eitaa logo
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
903 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
151 فایل
﷽؛اینجا با هم یاد می‌گیریم. با هم ریشه می‌کنیم. با هم ساقه می‌زنیم و برگ می‌دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
مشاهده در ایتا
دانلود
د: باز شما دوتا رفتید سر کتاب عربی سمیرا؟ بهتون عربی یاد داده؟ بچه ها میخندند و تکرار میکنند: حبة الرمان مادر لبخندی میزند: یه انار برا حسین , یه انار برا حسن! حسین ابراهیمی: دستش را عقب برد و انار را محکم توی دیوار روبه‌رو کوبید. خونابه‌های انارها روی زمین می‌ریخت. بریده بریده فریاد می‌کشید: - آقای... درویش... مصطفا!... دلِ... آدم... مثلِ اناره... درست... باید... چلاندش... درست... حکماً شیره‌اش... مطبوعه... درست... اما... اما دل آدم را که می‌ترکانند دیگر شیره نیست، خونابه است... باز هم مطبوعه؟... من او. با تصرف. ᶳᵃʳᵃᵇ-ᵐ: چشماش شده‌بود کاسه های خون. - همیشه می گفتن اربا اربا شبیه تسبیح! ولی تسبیح خون نداره! روی زمین، از انار فقط دونه های سفیدش مونده بود! Ⓐⓢⓚⓐⓡɨ: کودک که بودیم..دست به دست هم بودیم و دانه های اناری که لباسهایمان را سرخ میکرد و حالا بزرگ شده‌ایم.. این بار هم دست در دست لباس هایمان سرخ است... اما نه از رنگ انار از ترکه و گلوله... هوالعشق: تمام افکار تو ذهنم ،به یک موضوع متمرکز بود: امنیت جانی تو در کشور جنگ زده ؛فقط توی این روستا صدایی غمگین به او گفت حتی اینجا هم دیگر امن نیست،شناسایی شدی،عکست را گرفته اند.. بند دلم پاره شدن همانو و پخش شدن افکارم همان ... [گـــمـنـــامــ213ـــ]: چشم چرخاندم بین یاقوت ها... تکه ای کوچک بود از این انار بهشتی!! سپهر: بادیدنش میخکوب شدم.سر به زیر دلبری میکرد.پس از مکثی کوتاه پیش رفتم و صورتش را قاب گرفتم .حرارت گونه هایش☺️ به دستهایم آرامش میداد.غرق در او بودم که با صدایی جاخوردم... +رسیده مادر❗️بچین😅 محمد: دانه ی کوچولوی قرمز کمی تکان خورد، دانه بغلی گفت:«عه چخبرته؟ آنقدر وول نخور» اما دانه کوچولو دوست داشت زودتر بیرون بیاید، آنقدر وول خورد که پوست انار ترک برداشت، تکان محکمی خورد و بیرون پرید. علمدار: داشت آرام میخواند. -: صد دانه یاقووووت دسه به دسه. و من ‌انارها را دان میکردم. تابحال موشک ندیده بودم. اما آن لحظه صدایش را شنیدم. سقف روی زمین ریخت. انارها له شدند... ۳۲تا شد. طوریه؟؟ مهربانی کن...: یار دیرینه ام رفته بودی انار بخری، دانه هایت را آوردند. اما بدان دانه هایت را باید دانه دانه های تسبیح کرد و ذکر گفت.... حسین ابراهیمی: دانه‌‌های انار... چون دانه‌های انار... چون یاقوت... نشد محکم باشد... نشد... بر زمین افتاد... قوتی نداشت. کشان‌ کشان رفت بالای سرش: ولدی علی، علی الدنیا بعدک العفا... حیدر جهان کهن (پیاده): تمرین ۲۲ قبلا به خاطر ترک تشکیلات تهدیدش کرده بودند. رفتم دم در. از سر کوچه پیچید. صدای رگبار آمد. خوابم تعبیر شد. انارم از هم پاشید. مهربانی کن...: ماهک به آشپزخانه آمد و بشقاب دانه ها را دید. بپر بپر کرد و با صدای بلند گفت:《 آخجون گردنبند اناری!》مادر دکمه ی خاموشِ آبمیوه گیری را زد و گفت:《چیزی گفتی دخترم؟》 حیدر جهان کهن (پیاده): تمرین ۲۲ انار رسید. نتوانست حصار تنش را تحمل کند. ᶳᵃʳᵃᵇ-ᵐ: - یه قاشق به خواهرت بده! لبخند زد: - یکی دیگه براش دون می کنم! - نمی خوره یه دونه! یه قاشق بسشه! ایستاد. کاسه را با خود برد: - دونه بهشتی قسمت آبجی بشه چی؟ ...مهجــور🕊️: +یه دونه انار... دو دونه انار... _چیه حاجی باز رفتی اتاق بچه ها؟! دستش روی قاب عکس سوم با بغض لرزید زیر لب گفت: +چقدر دعا کردم داغتو نبینم...مستجاب نشد بابا مهجور🍃 hosna razieh: صد دانه یاقوتی در چشمان پرآبش به یادش انداخت اناری بود در دست یاری مشام دلش لبریز بود از گلهای بهاری [@anarstory]
