eitaa logo
یک آیه در روز
1.9هزار دنبال‌کننده
113 عکس
8 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
ادامه تدبر ۱ معانی محتمل برای آیه «فسلام لک من اصحاب الیمین» 🍃ه. خطاب به پیامبر است ولی خبری به پیامبر می‌دهد؛ یعنی سلامتی برای تو از جانب آنان؛ ‌یعنی از جانب آنان برای تو خبر سلامتی می‌آورند؛ و این از این باب است که گاه به سخن صواب «سلام» گفته می‌شود از این جهت که از عیب و گناه سالم است چنانکه در جای دیگر فرمود «وَ إِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلامًا» (فرقان/۶۳) (غريب القرآن (ابن قتيبة م276) ص7 ). به تعبیر دیگر تو در آنان آن سلامتی که دلت خواست می‌بینی؛ در حالی که می‌دانستی که چه پاداشی برای آنان آماده شده. (ابن‌الاعرابی (م۲۳۱) ‌به نقل از تهذيب اللغة (ازهری م۳۷۰) ج١٢، ص310 ؛ معاني القرآن وإعرابه (زجاج؛ م۳۰۱) ج٥، ص118؛ كتاب الماء (أزدی؛ م۴۶۶)، ج‏2، ص660 )؛ یعنی «تو رستی از اندوه خداوندان راست دست» و نگران آنان نباش زیرا آنان از عذاب خداوند سالم ماندند و تو آن سلامتی را که می‌خواستی در آنان دیدی (كشف الأسرار و عدةالابرار (میبدی م۵20) ج‏9، ص458 و466 ). در واقع این شبیه خطابی است که به پدر دلسوزی که نگران بچه‌اش است می‌گویند سلام بر تو از امری که درباره آنها نگرانش بودی که دیگر جای نگرانی نیست (مفاتيح الغيب (فخر رازی م۶۰۶)، ج‏29، ص439 )؛ و در این فضا برخی چنان توضیح داده‌اند که اصحاب یمین هم وجهی برای سلامت ماندنش باشد: «تو بی‏غم باش يا محمّد از ايشان كه همه كارهاشان راست بود» (تفسير نسفی (م۵۳۷)، ج‏2، ص1022). 🍃و. خطاب به شخص محتضر است و «من» من ابتداییه؛ ‌یعنی به تو ای شخص محتضر از جانب اصحاب یمین سلام می‌شود (جزء فيه تفسير القرآن (برواية أبي جعفر الترمذي م۲۹۵) ص111 ) آنگاه آیه چنین ترجمه می‌شود:‌ «در جنت از طرف ساير اصحاب يمين به او گفته می‏شود از اصحاب يمين سلام بر تو باد» (ترجمه قرآن نوبری، ج‏1، ص478) یا: به او گفته می‏شود: سلام بر تو از سوی دوستانت كه از اصحاب يمينند! (ترجمه‌های مکارم و مشکینی) که در این حالت یک «گفته می‌شود» در تقدیر است که ان شاء الله درباره این معنا در تدبر 6 نکاتی بیان خواهد شد. 🍃ز. خطاب به پیامبر ص است و «من» من ابتداییه است؛ یعنی سلام به تو ای پیامبر از جانب اصحاب یمین؛ یعنی از جانب آنها به تو سلام می‌شود (إعراب القرآن (نحاس م۳۳۸)، ج‏4، ص231 ) 🍃ح. حرف «ک» اصلا برای خطاب معین نیست؛ بلکه برای غیرمعین است شبیه اینکه می‌گویند «حسبک به کرما» که به این معناست که «برای کرامت او همین بس» (علی بن عیسی [رمانی] (م۳۸۴) به نقل از مجمع البيان، ج‏9، ص343 )؛ که این را دوگونه شرح داده‌اند: 🌱ح.۱. این جمله برای بیان عظمت حال آنان است شبیه اینکه می‌گویند «حسبک انه فلان: همین بس که فلانی این گونه است» یعنی این سلامتی‌ای که شامل حال آنان می‌شود فوق تصور است: [همین بس که آنان در سلام‌اند] (مفاتيح الغيب، ج‏29، ص438 ) 🌱ح.۲. این خطاب است به هرکسی که این خبر را می‌شنود؛ و معنایش این است که سلامتی که برای اصحاب یمین حاصل است هرکسی که از آن باخبر شود را خوشحال می‌کند؛ یعنی یک حالت ضرب‌المثلی پیدا کرده و اصلش این است که: برای آنان سلامتی است؛ ‌سلامتی‌ای که هرکس حکایتشان را بشنود خوشحال شود (التحرير و التنوير، ج‏27، ص317 ) 🍃ی. ... @yekaye
. 2️⃣ «فَسَلامٌ لَكَ مِنْ أَصْحابِ الْیمینِ» با توجه به معانی لفظی کلمات خود آیه، شاید اظهر معانی این آیه، اگر آیه بتنهایی در نظر گرفته شود، آن است که: سلامی بر تو (ای پیامبر) از جانب اصحاب یمین. اما در حد تفحصی که انجام شد (تدبر۱) اشاره به این معنا برای آیه، پنجمین قولی بود که در تاریخ تفسیر این آیه مطرح شده است. شاید مهمترین علتی که برخی سراغ معانی دیگر رفته‌اند این سوال در ذهنشان بوده که چنین تعبیری در اینجا چه معنی موجهی دارد؛ یعنی در بحث مقربان و مکذبان، آیه بعدی‌شان وضعیت بعد از مرگ آنان را تصویر می‌کند که مقربان در روح و ریحان و بهشت پرنعمتند و مکذبان در حمیم و جهنم؛ آن وقت این سوال مطرح می‌شود که چرا اینجا به جای اینکه بگوید خود اصحاب یمین در چه وضعی خواهند بود، درباره موضع آنان به پیامبر ص سخن می‌گوید و می‌فرماید «سلام بر تو از اصحاب یمین»؟ (در عین اینکه معانی دیگر برای آیه کاملا محتمل است، اما با حفظ همین معنای فوق نیز این آیه دلالت‌های جالبی خواهد داشت.) «سلام بر تو» می‌تواند به معنای ظاهری «سلام کردن» باشد یا به معنای ابراز حقیقتِ «در سلم و صفا بودن». اگر معنای اول را در نظر بگیریم آنگاه می‌توان گفت: 🍃الف. آیه می‌خواهد به اولین وضعی که در لحظه مرگ برای اصحاب یمین پیش می‌آید و البته دلخواه آنهاست، اشاره کند؛‌ یعنی آنان در لحظه احتضار توفیق درک محضر پیامبر ص را پیدا می‌کنند و طبیعی است که این آرزوی تمام اصحاب یمین است که به دیدار پیامبر ص نائل شوند و باز طبیعی است که آرزوی آنان است که بتوانند سلامی به پیامبرشان بدهند؛ در واقع این تعبیر به نحو کنایه‌ای دارد به برترین خواسته آنان که در لحظه مرگ بدان می‌رسند اشاره می‌کند؛ که در این صورت این آیه کاملا همراستا می‌شود با احادیثی که درباره رویت پیامبر ص در لحظه احتضار ذیل آیه ۸۴ (جلسه ۱۰۵۱ https://yekaye.ir/al-waqiah-56-84/ ) گذشت؛ یکبار دیگر دقت کنید: وقتی جان به لب رسید ... پس اگر از اصحاب یمین باشد؛ [آنچه برایش رخ می‌دهد این است:] سلامی بر تو ای پیامبر از جانب اصحاب یمین. 