eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.3هزار عکس
35.1هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴 🌹 و قال عليه‌السلام لَمَّا سَمِعَ‌ قَوْلَ‌ الْخَوَارِجِ‌:«لَا حُكْمَ‌ إِلَّا لِلَّهِ‌»: كَلِمَةُ‌ حَقٍّ‌ يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ‌. امام عليه السلام هنگامى كه اين سخن خوارج را كه مى‌گفتند «لا حكم الا لله» (حكم مخصوص خداست) شنيد فرمود:«سخن حقى است كه معنى باطلى از آن اراده شده است»
شرح و تفسير باطل در لباس حق امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه‌اش هنگامى كه اين سخن خوارج را كه مى‌گفتند «لا حُكْمَ‌ إلَّا لِلّهِ‌» (حكم مخصوص خداست) شنيد فرمود:«سخن حقى است كه معنى باطلى از آن اراده شده است»؛ (لَمَّا سَمِعَ‌ قَوْلَ‌ الْخَوَارِجِ‌ لَا حُكْمَ‌ إِلَّا لِلَّهِ‌ كَلِمَةُ‌ حَقٍّ‌ يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ‌) . اشاره به اين كه سخن حق است و برگرفته از آيات قرآن مجيد؛ ولى خوارج معناى آن را تحريف مى‌كنند به گونه‌اى كه سر از باطل بيرون مى‌آورند. پيش از اين‌كه اين سخن را شرح بدهيم به سراغ روايتى مى‌رويم كه قاضى نعمان مغربى در كتاب شرح الاخبار آورده است. او مى‌گويد: على عليه السلام از صفين باز گشته بود و در مسجد مشغول بيان خطبه‌اى بود كه يك نفر از گوشۀ مسجد شعار «لا حُكْمَ‌ إلَّا لِلّهِ‌» را سر داد. امام عليه السلام سكوت كرد و پاسخى نداد. مقدارى گذشت نفر دومى همين شعار را از گوشۀ ديگر سر داد. باز امام عليه السلام اعتنايى نكرد. سرانجام جمعى (از خوارج كه در مجلس حضور داشتند) با هم اين شعار را سر دادند. امام عليه السلام فرمود: اين سخن حقى است كه ارادۀ باطل از آن شده است. ما سه امتياز به شما (خوارج) مى‌دهيم: شما را از شركت در مساجد و نماز خواندن (با ما) باز نمى‌داريم و تا زمانى كه (با ما) هم دست باشيد سهم شما را از بيت‌المال مى‌دهيم و اگر آغازگر جنگ نباشيد ما آن را آغاز نخواهيم كرد، سپس فرمود: «وَ أشْهَدُ لَقَدْ أخْبَرَنِى النَّبىُّ‌ الصّادِقُ‌ عَنِ‌ الرُّوحِ‌ الْأمينِ‌ عَنْ‌ رَبِ‌ّ الْعالَمينَ‌ أنَّهُ‌ لا يَخْرُجُ‌ عَلَيْنا مِنْكُمْ‌ فِئَةٌ‌ قَلَّتْ‌ أوْ كَثُرَتْ‌ إلّاجَعَلَ‌ اللّهُ‌ عَزَّ وَ جَلَّ‌ حَتْفَها عَلى‌ أيْدينا ؛گواهى مى‌دهم به خدا سوگند پيامبر راستگو از فرشتۀ وحى روح الامين به من خبر داد كه گروهى از شما چه كم باشد چه زياد بر ما خروج نمى‌كند مگر اين‌كه مرگشان به دست ما خواهد بود». ١ توضيح: همان‌طور كه قبلاً اشاره شد، امام عليه السلام اين كلام را بعد از جنگ صفين و پس از داستان حكمين ايراد فرمود. با اين‌كه داستان حكميت بر امام عليه السلام تحميل شد ولى جمعى كه