eitaa logo
🕊آسمان دیگر🕊
139 دنبال‌کننده
50 عکس
19 ویدیو
7 فایل
یادداشت‌های سیدمحمدباقرمیرصانع @mirsane_smb دانش‌آموخته حوزه علمیه قم دانش‌آموخته دکتری فلسفه اخلاق دانشگاه قم عدم تو همچو مشرق اجل تو همچو مغرب سوی #آسمان‌دیگر که به آسمان نماند ره آسمان درونست پَر عشق را بجنبان پَر عشق چون قوی شد غم نردبان نماند
مشاهده در ایتا
دانلود
پیوند فقه و اخلاق در آینۀ المیزان 1. «وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَلَاتُمْسِكُوهُنَّ ضِرَارًا لِتَعْتَدُوا وَمَنْ یفْعَلْ ذَلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَلَاتَتَّخِذُوا آیاتِ اللَّهِ هُزُوًا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیكُمْ وَ مَا أَنْزَلَ عَلَیكُمْ مِنَ الْكِتَابِ وَالْحِكْمَةِ یعِظُكُمْ بِهِ وَاتَّقُوااللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَیءٍ عَلِیمٌ»(بقره: 231) 2. ذیل این آیه شریفه نکاتی درباره رابطه‌ی فقه و اخلاق (به تعبیر دیگر رابطه احکام رفتاری با انگیزه‌ها و خُلقیات) بیان می‌کند. علامه تقیید امساک به معروف و تسریح به احسان را دارای نکاتی ظریفی می‌داند و معتقد است حفظ رابطه زوجیت گاه به قصد ضرر زدن و آزار رساندن به زوجه است و این امری منکر و غیرمعروف است. مانند مردی که همسرش را طلاق می‌دهد و تا عده می‌خواهد تمام شود رجوع به او می‌کند. بعد دوباره طلاق می‌دهد و این کار را تکرار می‌کند. قصد او از این کار اذیت و ضرر زدن به همسر است که در شرع اسلامی از آن نهی شده است. شرع به حفظ رابطه زوجیت زمانی جواز داده است که به انگیزه التیام و انس و آرامشی که خدا میان زن و مرد خواسته است باشد.(طباطبایی، 1390، ج2: 233) طلاق نیز نباید منکر و غیرمعروف باشد و براساس غضب و انتقام گیری از زوجه باشد، بلکه باید به نحو معروف با انگیزه‌های نیک و به صورت متعارف میان مردم باشد. البته در برخی آیات طلاق مقید به معروف و در برخی دیگر مقید به احسان شده است. هر دو قید این نکته را می‌رساند که طلاق نباید غیرمعروف و با انگیزه نادرست باشد اما در احسان نکته‌ای است که در معروف نیست. در طلاق چون ضرر بیشتری متوجه زن خواهد شد، چرا که برای مثال برخی مردان طلاق را مقید به بخشیدن مهریه یا کم کردن آن می‌کنند. این کار هرچند منکر نیست اما خداوند با تقیید به احسان می‌خواهد در این قضیه جانب زنان را گرفته و طلاق را برایشان تسهیل کند؛ چرا که احسان به مرتبه از معروف بالاتر است و در زمان طلاق باید کمک بیشتری به زنان شود.(طباطبایی، 1390، ج2: 234) 3. این تقیید امور فقهی (مربوط رفتار ظاهری) به امور اخلاقی (مربوط به نیات و انگیزه‌ها و خصوصیات خُلقی) منجر به بحثی مهم و کلی شده است. علامه طباطبایی ذیل تبیین آیه 231 اسمِ اشاره «تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلا تَعْتَدُوها وَ مَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ‏» را به معارف مذکور در دو آیه قبل برمی‌گرداند و این معارف را همان آمیختگی احکام فقهی با مسائل اخلاقی می‌داند. ایشان با عبارت «ربما استشعر» می‌فرمایند: «آیه استشعار به این مطلب دارد که تفرقه میان احکام فقهی و اصول اخلاقی و اکتفا به عمل به مجرد احکام فقهی و جمود بر ظواهر و پوسته دین جائز نیست؛ چرا که در این کار مصالح تشریع و غرض دین و سعادت زندگی انسانی از بین می‌رود.» (طباطبایی، 1390، ج2: 235) ایشان چند سطر بعد ذیل وَلَاتَتَّخِذُوا آیاتِ اللَّهِ هُزُوًا دوباره به این بحث برمی‌گردد و کسی که دین را محدود به ظواهر آن کند را به سخره گیرندۀ آیات الهی می‌شمارد؛ چرا که خداوند شرع را برای انسان نیاورده تا بر ظاهر افعال، مانندِ گرفتن، دادن، نگه داشتن و یا جدا کردن، اکتفاء کند. بلکه مصالح عمومی را در نظر گرفته تا جامعه را اصلاح کند و سعادت زندگی انسانی را در آن تمام کند و اعمال را با اخلاق فاضله ترکیب کرده تا نفوس را در آن تربیت کند و ارواح را با آن تطهیر کند و معارف بلند دینی را در آن روشن سازد مانند توحید، ولایت و بقیه اعتقادات. کسی که اقتصار بر ظواهر احکام کند و ما بقی دین را به پشت خود پرتاب کند آیات الهی را به سخره گرفته است.