eitaa logo
آیات و روایات اجتماعی
1.3هزار دنبال‌کننده
89 عکس
14 ویدیو
0 فایل
آیات و روایات با رویکرد اجتماعی ارتباط با حقیر/سوالات، اشکالات و نقدها: @yahadi71 گلچینی از فهرست مطالب کانال: https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai/72
مشاهده در ایتا
دانلود
2️⃣ اقدام دوم: جهاد تبیین، روشنگری و فریادهای کوبنده 🔺دومین راهبرد جبهه حق در مقابل غاصبین خلافت، مسئله جهاد تبیین و روشنگری در مسئله و است. حضرت به خواص، دستور میدهد تا مردمی که آگاه نیستند، بیدار شده و افرادی که آگاه هستند اما ترسیده اند نیز جرئت پیدا کنند. 🔺البته در این ماجرا نیز اندکی از همراهی میکنند اما بخش زیادی از خواص، یا خود را به کناری کشانده و را در پیش گرفته اند یا در جبهه باطل در حال طراحی هستند. تنها 12 نفر از اصحاب زیر بار سکوت نرفته و بنا دارند اقدام نظامی کنند اما به دستور حضرت امیر، مشغول جهاد تبیین شده اما به دلایلی این کار نیز جواب نمیدهد. 🔰 طبرسی در احتجاج نقل میکند: از نقل شده كه به (ع) عرض كرد: از اصحاب رسول خدا(ص) آيا كسى با عمل و نشستن او در مسند خلافت مخالفت نمود و او را انكار كرد؟ حضرت فرمود: آرى، دوازده نفر از صحابه با او مخالفت كردند. 🔸از : 1. خالد بن سعيد بن العاص‏، كه از بنى اميّه بود 2. سلمان 3. أبوذر 4. مقداد 5. عمّار 6. بُرَيده اسلمى 🔸 و از : 1. أبوالهيثم بن التّيّهان 2. سهل بن حنیف 3. عثمان بن حنيف 4. خزيمة بن ثابت ذو الشّهادتين 5. ابىّ بن كعب 6. أبو أيّوب انصارىّ. 🔺اینها بنا داشتند را از بالای منبر به پایین بکشند و کارهای خشن را در دستور کار قرار دهند اما برخی شان میگویند این کار ممکن است نتیجه و داشته باشد و کار را خراب تر کند لذا برای نیز حضرت امیر میروند. 🔺به حضرت امیر میگویند: چگونه حقّى را كه شما به آن سزاوارتر بودی را رها کردید؟ بعد به حضرت میگویند بنا داشتیم ابوبکر را از منبر پایین کشیده و درگیر شویم اما انجام نداده و آمده ایم که از شما مشورت بگیریم. 🔺حضرت در پاسخ میفرمایند: خوب شد این کار را نکردید و اگر چنین کرده بودید، راهى جز نداشتيد، حال اينكه شما در تعداد و جمعيت همچون ، و از نظر دوام، مانند هستيد، و به خدا قسم اگر چنين نموده بوديد، ديگر آنان براى من جاى هيچ حرفى باقى نگذاشته و با شمشيرهاى برهنه و آماده جنگ، نزد من آمده و میگفتند: يا بيعت كن يا تن به مرگ بسپار! و ديگر من هيچ چاره ‏اى جز و موافقت نداشتم. 🔺حضرت در ادامه به توصیه ها پیامبر به ایشان درباره پس از خود، اشاره کرده و به نقل از پیامبر میگویند: «اين امّت در آينده با تو و مکر نموده و سفارش مرا درباره ‏ات زير پا می‏نهند، و اين را بدان كه تو نسبت به من، مثل نسبت به هستی، و پس از من؛ امّت هدايت شده در مثل مانند ‏ و شيعيان او، و امّت گمراه نيز همچون و اتباع او خواهند بود». 🔺حضرت امیر در ادامه میگویند به پیامبر عرض كردم: براى آن روز چه سفارشى به من داريد؟ فرمود: اگر يار و يافتى که به تو دهد، كن، و در غير اين صورت، دست بردار و خون خود را نريز، تا در نهايت مظلومانه نزد من آيى. 🔺بعد حضرت امیر اقدامات خود پس از رحلت پیامبر را میشمارند: 1️⃣ اقدام اول: تغسیل و تکفین پیامبر 2️⃣ اقدام دوم: جمع آوری قرآن 3️⃣ اقدام سوم: درب خانه اصحاب رفتن به همراه فاطمه و حسنین و دعوت آنان به همراهی>> که البته هیچ کدام به دعوت حضرت پاسخ نمیدهند مگر سلمان، ابوذر، عمار و مقداد. 4️⃣ اقدام چهارم: دعوت از بنی هاشم و خویشان>> که البته آنها نیز نپذیرفته و امر به سکوت کردند چرا که از کینه مردم به خود اطلاع داشتند. 5️⃣ اقدام پنجم: جهاد تبیین و روشنگری که وظیفه امروز شما خواص است>> در واقع حضرت پس از اقدمات خود، در پنجمین اقدام، به خواص چنین دستوری میدهد. 🔺اینجاست که این 12 نفر به مسجد رفته و هنگام سخنرانی ابوبکر، یکی یکی شروع به و تبیین میکنند. ادامه در پیام بعد...👇 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 ماجرای جنگ حنین و عفو تاریخی پیامبر (بخش اول) 🔺پس از ، یکی از سه دشمن اصلی پیامبر بلکه اصلی ترین آنها یعنی ، شکست خورد. اما همچنان دو دشمن مهم دیگر نیز وجود داشت: 1. طایفه 2. طایفه . 🔺هوازنی ها آنگاه که خبر حرکت سپاه اسلام از مدینه به سمت مکه را شنیدند، خود را آماده جنگ کرده بودند. ثقیفی ها نیز در شهر طائف مستقر بودند. پس از فتح مکه، این دو گروه بنای در مقابل اسلام داشتند. به همین جهت، پیامبر پیش از ترک مکه، تصمیم گرفت شورش آنها را نیز آرام کند. 🔺 نقل میکند: پس از فتح مکه توسط پیامبر، اشراف هوازن و ثقیف، هرکدام بین خودشان جلسه گذاشته و تصمیم به گرفتند و میگفتند: به خدا سوگند! محمد با قومی مبارز و قوی جنگ نکرده تا عیار او مشخص بشود و اکنون ما آماده شده و پیش از اینکه او به سوی ما بیاید، ما به سوی او میرویم. (و اللّه! ما لاقى محمّد قوما يحسنون القتال، فأجمعوا أمركم فسيروا إليه قبل أن يسير إليكم) 🔺رهبری هوازنی ها در دست ، یک جوان سی ساله بود که شخصیتی مغرور و داشت(كَانَ مُسْبَلا). او به قبیله اش دستور داد تا همه برای نبرد با اسلام حاضر شوند، آن هم با همه دارایی هایشان؛ لذا حتی زنان و کودکان نیز باید حاضر میشدند، به همراه همه شتران، گاوان و گوسفندانشان. 🔺دلیل مالک بن عوف این بود که تنها در این صورت است که همه تا آخرین قطره خونشان از جان، ناموس و مالشان در مقابل مسلمانان، دفاع خواهند کرد و کسی از جنگ نخواهد کرد. هرچند در میانه جنگ، کار به جایی رسید که خودش پا به فرار گذاشت. 🔺در بین هوازنی ها، پیرمرد دانا و باتجربه ای بود به نام «». او وقتی استراتژی جنگی مالک را دید، تمام تلاشش را کرد تا او را از جنگ به همراه زنان و بچه ها و در این شرایط، باز دارد اما تلاش او بی فایده بود. مالک به او گفت: دانش جنگی تو دیگر کهنه شده و امروز افرادی به مراتب قوی تر و داناتر از تو داریم. (إنك قد كبرت و كبر علمك، و حدث بعدك من هو أبصر بالحرب منك!) 🔺پیامبر نیز با سپاهی 12 هزار نفره به سمت هوازن حرکت کرد. (10 هزار از مدینه و 2 هزار از مکه) نخستین چیزی که جلب توجه میکرد، اسلام بود. و برخی دیگر گفتند: امروز از ناحیه قِلت و کمی جمعیت شکست نخواهیم خورد. (لا نغلب اليوم من قلّة) 🔺این جمله بر رسول خدا گران و سخت آمد، چرا که هیچگاه نگاه حضرت بر مادیات نبود، بلکه ایشان ها را همیشه میدانست، نه تعداد افراد یا تجهیزات و... . 🔺کثرت سپاهیان اسلام به دلیل حضور بود که عمده پس از ، مسلمان شده بودند. کسانی که تازه مسلمان شده و شناخت درستی از اسلام نداشتند و از حیث روحی نیز دارای آمادگی کافی برای انجام رسالت های اجتماعی نبودند. 🔺در این نبرد، نیز سپاه اسلام را همراهی میکردند اما چندان علاقه مند به پیروزی پیامبر نبودند بلکه بیشتر به دلیل دیدن نتیجه جنگ و احتمالا شکست سپاه اسلام و در صورت پیروزی، استفاده از ، سپاه را همراهی میکردند. 🔺این نکته خود مشکلی جدی بود چرا که فقط کافی بود تعدادی از این افراد در میانه جنگ از صحنه فرار کنند تا سپاه اسلام از هم بپاشد که اتفاقا چنین هم شد. هوازنی ها در تنگه ها مخفی شده و هنگام عبور سپاه اسلام، به صورت به آنها حمله کردند. طایفه به فرماندهی بن ولید که پیشران سپاه بود، پا به فرار گذاشت. به دنبال آنها، مابقی نیز فرار کردند. 🔺 میگوید: در آن لحظه تنها کسی را که من در کنار رسول خدا دیدم، بود که افسار اسب حضرت را در دست داشت. پیامبر وقتی میبیند همه در حال فرارند، دستور داد اینگونه صدا بزنند: «ای اصحاب شجره، ای گروه انصار، بازگردید، من اینجا هستم.» 🔺پیامبر میخواست ماجرای را به آنها یادآوری کند، چرا که امیدش به و بود، نه نومسلمانان. بعد از این، عده ای باز میگردند و در نهایت نیز با مهاجرین و انصار و با ، سپاه اسلام پیروز میشود. 🔺پس از پیروزی، برخی مسلمانان به دست میزنند. پیامبر به شدت ناراحت شده و مانع این اتفاق میشود. برخی میگویند: مگر اینها فرزندان مشرکین نیستند؟ حضرت پاسخ میدهد: حتی بهترین شما نیز هستید و الان مسلمان شده اید. این کودکان بر پاک به دنیا می آیند و بعدا به تدریج بواسطه پدر و مادرهایشان مسیحی یا یهودی و... میشوند. (أ و ليس خياركم أولاد المشركين‌؟ كلّ نسمة تولد على الفطرة حتى يعرب عنها لسانها، فأبواها يهوّدانها أو ينصّرانها) 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9