eitaa logo
یک آیه در روز
1.9هزار دنبال‌کننده
113 عکس
8 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
ادامه تدبر 1️⃣ گفتیم این آیه از آیاتی است که آشکارا ظرفیت معانی متعددی دارد؛ اهم این معانی بدین قرارند: 🌿الف. ناظر به حرف «لا»: 🌿ب. ناظر به تعبیر «مواقع النجوم»: 🍃ب.۱.ناظر به همین ستارگان آسمان است؛ 🍃ب.2. «نجوم» روحانی باشد؛ اکنون ادامه آن: 🍃ب.3. «نجوم» استعاره‌ای است برای قرآن کریم [شاید از آن جهت شباهت قرآن در هدایتگری با این نکته که راه‌یابی در بیابان بر اساس موقعیت ستاره‌ها انجام می‌شد]؛ و شاهد بر این مدعا هم ادامه آیات است که می‌فرماید: «وَ إِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظيمٌ؛ إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَريمٌ» (واقعه/76-77) آنگاه 🌱ب.3.1. مقصود از «نجوم قرآن»: 🌾ب.3.1.1. نزول تدریجی قرآن باشد که همانا «نجوماً» (قطعه قطعه و آیه آیه؛ همچون دانه دانه ستارگان) نازل شد. (ابن عباس، به نقل از مجمع البيان، ج‏9، ص341 ) بدین صورت که در شب قدر از آسمان اعلی به آسمان دنیا یکجا نازل شد؛ اما از آسمان دنیا به زمین «نجوما» (یعنی چند آیه چند آیه) نازل گردید. (ابن عباس، به نقل از الدر المنثور، ج‏6، ص161 ) 🌾ب.3.1.2. ‌استعاره‌ای باشد برای محکمات قرآن. (ابن مسعود و مجاهد، به نقل از الدر المنثور، ج‏6، ص161 ) 🌾ب.3.1.3. ‌استعاره‌ای باشد برای آیات مستقر قرآن کریم از اولش تا به آخرش (ابن عباس، به نقل از الدر المنثور، ج‏6، ص161 )؛ 🌱ب.3.2. و مقصود از «مواقع» نجوم قرآن: 🌾ب.3.2.1. قلب‌های بندگانش باشد؛ خواه فرشتگان یا خود پیامبران و مومنان صالح. (مفاتيح الغيب، ج‏29، ص426) 🌾ب.3.2.2. معانی قرآن و احکامی که در قرآن وارد شده، باشد. (مفاتيح الغيب، ج‏29، ص426 ) 🍃ب.4. از آن جهت که در قدیم با ستاره‌ها راه‌یابی در بیابان انجام می‌شد «نجوم» استعاره‌ای است برای اهل بیت و امامان هدایت (در جلسه بعد احادیثی ناظر به این معنا خواهد آمد)؛ آنگاه مقصود می‌تواند این باشد که: 🌱ب.4.1. به خاطر جایگاه آنها نزد خداوند، به این جایگاه آنان قسم می‌خورم. 🌱ب.4.2. به خاطر باور نداشتن شما به موقعیت‌های این ستارگان آسمان هدایت انسان، بدانها قسم نمی‌خورم. 💠تبصره: 🔺در روایات نبوی تعابیری نظیر «مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ النُّجُومِ فِي السَّمَاءِ كُلَّمَا غَابَ نَجْمٌ طَلَعَ نَجْم: مثل اهل بیتم مثل ستارگان در آسمان است که هر ستاره‌ای غایب شود ستاره دیگری طلوع می‌کند‏» (الغيبة للنعماني، ص84؛ الأمالي (للصدوق)، ص269) آمده است که اهل بیت علیهم اسلام به ستارگان تشیه شده است؛ و احتمال فوق مبتنی بر این احادیث مطرح شد 🔻در ازای این احادیث، حدیثی جعل کردند و به پیامبر ص نسبت دادند که «أصحابى كالنجوم بأيهم اقتديتم اهتديتم: اصحابم همانند ستارگان ‏آسمان‌اند که به هریک اقتدا کنید هدایت می‌شوید». ♦️شواهد فراوانی بر جعلی بودن این حدیث هست: 🔸هم آیات متعدد قرآن کریم که بسیاری از کسانی را که همراه و مصاحب (= اصحاب) ‌پیامبر ص بودند را منافق می‌خواند (اهل سنت هرکس که یکبار پیامبر ص را دیده باشد جزء‌اصحاب می‌دانند و می‌گویند منافقان افراد کاملا معینی بودند در حالی که قرآن صریحا می‌فرماید برخی از اهل مدینه منافقند که حتی توی پیامبر هم آنها را نمی‌شناسی؛ توبه/۱۰۱ )؛ 🔸هم روایات متعدد از اهل سنت؛ ‌بویژه روایاتی که از خود پیامبر ص نقل کرده‌اند که خداوند در قیامت خطاب به رسول الله می‌فرماید «يَا مُحَمَّدُ إِنَّكَ لَا تَدْرِي مَا أَحْدَثُوا بَعْدَكَ، إِنَّهُمْ كَانُوا يَمْشُونَ بَعْدَكَ الْقَهْقَرَى: ای محمد تو نمی‌دانی بعد از تو چه بدعتهایی پدید آوردند؛ آنها بعد از تو به پشت سرشان برگشتند» (مسند البزاز، ج۱، ص۳۱۴؛ تفسیر ابن کثیر، ج۵، ص۴۲۳، النهایة، ج۴، ص129) 🔸و هم اختلافی که بین اصحاب افتاد تا حدی که برخی تا آخر عمر با هم قهر کردند (قهر حضرت فاطمه با ابوبکر به تصریح عایشه فَهَجَرَتْهُ فَلَمْ تُكَلِّمْهُ حَتَّى تُوُفِّيَتْ صحیح بخاری۴/۱۵۴۹؛ صحیح مسلم۳/۱۳۸۰) و برخی به قتال با همدیگر پرداختند و انسانهای فراوانی در این قتال کشته شدند (مانند جنگ جمل و صفین) به خوبی نشان می‌دهد که این گونه نیست که هرکس از هر صحابی‌ای پیروی کند حتما هدایت شود. @yekaye
. 2️⃣ «فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ» تا آیات قبل همگی مواخذه‌هایی بود که یکی از آفرینش‌های خدا را به انسان تذکر می‌داد؛ از اموری که انسان خود را در ایجاد آن بسیار دخیل می‌دید تا اموری که تقریبا هیچ دخالتی در آن نداشت (پدید آمدن فرزند؛ به بار آوردن کشتزار؛‌باراندن باران؛ و ایجاد ظرفیت آتش گرفتن در درخت). اما یکدفعه سراغ قسم خوردن به جایگاه ستارگان رفت. چرا؟ 🍃الف. همه آنچه ذکر شد از جنس آیات انفسی و آفاقی‌ای بود ناظر به زندگی زمینی؛ و از امور آسمانی هیچ نگفت؛ و اکنون امور آسمانی را به خاطر عظمتشان با سوگند مورد توجه قرار داد. (مفاتيح الغيب، ج‏29، ص426 ) 🍃ب. این بحث به نوعی ثمره بحث‌های قبل است، نه ادامه آنها؛ یعنی در آیات قبل هشدارهایی می‌داد برای جدی گرفتن پیام خدا و پرهیز دادن مشرکان از رویگردانی از حق و حقیقت؛ و آن هشدارها را با آیه «فسبح باسم ربک العظیم» جمع‌بندی کرد؛ و اکنون دارد سراغ اصل و منبع این پیام و حقیقت قرآن می‌رود؛ پس مطلب را با سیاقی کاملا متفاوت (سوگند) آغاز می‌کند. 🍃ج. ... @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1043) 📖 وَ إِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظیمٌ 📖 ترجمه 💢و بی‌تردید آن سوگندی است که – ای کاش می‌دانستید – عظیم است. سوره واقعه (56) آیه 76 1399/7/23 26 صفر 1442 @yekaye
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹إِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظیمٌ این عبارت جمله معترضه‌ای است درون جمله معترضه؛ در واقع کل عبارت «إِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظیمٌ» جمله معترضه است بین دو عبارت که یکی سوگند است و دیگری چیزی که بدان سوگند خورده شده: «فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ ... إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَريمٌ» و در عین حال عبارت «لَوْ تَعْلَمُونَ» جمله معترضه است بین موصوف و صف «قسم» و «عظیم» (الكشاف، ج‏4، ص468 ) @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️۱) الف. از امام صادق ع روایت شده است که فرمودند: روال اهل جاهلیت این بود که به ستارگان سوگند می خوردندن؛ پس خداوند فرمود من بدانها سوگند نمی‌خورم. و فرمودند: عظیم است گناه کسی که بدانها سوگند بخورد؛ . همانا آن سوگند عظیمی نزد اهل جاهلیت بود. 