🤔آن وقت اگر کسی اشکال کند که چرا این دیدار پیامبر ص را برای مقربان ذکر نکرد؟ شاید بتوان چنین پاسخ داد که مقربان چون در همین دنیا به مقام قرب رسیده‌اند مدتهاست که محضر پیامبر ص را درک کرده‌اند؛ و این اصحاب یمین‌اند که تازه در لحظه مرگ به این دیدار دست می‌یابند. 🍃ب. این آیه در مقام مقایسه اینان با مقربان [در بهشت] است؛ با توجه به اینکه پیامبر اکرم بالاترین مقام در قرب الهی را دارد؛ مقربان هم علی‌القاعده آنان‌اند که همواره در محضر پیامبر هستند و هیچگاه از ایشان جدا نیستند؛ اما بقیه اصحاب یمین چنین جایگاهی ندارند؛ اما این گونه نیست که کاملا از درک محضر پیامبر محروم باشند؛ بلکه گاه خدمت ایشان می‌رسند و سلامی عرض می‌کنند [که در این صورت نکره بودن سلام هم کاملا توجیه می‌شود] (تأويلات أهل السنة (تفسیر ماتریدی م۳۳۳) ج٩، ص509 ) 🍃ج. ... @yekaye
. 3️⃣ «فَسَلامٌ لَكَ مِنْ أَصْحابِ الْیمینِ» در تدبر 2 اشاره شد که با توجه به معانی لفظی کلمات خود آیه، شاید اظهر معانی این آیه - اگر آیه بتنهایی در نظر گرفته شود- آن است که: سلامی بر تو (ای پیامبر) از جانب اصحاب یمین. و بیان شد که «سلام بر تو» می‌تواند به معنای ظاهری «سلام کردن» باشد یا به معنای ابراز حقیقتِ «در سلم و صفا بودن». اتفاقا با توجه به اینکه آیات ناظر به ورود در عالم دیگر است؛ و نیزاینکه خود سوره، سوره «واقعه» است و در مقام بیان باطنی‌ترین واقعیات، اقتضای اولیه این بود که «سلام» به همان معنای «ابراز حقیقتِ در سلم و صفا بودن» باشد. در همین راستا، دو حدیث اولی که ذیل آیه اشاره شد نیز متناسب‌ترین معنا با ظهور لفظی این آیه است (از جانب اصحاب یمین برای تو سلامتی و امنیتی است؛ نگران نباش که اینان به قتل فرزندانت اقدام کنند) 💢 اما بقدری این معنا خلاف انتظار است و در ذوق انسان می‌زند که تقریبا هیچ یک از ترجمه‌های رایج قرآن کریم، آیه را متناسب با آنها ترجمه نکرده است❗️ 🤔مساله‌ای که ناخوشایند جلوه می‌کند این است که: آیا اصحاب یمین بودن یک نفر در گروی این است که پیامبر از جانب وی احساس ناامنی نکند و خیالش راحت باشد که او به قتل فرزندان پیامبر دست نمی‌زند؟! مگر چقدر انسانهای این امت می‌توانند بد باشند که همین که کسی قصد قتل فرزندان پیامبر را نکند اصحاب یمین محسوب شود؟! 📝نکته تخصصی اما به نظر می‌رسد این احادیث از یکی از عمیق‌ترین معانی اجتماعی این آیه که در عین حال کاملا مبتنی بر ظهور لفظیِ – و بلکه اظهر معانیِ – آیه است پرده برمی‌دارند: در واقع، اگر توجه کنیم که این سه‌گانه‌ی «مقربان» و «اصحاب یمین» و «مکذبان» شامل وضعیت همه انسانها در لحظه مرگ نمی‌شود، یکی از معانی‌ای که از این آیه بخوبی استنباط می‌شود این است که آیه را در مقام معرفی کردن اصحاب یمین بدانیم، نه صرفا ناظر به وضعیت مرگ؛ به تعبیر بهتر آیه در مقام بیان کسانی است که در لحظه مرگ جزء اصحاب یمین محسوب می‌شوند؛ و احادیث فوق همین را باز می‌کنند. توضیح مطلب این که: 🔹ذیل آیه ۷ (جلسه ۹۷۴، تدبر۵ https://yekaye.ir/al-waqiah-56-7/) اشاره شد که انواع دسته‌بندی‌ها درباره انسان‌ها می‌توان داشت و این دسته‌بندی سه‌گانه‌ی مقربان و اصحاب یمین و اصحاب شمال، دسته‌بندی نهایی انسانهاست که وضعیت و جایگاه نهایی همه انسانها در بهشت و جهنم را معلوم می‌کند. 🔹از سوی دیگر می دانیم انسانها تا پیش از اینکه به بهشت و جهنم وارد شوند و در یکی از این موقعیتهای سه‌گانه قرار گیرند- یعنی حتی در لحظه مرگ و در عالم برزخ و حتی در مواقف قیامت – منحصر در این سه دسته نمی‌شوند، چنانکه مثلا قرآن کریم از «مستضعفین فکری» (نساء/۹۸) یا گروهی با تعبیر «مرجون لامر الله» (توبه/۱۰۶) سخن می‌گوید که ذیل هیچ یک از اینها قرار نمی‌گیرند. در واقع، سه‌گانه مقربان و اصحاب یمین و اصحاب شمال، اگرچه وضعیت نهایی تمامی افراد در قیامت خواهد بود؛ اما تا پیش از نهایت کار، همگان ذیل این سه‌گانه قرار نمی‌گیرند؛ و عمده بحثهای این سوره هم که این دسته‌بندی در آن ذکر شد، کاملا ناظر بود به موقف نهایی قیامت. 🔸پس طبیعی است که وقتی از آیه 83 وارد بحث لحظه مرگ انسانها شد بحث باید تفاوتی بکند: ▪️یعنی از سویی پیشاپیش می‌دانیم که در لحظه مرگ تنوعی بسیار بیش از این سه‌گانه در مردم وجود دارد؛ و نیز اینکه اعمالِ ماتأخر افراد بسیاری از اوقات موقعیت آنان در عالم برزخ را عوض می‌کند و خلاصه اینکه تکلیف بسیاری از مردم بتدریج در برزخ و مواقف قیامت یکسره و نهایی می‌شود؛ ▪️و از سوی دیگر در میان مردمی که به لحظه مرگ می‌رسند وضعیت مقربان و مکذِّبانِ گمراه کاملا واضح است؛ یعنی اولی‌ها که همان مقربان در بهشت خواهند بود و مکذبان گمراه هم قطعا همان اصحاب شمال در جهنم؛ آن وقت سوالی پیش می‌آید که آیا غیر از اینها هم کسی هست که در لحظه مرگ تکلیفش واضح باشد؟ بویژه از زاویه تقسیم‌بندی سه‌گانه این سوره، در افراد باقیمانده، آیا هستند افرادی که در لحظه مرگ بتوانیم با قاطعیت آنها را جزء اصحاب یمین بدانیم، یعنی بدانیم که حتی اگر در برزخ و قیامت هم مسائلی برایشان پیش بیاید قطعا اینها در زمره اصحاب یمین به بهشت وارد خواهند شد؟ 💢در برابر این سوال، به نظر می‌رسد یکی از وجوه معنایی این دو آیه، این باشد که این دو آیه در مقام بیان این دسته از انسانها می‌باشند؛ یعنی وقتی که بحث لحظه مرگ پیش می‌آید و تکلیف دو گروه اول و آخر را به طور خیلی واضح بیان می‌شود، برای مخاطبی که می‌داند در لحظه مرگ انسانها در دسته‌بندی‌ای بمراتب گسترده‌تر از این دسته‌بندی سه‌گانه بسر می‌برند این انتظار رقم می‌خورد که واقعا چه کسانی در لحظه مرگ، قطعا مصداق همان اصحاب یمینی هستند که در اوایل سوره درباره آنان بسیار سخن گفته شد؟ 👇ادامه مطلب👈 https://eitaa.com/yekaye/8983
ادامه تدبر 3️⃣ به همین جهت اگر در خصوص مقربان و مکذبان (که با مردن تکلیفشان یکسره شده) مهمترین مطلبی که در خصوص لحظه مرگشان باید گفته می‌شد این بود که وضع آنان در لحظه مرگ چه خواهد شد، در خصوص بقیه انسانها، چون غالبا هنوز وضعیتشان یکسره نشده، مهمترین سوال در این سوره این است که چه کسانی حتما به عنوان اصحاب یمین از دنیا می‌روند؛ یعنی در عین حال که می‌دانیم در افق مقربان نیستند و مکذب قطعی هم نیستند؛ اما مطمئن باشیم که حتما به بهشت خواهند رفت و قرار گرفتنشان به عنوان اصحاب یمین، همان موقع مرگ، قطعی شده باشد. 💢اگر این سوالات در ذهن خواننده قرآن جدی شود – که طبق توضیح فوق، جدی شدنش برای کسی که اهل اندیشه باشد امری کاملا طبیعی است – آنگاه دو حدیث اولی که ذیل این آیه مطرح شد معنا و جایگاه خود را پیدا می‌کند. کسانی از مسلمانان به عنوان اصحاب یمین از دنیا می‌روند که پیامبر ص از اذیت آنان و اینکه بخواهند فرزندان پیامبر ص را بکشند در امان بوده باشد. رای اینکه این معنا بهتر فهمیده شود حدیث سوم ذکر شد. این حدیث– در حد جستجوهای حقیر - تنها حدیثی است که یافت شد که کسی از قول شخص دیگری به پیامبر سلام دهد! البته این مطلبش خیلی موضوعیت نداشت؛ بلکه آنچه مهم بود تذکر به اصل واقعه است که در شکواییه‌های شبانه حضرت امیر ع هم منعکس شده است؛ اینکه فرزند پیامبر را افراد همین امت کشتند و خم به ابرو نیاوردند؛ همین واقعه‌ای که چند سال بعد در خصوص امام حسن ع و امام حسین ع و بعد در مورد بقیه نسل ایشان رخ داد؛ و آنگاه آیه می‌فرماید: اصحاب یمین آنانی‌اند که اجر تو را ادا کردند: «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏» (شوری/۲۳) و تو خیالت از آنها در خصوص فرزندانت راحت است. یعنی اگر از مقربان بگذریم، در بقیه امت تو، کسانی، در لحظه مرگشان قطعا به عنوان اصحاب یمین از دنیا می‌روند که از جانب آنان، تو سالم می‌مانی و هیچگاه دست به خون فرزندانت آغشته نخواهند کرد. اینان هرچند چون جزء مقربان نیستند لزوما با مرگشان وارد روح و ریحان نشوند و در برزخ مدتی معطل و حتی معذب شوند؛ اما قطعا در زمره اصحاب یمین در بهشت خواهند بود. 📝با این توضیحات این آيه کاملا موید آن دسته از روایاتی می‌شود که مصداق اصلی اصحاب یمین را شیعیان معرفی می‌کند (احادیث ذیل آیه قبل) و نیز جمع می‌کند بین آن احادیث با احادیثی که به شیعیان هشدار می‌دهد که شفاعت ما حتما در قیامت به شما می‌رسد و همه‌تان وارد بهشت خواهید شد، اما در برزخ خودتانید و اعمالتان؛ و مواخذه‌های برزخی، و حتی مواخذه‌ها در مواقف قیامت را برای شیعیان (شیعیانی که واقعا محبت و ولایت پیامبر ص و اهل بیتشان را در دل داشتند و ایشان از این جهت از گزند آنان ایمن‌اند اما گاه مرتکب گناه می‌شدند) منتفی نمی‌داند: «أَمَّا فِي الْقِيَامَةِ فَكُلُّكُمْ فِي الْجَنَّةِ بِشَفَاعَةِ النَّبِيِّ الْمُطَاعِ أَوْ وَصِيِّ النَّبِيِّ وَ لَكِنِّي وَ اللَّهِ أَتَخَوَّفُ عَلَيْكُمْ فِي الْبَرْزَخِ.» (الكافي، ج‏3، ص242 ) @yekaye
. 4️⃣ «فَسَلامٌ لَكَ مِنْ أَصْحابِ الْیمینِ» در تدبر ۲ اشاره شد که با توجه به معانی لفظی کلمات خود آیه، شاید اظهر معانی این آیه - اگر آیه بتنهایی در نظر گرفته شود- آن است که: سلامی بر تو (ای پیامبر) از جانب اصحاب یمین. و این سلام می‌تواند به معنای «سلامتی» باشد. در تدبر ۳ بیان شد که در معنای «سلامتی»، معنایی که با ظاهر لفظ سازگارتر است این است که تو از جانب اصحاب یمین در سلامت و ایمنی هستی. ولی می‌توان سلامتی را به معنای «خبر سلامتی آنان برای تو» دانست؛ که این معنا اگرچه از ظهور لفظی منفرد خود آیات دور است اما اگر این آیه در سیاق آیات قبل و بعد در نظر گرفته شود، بسیار محتمل می‌گردد؛ حتی به نظر می‌رسد اظهر معانی این آیه با توجه به آیات قبل و بعدش این است؛ بدین جهت که در آیات قبل و بعد درباره وضعیت مقربان و مکذبان خبر داده شد؛ و این آیه نیز ناظر به بیان وضعیت اصحاب یمین است و خبر سلامتی اصحاب یمین به پیامبر ص (یا به خود آنان) داده می‌شود. 