلاح در آن دید که به محصول نرسد باید خود را غرامت دیده به حساب آوریم؟!
@yekaye
یک آیه در روز
1033) 📖 إِنَّا لَمُغْرَمُونَ 📖 ترجمه 💢که ما واقعا غرامتدیدگانیم! سوره واقعه (56) آیه 66 1399/6/1
.
2️⃣ «إِنَّا لَمُغْرَمُونَ»
مقصود اینان از اینکه گفتند «ما واقعا غرامتدیدگانیم!» چه بود؟
🍃الف. ما همه مال و هزینهای که کرده بودیم و وقتی که برای آن گذاشته بودیم از دست رفت و به هیچ محصولی دست نیافتیم. (مجمع البيان، ج9، ص338 )
🍃ب. چهبسا به این معنا باشد که با از دست رفتن روزیمان در شرف گرسنگی و هلاکت قرار گرفتیم. (تفسير الصافي، ج5، ص127 ؛ مفاتيح الغيب، ج29، ص422 )
🍃ج. ما در عذابیم؛ حال یا به این معنا که:
🌱ج.۱. دستمان از هرگونه بهره و منفعتی خالی است و دیگر نمیتوانیم کشت و کاری انجام دهیم. (مجاهد، به نقل از مجمع البيان، ج9، ص338 ؛ مفاتيح الغيب، ج29، ص422 )
🌱ج.۲. در عذابی دائمی گرفتار آمدهایم. (مفاتيح الغيب، ج29، ص422 )
🍃د. چهبسا ناظر به اصل ماده «غرم» باشد که به معنای ملازمت و همراهی است؛ و می خواهند بگویند از این پس ما ملازم و همراه سختیوها و ناملایمات هستیم. (مجاهد، به نقل از مجمع البيان، ج9، ص338 ؛ تفسير الصافي، ج5، ص127 ؛ مفاتيح الغيب، ج29، ص422 )
🍃ه. به ما چشم طمع دوختهاند. (مجاهد، به نقل از مجمع البيان، ج9، ص338 )
🍃و. ما بیچاره و درمانده محض شدهایم (قتاده، به نقل از مجمع البيان، ج9، ص338 )
🍃ز. ...
@yekaye
✅توجه:
این آیه دقیقا مشابه آیه 27 سوره قلم است که قبلا (جلسه 493 http://yekaye.ir/al-qalam-68-27/) مورد بحث واقع شد. احادیث و تدبرهایی که در آنجا آمده مجددا تکرار نمیشود.
@yekaye