eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.2هزار عکس
35هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
سبک زندگی شاد 25.mp3
9.71M
۲۵ باور به اینکه الهی که رب العالمینه، همیشه با تو هست؛ 👈باعث میشه هیچوقت احساس بی کسی و تنهایی نکنی! به این میگن تغذیه ی مستقیم از کانون عشق و عاطفه! کشف این کانون، سرِپا نگهت میداره.
🕌در محضر امام روح الله (۲۵۰) 💠 در غرب هیچ خبری نیست 📌 امام خمینی (ره ): جوان عزیز ما که سرمایه‌های میهن هستند‏‎ ‎‏باید بدانند که رفتن به غرب و شرق برای‏‎ ‎‏آموختن علوم مختلف، آنان را از رسیدن به‏‎ ‎‏مقصود که استقلال و آزادی است باز می‌دارد‏‎ ‎‏و وابسته‌شان خواهد نمود. ‏‏باید به خود تلقین کنیم که در غرب هیچ‏‎ ‎‏خبری جز عقب نگه‌داشتن ما از قافلۀ تمدن‏‎ ‎‏و تعالی نیست‏‎. 📚صحیفه نور، جلد ١٨،صفحه ٢٣۴ 📌 بازنشر کلیه مطالب جهت روشنگری عموم مردم ، با ذکر ، بدون ذکر منبع هم مجاز است. @zandahlm1357
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
شفاى دردها مشهدى رستم پسر على اكبر سيستانى فرمود: من دوازده سال قبل از اين تاريخ (سيزدهم ماه ربيع الثانى سنه ۱۳۳۵) از سيستان به مشهد مقدس مشرف و مقيم شدم پس از دو سال زوجه‌ام از دنيا رفت و بعد از آن درد شديدى به پاى راست و كمرم عارض شد. به نحوى كه از درد بى تاب شده و قوه برخواستن نداشتم و به جهت نادارى و پريشانى نتوانستم به طبيبهاى ايرانى رجوع كنم. لذا به حمالى گفتم تا مرا بر پشت نموده و به بيمارستان انگليسى برد و دكتر انگليسى در آنجا چهل روز باقسام مختلفه و دواهاى بسيار در مقام علاج برآمد. هيچ اثر بهبودى ظاهر نشد. بلكه پاى راستم كه درد مى كرد روح از آن رفت و خشك شد به نحوى كه ابدا احساس حرارت و برودت نمى كردم. لذا از درد پا راحت شده لكن كمرم مختصرى درد مى كرد و به جهت بى حس شدن پا نمى توانستم حتى با عصا بايستم. دكتر هم چون از علاج من ناميد شد به حمّالى گفت تا مرا از مريضخانه بيرون آورده پهلوى كوچه اى كه نزديك ارك دولتى بود گذاشت و من قريب ده سال در آن كوچه و نزديكى آن تكدّى مى كردم و بذلت تمام روزگار را مى گذارندم تا در اين اواخر بدرد بواسير مبتلا شدم. چون درد شدّت گرفت بسيار متاذى شدم و خود را به طبيب رساندم و او جاى بواسير مرا قطع كرد و بيرون آمدم از اثر قطع بواسير بيضتينم ورم كرد و مانند كوزه بزرگى شد و با اين حال درد كمرم نيز شدت كرد. و در عذاب بودم. روزى يك نفر ارمنى از آن كوچه مى گذشت و شنيد كه من از درد ناله مى كنم از راه شماتت گفت شما مسلمانها مى گوئيد هركس به كنيسه ما پناه برد دردش بدرمان مى رسد پس تو چرا پناه نمى برى كه شفا بيابى (مقصود او از كنيسه حرم مطهر حضرت ثامن الائمه (ع) بود. ) شماتت آن ارمنى خيلى بر من اثر كرد بطوريكه درد خود فراموش كردم گويا بى اختيار شدم و باو گفتم كه پدرسگ تو را با كنيسه ما چكار است. ارمنى نيز متغيّر شده به من بد گفت و چوبى هم بر سر من زد و رفت. من با نهايت خلق تنگى و پريشانى قصد آستان قدس امام هشتم حضرت رضا (ع) نمودم و چون قدرت راه رفتن نداشتم با سر زانوى چپ، خود را كم كم كشانيدم تا به حرم مطهر رسيدم و بالاى سر مطهر خود را بريسمانى بضريح بستم و عرض كردم آقا جان من از در خانه ات بجائى نمى روم تا مرا مرگ يا شفا دهى و مرگ براى من بهتر است زيرا كه طاقت شماتت ندارم. پس دو روز در آستان آن حضرت بودم روز سوم درد كمر و بواسير شدت گرفت و يكى از خدام در