فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شاهکاری از استاد وحید خزایی
➖🌸🍃🌸➖🍃🌸🍃
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا
@zandahlm1357
@HashtominEmam
آرشیو
مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: عفو بى منّت متن حديث الصَّفح الجميلُ العفوُ مِن غيرِ عِتاب عفو چون كرده اى خطاب مكن كار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
متن حديث
السّخى ّ يأكُل مِن طَعامِ الناس لِيأكُلوا مِن طَعامِه
سخى مى خورد نان ز خوان كسان كه مردم به رغبت ز خوانش خورند بخي ل از سر بخل نان كسى نيارد خورد تا كه نانش خورند
سخاوتمند
متن حديث
السّخى ُّ قريبٌ مِن اللهِ، قريبٌ مِن الجنّة، قريبٌ مِن الناسِ
سخاوتمند هرگز نيست تنها كه تنهايى نصيب ديگران است سخى باشد قريب رحمت حق به نزديك بهشت و مردمان است
نادان
متن حديث
صديقُ الجاهِلِ فى التَّعَب
به نادان مكن دوستى، چون تو را گدازد ز كزدار خود روز و شب بگفتا عل ى بن موسى الرضا رفاقت به نادان غم است و تعب
حسن خموشى
متن حديث
الصَّمتُ يَكسبُ المحبّةَ و هو دليلٌ على كُلِّ خيرٍ
ز حسن خموشى و اوصاف آن چنين گفت شاه خراسان، رضا خموشى به بار آورَد دوستى شود رهگشاى همه خوبها
#دانستنیهای امام رضا علیه السلام
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: عاقبت برخی از طرفداران واقفیه از زبان حضرت رضا (علیه السلام) ابراهیم بن یحیی میگوید: حضر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
مشکل دوّم: تأخیر در تولّد حضرت جواد (علیه السلام)
از جمله اموری که امتحان الهی را در زمان حضرت رضا (علیه السلام) برای شیعیان سخت و بهانه معاندان را در مخالفت با ایشان زیاد و ساده دلان را به تحیّر وادار میکرد این بود که ولادت حضرت جواد (علیه السلام) به عنوان اولین فرزند پسر ایشان در دهه آخر عمر حضرت، هنگامی که عمر شریفش از چهل سال فراتر بود، اتفاق افتاد، یعنی بیش از ده سال از امامت حضرت که در سن ۳۵ سالگی آغاز شده بود، میگذشت.
همین امر سبب شد تا عده ای بر حضرت رضا (علیه السلام) به جهت نداشتن جانشین خرده بگیرند لذا حضرت رضا (علیه السلام) تأکید مینمود که خداوند به من فرزندی خواهد داد. کلیم بن عمران به حضرت رضا (علیه السلام) گفت: از خداوند بخواه به شما فرزندی عنایت کند، حضرت فرمود: به من فرزندی داده خواهد شد که وارث من است. [۱]
شخصی به بزنطی - از یاران امام رضا (علیه السلام) - گفت: بعد از صاحب تو (حضرت رضا (علیه السلام) ) امام کیست؟ از حضرت بپرس. وی نزد امام رفت و از ایشان پرسید. حضرت فرمود: امام، (بعد از من) پسرم میباشد، سپس اضافه نمود: آیا کسی میتواند بگوید پسرم، و پسر نداشته باشد؟ مدتی بعد حضرت جواد (علیه السلام) متولد شد. [۲]
عقبه بن جعفر به حضرت رضا (علیه السلام) گفت: شما به این سن رسیده ای ولی فرزند نداری؟ حضرت فرمود: صاحب این امر
نمی میرد تا جانشین خود را ببیند. [۱]
دیگری به حضرت رضا (علیه السلام) گفت: آیا امامت شما در عمو و دایی میشود؟ فرمود: نه؛ پرسید: در برادر چه؟ فرمود: نه؛ پرسید: پس در کیست؟ (یعنی شما که فرزند نداری؟ ) فرمود: در فرزندم؛ با آن که آن روز، فرزندی نداشت. [۲]
و مکرّر از حضرت در این مورد میپرسیدند و ایشان میفرمود: خداوند به من پسری عنایت خواهد کرد. [۳]
حسین بن قیاما که از سران گروهک واقفیه بود، به حضرت رضا (علیه السلام) گفت آیا شما امامید؟ فرمود: بله. گفت: خدا را گواه میگیرم که تو امام نیستی!
