eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.2هزار عکس
35.1هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
زندگي نامه حضرت آيت الله العظمي سيدعلي خامنه اي (دام ظله) رهبر عاليقدر حضرت آيت الله سيد علي خامنه اي فرزند مرحوم حجت الاسلام والمسلمين حاج سيد جواد حسيني خامنه اي، در ۱۳۱۸ شمسي برابر ۱۳۵۸ قمري در مشهد مقدس چشم به دنيا گشود. ايشان دومين پسر خانواده هستند. زندگي سيد جواد خامنه اي مانند بيشتر روحانيون و مدرسّان علوم ديني، بسيار ساده بود. همسر و فرزندانش نيز معناي عميق قناعت و ساده زيستي را از او ياد گرفته بودند و با آن خو داشتند. رهبر بزرگوار در ضمن بيان نخستين خاطره‌هاي زندگي خود از وضع و حال زندگي خانواده شان چنين مي‌گويند: «پدرم روحاني معروفي بود، امّا خيلي پارسا و گوشه گير... زندگي ما به سختي مي‌گذشت. من يادم هست شب‌هايي اتفاق مي‌افتاد كه در منزل ما شام نبود! مادرم با زحمت براي ما شام تهيّه مي‌كرد و... آن شام هم نان و كشمش بود. » امّا خانه اي را كه خانواده سيّد جواد در آن زندگي مي‌كردند، رهبر انقلاب چنين توصيف مي‌كنند: «منزل پدري من كه در آن متولد شده ام، تا چهار پنج سالگي من، يك خانه ۶۰ ۷۰ متري در محّله فقير نشين مشهد بود كه فقط يك اتاق داشت و يك زير زمين تاريك و خفه اي! هنگامي كه براي پدرم ميهمان مي‌آمد (و معمولاً پدر بنا بر اين كه روحاني و محل مراجعه مردم بود، ميهمان داشت) همه ما بايد به زير زمين مي‌رفتيم تا مهمان برود. بعد عدّه اي كه به پدر ارادتي داشتند، زمين كوچكي را كنار اين منزل خريده به آن اضافه كردند و ما داراي سه اتاق شديم. » رهبرانقلاب از دوران كودكي در خانواده اي فقير امّا روحاني و روحاني پرور و پاك و صميمي، اينگونه پرورش يافت و از چهار سالگي به همراه برادر بزرگش سيد محمد به مكتب سپرده شد تا الفبا و قرآن را ياد بگيرند. سپس، دو برادر را در مدرسه تازه تأسيس اسلامي «دارالتعّليم ديانتي» ثبت نام كردند و اين دو دوران تحصيل ابتدايي را در آن مدرسه گذراندند. در حوزه علميه ايشان از دوره دبيرستان، خواندن «جامع المقدمات» و صرف و نحو را آغاز كرده بود. سپس از مدرسه جديد وارد حوزه علميه شد و نزد پدر و ديگر اساتيد وقت ادبيات و مقدمات را خواند. درباره انگيزه ورود به حوزه علميه و انتخاب راه روحانيت مي‌گويند: «عامل و موجب اصلي در انتخاب اين راه نوراني روحانيت پدرم بودند و مادرم نيز علاقه مند و مشوّق بودند». ايشان كتب ادبي ار