فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سلسله کلیپهای #حکومت_موعود 3
🔰 بررسی ویژگی های حکومت #امام_زمان عجل الله فی فرجه
🎬 قسمت 3 : چرا با وجود معروف بودن کوفه به بی وفایی ، محل حکومت حضرت مهدی آن شهر است❓
🎙با توضیحات #استاد_احسان_عبادی از اساتید مهدویت کشور
👌دنیای بعد ظهور را بهتر بشناسیم
☑️متن شبهه و سوال👇👇👇👇👇
پاسخی برای این متن خواستم. در یک گروه بیان شد.
اما مهمترین مساله از نظر من تهاجم فرهنگیست. ملتی که ادعای فرهنگ اصیل دارد از تهاجم فرهنگی هراسی ندارد، خود مهاجم فرهنگیست. همانگونه که ایرانیان تا پیش از قاجار، مهاجم فرهنگی بودند، همه مهاجمان، حتی مغول ها را ایرانی کردند و هر جا رفتند فرهنگ خود را به جا گذاشتند. انحطاط فرهنگی ایران، از زمان صفویه آغاز شد، در زمان قاجار شدت گرفت. در زمان پهلوی ها بهتر شد، در زمان جنگ اوج گرفت و الان در بدترین وضعیت تاریخ ده هزارساله این سرزمین است. ما در حال سقوط آزاد فرهنگی هستیم. به جای اسلام به مردم حجاب و حرام و حلال دادیم، وعده های دروغ همه چیز مجانی دادیم، بردیم و دزدیدیم با این استدلال که اگر من ندزدم، بقیه میدزدند، دست آفتابه دزدها را بریدیم و به شتر دزدها مقام دادیم، و الان چیزی به نام فرهنگ از ما به جا نمانده، گرچه باز هم امروز بهتر از فرداییم. بی انصاف نباشیم، پهلوی ها وابسته بودند.
ماندن و رفتنشان دستوری بود اما ایران را آباد کردند، کافیست عکسهای اصفهان و شیراز زمان رضاشاه رو با عکسهای همین دو شهر در دهه پنجاه مقایسه کنید.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
✅متن پاسخ به شبهه👇👇👇👇👇
📝این بنده خدایی که این متن را نوشت متنش پر از مغالطه است. می گوید کافی است زمان پهلوی را مقایسه کنید.. اتفاقا ما هم همین حرف را می زنیم بیایید مقایسه کنیم زمان پهلوی را، بیایید مقایسه کنیم، وضعیتی که آن زمان ایران داشت با آن همه پولهایی که از فروش نفت داشت، نفتی که پنج برابر شد بعد از دهه پنجاه، شاه با آن پولها چکار کرد؟ چرا به فکر آبادی کشور نبود؟ چرا خیلی از روستاهای ما برق نداشتند آب نداشتند. چکار کرد؟
⁉️روستاهای ما چطوری بودند، روستاهای الان ما چطوری هستند؟ چکار کرد محمد رضا شاه! رضاخان را دارید مثال می زنید، ارتش ما را با ارتش رضاخان مقایسه کنید ما هم همین حرف را می زنیم پولی که شاه برای نظامی ها خرج می کرد چقدر بود پولی که جمهوری اسلامی خرج می کند چقدر است؟ آن موقع بیشتر خرج می کردند ولی قدرت کدام بالاتر است؟ ارتش رضاخان دو روز نتوانست دوام بیاورد جلوی دول متفقین در جنگ جهانی دوم! ایران که هشت سال ایستاد یک وجب از خاک مملکت را هم نداد. اتفاقا ما هم می گوییم مقایسه کنید، ما هم داریم مقایسه ای کار می کنیم!
👌🏻مقایسه کنید رضاخان کوه های آرارات را داد به ترکیه، آب های هیرمند ما را با افغانستان نتوانستند توافق کنند، عرضه مذاکره با افغانستان را هم نداشتند که امروز مردم سیستان ما در کم آبی دچار شدند. محمد رضا شاه که بحرین را داد دست عربها، بحرینی که پر از نفت بود به نفع ما بود. ما هم اتفاقا می گوییم مقایسه کنید، آباد کردن چی را آباد کردند؟ عرضه ساخت آفتابه را ایران نداشت زمان پهلوی الان ما موشک دور برد می سازیم که خودشان اعتراف می کنند ایران با آن موشک هایش می تواند اسرائیل را نابود کند نمی توانیم جلوی موشک هایشان را بگیریم. خودشان اعتراف می کنند تند روترین قایق های دنیا را داریم.