بعداً به عنوان خوارج ناميده شدند بر امام عليه السلام خرده گرفتند كه چرا مسئلۀ حكميت را پذيرفته است با اين‌كه كه قرآن مجيد مى‌گويد:«حكم مخصوص خداست». اين در حالى است جملۀ پيش‌گفته كه در سه جاى از قرآن آمده با قرائنى كه قبل و بعد از آن است هيچ‌گونه ارتباطى به ادعاى خوارج ندارد. قرآن در سورۀ «انعام» آيۀ ٥٧ خطاب به پيغمبر صلى الله عليه و آله مى‌گويد: «قُلْ‌ إِنِّي عَلى‌ بَيِّنَةٍ‌ مِنْ‌ رَبِّي وَ كَذَّبْتُمْ‌ بِهِ‌ ما عِنْدِي ما تَسْتَعْجِلُونَ‌ بِهِ‌ إِنِ‌ الْحُكْمُ‌ إِلاّ لِلّهِ‌ يَقُصُّ‌ الْحَقَّ‌ وَ هُوَ خَيْرُ الْفاصِلِينَ‌» ؛بگو من دليل روشنى از پروردگارم دارم ولى شما آن را تكذيب كرده‌ايد. آنچه شما (از عذاب الهى) دربارۀ آن شتاب مى‌كنيد در اختيار من نيست حكم و فرمان تنها از آنِ‌ خداست حق رااز باطل جدا مى‌كند و او بهترين جداكنندۀ (حق از باطل) است». در آيۀ ٤٠ از سورۀ «يوسف» نيز در پاسخ بت‌پرستان كه اسم‌هاى بى‌مسمايى را بر بت‌ها نهاده بودند مى‌فرمايد: «ما تَعْبُدُونَ‌ مِنْ‌ دُونِهِ‌ إِلاّ أَسْماءً سَمَّيْتُمُوها أَنْتُمْ‌ وَ آباؤُكُمْ‌ ما أَنْزَلَ‌ اللّهُ‌ بِها مِنْ‌ سُلْطانٍ‌ إِنِ‌ الْحُكْمُ‌ إِلاّ لِلّهِ‌ أَمَرَ أَلاّ تَعْبُدُوا إِلاّ إِيّاهُ‌ ذلِكَ‌ الدِّينُ‌ الْقَيِّمُ‌ وَ لكِنَّ‌ أَكْثَرَ النّاسِ‌ لا يَعْلَمُونَ‌» ؛آنچه غير از خدا مى‌پرستيد، جز اسم‌هايى (بى‌مسمّا) كه شما و پدرانتان آنها را (خدا) ناميده‌ايد، نيست؛ خداوند هيچ دليلى بر آن نازل نكرده؛ حكم تنها از آن خداست؛ فرمان داده كه غير از او را نپرستيد. اين است آيين ثابت و پايدار؛ ولى بيشتر مردم نمى‌دانند». روشن است كه حكم در اين آيه اشاره به فرمان الهى در امر توحيد و مبارزه با شرك و مانند آن است. همچنين در آيۀ ٦٧ سورۀ «يوسف» از زبان يعقوب پيغمبر مى‌گويد: «وَ قالَ‌ يا بَنِيَّ‌ لا تَدْخُلُوا مِنْ‌ بابٍ‌ واحِدٍ وَ ادْخُلُوا مِنْ‌ أَبْوابٍ‌ مُتَفَرِّقَةٍ‌ وَ ما أُغْنِي عَنْكُمْ‌ مِنَ‌ اللّهِ‌ مِنْ‌ شَيْ‌ءٍ إِنِ‌ الْحُكْمُ‌ إِلاّ لِلّهِ‌ عَلَيْهِ‌ تَوَكَّلْتُ‌ وَ عَلَيْهِ‌ فَلْيَتَوَكَّلِ‌ الْمُتَوَكِّلُونَ‌» ؛و (به هنگام حركت، يعقوب) گفت: پسران من؛ همگى از يك در وارد نشويد؛ بلكه از درهاى مختلف وارد گرديد (تا توجه مردم به سوى شما جلب نشود)؛ و (من با اين دستور،) نمى‌توانم تقدير حتمى الهى را از شما دفع كنم! حكم و فرمان، تنها از آنِ‌ خداست! بر او توكّل كرده‌ام؛ و همه متوكّلان بايد بر او توكّل كنند!». حكم در اين آيه نيز اشاره به اين است كه اگر من به سراغ عالم اسباب مى‌روم و به شما دستوراتى مى‌دهم تا گرفتار چشم زخم تا توطئۀ مخالفان نشويد، بايد بدانيد كه مسبب الاسباب حقيقى خداست و بايد به او توكل كنيد.