بسم الله الرحمن الرحیم _ماییمُ نوای بی نوایی... _ماییمُ نوای بی نوایی +تواییُ سکوتِ پُر نگاهی _ماییمُ نوای بی نوایی +خوابیمُ عجب سر و صدایی * -ماییم و نوای بی نوایی.. +برخیز اگر همره مایی * -ماییم و نوای بی نوایی.. +این جمعه شویم کرب و بلایی؟! * -ماییم و نوای بی نوایی.. +ای قاصم شوکتین کجایی؟ * +ماییم و نوای بی نوایی -وقت نیست همرنگ یار شی؟ * عِمران واقفی: +ماییم و نوای بی نوایی بله، داشتم می گفتم. گاهی سنگ ریزه ای میشود شیطانِ زمین زدنت. خدایا به گلوی بریده علی اصغرِ حسین، رشته خودت را از ما نبر...این حوری پری ها ارزانی این دنیای دنی...ما به حسین دلبسته ایم. بسم الله اگر حریف مایی... * _ماییم و نوای بی نوایی +باز این مظلوم بازی در آورد... * _ماییم و نوای بی نوایی.. 😌 +داداش دمپایی پرتاب می کند! 😑 _چشم داداش.. میخوابم.. چشم😕😢 سلول 16 * ماییم و نوای بی نوایی آهای کسایی که رفیق مایید پس چرا فقط اسم رفیق رو یدت میکشید؟ * +ماییم و نوای بی نوایی.. _بلند شو یا علی بگو. لشکر تحریفو باید بشکنیم. * _ماییم و نوای بی نوایی +دهنت صاف اگر حریف مایی! * +ماییم و نوای بی نوایی.. _ خواهشا زودتر برگرد از نانوایی * _ماییم و نوای بی نوایی +من خسته شدم از این کبابی!!! * _ماییم و نوای بی نوایی +ای جان به این هوای عالی! * _ ماییمُ نوای بی نوایی + جز لطف کریم نیست پناهی!! کریم اهل بیت * _ ماییم و نوای بی نوایی + مرغ و گوشت نداریم چه نوایی!؟ * _ماییم و نوای بی نوایی +ای حضرت معشوق کجایی...؟ * _ ماییم و نوای بی نوایی + نوکرانی تا ابد زهرایی :) * - ماییم و نوای بی نوایی + چشم دیدن دولت نداریم ! نداریم ! * ماییم و نواے بے نوايے اباصالح التماس دعا هر کجا هستی یاد ماهم باش(: * _ ماییم و نوای بی نوایی + داداش رجز نخون، بیا کمک اگ خیلی مردی!! * _ماییم و نوای بی نوایی +در حسرت یک خط‌کش آبی 😅 * و نوای بی‌نوایی + برخیز اگر یار مایی * _ مامایم و نوای بی نوایی + جز راه تو نیست عشق و جنون * ماییم و نواے بی نوایی اللہ اکبر بچه آخر شبی چہ وقت شعر خوندنہ *** مایم ونوای بی نوایی 100سال دگر هم بگذشت پس تو کجایی @anarstory
هو من تدوین گر بی تدوین و مدون و مدنیت و اینها هستم...یعنی فقط گَرَم...بی مو...صاف و ساده و بی آلایش و پالایش و یِش ها دیگر... من گرم خودم هستم...گرم زندگی ام...گرم منم منم ها...اصلا چرا با من شروع میکنم...چون منم مهمترین چیز هر کس است...من منم...من، تو نیست. من، او نیست. منِ هر کس مال ِ خودش است. حتی از ارث پدری هم نزدیک تر است...اصلا منِ هر کس مال ِ خودش است.... من می خواهم بگویم من هستم. گرِ بی مو. و مو یعنی زیبایی کله...و کله های آدمیزادان و اساتیدان بوی قرمه سبزی مامان پز می دهد. ومن از خودِ منم خوشم می آید. و منِ من مال من است. و این همه من من گفتن چه فایده ای است ممکن است داشته باشد. و منِ اوی امیرخانی هم نمی تواند زیر این همه من من گفتن یک هم به زبان بیاورد چه برسد به رهش و قیدار و ارمیا و بی وتن اش....و من به تمام خبرگزاریان و فیلمسازیان و آناستازیان و جین ایریان و بلندی های بادگیریان و قسم کله گنجشکی می خورم که روحِ منیت تا نمیرد وضع همین است. منِ ما باعث جدا شدن از ولّی زمان درونمان میشود...