یک آیه در روز
۱۰۷۹) 📖 قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یدْخُل
.
6️⃣ «قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یدْخُلِ الْإیمانُ فی قُلُوبِكُمْ»
تعبیر «ولکن» دلالت بر یک جمله محذوف دارد؛ یعنی اصل کلام این طور بوده است: «قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا فلا تقولوا آمنا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا: اعراب گفتند ایمان آوردیم بگو شما ایمان نیاوردید؛ پس نگویید ایمان آوریم، بلکه بگویید اسلام آوردیم».
چرا این عبارت (فلا تقولوا آمنا) حذف شده است؟
🌴الف. چون سیاق بر آن دلالت دارد (یعنی مخاطب با همین مقدار متوجه مراد گوینده میشود) و اقتضای بلاغت در کلام، رعایت مختصر و مفید بودن است.
🌴ب. این نوعی ارشاد و تأدیب است؛ گویی خداوند خواسته حرمت آنان را نگه دارد و صریحا آنان را نهی نکرده بلکه صرفا به آنها یاد داده که چگونه سخن بگویید که ادعایتان دروغ نباشد؛ یعنی اگر میخواهید ادعایی کنید هنوز که مطمئن نیستید ایمان در دل شما وارد شده باشد عنوان عامی را ادعا کنید که مؤمن باشید یا نباشید حتما بر شما صدق کند
📚مفاتيح الغيب، ج28، ص116
🌴ج. ...
@yekaye
#حجرات_14
یک آیه در روز
۱۰۷۹) 📖 قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یدْخُل
.
7️⃣ «قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یدْخُلِ الْإیمانُ فی قُلُوبِكُمْ»
چرا با اینکه ابتدا فرموده بود که «بگو ایمان نیاوردید»، دوباره فرمود: «هنوز ایمان در دل شما وارد نشده است»؟
آیا این تکرار نیست؟ چه فایدهای دارد؟
🌴الف. این تکرار نیست:
🌿الف.۱. زیرا تعبیر دوم با حرف «لمّا: هنوز» آمده که دلالت بر انتظار میکند؛ یعنی شما ایمان نیاوردید با اینکه از شما انتظار میرفت ایمان بیاورید (الميزان، ج18، ص328 ). در واقع تعبیر «لما» (= هنوز رخ نداده)، نقطه مقابل «قد» (قطعا رخ داده) است؛ و میخواهد بفرماید اینکه ما گفتیم ایمان ندارید نه اینکه اصلا در مسیر نیستید؛ بلکه فعلا گامی برداشتهاید و ایمان ضعیفی دارید اما هنوز ایمان حقیقی به قلبتان وارد نشده است (اقتباس از مفاتيح الغيب، ج28، ص116 ).
🌿الف.۲. این پاسخ به سوال مقدر است. یعنی آنان ممکن است فرق ایمان و اسلام را متوجه نباشند و وقتی به آنان گفته شود «ایمان نیاوردهاید بلکه بگویید اسلام آوردیم»، بگویند: چه فرقی دارد، وقتی ما مسلمان شدیم یعنی ایمان آوردیم»؛ و ادامه آیه دارد چرایی ایمان نیاوردن آنان را تبیین میکند و میفرماید آن اسلام است که همین ابراز زبانی است، اما ایمان جایش در قلب است و هنوز ایمان در دلهایتان وارد داخل نشده است (مفاتيح الغيب، ج28، ص116 ).
🌿الف.۳. اینها دو مطلب کاملا مستقلند: چرا که اولی را با فعل خودشان (لَمْ تُؤْمِنُوا) و دومی را با تعبیری که گویی فعل شخص دیگری است (لَمَّا یدْخُلِ الْإیمانُ فی قُلُوبِكُمْ) تعبیر کرد. چهبسا میخواهد انواع نحوههای حصول ایمان را نفی کند؛ یعنی بگوید: نه خودتان چنان کردهاید که بگوییم ایمان آوردید، و نه مورد افاضه و عنایت خاصی واقع شدهاید که بگوییم ایمان در دل شما وارد شده است (مفاتيح الغيب، ج28، ص116 ).
🌿الف.۴. ...
🌴ب. این تکرار است؛ ولی تکرار بیفایده نیست؛ و فایدهاش در این است که:
🌿ب.۱. مساله را تثبیت میکند. یعنی این طور نیست که با قبول اینکه شما اسلام آوردهاید، از ادعای اولمان که گفتیم ایمان نیاوردید دست برداشتیم. خیر؛ تاکید و اصرار داریم که شما هنوز ایمان نیاوردهاید.