📚نهج البيان عن كشف معاني القرآن، ج‏5، ص143 ☀️ب. این روایت با تفصیل بیشتری از امام باقر ع چنین روایت شده است: علاء می گوید: از امام باقر ع درباره این سخن خداوند سوال کردم که می‌فرماید: «پس سوگند نمی‌خورم به موقعیت‌های ستارگان» (واقعه/75)؟ فرمودند: عظیم است گناه کسی که بدان سوگند بخورد؛ و فرمودند: و اهل جاهلیت حَرَم را بزرگ می‌داشتند و بدان سوگند نمی خوردند که [مبادا] [شکستن] حرمت خدا را در آن جایز بشمردند و متعرض کسی که در آن بود نمی‌شدند و هیچ جنبنده‌ای [اعم از انسان و حیوان] را از آن بیرون نمی‌کردند؛ پس خداوند فرمود:‌ «سوگند نخورم به این سرزمین؛‌ و همانا تو جای گرفته‌ای در این سرزمین؛ و سوگند به والد [= پدر] و فرزندی که آورد» (بلد/۱-۲). فرمودن: [حرمت] این سرزمین را بزرگتر از آن می دانستند که به آن سوگند بخورند و در عین حال [شکستن] حرمت رسول الله را در آن جایز شمردند! 📚النوادر(للأشعري)، ص171؛ الكافي، ج‏7، ص450 📚عین این حدیث تا عبارت «يَسْتَحِلُّونَ حُرْمَةَ رَسُولِ اللَّهِ فِيهِ‏» را با سندی دیگر در همین الكافي، ج‏7، ص450 از امام صادق ع روایت شده است. ☀️ج. شبیه این روایت (البته با سند و متنی متفاوت) از امام صادق ع چنین روایت شده است که ایشان در مورد این سخن خداوند عز و جل که می‌فرماید: «پس سوگند نمی‌خورم به موقعیت‌های ستارگان» (واقعه/75) فرمودند: روال اهل جاهلیت این بود که بدان سوگند می‌خوردند؛ پس خداوند عز و جل فرمود «پس سوگند نمی‌خورم به موقعیت‌های ستارگان» (واقعه/75). فرمودند:‌ بزرگ است [= گناه بزرگی است] امر کسی که بدان سوگند بخورد. و فرمودند: روال اهل جاهلیت این بود که مُحَرّم را بزرگ می‌داشتند و بدان سوگند نمی خوردند و نیز به ماه رجب؛ و در این دو ماه متعرض کسی که در آن در حال رفتن یا آمدن بود نمی‌شدند، هرچند که پدرشان را کشته باشد؛ و نیز متعرض هیچ جنبنده‌ای یا گوسفند یا شتری ویا غیر آن که از حرم بیرون می‌رفت نمی‌شدند؛ پس خداوند فرمود: «‌سوگند نخورم به این سرزمین؛‌ و همانا تو جای گرفته‌ای در این سرزمین» (بلد/۱-۲) فرمودند: اما جهل آنان بدان حد رسید که کشتن پیامبر ص را جایز شمردند در حالی که ایام آن ماه را بزرگ می‌داشتند تا حدی که وقتی بدان سوگند می خوردند به سوگندشان وفا می‌کردند. 📚الكافي، ج‏7، ص450 @yekaye 👇متن احادیث فوق👇
متن احادیث بند ۱ ☀️۱) الف. روي عن الصّادق جعفر بن محمّد- عليهما السّلام- أنّه قال: كان أهل الجاهليّة يحلفون بالنّجوم، فقال سبحانه: لا أحلف بها. و قال: ما أعظم إثم من حلف بها، و إنّه لقسم عظيم عند الجاهليّة. 📚نهج البيان عن كشف معاني القرآن، ج‏5، ص143 ☀️ب. وَ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: ... وَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ‏ «فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ‏» قَالَ عَظُمَ إِثْمُ مَنْ يُقْسِمُ بِهَا قَالَ وَ كَانَ أَهْلُ الْجَاهِلِيَّةِ يُعَظِّمُونَ الْحَرَمَ وَ لَا يُقْسِمُونَ بِهِ وَ يَسْتَحِلُّونَ حُرْمَةَ اللَّهِ فِيهِ وَ لَا يَعْرِضُونَ لِمَنْ كَانَ فِيهِ وَ لَا يُخْرِجُونَ مِنْهُ‏ دَابَّةً فَقَالَ اللَّهُ‏ «لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ وَ والِدٍ وَ ما وَلَدَ». قَالَ يُعَظِّمُونَ الْبَلَدَ أَنْ يَحْلِفُوا بِهِ وَ يَسْتَحِلُّونَ حُرْمَةَ رَسُولِ اللَّهِ فِيهِ‏. 