(طباطبایی، 1390، ج2: 237) 4. حال بیاندیشید "یک سخنران معروف" در سحر‌های ماه مبارک رمضان چرا؟ به چه علت؟ به کدام هدف؟ و به چه قیمت؟ اخلاقی بودن را در مقابل ولایتمداری و دیندار بودن عَلَم می‌کند و به طریقی ظریف بر کلیت اخلاق می‌تازد. آن هم با سخنانی که پر از انواع مغالطه است؛ به قول یکی از دوستان: "می‌توان با همین ده دقیقه سخنرانی، یک ترم انواع مغالطه در کلام را تدریس کرد" این صحبتها را می‌توانید در اینجا و چند قسمت ذیل آن ببینید و خود قضاوت کنید. 🖋سیدمحمدباقر میرصانع 🆔https://eitaa.com/AnotherSky
گیرایی برخی نواها و موسیقی‌ها از جنسی متفاوت است. گویی به جای ارتباط با امیال آدمی با فطرت او ارتباط برقرار می‌کنند. اولین آوایی که من با این خصوصیت شنیدم، صدای دل‌نشین و موسیقی پس‌زمینه آثار بود. آن زمان لوحِ فشرده‌ای مملو از گفتارهای شهیدآوینی در روایت فتح جمع کرده و اسم آن را صدای فطرت گذاشته بودم. در یکی دو سال اخیر آثار زیادی با این خصوصیت شنیدم که از جمله آنها دریای آرامش ، مداد رنگی ، سلام فرمانده و همین نماهنگ روزه‌اولی است.👇👇👇 🖋سیدمحمدباقر میرصانع 🆔https://eitaa.com/AnotherSky
هدایت شده از مرکز موسیقی ماوا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥نماهنگ«روزه اولی» منتشر شد 👤باصدای:محمدحسین پویانفر 📝شعر از جواد پرئی 🎶موسیقی: احسان جوادی 🎥کارگردان: علی فرزندی ☪ویژه مرکز موسیقی مأوا🔰 تلگرام | ایتا | بله | روبیکا | واتساپ
من و بابام ۱. هنرهای ما می‌توانند ابزار تربیت کودک قرار بگیرند؛ برخی خوب نقاشی می‌کشند، یا برخی صدای خوبی دارند، یا برخی خطّ خوبی دارند، یا بعضی خوب قصّه می‌سازند. چه خوب است وقتی می‌خواهیم کودک را نصیحت کنیم از همین هنرها کمک بگیریم. ۲. تعریف قصه برای کودک از مؤثرترین روش‌ها است. (در تعریف قصه اگر از نقش‌های مثبت اخلاقی کمک بگیرید، تاثیر بیشتری دارد تا منفی) حالا فکر کنید چند روش را با هم ترکیب کنید. یعنی با نقاشی قصّه تعریف کنیم، آن هم داستانی که نقش‌های اصلی آن خود و فرزندمان باشیم. ۳. کتاب محصول همین روش تربیتی است که از پرفروش‌ترین کتاب‌های کودک در جهان است. اریش اُزِر آلمانی بیست و هشت سال داشت که پسرش کریستین به دنیا آمد ولی چند سال بعد همسرش _مادر کریستین_ را از دست داد. اریش با کشیدن نقاشی برای پسرش داستان‌های اخلاقی، تربیتی و طنز تعریف می‌کرد که در مجموعه‌ای سه جلدی چاپ شده است.(اریش از طریق نقاشی با حکومت هیتلر هم مبارزه می‌کرد) ۴. نسخه اصلی آن صرفاً نقاشی است و توضیحی ندارد اما ایرج جهانشاهی در نسخه فارسی آن داستان‌هایی را براساس نقاشی‌ها به نگارش درآورده است. ۵. نقاشی‌های داستان‌وار این کتاب باعث شده، کودکانی که قادر به خواندن نیستند هم بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. ۶. فرزندان خود را از این کتاب خوب اخلاقی محروم نکنید. 🖋سیدمحمدباقر میرصانع 🆔️https://eitaa.com/AnotherSky
یکی از صفحات کتاب
یادبود پدر و پسر مقابل خانه اریش اُزر