💢ما به این عزیزی که این متن را نوشت خواهشا توصیه می کنیم یک ذره تاریخ بخواند تاریخ هم می خواند دو پهلو بخواند. یعنی هم موافق را بخواند هم مخالف را. نه اینکه فقط تاریخی که به نفعش هست را بخواند مخالف را نخواند. حداقل یک ذره خاطرات اسدالله علم را بخواند، خاطرات فردوست را بخواند، حداقل خاطرات اینهایی که زمان پهلوی را درک کردن و دست راست شاه بودن حداقل خاطرات اینها را یکبار هم شده بخواند و ببیند وضع چطوری است! ببیند که وضعیت واقعا چطوری است؟ ای کاش یک مقدار اینها را خوب می دانستند.
🔸بعد تهاجم فرهنگی بله دشمن کرده، زمان ایران باستان هم دشمن تهاجم فرهنگی می کرد وقتی یونان به ایران حمله کرد تهاجم فرهنگی کردند مغولها تهاجم فرهنگی کردند ولی خُب شکست خوردند، الان هم همین است. تهاجم فرهنگی.. حالا درست است یک عده بی حجاب شدند و فلان.. اما هدف دشمن بی حجاب کردن چند نفر بود؟ هدف دشمن ریشه کنی اصل جمهوری اسلامی بود توانست؟ نتوانست پس شکست خورد. مهاجم فرهنگی هم هستیم که توانستیم شیعه را صادر بکنیم و نیجریه ای که اصلا شیعه آنچنانی نداشت توسط شیخ زکزاکی بالای بیست میلیون نفر شیعه شد. این یعنی تهاجم فرهنگی یعنی ما تهاجم کردیم.
مقاومت را صادر کردیم به کشورهای مظلوم، تهاجم فرهنگی یعنی این!
👈🏻حداقل به این بنده خدا باید گفت یک مقدار تاریخ بخوان، چرا باید بدون مطالعه حرف بزنیم و خودمان را مثلا با سواد نشان بدهیم. زمان پهلوی ما عرضه ی هیچ کاری نداشتیم.. خود علم در کتاب خاطرات می گوید من می ترسیدم همین عراق به ما حمله کند جلوی عراق را نمی توانیم بگیریم. خود علم دارد می گوید حرف ما که نیست! بعد الان جمهوری اسلامی، آمریکا جرأت حمله ندارد خودشان اعتراف می کنند. یک مقدار می گویم ضعف بچه های ماست که باید بیشتر از این تاریخ بخوانند و بتوانند این شبهات را پاسخ بدهند.
#پرسش_پاسخ
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
👤پاسخ دهنده: #استاد_احسان_عبادی
(👆جزو اساتید مهدویت ، پژوهشگر تاریخ و محقق)
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مردهاند...
.......:
@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: اولين ديدار رضا قليزاده حدود دو ماه از عمليات و الفجر مقدماتي [۵] ميگذشت و به دليل متوقف
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
آشنائي
سردار محمدرضا محمدزاده
بعد از عمليات محرم [۸]، لشكر ۲۵ كربلا كه دست بر و بچههاي اصفهاني بود، قرار شد منتقل
گردد به نيروهاي استان مازندران. بعد از انحلال گروههاي نامنظم شهيد چمران، در لشكر ۲۵ كربلا، فرمانده گردان بودم. در اين تغيير و تحول ها، قرار شد تمامي نيروهاي غير بومي موجود در لشكر ۲۵، به لشكرها و تيپهاي استان خودشان منتقل شوند. تنها آذربايجاني فرمانده گردان در اين لشگر من بودم. مرتضي قرباني هم فرمانده لشكر ۲۵ بود يك روز صدايم كرد و گفت: ميخوام تو را هم بفرستم لشكر عاشورا.
از لشكر عاشورا تا آن روز هيچ شناختي نداشتم و روي همين ناآشنايي قدري دلهره داشتم. با اين حال به مرتضي قرباني گفتم: حالا كه اينجور صلاح ميدوني، من آماده ام.