🔹اکنون، اگر خطاب به خود اصحاب یمین باشد، ظهور قوی آیه (با توجه به سیاق) ناظر به این است که مربوط به همان موقف احتضار است؛ 🔹اما اگر خطاب به پیامبر باشد با توجه به اینکه پیامبر ص در مواقف مختلف نگران امتش است، این خبر سلامتی می‌تواند ناظر باشد به: 🍃الف. لحظه مرگ و جان کندن؛ یعنی می‌فرماید «پس سلامت و راحت باش ای پيغمبر رؤوف به امت از خيال ايشان كه در جان دادن زحمت نبينند» (ترجمه قرآن، یاسری) 🍃ب. ناظر به موقف قبر و عذاب‌های عالم برزخ؛ که با توجه به اینکه اینها از مقربان نیستند و بالاخره ممکن است گناهانی کرده باشند مبادا در مسیر پاک شدنشان در عالم برزخ خیلی بر آنان سخت گرفته شود [که در این صورت ناظر می‌شود به احادیثی که مومنان را از عذابهای برزخ هشدار داده‌اند و گفته‌اند ما در قیامت شفاعت شما را می کنیم اما ما نگران برزخ‌تان هستیم» که ذیل تدبر بعد خواهد آمد]؛ که در این صورت خداوند اجمالا می‌فرماید آنان در سلامت خواهند بود؛ و بر آنان چندان سخت نمی‌گیریم. 🍃ج. ناظر به مواقف قیامت و حساب باشد؛ یعنی ای پیامبر ص تو نگران آنان مباش و اینان در سلامتند و در آن مواقف برای رهایی از آتش نیازمند شفاعت تو نیستند (مفاتيح الغيب، ج‏29، ص438-439 ) که البته این معنا تنها در صورتی قابل قبول است که اولا این شفاعت را فقط آن قسم از شفاعت پیامبر ص بدانیم که ناظر به گناهان کبیره است (بر طبق حدیثی که فرمود: إِنَّمَا شَفَاعَتِي لِأَهْلِ الْكَبَائِرِ مِنْ أُمَّتِي فَأَمَّا الْمُحْسِنُونَ فَمَا عَلَيْهِمْ مِنْ سَبِيل؛ الأمالي (للصدوق)، ص7‏ ) وگرنه طبق برخی از احادیث افقی هست که در آن افق همگان محتاج شفاعت رسول الله ص هستند (مثلا از امام صادق ع روایت شده است: مَا أَحَدٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ إِلَّا وَ هُوَ يَحْتَاجُ إِلَى شَفَاعَةِ مُحَمَّدٍ ص يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛ المحاسن، ج‏1، ص184 ) این معنا قابل پذیرش نیست (منتها می‌توان گفت این معنا تخصصا از بحث خارج است؛‌زیرا در این افق، حتی مقربان هم که بدانها وعده قطعی بهشت داده شده نیازمند شفاعت رسول الله ص هستند. @yekaye
. 5️⃣ «فَسَلامٌ لَكَ مِنْ أَصْحابِ الْیمینِ» چنانکه در تدبر ۱ اشاره شد یکی از معانی محتمل این آیه آن است که «لام» را لام تعلیل بگیریم و مرجع ضمیر «ک» را پیامبر و «من» را من بیانیه؛ یعنی: «[خداوند] به خاطر تو ای پیامبر، [هرکسی که] از اصحاب یمین بود را در سلامت قرار داد.» آنگاه این آيه همراستا با دو آیه قبل و بعد (یعنی ناظر به بیان وضعیت اصحاب یمین است همان گونه که آیات قبل و بعد ناظر به بیان وضعیت مقربان و مکذبان بود) می‌شود و در واقع، انعکاس همان رئوف و رحیم بودن پیامبر اکرم ص با همه مومنان است که فرمود «لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَريصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنينَ رَؤُفٌ رَحيم‏» (توبه/۱۲۸) @yekaye
. 6️⃣ «فَسَلامٌ لَكَ مِنْ أَصْحابِ الْیمینِ» چنانکه در تدبر ۱ اشاره شد یکی از معانی محتمل برای این آیه آن است که مرجع ضمیر «ک» خود شخص محتضر باشد؛ یعنی اگر آن محتضر از اصحاب یمین بود، پس سلام به تو، ای محتضر، از جانب اصحاب یمین. در این صورت مقتضای ظاهر این بود که بگوید «فسلام له ...»؛ اما توضیح داده‌اند که این التفات از حالت غیاب به حالت خطاب برای این است که صحنه آن حالت شریفی که در آن بسر می‌برند را احضار کند؛ ‌یعنی آنجا چون از جانب اصحاب یمین به آنها سلام می‌شود معلوم می‌شود که خودشان هم در زمره آنان هستند و «گفته می‌شود» در تقدیر است (التحرير و التنوير، ج‏27، ص318) در این معنا این آیه بسیار نزدیک می‌شود به آیات «وَ أُدْخِلَ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ تَحِيَّتُهُمْ فيها سَلامٌ»‏ (ابراهیم/23) «تَحِيَّتُهُمْ يَوْمَ يَلْقَوْنَهُ سَلامٌ وَ أَعَدَّ لَهُمْ أَجْراً كَريما» (احزاب/44). در واقع اگرچه اساسا تحیت بهشتیان در بهشت به همدیگر سلام است: اما دو آیه فوق ناظر به مرحله دخول و ملاقات نخستین است؛ و از این جهت می‌توان گفت این آیه هم در همان حال و هوا دارد از این مرحله اول ورود اصحاب یمین به عالم بالا خبر می‌دهد. 📝نقد دیدگاه‌های تفسیری دیگر ▪️الف. ابن‌عاشور این آیه سوره واقعه را ناظر به آیه ‌«وَ تَحِيَّتُهُمْ فِيها سَلامٌ» (يونس/10) دانسته (التحرير و التنوير، ج‏27، ص318)؛ اما این تناسب چندانی ندارد، زیرا قبل و بعد آیه نشان می‌دهد که آیه سوره یونس درباره مراودات عمومی بهشتیان با هم است نه لحظه ورودشان:‌ «إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ يَهْديهِمْ رَبُّهُمْ بِإيمانِهِمْ تَجْري مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ في‏ جَنَّاتِ النَّعيم‏؛ دَعْواهُمْ فيها سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ وَ تَحِيَّتُهُمْ فيها سَلامٌ وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمين‏» (یونس/۹-۱۰) ▪️ب. فخر رازی نیز این را مصداق آیه «لا يَسْمَعُونَ فِيها لَغْواً وَ لا تَأْثِيماً إِلَّا قِيلًا سَلاماً سَلاماً» (واقعة/25-26) دانسته است(مفاتيح الغيب، ج‏29، ص438 )؛ اما این نیز تطبیق مناسبی نیست زیرا این آیه مشخصا در وصف سابقون است نه اصحاب یمین. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1059) 📖 وَ أَمَّا إِنْ كانَ مِنَ الْمُكَذِّبینَ الضَّالِّینَ 📖 ترجمه 💢و اما اگر از آن دروغ‌پردازان گمراه بود؛ سوره واقعه (56) آیه 92 1399/10/6 11 جمادی‌الاولی 1442 @yekaye