قبيل «جامع المقدمات»، «سيوطي»، «مغني» را نزد مدرّسان مدرسه «سليمان خان» و «نوّاب» خواند و پدرش نيز بر درس فرزندانش نظارت مي‌كرد. كتاب «معالم» را نيز در همان دوره خواند. سپس «شرايع الاسلام» و «شرح لمعه» را در محضر پدرش و مقداري را نزد مرحوم «آقا ميرزا مدرس يزدي» و رسائل و مكاسب را در حضور مرحوم حاج شيخ هاشم قزويني و بقيه دروس سطح فقه و اصول را نزد پدرش خواند و دوره مقدمات و سطح را بطور كم سابقه و شگفت انگيزي در پنچ سال و نيم به اتمام رساند. پدرش مرحوم سيد جواد در تمام اين مراحل نقش مهّمي در پيشرفت اين فرزند برومند داشت. رهبر بزرگوار انقلاب، در زمينه منطق و فلسفه، كتاب منظومه سبزوار را ابتدا از «مرحوم آيت الله ميرزا جواد آقا تهراني» و بعدها نزد مرحوم «شيخ رضا ايسي» خواندند. در حوزه علميه نجف اشرف آيت الله خامنه اي كه از هيجده سالگي در مشهد درس خارج فقه و اصول را نزد مرجع بزرگ مرحوم آيت الله العظمي ميلاني شروع كرده بودند. در سال ۱۳۳۶ به قصد زيارت عتبات عاليات، عازم نجف اشرف شدند و با مشاهده و شركت در درسهاي خارج مجتهدان بزرگ حوزه نجف از جمله مرحوم سيد محسن حكيم، سيد محمود شاهرودي، ميرزا باقر زنجاني، سيد يحيي يزدي، و ميرزا حسن بجنوردي، اوضاع درس و تدريس و تحقيق آن حوزه علميه را پسنديدند و ايشان را از قصد خود آگاه ساختند. ولي پدر موافقت نكرد. پس از مدّتي ايشان به مشهد باز گشتند. در حوزه علميه قم آيت الله خامنه اي از سال ۱۳۳۷ تا ۱۳۴۳ در حوزه علميه قم به تحصيلات عالي در فقه و اصول و فلسفه، مشغول شدند و از محضر بزرگان چون مرحوم آيت الله العظمي بروجردي، امام خميني، شيخ مرتضي حائري يزدي وعلّامه طباطبائي استفاده كردند. در سال ۱۳۴۳، از مكاتباتي كه رهبر انقلاب با پدرشان داشتند، متوجّه شدند كه يك چشم پدر به علت «آب مرواريد» نابينا شده است، بسيار غمگين شدند و بين ماندن در قم و ادامه تحصيل در حوزه عظيم آن و رفتن به مشهد و مواظبت از پدر در ترديد ماندند. آيت الله خامنه اي به اين نتيجه رسيدند كه به خاطر خدا از قم به مشهد هجرت كنند واز پدرشان مواظبت نمايند. ايشان در اين مورد مي‌گويند: «به مشهد رفتم و خداي متعال توفيقات زيادي به ما داد. به هر حال به دنبال كار و وظيفه خود رفتم. اگر بنده در زندگي توفيقي داشتم، اعتقادم اين است كه ناشي از همان بّري «نيكي» است كه به پدر، بلكه به پدر و مادر انجام داده ام». آيت الله خامنه اي بر سر اين دو راهي، راه درست را انتخاب كردند.