🌿ب.۲. ...
@yekaye
#حجرات_14
یک آیه در روز
۱۰۷۹) 📖 قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یدْخُل
.
8️⃣ «قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یدْخُلِ الْإیمانُ فی قُلُوبِكُمْ وَ إِنْ تُطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لا یلِتْكُمْ مِنْ أَعْمالِكُمْ»
از اینکه عدهای درباره خودشان چنان گفتند و خداوند چنین تصحیح کرد، میآموزیم که در مواجه با ادعاهای دیگران:
🔹الف. به هر ادّعا و شعارى گوش ندهيم (تفسير نور، ج9، ص197).
🔹ب. ادّعاهاى نابجا را مهار كنيم: «قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا» (همان).
🔹ج. [از افراد بخواهیم که] هر كس حريم خود را حفظ كند و بيش از آنچه هست خود را مطرح نكند: «وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا» (همان).
🔹د. با مدّعيان كمال بايد به گونهاى سخن بگوییم كه از رسيدن به كمال نااميد نشوند: «وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمانُ فِي قُلُوبِكُمْ» (همان).
🔹ه. توجه کنیم که همین افراد، که درباره خود بیش از آنچه بودند ادعا کردند، اگر اهل اطاعت از خدا و رسول باشند، ثمره اعمال خود را بیکموکاست برداشت میکنند.
🔹و. ...
🤔در واقع این آیه از ما میخواهد که در مواجهه با افراد عدالت و انصاف را رعایت کنیم:
اگر کسی ادعایی بیش از آنچه هست مطرح کرد در عین حال که وی را متوجه کنیم که ادعایش گزاف بوده، اما همان مقداری که میتوان ادعا کند را جدی بگیریم؛ و به بهانه آن ادعای نادرست تمام اعمال وی را هدر رفته قلمداد نکنیم.
@yekaye
#حجرات_14
یک آیه در روز
۱۰۷۹) 📖 قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یدْخُل
یک آیه در روز
۱۰۷۹) 📖 قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یدْخُل
.
🔟 «إِنْ تُطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لا یلِتْكُمْ مِنْ أَعْمالِكُمْ»
چرا اینجا درباره کارهای خوب این افرادی که هنوز ایمان به دلشان وارد نشده، نفرمود: «اگر هر کاری انجام دهید خدا از آن کم نمیکند» [یعنی شبیه آیه «أَنِّي لا أُضيعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى» (آل عمران/۱۹۵)] و یا نفرمود: «اگر کسی کار خوبی انجام دهد ویا نیکوکار باشد خدا آن را ضایع نمیکند» [شبیه آیه: «إِنَّا لا نُضيعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلاً» (کهف/30)؛ و یا آیه: «إِنَّ اللَّهَ لا يُضيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنينَ» (توبه/120، هود/۱۱۵، یوسف/۹۰)]؛ بلکه از تعبیر اطاعت از خدا و رسول استفاده کرد؟
ظاهرا این آیه میخواهد نشان دهد عملی واقعا اخلاقی و ارزشمند است و آثارش آن اندازه حقیقیای هست که تا قیامت باقی بماند، که بر اساس اطاعت از خدا و اطاعت از دین او باشد، نه مبتنی بر یک اخلاق سکولار و دنیاگرا. به تعبیر دیگر، حتی اگر ایمان در دل کسی وارد نشده باشد، دست کم باید عملش بر اساس اطاعت از خدا و رسول باشد تا واقعا برایش بماند و کارساز باشد.
📝نکته #فلسفه_اخلاق:
تاملی درباره #اخلاق_سکولار
امروزه عدهای طرفدار اخلاق سکولارند، یعنی اخلاق منهای قبول خدا و دین الهی.
بر اخلاق سکولار دست کم دو نقد اساسی وارد است:
🔻یکی اینکه این اخلاق بیتوجیه و غیرمنطقی است؛ زیرا مبنای اینکه عملی به لحاظ اخلاقی ارزشمند باشد این است که انسان واقعا ارزشی برتر از حیوان داشته باشد؛ و هر مبنایی که خداوند را از تحلیل وجود انسان کنار بگذارد هیچ گونه تبیینی از ارزشمندی برتر انسان نمیتواند ارائه دهد؛ این مساله بقدری بنیادین و اساسی است که کانت (فیلسوف معروف مدرنیته، که بر این باور بود که با استدلالهای عقل نظری نمیتوان خدا را اثبات کرد)، وجود خدا را به عنوان پیشفرض عقل عملی پذیرفت و نشان داد که تنها راه توجیه عمل اخلاقی، مفروض دانستن وجود خداوند است.
