💗 حاج احمد 💗
🌸 #دانشجوی_پیرو_خط_امام (ره) ⚘
✔
سردار شجاع و دلاور سپاه اسلام
رئیس ستاد #لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله (ص)
#شهید_عباس_ورامینی ❤
💠 بنی صدر در دوران ریاست جمهوری اش، چندین بار به لانه جاسوسی رفت و در آنجا سخنرانی کرد.
یک بارش عباس داشت به دانشجوها تمرین رژه می داد. خیلی ها می خواستند از این تریبون سوء استفاده کنند و خودی نشان بدهند. از جمله بنی صدر که بعد از رئیس جمهور شدنش، چند بار در لانه سخنرانی کرد.
اولین بار که آمد،هنوز در محوطه بود و برای سخنرانی بالای پشت بام اتاق نگهبانی نرفته بود که بی محلی و بی توجهی به دانشجویان خط امام را نشان داد.
در همان جا و وقتی داشت سخنرانی می کرد، #عباس_ورامینی که مقداری عقب تر داشت به تعدادی از دانشجویان تمرین رژه می داد، عمداً رژه را طول داد و با همان سر و صدای بلند طبل و سنج و پاهایی که به زمین کوبیده میشد، دانشجو ها را تا نزدیک محل سخنرانی آورد تا جواب بی محلی های بنی صدر را بدهد. بنی صدر هم که داشت سخنرانی می کرد، از این سر و صدا خیلی عصبانی شد و با عصبانیت گفت: "این رژه را تمام کنید!!!"😡
چقدر این صحنه جالب و خنده دار بود. در دلم کلی به شیطنت عباس و زرنگی و حاضر جوابی اش خندیدم و کیف کردم.😅
🎺
🥁
📚 برگرفته از کتاب جذاب و خواندنی #در_هیاهوی_سکوت (روایت زندگی دانشجوی پیرو خط امام و رئیس ستاد #لشکر_۲۷ ) ، نوشته برادر "جواد کلاته عربی"📝
📖 دوستان این کتاب رو حتماً حتماً حتماً در لیست خریدتون قرار بدید و بخرید و بخونید.☺️
#۱۳_آبان
#تسخیر_لانه_جاسوسی
#یوم_الله_13_آبان
#کتاب
#کتاب_خوب
#کتاب_شهدا
#دفاع_مقدس
#شهدای_لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله_ص
@yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
📚 #معرفی_کتاب 📘
🔸️عنوان کتاب: #قصه_دلبری
🔸️به روایت: مرجان در علی ( همسر شهید )
🔸️به قلم: محمد علی جعفری
🔸️نوبت چاپ: هفدهم ۱۳۹۸
🔸️ناشر: روایت فتح
🔸️تعداد صفحه: ۱۴۴
🔸️قیمت: ۱۵,۵۰۰ تومان
🍁
🍂
💎 دوستان بزرگوار!
به قول خودمون "اگه این کتابو نخوندین، نصف عمرتون بر فناست...!" 😉🤗🌸
⚘۱۶ آبان ۱۳۹۴؛ سالروز شهادت #محمدحسین_محمدخانی
#کتاب_خوب
#کتاب_بخوانیم
#بهترین_دوست_کتاب
#فرهنگ_کتابخوانی
#کتاب_شهدا
#شهدای_حرم
#مدافع_حرم
#مدافعان_حرم
#شهیدای_مدافع_حرم
🆔 @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
⚘ #زندگینامه_احمد_متوسلیان ⚘
✔
⚪ 'قسمت هفدهم" ⚪
🍁
🍂
🍁
💠 #احمد_متوسلیان فرمانده ای بود که علاوه بر توجّه به روحیات و اخلاق نیروها، به آمادگی رزمی آنها نیز فکر میکرد. "جواد اکبری" در خصوص سختگیریهای #متوسلیان حین آموزش های نظامی نیروها می گوید:
.