----------
[۱]: - بحار، ج ۵۰، ص ۱۵.
[۲]: بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۲۱ و بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۲۲ ازکافی و ارشاد مفید.
[۱]: - بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۳۵.
[۲]: بحار، ج ۵۰، ص ۲۱.
[۳]: بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۳۵.
در این هنگام حضرت رضا (علیه السلام)، مدتی طولانی سر به زیر انداخت و زمین را خراش میداد، سپس سربلند نمود و فرمود: از کجا دانستی که من امام نیستم؟ گفت: از امام صادق (علیه السلام) روایت است که امام بدون فرزند نیست، در حالی که شما به این سن رسیده ای و فرزند نداری.
حضرت رضا (علیه السلام) دوباره بیش از بار اول سر به زیر انداخت و سپس سربرداشت و فرمود: خدا را گواه میگیرم که روزها و شبها نمی گذرد تا این که خداوند به من فرزندی عنایت نماید.
راوی گوید: هنوز یک سال نگذشته بود که حضرت جواد (علیه السلام) متولد شد. [۴]
پس از تولد حضرت جواد (علیه السلام) و تحقق پیشگویی حضرت
رضا (علیه السلام) (که خود دو دلیل بر امامت حضرت رضا (علیه السلام) بود)، به ابن قیاما گفتند: آیا این نشانه برای تو کافی نیست؟ وی اعتراف کرد و گفت: به خدا سوگند که این نشانه بزرگی است، اما حدیثی را بهانه کرد و از عقیده انحرافی خود برنگشت. [۱]
----------
[۴]: بحار، ج ۴۹، ص ۳۴.
[۱]: بحار، ج ۴۹، ص ۶۸.
به همین جهت است که تولد حضرت جواد (علیه السلام) برای شیعه از اهمیت فوق العاده ای برخوردار بود؛ لذا حضرت رضا (علیه السلام) ایشان را مولود مبارک نامید.
شخصی به نام یحیی صنعانی گوید: خدمت حضرت رضا (علیه السلام) در مکه رسیدم؛ دیدم حضرت، برای فرزندش موزی را پوست میگیرد و به او میدهد. عرض کردم: فدایت شوم، آن مولود مبارک همین است؟ فرمود: آری ای یحیی! هذا المولودُ الَّذی لَمْ یُولَدْ فیِ الْأِسلامِ مِثْلُهُ مَولُودٌ اَعْظَمُ بَرَکَهً عَلی شیعَتِنا مِنْه! یعنی این است آن فرزندی که در اسلام با برکت تر از او برای شیعیان متولد نشده است. [۲]
مؤلف گوید: از سوالها و اعتراضها در مورد تولّد حضرت جواد (علیه السلام) معلوم میشود که بسیاری از آن افراد نسبت به امام خود و به طور کلی برنامه ی امامان آگاهی کافی نداشته اند. البته فضای نامناسب تبلیغی آن زمان نیز در این ناآگاهی بسیار مؤثر بود وگرنه طبق روایات متعدّد، مسأله امامت ائمه (علیهم السلام) و برنامه عملی ایشان و نامهای ایشان، همگی از جانب خداوند تعیین، و توسط پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ابلاغ شده بود. امام صادق (علیه السلام) فرمود: مسأله وصیت - امامت - از آسمان بر محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) به صورت نوشته ای نازل شد،
با آن که هیچ امری به صورت نوشته ی مهر شده به جز وصیت نازل نشد و توسّط جبرئیل به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) داده شد تا حضرت آن را به علی (علیه السلام) و فرزندان او برساند. آن نوشته مهرهایی داشت و امیرالمؤمنین (علیه السلام) دستور داشت یک مهر را بگشا
ید و به آن چه در آن است عمل کند، حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) چنین کرد. سپس حضرت امام حسن (علیه السلام) نیز به دستورالعمل داده شده عمل کرد و آن را به امام حسین (علیه السلام) داد، چون حضرت مهر را گشود دید نوشته است: با گروهی برای شهادت بیرون برو (قیام کن) آنها را شهادتی نیست جز با تو، و جان خود را به خداوند عزّوجلّ بفروش. حضرت نیز چنین کرد و آن را به حضرت علی بن الحسین (علیه السلام) داد؛ چون حضرت آن را گشود، دید نوشته است: سر به زیر انداز و سکوت کن و در خانه بنشین و خدایت را عبادت کن تا مرگ فرا رسد. حضرت نیز آن را انجام داد و سپس
----------
[۲]: بحار، ج ۵۰، ص ۳۵.