بعضي از اساتيد و آشنايان افسوس مي‌خوردند كه چرا ايشان به اين زودي حوزه علميه قم را ترك كردند، اگر مي‌ماندند در آينده چنين و چنان مي‌شدند!... امّا آينده نشان داد كه انتخاب ايشان درست بوده و دست تقدير الهي براي ايشان سر نوشتي ديگر و بهتر و والاتر از محاسبات آنان، رقم زده بود. آيا كسي تصّور مي‌كرد كه در آن روز جوان عالم پراستعداد ۲۵ ساله، كه براي رضاي خداوند و خدمت به پدر و مادرش از قم به مشهد مي‌رفت، ۲۵ سال بعد، به مقام والاي ولايت امر مسلمين خواهد رسيد؟! ايشان در مشهد از ادامه درس دست برنداشتند و جز ايام تعطيل يا مبازره و زندان و مسافرت، به طور رسمي تحصيلات فقهي و اصول خود را تا سال ۱۳۴۷ در محضر اساتيد بزرگ حوزه مشهد بويژه آيت الله ميلاني ادامه دادند. همچنين ازسال ۱۳۴۳ كه در مشهد ماندگار شدند در كنار تحصيل و مراقبت از پدر پير و بيمار، به تدريس كتب فقه و اصول و معارف ديني به طلّاب جوان و دانشجويان نيز مي‌پرداختند........ .......: https://eitaa.com/zandahlm1357
پيوستن بخشهاى متفرق از يك خطبه يكى از كارهايى كه از مدتها پيش همواره ضرورتش را احساس مى كردم، پيوستن بخشهاى متفرق يك خطبه است كه احيانا آنها را سيد رضى، رحمة اللّه عليه، از هم جدا كرده است. ملاحظه كرده ايد جاهايى بعد از آنكه يك خطبه شروع مى شود گفته مى شود و منها (اين از جمله بخشهاى همان خطبه است) يقينا بين اينها يك چيزى افتاده است، و الاّ تعبير « و منها » لازم نبود. يك جاهاى ديگر معلوم مى شود اين پايان خطبه نيست و مطلب نيمه كاره است، شايد بعضى از بخشها را در خود نهج البلاغه بتوان پيدا كرد، و يقينا بسيارى از آنها را در كتب متفرق حديث مى توان جستجو و پيدا كرد. به هر حال گاهى انسان دو بخش از يك خطبه را مى بيند كه فوق العاده مهم هم هست، اما ميانشان فاصله افتاده است. بايد صاحب همّتانى بنشينند و اين جا به جا شدگيها را پيگيرى و بازيابى كنند. تا سرانجام به قدر مقدور و ممكن بخشهاى پراكنده يك خطبه، از نو به هم اتصال پيدا كند. بنده تصور مى كنم مرحوم سيد رضى رضوان اللّه عليه، اين كتاب را از ديدگاه فصاحت و بلاغت و زيباييهاى هنرى بيشتر مورد توجه قرار داده است، اسم كتاب هم همين را تأييد مى كند: « نهج البلاغه ». امروز براى مردم ما مسأله بلاغت در اين كتاب در درجه اول اهميت و توجه نيست، به محتوا كار داريم. ما به مضامين احتياج داريم. اصلا بسيارى از مردم ما از زيبايى اين كلمات چيزى نمى فهمند، ما فارسى زبان هستيم. شايد بسيارى از عرب زبانها هم با گذشت هزار و سيصد و اندى از زمان صدور اين كلمات و با تحولى كه لغت و زبان به طور طبيعى پيدا مى كند، از فصاحت و بلاغت و زيباييهاى هنرى آن كلام چيز زيادى درك نكنند. لازم است امروز ما از آن ديدگاهى كه روز اوّل تدوين اين مجموعه وجود داشت و از باب بلاغت و فصاحت و ارزشهاى هنرى به آن نگاه مى شد عدول كنيم. نمى گويم آن را به كلى ناديده بگيريم، چرا كه اين وجه از نظر هنرى و ادبى فوق العاده ارزشمند است و معلوم است كه ارزشهاى هنرى همواره به ماندگارى يك سخن و تأثير عميق و گسترش فراوان آن كمك بسيارى مى كند و در آن شكى نيست، اما آنچه كه امروز براى ما در درجه اول اهميت است مضامين آن است. از اين قبيل كارهاى فراوانى هست كه پيرامون نهج البلاغه بايد انجام داد و انجام مى گيرد. همانطور كه عرض كردم پيشنهاد اول را باز تكرار مى كنم: مجموعه كارهاى عملى و ضرورى را كه بايد در زمينه نهج البلاغه انجام داد فهرست بندى كنيد تا مشخص شود كه چه كارهايى شايسته است انجام بگيرد. البته ترديدى نيست كه عشقها و ايمانها، نبوغها و ابتكارها، كارها و رشته هاى جديدى را به وجود خواهد آورد. بنده بار ديگر از همه برادران مسؤول و دست اندركار، براى اهميتى كه به نهج البلاغه داده اند، براى اهميتى كه به تشكيل اين كنگره داده اند تشكر مى كنم و اميدوارم بلندى همّتشان بتواند منشاء اين خدمت عظيم براى امت اسلام واقع شود كه نهج البلاغه را هر چه بيشتر مورد استفاده و بهره بردارى قرار دهد و اين سرمشقى باشد براى همه مسلمانها كه شايد هنوز بسيارى از آنها با نهج البلاغه هيچگونه آشنايى ندارند. و السلام عليكم و رحمة اللّه و بركاته https://eitaa.com/zandahlm1357
روانشناسی قلب 63.mp3
5.69M
63 🎧آنچه خواهید شنید؛ ❣تو به اندازه وسعت قلبت به آسمون راه پیدا میکنی! اما؛ وسعت قلبت،درگروی میزان عشقته😊 💓هرچی عاشقتر؛قلبت وسیع تر پروازهاتم بلندتر!