قرآن مجيد در مسئلۀ اختلاف دو همسر با يكديگر دستور مى‌دهد كه حَكَمى از سوى مرد و حَكَمى از سوى زن انتخاب شود تا بنشينند و تصميم عادلانه‌اى بگيرند و به اختلاف ميان آنها پايان دهند. اصولاً كار تمام قضات حَكَميت براى رسيدن به دعاوى و فصل خصومت است آيا هيچ عاقلى مى‌گويد: خداوند بايد در محكمۀ قضاوت بنشيند و براى فصل خصومت و رسيدن به دعاوى مردم حكم كند؟ و يا اين‌كه اگر اختلافى بين زن و شوهر پيدا شد، خداوند بيايد و تصميم عادلانه‌اى دربارۀ آنها بگيرد و يا اين‌كه امر حكومت بر مسلمانان را خدا بر عهده بگيرد؛ فرماندۀ جنگ و صلح او باشد، غنائم را او تقسيم كند؟ آرى بايد اين كارها به دست انسان‌هاى آگاه و عادلى صورت گيرد كه در تمام موارد بر طبق احكام الهى و فرمان و دستورات او حكم كنند، بنابراين حكم به معناى حَكَميت براى رفع اختلاف كه خوارج مى‌پنداشتند هرگز در قرآن مجيد به خدا نسبت داده نشده است و اين مطلب به قدرى روشن است كه نياز به توضيح ندارد. احكامى كه در قرآن مجيد آمده به صورت قوانين كلى است كه به دست رسول اكرم صلى الله عليه و آله و اولى‌الامر براى اجرا داده شده است و در اختلافات به دست قضات و مأمورانى كه از طرف آنها براى اجراى احكام برگزيده شده‌اند. هيچ عاقلى نمى‌گويد خدا بايد حد سرقت يا حد زنا را بر كسانى كه مستحق‌اند اجرا كند. هيچ كس نمى‌گويد كه در اختلاف حقوقى و خانوادگى كه ميان افرادى معين يا بين چند قبيله يا خانواده است، خداوند بيايد و قضاوت و فصل خصومت كند. البته خداوند احكام كلى و قوانين جامعى مقرر فرموده كه مديران جامعه و مجريان احكام و قضات بايد اعمال خود را بر آنها تطبيق دهند. اين چيزى است كه خوارج بر اثر ضعف عقل و حماقت و تعصب شديد نمى‌توانستند آن را درك كنند. اميرمؤمنان على عليه السلام در خطبۀ ٤٠، از اجراى احكام و مديريت جامعه تعبير به «إمرة»(اميرى و فرمانروايى) مى‌كند و از اين رو در ادامۀ همان خطبه مى‌فرمايد: «مردم نيازمند امير و حاكمى هستند (كه فرمان خدا را در ميان آنها اجرا كند)» اشاره به اين‌كه مسئلۀ حكميت در اين دايره قرار داشت نه در دايرۀ قانون‌گذارى الهى. با توجه به اين‌كه لشكر معاويه قرآن‌ها را بر سر نيزه كردند و در توطئه‌اى خطرناك گفتند ما هم مسلمانيم و قرآن در ميان ما حكومت كند كه