《... ما همیشه در کوه ها به دنبال زن ضد انقلاب بودیم. نمی گذاشتیم آنها راحت بخوابند. اطلاعات که به دست #حاج_احمد می رسید، بلافاصله عملیات انجام می شد. گاهی شب ها منطقه ای را محاصره میکردیم. بچّه ها به کوچه و پس کوچه ها و مناطق مشکوک می رفتند و اسلحه پیدا می کردند. نمی گذاشتیم ضد انقلاب راحت در خانه اش بخوابد.
#حاجی صبحهای زود، زمستان سرما بعد از نماز صبح ما را به ارتفاعات مشرف به شهر #پاوه می برد. تا بالای زانو در برف فرو می رفتیم. خودش هم می آمد. به سر قلّه که می رسیدیم، خوشحال می شدیم که دیگر آموزش تمام شده؛
امّا #حاجی میگفت: "نه! حالا باید کلا قبر بروید." او می گفت: "من هم مثل شما هستم؛ امّا من مسئولیتی دارم. اگر نتوانم شما را که به این منطقه آمده اید از نظر نظامی آماده کنم، اگر خدایی نکرده برایتان اتفاق بیفتد من مسئول خواهم بود."
طوری شده بود که خود "پیشمرگهای کرد" به ما می گفتند: "ما که بچّه های کوهستان هستیم، نمیتوانیم اینطور مثل شما از کوه ها بالا برویم. شما چطور اینقدر سریع بالا می روید؟
گفتیم: "ما فرمانده قَدَر قدرتی مثل #حاج_احمد داریم که نمی گذارد راحت باشیم. حتّی در سنندج قبل از رفتن به #مریوان ، صبح و عصر ما را بالای ۱۰ مرتبه به دور زمین صبحگاه می چرخاند و سینه خیز می برد. حتّی از زیر سیم خاردار هم عبور می کردیم.
#حاجی همیشه میگفت: " #کردستان سخت است، باید سختی بکشید تا بتوانید #کردستان را تحمل کنید." بچّه ها از پلههای آهنی بالا می رفتند و پایین میپریدند.》
💎
✔
📚 برگرفته از کتاب جذاب و خواندنی #در_هاله_ای_از_غبار (سرگذشت نامه #سردار_بی_نشان #حاج_احمد_متوسلیان ) ، به قلم سردار گلعلی بابایی
📸 معرفی عکس: تابستان ۱۳۶۰، #مریوان، پادگان شهید عبادت - "حاج احمد متوسلیان" در کنار یک درجه دار پناهندۀ عراقی🤗
#کتاب
#کتاب_خوب
#کتاب_شهدا
#کتاب_بخوانیم
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
#دفاع_مقدس
#سردار_سلیمانی_سردار_دلها
🆔 @yousof_e_moghavemat
تنها زیر باران
زندگی شهید مهدی زین الدین
گرداورنده کتاب مهدی قربانی
ناشر کتاب حماسه یاران
سال نشر 1397
تعداد صفحات312
قیمت171000ریال
🌸
موضوع کتاب تنها زیر باران:
روایت زندگی وشهادت سردار مهدی زین الدین فرمانده لشکر 17امام علی ابن ابیطالب(ع)میباشد
کتاب مذکور دربرگیرنده خاطراتی منتشره نشده مربوط به زندگی ورزم وشهادت زین الدین از زبان خانواده,همسر وهمرزمان وی است
🌸
#کتاب_خوب
#کتاب_شهدا
#کتاب_بخوانیم
@yousof_e_moghavemat
14.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#انیمیشن کتاب #پایی_که_جا_ماند اثرجانباز وآزاده سید ناصرحسینی پور
قسمت ۱۰
#کتاب_خوب
#کتاب_شهدا
#کتاب_بخوانیم
@yousof_e_moghavemat
#معرفےڪتاب 📚
نویسنده👈 سعید عاکف
انتشارات👈 پارس بوک
کتاب
#خاکهاےنرمڪۅشڪ منتخبی از خاطرات خانواده و همرزمان شهید #عبدالحسینبرونسی در مورد ویژگیها و خصوصیات شهید است.