🔻دوم اینکه این اخلاق بیپشتوانه است و ضمانت اجرا ندارد؛ زیرا اخلاق زمانی واقعا پشتوانه دارد که بتواند در شرایط بحرانی انسان را به خویشتنداری بکشاند، نه در شرایط عادی. در واقع، بسیاری از انسانها به خاطر احساسات، جلب نظر دیگران، و ... ممکن است دست به عملِ ظاهرا اخلاقی بزنند، اما یک مبنای اخلاقی زمانی ضمانت اجرا دارد که در شرایط سخت و زمانی که توجیه احساساتی و منفعتطلبانهای در کار نیست بتواند شخص را به رعایت اخلاق ملزم سازد.
🔸تبصره:
در همان چند آیهای هم که اشاره شد اگر قبل و بعدش را توجه کنیم میبینیم هم که در آنها باورمندی به خدا برای شخصی که عمل انجام می دهد مفروض است:
آیه اول (من عمل هيچ عملكنندهاى از شما را ضايع نخواهم کرد) پاسخ خداوند به کسانی است که در حال ذکر و مناجات با پروردگارشان هستند و نگران عاقبت خویشاند؛
عبارت قبل از آيه دوم هم صریحا نشان میدهد که مقام سخن درباره مؤمنان است: «إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ إِنَّا لا نُضيعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلاً: همانا کسانی که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، قطعا ما پاداش کسی که کاری را نیکو انجام داده باشد ضایع نمی کنیم» (کهف/30)؛ و
عبارت «قطعا خداوند اجر نیکوکاران را ضایع نمیکند»، در سوره توبه، ناظر به کسانی است که در راه خدا سختیها را تحمل میکنند؛ در سوره هود خطاب به پیامبر ص است و با تعبیر «وَ اصْبِر» شروع می شود؛ و در سوره یوسف هم با تعبیر «إِنَّهُ مَنْ يَتَّقِ وَ يَصْبِرْ ف : همانا کسی که تقوا پیشه کند و صبر کن پس ...» آغاز میشود، که کلمه تقوا بخوبی دلالت بر جهت گیری الهی عامل دارد.
@yekaye
#حجرات_14
یک آیه در روز
۱۰۷۹) 📖 قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یدْخُل
.
1️⃣1️⃣ «إِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ»
با توجه به اینکه اطاعت پیامبر ص در راستای اطاعت خداست، چرا هم از اطاعت خدا سخن گفت و هم از اطاعت پیامبر ص؟
🌴الف. چهبسا اطاعت خدا توجه دهنده به بُعدِ اخلاص عمل است، و اطاعت از پیامبر ص توجهدهنده به ضرورت انطباق عمل با شریعت
📚اقتباس از الميزان، ج18، ص329
به تعبیر دیگر این دو در کنار هم ضرورت وجود هم حسن فاعلی و هم حسن فعلی برای خوب بودن عمل را نشان می دهد.
🌴ب. [چهبسا بدین طریق و] با توجه به اینکه اطاعت از پيامبر صلى الله عليه و آله [بدون هیچ قید و شرطی] در كنار اطاعت از خدا آمده است؛ میخواهد عصمت پيامبر ص را نشان دهد كه بايد او را بدون چون وچرا اطاعت كرد
📚تفسير نور، ج9، ص197
🌴ج. شاید میخواهد تصویر نادرستی که در ذهن برخی از افراد از اطاعت از خدا وجود دارد (که فکر میکنند بدون مراجعه به پیامبر ص میتوان از خدا اطاعت کرد) را تخطئه کند؛ یعنی همان منطقی که با تعبیر «حسبنا کتاب الله»، احتمال هذیانگویی را به پیامبر ص نسبت داد و مانع شد پیامبر مهمترین وصیت خدا را بیان فرماید.