چه كسى امير در ميان مسلمانان باشد و از آنجا كه قرآن تعيين اميرى به صورت شخصى و معين به اعتقاد آنها نكرده بود گفتند: ما بايد از هر طرف حَكَمى انتخاب كنيم تا در پرتو آيات قرآن بنشينند و يك نفر را به عنوان امير مسلمانان انتخاب كنند و اين امر بر على عليه السلام و ياران خاصش تحميل شد. سپس اقليت خوارج با آن مخالفت كردند كه اصلا انتخاب حَكَم كار غلطى است و حَكَم خداست و شعار «لا حُكْمَ‌ إلّا لِلّهِ‌» با اين مفهوم انحرافى بعد از شكست مسئلۀ حَكَميت بالا گرفت، از اين رو اميرمؤمنان على عليه السلام مى‌فرمود: شعار «لا حُكْمَ‌ إلّا لِلّهِ‌» يك واقعيت و سخن حقى است كه آنها معناى باطلى را از آن اراده كرده اند؛ حق است به اين دليل كه توحيد در قانون‌گذارى حكم مى‌گويد: تشريع قوانين و احكام تنها از سوى خداست و رسول اكرم صلى الله عليه و آله مبلغ و مجرى آن است و اما مفهوم باطلى كه آنها از آن اراده مى‌كردند اين است كه حكومت و فرماندهى و اجراى احكام و مديريت جامعه بايد به وسيلۀ خداوند صورت گيرد. غافل از اين‌كه هرگز خدا نمى‌آيد فرمان جنگ و صلح يا تقسيم غنائم و يا نصب امراى بلاد را صادر كند و اگر منظور آنها اين بوده كه اصلاً نيازى به امير و زمامدار در جامعه نيست و مردم خودشان احكام را بايد عمل كنند همان‌گونه كه در طول تاريخ گذشته و امروز افرادى طرفدار نفى حكومت بودند، سستى و بى‌پايگى اين مسئله نه تنها كمتر از اول نيست بلكه بيشتر است، همان‌طور كه حضرت در خطبۀ چهلم نيز اشاره‌اى به آن دارد كه تمام جوامع بشرى در طول تاريخ حاكمى داشته؛ خواه ظالم خواه عادل و حتى وجود حاكم ظالم از نبودن آن كه باعث حرج و مرج و به هم ريختن شيرازۀ تمام جامعه مى‌شود بهتر است؛ حاكم ظالم براى حفظ‍‌ خود هم كه باشد ناچار است اجمالاً نظم و امنيتى در جامعه ايجاد كند، قاضى براى حل خصومت‌ها تعيين كند، زندان و بندى براى سارقان و مجرمان ترتيب دهد و حتى گاه خدمات اقتصادى فراوانى براى جلب توجه مردم و حفظ‍‌ موقعيت خويش داشته باشد. اگر هيچ حكومتى نباشد جوامع بشرى پس از مدت كوتاهى نابود مى‌شوند. در جلد دوم همين كتاب ذيل خطبۀ ٤٠ بحث‌هاى مشروحى در اين زمينه داشتيم و دربارۀ بلاى تحريف حقايق و آثار زيان‌بار آن و همچنين ضرورت تشكيل حكومت، مطالب لازم را بيان كرديم.