بولیموس علمی دیگران ۱. بیماری بولیموس از بیماری های شناخته شده دستگاه گوارش است در اثر این بیماری شخص شهوت و اشتهای غذا را از دست می دهد و احساس سیری می کند در حالی که بدن او بشدت نیازمند غذاست. او فکر می کند به غذا نیازی ندارد در حالی که ریز و درشت اعضای او به غذا محتاج است. فارابی در فصوص الحکم (فص ۲۴) به همین بیماری و شعب مختلف آن اشاره می کند و می گوید:أ ليس من به جوع بوليموس يعاف الطعام و يذوب بدنه جوعا؟! فارابی در صدد شمردن بیماری های جسمی نیست اما می خواهد تذکر دهد که همین بیماری می تواند در روح و نفس انسان نیز ایجاد شود مثلاً شخص به شدت محتاج معنویت یا عشق و محبت و یا توجه و... باشد ولی آن را احساس نکند و گمان کند به هیچ کدام نیاز ندارد، ممکن است روزی متوجه آثار و تبعات این بیماری شود که درمان آن ممکن نباشد. ۲. حال این بیماری در عصر ما به نوعی دیگر خود را نشان داده است که می توان اسم آن را گذاشت. یعنی شخص در پژوهش ، مطالعه و تحقیقات علمی خود واقعا نیازمند مقدمات و مبادی و قواعد و قوانینی است که تاثیر بسزایی در نتیجه گیری او دارند ولی هرگز چنین احساس نیازی در وجود خود پیدا نمی کند و گمان می کند که خوب فهمیده و درست نتیجه گرفته است: «و هم یحسبون انهم یحسنون صنعا»! یقینا بدون تسلط جامع بر مقدمات و قوانین لازم برای فهم دین از جمله قوانین ادبی ، رجالی ، اصولی و عقلی و.... فهم صحیح ، محکم و مستحکم دین در احکام و معارف امکان ندارد هرچند امروزه خیلی از اصحاب و ارباب رشته های تخصصی گمان بر فهم دین دارند و خود را نیازمند هیچ رشته ی دیگری نمی دانند. نقل از کانال قیل و قال
دینداریِ احساسی از کلام اندیشمندان مجموعه آثار شهیدمطهری، ج4/ 819: در آدمى حسى هست كه گاهى به خيال خود مى‏‌خواهد در برابر امور دينى زياد خضوع كند، آنوقت به صورتى خضوع مى‏‌كند كه برخلاف اجازه خود دين است يعنى چراغ عقل را دور مى‏‌اندازد و در نتيجه راه دين را هم گم مى‌‏كند. از رسول اكرم روايت شده: قَصَمَ ظَهْرى رَجُلانِ: جاهِلٌ مُتَنَسِّكٌ وَ عالِمٌ مُتَهَتِّكٌ. يا: قَطَعَ ظَهْرى اثْنانِ: جاهِلٌ مُتَنَسِّكٌ وَ عالِمٌ مُتَهَتِّكٌ «بحارالانوار، ج 2/ ص 106 و 111» دو نفر پشت مرا و پشت دين مرا شكستند: نادان متعصب و زاهد، و ديگر عالم لاابالى. در حديث است: خداوند دو حجت دارد؛ يكى حجت باطن، ديگر حجت ظاهر؛ حجت باطن عقل است و حجت ظاهر پيغمبران. 🖋شهیداستاد مرتضی مطهری 🆔️کانال آسمان دیگر
خانه‌بازی یا خاله‌بازی ۱. بر خلاف انگاره عامه، این بازی اختصاص به دختران ندارد. در خانه‌بازی هر کدام از کودکان نقشی را در خانه مانند پدر، مادر و فرزند را می‌پذیرد و در خاله‌بازی نقشی را در یک مهمانی فرضی قبول می‌کند. کودک در این بازی با کمک گرفتن از اسباب‌بازی‌های موجود به ایفای نقش می‌پردازد. ۲. کودکان در این بازی روش برخورد با اطرافیان را می‌شناسند. حضور بزرگسالان در این بازی از دو جهت با ارزش است: اول: برای کودک؛ _بزرگسال می‌تواند کودک را با روش اخلاقی برخورد در هر نقشی آگاه کند. _با چرخش نقش‌ها کودک یاد می‌گیرد خود را جای دیگران بگذارد و تصور درستی از احساس آنها پیدا کند. _کودک با دلیل برخی برخوردهای بزرگسالان آشنا می‌شود و علت برخی ممانعت‌ها و شاید تندی‌ها را بهتر می‌فهمد. و ... دوم: برای بزرگسال؛ _گاهی ما بزرگترها برای یادآوری احساساتِ کودکی خوب است فرزند شویم. این بازی همدلیِ ما با کودک را افزایش می‌دهد. _در این بازی اعتباری بودن نقش‌ها بیش از پیش روشن می‌شود. _همه ما در مقام توصیه بهتر عمل می‌کنیم تا وقتی که قرار است خود اخلاقی عمل کنیم. مقام توصیه به کودکان باعث یادآوری برخی روش‌های اخلاقی برای خود ما نیز هست. _برخی اوقات روش اخلاقی را کودکان براساس فطرت خود بهتر از ما بلدند. راست‌گویی و صراحت آنها در این بازی‌ها واقعاً لذت بخش و آموختنی است. پ.ن: نگاره‌ای قدیمی از خاله بازی کودکان، نام اثر: لذت کودکان، J. B. Basedow، ۱۷۷۴ 🖋سیدمحمدباقر میرصانع 🆔️کانال آسمان دیگر