حرم مرا اذيّت مى كرد كه برخيز و از حرم بيرون شو. مى گفتم آخر من شلم و دردمندم و به كسى كارى ندارم و از مولاى خود شفا يا مرگ مى خواهم پس با دل شكسته بقدرى عرض كردم يا مرگ يا شفا و مرگ براى من بهتر است تا خوابم برد. در عالم خواب ديدم دو انگشت از ضريح مطهر بيرون آمد و بر سينه‌ام خورد و صدائى شنيدم كه فرمود برخيز!! من خيال كردم همان خادم است كه مرا اذيت مى كرد. گفتم اذيت مكن بار ديگر دو انگشت از ضريح بيرون آمد و بر سينه‌ام رسيد و فرمود برخيز. گفتم نه پا دارم و نه كمر: فرمود كمرت راست شد! در اين حال چشمم را باز كردم، ميان ضريح مطهر آقائى ديدم كه قباى سبز در بر و فقط عرق چينى بر سر داشت و از روى مباركش ضريح پر از نور شده بود. فرمود: برخيز كه هيچ دردى ندارى. تا اين سخن را فرمود فورا برخاستم و به سرعت دست دراز كردم كه دامن آن بزرگوار را بگيرم و حاجت ديگر بخواهم از نظرم غائب شد. ملتفت خودم شدم كه خواب هستم يا بيدار و ديدم صحيح و سالم ايستاده‌ام و از درد كمر و از مرض بواسير و ورم بيضتين اثرى نيست. هذا حرم فيه شفاء الاسقام فيه لملائك السموات مقام من يمم بابه ينل مطلبه من حل به فهو على النار حرام https://eitaa.com/zandahlm1357
رؤياي صادق درس اشارات ما در محضر استادم در علوم عقلي و نقلي و رياضيات و غير آن، علامه ذوالفنون معلم عصر العلوم آيةالله حاج ميرزا ابوالحسن شعراني - روحي له الفداء و جزاء الله عنا خير جزاء المعلمين - به ابتداي امر سوم در بحث از اطلاع [صفحه ۵۲] انسان بر غيب در حالت خواب رسيد و تاريخ اين درس و گفتگو عصر روز يك شنبه هشتم ذي الحجه ي سال هزار و سيصد و هفتاد و سه از هجرت حضرت خاتم صلي الله عليه و آله مطابق با هفدهم ماه خرداد سال هزار و سيصد و سي و سوم هجري شمسي در تهران بود و مدرس بلند و محضر اعلايش نيز بيت شريف ايشان در تهران بود، خانه اي كه به منزله ي بيت المعمور راقم بود، شگفت اين كه هم اكنون نيز اين واقعه را در شب يك شنبه نهم ذي الحجه هزار و چهارصد و هشت مطابق با ماه مرداد سال هزار و سيصد شصت و هفتم هجري شمسي بعد از گذشت سي و پنج سال قمري مي‌نويسم. خلاصه اين كه جناب شعراني - قدس سره الشريف - فرمود: در سالي كه دست‌هاي ستم به جسارت و اهانت مرقد ثامن الحجج امام علي بن موسي الرضا عليهماالسلام را به توپ بست، من قبل از آن واقعه هائله به چند شب در خواب ديدم: دودي غليظ سياه مسموم از جانب مشرق متصاعد شد، آنگاه همانند غباري مسموم در هوا منتشر شد تا اين كه به همه ي دنيا رسيد و تمام فضا را احاطه كرد و همه ي مردم را دربر گرفت، پس هر صالح و مؤمني از آن مسموم گرديد و هلاك شد، اما دود به ديگران ضرري نمي رساند و به آنها نمي رسيد، چند روزي گذشت كه اين واقعه ي هائله اتفاق افتاد و ما به تعبير آن رؤياي [صفحه ۵۳] عجيب دهشت آور منتقل شديم. [۵۳]. (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده https://eitaa.com/zandahlm1357
D1738230T13535039(Web)-mc.mp3
3.38M
🕊️ کبوتری برای اینکه پیام مادرش را به امام رضا (علیه‌‌‌السلام) برساند، تا شهر مشهد پرواز می‌کند؛ تا اینکه تشنه‌‌‌اش می‌شود و سراغ سقاخانه را می‌‌گیرد... ادامه داستان را بشنوید. @zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عج ✅ استراتژی نظامی حضرت امیر سلام‌الله‌علیه ‌‌... ⬅️ نگذارید شکارچی برسه بالای سرتون❗️ @zandahlm1357
چشم به راه - قسمت نودم.mp3
28.81M
