eitaa logo
ضامن اشک بر امام حسین ع مادرش فاطمه س است.
5.8هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
2.3هزار ویدیو
816 فایل
السلام علیک یاابا عبدالله کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر و پاسخ به شبهات مقتل است ایتا @zameneashk1 تلگرام @zameneashk باب الحسین ع ، کلاس های غیر حضوری https://t.me/Babolhusein آی دی پاسخ به سوالات @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
ضامن اشک بر امام حسین ع مادرش فاطمه س است.
7 سلام استاد تابع منش، چرا در روز عاشورا تمامی 72 تن از اصحاب امام حسین به یکباره به جنگ با دشمن نرفتن؟ و چرا یک نفر یک نفر ؟ ضامن اشک در ایتا https://eitaa.com/zameneashk1 ای دی برای سوالات مقتل @m_h_tabemanesh1 @m_h_tabemanesh2 لینک مقتل ضامن اشک ، پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع @zameneashk لینک گروه مقتل متضمن البکاء در تلگرام https://t.me/joinchat/CQ5QIjy-YrD-rSAOIK0SWg لینک گروه مقتل متضمن البکاء در ایتا http://eitaa.com/joinchat/979107861C7825264ca2
‍ بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا ابا عبد الله با عرض سلام خدمت ذاکرین امام حسین ع گلچین دوم فهرست هشتک های ایام محرم و صفر برای آمادگی عزیزان مداح در کانال و گروه مقتل امام حسین ع ضمنا پین pin ده شب محرم روی گروه مقتل قرار گرفت. مهم توجه : دوستان با زدن ضربه روی هشتک غالبا مطالب در درجه اول روی کانال مقتل است و در دجه دوم روی گروه مقتل. عاشقان سید الشهداء را دعوت به کانال و گروه کنیم تا در ثواب روضه های آنها شریک باشیم. ضامن اشک در ایتا https://eitaa.com/zameneashk1 ای دی برای سوالات مقتل @m_h_tabemanesh1 @m_h_tabemanesh2 لینک مقتل ضامن اشک ، پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع @zameneashk لینک گروه مقتل متضمن البکاء در تلگرام https://t.me/joinchat/CQ5QIjy-YrD-rSAOIK0SWg لینک گروه مقتل متضمن البکاء در ایتا http://eitaa.com/joinchat/979107861C7825264ca2
1 زمانی که مسلم هجده ساله بود، عقیل از دنیا رفت و تربیت او به دست امیرمؤمنان علی علیه السلام افتاد. آن حضرت، مسلم را همانند فرزندان خود رشید، شجاع و فهیم بار آورد. در تاریخ آمده که پنج نفر از فرزندان عقیل در واقعه کربلا به شهادت رسیدند که شجاع ترین آنها مسلم بود. جالب آنکه پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم سال ها قبل، از شهادت فرزندان عقیل در رکاب امام حسین علیه السلام خبر داده بود.
2 حرکت مسلم بن عقیل به سمت کوفه زمانی که دوازده هزار نامه با بیش از بیست و دو هزار امضا از طرف کوفیان به دست امام حسین علیه السلام رسید، آن حضرت تصمیم گرفت به نامه های ایشان پاسخ دهد. از این رو، نماینده ای از طرف خود برای بررسی اوضاع و سنجش روحیه مردم به کوفه فرستاد. به این منظور، نامه ای برای ایشان نوشت و مسلم بن عقیل، عموزاده و شوهرخواهر خویش را به عنوان سفیر و نماینده به کوفه فرستاد. مسلم در نیمه ماه رمضان از مکه به سمت مدینه حرکت کرد و در مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نماز خواند و با آشنایان خویش خداحافظی نمود و با پشت سرگذاشتن بیابان های حجاز و عراق به شهر کوفه رسید.