از مقر لشكر ۲۵، تا بياييم برسيم موقعيت لشكر عاشورا توي دشت عباس حدود ۴ -۳ ساعت طول كشيد. مرتضي قرباني توي
راه از خصوصيات اخلاقي و فرماندهي مهدي باكري حكايتها گفت و با صحبتهاي خود آن نگراني و دلهرهام را از پيوستن به لشكر عاشورا برطرف كرد. تا جايي پيش رفت كه افسوس خوردم چرا تا به حال آنجا نرفتهام و مشتاق شدم به لشكر عاشورا ملحق شوم و هر چه زودتر آقا مهدي را از نزديك ببينم. تصورم اين بود كه باكري هم مثل ديگر فرماندهان جنگ، اهل هياهو و غيض است و براي خودش بروبيايي دارد و ته دلم اين نگراني بود كه آيا خواهم توانست با او كار كنم و خواستهاي او را برآورده سازم يا نه؟ بعد به خودم دلداري ميدادم كه در مدت حضورم در جبههها كه از گروه شهيد چمران مسووليتي داشتهام و بعد هم در لشكر ۲۵
كربلا كه فرماندهش از فرماندهان سخت گير جنگ است، از كارم راضي بودند، اميدوارم كه در لشكر عاشورا هم كه همشهريها و هم ولايتيهاي خودم هستند، نسبت به ساير جاها موفق تر باشم.
توي ستاد لشكر ۳۱، ما را به چادري راهنمايي كردند كه خيلي معمولي و ساده بود. هيچ شباهتي به چادر فرمانده لشكر نداشت. يقين هم نمي دانستم كه اين چادر، چادر فرماندهي لشكر است.
آقا مهدي خودش نبود و ميگفتند رفته خط مقدم. منتظر مانديم، از آقا مهدي خبري نشد. مرتضي گفت: من ميرم، با آقا مهدي صحبت كردهام و تو هيچ نگران نباش.
اذان ظهر كه گفته شد، رفتم وضو بگيرم و براي نماز آماده شوم. به هنگام وضو گرفتن ديدم يك آمبولانس كنار چادري كه من در آن بودم نگه داشت. تصور نمي كردم كه آقا مهدي با اين ماشين قراضه بيايد. بنابراين احساس خاصي نسبت به آن كسي كه با آمبولانس آمده بود، نداشتم. آقا مهدي را هم نمي شناختم. ولي ديدم
[ صفحه ۲۵]
كه بعضي از بروبچههايي كه آن دور و بر هستند نسبت به آن شخص احترام ميكنند... و حدس زدم كه بايد يكي از مسوولان لشكر باشد. اما اينكه اين رزمنده ساده پوش مهدي باكري است اصلا به ذهنم خطور نمي كرد. وقتي آمدم چادر با همين برادر سلام و عليك كرديم، يكي از آنهايي كه از صبح توي چادر بود معرفيام كرد و اينكه مرتضي قرباني هم آمده بود و... اينجا بود كه آقا مهدي را شناختم. احوالپرسي كرديم و براي من خوش آمد گفت. با هم رفتيم نمازمان را خوانديم و بعد از
ناهار با هم از چادر بيرون زديم و در محوطه قرارگاه شروع كرديم به قدم زدن. قدري كه صحبت كرديم، فهميدم كه مرتضي همه چيز را در مورد من به آقا مهدي گفته است. و پس از كمي صحبت پيرامون وضعيت لشكر بالاخره گفت كه قرار است فرماندهي يكي از گردانها را به من واگذار كنند.
من هم اعلام آمادگي كردم و گفتم: با شناختي كه آقا مرتضي از شما داده با عشق و علاقه اومدهام در كنار شما كار كنم، اميدوارم كه بتونم از عهده كارها و مأموريتهاي محوله برآيم.
برگشتيم چادر. چند روزي مهمان آقا مهدي بودم و در اين مدت كم، آقا مهدي را روز به روز بيشتر ميشناختم؛ با همه آنهايي كه توي چادر بودند يكسان برخورد ميكرد، با ما ميخورد و با ما در يك چادر ميخوابيد، مراجعات را خودش جواب ميداد و هيچ فيلتري وجود نداشت بين مراجعه كنندگان و فرمانده لشكر.
