eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
286 دنبال‌کننده
17.4هزار عکس
3.1هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
#شهردار_جبهه زمان جنگ یه لطیفه ای رایج بود به این مضمون: "پسره می ره جبهه از اونجا زنگ می زنه خونه؛ مادرش می گه چه خبر اوضاعت خوبه؟ پسره میگه: ننه اینجا "کویته" است همه چی توپه... مادر از همه جا بی خبر میگه: چی کار می کنی ننه؟ میگه: من امروز شهردارم... فرداش مادر رزمنده به در و همسایه میگه: پسرم رفته کویت شهردار شده..." پی نوشت: شهردار در جبهه به فرد یا افرادی می گفتند که به نوبت بایستی در انجام خدماتی مثل شستن ظروف و رفت و روب و...کمک می کردند... Eitta.com/yousof_e_moghavemat
🍃 🌸 💌 ✅ ۴ اسفند ۱۳۶۲ سالروز سردار دلاور سپاه اسلام فرمانده شجاع در ( نفر اول از راست ) ولادت ۱۳۴۲ ، - فوق دیپلم رشتۀ اقتصاد دارای کمربند مشکی عزیمت به با آغاز جنگ تحمیلی پیوستن به جمع رزمندگان ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) انتصاب به فرماندهی گردان در ۲۷ در دوم بهمن ۱۳۶۲ شرکت در «عملیات خیبر» با همین سمت : ساعت ۴ بامداد روز چهارم اسفند ۱۳۶۲ در محور به پیکر همچنان مفقود... 📄 💌 👈 منبع اطلاعات: کتاب ، صفحه ۲۵۲ ، به نوشته حسین بهزاد و گلعلی بابایی. ۲۷ ۲۷ ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) ۲۷_محمد_رسول_الله ۲۷ http://Eitta.com/yousof_e_moghavemat
🌷 🌷 ✅ 🍃 ۱۵ اسفند ۱۳۶۲ سالروز سردار بزرگ و دلاور سپاه اسلام قائم مقام شجاع و دریادل ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) ↘ ↘ ولادت: فروردین ۱۳۳۸ ، دیپلم هنرستان دانشجوی مقطع کارشناسی رشتۀ در انستیتو تکنولوژی شرکت فعال در راهپیمایی های ضد رژیم شاه و مجروحیت از ناحیۀ گوش و صورت در یکی از این تظاهرات عزیمت به ، سپس به و بعد به با آغاز جنگ تحمیلی فرماندهی یکی از محورها در مسئولیت قائم مقامی ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) در اردیبهشت ۱۳۶۲ : پانزدهم اسفند ۱۳۶۲ ، طی ، در جزیرۀ جنوبی مجنون 👈 منبع اطلاعات: کتاب ، صفحه ۱۱۳ 🔶 ✅ 💌 ۲۷ ۲۷ ۲۷_محمد_رسول_الله ۲۷ http://Eitta.com/yousof_e_moghavemat
یکی از بستگان مریض احوال بود و روی تخت بیمارستان بستری. بعد از چند وقت مرخص شد ولی هزینه درمانش خیلی زیاد شد و توان پرداختش را نداشت. بعد از اینکه مطلع شد، به صورت خودجوش شروع کرد به تماس گرفتن با تمامی کسانی که در اقوام و دوستان می شناخت و قضیه رو برای آنها توضیح داد و در نهایت موفق شد مبلغ قابل توجهی از هزینه بیمارستان را جمع آوری کند و به شخص نیازمند بدهد. شهید مرتضی زرهرن Eitta.com/yousof_e_moghavemat
سال شمار زندگی حاج احمد متوسلیان Eitta.com/yousof_e_moghavemat
سردار حاج قاسم سلیمانی در زمان فرماندهی لشکر ۴۱ ثارالله کرمان... Eitta.com/yousof_e_moghavemat