خطای تخمه‌خور ۱. همچنان که ما در افکارمان دچار اشتباه می‌شویم و علم منطق دانشی است که روش صحیح تفکر را می‌آموزد، ما در رفتارهای روزمره‌مان نیز دچار خطا هستیم و علم اخلاق روش صحیح عمل کردن را به ما می‌آموزد. همچنان که در منطق بخشی به نام مغالطات وجود دارد در اخلاق نیز بخشی مربوط مغالطاتِ عملی وجود دارد(البته تحت این عنوان مطرح نشده است) همچنان که در مغالطۀ فکری گاه افراد آگاهانه مرتکب آن می‌شوند و به قصد فریب از آن استفاده می‌کنند و گاه ناآگاهانه و ناخودگاه مرتکب می‌شود در مغالطات عملی نیز همینطور است. با شناخت مغالطات عملی هم جلوی خطاهای ناخودآگاه خود را می‌توانید بگیرید و هم جلوی فریب عملی دیگران را. سعی می‌کنم در اینجا در ضمن یادداشتهایی چند وقت یکبار به یکی از این خطاها یا مغالطات عملی بپردازم. برای یافتن آنها می‌توانید هشتگ را پیگیری کنید. ۲. یکی از خطاهای رایج ما در زندگی است. برخی رفتارها در زندگی دو خصوصیت دارند؛ اول اینکه هزینه کم و لذّت ترغیب کننده‌ای دارند، دوم اینکه در کنار این خصوصیت مداومت بر آنها و از حد گذراندن آنها ضرر بزرگی را به دنبال دارد. به عنوان مثال تخمه خوردن؛ هزینه کم اما لذت ترغیب کننده دارد. وقتی در جلوی فرد قرار می‌گیرد، خوردن اولی ترغیب کنندۀ به بعدی می‌شود و بعدی بعدی را و همینطور تا آخر ظرف تخمه‌ها تمام می‌شود. معمول کسانی که عادت به خوردن تخمه در زمان طولانی دارند دچار چربی و اضافه وزن می‌شوند. برخی عادات و علاقه‌های ما اگر کنترل نشوند، ما دچار خطای تخمه‌خور می‌شویم. ۳. یکی از مصادیق دینی این خطای عملی است. آموزه‌های دینی با کبیره خواندن این اصرار سعی در جلوگیری از این خطا کرده‌اند. شیطان از این خطا کمک گرفته و انسان را به مهلکه می‌برد. خدا هم این حیله شیطان را اینگونه بیان می‌کند: "يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلَالًا طَيِّبًا وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ ۚ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ؛ اى مردم، از آنچه در زمين است حلال و پاكيزه را بخوريد، و از گامهاى شيطان پيروى مكنيد كه او دشمن آشكار شماست."(بقره:۱۶۸) شیطان گام به گام و به صورتی نامحسوس به مهلکه می‌برد. جالب این است خطابِ خدا به مردم است و نه صرفاً مؤمنان! شاید دلیلش عمومی بودن این خطا است و نه فقط مؤمنان. ۴. راهکار اخلاق به صورت‌های مختلف است که اینجا سه صورت را بیان می‌کنم؛ اول اینکه تخمه را دور کن. یعنی عوامل بیرونی را هدایت کن بگونه‌ای که مسیرت به تکرار عمل نیفتد. اگر هر وقت از کوچه معشوقه می‌گذری و سرت می‌شکند، خب از کوچه معشوقه گذر نکن. موقعیت را تغییر بده آنچنان که موقعیت‌گرایان می‌گویند. دوم اینکه رفتار را تصحیح کن با توجه به مفاسدی که در این خطاست یا وظایفی که داری. حواست را از لذت ترغیب کننده پرت کن. مشغول کار دیگر شو. به گفته خدا عمل کن: "فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ؛پس هنگامی که از کار مهمّی فارغ می‌شوی به مهم دیگری پرداز"(شرح:۷) مشغولیت به کارِ مهم ما را غافل از غیرش می‌کند. سوم درونت را تغییر بده. خودنگهدار و خویشتن‌دار باش. فضیلتِ اخلاقیِ تقوا (مواظبت از خود) را پیدا کن. این راه ریشه‌ای‌ترین راه‌حل است. در فرسته‌ای جداگانه مفصل به این راه‌حل خواهم پرداخت. 🖋سیدمحمدباقر میرصانع 🆔️کانال آسمان دیگر