توي چادر آقا مهدي رزمنده اي بود به نام علي عمو كه كارهاي خدماتي چادر را انجام ميداد و وقتي صلوات ميفرستادند، عصباني ميشد. البته اين را بهانه كرده بود تا مدام در چادر ذكر صلوات
[ صفحه ۲۶]
باشد. به علي عمو «صلوات علمي» [۹] ميگفتند. رفتار آقا مهدي با اين آبدارچي و بقيه مجموعه لشكر هيچ فرقي نداشت. خوب من پيش از اين فرماندهاني ديده بودم. دبدبه و كبكبه اي داشتند كه بيا و ببين. چادر مخصوص، دفتر كار مخصوص و منشي و... اما در رفتار فرمانده لشكر عاشورا اين خصوصيات ديده نمي شد. وقتي اينجور ديدم خيلي خوشحال شدم كه با
چنين شخصي كار خواهم كرد.
انساني فهميده، مخلص، خاكي و... كه وقتي در رفتارش دقت ميكردم فرماندهان صدر اسلام در نظرم ميآمد كه هدفش خدمت و دفاع صادقانه از اسلام است. از حضورم در كنار اين مرد خدايي لذت ميبردم و آرزو ميكردم كه هميشه با او باشم و لحظه اي از او جدا نشوم.
روز، آن ر
وزي بود كه بايد از چادر آقا مهدي ميرفتم. قرار بود فرمانده گردان ادوات [۱۰] لشكر معرفي شوم. آقا مهدي باكري قبل از رفتنم گفت: به تازگي در ادوات يك مقدار اختلاف سليقه مشاهده شده كه به همين خاطر فرمانده اش را عوض ميكنيم و شما بايد يك هماهنگي و وحدت بين نيروها به وجود بياوري تا در صحنه رزم آسيب پذير نباشن...
آن دوران قدري مسئله همشهري بازيها زياد شده بود؛ اختلاف بين نيروهاي شهرهاي مختلف مثل اردبيل و تبريز يا بناب و ملكان و... جو طوري بود كه هركس ميخواست خودش را مطرح كند و اين مسأله خيلي نگران مينمود و آقا مهدي به عنوان فرمانده لشكر در فكر حل اين مشكل بود. توي جبههها حجم نيروها
زياد شده بود و سازماندهي نيروها كار زيادي ميخواست.
تيپها به لشكرها تبديل شده بود و گه گاه گردانها هم آهنگ استقلال مينواختند. در آن گرداني كه من فرمانده آن ميشدم اين مسايل مقداري حادتر بود. آقا مهدي در مراسم صبحگاه پس از ذكر سوابقي از بنده و تشكر از فرمانده قبلي گردان، به عنوان فرمانده گردان ادوات معرفيام كرد. من تا آن روز توانسته بودم آقا مهدي را مختصر بشناسم و با
اين شناخت يقين كرده بودم كه آقا مهدي سرآمد همه فرماندهان نيروهاي مخلص جبهه هاست. اولين عملياتي كه پس از پيوستن من به لشكر عاشورا به وقوع پيوست عمليات و الفجر مقدماتي، در واپسين ماههاي سال ۶۱ بود كه به درايت و قدرت فرماندهي آقا مهدي باكري پي بردم.
در عمليات و الفجر مقدماتي [۱۱]، ارتفاعاتي كه گردانهاي لشكر عاشورا عمل كرده بودند، رمل بود و حركت در رمل بسيار مشكل بود. پا را كه ميگذاشتي روي زمين تا زانو ميرفتي توي خاك. در ساعات اوليه عمليات، گردانهاي خطشكن در منطقه گير كرده خط دشمن هنوز شكسته نشده بود. نيروهاي عراقي هنوز با استفاده از عوارض طبيعي از خود مقاومت شديدي نشان ميدادند. وقتي نيروهاي ما رسيدند به نزديكيهاي خط دشمن، از هر سمت و سو تيراندازي شد و نمي شد سنگرها را تشخيص داد كه نيروهاي دشمن كجا هستند. از پشت هر تپه اي و يا گياهي و درختان كم ارتفاع منطقه، تيراندازي ميشد و نيروهاي ما زمين گير شده بودند.