🕌در محضر امام روح الله (۱۶۲) 💠 این انصاف است؟ 📌 امام خمینی (ره ): شما انصاف مى ‏دهيد كه يك مملكتى كه خونش را داده و شما را به مسند نشانده، سر مسند جنگ بكنيد؟ دعوا بكنيد؟ هر روز صحبت بكنيد؟ هر روز انتقاد بكنيد؟ روزنامه ‏ها هر روز انتقاد بكنند؟ هم را بكوبند؟ به هم تهمت بزنند؟ به هم افترا بزنند؟ آخر اين انصاف است؟ پيش خدا چه مى ‏خواهد شد اين؟ پيش ملت چه انعكاسى دارد؟ خارجي‌ها چه استفاده از آن مى ‏كنند؟ آنها همه دل‌شان مى‏ خواهد كه شما [توى‏] سروكله هم بزنيد و از مصالح مملكت غافل باشيد و آنها يك وقتى كار خودشان را، ضربه خودشان را بزنند. 📚 صحیفه امام؛ جلد ۱۳؛ صفحه ۲۰۱ 📌 بازنشر کلیه مطالب جهت روشنگری عموم مردم ، با ذکر ، بدون ذکر منبع هم مجاز است. @zandahlm1357
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
مسائل فقهي، حلال و حرام شيخ كليني از اليسع بن حمزه نقل ميكند كه گفت من در مجلس امام رضا (ع) بودم و با وي سخن ميگفتم و افراد زيادي اطراف ايشان بودند و از مسائل فقهي، حلال و حرام ميپرسيدند كه مردي بلند قامت و گندم گون وارد شد و پس از عرض سلام، گفت كه مردي از دوستداران شما و خاندان شما هستم، از حج آمدهام و پول سفرم را گم كردهام و چيزي كه خود را به وطنم برسانم ندارم اگر هزينه سفر مرا تأمين كنيد قول ميدهم پس از مراجعت به وطن آن مبلغ را از جانب شما صدقه دهم. حضرت به او فرمود بنشين تا اين كه گفتگوي مردم تمام شد و رفتند. امام از ما اجازه خواست « مجلس را ترک کرد » و وارد منزل شد پس از چند لحظه شنيدم كه از پشت در صدا مي‌زد مرد خراساني كجاست؟ عرض كرد: حاضرم. حضرت دست مبارك را از بالاي در بيرون آورد و فرمود بگير اين ۲۰۰ دينار را و لازم نيست آن را صدقه دهي. پس از رفتن مرد خراساني سليمان جعفري كه با ما بود عرض كرد: فدايت شوم شما به اين مرد عطاي بسيار دادي چرا خود را از او پنهان كردي؟ فرمود: نخواستم كه ذلت سوال و تقاضا را در چهره او مشاهده كنم از اين جهت كه حاجتي از او روا كردهام. (زندگاني پيشواي هشتم – سيدعلي محقق ص ۴۲) امام رضا علیه السلام https://eitaa.com/zandahlm1357
- زیدیه: بنا به روایتی، زید بن علی بن حسین (علیه السلام) در سال ۱۲۱ به کوفه رفته و شیعیان را به شورش علیه امویان برانگیخت. لیکن شورش وی علیه خلیفه وقت- هشام- در سال ۱۲۲ به شکست انجامید و وی کشته شد. [۳] پس از زید، فرزندش یحیی (۱۲۶ ه. ق) بر خلیفة اموی قیام کرده و کشته شد. چنان که ملاحظه می‌شود قیام‌های زیدیه در دورة بنی امیّه توسط شاخة حسینیان انجام می‌گرفته امّا در اواخر این دوره، محوریت این قیام‌ها به شاخة حسنیان انتقال یافت که تعداد زیادی از علویان، اطراف محمد بن عبدالله بن حسن بن حسن (علیه السلام) (نفس زکیه) جمع شده و با او علیه بنی امیه بیعت کردند. [۴] شاید بتوان آغازگر این انتقال رهبری در زیدیه را عبدالله بن حسن بن حسن (علیه السلام) - پدر نفس زکیه – دانست، چرا که گفته شده وی فرزندش محمد را، مهدی نامیده [۱] و نیز در مورد انحصار امامت در میان فرزندان امام حسین (علیه السلام)، با امام صادق (علیه السلام) به بحث و جدل می‌پرداخته است. [۲] به هر حال، قیام محمد بن عبدالله و برادرش ابراهیم که در سال ۱۴۵ ه. ق در زمان عباسیان صورت گرفت، به کشته شدن و شکست آن دو و پیروانشان منتهی شد. [۳] ولی این شکست، حسنیان را از اندیشة قیام بازنداشت و همچنان قیام‌های آنان ادامه یافت. [۴] همزمان با اوج گیری مبارزات سیاسی زیدیه در قرن دوم، برخی نظریه پردازان و متکلمان زیدی با تأثیرپذیری از جو حاکم بر آن دوره به طرح مباحث مختلف کلامی روی آورده و نظریات آنان سبب پیدایش نخستین دسته بندی‌ها در میان زیدیه شد. انشعابات آنان بیش از هر چیز، به بحث امامت و رهبری جامعه بازمی گشت. [۵] در مورد انشعابات و فرق زیدیه، شهرستانی آنها را سه گروه جارودیّه، سلیمانیّه و بَتریّه می‌داند و سپس صالحیه را اضافه می‌کند و متذکّر می‌شود که بتریّه و صالحیّه هر دو بر یک مذهبند. [۶] ---------- [۳]: هاینس هالم، تشیع، ترجمة محمدتقی اکبری، چاپ اول، نشر ادیان، قم، ۱۳۸۵، ص ۵۳. [۴]: نعمت الله صفری فروشانی، خورشید شب، چاپ اول، انتشارات قدس رضوی، مشهد، ۱۳۸۷، صص ۴۲-۴۳. [۱]: ر. ک: ابوالفرج علی بن حسین اصفهانی، مقاتل الطالبیین، تحقیق سید احمد صقر، دارالمعرفة، بیروت، بی تا، ص ۲۲۴. [۲]: ر. ک: ابی جعفر محمد بن یعقوب کلینی، الاصول من الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، الطبعة الثالثة، دارالکتب الاسلامیة، تهران، ۱۳۸۸، ج ۱، ص ۳۵۹. [۳]: ر. ک: عزالدین ابوالحسن علی بن ابی الکرم (ابن اثیر)، الکامل فی التاریخ، دار صادر – دار بیروت، بیروت، ۱۳۸۵، ج ۵، صص ۵۲۹-۵۵۱ و ۵۶۰-۵۷۰. [۴]: برای آگاهی تفصیلی از قیام‌ها ر. ک: صفری فروشانی، پیشین، صص ۴۲-۵۷. [۵]: علی آقانوری، خاستگاه تشیع و پیدایش فرقه‌های شیعی در عصر امامان، چاپ اول، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، قم، ۱۳۸۵، ص ۲۷۰. [۶]: شهرستانی، پیشین، ص ۱۴۰. ✍نعمت الله صفری https://eitaa.com/zandahlm1357
AUD-20220218-WA0011.mp3
11.59M