3 غربت مسلم بن عقیل ع ابومخنف از يونس بن اسحاق و او از عباس جدلي روايت کرده است که ما چهار هزار نفر (1) بوديم که با مسلم بن عقيل عليه ابن‏زياد خروج کرديم. هنوز به دارالاماه نرسيده بوديم که سيصد نفر شديم. سرانجام مردم کوفه کم کم از پيرامون مسلم پراکنده شدند. و کار به جايي رسيد که زنها آمدند و دست فرزندان يا برادران خود را گرفتند و به خانه بردند. و مردان نيز آمدند و به فرزندان خويش گفتند که سراغ کار خود برويد، زيرا فردا که لشکريان شام به اينجا برسند، ما تاب مقاومت در برابر آنان را نداريم. کار به جايي رسيد که مسلم نماز مغرب را فقط با سي نفر در مسجد خواند. و پس از بيرون آمدن از مسجد هيچ کس همراه مسلم نبود تا او را در شهر غريب به جايي راهنمايي کند و يا به خانه‏ي خود ببرد. آوارگی مسلم ع در کوچه های کوفه پس مسلم به تنهايي در کوچه‏هاي کوفه مي‏گشت تا به خانه‏ي «طوعه» رسيد که کنيز آزاد کرده‏ي اشعث بن قيس، همسر اسيد خضرمي بود و از او پسري داشت. چون پسرش به خانه نيامده بود، در خانه منتظر پسر خود بود. حضرت مسلم چون طوعه را ديد، نزد او رفت و سلام کرد و به وي فرمود: اي کنيز! به من آبي ده. طوعه جام آبي براي او آورد. مسلم آب را آشاميد و همان جا نشست. طوعه جام آب را به خانه برد و هنگامي که دوباره برگشت، مسلم را ديد کنار در خانه‏ي او نشسته است. طوعه به مسلم گفت: مگر آب نياشاميدي؟ مسلم فرموود: آري. طوعه گفت: برخيز و به خانه‏ي خود برو. مسلم جواب او را نداد. طوعه دوباره سخن خود را تکرا کرد. مسلم همچنان خاموش بود و چيزي نمي‏گفت، تا بار سوم که آن زن گفت: سبحان الله!اي بنده‏ي خدا! برخيز و به سوي خانه و خانواده‏ي خود برو، زيرا بودن تو در اين وقت شب بر در خانه‏ي من شايسته نيست، و من تو را حلال نمي‏کنم. روضه پناهنده شدن مسلم به یک زن در کوفه مسلم برخاست و به طوعه فرمود: يا امة الله! مرا در اين شهر خانه و خويشاوندي نيست. غريب هستم و ره به جايي نمي‏برم. آيا ممکن است به من نيکي کني و مرا در خانه‏ي خود پناه دهي و من در آينده جبران نيکي تو را نمايم؟ طوعه گفت: جريان تو چيست؟ به او فرمود: من مسلم بن عقيل هستم که اين کوفيان مرا فريب دادند و از ديار خود آواره کردند و دست از ياري من برداشتند و مرا تنها گذاشتند. روضه ذکر و مناجات مسلم ع در خانه ی طوعه و سلام بر امام حسین ع
4 روضه ی پناهنده شدن مسلم به یک زن در کوفه مسلم برخاست و به طوعه فرمود: يا امة الله! مرا در اين شهر ، خانه و خويشاوندي نيست. غريب هستم و ره به جايي نمي‏برم. آيا ممکن است به من نيکي کني و مرا در خانه‏ ي خود پناه دهي و من در آينده جبران نيکي تو را نمايم؟ طوعه گفت: جريان تو چيست؟ به او فرمود: من مسلم بن عقيل هستم که اين کوفيان مرا فريب دادند و از ديار خود آواره کردند و دست از ياري من برداشتند و مرا تنها گذاشتند. روضه ذکر و مناجات مسلم ع در خانه ی طوعه و سلام بر امام حسین ع گریز به شب عاشوراء و ذکر و تسبیح و قرآن اصحاب امام حسین ع طوعه گفت: تو مسلم بن عقيل هستي؟ فرمود: آري. آن زن مسلم را به داخل خانه‏ ي خود دعوت کرد و جاي نيکو و غذا براي او آماده ساخت. مسلم غذا ميل نکرد و آن زن نيز مشغول کارهاي خانه‏ اش بود، که پسرش بلال به خانه آمد. بلال متوجه شد که مادرش به يکي از اتاقها بسيار رفت و آمد مي‏کند. از مادر جريان را پرسيد. مادرش خواست جريان را پنهان نمايد، اما پسر اصرار کرد و مادر جريان آمدن مسلم را براي او گفت و پسرش را سوگند داد که اين خبر را براي کسي بازگو نکند. آن گاه پسرش ساکت شد و خوابيد. از سوي ديگر ابن‏ زياد به مسجد رفت و نماز خواند و سپس بر بالاي منبر رفت و گفت: مسلم در خانه‏ ي هر کس باشد و به ما خبر ندهد، جان و مال او از بين خواهد رفت. و هر کس مسلم را به نزد ما آورد، بهاي ديه‏ ي مسلم را به او خواهم داد. آن گاه از منبر پايين آمد و به داخل قصر خود شد. چون صبح شد، ابن‏ زياد در مجلس نشست و به مردم کوفه اجازه داد تا وارد شوند، و محمد بن اشعث را نوازش نمود و در کنار خود نشاند. در آن هنگام پسر طوعه به قصر ابن‏ زياد آمد و خبر پنهان شدن مسلم را به عبدالرحمن پسر محمد بن اشعث داد. او نيز خبر را به پدر خود آهسته گفت. ابن‏ زياد چون در کنار محمد بن اشعث نشسته بود، خبر را فهميد. پس محمد بن اشعث را دستور داد تا برخيزد و مسلم را بياورد و عبيدالله بن عباس سلمي را با هفتاد نفر از قبيله‏ ي قيس همراه او نمود.
5 صدای سم اسبان و رسیدن به در خانه ی طوعه گریز به سم اسبان در روز عاشوراء لشکر آمدند تا به در خانه ي طوعه رسيدند. مسلم چون صداي پاي اسبان را شنيد، شمشير خود را برداشت. آنها در خانه ريختند و بر مسلم بن عقيل حمله کردند. مسلم نيز بر آنان حمله نمود و از خانه بيرون آمد. علامه ي مجلسي - رحمت الله عليه - در جلاء العيون فرموده است که چون مسلم صداي پاي اسبان را شنيد و فهميد که به سوي او آمده اند، گفت: «انا لله و انا اليه راجعون» و ششير خود را برداشت و از خانه بيرون آمد. تا چشمش به آنان افتاد، شمشير خود را کشید و بر آنها حمله نمود و تعدادي از آنان را به خاک هلاکت افکند، تا آنکه بکر بن حمران ضربه اي به صورت مبارک مسلم زد و لب بالاي او را شکافت و دندان وي را انداخت. سنگ زدن مسلم از پشت بامها گریز به سنگ زدن اسراء و حضرت زینب س مسلم همچنان حمله مي کرد. لشکر دشمن که در جنگ با او ناتوان شده بودند، بر بامها رفتند و سنگ و چوب بر او زدند. و ني ها را آتش زده، بر سر مسلم انداختند. ولي باز مسلم حمله کرد و تني چند از آنان را کشت. امان دادن به مسلم بن عقیل ع محمد بن اشعث چون ديد به آساني نمي تواند مسلم را شکست دهد، او را امان داد. مسلم پس از زخمهاي بسياري که بر او وارد شده بود، پذيرفت. ولي به روايت سيد بن طاووس هر چه به مسلم امان دادند، او نپذيرفت و بر آنان حمله کرد تا آنکه بدنش زخم بسيار ديد، و شخصي از دشمن نيزه اي بر پشت او زد و مسلم را با صورت روي زمين انداخت و آن گاه او را دستگير کردند.