🎬 قسمت: نودم 👇👇👇👇👇👇 قابل توجه اعضاء محترم این مجموعه از فایلها تاریخشون به روز نیست @zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 شور دگر 🔸 با نوای حاج صادق آهنگران این جبهه ی اسلام است دل شور دگر دارد حقا که بر این محفل الله نظر دارد شعر: حبیب اله معلمی محل اجرا: شوش دانیال قبل از عملیات فتح المبین زمان اجرا: سال (۱۳۶۰) @zandahlm1357 ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄
🍂 🔻 4⃣3⃣ حدود یک هفته، جاهایی را که لازم بود، شناسایی و عکس برداری کردیم. غروب شب آخر به منزل ننه میثم بازگشتیم. شام مختصری خوردیم و با این زن دلاور خداحافظی کردیم و شبانه و بدون جلب توجه از روستای صويب خارج شدیم و از جاده خشکی و بالای کوره های آجرپزی، پیاده خودمان را به سیل بند رساندیم. در ساعت مقرر، بلمی به دنبالمان آمد. سوار شدیم و همان شبانه به عقب و داخل خاک ایران بازگشتیم. مأموریت پر هراس و ترس آور اما پرباری بود. در بازگشت از این مأموریت، دوستان استقبال خوبی از من کردند و خیلی خوشحال شدند. در این سفر، همه توان رزمی نظامی و لجستیک دشمن در دو استان العماره و بصره برای ما روشن شد و هیچ نقطه مبهمی در این زمینه باقی نماند. دانستیم که عراقی ها در این دو استان چه اندازه توان دارند، نیروهای نظامی شان چند نفر است، کجا مستقر هستند و حتی وضعیت روحی و روانی آنان چگونه است. همه یگان های دشمن شناسایی شده و نفوذی با ارزشی در یکی از دبیرخانه های ستاد ارتش عراق پیدا کرده بودیم که علاوه بر فتوکپی اخبار محرمانه، برخی نقشه های نظامی ارتش عراق را هم برایمان تهیه می کرد و در اختیارمان قرار می داد. این دستاورد بسیار خوبی برای فرماندهانی بود که قصد عملیات در هور را داشتند. پس از بازگشت ابتدا به طور شفاهی گزارش فشرده ای به على هاشمی دادم و چند روز بعد، گزارش مفصل و مستندی از ماموریت همراه با عکس و کالک و نقشه تهیه کردم که خیلی مورد استفاده فرماندهان عالی رتبه سپاه قرار گرفت. در نوبت بعد که آقا محسن به قرارگاه نصرت آمد، گزارش شفاهی مفصلی نیز به ایشان دادم که با دقت و وسواس به آن گوش داد و یادداشت برداری کرد. سؤالات زیادی هم کرد که به آنها پاسخ دادم. پیگیر باشید @zandahlm1357
گفتار «ابن شهرآشوب» پیرامون قدرت بدنی امیرالمؤمنین (علیه السلام) «ابن شهرآشوب» در کتاب «مناقب آل ابی طالب (علیه السلام) » می‌نویسد: علی (علیه السلام) سنگی را از بالای کوه برمی داشت و با یک دست حمل می‌کرد، سپس پیش روی مردم می‌گذاشت. یک، دو و یا سه مرد نمی توانستند آن را حرکت دهند. ابوجهل در این باره گفت: - ای اهل کوفه قربانی در نزد شماست؛ این علی[علیه السلام] است که در نظرها بزرگ جلوه کرده است. - هرگز در میان مردم برای او مانندی نیست، گویی که آتشی است که جرقه هایش را به سوی مردم پرتاب می‌کند. - از او بر حذر باشید که او را روزی است که در میان بادیه و شهرنشینان آشکار خواهد شد. علی (علیه السلام) دست کسی را نمی گرفت مگر این که نفسش را قطع می‌کرد و نمی توانست نفس بکشد. و اما آنچه بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله) از او ظاهر شد، کندن امیال [۱] و حمل کردن آن‌ها تا هفده میل [بیش از ۲۷ کیلومتر] مسافت بود که برای حرکت دادن یکی از آن‌ها به افراد نیرومند نیاز بود. حضرت به تنهایی آن را می‌کند، حمل و نصب می‌کرد و بر روی آن‌ها می‌نوشت: «این میل علی (علیه السلام) است». گفته می‌شود: او دو میل را زیر بغل می‌گرفت و یکی را با پا می‌غلتاند. و