آن را به فرزندش محمد بن علی (علیه السلام) داد. چون آن را گشود، در آن نوشته با مردم حدیث بگو و فتوا بده و از هیچ کس جز خداوند عزّوجلّ نترس که کسی به تو دسترسی ندارد، حضرت آن را انجام داد و سپس آن را به پسرش جعفر (علیه السلام) داد؛ چون حضرت مهر را گشود در آن آمده بود با مردم حدیث بگو و فتوا بده و علوم خاندانت را منتشر کن و پدران شایسته ات را تصدیق نما، و از هیچ کس جز خداوند عزوجل نترس و تو در حفظ و امان هستی و این کار برای همه ائمه تا حضرت مهدی ادامه دارد. [۱]
----------
[۱]: اصول کافی، کتاب الحجه، ج۲، ص ۲۸ و بحار، ج ۳۶، ص ۱۹۲، البته متن حدیث با اندک تصرفی ارائه شده است.
📚حکایت آفتاب نگاهی به زندگی امام رضا علیه السلام
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
🔰 سلسله جلسات #انقلابی_تراز_انقلاب 2 💠 فصل اول : #دانشجوی_تراز_انقلاب ( قسمت دوم ) 👈 وظایف مهم دا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 سلسله جلسات #انقلابی_تراز_انقلاب 3
💠 فصل اول : #دانشجوی_تراز_انقلاب ( قسمت سوم )
👈 وظایف مهم دانشجویان برای #قوی_شدن و شرکت فعال در #جهاد_تبیین
👈 دانشجوی انقلابی باید چگونه باشد؟
🔗 دیدن کلیپ با کیفیتهای بالاتر در https://www.aparat.com/v/Tc0wY
🎤 #احسان_عبادی (مدرس مهدویت و پژوهشگر علوم حدیث و تاریخ)
👌 انقلابی باید قوی شود
🔰سیاست همراه دیانت🔰
☑️متن شبهه و سوال👇👇👇👇👇
آیا تاریخ نابودی اسرائیل رو که با حروف ابجد از طریق آیات قرآن بدست آوردن واقعیت داره؟ و میگن این سال سال 2022 هست.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
✅متن پاسخ به شبهه👇👇👇👇👇
☝️🏻اولاً علم ابجد رو نمیشه در مباحث قرآنی و دینی خیلی بکار برد، نمیگم اصلاً ولی خیلی نمیشه بکار برد. حتی سنی ها هم اتفاقا میان با علم ابجد چیزهایی رو به نفع خودشون اثبات میکنند؛ پس علم ابجد، وحی منزل نیست که بعضیها هر چیزی رو فکر میکنند با علم ابجد.. اصلاً قرآن جای📖 علم ابجد و امثال اینها نیست. نمیدونم چرا متأسفانه بعضیها راه رو اشتباهی رفتند.
📑اون مقالهای هم که نابودی اسرائیل در سال 2022 هست، عرض کردیم که اشکالاتی داره؛ در شمردن حروف، یه جا حرف رو، مثلاً (و) به عنوان حرف جداگونه میشمره، یه جا با کلمه بعدی با همدیگه یکدونه شمارش حساب میکنه. از این اشتباهات و تناقضات زیاده. اون مقاله اصلاً یک مقاله رد شده است. واقعاً هیچ بنیه علمی نداره❌ بخواهیم با بحث ابجد، این چیزها رو اثبات بکنیم و از لحاظ دینی هم اثبات شده نیست که بخواهیم ابجد رو یک علم الهی یا وحی یا امثال اینها بدونیم. علم هست اما علمی که وحی الهی رو بخواهیم باهاش بررسی بکنیم و بالا و پایین کنیم، اینجوری نمیتونیم نسبت بهش اظهار نظر کنیم.
#پرسش_پاسخ
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
👤پاسخ دهنده: #استاد_احسان_عبادی
(👆جزو اساتید مهدویت ، پژوهشگر تاریخ و محقق)
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مردهاند...