كار كه به درازا كشيد آقا مهدي با بي سيم تماس گرفت و پرسيد
[ صفحه ۲۸]
كه چرا گردانها پيشروي نمي كنند؟
https://eitaa.com/zandahlm1357
Part08_خاطرات شهید صیاد شیرازی.mp3
5.3M
👆🏻
◉━━━━━────
↻ ◁ㅤ❚❚ㅤ▷ㅤ⇆
🎧کـــتاب صــوتی " خاطــرات شهیــد علــی صیــادشــیرازی"« ره»
🔴قسمــت 8
💚سلامتی و تعجیل در فرج حضرت امــام زمــان «عــجل الله تعالی فرجه الشریف» و شــادی ارواح طــیبه شهــدا و حــاج_قــاسم صلــوات
🍃🌸
🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸🍃🌸
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: بررسی آیات مُشعر بر رؤیت قال تعالی: « أَلاَ إِنَّهُمْ فِی مِرْیَةٍ مِنْ لِقَاءِ رَبِّهِمْ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قوله علیه السلام: وَ عَجَزَتْ عَنْ نَعْتِهِ أَوْهَامُ الْوَاصِفِینَ. [۸]
که از عقول ناقصه خلق تعبیر به « وهم » نموده که او مدرک معانی جزیئه است، یعنی حقّ تعالی چنان که محاط ابصار ناظرین نمی شود، نیز محاط اوهام و عقول متفکّرین هم نمی شود، کما قیل:
« عجز الواصفون عن صفتک » [۹] « ما عرفناک حق معرفتک » [۱۰] .
لذا حضرت مصطفی که عقل کلّ است در مقام عجز، عرض مینماید: « لاأحصی ثنآء علیک أنت کما أثنیت علی نفسک ». [۱]
ما به کنه حقیقت نرسیم ای یقین و گمان ما همه هیچ
----------
[۸]: ۸ - اصل: الواصفة.
[۹]: ۹ - الکافی، ج ۱، ص ۱۳۷، عن کنه صفته.
[۱۰]: ۱۰ - عوالی اللئالی، ج ۴، ص ۱۳۲ ؛ بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۲۳.
[۱]: ۱۱ - شرح نهج البلاغه، ج ۱۱، ص ۷۳ ؛ مصباح الشریعه، ص ۵۵ ؛ عوالی اللئالی، ج ۴، ص ۱۱۳.
📚✍شرح بر صحیفه سجادیه
میرزا ابراهیم سبزواری وثوق الحکماء
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: سقراط حکیم سقراط کم غذا بود، لباس زبر میپوشید، یکی از فیلسوفان زمانش برای وی نوشت: تو که
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
عزت نفس
شیخ طوسی در کتاب تهذیب در آغاز کتاب مکاسب به روایت معتبر از حسن بن محبوب
از امام صادق علیه السلام نقل کرده که فرمود: از خدا بترسید و نفس خود را با پرهیزکاری بمیرانید، و با اطمینان تقویت نمایید و با طلب غنی از خدا، حاجت به دربار حاکم نبرید.
#کشکول شیخ بهاء
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: ۲۷- قبله پرتوی از اسرار نماز » قبله نماز، رو به کعبه مقدس برگزار میشود. جهتی که به آن ر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
بلال
بلال حبشی، مسلمان سیاهپوستی بود که رسولخدا صلی الله علیه وآله او را به مؤذّنی برگزید. وقتی اذان از طریق وحی نازل شد، پیامبر، آنرا به بلال آموخت که صدای رسایی داشت. (۲۲۵) اینکه آنحضرت، او را به اذان گویی انتخاب کرد، برای ما درسهایی دارد، از جمله:
۱- شخصیت و عظمت دادن به برده ها. چرا که بلال برده ای بود که سخنگوی اسلام و منادی امت شد.
۲- شخصیّت دادن به سیاهپوست واینکه رنگ چهره ملاک نیست.
۳- تحقیر متکبرانی که روزی بر بلال، آقایی میکردند و فخر میفروختند و حتی او را مسخره میکردند. (۲۲۶)
۴- ایمان و تقوا و لیاقت، کمبودهای ظاهری را جبران میکند. بلال با آنکه بجای «شین»، «سین» تلفظ میکرد، و این نقص زبانی را داشت، ولی اسلام، به کمال معنوی و زیبایی باطنی او بیشتر بها داد.
بلال، اولین کسی است که در اسلام اذان گفت. (۲۲۷) او در آغاز بعثت پیامبر به وی ایمان آورد و در راه ایمانش، متحمّل شدیدترین شکنجهها بر ریگزارهای تفتیده حجاز شد و همچنان ندای «اَحَد، اَحد» را بر زبان داشت.
