eitaa logo
ذهن‌شناخت
206 دنبال‌کننده
344 عکس
31 ویدیو
34 فایل
نگاشته ها و مطالبی در حوزه فلسفه ذهن، فلسفه نفس و علوم شناختي ارتباط با مدیر: @Dargahifar_reza
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥صوت نشست علمی با موضوع «حضوری/حصولی در سنت و / در » و با ارائه دکتر محمدحسن مرصعی» 🗓️ پنجشنبه 2 شهریور 1402 📌مؤسسه حامی علوم انسانی با حمایت ستاد توسعه علوم شناختی @PhilMind
با همکاری پارک علم و فناوری البرز؛ 💢دومین جایزه سالانه هوش مصنوعی برگزار می‌شود   🔹دومین جایزه سالانه هوش مصنوعی با همکاری پارک علم و فناوری البرز برگزار می‌شود. ادامه مطلب را اینجا بخوانید👇👇 http://www.msrt.ir/fa/news/82179 ♻️ با ما همراه باشید http://eitaa.com/msrt_ir 🆔@msrt_iri
📚 📒کتاب «ما نفسیم یا بدن؟» نوشته ریچارد سوئین‌برن با ترجمه دکتر مهدی ذاکری و توسط انتشارات پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و در ۲۳۳ صفحه بچاپ رسید. 📗سوئین‌برن بعنوان یکی از چهره‌های معاصر، در این کتاب سعی در ارائه استدلال‌های فلسفی جدیدی به سود جوهر نفس مجرد دارد که توسط برخی یافته‌های علوم اعصاب معاصر پشتیبانی شود. 📕نویسنده پس از بیان برخی مقدمات در فصل اول، فصل دوم را به « و دوگانه‌انگاری ویژگی‌ها» اختصاص داده. مترجم در پیوست سودمندی در انتهای این فصل، دیدگاه سینوی و صدرائی در این موضوع را نیز اضافه کرده است. 📘فصل سوم به نظریات درباره پرداخته و فصل چهارم با عنوان «استدلال دکارت برای نفس»، شکل گرفته است. مترجم در این‌جا نیز چند پیوست درباره استدلال به سود در از طریق اینهمانی شخصی، و نیز برتری استدلال تصورپذیری بر استدلال دکارتی و ... افزوده است. 📙فصل پنجم به علم و اطلاع درونی ما از خودمان می‌پردازد و فصل ششم به تعامل نفس و بدن. در این‌جا پیوست مترجم در نقد دفاع سوئین‌برن از استدلال به سود جوهری قابل توجه است. فصل آخر (هفتم) به این پرسش اختصاص دارد که آیا علم می‌تواند نفس را تبیین کند؟ @PhilMind
هوش مصنوعی یا بدن مصنوعی؟ 💧 می‌توان گفت برنامۀ پژوهشی و عملیاتی در پی ساختن حیوانات مصنوعی است (یا دست‌كم چیزهایی كه به نظر می‌‌رسند حیوان‌اند). بسیاری نیز معتقدند هوش مصنوعی فعالیت ساختن اشخاص مصنوعی (artificial persons) است (یا دست‌كم چیزهایی كه به نظر می‌رسد اشخاص‌اند). هدف برنامۀ ، ساختن اشخاص مصنوعی است، ماشین‌هایی كه تمام توان‌های ذهنی انسان‌ها را، شامل ، دارند. بنابراین هدف هوش مصنوعی قوی، ایجاد ذهن‌مندی واقعی در ماشین است. (بنگرید: مدخل هوش مصنوعی، دایرةالمعارف اینترنتی استنفورد). ⚡️ اكنون از چالش‌های پیش روی هوش مصنوعی قوی صرف‌نظر می‌كنیم و فرض می‌كنیم تحقق آن ممكن است. زین پس مراد از هوش مصنوعی، هوش مصنوعی قوی است. بر این اساس: ☄️ برخی محققان در برآن‌اند كه موافق مبانی ، سخن گفتن از هوش مصنوعی خطاست (یعنی دقیق نیست و كاربردی مجازی یا تسامحی است)، و باید از بدن یا مغز مصنوعی سخن گفت. 💥 مطابق حكمت متعالیه، ذهن‌مندشدن فرایندی جسمانیة الحدوث است، یعنی آنگاه كه بدن انسانی مناسبی شكل می‌گیرد، ذهن‌مندی در آن تحقق می‌یابد و موجود انسانی بدن‌مند و ذهن‌مند حاصل می‌آید. پس هوش‌مندی امری متحقق در/به‌نحوی مرتبط با بدن است. اگر تقسیم اشیا به طبیعی و مصنوعی درست و واقعی باشد، تنها می‌توان بدن مصنوعی ساخت، و تحقق بدن (یعنی جسمی كه قابلیت ذهن‌مندشدن را بالفعل دارد) همان و تحقق ذهن‌مندی در/مرتبط با آن بدن، همان. (دربارۀ علت و چگونگی این تحقق نیز نظریاتی عرضه شده است.) پس برای آنكه هوش‌مندی محقق شود، باید بدنی ویژه را فراهم آورد. نمی‌توان مستقیماً و بی‌واسطه هوش‌مندی را ایجاد كرد، بلكه باید از راه ساختن بدن متناسب بدان دست یافت. ☄️ بر این اساس پرسش از امكان هوش مصنوعی قوی، به این پرسش باز می‌گردد: آیا می‌توان جسمی، با قابلیت‌ها و پیچیدگی‌های لازم، ساخت كه هوش‌مند شود؟ به نظر نمی‌رسد محال باشد. ☀️ بنابراین اگر هوش‌مندی واقعاً در هویتی فیزیكی روی می‌دهد، نباید آن را به‌معنای دقیق کلمه، «مصنوعی» دانست، زیرا هوش‌مندی یا موجود نیست، یا واقعاً به‌نحوی برخاسته از/متحد با بدنی جسمانی است. پس هوش‌مندی همواره نامصنوع است. هوش‌مندی لازمۀ طبیعی جسم‌مندی مناسب است، بدین معنا كه اگر جسم مناسب ذهن‌مندی یا هوش‌مندی موجود باشد، ذهن یا هوش ناگزیر، با موجود بودن علل خاص خودش، موجود می‌شوند و برساخته بودن یا مصنوع بشر بودنش بی‌معناست. آنچه مصنوع بشر است، مغز یا بدن مصنوعی است. پس هوش نمی‌تواند مصنوع باشد، و تنها جسمی كه زمینۀ بروز و ظهور هوش‌مندی است، می‌تواند مصنوع بشر باشد، پس باید از بدن یا مغز مصنوعی سخن گفت. 💦 به نظر می‌رسد چندین دسته از نظریات ذهن-بدن با این تصویر می‌توانند همراه شوند، ازجمله: جوهری، ، ، همه_روان_دار_انگاری و نظریۀ نفس-بدن صدرایی. به‌طور كلی این تصویر با ناتقلیل‌گرا و نیز با اعتقاد به در مورد رابطۀ ذهن و بدن، سازگار است. 🖊 رضا درگاهی‌فر @PhilMind
✍️معرفی کتاب کتاب «فلسفه ذهن؛ درآمدی جامع» از ویلیام جاورسکی یکی از بهترین مدخل‌ها به فلسفه ذهن به زبان انگلیسی است که اخیراً آقای محمدحسین وقار آن را به زبان فارسی برگردانده و توسط انتشارات اطلاعات منتشر شده است. 📌هر چند ترجمه این اثر کاری ستودنی بوده و باید از زحمات مترجم محترم تشکر کرد، برخی از معادل‌گزینیها جای نقد دارد. برای مثال، physicalism به جسمانی انگاری و token physicalism به جسمانی‌انگاری نماد و soul view of persons به شخص از منظر روح و overdetermination به علتهای مضاعف و intentionality به قصدمندی و representative thoeries of consciousness به نگره‌های بازنمودی خودآگاهی و conceivability-possibility به تصورپذیری‌امکان‌پذیری و idealism به آرمان‌گرایی برگردانده شده است. 📌در برخی موارد ترجمه متن هم خالی از ایراد نیست که باید در جای دیگری بدان پرداخت. @quantum_philosophy_of_mind
🔰کتاب اثر نعیمه چرا «باورهای دینی»، مانند باور به وجود خدا، ، حیات پس از مرگ، ارواح مردگان، فرشتگان و شیاطین، « »، مانند احساس اتحاد با کل عالم و سرسپردگی به مرجعیت دینی، و « »، مانند مناسک نماز و عشای ربانی، میان جوامع انسانی این‌قدر رایج‌اند؟ این باورها، عواطف و اعمال چگونه در مغز انسان‌ها به وجود می‌آیند، شایع می‌شوند و دوام می‌آورند؟ آیا این محتوای آنها است که علت شکل‌گیری و رواجشان به حساب می‌آید یا این مغز انسان و مسیر تکاملی این گونۀ خاص زیستی است که پیدایش و توسعۀ این امور را تسهیل می‌کند؟ اینها برخی از پرسش‌های اصلی در «علوم شناختی دین» است، گرایشی مطالعاتی در علوم شناختی که به دنبال یافتن مبانی شناختی باورها، عواطف و اَعمال دینی است. علوم شناختی دین گرایش تازه‌ای در دین‌پژوهی است که به‌جای استفاده از روش‌های کلاسیک، بر استفاده از یافته‌های تجربی، آزمایشگاهی و تکاملی در بررسی مغز و ذهن انسان تأکید دارد. این کتاب نخستین تک‌نگاریِ تألیفی در این حوزه برای فارسی‌زبانان است و در هر فصل آن، یافته‌های شناختی دربارۀ یکی از باورها، عواطف و اَعمال دینی معرفی و تحلیل می‌شوند. 📇این کتاب توسط انتشارات کرگدن به قیمت 380,000 تومان در دی ماه 1402 به چاپ رسیده است.