📚النوادر(للأشعري)، ص171؛ الكافي، ج‏7، ص450 ☀️ج. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ» قَالَ: كَانَ أَهْلُ الْجَاهِلِيَّةِ يَحْلِفُونَ بِهَا فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ «فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ» قَالَ عَظُمَ أَمْرُ مَنْ يَحْلِفُ بِهَا قَالَ وَ كَانَتِ الْجَاهِلِيَّةُ يُعَظِّمُونَ الْمُحَرَّمَ وَ لَا يُقْسِمُونَ بِهِ وَ لَا بِشَهْرِ رَجَبٍ وَ لَا يَعْرِضُونَ فِيهِمَا لِمَنْ كَانَ فِيهِمَا ذَاهِباً أَوْ جَائِياً وَ إِنْ كَانَ قَدْ قَتَلَ أَبَاهُ وَ لَا لِشَيْ‏ءٍ يَخْرُجُ مِنَ الْحَرَمِ دَابَّةً أَوْ شَاةً أَوْ بَعِيراً أَوْ غَيْرَ ذَلِكَ فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِنَبِيِّهِ ص «لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ» قَالَ فَبَلَغَ مِنْ جَهْلِهِمْ أَنَّهُمُ اسْتَحَلُّوا قَتْلَ النَّبِيِّ ص وَ عَظَّمُوا أَيَّامَ الشَّهْرِ حَيْثُ يُقْسِمُونَ بِهِ فَيَفُونَ. 📚الكافي، ج‏7، ص450 @yekaye
☀️۲) مفضّل بن عمر جعفى گويد: از امام صادق عليه السّلام شنيدم كه درباره این سخن خداوند عزّ و جلّ كه می‌فرماید: «اما سوگند نمی‌خورم به موقعیت‌های ستارگان؛ و بی‌تردید آن سوگندی است که – اگر بدانید – عظیم است» فرمودند: مقصود سوگند خوردن است به بيزارى جستن از ائمه عليهم السّلام؛ كه شخص بدان [به اینکه از آنان بیزاری می‌جوید]‌ سوگند‏ مى‏خورد؛ مى‏فرمايد همانا اين نزد خداوند بسيار عظيم [گناهی بزرگ] است. 📚من لا يحضره الفقيه، ج‏3، ص377 رُوِيَ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ الْجُعْفِيِّ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ وَ إِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِيمٌ» يَعْنِي بِهِ الْيَمِينَ بِالْبَرَاءَةِ مِنَ الْأَئِمَّةِ ع يَحْلِفُ بِهَا الرَّجُلُ يَقُولُ إِنَّ ذَلِكَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيمٌ. @yekaye
☀️۳) در منابع اهل سنت روایت شده است که رسول اللّه ص فرمودند: آيا نمى‏بينيد كه پروردگارتان چه فرمود؟ فرمود: هیچ نعمتى بر بندگانم عطاء نکردم مگر اینکه عده‌ای بدان كافر شدند؛ مى‏گويند: ستارگان و به سبب ستارگان [یعنی مثلا بر اثر حوادث جوى و يا طلوع و غروب فلان ستاره، باران باريد و محصول امسال خوب شد]. 📚أسباب نزول القرآن (الواحدي)، ص424 أخبرنا أبو بكر [بن محمد] بن عمر الزاهد، قال: حدَّثنا أبو عمرو محمد بن أحمد [الجيزي‏]، قال: أخبرنا الحسن بن سفيان، قال: حدَّثنا حَرْمَلة بن يحيى و عمرو بن سَوَّاد السّرْحي، قال: أخبرنا عبد اللَّه بن وهب، قال: أخبرني يونس بن يزيد، عن ابن شهاب، قال: أخبرني عبيد اللَّه بن عبد اللَّه بن عتبة، أن أبا هريرة قال: قال رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و [آله و] سلم: أ لم تَرَوْا إلى ما قال ربكم؟ قال: ما أنعمتُ على عبادي من نعمة إلا أصبح فريقٌ بها كافرين، يقولون: الكواكب و بالكواكب. 📚أخرجه مسلم عن حَرْمَلَة و عمرو بن سَوَّاد في الإيمان (126/ 72) ص 84. 📚و أخرجه أحمد (2/ 362) من طريق ابن وهب به و أخرجه (2/ 368) من طريق يونس به. 📚و أخرجه البيهقي في السنن (3/ 358) من طريق عمرو بن سواد به. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 1️⃣ «وَ إِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظیمٌ» در آیه قبل سوگندی به مواقع نجوم مطرح شد (که اشاره شد که هم می‌توانست به معنای سوگند خوردن باشد و هم سوگند نخوردن) و در این آیه آن سوگند را عظیم می‌شمرد؛ که عظیم شمردن این قسم می‌تواند: - هم به معنای منفی باشد؛ یعنی چنین سوگند خوردنی گناهی عظیم است (احادیث۱ و ۲) که این کاربرد عظیم در قرآن در موارد دیگر نیز سابقه دارد مانند: «وَ تَحْسَبُونَهُ هَيِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظيمٌ‏» (نور/۱۵) «وَ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَ لا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذلِكُمْ كانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظيما» (احزاب/33)؛ «أَ فَأَصْفاكُمْ رَبُّكُمْ بِالْبَنينَ وَ اتَّخَذَ مِنَ الْمَلائِكَةِ إِناثاً إِنَّكُمْ لَتَقُولُونَ قَوْلاً عَظيماً» (اسراء/40) - هم به معنای مثبت باشد؛ یعنی این سوگند سوگندی مهم و عظیم است که خیلی باید به آن بها داد؛ چنانکه در دعایی که از امام جواد ع برای در امان ماندن از دشمنان وارد شدهحضرت سوگندهایی می‌خورند و در پایان همین آیه را می‌خوانند؛ که بوضوح در معنای مثبت مورد استناد واقع شده است. (مهج الدعوات، ص300 ؛ المصباح للكفعمي، ص217-218 ) که هریک از اینها با معنایی از معانی‌ای که برای آیه قبل برشمرده شد تناسب دارد. 💠نکته تخصصی قبلا بارها اشاره شد به اینکه یک لفظ را در معانی متعدد می‌توان استفاده کرد؛ و این کار بارها در قرآن کریم انجام شده است. نکته‌ای که در این زمینه باید بدان توجه کرد این است که وقتی یک لفظ در یک آیه به یکی از معانی‌ای که ظرفیت آن را دارد حمل می‌شود بقیه عبارات آن آیه و حتی آیه‌های قبل و بعد باید به تناسب همین معنا مورد توجه قرار گیرد. مثلا اگر در آیه قبل، حرف «لا» در «لا اقسم» را برای تاکید گرفتیم؛ آنگاه اقتضا دارد که در این آیه، عظیم در معنای مثبتش به کار رود؛ و اگر «لا»‌را حرف نفی دانستیم (که خدا فرموده سوگند نمی‌خورم» اینجا تناسب دارد که عظیم در معنای منفی‌اش به کار رفته باشد. @yekaye
. 2️⃣ «وَ إِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظیمٌ» مقصود از آوردن عبارت معترضه «لو تعلمون» چیست؟ به لحاظ نحوی و با توجه به اینکه حرف لو را حرف شرط می‌دانند اما جزای شرط نیامده، این تعبیر را دو گونه می‌توان تحلیل کرد که بر اساس هریک، دست کم یک مقصود می‌توان برشمرد. در واقع، حرف «لو» در تعبیر «لو تعلمون» می‌تواند: ▪️ از آن دسته حرف «لو» هایی باشد که اصلا جواب نمی‌خواهد؛ یعنی در معنای نفی است؛ پس وقتی می‌فرماید: «آن سوگندی است که –اگر بدانید – عظیم است.» یعنی: نمی‌دانید؛ [اما ای کاش می‌دانستید]. ▪️ جواب دارد اما جوابش محذوف است؛ یعنی «این سوگندی است که اگر می‌دانستید عظمت و حرمتش را حفظ می‌کردید». (مفاتيح الغيب، ج‏29، ص426-427 ) 🔸با این اوصاف درباره مقصود از این تعبیر می‌توان گفت: 🍃الف. می‌خواهد شدت عظیم بودن سوگند را بیشتر مورد تاکید قرار دهد؛ یعنی نه‌تنها آن را با تاکیدات مکرر همراه کرد؛ و فقط بر آوردن حرف تاکید بر کل جمله (إِنّ) و بر روی خبر («لَ» در «لقَسَمٌ») و توصیف کردن آن به «عظیم» بسنده نکرد، بلکه قید «لو تعلمون» را افزود تا نشان دهد بقدری عظمت این سوگند زیاد است که شما نمی‌توانید تصورش را هم بکنید. 