.......:
@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: قاسم هريسي [۶۱] هم ما را توجيه ميكرد كه مأموريت گروهانها چيست و از كجا خواهند رفت. من و ح
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
آن را به فرزندش محمد بن علی (علیه السلام) داد. چون آن را گشود، در آن نوشته با مردم حدیث بگو و فتوا بده و از هیچ کس جز خداوند عزّوجلّ نترس که کسی به تو دسترسی ندارد، حضرت آن را انجام داد و سپس آن را به پسرش جعفر (علیه السلام) داد؛ چون حضرت مهر را گشود در آن آمده بود با مردم حدیث بگو و فتوا بده و علوم خاندانت را منتشر کن و پدران شایسته ات را تصدیق نما، و از هیچ کس جز خداوند عزوجل نترس و تو در حفظ و امان هستی و این کار برای همه ائمه تا حضرت مهدی ادامه دارد. [۱]
----------
[۱]: اصول کافی، کتاب الحجه، ج۲، ص ۲۸ و بحار، ج ۳۶، ص ۱۹۲، البته متن حدیث با اندک تصرفی ارائه شده است.
شب ده نفر انتخاب شديم كه با قايق از آب عبور كنيم؛ جعفر جاهد خطيبي، رحيم طاقي خطيبي، من و شهيد يعقوب قابيل، احمد يوسفي و... سوار قايق شديم. اسماعيل نادري [۷۰] هم سكاندار ما بود. داخل قايق بوديم و آماده حركت، آقا مهدي هم ايستاده بود كنار آب سفارش ميكرد؛ الله بنده لري! ذكر بگوييد، لا حول و لا قوة
[ صفحه ۱۴۸]
الا بالله را از ياد نبرين...
احتمال اينكه قايق ما را بزنند، زياد بود. پنجاه پنجاه بود رسيدن ما به آنسوي آب. دشمن كه آن طرف نشسته بود، كور كه نبود. اسماعيل نادري هندل قايق را كشيد كه روشن شود، روشن نشد.
آقا مهدي يك پايش را گذاشت روي لبه قايق و به نادري
گفت: ذكر بگو و هندل را بكش. لا حول و لا قوة الا بالله را فراموش نكن.
نادري لا حول و لا... گفت و هندل را كشيد، موتور روشن شد. در تاريكي شب. با يك قايق نيرو حركت كرديم و چند متر مانده به ساحل از قايق پريديم پايين. قايق برگشت آن طرف كه بقيه را بياورد. هيچ خبري نبود حتي يك عراقي سر راه خود نديديم. ضامن نارنجكها كشيده و آماده رفتيم داخل نخلستان كه توي كيسه اي بود. داخل نخلستان تاريك بود و مثل جنگل. عراقيها فرار كرده بودند. و هيچ كس نبود. بقيه نيروهاي گردان هم آمدند؛ جمشيد نظمي و مصطفي شهبازي و... گفتند شما برويد سمت راست كيسه اي. ما هم با خيال آسوده به راه افتاديم؛ مثل اينكه رفته ايم جايي آرام براي گشت. آنهايي كه خسته بودند اسلحه را گذاشته بودند روي دوش شان مثل چوب دستي، با همديگر صحبت ميكرديم و پيش ميرفتيم. نزديكيهاي شهرك حريبه بوديم كه به طرف ما تيراندازي شد. تيراندازي كه شد ما دو دسته شديم. سمت راست جايي بود ايستگاه مانند. مثل ايستگاه اتوبوس و محل انتظار كشيدن پيش خودمان اينگونه نتيجه گرفتيم كه ايستگاه بلم رانهاست. قرار بود از دهنه كيسه اي رد نشويم، منتهي رد شده بوديم. صبح به ما اعلام كردند كه برگرديد. ما هم تند و تيز آمديم داخل نخلستان...
[ صفحه ۱۴۹]
روز قبل از شهادت آقا مهدي موقع عصر هواپيماهاي عراقي آمدند آن طرف دجله را بمباران كردند. احمد و محمد يوسفي منير برادر بودند. آقا جمشيد گفته بود يكي از شما به جلو ميرود. نشسته بوديم چاي ميخورديم،
اسماعيل اقدم بود و محمد يوسفي و بنده و... در اين حين هواپيماها بمب ريختند و تركش خورد به محمد. زخم عميقي برداشت و نفسهاي آخرش را ميكشيد. سريع پيچانديم توي پتو و با قايق فرستاديم عقب.