از آن جمله، ضربه زدن حضرت به ستون است که انگشت ابهامش در سنگ فرود رفت و آن در کوفه باقی مانده است. همچنین تصویر دست در «تکریت»، «موصل» و «قطیعه الدقیق» و غیره است. و از آن جمله جای شمیشر در صخره «کوه ثور» در کنار غار پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اثر نیزه اش در کوهی از کوه‌های بادیه و در صخره ای در «قلعه جعبر» است. [۱] دلاوری‌ها و رشادت‌های امیرالمؤمنین (علیه السلام) خیلی بیش از آن است که بتوان در این مختصر نوشتار ذکر نمود، وبدون شک قلم عاجز از بیان آن است. در اینجا فقط به چند مورد از آن، به همراه گفتار دانشمندان شیعه و سنی اکتفا می‌کنیم، و طالبین را به کتب مربوطه ارجاع می‌دهیم. ---------- [۱]: . مناره ای که در بلندی‌ها برای مسافران نصب می‌شد تا به وسیله آن مسیر را بیابند. [۱]: . مناقب ابن شهرآشوب ۲/۱۲۱. https://eitaa.com/zandahlm1357
پند امام علی علیه السلام امام علی علیه السلام به حارث همدانی جد نویسنده، می‌نویسد: به ریسمان قرآن چنگ زن و آن را مایه ی پند خود قرار ده. حلالش را حلال و حرامش را حرام بدان. حقائق گذشته را تصدیق نما و گذشته ی دنیا را با آینده آن مقایسه کن که برخی چون بعض دیگر است و پایان آن چون اول آنست. نام خدا را بزرگ شمار از اینکه جز برای آشکار شدن حقیقتی آن را بر زبان نیاوری. بسیار یاد مرگ و پس از مرگ کن و تنها زمانی که دستاویز استواری داری تمنای مرگ نما. از هر کاری که صاحبش آن را برای خود می‌خواهد، و برای دیگران ناپسند می‌شمارد، پرهیز کن. از کاری که اگر از انجام دهنده اش بپرسند انکار می‌کند، و عذر می‌طلبد دوری نما. آبروی خود را در معرض هتک قرار نده. هرچه می‌شنوی نگو که همین کفایت می‌کند برای دروغگو بودن. هرچه به تو می‌گویند آن را تکذیب ننما که همین کفایت می‌کند برای نادان بودن. خشم خود را فرو بر و گاه قدرت، بردباری پیشه کن. بااینکه خشمگین شده ای، عفو کن و بااینکه قدرت یافته ای بگذر، که این موجب سرانجام نیک تو خواهد شد. از نعمتهای خدا خوب بهره ببر و نعمتی که خدا به تو داده ضایع نکن و لازم است اثر آن نعمت بر تو ظاهر باشد. بدان که برترین مؤمنان، کسی است که دیگران را بر جان و مال و زن و فرزندش مقدم کند. هر چه بفرستی، برای تو ذخیره است و آنچه عقب اندازی برکتش از آن غیر تو است. بپرهیز از همنشینی با کسی که اندیشه ی صحیحی ندارد و یا عمل او زشت است، چون احترام دوست به دوست او بستگی دارد. در شهرهای بزرگ زندگی کن که جمع کننده مسلمانان است. از منزل‌های غفلت و ستم و کمبود یاران بر اطاعت خدا احراز کن. از کار بیهوده بگذر. از نشستن در بازار که محل نشستن شیاطین و ظهور فتنه هاست، پرهیز کن. به کسانی که تو بر آنان برتری یافته ای بیشتر بنگر که از ابواب شکر است. روز جمعه پیش از نماز جمعه به سفر نرو مگر اینکه نماز را بجا آورده باشی و یا برای کاری برای خدا قصد سفر داشته باشی و یا به امری ضروری اقدام کنی. در هر کار از خدا پیروی کن که پیروی از او بر هر چیزی مقدم است. در عبادت نفس خود را فریب ده و با آن مدارا کن و آن را بیچاره ی خود نکن. طالب نشاط او باش و به حوائج او بپرداز، البته واجبات نباید فدای خواسته ی نفس شوند. به شکلی زندگی کن که اگر مرگ سراغ تو آمد، فرار کننده از پروردگار و در پی دنیا نباشی. دوستان را دوست داشته باش و از خشم بپرهیز که خشم سپاه بزرگی از سپاهیان ابلیس است. والسلام. شیخ بهاء https://eitaa.com/zandahlm1357