👇👇👇👇👇👇 قابل توجه اعضاء محترم این مجموعه از فایلها تاریخشون به روز نیست https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مجموعه کلیپ های روایتگری 👌 هر روز روایتی از شهدا بشنوید❤️ شماره ۳ کاری از گروه راویان سردار شهید حاج عبد الحسین برونسی 🌹
زبانیه ملک الهی قوله علیه السلام: وَ الزَّبَانِیَةِ الَّذِینَ إِذَا قِیلَ لَهُمْ «خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ثُمَّ الْجَحِیمَ صَلُّوهُ [۲] » ابْتَدَرُوهُ سِرَاعاً، وَ لَمْ یُنْظِرُوهُ. یعنی از جمله ملائکه خدا، ملائکه موسوم به « زبانیه »اند که دفع می‌نمایند اهل نار را در نار، به مفاد « سَنَدْعُ الزَّبَانِیَةَ [۳] »، و عدد آنها نوزده است، به مقتضای قوله تعالی: « عَلَیْهَا تِسْعَةَ عَشَرَ [۴] ». قال تعالی: « وَ مَا جَعَلْنَآ أَصْحَابَ النَّارِ إِلاَّ مَلاَآئِکَةً وَ مَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلاَّ فِتْنَةً لِلَّذِینَ کَفَرُوا [۵] »، چه مدبّرات امور عالم ظلمات و اشباح نشأه دار طبیعت که ظاهر او دنیا، و باطن او طبقات جحیم است، در عالم کبیر جسمانی ارواح کواکب سبعه سیاره و بروج اثنی عشریه است که مجموع تسعه عشر است، و در عالم صغیر بشری قوی و مدارک سبعه نباتیه و مبادی افعال حیوانیه، اعنی خمسه ظاهره و خمسه باطنه. و قوه شهویه و غضبیه است، که مجموع این عدد مذکور است. و آنها به اعتباری زبانیه و ملائکه موکّله بر ناراند ؛ زیرا که هر یک را مدخلیتی در هیجان نار جحیم و ثوران حرارت جهنم طبیعت است و شهوات او که الحال نیرانات کامنه اند از انظار خلایق، سیظهر عند القیامة و الموت، بحیث یراها الناس ---------- [۲]: ۲ - سوره مبارکه حاقه، آیات ۳۰ و ۳۱. [۳]: ۳ - سوره مبارکه علق، آیه ۱۸. [۴]: ۴ - سوره مبارکه مدثر، آیه ۳۰. [۵]: ۵ - همان، آیه ۳۱. محرّقة للجلود، مذیبة للأبدان. لهذا حق تعالی اطلاق ناریت و احاطه جهنم را بر خلق کأنّ به لفظ ماضی ادا فرموده، و قال: « وَ أَمَّا الْقَاسِطُونَ فَکَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبًا [۱] »، نه به لفظ مستقبل و « یکون » ؛ چه به نقد نار آخرت مستولی است بر قاسطون و عادلون از اوامر و نواهی الهیه، نهایت در خفا، و الظهور فی کشف الغطاء و حدّت البصر بالموت. و انسان مادامی که محبوس است در دنیا به این محابس داخلیه و خارجیه و مسجون به سجن طبیعت است، اسیر و مقیّد است در ایدی این مدبّرات علویه تسعة عشر و مدرکات سفلیه تسعة عشر، و مصداق: « خُذُوهُ فَغُلُّوهُ [۲] » است، و لایمکنه الصعود الی دار الجنان و عالم الحیوان و منبع الروح و الریحان، فهو لایزال