🔖توضیح این واقعه مستند به منابع معتبر شیعه و سنی، در قسمت احادیث آیه ۲ همین سوره با عنوان «مصداق فاجعهآمیز صدا بلند کردن بر سر پیامبر در تاریخ» بیان شد:
🌐 https://yekaye.ir/al-hujurat-49-02/
📝نکته #الهیاتی_تاریخی:
#خداپرستی_منهای_دین_الهی❗️
قبول خدا در عین انکار نبوت مسالهای است که در جهان سابقه داشته است و بسیاری از بحثهای مربوط به نبوت و ضرورت آن – که در درک جایگاه و موقعیت شریعت در زندگی بسیار مفید است – در خلال همین بحثها مطرح شده است؛
از جمله اینها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
➖وقوع این باور (قبول خدا و انکار پیامبر) را میتوان تا زمان حضرت موسی ع ردیابی کرد؛ چنانکه در یک نقل تاریخی، وقتی امیرالمؤمنین ع با گروهی مواجه میشود که روزهخواری کردند و در برابر اعتراض حضرت، مدعی شدند که خدا را قبول دارند اما پیامبر اسلام ص [و در واقع، نبوت] را قبول ندارند، و حضرت آنها را به هلاکت رساند، یکی از علمای یهودی بر این اقدام حضرت خرده گرفت و ایشان به وی خبر داد که در زمان یوشع بن نون (جانشین حضرت موسی ع) نیز شبیه همین ادعا رخ داده و وی نیز همین مجازات را اعمال کرده؛ و آن یهودی بدین واقعه اعتراف کرد
📚الكافي، ج4، ص181
➖موضعگیری کسانی که بعد از پیامبر اکرم و با شعار «حسبنا کتاب الله» سقیفه را رقم زدند نیز میتوان در همین راستا ارزیابی کرد. اینان اگرچه در ظاهر نبوت را انکار نکردند اما در عمل بین اطاعت از خدا و رسولش تفکیک میکردند و برخلاف دستور صریح این آیه، اولی را لازم و دومی را غیرضروری میشمردند و نظر خود را بر دستورات پیامبر ص ترجیح میدادند؛ که این واقعه به کنار گذاشتن دستور پیامبر ص در خصوص جانشینی امیرالمؤمنین ع ختم نشد؛ بلکه در ادامه دستور پیامبر ص در مورد اعطای فدک به حضرت زهرا س را زیرپا گذاشتند و بعدها چنانکه خودشان اذعان نمودند برخی دستورات را با اینکه زمان پیامبر ص و توسط خود ایشان حلال شمرده شده بود (متعه زنان و متعه حج) را حرام اعلام کردند
📚شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج1، ص182
و بقدری این مخالفتهای این جماعت با دستورات پیامبر ص زیاد بود که حضرت امیر ع در نامهای به مردم مصر برایشان توضیح داد که مهمترین علت اینکه حکومت را قبول کردم این بود که دیدم سفیهان و فاجران عهدهدار امور این مردم شدهاند و دارند شریعت حضرت محمد ص را نابود میکنند
📚نهجالبلاغه، خطبه۶۲
و در یکی از خطبههای اواخر عمرشان ریشه بسیاری از مشکلاتی را که در مسیر حکومتداریشان وجود داشت این برشمردند که: «قَدْ عَمِلَتِ الْوُلَاةُ قَبْلِي أَعْمَالًا خَالَفُوا فِيهَا رَسُولَ اللَّهِ ص مُتَعَمِّدِينَ لِخِلَافِهِ نَاقِضِينَ لِعَهْدِهِ مُغَيِّرِينِ لِسُنَّتِه: حاکمان پیش از من اعمالی انجام دادند که در آنها با رسول الله ص مخالفت کردند و در این مخالفتشان تعمد داشتند که عهد وی را بشکنند و سنت او را تغییر دهند
📚الكافي، ج8، ص59
@yekaye
👇ادامه مطلب👉
ادامه تدبر ۱۱ (نکته #الهیاتی_تاریخی: #خداپرستی_منهای_دین_الهی)
➖غیر از این موارد، در جهان اسلام ظاهرا ما کسی که این گونه باوری داشته باشد نداریم؛ فقط چنین تهمتی در قرن اخیر به زکریای رازی زده شده است؛ که این تهمتی بیش نیست زیرا در آثار باقیمانده از وی نهتنها هیچ شاهدی بر این مدعا یافت نمیشود، بلکه استنادات وی به قرآن و احادیث، نشان میدهد وی اینها را قبول داشته است. (ریشه این تهمت هم ظاهرا نقل برخی از ظاهرگرایان درباره وی است؛ که احتمالا این به خاطر برخی مواضع فلسفی وی باشد، نه باور خود زکریای رازی؛ همان طور که ابنسینا را هم که قطعا مسلمان است به خاطر برخی باورهای فلسفیاش تکفیر کردند). البته بعد از گسترش اسلام به هند، مسلمانان با عدهای از برهمنان مواجه شدند که ظاهرا چنین موضعی داشتند و احتجاجات علمای اسلام در کتب کلامی خویش (اعم از شیعه و سنی) با آنان در این زمینه فراوان است.