🍃ب. نشان دهد که اگر این سوگند را خیلی جدی نمی‌گیرید به خاطر این است که جایگاه و اهمیت آن را نمی دانید. 🍃ج. ابراز تاسف کند از نادانی آنها و بی‌اعتنایی شان به این سوگند؛ یعنی: نمی‌دانید این سوگند چقدر عظیم است؛ اما ای کاش می‌دانستید. 🍃د. ... @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1044) 📖 إنَّهُ لَقُرْآنٌ كَریمٌ 📖 ترجمه 💢که قطعا آن بی‌شک قرآنی است کریم؛ سوره واقعه (56) آیه 77 1399/7/25 28 صفر 1442 @yekaye
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹لقُرْآنٌ قبلا بیان شد که ◾️ماده «قرء» از نظر اغلب اهل لغت، معنایش تقریبا معادل با ماده «قری» می‌باشد، که دلالت بر «جمع و اجتماع» می‌کند، چنانکه کلمه «قریة» به معنای محلی است که عده‌ای از انسانها در آن جمع شده باشند و به «ایام حیض» زنان هم «قُرء» گفته می‌شود به خاطر اینکه خون در رحم آنها جمع می‌شود؛ و «قرائت» هم نوعی جمع کردن است از این جهت که عبارت است از اینکه حروف و کلمات را همراه با هم ادا کردن، لذا به عمل کسی که فقط یک حرف را ادا کند، «قرائت» نمی گویند؛ ▪️و «قرآن» هم مصدر از همین ماده است، یا از این جهت که همه آن در یکجا [مثلا در لوح محفوظ] جمع شده است و یا از این جهت که جامع و مشتمل بر همه حقایق است و چه‌بسا از همین جهت «قرائت» باشد، یعنی چون کتابی است که بر قرائت آن بسیار تاکید شده است: «فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآن‏» (مزمل/20). 🔸البته بین «قرائت» و «تلاوت» این تفاوت هست که در مورد یک کلمه هم تعبیر «قرائت» و «خواندن» به کار می‌رود، اما در مورد تلاوت، چون پیاپی بودن شرط است، حتما باید دو کلمه یا بیشتر در کار باشد (مثلا می‌گویند اسم فلانی را بخوان، اما نمی‌گویند اسم فلانی را تلاوت کن»؛ و همچنین تفاوت «قرآن» با «فرقان» - با اینکه هر دو از اسمهای این کتاب آسمانی‌اند – در این است که «قرآن» ناظر به جمع بودن مطالب در کنار هم است؛ اما «فرقان» ناظر به اینکه بین حق و باطل جدایی می‌افکند. ◾️لازم به ذکر است برخی از اهل لغت، بین معنای «قرء» با «قری» و «قرو» تفاوت گذاشته، بر این باورند که اگرچه «قری» به معنای «جمع کردن و اجتماع» می‌باشد و «قریة» هم از همین ماده است؛ اما دو ماده دیگر با آن متفاوتند؛ و معنای اصلی ماده «قرء» همان معنای «قرائت» (فهم و ضبط معانی مکتوب با چشم) می‌باشد؛ و سعی کرده‌اند که معانی ای همچون «قُرء» (ایام حیض) را نیز به این معنا برگردانند. 🔖جلسه ۳۵۰ ✅تبصره در این آیه با توجه به اینکه وصف کریم برای «قرآن» ‌به صورت نکره – نه معرفه- آمده است معلوم می‌شود که در این آیه «قرآن» نه به عنوان اسم خاص، بلکه از این حیث وصف قرآنیت (یعنی مثلا اینکه یک متن خواندنی و خوانده شده بر پیامبرص است) مورد توجه قرار گرفته است. 📖اختلاف قراءت ▪️کلمه قرآن در اغلب قراءات به همین صورت «لَقُرْآنٌ» قرائت شده است؛ ▪️اما در قرائت اهل مکه (ابن کثیر) به صورت «لَقُرانٌ» (نقل حرکت همزه به راء ‌و حذف همزه) قرائت شده است. 📚(معجم القراءات ج۹، ص317) @yekaye