معذّب بعذاب البعد و نار الحمیم، مقیّداً بالسلاسل و الأغلال، کالأساری و العبید. چنان که داعی این آیه شریفه را شاهد کلام خود قرار داده: « خُذُوهُ فَغُلُّوهُ * ثُمَّ الْجَحِیمَ صَلُّوهُ * ثُمَّ فِی سِلْسِلَةٍ ذَرْعُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعاً فَاسْلُکُوهُ [۳] » به واسطه عدم استکمال نفس جاهله انسان به علم و عمل، تا آن که بگردد از احرار، خلاصاً من الأسرار و الأغلال، و در حین نقصان اگر منتقل شود از این عالم به عالم آخرت که داخل حجب سماوات و ارض است نسبت به مقام کامله گویا منتقل شده از سجن به سجنی، چنان که الحال مسجون و محاط است، ولی از باب آن که « لاتعرف الأشیاء إلاّ باضدادها » [۴] ادراک نمی کند الم سجن و عذاب قید را، لانغماره فی الموادّ ؛ فاذا کشف الحجاب و ارتفع النقاب انتقل العذاب من باطنه الی ظاهره، و « دَعَوْا هُنَالِکَ ثُبُورًا [۵] ». و اما مقیّد نمودن سلسله[ای] که یجرّ اصحاب النار الی الجحیم در قول حق تعالی به « سبعون ذراع »، بنابر تأویلات مذکوره ممکن است اشاره به عمر طبیعی اغلب اهالی بعد الاسلام باشد که غالباً در عشره مشؤومه [۱] است، که بین شصت و هفتاد باشد، چنان که از خبر پیغمبر صلی الله علیه و آله که سابقاً اشاره شد استنباط می‌شود که: « إنّه صلوات اللّه علیه قعد مع اصحابه فی المسجد، فسمعوا هدّة عظیمة، فارتاعوا ؛ فقال النبی صلی الله علیه و آله: أ تعرفوا ما هذه الهدّة؟ قالوا: اللّه و رسوله أعرف و أعلم. قال: حجر ألقی من أعلی جهنم منذ سبعین سنة، و الحال وقع فی قعرها، و من سقوطه هذه الهدّة ؛ و اذاً لم یفرغ من کلامه و الصراخ فی بیت منافق مات و کان عمره سبعین سنة فقال رسول اللّه: اللّه اکبر، فعلمت الصحابة أ نّه هذا الحجر الذی یهوی من أوّل عمره فی جهنم، فإذا مات حصل فی قعرها » [۲] . لذا قیل: این جهان دریا و تن ماهی و روح یونس محجوب از نور صبوح گر مسیح بود از ماهی برست ور نه در وی هضم گشت و گشت [۳] پست [۴] ---------- [۱]: ۶ - سوره مبارکه جن، آیه ۱۵. [۲]: ۱ - سوره مبارکه حاقه، آیه ۳۰. [۳]: ۲ - همان، آیات ۳۰ - ۳۲. [۴]: ۳ - بسنجید: کشاف اصطلاحات الفنون، ج ۲، ص ۱۴۵۶. [۵]: ۴ - سوره مبارکه فرقان، آیه ۱۳. [۱]: ۵ - اصل: میشومه. [۲]: ۱ - بنگرید: شرح الأسماء الحسنی، ج ۱، ص ۳۰ ؛ التحفة السنیة، ص ۱۷. [۳]: ۲ - مصدر: ماهی رهید... هضم گشت و ناپدید. [۴]: ۳ - مثنوی معنوی، مولوی، د ۲، ص ۴۵۸، « قصه جوحی و آن کودکی... ». .......: 📚✍ بر صحیفه سجادیه میرزا ابراهیم سبزواری وثوق الحکماء https://eitaa.com/zandahlm1357