➖در غرب بعد از رنسانس (بویژه از حوالی قرن ۱۷ میلادی، هرچند که برخی سابقه این را به آثار ارسطو و امثالهم برمیگردانند) جریانی شکل گرفت به نام «الهیات عقلی» (که به نام «الهیات طبیعی» هم معروف است) که خود را در مقابل «الهیات وحیانی» معرفی میکرد (برخلاف جهان اسلام، که الهیات عقلی همواره دوشادوش دینداری حرکت میکرد) و مدعی بود که خداوند را قبول دارد؛ اما ارسال وحی از جانب خداوند (و لذا شریعت الهی) را منکر بود.
➖به نظر میرسد امروزه جریانهای «معنویت بدون دین» نیز دقیقا پا جای پای همین جریانات میگذارند و پاسخ بسیاری از شبهاتی را که اینان امروزه مطرح میکنند براحتی میتوان با مراجعه به کتب کلامی و پاسخهایی که علمای اسلام به برهمنان دادهاند پیدا کرد.
@yekaye
#حجرات_14
یک آیه در روز
۱۰۷۹) 📖 قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یدْخُل
.
2️⃣1️⃣ «إِنْ تُطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لا یلِتْكُمْ مِنْ أَعْمالِكُمْ»
مقصود از اینکه «از اعمال شما چیزی نمیکاهد» چیست؟
مگر قرار است از عمل کسی چیزی کاسته شود که اینجا در خصوص این افراد نفی میکند؟
به این سوال از دو منظر مختلف دو جواب کاملا مقابل هم میتوان داد:
🌴الف. خبر؛ قرار نیست از عمل کسی چیزی کم شود؛ بلکه شاید مقصود از این کاستن، کاستن از فضل است نه از اصل عمل؛ یعنی اگر علیرغم این ضعف ایمانیتان کار نییک انجام دهید ما پاداش متناسبی که انتظار دارید به شما میدهیم. شبیه اینکه کسی خدمت پادشاهی میوه گوارایی هدیه بدهد و اگر آن پادشاه فقط به اندازه قیمت آن میوه به وی پاداش بدهد، خواهند گفت: چه کم داد؟! اینجا کم بودن ناظر به تساوی جزا با عمل نیست. اینجا هم چهبسا میخواهد بفرماید گمان نکنید که چون شما از ایمان کم دارید ما هم در جزای عمل برای شما به اقتضای فضل خود رفتار نمیکنیم و برایتان کم میگذاریم
📚مفاتيح الغيب، ج28، ص117
🌴ب. بله؛ نهتنها قرار است از عمل برخی کم شود، بلکه قرار است برخی کل اعمالشان نیست و نابود شود که این همان مساله حبط اعمال است؛ و میخواهد به آنان اطمینان دهد که صرف اینکه هنوز ایمان به قلب شما وارد نشده است نهتنها منجر به حبط اعمالتان نمیشود، بلکه در صورتی که از خدا و رسولش اطاعت کنید حتی منجر به کاستن از اعمالتان هم نخواهد شد
🔖(توضیح بیشتر در تدبر بعد).
@yekaye
#حجرات_14
یک آیه در روز
۱۰۷۹) 📖 قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یدْخُل
.
3️⃣1️⃣ «إِنْ تُطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لا یلِتْكُمْ مِنْ أَعْمالِكُمْ»
از اینکه میفرماید «اگر اطاعت کنید از اعمالتان نمیکاهد»، بر اساس قواعد منطقی نمیتوان نتیجه گرفت که اگر کسی اطاعت نکند حتما از اعمالش کاسته میشود
(زیرا از دو گزاره «P ،آنگاه نقیض Q» و «نقیضP»، منطقا نمیتوان به نتیجه «Q» رسید؛ و اگر کسی چنین نتیجهگیری کند مرتکب مغالطه «رفع مقدم» شده است)؛
اما این نتیجه را میتوان گرفت که اولا این فرض محتمل است که کسی یافت شود که از اعمالش کاسته شود (وگرنه این شرط لغو بود)؛ و ثانیا اگر کسی یافت شد که از اعمالش کاسته شود وی حتما از خدا و رسولش اطاعت نکرده است (چون از دو گزاره «P ،آنگاه نقیضQ» و «نقیضQ»، منطقا میتوان به نتیجه «P» رسید).