وقتی گفتی من دیگر با حضرت نمی توانی کار کنی.... من به لطف تک تک سلول های مردمان سرزمین ام نیاز دارم...من با اونها دیگر من نیستم..با اونها نیشم باز است و دلم قرص و عقلم کپسول و ریه ام پروفن... من دلم می خواهد با تک تک مردمان سرزمین پیتزای قارچ و گوشت خانگی بخورم و مهمان تک تک خانه هایشان بشوم و پوشک بچه هایشان را خودم عوض کنم و آشغال هایشان را خودم بیرون بگذارم....تازه حاضرم جوراب پدر های خانواده را خودم با دست بشورم...چای هم بلدم دم کنم. منِ من دیگر آن منِ پرطمطراق را دوست ندارد. بیایید من خودمان را در پوشک بچه نه ماهه بیندازیم و ساعت نه شب بیرون بگذاریم. https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
هو من تدوین گر بی تدوین و مدون و مدنیت و اینها هستم...یعنی فقط گَرَم...بی مو...صاف و ساده و بی آلایش و پالایش و یِش ها دیگر... من گرم خودم هستم...گرم زندگی ام...گرم منم منم ها...اصلا چرا با من شروع میکنم...چون منم مهمترین چیز هر کس است...من منم...من، تو نیست. من، او نیست. منِ هر کس مال ِ خودش است. حتی از ارث پدری هم نزدیک تر است...اصلا منِ هر کس مال ِ خودش است.... من می خواهم بگویم من هستم. گرِ بی مو. و مو یعنی زیبایی کله...و کله های آدمیزادان و اساتیدان بوی قرمه سبزی مامان پز می دهد. ومن از خودِ منم خوشم می آید. و منِ من مال من است. و این همه من من گفتن چه فایده ای است ممکن است داشته باشد. و منِ اوی امیرخانی هم نمی تواند زیر این همه من من گفتن یک هم به زبان بیاورد چه برسد به رهش و قیدار و ارمیا و بی وتن اش....و من به تمام خبرگزاریان و فیلمسازیان و آناستازیان و جین ایریان و بلندی های بادگیریان و قسم کله گنجشکی می خورم که روحِ منیت تا نمیرد وضع همین است. منِ ما باعث جدا شدن از ولّی زمان درونمان میشود...وقتی گفتی من دیگر با حضرت نمی توانی کار کنی.... من به لطف تک تک سلول های مردمان سرزمین ام نیاز دارم...من با اونها دیگر من نیستم..با اونها نیشم باز است و دلم قرص و عقلم کپسول و ریه ام پروفن... من دلم می خواهد با تک تک مردمان سرزمین پیتزای قارچ و گوشت خانگی بخورم و مهمان تک تک خانه هایشان بشوم و پوشک بچه هایشان را خودم عوض کنم و آشغال هایشان را خودم بیرون بگذارم....تازه حاضرم جوراب پدر های خانواده را خودم با دست بشورم...چای هم بلدم دم کنم. منِ من دیگر آن منِ پرطمطراق را دوست ندارد. بیایید من خودمان را در پوشک بچه نه ماهه بیندازیم و ساعت نه شب بیرون بگذاریم. https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
هو من تدوین گر بی تدوین و مدون و مدنیت و اینها هستم...یعنی فقط گَرَم...بی مو...صاف و ساده و بی آلایش و پالایش و یِش ها دیگر... من گرم خودم هستم...گرم زندگی ام...گرم منم منم ها...اصلا چرا با من شروع میکنم...چون منم مهمترین چیز هر کس است...من منم...من، تو نیست. من، او نیست. منِ هر کس مال ِ خودش است. حتی از ارث پدری هم نزدیک تر است...اصلا منِ هر کس مال ِ خودش است.... من می خواهم بگویم من هستم. گرِ بی مو. و مو یعنی زیبایی کله...و کله های آدمیزادان و اساتیدان بوی قرمه سبزی مامان پز می دهد. ومن از خودِ منم خوشم می آید. و منِ من مال من است. و این همه من من گفتن چه فایده ای است ممکن است داشته باشد. و منِ اوی امیرخانی هم نمی تواند زیر این همه من من گفتن یک هم به زبان بیاورد چه برسد به رهش و قیدار و ارمیا و بی وتن اش....