6 اشک مسلم ع در بازار کوفه دل شوره ی مسلم برای امام حسین ع پس استري آوردند و مسلم بن عقيل را بر روي آن سوار کردند. در اين هنگام اشک از چشمان مسلم روان شد و گفت: «انا لله و انا اليه راجعون». عبدالله بن عباس سلمي به مسلم عرض کرد: چرا گريه مي کني؟ آن هدف بزرگي که تو داري، اين آزارها در دستيابي به آن هدف، بسيار ناچيز است. مسلم به او فرمود: اني والله ما ابکي لنفسي و لا لها من القتل ارثي، و ان کنت لم احب لها طرفة عين تلفا، و لکن ابکي لاهي المقبلين الي، ابکي للحسين و آل الحسين عليهالسلام. به خدا سوگند، من براي خودم گريه نمي کنم و از کشته شدن خويش باکي ندارم، اگر چه تلف شدن خود را به اندازه ي يک چشم به هم زدن نيز دوست ندارم، ولي براي خويشان و نزديکان خود که به سوي من مي آیند، گريه مي کنم. براي حسين و خاندان حسين - عليهماالسلام - گريه مي نمايم (که به سوي من مي آيند و نمي دانم چه به سرشان خواهد آمد). مسلم به محمد بن اشعث گفت: بر امان شما اعتمادي نيست و من کشته خواهم شد. پس کسي را از طرف من به سوي امام حسين - عليه لسلام- بفرست تا به حضرت بگويد که به سوي کوفه و کوفيان نيايد، زيرا آنان فريبکارند و وعده ي دروغ داده اند. ورود مسلم به دار الاماره و عطش آن گاه مسلم را به در قصر ابن زياد آورد و خود داخل قصر شد و جريان را براي ابن زياد گفت: ابن زياد رو به محمد بن اشعث کرد و گفت: من تو را براي امان دادن نفرستاده بودم تا تو مسلم را امان دهي! محمد بن اشعث ساکت ماند و چيزي نگفت. مسلم به خاطر ضعف و تشنگي بسيار تکيه به ديوار داد و نشست و درخواست آب کرد. براي او جام آبي آوردند. چون خواست آب بياشامد، جام آب از خون دهانش پر شد و آن آب را ريخت. آب ديگري را درخواست نمود. باز جام آب پر از خون شد. براي بار سوم که مسلم خواست آب بياشامد، دندانهاي پيشين او در جام آب ريخت آن گاه مسلم گفت: الحمد لله، لو کان من الرزق المقسوم لشربته. ستايش براي خداست. اگر روزي من در اين آب مقدر شده بود، از اين آب مي آشاميدم (ولي گويا مقدر نشده است که من از اين آب دنيا بياشامم). ذکر و تهلیل مسلم هنگام بالا رفتن از دار الامارة آن گاه مسلم را به داخل قصر ابن زياد بردند و پس از وصيتهاي مسلم و به دستور ابن زياد، او را به بام قصر بردند تا سر از بدنش جدا کنند. در بين راه زبان مسلم به حمد و ثنا و تکبير و تهليل و تسبيح و استغفار و صلوات بر پيامبر خدا - صلي الله عليه و آله - مشغول بود. روضه ی بدن مطهر مسلم بن عقیل ع بکر بن حمران در بام قصر، سر مبارک مسلم را از بدن جدا کرد و آن سر نازنين از بالاي بام روي زمين افتاد. سپس بدن شريف مسلم را به دنبال سر مطهرش از بام به پايين انداخت. کشیدن بدن مسلم در کوچه های کوفه طبق روايت برخي مقاتل معتبر، ابن زياد دستور داد بدن مسلم را در کوچه و بازار گرداندند و سپس در محله ي گوسفند فروشان به دار زدند. روضه ی سر مطهر مسلم بن عقیل ع آن گاه سر مسلم را نزد يزيد فرستاد و او نيز دستور داد تا سر مسلم را بر دروازه ي دمشق آويختند.
7 روضه ی رسیدن خبر شهات مسلم بن عقیل ع به امام حسین ع چون خبر شهادت مسلم و هاني به امام حسين - عليه السلام- رسيد، اندوهناک شدند و چند بار فرمودند: انا لله و انا اليه راجعون، رحمة الله عليهما. محدث قمي مي گويد: تعداد فرزندان مسلم را در جايي نيافتم، ولي آنچه را توانستم پيدا کنم اين است که فرزندان مسلم پنج نفر بودند: يکي عبدالله بن مسلم که در کربلا شهيد شد. ديگري محمد بن مسلم که مادر او ام ولد است و بعد از عبدالله در کربلا شهيد گشت. و سوم و چهارم محمد و ابراهيم (دو طفلان مسلم) هستند که مادر ايشان از فرزندان جعفر طيار است که چگونگي اسارت و شهادت آنان خواهد آمد. دختری از مسلم ع که زیر سم اسبان رفت. و فرزند پنجم دختري سيزده ساله است که با دختران امام حسين - عليهالسلام- در سفر کربلا همراه بود که چگونگي ملاطفت امام حسين - عليه السلام- با او خواهد آمد. منتهي الآمال، ص 378 -371 و ص 389 و نفس المهموم، ص 113.