چند دقيقه بعد احمد [۷۱] آمد و پرسيد: چه خبر؟ محمد ما شهيد شد؟
گفتيم: نه بابا زخمي شد فرستاديمش عقب.
گفت: من كه بچه نيستم، راستش را بگين.
بالاخره خبر شهادتش را داديم خيلي راحت و ساده پذيرفت. احمد از رزمندگان اوايل جنگ بود كه متأسفانه براي نسل جوان ما گمنام و ناشناخته ميباشد. باز آمديم چاي بخوريم كه هواپيماهاي عراقي آمدند و بمب ريختند. اين بار من هم مجروح شدم.
بعقوب احتسامي [۷۲] با موتور آورد اورژانس. از پلي كه بر روي دجله زده بودند، عبور كرديم و رسيديم اورژانس. نرسيده به اورژانس آقا مهدي با چند نفر ايستاده بودند و صحبت ميكردند. يعقوب موتور را نگه داشت، سلام و عليك كرديم. با خوشرويي احوال ما را پرسيد و گفت: اون طرف مجروح شدي؟
گفتم: بله.
[ صفحه ۱۵۰]
پرسيد: تلفات زياد بود؟
گفتم: نه! تلفات زياد نبود فقط چند نفر زخمي شديم.
و چند تا سؤال ديگر و بعد گفت: به امان خدا.
پرسيدم: اجازه ميدين؟
گفت: به خدا سپردم، خدا اجرتون بده.
آمديم اورژانس. پانسمان شدم و سوار آمبولانس كردند كه ببرند عقب. آمبولانس تازه حركت كرده بود كه ديدم حالم خوب است و نياز به عقب رفتن نيست. گفتم آمبولانس را نگه دار و پريدم پايين برگشتم جلو.
آن شب مقصد تصرف اتوبان بود. موقع اذان مغرب هنگام حركت بود. آقا جمشيد نظمي نگذاشت من بروم. هر چه اصرار كردم قبول نكرد. گفت: تو مجروحي و سرت باندپيچي شده، با سرت «گرا» [۷۳] ميدي.
گفتم: كلاه ميذارم سرم.
اجازه نداد گفت: «من فرمانده توام، ميگم برگرد عقب. » بالاخره تسليم نظر فرمانده شدم و قدير مرا به اورژانس رساند. شب را در اورژانس توي سنگري سپري كردم كه سنگر بي سيم بود. گاهي به خواب ميرفتم و گاهي بيدار ميشدم.
من آن شب تمام صحبتهاي آقا مهدي را در بي س
يم شنيدم مگر مواقعي كه خوابم ميبرد. عمده صحبتهاي آقا مهدي در بي سيم راجع به اكيپ تخريب بود كه قرار بود بروند برسند اتوبان و پل را منفجر كنند. مرتب حيدري، حيدري ميگفت. حيدري هم مسوول اكيپ تخريب بود. گه گاه به محمدزاده
[ صفحه ۱۵۱]
[فرمانده ادوات] ميگفت: محمدزاده اگه ۱۰۶ قابل داري، بفرست.
آقا مهدي، اصغر قصاب را صدا ميزد. برخي مواقع كه بي سيم چي جواب ميداد، ميگفت: گوشي رو بده اصغر خودش صحبت كنه. بده جمشيد خودش صحبت كنه...
صبح با قايق به همراه تعدادي ديگر از زخميها به اورژانس مادر و از آنجا به اهواز تخليه شديم. و اعزامم كردند مشهد. در مشهد توي بيمارستان مطلع شديم كه آقا مهدي شهيد شده است.
وقتي خبر شهادت آقا مهدي در بيمارستان پيچيد نه تنها بچههاي لشكر عاشورا، كه بچههاي رزمنده مجروح در غم و ماتم فرو رفتند. انگار كه عزيزترين شان از دنيا رفته، چشمهاي همه گريان بود. خيال ميكرديم كه ديگر دنيا به آخر رسيده
است. همه نقش مؤثر آقا مهدي را در جنگ ميدانستند. هنوز صدايش توي گوشم طنين داشت.
