eitaa logo
آیات و روایات اجتماعی
1.9هزار دنبال‌کننده
123 عکس
38 ویدیو
0 فایل
نقدها + پیشنهادات + ارسال آیات و روایات اجتماعی جالب + تحلیل های اجتماعی شما: @yahadi71 شیوه کار کانال: https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai/3 فهرست مطالب کانال: https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai/4 سایر فیش های مطالعاتی پراکنده: @Fishha
مشاهده در ایتا
دانلود
آیات و روایات اجتماعی
💠 آنگونه باش که خدا خواهد، نه آنگونه که دلت! 🔺 در این #حدیث_قدسی که اول بار #تفسیر_قمی آن را نقل کر
📌پ.ن: به خدای متعال میگه من رو از بر آدم معاف کن، بجاش هرچقدر بخواهی من تو را میکنم. ابلیس میخواست از بین ، اونی رو که خودش دوست داشت انجام بده، نه اونی که میخواست. 🌱 این همون آسیب جدی ما بچه مذهبی هاست. خیلی وقت ها دوست داریم آدم خوبی باشیم، اما اونجوری که خودمون دوست داریم، نه اونجوری که خدا از ما خواسته. لذا «نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ» میشیم، دقیقا عین کاری که کرد. 🌱 در واقع اون چیزی که ما رو فرماندهی میکنه، مون هست، نه . خدا با این طراحیش میخواد ما رو بده و ضعف هامون را از بین ببره اما وقتی ملاک شد دوست داشتنی های خودمون، دیگه این اتفاق نمی افته و دقیقا میشه نقطه افول ما. 🌱 خیلی وقت ها ما به دنبال هستیم، آهسته برو و آهسته بیا که کسی شاخت نزنه. خدا میخواد توی این ، فلان کار رو انجام بدی اما چون برای ما سخته، این خواسته الهی رو ندید میگیریم و از بین خوبی ها یکی دیگه رو انتخاب میکنیم 🌱 در اینجا اصلا حرفی از انتخاب نیست، ما نمیخوایم به دنبال کار گناه برویم بلکه فقط براساس تصمیم نگرفتیم و از بین خوبی ها، اون چیزی که راحت تر بوده و بیشتر دوست داشتیم رو انتخاب کردیم. 🌱 مثل ابلیس. او هم نمی‌خواست به جای سجده بر آدم، به سمت و عرق فروشی و دزدی و... برود. تمام حرف ابلیس این بود که: «خدایا! اجازه بده من خودم از بین خوبی ها انتخاب کنم، من دلم می‌خواد فلان خوبی رو انتخاب کنم، تو هم گیر نده» همین مشکل بود که باعث شد ابلیس بالا بزند. 🌱 همه ما در معرض چنین آسیبی هستیم. این آسیب که خودمان میخواهیم خوبی‌ها را انتخاب کنیم، نه آنچیزی که خداوند خواسته و بر ما تکلیف کرده. اش هم میشود اینکه فکر میکنیم آدم خوبی شده‌ ایم، درحالی که تمام وجودمان را گرفته و اساسا چیزی از خوبی برایمان باقی نمانده چون خواسته الهی را زمین گذاشته ایم. 🌱 حالا دوست داشتنی ابلیس، مقام، تکبرش و جایگاهش نسبت به انسان بود اما ممکن است دوست داشتنی های ما، از جنس ، ، ، و و... باشد 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
📌پ.ن: به خدای متعال میگه من رو از بر آدم معاف کن، بجاش هرچقدر بخواهی من تو را میکنم. ابلیس میخواست از بین ، اونی رو که خودش دوست داشت انجام بده، نه اونی که میخواست. 🌱 این همون آسیب جدی ما بچه مذهبی هاست. خیلی وقت ها دوست داریم آدم خوبی باشیم، اما اونجوری که خودمون دوست داریم، نه اونجوری که خدا از ما خواسته. لذا «نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ» میشیم، دقیقا عین کاری که کرد. 🌱 در واقع اون چیزی که ما رو فرماندهی میکنه، مون هست، نه . خدا با این طراحیش میخواد ما رو بده و ضعف هامون را از بین ببره اما وقتی ملاک شد دوست داشتنی های خودمون، دیگه این اتفاق نمی افته و دقیقا میشه نقطه افول ما. 🌱 خیلی وقت ها ما به دنبال هستیم، آهسته برو و آهسته بیا که کسی شاخت نزنه. خدا میخواد توی این ، فلان کار رو انجام بدی اما چون برای ما سخته، این خواسته الهی رو ندید میگیریم و از بین خوبی ها یکی دیگه رو انتخاب میکنیم 🌱 در اینجا اصلا حرفی از انتخاب نیست، ما نمیخوایم به دنبال کار گناه برویم بلکه فقط براساس تصمیم نگرفتیم و از بین خوبی ها، اون چیزی که راحت تر بوده و بیشتر دوست داشتیم رو انتخاب کردیم. 🌱 مثل ابلیس. او هم نمی‌خواست به جای سجده بر آدم، به سمت و عرق فروشی و دزدی و... برود. تمام حرف ابلیس این بود که: «خدایا! اجازه بده من خودم از بین خوبی ها انتخاب کنم، من دلم می‌خواد فلان خوبی رو انتخاب کنم، تو هم گیر نده» همین مشکل بود که باعث شد ابلیس بالا بزند. 🌱 همه ما در معرض چنین آسیبی هستیم. این آسیب که خودمان میخواهیم خوبی‌ها را انتخاب کنیم، نه آنچیزی که خداوند خواسته و بر ما تکلیف کرده. اش هم میشود اینکه فکر میکنیم آدم خوبی شده‌ ایم، درحالی که تمام وجودمان را گرفته و اساسا چیزی از خوبی برایمان باقی نمانده چون خواسته الهی را زمین گذاشته ایم. 🌱 حالا دوست داشتنی ابلیس، مقام، تکبرش و جایگاهش نسبت به انسان بود اما ممکن است دوست داشتنی های ما، از جنس ، ، ، و و... باشد 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 «حُبّ و بُغض‌های قبیلگی» 🔸 دوگانه «تقدیس» و «تخریب»، چگونه انسانها را کر و کور میکند؟ 🔺این روایات پیوستی، اشاره به یک «بیماری مُهلک» دارند؛ که اگر در وجود انسان یا جامعه رخنه کند، نتیجه قطعی اش، سقوط و هلاکت خواهد بود. این «سمّ مُهلک» چیزی نیست جز: «حبّ و بغض‌های افراطی». حبّ و بغض‌ها، فی‌نفسه امر بدی نیستند؛ بلکه اساس بشر بر مدار همین محبت، علاقه و دلبستگی‌هاست. بلکه اساسا چیزی نیست جز همین «حبّ و بغض‌ها» (هل الدين الا الحبّ و البغض؟‏) 🔺اما فاجعه از جایی آغاز می‌شود که این حبّ و بغض‌ها، مرز «حق» و «عدالت» را درنوردیده و چشم و گوش را می‌بندند؛ جایی که نه عقل باقی می‌ماند، نه انصاف، نه حقیقت. 1️⃣ سطح فردی: ▫️انسانی که دچار «» می‌شود، قوای ادراکی اش معیوب شده و قدرت دیدن واقعیت را از دست می‌دهد. در نتیجه، انسان تنها مَحاسن محبوبش را میبیند، و اساسا معایب و خطاهای او به چشمش نمی آید، هرکس هم که او را نقد کند، به هیچ وجه نمیپذیرد. اساسا نمی‌تواند بپذیرد: آن‌که دوستش دارد، ممکن است اشتباه کرده باشد. ▫️از سوی دیگر، اگر نسبت به کسی بغض پیدا کند، نه تنها خطاهای او را می‌کند، بلکه در گفتار و رفتار از دایره حق خارج میشود. اینجاست که حبّ و بغض، عقل را از کار می‌اندازد، و فرد را به سراشیبی می‌کشاند. ▫️روان‌شناسان از این پدیده با عنوان «» یاد می‌کنند؛ یعنی ذهن انسان تنها شواهدی را می‌بیند که علاقه یا نفرتش را کند، و باقی حقایق را می‌کند. یعنی ذهن انسان در جهت علاقه‌اش، داده‌ها را انتخاب می‌کند، نقص‌ها را نادیده گرفته و انتقاد را طرد می‌کند. ▫️این‌جاست که انسان میشود؛ اسیر ذهنیتی بسته که نه اجازه نقد می‌دهد، نه ظرفیت پذیرش خطا را دارد. خروجی چنین وضعی، چیزی نیست جز شکل‌گیری «»؛ همان تعصباتی که در دوران ، عقل را از میان برداشته و آدمیان را به‌خاطر کوچک‌ترین مسأله، به خون‌ریزی و خشونت می‌کشاند. 2️⃣ سطح اجتماعی–سیاسی: ▫️اگر این سمّ مهلک، از فرد فراتر رفته و در جان یک گروه یا جامعه ریشه بدواند، چنین جامعه‌ای ملاک داوری‌اش میشود: «حبّ و بغض‌ها»، نه «حق و باطل». در نتیجه «» را دفن کرده و جای آن را شهوت، هوس، منافع جناحی و خواهد گرفت. ▫️در چنین جامعه‌ای است که دوگانه‌ی «» و «» شکل می‌گیرد: مثلا افراد یا گروه‌هایی محبوب می‌شوند، و چنان در هاله‌ای از قرار می‌گیرند، که هرگونه نقد به آن‌ها، گناهی نابخشودنی تلقی شده و همه خطاهایشان می‌شود؛ با انواع و اقسام مواجه شده و فضای گفت‌وگوی نقادانه جای خود را به تعصبات کورکورانه میدهد. ▫️از سوی دیگر، چشم های آغشته به بغض و نفرت، آنگاه که خطایی از فرد یا گروه مقابل می‌بینند، راه انصاف را وانهاده و به جای نقد منصفانه، تیغ «» برمی‌کشند. در این‌جا، صرفا به «» حمله نمیشود، بلکه تمامیت آن جریان زیر سوال برده میشود؛ گویی یک لغزش، مجوزی است برای نابود ساختن همه چیز. چنین نفرتی، نه است و نه ، بلکه صرفاً برآمده از خشم فروخفته‌ای‌ست که در پی «» است، نه در پی «عدالت». ▫️این بیماری، چپ و راست، مذهبی و روشنفکر نمیشناسد، همه در معرض خطرند؛ چه اینکه امروز به عینه شاهد آن هستیم، فقط کافیست کمی با جریانات سیاسی و بازتاب آنها در فضای رسانه و مجازی آشنا باشیم. آنگاه خواهیم دید که چگونه تعصب کور، مانع از نفوذ سخن حق می‌شود: ▫️فردی که به مُرادش انتقاد میشود، چنان واکنشی نشان می‌دهد که گویی به شرافتش توهین شده، اما خودش با کمال قساوت، به مُراد دیگران حمله می‌کند. خطای بزرگِ دوست، نادیده گرفته می‌شود؛ اما لغزش کوچک رقیب، به چماقی برای «» بدل می‌گردد. ▫️خطرناک‌ترین جلوه این بیماری، آن‌گاه رخ می‌دهد که دامن یک را بگیرد؛ چرا که انحراف او، انحراف یک مسیر و خیانت به یک آرمان بزرگ است. یک مسئول چه زمانی عدالت را قربانی میکند؟ وقتی که دلبسته و ، و یا و قبیله‌ای شود. ▫️در چنین فضایی، چشم بر فسادها بسته شده و گوش از شنیدن فریاد عدالت، کر می‌شود. اگر هم صدای اعتراضی بلند شود، نه از سر دغدغهٔ ، بلکه از سر است که چرا سهم ما از سفره قدرت اندک بوده و بهره‌اش همه به رقیب رسیده است. ‼️یک پیشنهاد مهم: ▫️در این فضای پرآشوب، تنها یک راه نجات باقی می‌ماند: ، و گشودن راه نقد درون گفتمانی. ▫️امروز باید کنشگرانی که شجاعانه، جریان خودشان را نقد دلسوزانه میکنند، ارج نهاد، چه چپ باشند، چه راست. این روحیه است که را بسط میدهد. ➕مطالعه روایات پشتیبان 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی|👇 @AyatRevayatEjtemai