شواهدی به نفع در سنت عرفانی اسلامی: "نقل است که یک روز رابعه به کوه رفته بود. خیلی از آهوان و نخجیران و بزان و گوران گرد او درآمده بودند و درو نظاره می‌کردند و بدو تقرب می‌نمودند. ناگاه حسن بصری پدید آمد. چون رابعه را بدید روی بدو نها د. آن حیوانات که حسن را بدیدند همه به یکبار برفتند. رابعه خالی بماند حسن که آن حال بدید متغیر گشت و دلیل پرسید: رابعه گفت: تو امروز چه خورده ای؟ گفت: اندکی پیه و پیاز. گفت: تو پیه ایشان خوری چگونه از تو نگریزند." منبع👈ذکر رابعه عدویه کتاب نویسنده 🆔️کانال آسمان دیگر
گل یا پوچ آموزش زندگی و اخلاق با بازی به کودکان
گل یا پوچ ۱. در این بازی که حداقل دو نفره است. یک طرف گل (منظور یک جسم کوچک مانند نخود) را در یکی از دو دستش پنهان می‌کند و طرف مقابل باید حدس بزند که گل در کدام دست است. اگر به درستی حدس بزند که گل را در اختیار می‌گیرد و حالا او گل را در یکی از دستان مخفی می‌کند و اگر درست حدس نزد دوباره بازی به همان شکل تکرار می‌شود. ۲. برخی درس‌های اخلاقیِ بازی گل یا پوچ که بزرگترها می‌توانند با بیانی ساده به کودکان منتقل کنند؛ یک. رفتارشناسی و چهره‌شناسی؛ توجه به حالات صورت و دستهای افراد در انتخاب و حدس اینکه چگونه و چطور چیزی را قایم کرده، بسیارمهم است. بازی اصولی و استنتاجی* به افزایش مهارت و دقت در شناخت حالات صورت و بدن کمک می‌کند. کودکان نیاز دارند سخن‌هایی که پشتِ صورت و حرکات دیگران مخفی شده را بفهمند. انسان‌ها بیشتر از آنکه با زبان‌شان با ما صحبت کنند، با بدن و صورتشان صحبت می‌کنند. جالب این است زبان بسیار بسیار بسیار راحت‌تر از صورت و اندام دروغ می‌گویند. صورت و اندام کمتر عادت به دروغ و کمتر مهارت در آن دارند. به گفته امیرمؤمنان: مَا أَضْمَرَ أَحَدٌ شَيْئاً إِلاَّ ظَهَرَ فِي فَلَتَاتِ لِسَانِهِ وَ صَفَحَاتِ وَجْهِهِ "كسى چيزى را در دل پنهان نكرد جز آن كه در لغزش‌هاى زبان و رنگ رخسارش، آشكار خواهد گشت"(نهج‌البلاغه، حکمت ۲۶) دو. طعمِ شیرینِ حدسِ غلط؛ ما در زندگی همیشه درست و بجا رفتار نمی‌کنیم. در موارد زیادی احساسات، افکار، حرکات و منظور یکدیگر را درست متوجه نمی‌شویم. از یکسو نباید بر حدس و فهم غلط خود پافشاری کنیم و از سوی دیگر باید با خطاهای احتمالی -و بهتر بگویم حتمی- خود کنار بیاییم. این بازی نشان می‌دهد خطا هست و اگر با آن کنار بیایی بسیار شیرین است. "اگر می‌خواهید مزه انسانیت را بچشید طعم خطا را امتحان کنید" سه. کنار آمدن با پوچ دنیا؛ به درست یا غلط، بخاطر خطای ما یا هر چیز دیگر، گاهی دنیا پوچ خود را نشان ما می‌دهد و گاه گل خود را، در وقت پوچ عجز و ناله نکنیم و در گل آن مست و لایعقل نشویم. "وَ اِعْلَمْ بِأَنَّ اَلدَّهْرَ يَوْمَانِ يَوْمٌ لَكَ وَ يَوْمٌ عَلَيْكَ وَ أَنَّ اَلدُّنْيَا دَارُ دُوَلٍ و بدان كه روزگار دو روز است، روزى به سود توست و روزى به زيان تو و اين كه دنيا خانه‌ى دگرگونی‌هاست" (نهج البلاغه، نامه۷۲) *بازیِ اصولی و استنتاجی به معنای بازی بر اساس شواهد و قرائن است و نه حدس صرف. 🖋سیدمحمدباقرمیرصانع کانال آسمان دیگر 👈 عضو شوید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ترکیب خوشی و ناخوشی دنیا (گل دنیا با پوچ درآمیخته) ۲۰ فروردین سالروز شهادت شهید آوینی و روز هنر انقلاب اسلامی کانال آسمان دیگر 👈 عضو شوید