🔹 كَریمٌ قبلا بیان شد که ▪️ماده «کرم»، در اصل به معنای «بزرگواری» (شرافت در ذات شخص) و (شرافت در اعمال و رفتار) می‌باشد. ▪️برخی تاکید کرده‌اند که این کلمه در جایی به کار می‌رود که این بزرگواری و بزرگمنشی ظهور و بروز داشته باشد؛ و اساساً شرافت و بزرگواری در هر چیزی که به نحوی بروز کند، کرامت خوانده می‌شود چنانکه نه‌تنها خود قرآن به «قُرْآن كَرِيم» (واقعه/77) تعبیر شه، بلکه در قرآن تعابیری مانند «زَوْجٍ كَرِيمٍ‏» (لقمان/10)، «زُرُوعٍ وَ مَقامٍ كَرِيمٍ‏» (دخان/26)، «قَوْلًا كَرِيماً» (إسراء/23) به کار رفته است. ▪️اگرچه کاربرد ثلاثی مجرد این ماده در زبان عربی رایج است (مَنْ كَرُمَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ هَانَتْ عَلَيْهِ شَهَوَاتُه‏؛ نهج‌البلاغه، حکمت449) اما این ماده به صورت فعل در قرآن کریم تنها در دو باب «اکرام» (فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ؛ فجر/15) و «تکریم» (وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَني‏ آدَمَ؛ اسراء/70) به کار رفته است که اینها متعدی و به معنای بزرگواری کردن در حق دیگران بدون هیچ چشمداشت، یا چیزی ارزشمند را به کسی بخشیدن می‌باشد و اسم مفعول‌های این دو به ترتیب عبارتند از «مُكْرَم» و «مُکَرَّم» یعنی کسی ویا چیزی که که مورد اکرام و تکریم قرار می‌گیرد، گرامی داشته می‌شود، و او را بزرگ و عزیز می‌دارند. (ضَيْفِ إِبْراهِيمَ الْمُكْرَمِينَ‏: مهمانان مورد اکرامِ حضرت ابراهیم ع، ذاريات/24؛ في‏ صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ: در صحیفه‌هایی ارزشمند، عبس/13)و در تعبیر «کرام»‌ (كِراماً كاتِبِينَ؛ انفطار/11؛ كِرامٍ بَرَرَةٍ؛ عبس/16) ظاهرا هر دو معنا (هم بزرگواری خود شخص و هم مورد اکرام و احترام واقع شدن) نهفته است. 🔸برای فهم بهتر این معنا خوب است به تفاوت آن با کلمات مشابه (عزت، شرف، کِبَر) نیز توجه شود: ▪️تفاوت «کرم» با «عزت» در این است که در مفهوم عزت نوعی برتری و استعلا نسبت به دیگران نهفته است، در حالی که در «کرامت» لزوما مقایسه‌ای در کار نیست و بزرگواری خود شخص مد نظر است؛ ▪️تفاوتش با «شرافت» در این است که این کلمه غالبا در مورد برتری و بزرگی مادی استفاده می‌شود و لذا به خداوند «کریم» گفته می‌شود اما «شریف» گفته نمی‌شود. ▪️«کِبَر: بزرگی» هم به معنای مطلق بزرگ بودن است ولی «کرم» بزرگی‌ای است که حالت متعالی دارد و لذا تفاوت «کِبَر» و «کَرَم» در زبان عربی، شییه تفاوت «بزرگی» و «بزرگواری» در زبان فارسی است. ▪️در زبان عربی، «کرامة» نقطه مقابل «هوان» (حقارت و پَستی) است (حج/18)، در حالی که نقطه مقابل «عزت»، «ذلت» است (منافقون/8) و نقطه مقابل «کِبَر» (بزرگی)، «صِغَر» (کوچکی) می‌باشد. ▪️«أکرم» صیغه تفضیل از ماده «کرم» است، اما آن را به معنای مبالغه در «کرم» دانسته‌ و توضیح داده‌اند که وزن «أفعل» (أکرم) گاه در معنای «فعیل» (کریم) به کار می‌رود؛ چنانکه در آیاتی مانند «وَ هُوَ أَهْوَنُ عَلَيْهِ» (روم/27) «لا يَصْلاها إِلَّا الْأَشْقَى» (لیل/15) و «وَ سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى» (لیل/17)، نیز سه کلمه «أهون، أشقی، و أتقی» به ترتیب در معنای «هّین: آسان» «شقی: بدبخت» و «تقیّ: پرهیزکار» به کار رفته است. 🔖جلسه ۳۵۲ @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️در بحث از آیه اول سوره کهف (جلسه ۵۸۲) احادیثی درباره جایگاه قرآن کریم گذشت که همگی آنها به اینجا نیز مرتبط می‌باشد؛ اما از تکرار آنها خودداری می‌کنیم و پیشنهاد می‌شود بدانجا مراجعه شود.