و من به تمام خبرگزاریان و فیلمسازیان و آناستازیان و جین ایریان و بلندی های بادگیریان و قسم کله گنجشکی می خورم که روحِ منیت تا نمیرد وضع همین است. منِ ما باعث جدا شدن از ولّی زمان درونمان میشود...وقتی گفتی من دیگر با حضرت نمی توانی کار کنی.... من به لطف تک تک سلول های مردمان سرزمین ام نیاز دارم...من با اونها دیگر من نیستم..با اونها نیشم باز است و دلم قرص و عقلم کپسول و ریه ام پروفن... من دلم می خواهد با تک تک مردمان سرزمین پیتزای قارچ و گوشت خانگی بخورم و مهمان تک تک خانه هایشان بشوم و پوشک بچه هایشان را خودم عوض کنم و آشغال هایشان را خودم بیرون بگذارم....تازه حاضرم جوراب پدر های خانواده را خودم با دست بشورم...چای هم بلدم دم کنم. منِ من دیگر آن منِ پرطمطراق را دوست ندارد. بیایید من خودمان را در پوشک بچه نه ماهه بیندازیم و ساعت نه شب بیرون بگذاریم. https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
👌 به نکته هوشمندانه ای که رهبری فرمودند توجه کنید لطفا ! 👈 واقعا بدون شناخت روش های مغالطه ، نمی شود در بحث های سیاسی موفق شد ، چون دشمن ما استاد و است و با فریب های رسانه ای می تواند هر کسی که این مباحث را نمی داند را به چالش و گمراهی بکشد. 🌀 ما قبلا در 13 جلسه کارگاه را برگزار کردیم که ابتدا در 9 جلسه اصول و مبانی و شیوه های را گفتیم ، اما در جلسات آخر یعنی از جلسه 10 الی 13 ، به این توصیه و فرمایش رهبری لبیک گفتیم و مباحث مغالطات سیاسی را بحث کردیم و با مثال های متعدد و زیاد نشان دادیم چطور در مباحث سیاسی ، دشمن با مغاطله کردن ، جوانان ما را به گمراهی و پذیرش اخبار دروغ وا می دارد. 👈👈 اگر حال دیدن همه جلسات روش تحلیل سیاسی را ندارید، خواهشا جلسات پایانی ( شروع از جلسه 10 ) را نگاه کنید تا مغالطات سیاسی را با مثالهای متعدد به صورت ساده و روان یاد بگیرید تا بتوانید در و از آنها استفاده کنید و برای مردم عزیز و جوانان ارزشمند رو کنید دستان پلید و دروغگوی دشمن را. ⬅️ آدرس جلسه 10 ( شروع بحث مغالطات) https://eitaa.com/ma_va_o/14327 ⬅️ آدرس جلسه 11 https://eitaa.com/ma_va_o/14335 ⬅️ آدرس جلسه 12 https://eitaa.com/ma_va_o/14365 ⬅️ آدرس جلسه 13 https://eitaa.com/ma_va_o/14416 👆👆👆 تمام جلسات هم به صورت تصویری است و هم صوتی 👆👆👆 🌀 هزاران بار گفتیم ، بار دگر هم تکرار می کنیم ، بدون قوی شدن ، بدون مطالعه ، بدون اصول پاسخ به شبهات و مبانی تحلیل را دانستن ، نمی توان نمی توان نمی توان و جریان انقلاب شد. نمی شود که نمی شود. التماس دعا 🔰سیاست همراه دیانت🔰 http://eitaa.com/joinchat/4235001869C41c082b340 @ANARSTORY
خانه رسالت رسالت 28 1399 فارسی مستند «رسالت»، روایتی از زندگی مجاهدانه طلبه‌ای جوان در شهر مشهد است. سید مرتضی محمدیان و همسرش که در مشهد زندگی می‌کنند کارگاه مهرسازی دارند که با ورود کرونا به کشور، کم‌رونق می‌شود. آن‎ها تصمیم می‌گیرند برای خانواده‌های کم‌برخودار، علی‌الخصوص زنان و دختران، اشتغال‌زایی کنند. آن‌ها موفق به تاسیس کارگاه تولید اسباب‌بازی می‌شوند که برای تعداد زیادی از افراد به صورت مستقیم و غیر مستقیم، فرصت اشتغال فراهم می‌آورد. همچنین فروشگاهی را با هدف حمایت از مشاغل خانگی بر پا می‌کنند و کارگاه‌های آموزشی مختلفی برای مددجویان در آن برگزار می‌شود. همسر خانواده یکی از اعضا باغ انار هستند. همانجایی که می گویند نیم ساعت خواندن و نوشتن دارند یعنی نفوذ باغ انار تا کجا...به به...اصلا آدم لذت می بره. برای دیدن مستند روی لینک زیر بکوبید. یواش https://ammaryar.ir/m/lno5t