دوستان زیادی سوال کردن شير دادن به گلدانهاي آپارتماني مفيد است .؟ در پاسخ باید بگم در هیچ منبع علمی ذکر نشده که به گیاهان شیر بدهید ولی بعضی از افراد از این روش استفاده میکنند که در مورد گیاهان آپارتمانی باید باید بگم که بیشتر باعث تولید قارچ و باکتری و بیماری در گیاه میشه . بهتره استفاده نکنید نور کافی برای گلخانه همانطور که می دانید گیاهان به نور خورشید احتیاج دارند . در تابستان اگر نور خورشید مستقیم به گیاهان بخورد ، باعث از بین رفتن آنها می شود. برای رفع این مشکل کمی خاک یا گچ را با آب مخلوط کرده و روی شیشه گلخانه خود بریزید. با این کار هم گرما و هم نور کمتری وارد گلخانه میشود و در زمستان هم با بارش باران شسته شده و نور کافی به گیاهان می رسد. از بین بردن کرم های داخل خاک گلدان تشتی را تا نیمه پر از آب کنید سپس گلدان را درون آب قرار دهید به صورتی که تا نیمه گلدان آب باشد نصف روز بگذارید بماند . باید توجه داشته باشید که بین کف گلدان و تشت فاصله وجودداشته باشد. به این ترتیب کرمها از ته گلدان وارد اب می شوند. https://eitaa.com/zandahlm1357
.......: فصل دوازدهم: آداب زراعت کردن و درخت کاشتن به سند معتبر از امام جعفر صادق علیه السلام منقول است: چون حضرت آدم علیه السلام به زمین آمد محتاج به خوردن و آشامیدن شد. پس به جبرئیل شکایت کرد، جبرئیل گفت: زراعت بکن. آدم گفت: دعایی مرا تعلیم کن. جبرئیل علیه السلام گفت: بگو «اَللَّهُمَّ اکْفِنی مَؤُنَةَ الدُّنْیا وَکُلَّ هُوْلٍ دُوْنَ الْجَنَّةِ وَاَلْبِسْنِی الْعافِیَةَ حَتّی تُهَنِّئُنِی الْمَعِیشَةَ». در حدیث حسن از حضرت صادق علیه السلام منقول است: چون خواهی زراعت کنی، یک کف از تخم را بگیر و رو به قبله بایست و بگو سه مرتبه: «اَفَرَاَیْتُمْ ما تَحْرُثُونَ، ءَاَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ اَمْ نَحْنُ الزّارِعُونَ» [واقعه / آیه ۶۴-۶۳]. پس بگو: «اَللَّهُمَّ اجْعَلْهُ حَبَّاً مُبارَکَاً وَارْزُقْنا فیهِ السَّلامَةَ»، پس آن دانه را که در کف داری بپاش. در روایت دیگر فرمود: چون دانه را بپاشی بگو: «اَللَّهُمَّ قَدْ بَذَرْتُ وَاَنْتَ الزّارِعُ، فَاجْعَلْهُ حَبّاً مُتَراکِباً». و در حدیث دیگر فرمود: در وقت درخت نشانیدن و دانه پاشیدن بر هر درختی و هر دانه ای بخوان: «سُبْحانَ الْباعِثِ الْوارِثِ»، که ان شاء اللَّه خطا نمی کند. در روایت دیگر فرمود: در وقت درخت کشتن و زراعت کردن، این آیه را بخوان: «وَمَثَلُ کَلِمَةٍ طَیِّبَة کَشَجَرَةٍ طَیِّبَة اَصْلُها ثابِتٌ وَفَرْعُها فِی السَّماءِ تُؤْتِی اُکُلَها کُلَّ حینٍ بِاِذْنِ رَبِّها» [ابراهیم / آیه ۲۵ - ۲۴]. از امام محمّد باقرعلیه السلام منقول است: یک قبضه از تخم بگیر و رو به قبله بایست و سه مرتبه بگو: «ءَاَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ اَمْ نَحْنُ الزّارِعُونَ» [واقعه / آیه ۶۴]. پس بگو: «اَللَّهُمَّ اجْعَلْهُ حَرْثاً مُبارَکاً وَ ارْزُقْنا فیهِ السَّلامَةَ وَالتَّمامَ وَاجْعَلْهُ حَبّاً مُتَراکِباً وَلا تَحْرِمْنی خَیْرَ ما اَبْتَغی، وَلا تَفْتِنّی بِما مَتَّعْتَنی، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّیِّبینَ» پس آن قبضه را بپاش. از حضرت صادق علیه السلام منقول است: هرکه خواهد که درخت خرما خوب بار آورد و خرمایش نیکو شود، ماهی‌های کوچک خشک را بگیرد و نیم کوب کند و در هر شکوفه اندکی بپاشد و باقی اش را در کیسه پاکیزه کند و در میان درخت خرما جا دهد. در حدیث دیگر از آن حضرت منقول است: درخت میوه دار را مَبُرید که عذاب بر شما نازل می‌شود. در روایت دیگر فرمود: بریدن درخت خرما مکروه است. پرسیدند که درخت‌های دیگر را بریدن چگونه است؟ فرمود: باکی نیست. پرسیدند که درخت سدر را بریدن چه حکمی دارد؟ فرمود: درخت سدر که در بادیه باشد بریدن خوب نیست، زیرا که در آنجا کم است، اما در شهر باکی نیست. و از امام رضاعلیه السلام پرسیدند: چگونه است بریدن درخت سدر؟ فرمود: پدرم درخت سدر را برید و به جای آن درخت انگور کاشت. از امیر المؤمنین علیه السلام منقول است: باکی نیست که عذره آدمی را در مزرعه‌ها بریزند. از حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم منقول است: عیسی علیه السلام به شهری گذشتند، در میوه‌های ایشان کرم بسیار بود. در این باب به آن حضرت شکایت کردند. فرمود: شما چون درخت می‌کارید اوّل خاک می‌ریزید و بعد از آن آب می‌دهید، به این سبب کرم در میوه شما به هم می‌رسد، بعد از این اوّل آب بریزید، بعد از آن خاک بریزید. چون چنین کردند کرم از میوه هاشان برطرف شد. از حضرت صادق علیه السلام منقول است: هرکه درخت سدر را آب دهد، چنان است که مؤمنی را در وقت تشنگی آب داده باشد. و فرمود: حق تعالی هیچ درختی را خلق نکرده است مگر آن که میوه داشت که می‌توانست خورد، چون مردم از برای خدا فرزند قائل شدند، میوه نصف درختان برطرف شد. پس چون با خدا شریک قرار دادند، درختان، خار به هم رسانیدند. و اللَّه اعلم بالصواب. #https://eitaa.com/zandahlm1357
✍️ نوشتار تربیتی "کودک و نوجوان" 💠 قسمت سوم ✅ علت‌های لجبازی؛ 🔰 چرا بچه‌ها لجبازی میکنند؟ 2️⃣ گاهی اوقات علت "محرومیت" است؛ الف) محرومیت مطلق 📌 گاهی اوقات به خانواده‌ها میگوییم: بچه‌هایتان را از چیزهایی که در اطرافتان هست و به عنوان نیاز محسوب میشود، محرومشان نکنید. حتی در جاهایی باید زمینه‌های یک چیز را فراهم کنیم تا بچه احساس محرومیت نکند. 🔸 مثلا والدین می‌گویند: در بین فامیل‌های ما همه‌ی بچه‌ها تبلت دارند و وقتی فرزندمان را به مهمانی میبریم دچار سرخوردگی میشود. ما چه کار باید بکنیم؟ ▫️ما دو راهکار را ارائه می‌دهیم: 🔻 برویم و بشویم یک فرد فعال در مهمانی؛ وقتی به مهمانی میرویم چندتا بازی فکری با خودمان ببریم و بچه‌ها را مشغول کنیم تا به سمت تبلت نروند. (شیوه حواس‌پرتی) 🔻 مدیریت بکنیم؛ یک تبلت بخریم برای خودمان و در مهمانی یک ساعت بدهیم به بچه و بازی کند تا احساس محرومیت نکند. 🔸 یک وقتی یک مادری می‌گفت: برای دخترم خواستگار آمده و آبروریزی میکند! می‌گفت: وقتی خواستگارها می‌آیند یکی از موضوعاتی که صحبت میکند این است که: آیا شما معتقد به تلویزیون هستید یا خیر؟ ومیخرید یا خیر؟ 🔻 پسر هم که می‌گوید: هرچه شما بگویی و دختر هم می گوید بخر! 🔹 چرا؟ چون‌درمنزلشان تلویزیون نبود. حالا به این دختر بگوییم که این صحبت را نکن. فکر می کنید نمی‌گوید، لجبازی می‌کند. او را از یک چیز محروم کرده‌ایم. 📌 امروزه خیلی چیزها هست، چه خوب چه بد ولی ما باید مدیریت خوب بکنیم. محرومیت‌های مطلق را مدیریت کنیم، هرچندآسیب دارد، باید آسیبش را به حداقل برسانیم. به نوعی دفع بدتر به بد بکنیم. ب) محرومیت‌از عواطف؛ 📌 بچه‌ها نیاز به محبت دارند و ما باید این عواطف را تامین کنیم. 📌 مقتضای سنی هم ندارد و در همه‌ی سنین این مشکل میتواند بوجود بیاید. ▫️بین ما و بچه‌ها شباهت‌هایی وجود دارد. 🔸 آقا به همسرش محبت نمیکند و در نتیجه همسر لجبازی میکند. 🔹 در مورد بچه‌ها هم همینطور فقط باید افراط و تفریط نکنیم. ◀️ در قسمت های بعد با ما همراه باشید.
