eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
286 دنبال‌کننده
17.4هزار عکس
3.1هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
💗 حاج احمد 💗
🌹انتخاب شهید رجایی به عنوان نخست وزیر جمهوری اسلامی ایران 20 مرداد 1359 ♦️پس از انتخاب ابوالحسن بنی صدر به ریاست جمهوری، به دلیل آن که مجلس شورای اسلامی، نامزدهای معرفی شده از طرف او برای احراز پست نخست وزیری را واجد صلاحیت های اسلامی و انقلابی نمی دانست کار اختلاف مجلس با بنی صدر بالا گرفت. در نهایت قرار براین شد که از میان هیئت پنج نفره ای از نمایندگان مجلس، فردی به عنوان نخست وزیر معرفی گردد. از این رو پس از بررسی های طولانی و پس از حذف دو نفر از آنان به دلیل حزبی بودن،نظر هیئت سه نفره به اتفاق آرا بر این قرار گرفت که شهید رجایی شایستگی تصدی مسؤولیت خطیر نخست وزیری را دارد. ♦️در جریان رای اعتماد مجلس که 153 رای موافق اخذ شد، شهید رجایی با سه جمله خود را اینگونه معرفی کرد: من مقلد امام، فرزند مجلس و برادر رییس جمهورم. بنی صدر ابتدا در برابر این انتخاب بنای مخالفت گذاشت ولی وقتی احساس کرد در مقابل مجلس کاری از پیش نخواهد بُرد به ناچار با این پیشنهاد موافقت نمود. اما در هر فرصت ممکن از تضعیف شخصیت شهید رجایی در افکار عمومی با به کارگیری تعابیر و القاب زشت و ناپسند خودداری نمی کرد. ♦️در برابر این جسارت ها و توهین های بنی صدر به عنوان رییس جمهور، شهید رجایی با توجه به حساسیت جو موجود، تمامی این تلخی ها و اهانت ها را در کمال صبر و بردباری و متانت تحمل و در مواقع لزوم با ارایه استدلال های محکم و منطقی به ایرادات مکرر بنی صدر پاسخ می داد. ♦️سرانجام کارشکنی های بنی صدر و اختلاف آفرینی او کار را به جایی رسانید که بنا به توصیه حضرت امام، مجلس شورای اسلامی مسأله عدم کفایت سیاسی او را با توجه به اخباری که دالّ بر مسلّح کردن منافقین توسط او بود به بحث گذاشت و با رای مثبت به آن، بنی صدر از ریاست جمهوری عزل گردید. @yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرحوم برای بچه های دهه‌ی شصت اولین بار در فیلم سینمایی تویی که نمیشناختمت در سالهای آخرجنگ دیده شد و سالها پی درپی گذشت تا شهادت سید مرتضی آوینی و روایت فتح .بعدها بامستند پخش نشده خنجروشقایق (جنگ بوسنی).بعد آن در شبهای رمضان با برنامه ی پربار راز و دراین سالهای آخر... برنامه عصر را اجرا میکردند... @yousof_e_moghavemat
✳ دنبال اسم و رسم باشیم باختیم! 🔻 وقتی حسین به خانه آمد، از درجه و این حرف‌ها پرسیدم. گفت: «درجه‌ی خوب و ممتاز رو گرفتن. من و امثال من باید تلاش کنیم تا به درجه‌ی اونا که یه درجه‌ی خدائیه برسیم. اگه بخوایم برای خودمون اسم‌ و رسم درست کنیم که باختیم!» 📚 برگرفته از کتاب | خاطرات پروانه چراغ نوروزی؛ همسر سرلشکر پاسدار ) 📖 ص ۲۶۰ @yousof_e_moghavemat
در فراق شمـا نه خـواب ؛ چشم مرا بست نه چشمِ خاطراتتان... @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
📢 رهبر انقلاب اسلامی در پاسخ به نامه دبیرکل جنبش جهاد اسلامی فلسطین: 👈 ثابت کردید هر بخش از مقاومت به‌تنهایی می‌تواند بینی دشمن را به خاک بساید ◽ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پاسخ به نامه آقای زیاد النخاله دبیرکل جنبش جهاد اسلامی فلسطین، مقاومت شجاعانه جهاد اسلامی را موجب ارتقاء جایگاه این جنبش در مقاومت و خنثی شدن خدعه رژیم صهیونیستی و به خاک ساییدن بینی آن دانستند و با تأکید بر لزوم حفظ یکپارچگی همه گروه‌های فلسطینی، خاطرنشان کردند: دشمن غاصب رو به ضعف، و مقاومت فلسطین رو به قوت است. 