🔰نشست علمی: "چالش ها و فرصت های هوش مصنوعی در تبدّل موضوعات فقهی" 💠ارائه دهنده: حجت الاسلام والمسلمین محمدرضا خادمیان 🔹ناقد اول: حجت الاسلام والمسلمین حجت الله بیات 🔸ناقد دوم: حجت الاسلام والمسلمین مهدی جعفرزاده 🔻دبیر نشست: حجت الاسلام والمسلمین داود حجازی فر 🗓زمان:پنج شنبه 28 دی ماه 1402 ⏰ساعت: 10 الی 12 🏢مکان: بلوار جمهوری، کوچه 8، پلاک 52، مرکز موضوع شناسی احکام فقهی 📞تلفن هماهنگی جهت حضور در نشست 025-32936045 - 129 🎥پخش زنده در پیام رسان ایتا به نشانی زیر @Mozooshenasi1
💢برگزاری کرسی ترویجی بازخوانی ارادۀ آگاهانه با رویکرد صدرایی در مواجهه با آزمایش های بنجامین لیبت 🔷با اهتمام گروه پژوهشی «فلسفه اسلامی» مؤسسه 👤ارائه دهنده: دکتر محمد حسین‌زاده (عضو هیئت علمی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران) 👤ناقدان: ✔️دکتر حمید محسنی (دکتری حکمت متعالیه از موسسه امام خمینی (ره) و دبیر کار گروه فلسفه سایبر آزمایشگاه پژوهشی فضای سایبر دانشگاه تهران) ✔️دکتر احمد لهراسبی (عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب) 👤دبیر نشست: دکتر هادی قهار (پژوهشگر وابسته موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران) ⏰زمان: شنبه 30 دی‌ماه 1402 ساعت ۱۶ 🏫مکان : شعبه قم مؤسسه واقع در قم، بلوار شهید صدوقی، خیابان حضرت ابوالفضل (ع)، خ دانش، کوچه دانش ۳، پلاک ۷۱ 🌏لینک مجازی: http://irip.ac.ir/u/136 🆔https://eitaa.com/hekmatfalsafe
🚦 تخصصی دومین همایش ملی «انقلاب اسلامی و افق تمدنی آینده» ⭕️موضوع: "هوش مصنوعی و نظم جدید: چالش‌ها و فرصت‌های ساختارگرا در عصر تمدن دیجیتال" 🎙ارائه دهنده: دکتر محمد آقاسی مدیرکل دفتر مطالعات و برنامه‌ریزی رسانه‌ها وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دبیر نشست: آقای محمد ربیعی پژوهشگر حوزه فرهنگ و ارتباطات 🗓 زمان: شنبه 30 بهمن ساعت 10 الی 12 📍لینک نشست: https://www.skyroom.online/ch/sadr/irhfc 📍سایت و کانال همایش👈 http://irhfc.ihu.ac.ir/fa/ https://eitaa.com/irhfcconf •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ▫️دانشگاه جامع امام حسین (ع) 🌐 https://Www.ihu.ac.ir ▫️پیامرسان بله، ایتا و روبیکا: 🆔 @ihu_ac_ir
نشست علمی اخلاق و هوش مصنوعی ارائه دهندگان: هوش مصنوعی و اخلاق پژوهش : دکتر حسینعلی رحمتی شبیه سازی هوش مصنوعی ، واقعیت یا مجازی؟ : دکتر عبدالله عمادی فضلیت گرایی و عینک های VR : دکتر سیدباقر میرصانع مسئولیت زندگی نازیسته : دکتر محمدامین خوانساری 🔰زمان جلسه: دوشنبه مورخ 02 بهمن 1402 – ساعت 10 الی 12 🔰مکان برگزاری: قم، پژوهشگاه قرآن و حدث، سالن جلسات مرکز همکاری های علمی پژوهشگاه قرآن و حدیث
💢هسته پژوهشی «فلسفه ذهن» مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار می‌کند: ❇️کرسی ترویجی «بررسی معنا و اشکالات تز شفافیت، به‌سان ملاک معرفت‌شناختی تمایز ذهنی-فیزیکی» 👤ارائه دهنده: دکتر رضا درگاهی‌فر (پژوهشگر وابسته به مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران) 👤ناقد: دکتر هادی قهار (پژوهشگر وابسته به مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران) 👤دبیر نشست: دکتر احمد لهراسبی (عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب) ⏰زمان: یکشنبه 8 بهمن ماه 1402 ساعت ۱۶ 🏫مکان : شعبه قم مؤسسه واقع در قم، بلوار شهید صدوقی، خیابان حضرت ابوالفضل (ع)، خ دانش، کوچه دانش ۳، پلاک ۷۱ 🌏لینک مجازی: http://irip.ac.ir/u/136 🆔@irip_ir
➕ درک زمان بر بهبود زخم تأثیر می‌گذارد! 🧠⏳ 🕰 زمان درک‌شده، بدون توجه به زمان واقعی سپری‌شده، نقش مهمی در روند بهبود واقعی زخم‌های فیزیکی ایفا می‌کند. 👨‍⚕️ محققان هاروارد از یک روش استاندارد برای زخمی کردن خفیف افراد داوطلب استفاده کردند. سپس زمان درک شده در آزمایشگاه دستکاری شد و هر شرکت کننده در مطالعه سه شرط آزمایشی را تکمیل کرد: زمان آهسته (نصف زمان واقعی)، زمان عادی (برابر زمان واقعی) و زمان سریع (۲ برابر زمان واقعی). ⌛️ آن‌ها دریافتند وقتی شرکت‌کنندگان معتقد بودند که زمان بیشتری سپری شده است، زخم‌ها سریع‌تر بهبود می‌یابند. ✅ این تحقیق بر نیاز به در نظر گرفتن طیف گسترده‌تری از تأثیرات روان‌شناختی بر سلامت جسمانی تأکید و پیشنهاد می‌کند که باورهای انتزاعی در مورد عملکرد بدن مستقیماً بر نتایج سلامتی تأثیر می‌گذارند. 🆔 @CogniPlus 🔗 Scientific Reports (2023) 👈📄 : https://www.nature.com/articles/s41598-023-50009-3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 معاون علمی رئیس‌جمهور: هوش مصنوعی ۴۰ تا ۵۰ درصد شغل‌ها را از بین خواهد برد و فرصت‌های شغلی جدیدی ایجاد خواهد. @Farsna
رئیس مرکز پژوهش‌های مجلس: مجلس دوازدهم باید برای خطرات و آسیب‌های هوش مصنوعی قوانینی وضع کند. @Farsna - Link
🔰دانشگاه الهیات دانشکدگان فارابی دانشگاه تهران با همکاری انجمن کلام اسلامی حوزه علمیه با حمایت ستاد توسعه علوم و فناوری های شناختی برگزار می‌کند : 🔹کارگاه یک روزه 🛑رویکرد های ضدماتریالیستی جدید در فلسفه ذهن ✅ جلسه اول:رویکرد‌ های ماتریالیستی و ضدماتریالیستی معاصر در فلسفه ذهن:زمینه ها و پیامدها استاد مهدی ذاکری دانشیار دانشگاه تهران ✅جلسه دوم : همه‌روان‌مند‌انگاری استاد محمدمهدی ستوده دانشجوی دکتری فلسفه معاصر دانشگاه تهران ✅جلسه سوم :نوخاسته گرایی استاد هادی قهار پژوهشگر وابسته به موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ✅جلسه چهارم : پدیدارشناسی ذهن استاد حسین شهیدی خواه دانشجوی دکتری فلسفه معاصر دانشگاه تهران 🔰 مزایای دوره : 🔹اعطای گواهی 🔹 بهره مندی از اساتید مجرب 🕰زمان برگزاری : ۲۶ بهمن ماه ۱۴۰۲ 🕗جلسه اول ساعت ۸ 🕙جلسه دوم ساعت ۱۰ 🕛اقامه نماز و پذیرایی 🕐جلسه سوم ساعت ۱۳ 🕒جلسه چهارم ساعت ۱۵ ⏰مهلت ثبت نام ۲۴ بهمن ماه ۱۴۰۲ 💵هزینه دوره 50 هزارتومن 📝نحوه ثبت نام : ارسال پیام به آی دی ادمین انجمن در پیام رسان ایتا 🆔 @admin_anjoman313 📌مکان: قم،بلوار جمهوری اسلامی ، کوچه۲، فرعی اول سمت چپ،سالن همایش دبیرخانه انجمن ها و قطب های علمی حوزه https://nshn.ir/QbsVQANxQfo
💢 سایت های فارسی زبان برای اطلاع از اخبار فناوری مربوط به فناوری اطلاعات 📌از مطالب این سایت ها می توانید برای و تخصصی (مثلا از منظر اخلاقی) استفاده کنید: https://nabzefanavari.ir/ https://www.zoomit.ir/ https://digiato.com/ https://www.citna.ir/ https://islamic.majazi.ir/ https://zaviehmag.ir/ https://peivast.com/ https://hooshio.com/ https://beta-co.ir/ https://khabarict.ir/ https://familyweb.ir/ 💢 این هم چند سایت انگلیسی https://futurism.com/categories/vr-news https://futurism.com/categories/robots-machines https://futurism.com/categories/ai-artificial-intelligence https://techcrunch.com/ https://link.springer.com/journal/10676/updates حسینعلی رحمتی 13 بهمن ۱۴۰۲ 👈🏿 اندکی اندیشه ضرر ندارد
مغز معنوی: علم و تجربه دینی اثر اندرو نیوبرگ ترجمه علی اکبر ضیایی
اندرو نیوبرگ از پیشتازان علم عصب‌شناسی الهیات در دوره معاصر بشمار می‌آید. درس‌نامه پرفسور اندرو نیوبرگ تحت عنوان: The Spiritual Brain: Science and Religious Experience یکی از مهم‌ترین آثاری است که در حال حاضر در رشته عصب‌شناسی الهیات تدریس می‌گردد و دانشجویان رشته‌های مختلف چون عصب روان‌شناختی و عصب‌شناسی الهیات می‌توانند از دروس این کتاب استفاده شایانی نمایند. نیوبرگ از معدود عصب‌شناسانی است که به اهمیت دین در سلامتی جامعه پی برده و تلاش می‌کند تا با اصول علمی و پزشکی بالینی درستی تعالیم معنوی را به اثبات رساند و تا آنجا تحقیقات خود را پیش برد که دین‌مداری را عامل حفظ نسل انسان از انقراض دانسته و بر اساس داده‌های علمی و ژنتیکی آن را به اثبات رسانده است. وی دارای دیدگاهی مثبت نسبت به دین و معنویت است و تلاش می‌کند تا با استفاده از علم عصب‌شناسی دین را در خدمت بشریت معرفی نماید، گرچه وی مغز را عامل اصلی همه کارکردهای شناختی می‌داند. مغز از منظر فیلسوف الهی صرفاً ابزاری در جهت شناخت و نه عامل اصلی آن دانسته می‌شود. این کتاب نظریات این هصب‌شناس مشهور در حوزه فعالیتش است. ✅بخشی از کتاب مغز معنوی؛ علم و تجربه دینی: برخی از عصب‌شناسان تجربه‌های اصیل دینی چون کشف و شهود، الهامات غیبی، ارتباط با عالم ماوراءالطبیعه از طریق تزکیه و تهذیب، تخلیه روح از جسد در اثر مراقبت‌های شرعی، انفکاک از زمان و مکان و مانند آنها را تنها از دیدگاه مادی بررسی می‌کنند و از مبدأ الهی و عوامل ناشناخته ماوراءالطبیعه سخنی به میان نمی‌آورند، اما نیوبرگ دیدگاهی منصفانه نسبت به این مفاهیم دارد و هیچگاه حقیقت آنها را مورد شک و تردید قرار نداده و این امر را وظیفه متکلمان و علمای دینی دانسته است. از نکات مثبت این کتاب دیدگاه نیوبرگ نسبت به شخصیت‌های دینی بزرگ در طول تاریخ است که نباید در باره آنان به این سادگی قضاوت کرد. نیوبرگ به‌عنوان یک دانشمند عصب‌شناس چندان علاقه‌ای به ورود به مباحث فلسفی ندارد، اما ضمن بر شمردن فرضیات متعددی در خصوص منشأ اصلی ایجاد تجربه نزدیک مرگ چون تأثیرات مواد مخدر، هیپوکسی (کمبود اکسیژن در اعضای بدن)، و یا فعالیت اتونوم شدید معتقد است که احتمال خروج روح از بدن در تجربه نزدیک مرگ نیز وجود دارد. در هنگام مرگ رابطه بین روح و بدن به‌اندازه‌ای کاهش می‌یابد که فرد می‌تواند تجربه‌ای متفاوت از تجربه‌های خود چون ملاقات با افراد خاص و دیدن موجودات ماوراءالطبیعی داشته باشد و همین تخلیه روح به انسان چنین بصیرتی را اعطا می‌کند که فرد پیش از آن تجربه نداشته است. یکی از آسیب‌های مطالعات نوروتئولوژی مسلم انگاشتن برخی از فرضیه‌های اثبات نشده است و معلوم نیست که برخی عصب‌شناسان مدرن بر اساس کدام دلیل و برهان عصب‌شناسان تجربه نزدیکی به خدا و یا وحدت وجود را صرفاً یک اختلال عصبی و یا امر کاملاً احساسی - و نه شناخت واقعی و یا مرحله‌ای از مراحل کمال هستی - می‌دانند. بر اساس مستندات دینی و دلایل برهانی و کشف شهودی ارتباط با خدا یک حقیقت از حقایق هستی و مرحله‌ای از مراحل شناخت و مرتبه‌ای از مراتب کمال و هستی است و تنزل آن به یک امر احساسی منتج از کاهش فعالیت در بخشی از مغز با هیچ یک از براهین عقلی و کشف شهودی و تجارب عرفانی سازگاری ندارد. البته جای شکی نیست که در هنگام کشف شهودی و ارتباط با خدا تغییراتی فیزیولوژیک در سیستم مغزی انسان همچون کاهش فعالیت در لوب آهیانه یا منطقه جهت‌یابی مغز برای تشخیص مکان و زمان روی می‌دهد، اما تحقق چنین علائم فیزیکی به معنای این نیست که کاهش فعالیت مذکور علت تامه ارتباط انسان با خدا و وحدت وجود است، بلکه علائم مذکور معلول ارتباط با خدا است و رابطه عکس برقرار است. نیوبرگ به عصب‌شناسان الهیات تذکر می‌دهد که تجارب دینی را به‌طورکلی وارد حوزه آسیب‌شناسی نکنند، زیرا از منظر روان‌درمانی ممکن است آنان فردی با تجربه و یا با باورهای ناشناخته و غیرعادی را به‌عنوان غیرطبیعی بشناسند، اما باید توجه داشته باشند که اصولاً چه امری در حقیقت طبیعی و چه امری غیرطبیعی است و معیار تفکیک آنها از یکدیگر چیست؟ به نظر نیوبرگ تفکیک امر طبیعی از غیرطبیعی کار ساده‌ای نیست، زیرا این امر با استانداردهای شناخته شده در هر جامعه‌ای ارتباط دارد، بدین معنی که گاهی امری در یک جامعه طبیعی و در جامعه دیگر غیرطبیعی جلوه می‌کند و این بستگی به نوع نگرش هر جامعه به آن امر است.
اگر شما در جامعه زندگی کنید که خیلی مذهبی است در آن صورت دین‌داری امری بسیار طبیعی شناخته می‌شود و اگر شما در جامعه‌ای ضد دینی زندگی کنید، در آن صورت دین‌داری و تجارب دینی اموری غیرطبیعی و حتی مضر برای سلامتی انسان دانسته می‌شود؛ بنابراین چه کسی می‌تواند شنیدن صدا خدا را امری طبیعی (عادی) و یا غیرطبیعی (غیرعادی) بداند؟ وی معتقد است که از نظر روان‌شناسی یک فرد طبیعی می‌تواند دارای تجارب طبیعی و غیرطبیعی دینی باشد. وی با دیدگاه تقلیل‌گرایانه برخی از عصب‌شناسان به‌شدت مخالف است و بر یافته‌های یک گروه از نوروسایکولوژیست‌ها در مرکز تحقیقات عصب‌شناسی رید وابسته به دانشگاه کالیفرنیا، لوس آنجلس، خرده می‌گیرد و آنها را خارج از چارچوب‌های شناخته شده علمی می‌داند. این مرکز تحقیقات پا را فراتر از ارزیابی‌های علمی گذاشته و به ارزیابی تعدادی از شخصیت‌های معروف دینی و تاریخی پرداخته و در آنان "تشخیص" کارکرد نادرست مغزی داده است. از دیگر یافته‌های مهم نیوبرگ در دفاع از شخصیت‌های تاریخی دینی که برخی از عصب‌شناسان به جهل و یا غرض به آنان نسبت بیماری اسکیزوفرنی و یا صرع لوب تمپورال داده‌اند این است که بیماری‌های روانی عموماً مزمن و طولانی هستند، درحالی‌که شخصیت‌های تاریخی در مقاطع خاصی از زندگی تجربه دینی خاصی داشته‌اند و این حالت در طول زندگی آنان تکرار نشده است، بنابراین حالت‌های آنان به صرع شباهت نداشته است. بیماری‌های روانی موجب کاهش کارکرد و تضعیف روابط اجتماعی می‌گردد، اما شخصیت‌های تاریخی دینی همواره سبب افزایش روابط اجتماعی و شکل‌گیری بزرگ‌ترین جوامع منسجم انسانی بوده‌اند. بیماری‌های روانی سبب نقص در کارکرد شناختی می‌گردد، اما شخصیت‌های تاریخی دینی نه‌تنها نقصی در شناخت نداشته‌اند، بلکه سخنان و آموزه‌های آنان رهگشای بسیاری از معماهای زندگی انسان در طول تاریخ بوده است و مکاتب فکری و فلسفی عظیمی بر اساس آموزه‌های آنان شکل‌گرفته است. از طرف دیگر دین به‌طورکلی دارای منافع مثبتی برای انسان بوده است، اما بیماری‌های روانی آثار مخربی بر شخصیت انسان داشته‌اند، بنابراین بانیان اصلی این نوع تجارب دینی در طول تاریخ آثار مثبتی بر بشریت و بقا و ارتقای معنوی انسان داشته‌اند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺ببینید؛ پهپاد انتحاری اوکراینی که به اندازه کبوتر است، سرباز روسی را تعقیب و لابلای تانک گیر می‌آورد و می‌کشد نمایی روشن از جنگ آینده…
به‌سان راه‌‌حلی برساختی برای مسئله ذهن-بدن؛ دیدگاه کالین مک‌گین ⭕️ کالین مک‌گین در مقاله معروفش (1989) راه‌حل‌های عرضه شده برای مسئلۀ ذهن-بدن را بر دو دستۀ برساختی (constructive) و غیر برساختی تقسیم می‌کند. مطابق بیان او، «راه‌حل‌های برساختی می‌کوشند ویژگی‌ای طبیعی را متعلق به مغز (یا بدن) مشخص کنند که توضیح می‌دهد چگونه می‌تواند از مغز (یا بدن) سر بزند.» ⭕️ ازاین‌رو مثلاً نیز برساختی است، زیرا یک ویژگی، یعنی نقش علّی، را مطرح می‌کند که هر دوی حالات مغزی و حالات ذهنی آن را دارند، و این ویژگی قرار است توضیح دهد که چگونه آگاهی از حالات مغزی فراهم می‌آید. ⭕️ مک‌گین می‌گوید همه‌روان‌دارانگاری را نیز در دستۀ راه‌حل‌های برساختی قرار می‌دهم، زیرا می‌کوشد آگاهی را از راه ویژگی‌هایی متعلق به مغز توضیح دهد که همانند خود آگاهی، طبیعی‌اند. نسبت دادن ذرات آگاهی نخستین (proto-consciousness) به اجزای تشکیل دهندۀ ماده، آن‌طور فراطبیعی نیست که پذیرفتن جواهر غیرمادی یا مداخله‌های الهی هست؛ صرفاً غریب است. ⭕️ مطابق این نگاه: 1) همه‌روان‌دارانگاری نظریه‌ای طبیعی‌گراست، و می‌کوشد تبیینی طبیعی‌گروانه از آگاهی به‌‌دست دهد. 2) ذرات آگاهی نخستین، ویژگی‌هایی طبیعی‌اند که به ذرات بنیادین ماده نسبت داده می‌شوند. 3) برایند این آگاهی‌های نخستین، آگاهی‌های سطوح بالاتر است، که آنها هم طبیعی‌اند، زیرا از امور طبیعی، چیزی فراطبیعی نمی‌تواند حاصل آید؛ 4) آگاهی سطح بالاتر انسانی، ویژگی طبیعی مغز است. 5) با فرض اینکه در فرایند تبیین شکل‌گیری آگاهی انسانی هیچ اشکالی در کار نباشد، این نظریه برساختی است. ⭕️ اما مک‌گین معتقد است راه‌حل‌های برساختی همگی برای پاسخ به پرسش ذهن-بدن ناکافی‌اند، و بنابراین همه‌روان‌دارانگاری نیز نظریه‌ای موفق نخواهد بود. ⭕️ اشکال مشترک نظریات برساختی از منظر مک‌گین این است که آن ویژگی طبیعی تبیین‌گر برآمدن آگاهی از مغز یا بدن (ویژگی P) اساساً برای ما انسان‌ها شناخت‌پذیر نیست و ما نسبت بدان دچار بستار شناختی (cognitive closure) هستیم. بیانی از بستار شناختی چنین است: ذهن M از نظر شناختی نسبت به ویژگی P (یا نظریۀ T) بسته است اگروتنهااگر روندهای مفهوم‌سازی که M در اختیار دارد، نتوانند بسط یابند تا P (یا درکی از T) را فراچنگ آورند. ⭕️ مک‌گین با کسانی که به حل‌شدنی بودن مسئله مغز-آگاهی امیدوارند، در سه نکته هم‌نواست: اول اینکه طبیعت‌گروی به‌مثابه دیدگاهی جهان‌شمول و کلی درست است، و دوم اینکه رابطۀ مغز-آگاهی، از هر سنخی باشد، رابطه‌ای طبیعی است، و سوم اینکه بر همین اساس، نظریه‌ای طبیعت‌گروانه این رابطه را تبیین می‌کند. اما اختلاف نظر مک‌گین با دیگران در این است که: این نظریه را قوای شناختی انسانی کنونی درک نمی‌کنند و هرگز بدان نمی‌رسند. ⭕️ پس از منظر مک‌گین ویژگی P هست، که ویژگی مغز است، و مغز به‌خاطر داشتن آن، پایۀ آگاهی است. به همین وزان، نظریۀ T مربوط به P موجود است که کاملاً وابستگی حالات آگاهی را به حالات مغزی توضیح می‌دهد. در این صورت، اگر T ‌را می‌دانستیم، راه‌حلی برساختی برای مسئلۀ ذهن-بدن می‌داشتیم. اما آیا هرگز می‌توانیم T را بدانیم و ماهیت P را درک کنیم؟ ⭕️ پاسخ اساسی مک‌گین این است که مطمئناً امکان‌پذیر است که هرگز نتوانیم P را فراچنگ آوریم و ذهن‌های ما نسبت بدان بسته باشد. هیچ تضمینی وجود ندارد که نیروهای شناختی ما بتوانند از عهدۀ عرضۀ راه‌حل هر مسأله‌ای که با آن روبه‌رو می‌شویم، برآیند. از نگاه وی، اگر این ادعای جزم‌گروانه را می‌پذیری که نوع انسان در مرحلۀ کنونی تکاملش هرچیزی را می‌تواند بداند، دچار نوعی آرمان‌گروی نابجا در خصوص جهان طبیعی شده‌ای. کاملاً ممکن است چنین باشد که هر ویژگی که بتوانیم در ازایش مفهومی بسازیم، آن‌گونه باشد که هرگز نتواند مسألۀ ذهن-بدن را حل کند. ممکن است ما شبیه خردسالانی باشیم که می‌کوشند نظریۀ نسبیت را درک کنند. بعدها چنین رویکردی را رازآلودگروی () نامیده‌اند. McGinn, Colin (1989). Can we solve the mind-body problem? Mind 98 (July):349-66. 🖊 رضا درگاهی‌فر @PhilMind