به تعبیر سادهتر،
این آیه
اولا دلالت دارد که علیالقاعده کسانی وجود دارند که از اعمالشان کاسته میشود. و
ثانیا چنین نیست که اینان صرفا به خاطر ایمان نداشتن (یا اموری همچون گناه و انجام ندادن یک وظیفه شرعی یا عقلی) به چنین حال و روزی رسیده باشند؛ بلکه حتما کسانیاند که در جایی در مقابل خدا و رسولش ایستادهاند.
در واقع، این آیه به این سوال که «آیا اینکه از اعمال برخی از افراد کاسته شود، خلاف عدالت نیست؟»،
پاسخ میدهد که: خیر؛ زیرا این گونه نیست که خداوند به صورت دلبخواهی و بیدلیل از اعمال کسی بکاهد؛ بلکه از اعمال کسی میکاهد که وی در مقابل خدا و رسولش بایستد؛ و در آیات دیگر توضیح داد که آثار شوم این ایستادن در برابر خدا و رسولش در وجود شخص چنان عمیق است که نهتنها از اعمال آنان میکاهد، بلکه کل اعمال آنان را نیست و نابود میکند؛
که این همان مساله حبط اعمال است که در آیه ۲ همین سوره دربارهاش مفصل بحث شد و تبیین شد که چرا حبط عمل، نهتنها مخالف عدالت نیست، بلکه اساسا اقتضای عدالت و تجسم اعمال در معنای دقیق و عمیقش است:
🔖جلسه ۱۰۶۷، تدبر۶
🌐https://yekaye.ir/al-hujurat-49-02/
@yekaye
#حجرات_14
یک آیه در روز
۱۰۷۹) 📖 قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یدْخُل
.
4️⃣1️⃣ «قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یدْخُلِ الْإیمانُ فی قُلُوبِكُمْ وَ إِنْ تُطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لا یلِتْكُمْ مِنْ أَعْمالِكُمْ»
با اینکه درباره کسانی که صرفا مسلمانند و ایمان به دلشان وارد نشده اما ادعای ایمان میکنند، تذکر داد که ادعایی بیش از آنچه هستید نکنید،
اما نفرمود با این ادعای گزاف در دینداری، اعمالشان هم نابود میشود؛
بلکه فرمود علیرغم این ادعای ناصواب، اگر عمل خوبی انجام دهند، [ثمره] آن را بیکموکاست دریافت میکنند.
اما در اوایل همین سوره درباره کسانی که صدایشان را فوق صدای پیامبر ص میبرند و با ایشان با صدای بلند سخن میگویند، – علیرغم اینکه آنان را با تعبیر «کسانی که ایمان آوردهاند» خطاب کرد- فرمود که این کارشان، اعمالشان را نیست و نابود میکند: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ» (حجرات/2).
البته در ذیل همین آیه بحثی درباره حبط اعمال در قرآن مطرح شد (جلسه ۱۰۶۷، تدبر۶ https://yekaye.ir/al-hujurat-49-02/) و دیدیم که حبط عمل عمدتا ناظر به کسانی است که یا ایمان واقعی ندارند (مثلا: أُولئِكَ لَمْ یؤْمِنُوا فَأَحْبَطَ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ ؛ احزاب/19)، یا اگر هم ایمان داشتهاند آن را از دست دادهاند (مثلا: وَ مَنْ یرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دینِهِ فَیمُتْ وَ هُوَ كافِرٌ فَأُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ، بقره/217؛ وَ مَنْ یكْفُرْ بِالْإیمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ، مائده/5).
📝ثمره #اخلاقی_اجتماعی در حوزه #دینداری
ظاهرا میتوان نتیجه گرفت:
کسی ایمان نیاورده است و اسلام آوردنش هنوز در حد ظاهری است، اگر از خدا و رسولش اطاعت کند، اعمالش همچنان اثر دارد و چیزی از آنها کم نمیشود؛
اما اگر کسی ایمان هم آورده باشد، در صورتی که در مقابل خدا و رسول بایستد حتی در حد بلند کردن صدا، همگی اعمالش پوچ و نابود میشود.
این نکته در ارتباطات انسانی در جامعه بسیار مهم است:
معیار اینکه عمل افراد پذیرفته میشود، این نیست که گناهی از آنان سر نزند (چرا که اگر چنین بود غیرمعصومین عمل کسی پذیرفته نمیشد)،
بلکه این است که اهل اطاعت از خدا و رسول باشند و از ایستادن در برابر خداوند و شریعت وی بپرهیزند.