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ ترکیب «الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ» قبلا در آیه ۵۱ (جلسه ۱۰۱۸ https://yekaye.ir/al-waqiah-56-51/) گذشت و عمده نکات ادبی و نیز احادیث و تدبرهای آنجا می‌تواند به اینجا نیز مرتبط باشد که فقط خلاصه‌ای از نکات ادبی مذکور در آنجا را تقدیم می‌کنیم:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹 الْمُكَذِّبینَ ▪️اصل ماده «کذب» نقطه مقابل «صدق» است و آن چیزی است که حقیقت و واقعیت نداشته باشد و «کِذب» به معنای خبر دادن از چیری برخلاف واقع است، اعم از اینکه عامدانه یا از روی اشتباه باشد. برخی توضیح داده‌اند که اصل این ماده به معنای کم گذاشتن در کار است چنانکه به کسی که در جنگ موضعی را که داشته رها می‌کند می‌گویند «کذب عن قرنه» و به تعبیر دیگر، اصل این ماده دلالت دارد بر نقص در حدت و شدتی که در چیزی جاری است و یا لااقل مورد انتظار است، و به این جهت به سخن دروغ کذب گویند چون آنچه از کلام انتظار می‌رود بیان حقیقتی است که شخص در دل دارد؛ و دروغ، نقص و بلکه فقدان در چیزی است که از کلام انتظار می‌رود. و موید این معنا هم آن است که در خصوص ماده «صدق» - که نقطه مقابل آن است - در اصل دلالت دارد بر قوتی در چیزی از حیث سخن یا غیر آن؛ و «صِدق» در مقابل «کذب» را بدین جهت چنین نامیده اند که دارای قوتی فی نفسه است برخلاف کذب که هیچ قوتی ندارد و باطل محض است؛ و بر همین اساس است که برای شیء صُلب و محکم، تعبیر «شى‏ءٌ صَدْق» به کار می‌برند. ▪️در هر صورت «کَذِب» (يَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ؛ آل عمران/۷۵) نیز همانند «کِذب» به معنای «دروغ» و امری است که برای ابراز خلاف واقع به کار گرفته شده و اعم از آن که: – سخن باشد (كَبُرَتْ كَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْواهِهِمْ إِنْ يَقُولُونَ إِلاَّ كَذِباً؛ کهف/۵) – یا یک عمل و شیء خارجی (وَ جاؤُوا عَلى‏ قَمِيصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ‏؛ یوسف/۱۸)؛ – و حتی در جایی که خود سخن صحیح است اما اعتقادات با این سخن همراه نیست باز تعبیر «کذب» به کار می‌رود: «إِذا جاءَكَ الْمُنافِقُونَ قالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنافِقينَ لَكاذِبُونَ» (منافقون/۱) ▪️فعل «کَذَبَ» هم به صورت لازم، هم متعدی یک مفعولی، و هم متعدی دومفعولی به کار می‌رود؛ و البته در صورتی که به باب افعال یا تفعیل هم برود متعدی با یک مفعول خواهد شد، اما معنایش متفاوت است: ▪️وقتی به باب تفعیل می‌رود (کذّب، یُکَذّب، تکذیب) به معنای «نسبت دروغ دادن» به کسی یا به محتوایی به کار می‌رود، خواه آن شخص یا محتوا واقعا صادق باشد، یا کاذب؛ که در این صورت، ظاهرا اگر امر مورد تکذیب انسان باشد بدون حرف اضافه می‌آید (وَ لَقَدْ كَذَّبَ أَصْحابُ الْحِجْرِ الْمُرْسَلينَ، حجر/۸۰) و اگر مطلب یا یک حقیقتی باشد نه شخص، با حرف اضافه «بـ» می‌آید (كَذَّبُوا بِآياتِنا، بقره/۳۹) و البته گاه می‌شود که برای تکذیب شخص از حرف اضافه «بـ» استفاده شود: «كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ … كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ بِالنُّذُرِ» (قمر/۲۳ و ۳۳) و بسیار می‌شود که مفعول آن حذف می‌شود (وَ تَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ، واقعه/۸۲؛ وَ لَقَدْ أَرَيْناهُ آياتِنا كُلَّها فَكَذَّبَ وَ أَبى، ‏طه/۵۶) و اسم فاعل آن «مُکَذِّب» می‌شود (ثُمَّ إِنَّكُمْ أَيُّهَا الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ، واقعه/۵۱). جالب توجه این است آنچه در قرآن از این باب آمده است همگی در مورد تکذیب کردنِ شخص یا محتوای صادق است ولذا لااقل در فضای قرآن، تکذیب همواره نوعی دلالت بر انکار حق و زیر بار حق نرفتن دارد؛ و آنجا هم که فرمود «فَإِنَّهُمْ لا يُكَذِّبُونَكَ»‏ (أنعام/۳۳) در واقع می‌خواهد بفرماید که آنان واقعا تو را دروغگو نیافتند و نمی‌توانند دروغگو بودن تو را اثبات کنند. ▪️و البته برخی این کاربرد کلمه «مکذّب» در معنای منفی را اقتضای طبیعی این کلمه دانسته‌اند و گفته‌اند که اگر بخواهد در معنای تکذیب کردن سخن باطل باشد حتما باید بدان تصریح شود ویا قرینه واضحی بر آن بیاید؛ همان گونه که کلمه «کافر» هم به کار کثرت کاربردش در معنای مذموم بار منفی پیدا کرده ولو که کاربردش در معنایی مانند «کفر به طاغوت» در صورت تصریح یا وجود قرینه، رواست. @yekaye