💢الف. کریم بودن قرآن و ابعاد آن ☀️۱) از سلمان فارسی روایت شده که اعرابی‌ای خدمت رسول الله ص آمد و سوالاتی کرد و پاسخ گرفت؛ و در پایان این گفتگو پیامبر اکرم ص توصیه‌هایی به وی کرد و نکاتی فرمود؛ از جمله اینکه فرمودند: اما بدان که خداوند متعال هیچ کتابی را نالز نکرد و هیچ آفریده‌ای را نیافرید مگر اینکه سید و سروری برایش قرار داد؛ پس قرآن سرور کتب نازل شده است؛ و ماه رمضان سرور ماههاست؛ و شب قدر سرور شبهاست؛‌ و فردوس سرور بهشتهاست؛ و بیت الله الحرام سرور مکان‌های متبرک است؛ و جبرئیل سرور فرشتگان است؛ و من سرور پیامبرانم؛ و علی ع سرور اوصیاست؛‌و حسن و حسن سرور جوانان اهل بهشتند؛ و برای هر کسی در اعمالش عهم سروری هست؛ و محبت من و محبت علی ع سرور اعمال و [سرور] هر آن چیزی است که متقربان با طاعت پروردگارشان بدان وسیله به خداوند تقرب می‌جویند. 📚كنز الفوائد، ج‏2، ص237-238؛ تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، ص829-830؛ بحار الأنوار، ج‏40، ص54 رَوَى أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدٌ الْكَرَاجُكِيُّ فِي كِتَابِهِ كَنْزِ الْفَوَائِدِ حَدِيثاً مُسْنَداً يَرْفَعُهُ إِلَى سَلْمَانَ الْفَارِسِيِّ قَالَ: كُنَّا عِنْدَ النَّبِيِّ ص فِي سجدة [مَسْجِدِهِ‏] إِذْ جَاءَ أَعْرَابِيٌّ فَسَأَلَهُ عَنْ مَسَائِلَ فِي الْحَجِّ وَ غَيْرِهِ ... فَقَالَ النَّبِيُّ ص ... أَمَا إِنَّهُ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى كِتَاباً وَ لَا خَلَقَ خَلْقاً إِلَّا وَ جَعَلَ لَهُ سَيِّداً فَالْقُرْآنُ سَيِّدُ الْكُتُبِ الْمُنْزَلَةِ وَ شَهْرُ رَمَضَانَ سَيِّدُ الشُّهُورِ وَ لَيْلَةُ الْقَدْرِ سَيِّدَةُ اللَّيَالِي وَ الْفِرْدَوْسُ سَيِّدُ الْجِنَانِ وَ بَيْتُ اللَّهِ الْحَرَامِ سَيِّدُ الْبِقَاعِ وَ جَبْرَئِيلُ ع‏ سَيِّدُ الْمَلَائِكَةِ وَ أَنَا سَيِّدُ الْأَنْبِيَاءِ وَ عَلِيٌّ سَيِّدُ الْأَوْصِيَاءِ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْ عَمَلِهِ سَيِّدٌ وَ حُبِّي وَ حُبُّ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ سَيِّدُ الْأَعْمَالِ وَ مَا تَقَرَّبَ بِهِ الْمُتَقَرِّبُونَ مِنْ طَاعَةِ رَبِّهِم‏. 📚در بحار الأنوار، ج‏27، ص128 این حدیث را از كِتَابُ الْمُحْتَضَرِ» نیز روایت کرده است (لِلْحَسَنِ بْنِ سُلَيْمَانَ مِمَّا رَوَاهُ مِنَ الْأَرْبَعِينَ رِوَايَةُ سَعْدٍ الْإِرْبِلِيِّ يَرْفَعُهُ إِلَى سَلْمَانَ الْفَارِسِيِّ رَضِيَ اللَّهِ عَنْهُ قَال‏ ...) @yekaye