کسانی که گناهی از آنان سر میزند، اگرچه از دستور خداوند و پیامبرش (یعنی دستورات الهی که در شریعت آمده) تخطی کردهاند، اما فقط همین اقدام، برایشان گناه محسوب میشود؛ یعنی اگر توبه کنند همین هم بخشیده میشود، و حتی اگر توبه نکنند و از آنان شفاعت هم نشود، پس از اینکه عذاب متناسب با عملشان را چشیدند راهی بهشت میشوند.
اما کسانی که در برابر دستورات خداوند و پیامبرش (یعنی دستورات الهی که در شریعت آمده) میایستند، آنها را زیر سوال میبرند و میخواهند صدای آنها فوق صدای پیامبر شنیده شود، (حتی اگر خودشان آن تخلف را مرتکب نشوند) همه اعمالشان نابود میشود، و
کسی که تمام اعمالش حبط و نابود شود و هیچ عمل خوبی در نامه اعمالش نماند، قطعا جهنمی خواهد شد.
در واقع، چنانکه در هماجا توضیح دادیم این موضعگیری چنان در عمق وجود آنان اثرگذار است که همه اعمال وی را تحت الشعاع خود قرار میدهد.
@yekaye
#حجرات_14
یک آیه در روز
۱۰۷۹) 📖 قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یدْخُل
.
5️⃣1️⃣ «وَ لَمَّا یدْخُلِ الْإیمانُ فی قُلُوبِكُمْ وَ إِنْ تُطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لا یلِتْكُمْ مِنْ أَعْمالِكُمْ شَیئاً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ»
🔷در بسیاری از آیات قرآن کریم، قبولی عمل در گروی ایمان معرفی شده است؛
🔹خواه تعبیر را از جانب کسی که عمل صالح انجام داده آغاز کرده باشد، که چنین اگر مؤمن باشد، خداوند پاداش کاملی به وی خواهد داد:
«وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا يُظْلَمُونَ نَقيراً» (نساء/۱۲۴)
«مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ» (نحل/۹۷)
« وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلا يَخافُ ظُلْماً وَ لا هَضْماً» (طه/۱۱۲)
« فَمَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلا كُفْرانَ لِسَعْيِهِ وَ إِنَّا لَهُ كاتِبُونَ» (انبیاء/۹۴)
«مَنْ عَمِلَ سَيِّئَةً فَلا يُجْزى إِلاَّ مِثْلَها وَ مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فيها بِغَيْرِ حِسابٍ» (غافر/۴۰)
🔹خواه تعبیر را از جانب ایمان و تسلیم خدا بودن شروع کرده باشد، که اگر کسی تسلیم خدا باشد، اگر اهل کار خوب باشد به پاداش کاملی میرسد:
« بَلى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ» (بقره/۱۱۲)
«وَ مَنْ أَحْسَنُ ديناً مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ وَ اتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْراهيمَ حَنيفاً وَ اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْراهيمَ خَليلاً» (نساء/۱۲۵)
«وَ مَنْ يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى وَ إِلَى اللَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ» (لقمان/۲۲)
💢اکنون با توجه به اینکه در این آیات قبولی عمل در گروی ایمان معرفی شده است، چگونه در آیه محل بحث سخن از این است که با اینکه اینها ایمان ندارند ثمره عملشان را به طور کامل دریافت میکنند؟
@yekaye
👇 ادامه مطلب 👉
ادامه تدبر ۱۵:
💢با توجه به اینکه در این آیات قبولی عمل در گروی ایمان معرفی شده است، چگونه در آیه محل بحث سخن از این است که با اینکه اینها ایمان ندارند ثمره عملشان را به طور کامل دریافت میکنند؟
🌴الف. آیات فوق صرفا در مقام بیان ایناند که اگر کسی عمل صالحی انجام دهد و ایمان داشته باشد حتما پاداش کامل و بلکه پاداشهای خیلی مضاعفی دریافت خواهد کرد؛
اما درباره اینکه اگر ایمان نداشته باشد سکوت کردهاند.
(توجه شود در دسته اول، عبارت «هو مؤمن» جمله حالیه است، نه جمله شرطیه؛ یعنی فرموده «کسی که عمل صالح انجام داده در حالی که مؤمن است آنگاه ...» نه اینکه «کسی که عمل صالح انجام داده، اگر مؤمن باشد آنگاه ...»).
به تعبیر دیگر، اثبات شیء نفی ما عدا نمیکند: آیه میفرماید انجام دهنده عمل صالح، که مؤمن است، چنین پاداش میگیرد؛ اما درباره حالتی که مؤمن نباشد چیزی نفرموده است.
🌴ب. در همین آیه هم به صورت تلویحی دارد بیان میکند که عمل همین افراد هم آن مقدارش که قرین ایمان باشد پذیرفته میشود.
دقت کنید:
در آیه محل بحث، نفرمود «ما از مطلق اعمالتان چیزی نمیکاهیم»؛ بلکه نکاستن از عمل را صرفا ناظر دانست به اعمالی که بر اساس اطاعت از خدا و رسول بوده، و فرمود: «اگر خدا و پیامبرش را اطاعت کنید از اعمالتان چیزی کم نمیکند»؛
که این را دست کم دو گونه میتوان تفسیر کرد:
🌿ب.۱. مگر عمل همراه با ایمان، غیر از عملی است که از روی اطاعت از خدا و رسولش انجام شود؟!
به تعبیر دیگر، چهبسا با همین تعبیر دارد بیان میکند که در هر صورت، قبولی عمل، دائرمدار ایمان است؛ بدین بیان که:
درست است که هنوز ایمان وارد قلب شما نشده است؛ اما اگر از خدا و رسولش اطاعت کنید، چون همین اطاعت مایه ورود ایمان در قلب شما میشود خداوند عملهای اینچنینیِ شما را به طور کامل پاداش میدهد
(یعنی آیه در مقام تعلیم راهکار ورود ایمان به قلب است؛ و به خاطر همین مراتب پایین ایمان، آنان پاداش دریافت میکنند).
🌿ب.۲. این گونه نیست که اسلام آوردن (ولو که ایمان هنوز در دل آنها وارد نشده باشد)، هیچ خاصیت اخروی نداشته باشد؛ بلکه اسلام و ایمان یک درهم تنیدگیای دارند و همان طور که اشاره شد که این درهمتنیدگی موجب میشود که برنامههای دنیوی اسلام رنگ و بوی اخروی داشته باشند (تدبر۱)، در جایی هم که اطاعت از خدا و رسول در کار باشد آثار اخرویای هم بر همین اسلام آوردن مترتب خواهد شد.
در احادیث هم توضیح داده شده که چگونه گناه از حیث اثر اخرویش، گاه انسان را از ایمان بیرون میبرد و گاه حتی از اسلام هم بیرون میبرد؛ یعنی اسلام آوردن حتی در وضعیت اخروی هم آثاری دارد (حدیث۱۵).
🌴ج. اغلب آیات فوق از پاداشهایی برای مؤمنان سخن میگویند که بسیار بسیار فراتر از اعمال آنهاست؛
چهبسا همین قرینه باشد که مقصود اصلی از این آیات، این نیست که بگوید دریافت کامل پاداش عمل، در گروی ایمان است، تا اشکال فوق وارد شود؛ بلکه در مقام تاثیر فوقالعاده ایمان در اثربخشی عمل و افزایش تصاعدی پاداش است.
🤔البته این تحلیل در خصوص دو آیه سوره طه (فَلا يَخافُ ظُلْماً وَ لا هَضْماً) و سوره انبیاء (فَلا كُفْرانَ لِسَعْيِهِ) جوابگو نیست و اشکال در اینها همچنان باقی است؛ مگر اینکه کسی بگوید شباهت موجود بین فراز اول این دو آیه با بقیه آیات، قرینهای است که در اینجا هم همان پاداش فوقالعاده مورد نظر بوده است، و این تعبیر از حیث مواجهه با اینکه در پیشگاه خدایی بسیار کریماند چنین آمده [شبیه آنچه در تدبر۱۲.الف بیان شد]؛ فتأمل.
🌴د. در آیه محل بحث، نفرمود که اینها حتما پاداشی برای اعمالشان دریافت میکنند، بلکه فرمود ما از اعمال آنها چیزی کم نمیکنیم؛ اما درباره اینکه اعمال آنها چه اثری دارد سخنی نگفت.
مثلا میدانیم که اثربخشی عمل نیازمند آن است که هم حسن فعلی در کار باشد و هم حسن فاعلی؛ اگر کسی عمل ریاکارانه انجام داده باشد خدا از عملش چیزی کم نمیکند اما همین عمل وی را به جهنم میفرستد و نباید انتظار ثواب داشته باشد.
🤔البته این برداشت از آیه با ادامه آیه که فرمود: «إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ»، که دلالت ضمنی دارد بر پذیرش اعمال آنان، چندان سازگار نیست.
🌴ه. ...
@yekaye
#حجرات_14