دست خط اميركبير در شب‌قدر: بار پروردگارا، اِلاها، ملکا، قادرا، خداوندا، امیر تویی، کبیر تویی، تقی همان شاگرد آشپز است. معبودا، رو به سوی تو دارم، هدایتی‌فرما تا گره از کار مردم بگشایم تا مقبول الهی گردد.‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌ بحق محمد و آل محمد ص. یا ارحم الراحمین. ادرکنی. العفو العبد تقی شب ۱۹ رمضان ۱۲۶۶ هجری به نقل از کانال یادداشت‌های یک طلبه -------------------------- راز موفقیت و عاقبت به خیری میرزا محمدتقی‌خان فراهانی مشهور به امیرکبیر همین تعبیرِ بلندِ «همان شاگرد آشپز» است. مطلب بعدی را در این‌باره با عنوان راز عاقبت بخیری مطالعه کنید. کانال آسمان دیگر👈عضو شوید
راز عاقبت بخیری؛ یادآوری همانِ فراموش شده ۱. راز موفقیت و عاقبت به خیری میرزا محمدتقی‌خان فراهانی مشهور به همین تعبیرِ بلندِ «همان شاگرد آشپز» است. همۀ ما انسان‌ها یک یا چند همان داریم. همان بچه کوچک که وقتی مادرش را نمی‌دید گریان می‌شد... همان که به طعم خاک علاقه داشت و خاک می‌خورد... همان که گه‌گاه شب ادراری داشت... همان دانشجوی ساده‌ای که برای امرار معاش در رستوران ظرف می‌شست... همان طلبۀ روستایی که به خاطر فقر چندین بار اسباب و وسایلش در کوچه مانده بود و خانه‌ای نداشت... همان بنده‌خدایی که با زن و فرزندانش در خانه‌ای با یک اتاق دوازه متری و یک آشپزخانه زیر پله سر می‌کرد... همان‌هایی که بر گذشته‌مان سایه افکنده است. "منظور از همان‌ها گذشته‌هایی است که محتاج کمک و ترحم دیگران بودیم. گذشته‌های ناگواری که یادآوریِ آنها از غرور و تکبرمان می‌کاهد." ۲. عاقبت به خیری ما در گرو یادآوری این گذشته است و عاقبت به شری فراموش کردن این گذشته است. مثلاً اگر خواستی با پدر و مادرت دُرُشتی کنی یادت بیفتد تو همان هستی که روزگاری محتاج ترحم و کمک آنها در کوچکترین نیازها بودی. اگر امیرکبیر عاقبت بخیر بود بخاطر این بود که همانش، یعنی پسر آشپز را فراموش نکرده بود. خطر فراموش کردن همانِ خود در کمین پیام‌بران نیز هست؛ به این آیات سوره ضحی بنگرید: أَلَمْ يَجِدْكَ يَتِيمًا فَآوَى وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَى وَوَجَدَكَ عَائِلًا فَأَغْنَى ﴿۶_۸﴾ خدا به پیامبر می‌گوید: وضعیتِ ناگوارِ پیشینِ خود را فراموش نکن. تو همان یتیمِ سرگشته‌ی فقیر هستی که خدا نجاتت داد. ملک ایاز، وزیر سلطان محمود، هم وسایل دوران تنگدستی خود را در خانه‌ای نگه می‌داشت و چند وقت یکبار به آنها سرمی‌زد تا دچار سرمستی نشود: می‌رود هر روز در حجرهٔ برین تا ببیند چارقی با پوستین زانک هستی سخت مستی آورد عقل از سر، شرم از دل می‌برد صد هزاران قرن پیشین را همین مستی هستی بزد ره زین کمین شد عزازیلی ازین مستی بلیس که چرا آدم شود بر من رئیس ۳. نشانۀ یادآوری وضعیت ناگوار قبلی، درک کردن و دادرسی به کسانی است که امروزشان مانند دیروز تو است. خدا در ادامه سوره ضحی به پیامبر می‌گوید؛ فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ ﴿۹﴾و اما [تو نيز به پاس نعمت ما] يتيم را ميازار وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ ﴿۱۰﴾و گدا را مران وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ ﴿۱۱﴾و از نعمت پروردگار خويش سخن بگوى 🖋سیدمحمدباقر میرصانع کانال آسمان دیگر👈عضو شوید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕯شب قدر و قدر علی ع شعرسپید را با عنوان: "آن کفش های وصله دار" با صدای مرحوم بشنوید! - خلیفه نیستی، سلطان هم! فقط امام اول مظلومانی! - و جای پنج سال می شد که پنجاه سال حاکم باشی! - می شد حسین و حسن را باخود همراه کرد یکی مشاور اعظم و یکی وزیر خزانه داری کل! - حتی عقیل را می شد سه چهار سالی با حقوق ارزی آن روز به اندلس فرستاد! - می شد محمد حنفیه سفیر سازمان ملل باشد! مانند این پس خاله ها که هنوز و تا همیشه سفیرند! - می شد بعد خود فکر پادشاهی فرزندان بود! مثل همین ملک حسین و ملک حسن مثل همین حیدر علی اف و اف بر این دنیا... - می شد انبان خویش را پر کرد از شیر مرغ و جان آدمیزاد از وعده و وعید و افطاری داد با بیت المال! - در برج های دوبی سهمی داشت! در بازار بورس دستی! - برای بردن نان فرصت نیست! این را به سازمان غله و نان بسپار! .برای مطالعه شعر اینجا را ببینید. پ.ن: در این شب‌ها برای همه رفتگان بخصوص حاج آقای دیانی فاتحه‌ای بخوانیم! کانال آسمان دیگر 👈عضو شوید