کتاب با ارائه یک زندگینامه فشرده و مختصر از شهید برونسی به نقل خاطرات اطرافیان، آشنایان و همرزمان ایشان پرداخته و هفتاد روایت کوتاه و خواندنی از ابعاد شخصیتی و زندگانی این فرمانده نقل میشود.
#پیشنهادمطالعه🙏
#کتاب_خوب
#کتاب_بخوانیم
#کتاب_شهدا
@yousof_e_moghavemat
🤛 #مرد_این_میدان_ما_هستیم_برای_شما 🚩
«... نیروهای مسلح ایران نمی خواهد. من حریف شما هستم. نیروی قدس حریف شماست. بدانید اشهد بالله هیچ شبی نیست ما نخوابیم و به شما فکر نکنیم. به شما میگویم آقای #ترامپ_قمارباز! من به شما میگویم! بدان در آن جایی که فکر نمیکنی، ما در نزدیک شما هستیم. در هر کجا که تصور نمیکنی، ما در کنار شما هستیم. #ما_ملت_شهادتیم . #ما_ملت_امام_حسینیم . بپرس! ما حوادث سختی را پشت سر گذاشتیم. بیا، ما منتظریم. مرد این میدان ما هستیم برای شما. شما میدانید این جنگ یعنی نابودی همه امکانات شما. این جنگ را شما شروع می کنید، اما پایانش را ما ترسیم میکنیم...»
📚 منبع نوشته: کتاب ارزشمند #ذوالفقار ، به اهتمام: علی اکبر مزدآبادی، برش هایی از خاطرات شفاهی #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی 🚩
#کتاب_خوب
#کتاب_خوب_بخوانیم
#کتاب_شهدا
#محرم99
#حاج_قاسم_سلیمانی
@yousof_e_moghavemat
📚 #معرفی_کتاب 📘
🔸️عنوان کتاب: #قصه_دلبری
🔸️به روایت: مرجان در علی ( همسر شهید )
🔸️به قلم: محمد علی جعفری
🔸️نوبت چاپ: هفدهم ۱۳۹۸
🔸️ناشر: روایت فتح
🔸️تعداد صفحه: ۱۴۴
🔸️قیمت: ۱۵,۵۰۰ تومان
🍁
🍂
💎 دوستان بزرگوار!
به قول خودمون "اگه این کتابو نخوندین، نصف عمرتون بر فناست...!" 😉🤗🌸
⚘۱۶ آبان ۱۳۹۴؛ سالروز شهادت #محمدحسین_محمدخانی
#کتاب_خوب
#کتاب_بخوانیم
#بهترین_دوست_کتاب
#فرهنگ_کتابخوانی
#کتاب_شهدا
#شهدای_حرم
#مدافع_حرم
#مدافعان_حرم
#شهیدای_مدافع_حرم
#باز_نشر
🆔 @yousof_e_moghavemat
#معرفی_کتاب 📕
✔
🌸
عنوان کتاب: #خاکهای_نرم_کوشک
نویسنده: سعید عاکف
انتشارات: مُلک اعظم
نوبت چاپ: چاپ ۲۲۵ام، ۱۳۹۹
قیمت: ۲۸ هزار تومان
تعداد صفحه: ۲۶۱ به همراه نامهها و تصاویر.
🌸
✔
👈 «یک استثناء در تاریخ چاپ و نشر ایران
بدون هیچگونه حمایت رسانهای
و توسط یک ناشر واقعاً خصوصی»🚩
☘
📚
#شهید_عبدالحسین_برونسی
#کتاب_شهدا
#کتاب_خوب_بخوانیم📚
#به_مناسبت_سالروز_شهادت
@yousof_e_moghavemat
#معرفی_کتاب 📚
🏷
📦
📘
عنوان کتاب: #او_یک_ملت_بود (خاطراتی از #شهید_سید_محمد_حسینی_بهشتی ) از مجموعه کتابهای #یاران_ناب ، شماره ۱۲
به کوشش: محمدعلی صمدی
ناسر: انتشارات یا زهرا(س)
تعداد صفحه: ۲۲۳
نوبت چاپ: سوم - بهار ۱۳۹۷
قیمت: ۱۸۰۰۰ تومان.