📝 متن پاسخ رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است: بسم الله الرحمن الرحیم برادر مجاهد جناب آقای زیاد النخاله دام توفیقه سلام علیکم، نامه‌ی متین و مژده‌بخش جنابعالی را دریافت کردم. خداوند به شما پاداش نیک دهد و پیروزی نهائی ملت سربلند و مظلوم فلسطین را نزدیک فرماید. حادثه‌ی اخیر، افتخارات جنبش جهاد اسلامی فلسطین را مضاعف ساخت و جایگاه جهاد اسلامی را در حرکت مقاومت شکوهمند ملت فلسطین ارتقاء بخشید. شما با مقاومت شجاعانه‌ی خود، سیاست خدعه‌آمیز رژیم غاصب را خنثی کردید. شما ثابت کردید که هر بخش از مجموعه‌ی مقاومت، به‌تنهائی هم میتواند بینی دشمن را به خاک بساید. شما با پیوند زدن مجاهدت در غزه با کرانه، و دیگر نیروهای مقاومت با حمایتشان از حرکت جهاد، توانستید یکپارچگی جهاد ملت فلسطین را به رُخ دشمن خبیث و خدعه‌گر بکشید. همه‌ی سعی گروههای فلسطینی در همه‌ی سرزمین فلسطین باید برای حفظ این یکپارچگی باشد. دشمن غاصب رو به ضعف است و مقاومت فلسطین رو به قوت است، و لا حول و لا قوة الا بالله. ما همچنان در کنار شمائیم. سلام علیکم و العهود بحالها.. سیّدعلی خامنه‌ای ۲۰ مرداد ۱۴۰۱ ◽ زیاد نخاله در نامه خود به حضور گسترده مجاهدان فلسطینی بخصوص جنبش جهاد اسلامی و شاخه نظامی سرایا القدس در سراسر فلسطین به ویژه در غزه و کرانه قهرمان غربی اشاره و خاطرنشان کرد: با حضور گردانهای مقاومت جهاد، هیچ روزی نمی‌گذرد مگر آنکه در کرانه غربی درگیری‌هایی با رژیم صهیونیستی به‌وقوع می‌پیوندد. دبیرکل جنبش جهاد اسلامی در تشریح وضعیت غزه، به ایستادگی مقتدرانه این منطقه در مقابل رژیم اشغالگر اشاره کرد و درباره درگیری‌های سه روزه اخیر افزود: ما این درگیری‌ها را «وحدة الساحات» (اتحاد میدان‌ها) نامیدیم تا بر اتحاد ملت‌مان در برابر دشمنی تأکید کنیم که با تمام قدرت و توطئه‌هایش سعی بر نابودی این اتحاد دارد. زیاد نخاله با تأکید بر اینکه در این جنگ سراسر سرزمین اشغالی فلسطین تحت بُرد شلیک موشک‌های مقاومت جهاد اسلامی قرار داشت، گفت: این نبرد برآوردهای رژیم صهیونیستی را مختل کرد به شکلی که آنها ظرف سه روز مجبور به تقاضای آتش‌بس و تن دادن به شروط مقاومت شدند. دبیرکل جهاد اسلامی، نقشه دشمن را ایجاد تفرقه در میان نیروهای مقاومت خواند و افزود: آنها اعلام کردند که هدف از جنگ فقط جهاد اسلامی است اما جهاد اسلامی با مبارزه مقتدرانه و شجاعانه خود، حیرت و حمایت کلیه نیروهای مقاومت در منطقه و جهان را برانگیخت و از سوی ملت فلسطین و همه تشکیلات مقاومت و در رأس آن جنبش حماس، مورد تأیید و حمایت قرار گرفت. دبیر کل جهاد اسلامی این دستاورد مقاومت را مقدمه پیروزی‌های بزرگ‌تر ملت فلسطین در آینده خواند و با تشکر از نقش جنبش حزب‌الله به رهبری جناب سیّد حسن نصرالله و همچنین حمایت و تأییدهای ایران در همه ابعاد به رهبری و هدایت رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کرد: اگر این حمایتها و ایستادگی مستمر و همیشگی شما نبود، این پیروزی و پیروزی‌های گذشته به دست نمی‌آمد. @yousof_e_moghavemat
🌹‏از سردار پرسیدند: بعد از بازگشت از سوریه برنامتون چیه؟ گفت: تصمیمی گرفتم که مطمئنم از ۴٠سال مجاهدت بالاتره، بروم یک گوشه‌ای از این مملکت تو یک مسجدی، تو یک پایگاه بسیجی برای بچه‌های نوجوان و جوان کار فرهنگی انجام بدم، برای ‌امام زمان(عج) آدم تربیت کنم، سرباز تربیت کنم، کاری که ‏تا حدودی کوتاهی کردیم و آن دنیا باید جواب پس بدهیم. @yousof_e_moghavemat