[ صفحه ۱۵۳]
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
📖کـــتاب صــوتی ؛« " حـــاج قـــاســم "» 🌴"خـــــاطـــرات خــــودنـوشــت ســر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Part04_حاج قاسم.mp3
7.36M
📖کـــتاب صــوتی
؛« " حـــاج قـــاســم "»
🌴"خـــــاطـــرات خــــودنـوشــت ســردار شهیـــد حـــــاج قــــاسـم ســلیمــانـی
« رضــوان الله تعــالـی»
🌴 قــسمــت: ۴
🎧 🎧
🍃🌸
🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸🍃🌸
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: برزخ و حمد روشنگر آن قوله علیه السلام: حَمْداً یُضِیءُ لَنَا بِهِ ظُلُمَاتِ الْبَرْزَخِ.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حمد، آسان کننده بعث
قوله علیه السلام: وَ یُسَهِّلُ عَلَیْنَا بِهِ سَبِیلَ الْمَبْعَثِ.
این فقره هم مشعر و مؤیّد فقره قبل است، المبعث هوَ یوم الّذی بعث فیه الخلایق فَرداً الی اللّه.
یعنی توحید و تحمید مینمایم خدا را که سَهل و آسان قرار بدهد بر ما به واسطه آن حمد و توحید طریق و مرور یومی که بعثنا و حَشرنا و ایقظنا فیه من نوم
الدّنیا و مرافقة الابدان الی اللّه المنّان.
یعنی آن شداید و اهوال یوم الموت را که مبْعث ما است به واسطه آن توحید ما آسان نموده، چه، محیا و ممات موحّد و غیر موحّد مساوی نیست.
المحیا ما به الحیاة من عموم مَعایش الانسان و ما کان علیهم فی حال حیاة، هم
من الطعم و اللبس و المسکن، و کل ما یحتاجون إلیه فی بقاءهم فی الدنیا.
و الممات ما یرد علی الانسان قبل موته، و یکون به موتهم من الآلام والأسقام و الأوجاع، کما قال تعالی: « اَمْ حَسِبَ الَّذینَ اجْتَرَحُوا السَّیِّئاتِ [۱] » الی آخره که آیه مبارکه در این شرح دعای شریف تفسیراً و تأویلاً ذکر شد و تکرار نمی شود و ما حصل آیه آن که چون « أم حَسِبَ » استفهام انکاری است، مفاد او این است که نباید این گمان را کسب کنندگان سیّئات و عاملین منهیّات و مرتکبین عصیان بنمایند، که ما در عاجله و آجله، اعنی در دنیا و آخرت محیا و ممات آنها را با صاحبان ایمان و معرفت و توحید مساوی قرار میدهیم که اگر این گمان را بنمایند « سَآءَ مَا یَحْکُمُونَ [۲] »، یعنی: نفهمیده و بد حکم مینمایند.
----------
[۱]: ۱ - سوره مبارکه جاثیه، آیه ۲۱.
[۲]: ۲ - همان.
📚✍شرح بر صحیفه سجادیه
میرزا ابراهیم سبزواری وثوق الحکماء
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: اصحاب یحیی بن حماد از ابوعوانه از سلیمان از شفیق از عبداللّٰه از پیامبر نقل کرده است که فر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
پند
ابوحازم به دربار عمربن عبدالعزیز آمد، عمر گفت: مرا موعظه کن، ابوحازم گفت: به پهلو بخواب، و بالش مرگ زیر سرت بگذار، سپس بنگر چه چیزی را دوست داری که آن لحظه به نفع تو باشد، همان لحظه آن را انجام بده، و هرچه میدانی تو را ضرر رساند، همان لحظه رهایش کن، شاید آن ساعت نزدیک باشد.
*
صالح بن بصر بر مهدی عباسی وارد شد، مهدی گفت: مرا موعظه کن. صالح گفت: آیا در همین جا پدر و عمویت مستقر نبودند؟ گفت: بلی. ابوحازم گفت: آیا آنان کار نیکی داشتند که آن نیکی یاریشان کند، گفت: آری. ابوحازم گفت: ممکن است کار ناپسندی داشته باشند که موجب گرفتاری آنها شده باشد؟ گفت: آری. ابوحازم گفت: اکنون تو هر آنچه آنان به آن امید دارند انجام ده و هر کاری که بر آنها میترسی، ترک کن.
#کشکول شیخ بهاء
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از تفسیر صوتی قرآن (قرائتی)
04.Nisa.076.mp3
2.82M
هدایت شده از تفسیر صوتی قرآن (قرائتی)
04.Nisa.077.mp3
3.17M
هدایت شده از تفسیر صوتی قرآن (قرائتی)
04.Nisa.078.mp3
2.21M