☘
🌸
#کتاب_خوب_بخوانیم📚
#کتاب_شهدا
#کتاب_خوب_معرفی_کنیم
@yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
#معرفی_کتاب 📚
☆
♡
«...خانه شلوغ بود. هرکسی، گوشهی کاری را گرفته بود و گاهی صدای #صلوات میپیچید توی خانه. دیدم جلوی درِ اتاقش ایستاده و منتظر است تا با من هم #خداحافظی کند. محمّد چندباری #جبهه رفته و آمده بود، خود من هم توی خانه کار و مشغولیت زیادی داشتم، همینها باعث میشد هربار دم رفتنش خیلی معمولی باهم خداحافظی کنیم. دیدم این پا و آن پا میکند. گفت:
"مامان میشه این دفعه تا جلوی درِ کوچه باهام بیایید و منو بدرقه کنید؟"
#قرآن و یک کاسه کوچک آب توی دستم، ایستاده بودم کنج دیوار راهرو. زبانم سنگین شد. گفتم: "پس یه لحظه صبر کن مادر."
رفتم توی حیاط و کمی چشم چرخاندم. فصلی نبود که باغچه و گلدانها پر از #گل باشند. چشمم خورد به شاخهی یکی از گلدانهای شمعدانی. چندتا گل کوچک سفید داشت. از سوز سرما مچاله شده بود. تا از شاخه جدایش کردم، انگار یک چیزی از جانم کنده شد و افتاد روی زمین. نتوانستم سرپا بایستم. دستم را گرفتم به نرده آهنی و نشستم لبه پله. هوا سرد بود، ولی یک چیزی درون من شعله میکشید. گُر گرفته بودم. نفس گرفتم و با خودم گفتم:
"خانم سادات! یادت نره داری با خدا معامله میکنی ها."
دلم قدری آرام گرفت و برگشتم پیش محمد. گل را که انداختم داخل کاسه، روی آب چرخی زد و ایستاد؛ مثل دل خودم که بیقرار شده، ولی حالا مطمئن ایستاده بود جلوی درِ کوچه، کنار محمد.
از زیر قرآن رد شد و چند قدم که برداشت، برگشت و با #خنده گفت:
"مامان! محمدت رو خوب نگاه کن که آخرین باره."
جواب دادم: "بخشیدمت به #علی_اکبر امام حسین علیهالسلام. این حرفا رو نزن."
تا وسط کوچه رفت و دوباره صدایم زد:
"مامان! هرچی میخوای نگاهم کن. دیگه فرصتی پیش نمیاد."
پایم را از توی کوچه برداشتم و گذاشتم داخل خانه. گفتم: "برو مادر، بخشیدمت به #سیدالشهداء."
دست گرفتم به لنگهی در تا ببندمش که صدای محمد پیچید تو گوشم. گردن کشیدم، دیدم ایستاده سر کوچه، ساکش را گذاشته روی زمین و دست راستش را گذاشته به سینهی دیوار. با شوخی پرسیدم: "نمیخوای بری؟"
گفت: "دیدار به قیامت مامان. انشاءالله سر پل صراط."
دوباره تکرار کردم: "بخشیدمت به شش ماههی #اباعبدالله . با دل قرص برو مادر."
همان شد. رفتن هیچ، مثل یک پرنده از جلوی چشمم پر کشید...»
《》
📔 منبع: از کتاب بسیار ارزشمند و خواندنی #تنها_گریه_کن ؛ روایت زندگی اشرفسادات منتظری؛ مادر #شهید_محمد_معماریان به قلم شیوای #اکرم_اسلامی
✍ اونایی که این کتاب رو خوندن، میدونن چیه کتاب!...😇
#کتاب_خوب
#کتاب_شهدا
#کتاب_بخوانیم
@yousof_e_moghavemat