🍃 🌸 ✅ 🌺 روز دهم ، به دستور فرماندهی قرارگاه فتح، عملیات در محور و متوقف شد و نیروهای لشکر برای بازسازی، عازم شدند. همچنان مشغول رتق و فتق امور بود و در منطقۀ عملیاتی ماند. بعداز ظهر روز چهاردهم اسفند بود که او جزیره را ترک کرد و وارد شد. به پیشواز او رفت و گفت: « به دادمون برس. نیروها خسته شدن و بریدن. از طرفی چون مأموریتشان تموم شده، میخوان برگردن شهراشون.» با شنیدن این خبر کمی بهم ریخت. اگر نیروها به شهرهایشان بازمی گشتند، عملاً هیچ عقبه ای نداشت. او نیروها را در دوکوهه جمع کرد و در فاصلۀ بین نماز مغرب و عشاء ، سخنرانی آتشینی کرد. او گفت: «ما هرچه داریم از داریم و انقلابِ خونبار ما، حاصل خون این عزیزان است. در هیچ کجای تاریخ و مقررات جنگ و تاکتیک جنگ، هیچکس یا گروهی نتوانسته بگوید این عملیات پیروز است یا نه. تنها چیزی که مهمه٬ حرکت در راه خداست. خداوند شکست می دهد، پیروزی هم می دهد، ما باید به او اتکاء داشته باشیم. اعضای بدن ما ضعیف است. عملیات به دست دیگری است، دست ما نیست که سخت باشد یا آسان. دیدگاه های ما مادی است، اما زیربنای جنگمان است. ما این جنگ را با خود پیش می بریم...» بعد از این که در حقیقت قبل از شهادتش بود، تمام کسانی که قصد بازگشت داشتند، با چشمانی نمناک و عظمی راسخ، آمادگی خود را برای حضور در صحنۀ نبرد به فرماندهان خویش اعلام کردند.✔ ❇ ❇ 📚 منبع کپشن: کتاب ، صفحه ۸۷ ✉ ↘ ↘↘ ۲۷ ۲۷ ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) ۲۷_محمد_رسول_الله ۲۷ http://Eitta.com/yousof_e_moghavemat
سی و پنجمین سالگرد شهادت برترین تک تیر انداز تاریخ بشریت معروف به گردان تک نفره، به گواه دوستان و همرزمان با بیش از ۳۰۰۰ هزار شلیک موفق... با حدود سه سال حضور در جنگ تحمیلی و درصد بالای جانبازی. تاریخ شهادت: ۱۱ اسفند ۱۳۶۲_عملیات خیبر. #سردارشهیدعبدالرسول_زرین Eitta.com/yousof_e_moghavemat
🍃 🌷 ↘ ✔ حاجی کاری را به من سپرده بود تا انجام دهم. با رضا پناهنده رفتیم و پس از اجرای دستور ، به سمت مقر خودمان حرکت کردیم. در راه برگشت، جنازۀ دو را در جاده دیدیم که یکی از آنها سر نداشت. آنها وسط جاده بودند، به پناهنده گفتم: «بیا اینارو بذاریم کنار، یه وقت ماشینی چیزی از روشون رد میشه.» شهیدی که سر نداشت، بادگیر آبی تنش بود. آنها را کنار جاده گذاشتیم و برگشتیم قرارگاه. دنبال گشتم تا گزارش کارم را به او بدهم. توی نبود. یکی از بچه ها آمد و گفت: «حاجی رو ندیدی؟» گفتم: «منم دنبالشم، ولی پیداش نیست.» گفت: «بین خودمون باشه ها، ولی میگن مثل اینکه حاجی شده.» برق از سرم پرید. ناخودآگاه یاد شهیدی که وسط جاده بود، افتادم. هم بادگیرش شبیه بود، هم شلوار پلنگی اش. به رضا پناهنده گفتم: «رضا بیا بریم ببینیم، نکنه اون شهیدی که وسط جاده بود، باشه.» سوار موتور شدیم و رفتیم به همان محل، اما اثری از آن دو نبود. آنها را برده بودند. برگشتیم . مانده بودیم چه کنیم، کسی هم نبود تا از او خبر بگیریم یا کسب تکلیف کنیم. یک روز تمام بلاتکلیف بودیم. روز دوم بود که خبر دادند: « شده، ولی جنازه اش را پیدا نمی کنیم.» من و حاجی عبادیان، مأمور پیدا کردن جنازۀ شدیم. به ستاد در اهواز رفتیم و شروع کردیم به گشتن. من دو تا نشانی در ذهنم بود، یکی زیر پیراهنی قهوه ای و دیگری چراغ قوۀ قلمی که به پیراهنش آویزان بود. در حال جست و جو رسیدیم به همان شهیدی که سر نداشت و در جاده دیده بودم. سریع دکمۀ پیراهنش را باز کردم، هم زیر پیراهنی اش قهوه ای بود و هم چراغ قوه به گردنش آویزان.✅ . . 📚 منبع کپشن: کتاب ، به روایت «محسن پرویز» از همرزمان ایشان.❇ . . ۲۷ ۲۷ ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) ۲۷_محمد_رسول_الله ۲۷ @yousof_e_moghavemat