روز فتح مکّه نیز، هنگام ظهر، به فرمان پیامبر بالای کعبه رفت و اذان گفت و بتها را فرو ریخت. (۲۲۸)
بلال، در جنگهای بدر، اُحد و خندق شرکت داشت.
بعد از رسولخدا صلی الله علیه وآله برای دیگران اذان نگفت. یکبار برای حضرت زهراعلیها السلام که دلتنگ زمان پدر شده بود، اذان گفت، آنگاه هم در نیمه اذان مردم و حضرت زهراعلیها السلام گریه سر دادند. [۱]
این برخورد بلال، در این مسیر بود که اذان را هم در راه حق و در روزگار پیشوای شایسته سر دهد.
روزی عمر به بلال گفت: ابوبکر که تو را خرید واز بردگی آزاد کرد، چرا برای نمازگزاران او اذان نمی گویی؟
گفت: اگر برای رضای خدا آزادم کرد که طلبی ندارد، ولی اگر هدف دیگری داشته، من حاضرم باز برده او باشم ولی هرگز برای کسی که پیامبر، خلافت او را نگفته است، اذان نگویم. [۲]
بلال حاضر نبود حتی اذانش که یک شعار دینی است، در مسیر تقویت نظامی باشد که قبولش ندارد.
بلال، آن غلام حبشی در سایه ایمان، به مقامی میرسد که سخنگوی نهضت رسول میشود، و خزانه دار بیت المال. [۳]
راستی، اگر هنگام اذان، دانشجویان سراسر اروپا و آمریکا و... اذان بگویند، مردم دنیا را به فکر وانمی دارند؟
در اینجا یادی از مرحوم شهید نواب صفوی کنیم. که به یارانش گفته بود هنگام ظهر و مغرب، هر جا بودید، با فریاد بلند، اذان بگویید. همین اذانها بود که وحشتی در دل نظام طاغوت افکنده بود. این، گوشه ای از معنای آن حدیث است که میفرماید: با صدای اذان، شیطان عصبانی میشود و میگریزد. [۴]
بی جهت نیست که گلادستون (سیاستمدار انگلیسی) در پارلمان گفته بود: تا نام محمد صلی الله علیه وآله بر فراز مأذنهها بلند است، و تا کعبه بر پا و قرآن راهنمای مسلمانان است، امکان ندارد پایههای سیاست ما در سرزمینهای اسلامی استوار و برقرار گردد. (۲۳۳)
بخاطر محتوای غنی و ابعاد سازنده اذان است که دستور اکید داده شده در مطلع نماز، این شعار توحیدی خوانده شود.
----------
[۱]: ۲۲۹) سفینةالبحار، بلل.
[۲]: ۲۳۰) سفینةالبحار، ج ۱، کلمه بلل.
[۳]: ۲۳۱) لغت نامه دهخدا، بلال.
[۴]: ۲۳۲) کنزالعمال، ج ۷، ص ۶۹۲.
#پرتویی از نماز
✍محسن قرائتی
https://eitaa.com/zandahlm1357
اگر بخشش خدا و ورود به بهشت براتون مهمه این مستحب را در نماز انجام دهید، عطای ویژه خدا به پیامبر اکرم در قیامت .mp3
3.9M
#معارف_نماز
🌷1⃣ اگر بخشش خدا و ورود به بهشت براتون مهمه این مستحب را در نماز انجام دهید ...
🌷2⃣ عطای ویژه خدا به پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در قیامت
#سخن_بزرگان
❣آیت الله جاودان(حفظه الله):
🔰یک بار آقای حق شناس(ره) مرا صدا کردند و به من گفتند:
🍃من جان ندارم که آنچنان #عبادت کنم ولی سعی میکنم #گناه_نکنم تا آن دو رکعت نمازی که میخوانم بماند!
💠آدم اگر هر روز فقط #یک_آجر بفرستد و آن را خراب نکند بالاخره طی 10سال میتواند یک #خانه بسازد؛ اما اگر هر روز #یک_طبقه بسازد ولی آن را #خراب کند در آخر چیزی نمیماند.!
🚫گناه؛ عمل انسان را #خراب میکند!
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: فصل دوم در آداب قیام است و آن، چنان است که سا لک خود را حاضر در محضر حقّ ببیند و عالم ر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا