eitaa logo
💕زندگی عاشقانه💕
26.4هزار دنبال‌کننده
11.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
83 فایل
ازحسین بن علی هرچه بخواهی بدهد توزرنگ باش وازونسل علی دوست بخواه👪 مباحث و دوره های #رایگان تخصصی #همسرداری، #تربیت_فرزند، و.. ادمین تبلیغ @yamahdi85 📛استفاده ازمطالب فقط با #لینک_کانال جایزست❎ 👈رزرو تبلیغات↙ @tab_zendegiashghane
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃 آقایان محترم توجه کنید؛ اگر هزاران هزار ثروت و طلا و جواهرات به پای همسرتان بریزید، اما کوچک‌ترین محبتی را به همسرتان نشان ندهید؛ اَرزَنی ارزش نخواهد داشت...! 👈 یک زن در زندگی به هیچ چیزی به اندازه‌ی محبت کردن نیاز ندارد؛ محبتی که هم به زبان آورده شود و هم به آن عمل شود. 👈 به عنوان یک مرد و یک همسر، به بانوی خود عشق بورزید. بگذارید بداند که محبوب و مورد تایید شما است. 👈 قلب و ذهن یک زن دائما به شنیدن و دانستن آن که دوست داشتنی و خواستنی و مطلوب است، نیاز دارد. با این کار عشقتان را همیشه زنده نگه می‌دارید و کاری می‌کنید تا همسرتان با همه توان سعی در جبران عشق شما داشته باشد.   ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💥 برگرفته از حوادث خرداد تا شهریور سال ۱۳۹۳ در شهر آمرلی عراق بود که با خوشه چینی از خاطرات مردم مقاوم و رزمندگان دلاور این شهر، به ویژه فرماندهی بی‌نظیر سپهبد شهید در قالب داستانی عاشقانه روایت شده است. نویسنده : فاطمه ولی نژاد ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#تنها_میان_داعش #قسمت34 💠 شاید اولین بار بود گریه حیدر را می‌شنیدم و شنیدن همین گریه غریبانه قلبم ر
💠 فرصت هم‌صحبتی‌مان چندان طولانی نشد که حلیه دنبالم آمد و خبر داد امشب همه برای نماز مغرب و عشاء به مقام (علیه‌السلام) می‌روند تا شیخ مصطفی سخنرانی کند. به حیدر که گفتم خواست برایش دو رکعت نماز حاجت بخوانم و همین که قدم به حیاط مقام گذاشتم، با خاطره حیدر، خانه خیالم به هم ریخت. 💠 آخرین بار غروب روزی که عقد کردیم با هم به مقام آمده بودیم و دیدن این گنبد سفید نورانی در آسمان نیلی نزدیک اذان مغرب، بر جراحت جالی خالی حیدر نمک می‌پاشید. نماز مغرب و عشاء در فضای غریبانه و عاشقانه مقام اقامه شد در حالی که می‌دانستیم دور تا دور شهر اردو زده و اینک ما تنها در پناه امام حسن (علیه‌السلام) هستیم. 💠 همین بود که بعد از نماز عشاء، قرائت دعای فرج با زمزمه گریه مردم یکی شده و به روشنی حس می‌کردیم صاحبی جز (روحی‌فداه) نداریم. شیخ مصطفی با همان عمامه‌ای که به سر داشت، لباس رزم پوشیده بود و بلافاصله شروع به سخنرانی کرد :«ما همیشه خطاب به (علیه‌السلام) می‌گفتیم ای کاش ما با شما بودیم و از شما می‌کردیم! اما امروز دیگه نیاز نیست این حرف رو بزنیم، چون ما امروز با (علیهم‌السلام) هستیم و از شون دفاع می‌کنیم! ما به اون چیزی که آرزو داشتیم رسیدیم، امروز این مقام و این شهر، حرم اهل بیت (علیهم‌السلام) هست و ما باید از اون دفاع کنیم!» ✍️نویسنده:   ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
💠 گریه جمعیت به‌وضوح شنیده می‌شد و او بر فراز منبر برایمان می‌سرود :«جایی از اینجا به نزدیک‌تر نیست! دفاع از حرم اهل بیت (علیهم‌السلام) عین بهشت است! ۱۴۰۰ سال پیش به خیمه امام حسن (علیه‌السلام) حمله کردن، دیگه اجازه نمیدیم دوباره به مقام حضرت جسارت بشه! ما با خون‌مون از این شهر دفاع می‌کنیم!» شور و حال حاضر در مقام طوری بود که شیخ مصطفی مدام صدایش را بلندتر می‌کرد تا در هیاهوی جمعیت به گوش همه برسد :«داعش با چراغ سبز بعضی سیاسیون و فرمانده‌ها وارد شد، با خیانت همین خائنین و رو اشغال کرد و دیروز ۱۵۰۰ دانشجوی شیعه رو در پادگان تکریت قتل عام کرد! حدود چهل روستای اطراف رو اشغال کرده و الآن پشت دیوارهای آمرلی رسیده.» 💠 اخبار شیخ مصطفی، باید دل‌مان را خالی می‌کرد اما ما در پناه امام مجتبی (علیه‌السلام) بودیم که قلب‌مان قرص بود و او همچنان می‌گفت :«یا باید مثل مردم موصل و تکریت و روستاهای اطراف تسلیم بشیم یا سلاح دست بگیریم و مثل (علیه‌السلام) مقاومت کنیم! اگه مقاومت کنیم یا پیروز میشیم یا میشیم! اما اگه تسلیم بشیم، داعش وارد شهر میشه؛ مقدسات‌مون رو تخریب می‌کنه، سر مردها رو می‌بُره و زن‌ها رو به اسارت می‌بَره! حالا باید بین و یکی رو انتخاب کنیم!» و پیش از آنکه کلامش به آخر برسد فریاد در فضا پیچید و نه تنها دل من که در و دیوار مقام را به لرزه انداخت. دیگر این اشک شوق بود که از چشمه چشم‌ها می‌جوشید و عهد نانوشته‌ای که با اشک مردم مُهر می‌شد تا از شهر و این مقام مقدس تا لحظه شهادت دفاع کنند. ✍️نویسنده:   ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 🌹 🌹 ثواب تلاوت این صفحه هدیه به   ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
💠فهمِ ، لازمه ی 💢بدون شک وعده خدا بر اینکه حکومت از آنِ صالحان است، قطعیست. اما شرط تحقق این وعده مثل استجابت دعا نیاز به زمینه و شرایط دارد که این برنامه الهی به نتیجه برسد. تلاشهای پیغمبر و امامان، در امتداد فراهم آوردن این مقدّمات است. اما زمان پیامبر، متاسفانه بدلیل نداشتن تحلیل صحیح از اوضاع، شرایط بعد از پیامبر به گونه ای رقم خورد که اُمور از مسیر خود خارج و‌ به انحراف کشیده شد و‌ شاید بتوان گفت جامعه به دوران جاهلیت بازگشت. 💢قیام عاشورا و استراتژی امام حسن، اصلاحی همه جانبه بود و ماندگار برای تاریخ. خط نفاق و اسلام محمّدی برای همیشه تاریخ روشن شد و‌ شناخت این دو‌ جریان نیاز به نگاه عاشورایی به اوضاع دارد. 💢 "اَینَ الطّالبُ بِدَمِ المقتولِ بِکَربلا"، یعنی منتظران بدانند جریان نفاق را باید شناخت و رُسوا کرد تا جامعه دچار تشویش در اعتقاد و تصمیمات خود نشود که این امر نیاز به نگاه عاشورایی همان استراتژی عاشورایی امام حسن و امام حسین علیهم السلام دارد. شبتون پر نور   ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
🌹💥🌹💥🌹💥🌹💥🌹 ضمن خوش آمد به اعضای جدید؛ دعوتتون میکنم در دو کانال دیگه ما هم حتما بشید ویژه تمام متاهلین و مخصوص تمام خانمهای عاشق هنر 😊👇👇
دوستان برای دسترسی راحت تر به مطالب کانال، مطالب به هشتگهای زیر دسته بندی شده است، با لمس هر یک از هشتگها میتوانید به مطالب دسترسی داشته باشید😊👇👇👇 🔷 🔷 خانم اعلم 🔷 🔷 🔷 🔷 🔷 🔷 🔷 🔷 رمان 🔷 رمان 🔷 رمان 🔷 🔷 خانم اعلم 🔷 رمان مذهبی 🔷 سرکارخانم 🔷 فایلهای صوتی دکتر 🔷 سمینار دکتر 🔷 سمینار از دکتر 🔷 🔷 🔷 فایلهای صوتی خانم 🔷 مجموعه صوتی استاد 🔷 🔷 🔷 🔷 رمان (شهیدایوب بلندی) 🔷 خانم 🔷 رمان (سرگذشت شهید مدق) 🔷 فایلهای صوتی استاد 🔷 رمان واقعی از 🔷 خانم پرتواعلم 🔷رمان واقعی از 🔷 خانم 🔷 رمان بسیار زیبای 🔷 فایلهای استاد 🔷 رمان واقعی 🔷 رمان واقعی 🔷 🔷فایلهای صوتی دکتر 🔷 معرفی برای کودکان 🔷 داستان زندگی شهید 🔷 های 🔷 فایلهای صوتی از دکتر 🔷 فایلهای صوتی از حاج اقا 🔷 ( ) استاد 🔷 🔷 خانم 🔷 مبحث بسیار شیرین 🔷 🔷 🔷 فایلهای صوتی دکتر 🔷 رمان زیبا و واقعی 🔷 صوتهای استاد 🔷 ویژه 🔷 (تجارب اعضا) 🔷 مصادیق اعضای کانال 🔷 برای پایداری زندگی مشترک 🔷 نگاهی نو به کتاب برای زندگی بهتر 🔷 فایلهای صوتی و تصویری استاد 🔷 رمان زیبای 🔷 رمان واقعی 🔷 رمان 🔷 رمان 🔷 🔷 فایلهای همسرداری استاد 🔷 (مربوط به ماه مبارک رمضان ) خانم 🔷 فایلهای صوتی تربیت فرزند از استاد ( ) 🔷 و در زمینه همسرداری و تربیت فرزند از خانم 🔷 🔷 🔷 🔷 همراهی شما باعث افتخار ماست😊😊🌹🌹🌹 💞 @zendegiasheghane_ma
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❁﷽❁ هـــر صــبـــح رو بــا سـلام بـه آقـا صاحب الــزمــان شــروع کــنـیـم دلــــم بـه ” مـسـتـحـبـی ” خـوش اسـت کـه جـوابـش ” واجـب ” اسـت 💔 السلام علیک یا بقیه الله فی ارضه... 💔 ســـلام آرامــش دلــم ❤ صـبــحــتـون مـهـدوی ✋ 🌟 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج   ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🧕🏻🧔🏻 💠 لجبازی يک كلمه نيست! يه اشتباهست! اشتباهی ويران كننده كه مي‌تواند هر دو نفر را در رابطه به زمين بزند و جايی برای بلند شدن نماند! لجبازی مي‌تواند آنقدر قوی باشد كه يادت برود روزی عاشق كسی بودی كه به او مي‌گفتی نمي‌خواهی ناراحتی‌اش را ببينی! اما حالا خودت عامل اصلی‌اش شده‌ای! 💠 با عاشقانه‌های خود نكنيد گاهی جايی برای جبران نمي‌ماند!   ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🧕🏻👱🏻‍♀ طریقه درست درخواست کار از مرد 👈به اقا امر و نهی نکنید❌ واین در خانومهای شاغل بیشتره در محیط کار شما زبان رو یاد میگیرین خونه محل کار شما نیست مثلا اقا از پله ها امده بالا خانوم بهش میگه تو نیا اول اشغالها رو بزار دم در به مردها امرونهی نکنید مثلا بگویید عزیزم حال داری اشغالها رو بزاری دم در نداری خودم بزارم همیشه بگویید عزیزم امدی خونه اگه تونستی اگه حوصله داری لطف کن اگه ممکنه نون بخر 👈 ندهید ❌ مثلا به اقا نگویید چه بپوش چه نپوش مثلا بگویید عزیزم لباس سبزه خیلی بهت میاد یا عزیزم چقدر تو اون لباس کرمه جذاب میشی😉   ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعد از ازدواج باید تغییر کنی ؛ رفتارهای دوره مجردی رو بزار کنار😊   ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خانم کارشناس ارشد مشاوره خانواده سلام من هم یک مشکل دارم لطفاً کمکم کنید دو سال عروسی کردیم قبل ازدواج در شهری با سطح و لول بالا تری زندگی میکردم متاسفانه موقع ازدواج قبول کردم برم شهر همسرم که نیم ساعت با شهر خودمون فاصله داره و سطحش کمتر از شهر خودمون هست و طبقه بالا مادر شوهر 😔😔 هر چی تلاش کردم شوهرم تو شهر ما خونه بخره مادرش نشست که تو برای چی میخوای خونه بخری اجازه نمیدن پسرشون ازشون دور بشه البته با سیاست پیش میرند،کلا هر موقع شوهرم اومد پیشرفت کنه مادرش مانع شد دیروز که با پدر شوهر م حرف زدم فهمیدم تو را خدا بگید چکار کنم من از اون شهر و خونه خجالت میکشم پدر مادرم خونه ما نمیان،خجالت میکشم دوستامو دعوت کنم،هر چی دعا میکنم خدا ی خونه نمیده 😭😭 ی وقتایی اصلا فکر میکنم اینا مناسب من نبودن جدا بشم 💍❤💍 🍀سلام عروس خانم،، چی شده برای چی اینقدر کم آوردی؟!! این همه احساس ناکامی و شکست برای چیه؟! یعنی چی که من از شهر و خونه همسرم خجالت می کشم؟! مگه این چیزها ارزش و اعتبار میاره؟! این نگرش اشتباه شماست که باعث این ناآرامی درونی شده عزیز... فعلا دو چیز باعث این احساس تلخ شماست. اول رفتار مادرتون.. 👈متاسفانه مادرتون با این ارزش گذاری اشتباه،، طرز تفکر فقیر و غنی رو در شما تقویت میکنند. و دوم اینکه،، 👈حرف های پدرشوهرتون در مورد مخالفت همسرشون با جابه جایی شما،، این احساس رو در شما پررنگ کرده که مجبور هستید در جایی زندگی کنید که دوست ندارید و در شأن شما نیست. عروس خانم،، گام های شیطان رو ببینید،، چقدر روانشناسانه داره ریشه اعتقادات تون رو قطع میکنه،، شما از نارضایتی خونه و شهر،، رسیدید به نارضایتی از خدا... ایست لطفا ⛔ ادامه ندین. آرام باشید و ببینید کجا هستید؟! همسر خوب تون،، و آرامش و سلامتی و امنیت تون رو ببینید. برای چی به طلاق و جدایی فکر می کنید؟! الان اصلا زمان این فکر ها نیست! قبل از ازدواج باید به این هم کفو بودن فکر می کردید. الان به راههای افزایش آرامش و تفاهم در زندگی تون فکر کنید. خییییلی از زن و شوهر ها هستند که نعمت های شما رو ندارند و با سختی و مشقت مالی زندگی می کنند. شما خییییلی چیزهای خوب و عالی دارید که خاص شماست. مثل اعتماد زیاد پدرشوهرتون به شما ... 🍀مراقب داشته هاتون باشید عزیز.... شکر نعمت نعمتت افزون کند کفر نعمت از ...   ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
💥 برگرفته از حوادث خرداد تا شهریور سال ۱۳۹۳ در شهر آمرلی عراق بود که با خوشه چینی از خاطرات مردم مقاوم و رزمندگان دلاور این شهر، به ویژه فرماندهی بی‌نظیر سپهبد شهید در قالب داستانی عاشقانه روایت شده است. نویسنده : فاطمه ولی نژاد ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#تنها_میان_داعش #قسمت36 💠 گریه جمعیت به‌وضوح شنیده می‌شد و او بر فراز منبر برایمان #عاشقانه می‌سرود
🍃🌸 *﷽ 🌸🍃 💠 شیخ مصطفی هم گریه‌اش گرفته بود، اما باید صلابتش را حفظ می‌کرد که بغضش را فروخورد و صدا رساند :«ما اسلحه زیادی نداریم! می‌دونید که بعد از اشغال عراق، دست ما رو از اسلحه خالی کردن! کل سلاحی که الان داریم سه تا خمپاره، چندتا کلاشینکف و چندتا آرپی‌جی.» و مردم عزم مقاومت کرده بودند که پیرمردی پاسخ داد :«من تفنگ شکاری دارم، میارم!» و جوانی صدا بلند کرد :«من لودر دارم، میتونم یکی دو روزه دور شهر خاکریز و خندق درست کنم تا داعش نتونه وارد بشه.» مردم با هر وسیله‌ای اعلام آمادگی می‌کردند و دل من پیش حیدرم بود که اگر امشب در آمرلی بود فرمانده رشید شهر می‌شد و حالا دلش پیش من و جسمش ده‌ها کیلومتر دورتر جا مانده بود. 💠 شیخ مصطفی خیالش که از بابت مقاومت مردم راحت شد، لبخندی زد و با آرامش ادامه داد :«تمام راه‌ها بسته شده، دیگه آذوقه به شهر نمی‌رسه. باید هرچی غذا و دارو داریم جیره‌بندی کنیم تا بتونیم در شرایط دووم بیاریم.» صحبت‌های شیخ مصطفی تمام نشده بود که گوشی در دستم لرزید و پیام جدیدی آمد. عدنان بود که با شماره‌ای دیگر تهدیدم کرده و اینبار نه فقط برای من که را روی حنجره حیدرم گذاشته بود :«خبر دارم امشب عزا شده! قسم می‌خورم فردا وارد آمرلی بشیم! یه نفر از مرداتون رو زنده نمی‌ذاریم! همه دخترای آمرلی ما هستن و شک نکن سهم من تویی! قول میدم به زودی سر پسرعموت رو برات بیارم! تو فقط عروس خودمی!»... ✍️نویسنده:   ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
🌹 🌹 🌹 ثواب تلاوت این صفحه هدیه به   ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گاهی اوقات خودمون بالهای خودمون رو از بین میبریم با حسادت و حسرت با تنبلی و سطحی نگری با بی هدفی و نداشتن رویا با ... دوست خوبم.... لذت پـرواز رو از خودت نگیر! از متوقف كردن خودت دست بردار   ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
هرچه زمان می گذرد مردم افسرده تر می شوند، این خاصیٺ دل بستن بہ زمانه اسٺ، خوشا به حال ڪسی ڪہ بہ جاے زمان به صاحب الزمان دل می بندد. شبتون آروم یاعلی   ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