با سلام خدمت استاد گرامی دختر 8ساله ای دارم که اصلا به حرف هیچکس گوش نمیده، از هیچ کس هم حساب نمی بره حتی از پدرش، اگر هم کار اشتباهی انجام بده و بگم معذرت خواهی بکنه اصلا این کار را انجام نمیده خیلی من و پدرش با او مهربانی کردیم و حتی کار اشتباهش را با دلیل بیان کردیم خودش هم همه دلیل ها را میدونه و بیان میکنه ولی انجام نمیده مثلا آون بچه که کوچکتر بود باید به من سلام میکرد و... ولی خودش در برابر بزرگتر ها احترام نمیگذاره و محترمانه صحبت نمیکنه البته یک برادر یک ساله هم داره که مرتب ناراحت میشه که چرا دیگران با او فقط بازی میکنند و او را بیشتر دوست دارند ممنون میشم از راهنمایی شما بزرگوار 🌸 پاسخ استاد پوراحمد
قسمت سیزدهم: وا مانده ومتحیر از آن خانه خارج شدم،راستی چقدر فضایش سنگین بود. پشت در ایستادم و حریصانه نفس گرفتم. چشمم به عثمان افتاد،تکیه به دیوار روی زمین کنار در نشسته بود. بلند شد و با لحنی نرم صدایم زد: (سارا.. حالت خوبه؟؟) آره...عثمان همان مسلمان ترسو مهربان بود! آرام در خیابان ها قدم میزدیم، درست زیر باران.بی هیچ حرفی...انگار قدمهایم را حس نمیکردم،چیزی شبیه بی حسی مطلق.. بامــــاهمـــراه باشــید🌹 https://eitaa.com/zandahlm1357 عثمان تا جلوی خانه همراهیم کرد:(واسه امروز بسه...اما لازم بود..روز بخیر..) رفت و من ماندم در حبابی از سوال و ابهام و وحشت...و باز حصر خودساخته ی خانگی.خانه ای بدون خنده های دانیال...با نعره های بدمستی پدر.. و گریه های بی امان مادر، محضه دلتنگی... چند روز گذشت و من فکر کردم و فکر کردم. قیقا بین هزار راهی از بی فکری گم شده بودم.دیگر نمیداستم چه کنم.باید آرام میشدم.پس از خانه بیرون زدم.بی اختیار و بی هدف گام برمیداشتم. کجا باید میرفتم.؟دانیال کجا بود؟ یعنی او طبع درنده خوی مسلمانها را از پدر به ارث برده بود؟؟کاش مانند مادر ترسو میشد..حداقل،بود... ناگهان دستی متوقفم کرد.عثمان بود و نفسهای تند که خبر از دویدن میداد. (معلوم هست کجایی؟؟ گوشیت که خاموش...از ترس پدرتم که نمیشه جلوی خونتون ظاهر شد...الانم که هی صدات میکنم، جواب نمیدی..) و با مکثی کوتاه:( سارا.. خوبی؟؟) و اینبار راست گقتم که نه...که بدتر از این هم مگر می شود بود؟؟عثمان خوب بود...نه مثل دانیال...اما از هیچی،بهتر بود.. پشت نرده ها،کنار رودخانه ایستادیم. عثمان با احتیاط و آرام حرف میزد...از گروهی به نام "داعش" که سالهاست به کمکِ دروغ و پولهای هنگفت در کشورهای مختلف یار گیری میکنند.که زیادند دخترکانی از جنس آن زن آلمانی و هانیه و دانیال که یا گول خورده اند یا رایحه ی متعفن پول، مشامشان را هواییِ خون کرده.که اینها رسمشان سر بریدن است. که اگر مثل خودشان شدی دیگر خودت نمیشوی.