📔 | 📚 عنوان کتاب:زندگی زیباست 🔻روایتی از حیات شهید سید مرتضی آوینی» که مفصل ترین کتاب درباره حیات شهید آوینی است با روایتی مستند و داستانی، با استفاده از خاطرات و گفت وگوهای غالب افرادی که با این اندیشمند و هنرمند برجسته انقلاب اسلامی مرتبط بودند، زوایای مختلف زندگی این را به مخاطبان بشناساند. ✍ نویسنده:سیدعباس سیدابراهیمی @yousof_e_moghavemat
بدون ؛ لحظه‌ها ماندگار نمی‌شود "مقام معظم رهبری" @yousof_e_moghavemat
🌺عن الامام العصرعلیه السلام: 《 . . سَیأْتِی إِلَی شِیعَتِی مَنْ یدَّعِی اَلْمُشَاهَدَةَ أَلاَ فَمَنِ اِدَّعَی اَلْمُشَاهَدَةَ قَبْلَ خُرُوجِ اَلسُّفْیانِی وَ اَلصَّیحَةِ فَهُوَ کذَّابٌ مُفْتَرٍ وَ لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ اَلْعَلِی اَلْعَظِیمِ》 آگاه باشید به زودی کسانی ادّعای مشاهده ( نیابت خاصّه امام) مرا خواهند کرد. آگاه باشید هر کس قبل از خروج سفیانی و شنیدن صدای آسمانی، ادّعای مشاهده مرا کند دروغگو و افترا زننده است؛ و حرکت و نیرویی جز به خدای بزرگ نیست🌺 الاحتجاج ،ج۲ ص۴۷۷ @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
📚 ☆ ♡ «...خانه شلوغ بود. هرکسی، گوشه‌ی کاری را گرفته بود و گاهی صدای می‌پیچید توی خانه. دیدم جلوی درِ اتاقش ایستاده و منتظر است تا با من هم کند. محمّد چندباری رفته و آمده بود، خود من هم توی خانه کار و مشغولیت زیادی داشتم، همین‌ها باعث می‌شد هربار دم رفتنش خیلی معمولی باهم خداحافظی کنیم. دیدم این پا و آن پا می‌کند. گفت: "مامان میشه این دفعه تا جلوی درِ کوچه باهام بیایید و منو بدرقه کنید؟" و یک کاسه کوچک آب توی دستم، ایستاده بودم کنج دیوار راهرو. زبانم سنگین شد. گفتم: "پس یه لحظه صبر کن مادر." رفتم توی حیاط و کمی چشم چرخاندم. فصلی نبود که باغچه و گلدان‌ها پر از باشند. چشمم خورد به شاخه‌ی یکی از گلدان‌های شمعدانی. چندتا گل کوچک سفید داشت. از سوز سرما مچاله شده بود. تا از شاخه جدایش کردم، انگار یک چیزی از جانم کنده شد و افتاد روی زمین. نتوانستم سرپا بایستم. دستم را گرفتم به نرده آهنی و نشستم لبه پله. هوا سرد بود، ولی یک چیزی درون من شعله می‌کشید. گُر گرفته بودم. نفس گرفتم و با خودم گفتم: "خانم سادات! یادت نره داری با خدا معامله‌ می‌کنی ها." دلم قدری آرام گرفت و برگشتم پیش محمد. گل را که انداختم داخل کاسه، روی آب چرخی زد و ایستاد؛ مثل دل خودم که بی‌قرار شده، ولی حالا مطمئن ایستاده بود جلوی درِ کوچه، کنار محمد. از زیر قرآن رد شد و چند قدم که برداشت، برگشت و با گفت: "مامان! محمدت رو خوب نگاه کن که آخرین باره." جواب دادم: "بخشیدمت به امام حسین علیه‌السلام. این حرفا رو نزن." تا وسط کوچه رفت و دوباره صدایم زد: "مامان! هرچی می‌خوای نگاهم کن. دیگه فرصتی پیش نمیاد." پایم را از توی کوچه برداشتم و گذاشتم داخل خانه. گفتم: "برو مادر، بخشیدمت به ." دست گرفتم به لنگه‌ی در تا ببندمش که صدای محمد پیچید تو گوشم. گردن کشیدم، دیدم ایستاده سر کوچه، ساکش را گذاشته روی زمین و دست راستش را گذاشته به سینه‌ی دیوار. با شوخی پرسیدم: "نمی‌خوای بری؟" گفت: "دیدار به قیامت مامان. ان‌شاءالله سر پل صراط." دوباره تکرار کردم: "بخشیدمت به شش ماهه‌ی . با دل قرص برو مادر." همان شد. رفتن هیچ، مثل یک پرنده از جلوی چشمم پر کشید...» 《》 📔 منبع: از کتاب بسیار ارزشمند و خواندنی ؛ روایت زندگی اشرف‌سادات منتظری؛ مادر به قلم شیوای ✍ اونایی که این کتاب رو خوندن، می‌دونن چیه کتاب!...😇 @yousof_e_moghavemat