دعا و قضا آیا دعا می‌تواند قضا و قدر الهی را تغییر دهد؟ دیدگاه شهیدمطهری: "آنچه را که علوم بیان کرده است، در شرایط مخصوص و محدودی صادق است و زمانی که با اراده یک پیغمبر یا ولی خدا کاری خارق العاده انجام می‌گیرد، شرایط عوض می‌شود، یعنی یک روح نیرومند و پاک و متصل به قدرت لایزال الهی شرایط را تغییر می‌دهد؛ و به عبارت دیگر، عامل و عنصر خاصی وارد میدان می‌شود. بدیهی است در شرایط جدید که از وجود عامل جدید یعنی اراده نیرومند و ملکوتی ولی حق ناشی می‌شود قانون دیگری حکمفرما می‌گردد. در مورد تأثیر دعا و صدقه در دفع بلاها و غیره نیز جریان از همین قرار است. در حدیث آمده است که از رسول اکرم (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) سؤال شد که با وجود اینکه هر حادثه‌ای که در جهان رخ می‌دهد به تقدیر الهی و قضاء حتمی او است، دعا و دوا چه اثری می‌تواند داشته باشد؟ در پاسخ فرمودند: دعا نیز از قضا و قدر است. در روایت دیگر آمده است که علی (علیه السلام) در پای دیواری نشسته بود؛ متوجه شد که دیوار شکسته است و ممکن است فرو ریزد؛ فوراً برخاست و از آنجا دور شد. مردی اعتراض کرد که: از قضاء الهی می‏‌گریزی؟ یعنی اگر بنا باشد تو بمیری خواه از کنار دیوار خراب فرار کنی یا فرار نکنی خواهی مرد و اگر بنا نباشد صدمه‌‏ای به تو متوجه گردد باز هم در هر صورت محفوظ خواهی بود؛ بنابراین فرار از زیر دیوار شکسته چه معنی دارد؟ حضرت در پاسخ وی فرمود: افرّ من قضاء اللّه الی قدره‏. از قضاء الهی بسوی قدر الهی فرار می‌کنم. معنای این جمله این است که هر حادثه که در جهان پیش می‌آید مورد قضا و تقدیر الهی است. اگر آدمی خود را در معرض خطر قرار دهد و آسیب ببیند، قضاء خدا و قانون خدا است، و اگر از خطر بگریزد و نجات پیدا کند آن هم قانون خدا و تقدیر خدا است. اگر انسان در محیط میکروبدار وارد شود و بیمار گردد قانون است و اگر هم دوا بخورد و از بیماری نجات یابد نیز قانون است. بنابراین اگر انسان از زیر دیوار شکسته برخیزد و کنار برود، کاری برخلاف قانون خدا و قضاء الهی انجام نداده است و در چنین شرایطی قانون خدا این است که از مرگ مصون بماند؛ و اگر در زیر دیوار بنشیند و با سقوط دیوار نابود گردد این نیز قانون آفرینش است." کتاب شهید کانال 🆔️https://eitaa.com/AnotherSky
خطای مشت بسته ۱. شكار ميمون زنده بخاطر چابكی و سرعت عمل جانور بسيار مشكل است . يكی از روشهای شكار ميمون در آفريقا اين است كه شكارچی به محل اقامت ميمونها می رود و بدون توجه به آنها در سوراخ كوچكی در يك سنگ بزرگ مقداری خوراكی می ريزد و دور می شود ميمونهای گرسنه و كنجكاو دستشان را به درون سوراخ می برند و خوراكيها را در مشت خود می ريزند اما دهانه سوراخ كوچكتر از آن است كه مشت ميمون از آن خارج شود ! ميمون وحشت زده می شود و تقلا می كند تا خسته شود اما هرگز مشت بسته خود را باز نمی كند تا رها شود !! (برگرفته از کتاب ؟!، نشر ذهن آویز) ۲. بسیاری از آتش‌نشان‌ها به دلیل نبستن کمربند قبل از رسیدن به محل حادثه در تصادفات جان داده یا مصدوم می‌شوند. (برگرفته از کتاب ، نشر ترجمان) ۳. وقتی جنگل آتش گرفته بود، پانزده آتش‌نشان با بالگرد در آنجا پیاده شدند. وقتی از مهار آتش ناامید شدند به سمت بالای تپه فرار کردند. اما تنها سه نفر توانستند به منطقه امن برسند و بقیه زنده نماندند. در گزارشات بیان شد، یکی از علل کندی حرکت آنها به سمت بالای تپه، رها نکردن وسایل آتش‌نشانی و سنگینی بار آنها بود. ( برگرفته از کتاب ، نشر نوین) خطایی است در حوزه رفتار که ناشی از تمرکز زیاد و یا حرص و طمع است. تمرکز بیش از حد میمون بر فرار و حرص‌ش بر حفظ خوراکی او را زمین‌گیر می‌کند. همچنین تمرکز بیش از حد آتش‌نشان‌ها برای رسیدن به محل حادثه، آنها را از رعایت ایمنی غافل می‌کند. تمرکز بیش از حد آتش‌نشان‌های جنگل برای رسیدن به بالای تپه، آنها را از سنگینی بار غافل و حرکتشان را کُند کرد. زندگی روزمره ما نیز خالی از این خطا نیست. ۱. بخاطر درآمد بیشتر والدین از تربیت فرزندان، سلامت روان خانواده و نیازهای معنوی آن غافل می‌شوند. ۲. تمرکز بر ظاهر افعال دینی و اخلاقی ما را از باطن و گوهر آن غافل می‌کند. معمولا تمرکز بیش از حد بر ظاهر نماز از ذکر و خشوع در آن می‌کاهد. تمرکز زیاد بر ادب ظاهری ما را از صمیمیت دور می‌کند. ۳. تمرکز بیش از حد بر ضرر فعلی در بازارهای مالی معمولا به ضررهای جدید و بیشتر سرمایه‌گذار منجر می‌شود. علاوه بر تمرکز، حرص و طمع از عوامل بسته نگه داشتن مشت است. حرص (تمایل به بیش از حد نیاز) و طمع (تمایل به آنچه در اختیار دیگران است) نیز باعث غفلت از حواشی و لوازم یک امر می‌شود. در مثال ميمون میتوان این حرص را دید. بسیاری از سودجویان با تکیه بر حرص و طمع انسانها آنها را می‌فریبند. معمولا وعده‌های بزرگ‌تر _همان وعده‌هایی که اگر بشود چه می‌شود_ ما را در دام مشت بسته می‌اندازد. وقتی از بیرون یا بعد خسارت به آن وعده‌ها می‌نگرید، تخیلی بودن آنها را بیشتر متوجه می‌شوید ولی در آن زمان حرص نمی‌گذاشت مشتتان را باز کرده و فرار کنید. طمع و حرص موتور محرک بازارهایی مانند ارز، طلا و بورس است. همه هم معترفند اما بیشتر افراد مشت‌شان در این سوراخ‌ها گیر می‌کند. اما چه می‌شود کرد انسان است و تمرکز، و انسان است و حرص و طمع!! 🚫این خطا مثل نیست و تغییر موقعیت ممکن نیست و یا حداقل آسان نیست. پس به تغییر موقعیت فکر نکنید. 🔅یکی از راه‌حل‌های مهم فهم و قبول این اشکال است. انسان‌های توجیه‌گیر بارها و بارها مشت‌‌شان در سوراخ تمرکز، حرص و طمع گیر خواهد کرد. بپذیرید آدمیزاد یکسری خطاهای کارخانه‌ای دارد که باید رفع کند. 🔆حواستان باشد! ۱. هیچ چیز جای دیگری را نمی‌گیرد. پول جای محبت را نمی‌گیرد. ظاهر درست جای باطن صحیح را نمی‌گیرد. ۲. هزینه کردن برای یک کار و هدف، دلیل خوبی برای ادامه دادن در آن مسیر نیست. ضرر کردن در یک بازار دلیلی برای بقا در آن نیست. 🔆تمرکز زیاد ناشی از کمیابی و فقر است، چه زمانی و چه مالی. با مدیریت زمان و اموال در موقع فراوانی می‌توان موارد کمیابی را به حداقل رساند. 🔅قناعت مقابل حرص و یأس مقابل طمع است. قناعت در امور دنیایی و یأس از آنچه در دست مردم است، نوش‌داروی حرص و طمع است. 😉پس هر صبح کمی قناعت را با یأس از مردم قاطی کرده و همراه با دیدن فیلم کوتاه زیر با عنوان سوراخ سیاه سر بکشید. 🖋سیدمحمدباقر میرصانع کانال 🆔️https://eitaa.com/AnotherSky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چگونه کسانی شروع کردند، چگونه کسانی پیوستند و چگونه یک موقعیت پیچیده، به سامان رسید. آینده را کسانی می‌سازند که امیدوارند. در دایره امکان دست به اقدام می‌زنند. وجودشان را در خود محدود نکرده‌اند. مسئولیت پذیرند. 🔰 @talabehtehrani