که دیگر دانیال یکی از همان هاست و من باید مهربانی هایش را روی طاقچه ی دلم بنشانم و برایش ترحیم بگیرم.چون دیگر برای من نیست و نخواهد بود این برادر زنجیر پاره کرده... من خیره ماندم به نیم رخ مردی به نام عثمان...راستی او هم هانیه را دفن میکرد؟؟با تمام دلبری هایش؟؟ و او با بغضی خفه،زل زده به جریان آب از هانیه گفت...از خواهری که مطمئن بود دیگر نخواهد داشت...از خواهری که یا به رسم فرمانروایانش حیف میشد یا مانند آن دختر آلمانی از شرم کودکِ مفقودالپدرش، در هم آغوشیِ ایدز،جان تسلیم میکرد. قلبم سوخت و او انگار صدایش را شنید و با نگاه به چشمان با آهی بینهایت گفت:(سارا.. میخوام یه دروغ بزرگ بهت بگم..) و من ماندم خیره و شنیدم :(همه چی درست میشه..) و ای کاش راست میگفت...... ادامه دارد ..... بامــــاهمـــراه باشــید🌹 https://eitaa.com/zandahlm1357
4_5873035037573647704.mp3
11.48M
۴۰ 🔥هیزم‌های جهنّم، اصلاً خاموش نمی‌شوند! اصلاً ساد‌ه‌تر بگوییم؛ 💥این هیزم‌ها، خارج از ما نیستند، تا بتوانیم آنها را از خودمان دور کنیم، یا از دستشان فرار کنیم، یا آنها را خاموش کنیم! - پس جریان این هیزمهای آتش‌زای جهنّم که قرآن از آنها مکرراً یاد کرده است، چه می‌تواند باشد؟ - یعنی اگر من به جهنّم بیفتم، هرگز نمی‌توانم از آن رها شوم؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎵 تصنیف : 🎤خواننده و آهنگساز : 📝شعر : ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍂🌺🍂 🌺 خورشید خم شد تا نگاهت را ببوسد گل غنچه شد تا قرص ماهت را ببوسد هفت آسمان افتاد در آیینه ی آب تا لحظه ای ردّ نگاهت را ببوسد افتاده حتی سایه ی خورشید بر خاک تا ذره ای از گرد راهت را ببوسد شب خیمه زد بر سایه روشن های نیزار تا تار مژگان سیاهت را ببوسد در برکه خم شد روی عکس ماه در آب نیلوفری، تا روی ماهت را ببوسد با سوز سینه بر لب تفتیده ی عشق آتش زدی تا دود آهت را ببوسد دل آستین افشاند و بر وهم دو عالم تا آستان بارگاهت را ببوسد 🌺 🍂🌺🍂 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357
۱۴۸. ما (اهل بیت علیهم السلام) همان پیمان و عهد خداییم؛ هر کس به عهد ما وفا کند، به عهد الهی وفا کرده و هر کس این پیمان را بشکند، پیمان با خداوند را شکسته است. اصول کافی ۱۴۹. ای فضیل! امام خود را بشناس که هرگاه امام خود را شناختی، مقدّم و مؤخّر شدن این امر ظهور حضرت مهدی به (عجّل اللَّه فرجه الشریف) تو زیانی نمی رساند. اصول کافی https://eitaa.com/zandahlm1357
بیا که ترک فلک خوان روزه غارت کرد هلال عید به دور قدح اشارت کرد ثواب روزه و حج قبول آن کس برد که خاک میکده عشق را زیارت کرد 🌸 فرا رسیدن مبارک 🌸 https://eitaa.com/zandahlm1357