#محرم
#امام_حسین ع
☪ #خط_حسینی
⬆️⬆️ ادامه حجاب و عفاف
🔶 زنان پاكدامن و شجاع ایران اسلامی، در تبعیت از این اسوه ها، هم در صحنه مبارزات و راهپیمایی ها و تظاهرات ضدّ طاغوت حضور فعال داشتند، هم حضور سیاسی و اجتماعی خود را همراه با حفظ متانت و حجاب داشتند؛ درسی كه از عاشورا آموخته بودند و پیامی كه عاشورا به زنان جهان، برای همیشه و همه جا داد.
https://eitaa.com/zandahlm1357
📝📝📝
#محرم
#امام_حسین ع
☪ #خط_حسینی
📚 پیام های عاشورا برای بانوان
🌹 شهید پروری ;
🌸 از نمونه هایی كه نقل شد، همچون مادر وهب، مادر عمرو بن جناده، امّ خلف و... برمی آید كه زن مسلمان نمونه، نه تنها از شهادت جوان خویش در راه عقیده و دین خدا روی برنمی تابد، بلكه مشوّقی برای اینگونه مجاهدات و جانفشانی هاست و پسر را به جنگیدن و شهادت در راه امام حق، ترغیب می كند.
تربیت نسلی شهادت طلب و جان نثار، پیام عاشورا به همه مادران است. در مورد حضرت زینب نیز كه دو پسرش عون و محمّد در كربلا به شهادت رسیدند، جلوه دیگری از شهیدپروری مادران متعهّد را می بینیم. حضرت زینب، هم دختر شهید بود، هم خواهر شهید، هم مادر شهید، هم عمّه شهید. صبر و مقاومت او در برابر این شهادتها بود كه او را «قهرمان صبر» ساخت.
🇮🇷 در انقلاب اسلامی و دفاع مقدّس، مادران و خواهران شهدا، همچنین همسرانِ جوانِ شهیدان جبهه، برترین الگوهای ایمان و صبوری و افتخار به شهادت را از عاشورای حسینی و اهل بیت علیه السلام آن حضرت گرفتند.
✅ امام امّت درباره بانوان رشید و دلاور ایران اسلامی فرموده است:
«زنان در عصر ما ثابت كردند كه در مجاهده، همدوش مردان بلكه مقدّم بر آنانند.»
«شما خواهران عزیز و شجاع، دوشادوش مردان پیروزی را برای اسلام بیمه كردید.»
«بانوان عزیز ما اسباب این شدند كه مردان هم جرأت و شجاعت پیدا كنند.»
«من هر وقت بانوان محترم را می بینم كه با عزم و اراده قاطع، در راه هدف حاضر به همه طور زحمت، بلكه شهادت هستند، مطمئن می شوم كه این راه به پیروزی منتهی می شود.»
[جملات فوق از كتاب (كلمات قصار)، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ص 207 و208 است].
🔴 مروری به اظهارات مادران شهدا كه درباره شهدای خودشان به آستان اسلام و انقلاب داشته و دارند، نشان دهنده عمقِ تأثیرپذیری آنان از حركت های الگویی زنان حاضر در نهضت كربلاست. میراث داری، نگهبانی از خط و خون شهدا حتّی با حجاب خویش تبیین اهداف و آرمان های شهیدان، صبر بر شهادت و بلا در راه خدا، همه و همه درس هایی است كه بانوان ما از كربلا آموخته اند. پیام عاشورا به بانوان، دعوت آنان به شناخت و انجام رسالتِ سیاسی خویش است، و پشتیبانی از مبارزه شهیدان، تلاش اجتماعی همراه با عفاف و پاكدامنی، شهیدپروری و تربیت نسلی شهادت طلب، تبلیغ و تبیین مرام و اهداف شهیدان، صبر بر شهادت عزیزان. همچنان كه تاكنون چنین بوده است، تا آخر نیز همین درس ها و پیام ها جاودانه خواهد ماند.
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت صد و نود و چهارم و چه عاشقانه بحث را
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»
🖋 قسمت صد و نود و پنجم
در تاریکی شب و زیر سایه نخل که حتی نور چراغ حاشیه کوچه هم به صورتش نمیتابید، آیینه چشمانش از روشنایی عشق همچون مهتاب میدرخشید و باز آهنگ آرامشبخش صدایش در گوشم نشست: «الهه جان! شرمنده! وقتی گفتی نیا، من دیگه تو راه بودم!» دستم را به نرده بالکن گرفتم و پیش از هر حرفی، به دو طرف کوچه نگاه کردم که میترسیدم پدر از راه برسد و حیرت زده پرسیدم: «مگه تو پالایشگاه نبودی؟!!!» که خندید و همانطور که چشم از نگاهم بر نمیداشت، پاسخ داد: «نه عزیزم! از همون اول که بهت زنگ زدم، تو راه بندر بودم. الانم که دیگه خدمت شما هستم!»