🔹الضَّالِّینَ ▪️ماده «ضلل» در اصل به معنای گم شدن و ضایع شدن و اینکه چیزی در غیرمسیری که سزاوارش است قرار بگیرد، چنانکه برای مردهای که دفن می‌شود ویا شیری که در آب مستهلک میشود تعبیر «أُضِلّ الميّتُ» و «ضَلَّ اللّبَنُ فى الماء» به کار میرود. در واقع، «ضَلَال» به معنای عدول و خارج شدن از راه مستقیم (مَنْ يَشَأِ اللَّهُ يُضْلِلْهُ وَ مَنْ يَشَأْ يَجْعَلْهُ عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقيمٍ؛ انعام/۳۹)، و ره به مقصود نیافتن، و نقطه مقابل هدایت است (فَمَنِ اهْتَدى‏ فَإِنَّما يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها؛ إسراء/۱۵) و به هر گونه منحرف شدن از راه گفته میشود خواه عمدی باشد یا سهوی، کوچک باشد یا بزرگ. ▪️این ماده به نحو ثلاثی مجرد، در معنای لازم (گمراه شدن) به کار میرود (إِنَّ الَّذينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ؛ ص/۲۶) و برای معنای متعدی (گمراه کردن) به باب افعال (قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ وَ أَضَلُّوا كَثيراً؛ مائده/۷۷) و تفعیل می‌رود (أَ لَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيلٍ‏، فيل/۲؛ یعنی آیا کید آنان را در وضعیت باطل و مایه گمراه کردن خودشان قرار نداد؟) که تقابل این دو معنا به خوبی در این آیه منعکس شده است: «أَ أَنْتُمْ أَضْلَلْتُمْ عِبادي هؤُلاءِ أَمْ هُمْ ضَلُّوا السَّبيلَ» (فرقان/۱۷) ▪️«ضالّ» (وَ لاَ الضَّالِّينَ؛ حمد/۷) اسم فاعل از این ماده در حالت ثلاثی مجرد (کسی که راه را گم کرده، گمراه)؛ و «مُضِلّ» (وَ مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُضِلٍّ) اسم فاعل از این ماده در باب افعال (گمراه کننده) می‌باشد. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️۱) در ذیل آیات 88 و 90 حدیثی از امام باقر ع روایت شد که سوال کننده درباره‌ی «المقرّبینَ» و « أَصْحابِ الْیمینِ» سوال کرد و ایشان فرمودند که اولی کسی است که منزلش در کنار امام ع باشد. و دومی کسی است که به امامت امامان اهل بیت ع باور دارد. راوی در ادامه می‌گوید: پرسیدم: [و مقصود از] «و اما اگر از آن دروغ‌پردازان گمراه بود» [چیست؟] فرمود: کسانی که منکر و مخالف امام ع می باشند. 📚تأويل الآيات الظاهرة، ص630 مُحَمَّدُ بْنُ الْعَبَّاسِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَی عَنْ يُونُسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ فُضَيْلٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حُمْرَانَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع فَقَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ «فَأَمَّا إِنْ كانَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ» قَالَ ذَاكَ مَنْ كَانَ مَنْزِلُهُ [له منزلةٌ] عِنْدَ الْإِمَامِ. قُلْتُ «وَ أَمَّا إِنْ كانَ مِنْ أَصْحابِ الْيَمِينِ»؟ قَالَ ذَاكَ مَنْ وَصَفَ بِهَذَا الْأَمْرِ. قُلْتُ «وَ أَمَّا إِنْ كانَ مِنَ الْمُكَذِّبِينَ الضَّالِّينَ»؟ قَالَ الْجَاحِدِينَ لِلْإِمَامِ. @yekaye
☀️۲) حدیثی از امام باقر ع روایت شده است که توضیحی درباره وضعیت پیامبر و مسلمانان در مکه می‌دهند و در فرازی از آن توضیح می‌فرمایند که در مکه هرکس به پیامبر ص ایمان می‌آورد همین برای بهشتی شدنش کافی بود و خداوند در مکه فقط افرادی که شرک می‌ورزیدند را به جهنم می‌فرستاد؛ و بعد به عنوان شاهد بر این مدعا آیاتی را برمی‌شمرد که در مکه نازل شده و ناظر به مشرکان بوده است؛ از جمله اینکه می‌فرماید: و در سوره واقعه نازل فرمود: «وَ أَمَّا إِنْ كانَ مِنَ الْمُكَذِّبِينَ الضَّالِّينَ فَنُزُلٌ مِنْ حَمِيمٍ وَ تَصْلِيَةُ جَحِيمٍ»؛‌پس اینان همان مشرکان بودند. 📚الکافی، ج‏2، ص30 عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ آدَمَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ عَبْدِ الرَّزَّاقِ بْنِ مِهْرَانَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مَيْمُونٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: ... ثُمَّ بَعَثَ اللَّهُ مُحَمَّداً ص وَ هُوَ بِمَكَّةَ عَشْرَ سِنِينَ فَلَمْ يَمُتْ بِمَكَّةَ فِي تِلْكَ الْعَشْرِ سِنِينَ أَحَدٌ يَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً ص رَسُولُ اللَّهِ إِلَّا أَدْخَلَهُ اللَّهُ الْجَنَّةَ بِإِقْرَارِهِ وَ هُوَ إِيمَانُ التَّصْدِيقِ وَ لَمْ يُعَذِّبِ اللَّه‏ أَحَداً مِمَّنْ مَاتَ وَ هُوَ مُتَّبِعٌ لِمُحَمَّدٍ ص عَلَى ذَلِكَ إِلَّا مَنْ أَشْرَكَ بِالرَّحْمَنِ وَ تَصْدِيقُ ذَلِكَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْزَلَ عَلَيْهِ فِي سُورَةِ بَنِي إِسْرَائِيلَ بِمَكَّةَ ... وَ أَنْزَلَ فِي الْوَاقِعَةِ «وَ أَمَّا إِنْ كانَ مِنَ الْمُكَذِّبِينَ الضَّالِّينَ فَنُزُلٌ مِنْ حَمِيمٍ وَ تَصْلِيَةُ جَحِيمٍ» فَهَؤُلَاءِ مُشْرِكُونَ ... ✅تبصره در تفاسیر حدیثیِ متاخر (البرهان، ج۵، ص۲۷۵؛ نور الثقلين، ج‏5، ص229؛ كنز الدقائق، ج‏13، ص66) ظاهرا به تبع فیض کاشانی (الصافی، ج۵َ، ص۱۳۵) این فراز از روایت را ذیل این آیه آورده‌اند؛ در حالی که چون فضای حدیث اصلا ناظر به تفسیر آیه نیست بلکه در مقام شرح یک مساله خاص بوده؛ و تقطیع مذکور می‌تواند مخل به مقصود باشد بهتر بود به فضای حدیث اشاره می‌کردند. البته در همه اینها (باز احتمالا به تبع فیض کاشانی) بلافاصله بعد از اشاره به این حدیث، تاکید کرده‌اند که «در تفسیر قمی تصریح شده که اینان (الکذبین الضالین) اعداء آل محمد ص می‌باشند.» [لازم به ذکر است که چون تفسیر قمی در زمان معصوم ع (قرن۳) زندگی می‌کرده و ظاهرا در زمره اصحاب امام هادی ع و امام حسن عسکری ع به حساب می‌آمده است، تفاسیر روایی متاخر شیعه، جملات خود وی را هم به احتمال اینکه از معصوم شنیده باشد در کتب خود ذکر کرده‌اند] @yekaye
☀️۳) در ذیل آیه ۸۹ (جلسه 1056 حدیث2) حدیثی از امام صادق ع گذشت درباره مردن مومن. در ادامه‌اش حضرت فرمودند: ... هرگاه کافر بمیرد هفتاد هزار زبانیه [آتش] وی را تا قبرش بدرقه کنند و او با صدایی که هر چیزی غیر از جن و انس بشنوند بگوید «اى كاش مرا بازگشتى بود تا از مومنان مى‏بودم» (اقتباس از شعراء/۱۰۲؛ ‌زمر/۵۸) و می‌گوید «مرا بازگردانيد، شايد در آنچه وانهاده‏ام كار نيكى انجام دهم» (مومنون/۹۹-۱۰۰) پس زبانیه‌ [آتش] به وی پاسخ دهد «نه چنين است، اين سخنى است كه او گوينده آن است» (مومنون/۱۰۰) [یعنی او فقط حرفش را می‌زند] و فرشته‌ای به آنان خطاب دهد: «و اگر هم بازگردانده شود قطعاً به آنچه از آن نهی شده بود برمى‏گردد» (اقتباس از انعام/۲۸). پس زمانی‌که او را در قبرش گذارند و مردم از او جدا شوند، نکیر و منکر در هراسناک‌ترین شکل بر او وارد شوند و او را بر پا دارند و از او بپرسند: پروردگار کیست، و دینت چیست و پیامبرت کیست؟ کافر زبانش به لکنت می‌افتد و قادر به جواب نیست. پس آن چنان ضربتی از عذاب خدا بر او می‌زنند که هر چیزی از آن به لرزه و ترس ‌افتد، و دوباره از او سؤال می‌کنند: پروردگار کیست، و دینت چیست و پیامبرت کیست؟ گوید: نمی دانم. به او می‌گویند: ندانستی و ره نیافتی و رستگار نشدی. پس دری به سوی دوزخ بر روی او باز می‌کنند و آب جوشان جهنم را به سمت او نازل می‌کنند. و این همان سخن خدای متعال است که می‌فرماید: « و اما اگر از آن دروغ‌پردازان گمراه بود؛ پس جایگاهی از آب جوشان» یعنی در قبر « و چشیدن جهنم» یعنی در آخرت. 📚الأمالي( للصدوق)، ص290؛ 📚روضة الواعظين، ج‏2، ص297؛ 📚جامع الأخبار(للشعيري)، ص166-167 أَخْبَرَنِي عَلِيُّ بْنُ حَاتِمٍ الْقَزْوِينِيُّ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَيْهِ قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ النَّحْوِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيُّ عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ سُلَيْمَانَ بْنِ مُقْبِلٍ الْمَدِينِيِّ عَنْ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع أَنَّهُ قَالَ: ... ثُمَّ قَالَ ع: إِذَا مَاتَ الْكَافِرُ شَيَّعَهُ سَبْعُونَ أَلْفاً مِنَ الزَّبَانِيَةِ إِلَی قَبْرِهِ وَ إِنَّهُ لَيُنَاشِدُ حَامِلِيهِ بِصَوْتٍ يَسْمَعُهُ كُلُّ شَيْ‏ءٍ إِلَّا الثَّقَلَانِ وَ يَقُولُ «لَوْ أَنَّ لِي كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ» الْمُؤْمِنِينَ وَ يَقُولُ «ارْجِعُونِ لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً فِيما تَرَكْتُ» فَتُجِيبُهُ الزَّبَانِيَةُ: «كَلَّا إِنَّها كَلِمَةٌ أَنْتَ قَائِلُهَا» وَ يُنَادِيهِمْ مَلَكٌ «لَوْ رُدَّ لَعَادَ لِمَا نُهِيَ عَنْهُ». فَإِذَا أُدْخِلَ قَبْرَهُ وَ فَارَقَهُ النَّاسُ، أَتَاهُ مُنْكَرٌ وَ نَكِيرٌ فِي أَهْوَلِ صُورَةٍ، فَيُقِيمَانِهِ، ثُمَّ يَقُولَانِ لَهُ: مَنْ رَبُّكَ وَ مَا دِينُكَ وَ مَنْ نَبِيُّكَ؟ فَيَتَلَجْلَجُ لِسَانُهُ وَ لَا يَقْدِرُ عَلَی الْجَوَابِ. فَيَضْرِبَانِهِ ضَرْبَةً مِنْ عَذَابِ اللَّهِ يُذْعَرُ لَهَا كُلُّ شَيْ‏ءٍ. ثُمَّ يَقُولَانِ لَهُ: مَنْ رَبُّكَ وَ مَا دِينُكَ وَ مَنْ نَبِيُّكَ؟ فَيَقُولُ لَا أَدْرِي. فَيَقُولَانِ لَهُ: لَا دَرَيْتَ وَ لَا هُدِيتَ وَ لَا أَفْلَحْتَ. ثُمَّ يَفْتَحَانِ لَهُ بَاباً إِلَی النَّارِ وَ يُنْزِلَانِ إِلَيْهِ الْحَمِيمَ مِنْ جَهَنَّمَ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ أَمَّا إِنْ كانَ مِنَ الْمُكَذِّبِينَ‏ الضَّالِّينَ فَنُزُلٌ مِنْ حَمِيمٍ» يَعْنِي فِي الْقَبْرِ «وَ تَصْلِيَةُ جَحِيمٍ» يَعْنِي فِي الْآخِرَةِ. @yekaye
🏴السلام علیکِ یا فاطمه الزهراء🏴 🏴السلام علیک ایتها المضطهدة المقهورة🏴 مراسم بزرگداشت فاطمیه از طریق اینستاگرام: instagram/meshkat.belgique به اهتمام موسسه مشکات با سخنرانی حجة‌السلام سوزنچی زمان برنامه: روز شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها شروع برنامه به وقت ایران در ساعت ۲۲ دوشنبه 1399/10/8 @souzanchi
سخنرانی‌ای که به مناسبت شهادت حضرت زهر سلام الله علیها داشتم به یک معنا شرح و بسط بحثی بود که روزهای قبل درباره آیه «فسلام لک من أصحاب الیمین» در این کانال بیان شد؛ دوستانی که مایلند فایل سخنرانی مذکور را گوش دهند و متن احادیث مذکور در آن جلسه را ببینند می‌توانند به پیوند زیر مراجعه کنند: https://eitaa.com/souzanchi/943 @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 1️⃣ «وَ أَمَّا إِنْ كانَ مِنَ الْمُكَذِّبینَ الضَّالِّینَ» از ابتدای این سوره بحث بر سر وضعیت نهایی همه مردمان در آخرت بود که نهایتا همه در این سه‌گروه قرار می‌گیرند. قبلا بارها اشاره شد که این وضعیت نهایی، غیر از وضعیت بالفعل افراد است؛ یعنی دسته‌بندی انسانها در دنیا و حتی در برزخ و ابتدای حشر بیش از این سه گروه است و افراد دیگری همچون «مستضعفان» ، «مرجون لامر الله» و ... وجود دارند که هنوز تکلیفشان معلوم نیست که در کدام دسته‌اند. در ذیل آیه قبل اشاره شد که در میان مردمی که به لحظه مرگ می‌رسند وضعیت دو دسته مقربان و مکذِّبانِ گمراه کاملا واضح است؛ و اگر پیچیدگی و بحثی باشد درباره سایر مردمان است؛ چنانکه در روایات متعددی آمده است که سوال قبر فقط مربوط به مومن محض و کافر محض است؛ اما بقیه افراد فعلا سوال و جواب ندارند تا تکلیفشان یکسره شود (الكافي، ج‏3، ص235 ). در این آیات به سراغ گروه مکذبان ضال می‌رود که در لحظه مرگ کاملا تکلیفشان معلوم است و یکراست به جهنم وارد می‌شوند. واضح است که این تعبیر اشاره دارد به «اصحاب شمال»؛ ‌و قبلا در آیه ۵۱ (جلسه ۱۰۱۸ https://yekaye.ir/al-waqiah-56-51/) مشخصا اصحاب شمال را با همین دو وصف خطاب قرار داد؛ اما اگر دقت شود در آنجا تعبیر «ضال» را مقدم کرد و فرمود «أَیُّهَا الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ» اما اینجا تعبیر «مکذب» ‌را مقدم کرد و فرمود «إِنْ كانَ مِنَ الْمُكَذِّبینَ الضَّالِّینَ». چرا؟ 🍃الف. در آنجا در مقام رد سخن آنان بود که می‌گفتند «أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ: آيا هنگامی که بمیریم و خاکی و استخوانی شویم، آیا واقعا ما باز هم برانگیخته می‌شویم؟» (واقعه/۴۷)؛ که مناسبت دارد ابتدا به گمراه بودن آنان اشاره شود و سپس به این تکذیبی که ثمره آن گمراهی است؛ اما در اینجا در مقام مواجهه آنها با عذاب است که این عذاب در اصل به خاطر تکذیب آنهاست؛ یعنی اگر صرفا گمراه بودند اما عناد و تکذیبی نمی‌داشتند (مانند مستضعفان) لزوما به چنین جایگاهی گرفتار نمی‌شدند. (الميزان، ج‏19، ص140 ) 🍃ب. «ضالین» در آیه 51 یعنی کسانی که بر گناه عظیم شرک اصرار می‌ورزیدند که که این ضلالت عظیم است؛ و به همین جهت پیامبران و قیامت را تکذیب کردند و «مکذب» شدند و گفتند «أَ إِذا مِتْنا ...»؛ اما در این آیه ناظر است به تکذیب‌کنندگان قیامت، که به تبع آن از راه رهایی‌ای که آنان را به سوی بهشت رهنمون شود گمراه می‌شوند. (مفاتیح الغیب، ج‏29، ص414 ) 🍃ج. خطاب در آیه ۵۱ مستقیما به کفار است؛ و کفرپیشگی از ضلالت شروع می‌شود و به تکذیب منجر می‌گردد؛ و لذا ضلالت را مقدم بر تکذیب ذکر کرد؛ اما در اینجا – به قرینه آیه قبل که فرمود «فَسَلامٌ لَكَ ...» - خطاب به پیامبر ص است؛ پس در اینجا دارد برای ایشان حال این سه گروه را شرح می‌دهد؛ و اینان چون پیامبر را تکذیب کردند به گمراهی کشیده شدند و در حقیقی آنچه عامل عقاب این گروه سوم شده تکذیب‌گری آنان است؛‌پس تکذیب را مقدم داشت. (مفاتیح الغیب، ج‏29، ص414 ) 👇ادامه مطلب👇 @yekaye
ادامه تدبر1️⃣ 🍃د. چه‌بسا معنای ضلالت در این دو آیه متفاوت است؛ در قبلی ناظر به گمراهی در دنیاست که انسان را به تکذیب حق می‌کشاند؛ اما در این آیه ناظر به سرگردانی در آخرت است که محصول تکذیب حق است؛ در واقع، خطاب در آیه ۵۱ مستقیما به کفار است؛ و کفرپیشگی از ضلالت شروع می‌شود و به تکذیب منجر می‌گردد، چنانکه آیه «فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلالَةُ فَسيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبينَ» (نحل/36) ظاهرا بر این مطلب دلالت دارد؛ اما این آیه در مقام بیان حال آنان است، نه خطاب به خود آنان؛ و آنگاه چه‌بسا این ضلالت، نه ضلالت در دنیا، بلکه گم کردن همه پندارهای کذبی بود که در دنیا به عنوان حقیقت برای خود برگزیده بودند؛ به تعبیر دیگر آنان وقتی حق را تکذیب می‌کردند و دروغ می‌خواندند، عملا باطلی را حق می‌پنداشتند و چون باطل هیچ حقیقتی ندارد در قیامت که محل بروز حقایق است آن باطل را گم می‌کنند و هیچ مابه‌ازایی برای طلب خود پیدا نمی‌کنند؛ و این حقیقتی است که در آیات متعددی در قرآن کریم بدان اشاره شده است از جمله: ▫️ انْظُرْ كَيْفَ كَذَبُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ (انعام/24) ▫️و الَّذينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا صُمٌّ وَ بُكْمٌ فِي الظُّلُماتِ مَنْ يَشَأِ اللَّهُ يُضْلِلْهُ وَ مَنْ يَشَأْ يَجْعَلْهُ عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقيمٍ (انعام/39) ▫️فمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَوْ كَذَّبَ بِآياتِهِ أُولئِكَ يَنالُهُمْ نَصيبُهُمْ مِنَ الْكِتابِ حَتَّى إِذا جاءَتْهُمْ رُسُلُنا يَتَوَفَّوْنَهُمْ قالُوا أَيْنَ ما كُنْتُمْ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ قالُوا ضَلُّوا عَنَّا وَ شَهِدُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كانُوا كافِرينَ (اعراف/37) ▫️أفْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَمْ بِهِ جِنَّةٌ بَلِ الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ فِي الْعَذابِ وَ الضَّلالِ الْبَعيدِ (سبأ/8) 🍃ه. ... @yekaye
✅ اطلاعیه روز دوشنبه بحثی ناظر به اعجار قرآن در وبیناری در دانشگاه امام صادق ع مطرح کردم که فایل صوتی آن را از اینجا: https://eitaa.com/souzanchi/944 وپاورپوینت آن را از اینجا: https://eitaa.com/souzanchi/945 می‌توانید دریافت کنید. @yekaye