بسم الله الرحمن الرحیم اشک پیامبر ص بر مسلم بن عقیل ع قَالَ عَلِیٌّ ع لِرَسُولِ اللَّهِ ص یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّكَ لَتُحِبُّ عَقِیلًا قَالَ إِی وَ اللَّهِ إِنِّی لَأُحِبُّهُ حُبَّیْنِ حُبّاً لَهُ وَ حُبّاً لِحُبِّ أَبِی طَالِبٍ لَهُ وَ إِنَّ وَلَدَهُ لَمَقْتُولٌ فِی مَحَبَّةِ وَلَدِكَ فَتَدْمَعُ عَلَیْهِ عُیُونُ الْمُؤْمِنِینَ وَ تُصَلِّی عَلَیْهِ الْمَلَائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ ثُمَّ بَكَى رَسُولُ اللَّهِ ص حَتَّى جَرَتْ دُمُوعُهُ عَلَى صَدْرِهِ ثُمَّ قَالَ إِلَى اللَّهِ أَشْكُو مَا تَلْقَى عِتْرَتِی مِنْ بَعْدِی. الأمالی( للصدوق)، 128،المجلس السابع و العشرون على«ع» به رسول خدا«ص» فرمود شما عقیل را خیلى دوست دارید؛ فرمود: آرى به خدا دو محبت به او دارم یكى براى خوبى خودش و یكى براى آن كه ابوطالب دوستش میداشت و فرزندش به خاطر دوستى فرزندت كشته خواهد شد و دیده ی مؤمنان بر او اشک ریزد و فرشتگان مقرب بر او صلوات فرستند. سپس رسول خدا«ص» گریست تا اشك هایش بر سینه اش روان شد. سپس فرمود: به خدا شكایت برم از آن چه بر خاندانم پس از من اصابت می کند. مناسب برای مقدمه ی منبر مسلم بن عقیل ع یا علی التماس دعا لینک کانال مقتل ضامن اشک @zameneashk1
بسم الله الرحمن الرحیم روضه ، گریز و زبانحال های حضرت مسلم بن عقیل ع و حضرت زینب س 1. دو نفر را در کوفه خیلی زدند،زینب س و مسلم بن عقیل 2. زینب س و مسلم دو طفل در راه امام حسین ع دادند. 3. در کوفه بر سر دونفر آتش ریختند زینب س و مسلم ع 4. دو نفر بر بالای بلندی معشوق را صدا زدند، مسلم از بالای دار الامارة و زینب س از بالای تل زینبیة 5. دو کس در بازار کوفه بر امام حسین ع گریستند : زینب س و مسلم ع 6. هنگام وداع امام حسین ع دو نفر را سخت در آغوش گرفت و شدیداً گریست: حضرت مسلم ع هنگام وداع در مکه و حضرت زینب س در شب عاشوراء 7. دونفر التماس کردند حسین ع از کربلاء صرف نظر کن:مسلم در شب عاشوراء و ام کلثوم و حضرت زینب س در دوم محرم درورود به کربلاء *کاش با خونم به روی نامه ها می نوشتم یا حسین کوفه میا* 8. دفن بدن مسلم در کوفه : گریز به دفن نشدن بدن امام حسین ع 9. روضه ی دلشوره ی مسلم برای امام حسین ع *کسی نیست بنویسد حسین کوفه میا* زبانحال حضرت زینب س در داشتن دل شوره برای امام حسین ع، *بیا برویم* 10. بدن مسلم را با طناب در کوچه ها کشیدند و خانم زینب س را با دست بسته در کوچه ها گرداندند. 11. هر دو اسیر شدند. دوستان توجه داشته باشند که اکثر روضه ها در کانال ضامن اشک و در گروه مقتل متضمن البکاء آورده شده است ضمنا مرجع مطالب در ده کتاب معرفی شده در کانال موجود است . یا علی التماس دعا لینک کانال مقتل ضامن اشک @zameneashk1