سپس صدایش به رنگ غم نشست و آهسته زمزمه کرد: «الهه جان! به خدا دلم خیلی برات تنگ شده بود! اگه نمیاومدم، دیگه امشب خوابم نمیبُرد!» و این فرصت دیدار عاشقانه و البته غریبانه چقدر شیرین بود که من هم دلم نمیآمد لحظه ای نگاهم را از چشمان کشیده و زیبایش بردارم که با سوزی که در انتهای کلامش پیدا بود، تمنا کرد: «الهه جان! میشه یه لحظه بیای دمِ در؟» نمیدانستم چه بگویم که من کلید درِ خانه خودم را هم نداشتم چه رسد به کلید درِ حیاط و او دوباره اصرار کرد: «من حواسم هست بابا نیاد. وقتی بیاد، ماشینش از سرِ کوچه پیداس.»
جگرم آتش گرفته بود که یک سال پیش مجید مستأجر خانه ما بود و هر بار که برای کاری به در خانه ما میآمد، اگر سفره پهن بود مادر اجازه نمیداد از درِ خانه برگردد و به هر زبانی، این جوان غریبه را میهمان سفره مهربانش میکرد و امسال مجید شوهر من بود و باید از پشت در برای دیدن همسرش، التماس میکرد که اشک حسرتم را با سرانگشتم پاک کردم و با صدایی شرمنده پاسخ دادم: «مجید! من میترسم، اگه بابا ببینه خیلی عصبانی میشه!» و بهانهای جز این نداشتم که اگر میفهمید درهای خانه خودش به روی همسرش قفل شده، دیگر کوتاه نمیآمد.
نفس بلندی کشید و مثل همیشه دلش نیامد به کاری وادارم کند که دوست ندارم و در عوض با لحنی لبریز عطوفت پاسخ شرمندگیام را داد: «باشه الهه جان! هر طور راحتی! همین یه نظر هم که دیدمت، غنیمته!» و از همان فاصله دور، شکوه لبخند مهربانش را دیدم و صدای مهربانترش را شنیدم: «برو بخواب الهه جان! برو خوب استراحت کن!» و شاید همچون من، نمیتوانست از این ملاقات رؤیایی دل بکند که آهی کشید و باز زمزمه کرد: «تا فردا صبح هم که اینجا وایسم، از دیدنت سیر نمیشم الهه جان! برو عزیزم، برو آروم بخواب!»
با ما همراه باشید🌹
/eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
🔰 سلسله جلسات #جهاد_با_نفس 10 👌 جلساتی برای خودسازی معنوی جهت سربازی حضرت 👈 تدریس کتاب جهاد با نف
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جهاد با نفس 11.MP3
3.3M
🔰 سلسله جلسات #جهاد_با_نفس 11
👌 جلساتی برای خودسازی معنوی جهت سربازی حضرت
👈 تدریس کتاب جهاد با نفس ، کتاب مورد توصیه آیت الله بهجت جهت رشد معنوی و ترک گناه
❇️ جلسه 1️⃣1️⃣
🎤 با تدریس #استاد_احسان_عبادی از اساتید مهدویت
👈 در نشر این فایلها کوشا باشید حتی با لینک خودتان
https://eitaa.com/zandahlm1357
CQACAgQAAx0CSmRjDAACN5thL5WaZATtujNj5LrCdYXzL3QJZAACTQcAAtF3qFJ1v59kjxq7GSAE.mp3
4.62M
⏯ #زمینه #جاماندگان #اربعین
🍃باید قلبم برا تو حرم باشه
🍃دائم بساط روضه تو علم باشه
🎤 #سید_مجید_بنی_فاطمه
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
کتاب صوتی "صلح امام حسن علیه السلام" (پرشکوه ترین نرمش قهرمانانه تاریخ)
اثر شیخ راضی ال یاسین
ترجمه #آیت_الله_خامنه_ای
#صلح_امام_حسن
#شیخ_راضی_آل_یاسین
#آیت_الله_خامنه_ای
#امام_شناسی #اعتقادی
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
موقعیت سیاسی پیش از بیعت *نامه امام حسن(ع) به معاویه درباره خلافت *عوامل ضدیت با خاندان عترت *سه مشک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا