eitaa logo
" دلـاࢪامــ ᴅᴇʟᴀʀᴀᴍ "
2.2هزار دنبال‌کننده
827 عکس
229 ویدیو
13 فایل
. Live for ourselves not for showing that to others!🍓👀 تبلیغـاتمــون🌾: @Tablighat_Deli گپ‌ناشناس‌: @Nashenas_Deli [دلــاࢪامــ]؟آرامــش‌دهنده‌ی‌قلب💗🌗. لااقل۲۴ساعت‌بمون چنلو بهت ‌ثابت کنم😂🚶. از6مهر1402برای‌پرواز‌به‌سوی‌هدفات‌کنارتم🌥🎀 .
مشاهده در ایتا
دانلود
سعی کن به خودت ایمان داشته باشی همیشه نقطه ضعفاتو نبین به استعدادهاتم توجه کن نیمه ی پر لیوانو ببین!🙃💙 '‎‌‌‎‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‎‌‌‎‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌ @CafeYadgiry📙
له میکنم روزی تمام کسایی که میگفتن تو دختری نمیتونی!😎🤌🏻 @CafeYadgiry📙
≼🖤🦦≽ « چند تا پیشنهاد برای تو اگه درس میخونی ☘🐾» • خواب کافی داشته باش و زود بخواب🦋. • آب به اندازه بنوش و هیدراته بمون🍺. • فضای درس خوندنتو مرتب و منظم نگه دار 🥤. • حتما استراحت و تفریح هفتگی داشته باش🏸. • مواظب باش روابط باعث افت درست نشه👫. • یه پلنر درسی داشته باش و جزئیات رو بنویس🔖. • توی وعده های غذایی میوه هم بزار 🍇. • یخورده نرمش بکن و همش پشت میز نشین 🤸🏻‍♀. • تایم استراحت بین درس چشمات و ببند و تمرکز کن👀. ───• · · · ⌞🌻⌝ · · · •─── ♤⌊@ᴄᴀꜰᴇʏᴀᴅɢɪʀʏ⌋♤ ❀➥ @CafeYadgiry.👸💛!
فقط‌یڪ‌چیز‌میتونہرںـــــیدن‌بھیڪ رویاروناممڪن‌ڪنہ:تࢪس‌ازشڪںــــت꧇)!💗'🌷 ▹ ⋅—⋅—·–⋅—⋅ 𖧷 ⋅—⋅—·–⋅—⋅ ◃ @CafeYadgiry📚
‌همیشھبہقںــــــمتࢪوشن‌ترزندگی‌نگـٰاه ڪن،درںـــــتمثلآفتـٰابگردون꧇ ▹ ⋅—⋅—·–⋅—⋅ 𖧷 ⋅—⋅—·–⋅ @CafeYadgiry📒⋅
روش درس خوندن ‹ 📖♥️ ›‌  ‌⊱ - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - ⊰ برای برنامه ریزی در زمان امتحانات🍐🏳️‍⚧️ 1•کارهاتون رو لیست و اولویت بندی کنید! 🦋 یعنی اینکه مثلا اول فصلهایی که برام سختترن رو بخونم بعد برم سراغ آسونترها، در صورت نیاز نکته برداری، علامت گذاری و یادداشت برداری کنم، سوالات مشابه و یا تمرینها رو حل کنم، خلاصه ها و جزوات رو مرور کنم و آخرِ هم یادداشت و نکته هارو دوره کنم🔖🍓 2•برای اینکه یک تمرکز پایدار و مطالعه مفید داشته باشید و ذهن خسته نشه، باید حداقل بعد هر یک ساعت مطالعه استراحت کوتاهی داشته باشید (میتونه هر یک ساعت و نیم یکبار و یا دو ساعت هم باشه؛ به هر حال هدف اینه که اذیت نشیم و بازدهیمون رو بالا نگه داریم)🖍 -پس باید زمان برای "درس خوندن" مشخص باشه! زمان برای "مرور یادداشت ها و تکرار" مشخص باشه! زمان برای "استراحت و نظم دادن به ذهن قبل آزمون" هم مشخص باشه .🍭🌸 📎@CafeYadgiry📎
📔🌻~=~ --------------------------- •چجوری درست درس بخونیم که خسته نشیم؟: +جاهای متفاوت درس بخونید: عوض کردن جای درس خوندن هم جالبه میتونه بهتون انرژی بده برای تمرین و درس ها و واستون تنوع میشه؛میتونید پشت بوم، کتابخونه یا حتی جلوی پنجره کوچک بشینید.🪟🐼×•× +ترکیبی بخون: خوندن یک درس برای تمام روز به طور افتضاحی کسل‌کننده و خواب‌آوره؛به جای یک درس چند درس شروع کنید؛اینطوری فهمیدن مطالب هم راحت تره.☕️🌙×•× +از تصاویر استفاده کنید: درس خوندن و حفظ مطالب خیلی از طریق تصاویر و کشیدن جدول نمودار براتون آسون تر میشه.🧸🎈×•× +برنامه ریزی: خیلی مهمه که تمام درس ها رو برای آخر روز نزاری و برنامه‌ریزی داشته باشی؛ این کار فشار زیادی رو از زندگیتون کاهش میده؛ یک پنل دفتر برنامه ریزی بخر یا برای خودت درست کن.📈🐭×•× @CafeYadgiry🌹
🌹•شاگرد اول کلاس باشیم!.🐦🍓 •– – – – – – – – -- -- -- --• 1 زمان آنلاین بودن خود را هوشمندانه بگذرانید .🦋👑.‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌⤿ 2 جملات زیبا و نقل‌قول‌های ارزشمند را یادداشت کنید .💛👧🏻. ⤹ 3 خود را در همه حال به قلم و کاغذ مجهز کنید .🐕🌸 .⤹ 4 دوستان زرنگ را در اطراف خود نگه‌دارید .🍒⛸ .⤹ 5 دوستان زیادی داشته باشید .🧡🛁. ⤹ 6 چرت بزنید .🛋☁️ . ⤹ 7 بازی‌های ویدئویی انجام دهید .🤺🐳.⤹ 8 کار با ابزارهای جدید را تجربه کنید . 🌿👩🏼‍🍳 .⤹ 9 غذاهای مقوی بخورید .🍭☀️. ⤹ 10 مطالب چالش‌برانگیز بخوانید .🍉🦋 .⤹ @CafeYadgiry🌼
روش درس خوندن پیش خوانی : 🙇🏻‍♀️ اعتماد به‌ نفس 🌬️ هنگامی که معلم در مورد موضوع تدریس سؤال می‌پرسه با اعتمادبه‌نفس بهش جواب بدین ؛━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━ [📉یادگیری سریع👩🏻‍🏫] این کار به سرعت یادگیری شما کمک می‌کنه و اگر این درس را برای بار دوم و سوم بخونیݩ تو ذهنتون بهتر تثبیت میشه ؛━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━ [👩🏻‍⚕گسترش ذهن🧠] این پیش‌خوانی ذهن شما را بازتر می‌کند و فکر شما را پرورش می‌دهد و به شما انگیزه‌ی‌مضاعفی برای مطالعه کردن میدهد ؛━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━ هر وقت خواستین موضوعی را یاد بگیرید قبل از اون نسبت به اون دیدگاه کلی پیدا کنید پیش‌خوانی به معنی مطالعه‌ی کامل و دقیق نیست بلکه به معنی مطالعه‌ی نکات مهم و تیترهای اصلیه که سه حسن داره ؛▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬ @CafeYadgiry
•{🖤🤍}•• ‌ || اعصابم خورد بود... از دست آرام! براش متاسفم بودم که رفته بود دنبال بی حیا بازی! صورتم حسابی قرمز شده بود... دستام رو مشت کرده بودم تا بلکه از عصبانیتم کم بشه. ولی فایده ای نداشت... آرام حسابی بغض داشت... این رو از صورت و حرکاتش فهمیدم... با خودم فکر کردم.... اینکه آرام بخاطر بی محلی من با آبروی خودش بازی نمیکنه... چرا باید دست بزاره رو غیرت من؟ چه دلیل و توجیهی میتونه داشته باشه؟ آرام ازاین دخترا نیست! من میشناسمش...من خواهرمو میشناسم... انقدر با خودم کلنجار رفتم تا فکری به سرم زد.... پسره از قیافش مشخص بود که داره دروغ میگه... خیلی بلبل زبونه! دروغ...دروغ ...دروغ..چیزی که به شدت ازش بدم میومد... دیکه طاقت نیاوردم.. +آقای احمدی !فیلم لطفا! احمدی هم سریع فیلم رو نشون داد.. پسره عوضی... اول تیکه میندازه بعد هول میده! با دیدن آرام که افتاد زمین کفری شدم... و یقه پسره رو گرفتم! چسبوندمش به دیوار تا میخورد زدمش... با صدای احمدی به خودم اومدم که پسره افتاده بود رو زمین و منم میزدمش......
╮🎟🥂╭ ↜موقع درس خوندن خوابت میبره؟✨💤 🛌┊•دراز کشیده یا تو تخت درس نخون 🍗┊•بعد غذا سریع نرو سراغ درس 🥛┊•قبل از خوابیدن یه لیوان شیر بخور 📕┊•واسه خوابت یه پلنر یا برنامه منظم داشته باش 🥘┊•پرخوری نکن و شام و ناهارت دیر وقت نباشه 💡┊•نور فضای مطالعت رو تنظیم کن ؛؛┈━━━━━━══━━━━━━┈ @CafeYadgiry
╮✨❤️╭ ↜برنامه ریزی برای امتحانات نوبت اول🔖📎 🎮┊•زمان هایی رو برای فعالیت غیر درسی در نظر بگیر ❣┊•برنامه ریزی مخصوص خودتو تهیه کن 📊┊•برنامه ریزی درسی فعلیتو ارزیابی کن 💥┊•خودتو ملزم به اجرای برنامه کن 🗞┊•سبک مطالعه ای که واست مناسبه رو پیدا کن 📌┊•از برنامه ریزیت پیروی کن 🤹🏻‍♀┊•تو برنامه زنگای تفریح کوتاه در نظر بگیر ؛؛┈━━━━━━══━━━━━━┈ @CafeYadgiry😇
روتین درسی•💗📑•: (عادت های افراد موفق) ـــ ایده هاشونو مینویسن ـــ خودشونو خیلی درگیر فضای مجازی نمیکنن ـــ چیزایی که گوش میکنن آرومشون میکنه ـــ فیلمای انگیزشی و چالشی رو دنبال میکنن ـــ سحر خیزن ـــ همیشه منظم و مرتبن ـــ حواسشون به تعذیشون هست ــــ حتما کتاب میخونن ـــ سعی میکنن چیزای جدید یاد بگیرن ـــ به طبیعت زیاد توجه میکنن @CafeYadgiry
* آزمونت‌ رو تحلیل کن ﹝ 🥐🍓 ﹞ ⇠جواب سوال رو از پاسخنامه چک‌کن. ⇠اگه نکته جدیدی دیدی یادداشت کن. ﹝ 🥜🌸 ﹞ ⇠اگه بلد نبودی، از اون تیپ سوال چند تا تست جدید حل کن یا مجدداً به درسنامه رجوع کن و مبحث رو بخون. ⇠اگه دچار دام آموزشی شدی، نکته سوال رو یادداشت کن و برنامه ریزی کن که اشتباهت توی ازمونای بعد تکرار نشه. ﹝ 🍞💕 ﹞ ⇠اگه بی دقتی کردی یا خدای نکرده شانسی زدی، علت بی دقتی رو همراه با نکته سوال یادداشت کن. ⇠اگه دچار دام آموزشی شدی علاوه بر نکته سوال حتما صورت سوال هم برای خودت بنویس و بعدا مرور کن. @CafeYadgiry
˼ توصیـہ!🧡🌸𐃘😶‍🌫🤍...به استراحت نیاز داری اگه ––––· • —– ٠ ✤ ٠ —– • ·––––      |حوصله حضور در جمع رو ندارید! 🛌|بزور از تخت جدا میشید! 🌴|انگیزه ندارید برای انجام کارها!      |زیاد از حد خودتون رو قضاوت میکنید! 💤|الگوی خواب نامناسبی دارید!      |از همه چیز رنجیده میشوید! 💞|از چیزای دوستداشتنی لذت نمیبرید! 🍱|بیش از اندازه غذا میخورید!˹ ‹ ' 🧡🥨 !' › @CafeYadgiry
✏️ چک لیست روزانه📆 به طور حتم کارهایی هستند که شما باید به صورت روزانه آن‌ها را تکرار کنید، چه کارهای مربوط به منزل و چه کارهای مربوط به حرفه شغلی تان. برای انجام این کارها چک لیستی جداگانه درست کنید تا بتوانید برنامه‌های روزانه خود را بهتر بنویسید و در انجام آن‌ها موفق تر عمل کنید. زیرا در این صورت می‌دانید که به چه اندازه زمان برای انجام کارهای روزانه خود نیاز دارید ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پیدا کردن 20 درصدی ها🔍 قانون 20/80 که توسط ویلفرد پرتو مطرح شده است، یکی از مفیدترین قوانین در مدیریت زمان است. 80 درصد موفقیت‌هایی که در کارتان به دست می‌آورید، حاصل 20 درصد از فعالیت‌های شماست. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 20درصدی ها را از کجا پیدا کنیم؟🗃 با بررسی فعالیت‌های گذشته خود می‌توانید 20 درصدی‌ها را پیدا کنید. یکی از مهمترین فواید نوشتن کارهای روزانه، پیدا کردن 20 درصد از کارهای مهم است. با یافتن آن‌ها می‌توان به پاسخ این سوال رسید که چگونه برنامه ریزی کنیم تا موفق شویم. برای مثال اگر شما 10 کار را در دفترچه یادداشت خود نوشته و آن‌ها را اولویت‌‌بندی کنید، 2 مورد اول جزو 20 درصدی‌های مهم هستند. استفن کاوی، نویسنده، تاجر و سخنران انگیزشی آمریکایی معتقد است: «اگر نردبان را روی دیوار مناسب تکیه نداده باشید، هر قدم‌تان روبه بالا سریع‌تر شما را به نقطه اشتباه نزدیک می‌کند.» @Angizeshi_darsy
‹‍ - آدم چجورى شكست ناپذير ميشه؟! 🍓🌚 آدم شكست ناپذير كسى نيست كه شكست نميخوره، بلكه كسيه كه ياد گرفته با شكست هاى خودش روبرو بشه و با اونها درست برخورد كنه و ميدونه كه با وجود ناكامى ها بايد دوباره قواى خودش را جمع كنه و بلند بشه و به تلاش ادامه بده تا بتونه به اهدافش دست پيدا كنه . . )!🧡⌇☁️ ⇆ '🦋! @CafeYadgiry❤️
🥺💛 هر وقت ، هرجایی از زندگیتون احساس کردید ، کم آوردید ، خسته شدید ، دیگه نمی‌تونید ..🚶🏻‍♀🥲 بپذیریدش ، زور الکی نزنید ، به خودتون یکم استراحت بدید! شما هيچوقت مجبور نیستید بیشتر از ظرفیت وجودیتون چیزی رو تحمل کنید.💜🫂 تحمل کردن شمارو پیر میکنه ! شمارو از یک آدم پر انگیزه و پر جنب و جوش به یه آدم ناامید ِافسرده خسته تبديل می‌کنه.💆🏻‍♀☁️ اگر وسط راه خسته شدین کم آوردین ، بزن بغل یه استراحت به خودتون بدین ، 🚌☕️ این باعث میشه هیچوقت تو مسیر کم نيارین ، جا نزنین @CafeYadgiry📙
شبتون بخیر و شادی🌙 00:00
یه عـــالمــــهـ روزایــــــ قشنگـــــــــ پــــیـــش روتــــــه✨🌸 @CafeYadgiry♥️
•{🖤🤍}•• ‌ با سر و صدای آرام بلند شدم... انقدر عصبانی بودم که‌ممکن بود آرام هم...هوووووف... آرام درو باز کرد و رفتیم بیرون. توی سالن بودیم که صدای نکره پسره به گوشم خورد. : _دست رو پسرحاج حسین بلند میکنید؟ بدبختتون میکنمممم! به قرآن بدبختتون میکنم! اعصابم خط خطی بود...با این حرفش تبدیل به نقاشی شد... خواستم برگردم که با صدای آرام و کشیده شدن دستم وایستادم... _ولش کن دیگه! حرفاشو زد.. کتکشم خورد.! و بعد به سمت در راه افتاد... فحشی به خودم نثار کردم... چرا من انقدر زود قضاوتش کردم؟ چرا انقدر بی عقلم! سرم تیری کشید ... فشاری به سرم وارد کردم و به سمت در حرکت کردم. سوار ماشین شدم و دنبال آرام راه افتادم... پابه پای آرام با ماشین میومدم... +آرام سوار شو.. _....... +آرام! سوار ...شو! _... +با توام! _ نمیام! میخام خودم برم! + به جهنم! هر قبرستونی که میخوای بری برو! پامو روی گاز فشار دادم..... ای خدا.... چرا باهاش اینجوری صحبت کردم؟ دست خودم نبود... ‌کنترلی روی خودم نداشتم... اونقدری که نزدیک بود چنددفعه غزل خداحافظی رو بخونم (تصادف) گوشیم زنگ خورد... +بله؟ _الو! سلام خوبی؟ +سلام حامد...بد نیستم تو خوبی؟ _منم بدنیستم...میتونی بیای؟ +آره دارم میام..... _باشه! خدافظ _خدافظ... .....
•{🖤🤍}•• ‌ || از سالن دانشگاه زدم بیرون... حس خفگی داشتم اون ساعاتی که داخل دانشگاه بودم... زیاد از دانشگاه دور نشده بودم که صدای رادین به گوشم خورد... _باتوام! سوار شو! +نمیام! میخام خودم برم! با حرفی که زد شوکه شدم| _به جهنم هر قبرستونی که میخوای بری برو! سرجام وایستادم... ولی اون رفت..با سرعت هم رفت.. خدایا! چرا انقدر عذابم میدی؟.... چرا همش باید به من گیر بدن؟ چرا من نباید بهشون... با فکری که به سرم زد ساکت شدم... به ماشین رادین نگاهی انداختم و سریع دربست گرفتم... با اینکه خیلی حالم بد بود و سرم از شدت عصبانیت درد میکرد... ولی هیجان زیادی برای تعقیب رادین داشتم... تقریبا ده دقیقه ای میشد که دنبال رادین بودم... که در آخر پیچید تویه خیابون... ماشینش رو پارک کرد کنار یک ساختمون و خودش پیاده شد ... سریع پیاده شدم.. +ممنونم آقا...بفرمایید💵 وارد یک کوچه شد... زنگ یکی از واحد هارو زد و وارد ساختمون شد... خدایا چ کنم؟ برم؟ نرم؟ تصمیم آخرمو گرفتم.....
•{🖤🤍}•• ‌ دلمو زدم به دریا... سمت ساختمون قدم برداشتم... زنگ یکی از واحد هارو زدم.. _بله؟ +سلام...ببخشید با جناب مستوفی کارداشتم... _شما؟ +خواهرشون هستم! _آهان بله بفرمایید... دررو باز کرد و سریع وارد ساختمون شدم.. هرچی میرفتم سالنه تمومی نداشت ... داشتم از حال میرفتم ... روی صندلی که دوسه قدم از من فاصله داشت نشستم.. یه نفسی گرفتم و دوباره بلند شدم... ...صدای زنگی که تو سالن پیچیده بود عذاب آور بود.. میخواستم وارد اتاقی بشم که صدای رادین به گوشم‌خورد..... رادین: خانوم مگه من نگفتم اگه کسی بامن کار داشت درو باز نکن؟ خانومه: ای بابا! میگم گفتن خواهرتونه! میزاشتم دم در بمونه؟ وارد اتاقی شدم که رادین درحال بحث کردن بود... +چه خب‌.... کپ کرده به اطرافم نگاه میکردم.. +را...ر..رادین! رادین سریع اومد جلوم وایستاد... _بریم‌بیرون برات توضیح میدم.. سرم رو به معنی نه تکون دادم... +ای..نجا چک..ار می‌‌‌..کنی!
•{🖤🤍}•• ‌ رادین عصبی گفت: _بریم بیرون برات توضیح میدم! دستمو کشید و منو برد بیرون... مات زده فقط نگاش میکردم... دستی به موهاش کشید.. _چجوری پیدا‌کردی اینجارو؟ +..... _باتوام آرام! +هققق..... نمیدونستم چی بگم... حالم بشدت بد شده بود.. فکر نمیکردم رادین.... خدایا خودت مواظبش باش! چرا به من نگفته بود؟ چرا مخفی کرده بود از من؟ گلوم از بغض درد میکرد.. دیگه‌نتونستم تحمل کنم و زدم زیر گریه... با کاری که رادین کرد گریم شدید تر شد... __________________________ || بعد اینکه حامد زنگ زد، سمت محل کارم راه افتادم... بدجور ذهنم درگیر بود... اصلا نفهمیدم کی رسیدم... بعداز سلام و علیک با بچه ها رفتم پیش حامد... رفتم سمت اتاق حامد که طبقه دوم بود... در زدم... _بیا تو.. +سلام! ازرو صندلی بلند شد. _به سلام! آقا رادین رفیق دپرس خودم! چت شده؟ نشستم روبروش... +هیچی... _بگو دیگه! +آرام تو دانشگاه... با صدای در ساکت شدم.. =آقای مستوفی خواهرتون اومدن.. +چییی؟ اینجا؟ =بله! +بدبخت شدم! نگاهی به حامد انداختم که نگران شده بود....سریع بلند شدم و رفتم پایین...