eitaa logo
📝 داستان شیعه 🌸
2.3هزار دنبال‌کننده
60 عکس
3 ویدیو
1 فایل
✨ ﷽ ✨ 📖 اگه به داستان‌هایی که با زندگی معصومین مرتبطه یا داستانهای تاریخی پندآموز علاقه‌داری، مارو دنبال کن... ⚠️ نشر مطالب با ذکر لینک مجاز است❗ 💢 کانال اصلی‌مون: @Hadis_Shia برای بیان نظرات 👇 B2n.ir/w15631
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🔸 چرا امام زمان سهم امام را قبول نکرد؟! عثمان بن سعید می‌گوید: مردی از اهالی عراق نزد من آمد، و سهم امام خود را آورد خدمت امام زمان فرستاده شود. من آن را به امام عصر (علیه السلام) رساندم. حضرت آن را قبول نکرد رد نمود، و به آن مرد فرمود: حق پسر عمویت که چهار صد درهم است از میان آن بیرون کن! آن مرد از این پیشامد مبهوت شد و سخت تعجب کرد (چون نمی دانست بدهکار است) به خانه که برگشت، به حساب اموال خود رسیدگی نمود معلوم شد، زمین زراعتی پسر عمویش در اختیار او بوده، که قسمتی از حق او را رد کرده، و قسمتی را تا آن وقت نپرداخته است. به دقت حساب کرد معلوم شد، باقی مانده سهم پسر عمویش از همان زمین، چهار صد درهم است، همان طور که امام فرموده بود. مرد عراقی آن مبلغ را به عمو زاده‌اش رد کرد، و بقیه را به امام زمان (علیه السلام) فرستاد، آنگاه مورد قبول واقع گردید. 📔 بحار الأنوار: ج۵١، ص٣٢۶ 🔰 @DastanShia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 💠 تشرف در مسجد سهله این حکایت را عالم عامل و عارف کامل آقا علی رضا نائینی، از عالم پرهیزکار مولی زین العابدین سلماسی شاگرد سید سند و سید بحرالعلوم نقل نموده و شیخ سلماسی از خواص سید بحرالعلوم بوده است. وی می‌گوید: در نجف اشرف در محضر سید سند حاضر بودم که محقق میرزای قمّی، صاحب کتاب قوانین در سالی که از ایران به قصد زیارت قبور امامان علیهم السّلام و حج بیت الله الحرام به عراق برگشته بود، بر سید سند وارد شد. وقتی مجلس از اغیار که بیش از صد نفر بودند خالی شد و تنها سه نفر از باتقوایان و اهل درستی که به درجه اجتهاد نیز رسیده بودند، باقی ماندند، میرزای قمی برای استفاده از محضر سید جلو آمد. میرزای قمی به سید سند گفت: شما فائز هستید و فرزند روحانی و جسمانی ائمه علیهم السّلام می‌باشید و تقرب ظاهری و باطنی شما به حضرات معلوم است. پس از سفره‌های این خوان پر نعمت چیزی بر ما تصدق کنید و میوه ای از میوه‌هایی که از این بوستان آل محمد صلّی اللَّه علیه و آله چیده اید به ما مرحمت کنید تا سینه ما فراخ و دلمان به آن مستحکم شود. سید بی درنگ پاسخ داد: من شب گذشته یا دو شب قبل از این (تردید از راوی است) برای ادای نماز شب به مسجد کوفه رفته بودم و می‌خواستم اول صبح به نجف برگردم تا درس و بحث علمی‌ام تعطیل نشود، و دأب من در طول سالیان متمادی بر این امر بود. وقتی از مسجد کوفه خارج شدم، در جانم شوقی به مسجد سهله پیدا کردم، ولی از ترس اینکه مبادا به درس اول صبحم نرسم، خیالم را از آن منصرف نمودم، ولی اشتیاقم لحظه به لحظه بیشتر می‌شد و دلم میل زیادی به آن مکان پیدا می‌کرد. در همین حال که تردید در رفتن داشتم، بادی وزید که غبار فراوانی به همراه داشت و مرا به هیجان آورد و مسیرم را به سمت مسجد منحرف سهله کرد و گویی این توفیقی بود که بهترین همراه مؤمن است و ناگهان خود را مقابل درب مسجد دیدم. داخل مسجد سهله شدم، ولی دیدم از عباد و زوار خالی است و فقط شخص بزرگواری مشغول مناجات با خدای جبار است؛ با عباراتی که دل‌های قسیّ را نرم می‌کرد و چشم‌های خشک را از سیلاب اشک تر می‌نمود. دلم به پرواز آمد، حالم دگرگون شد، زانوانم لرزیدن گرفت و از شنیدن آن کلمات که تا آن موقع نشنیده بودم، اشک چشمم به آرامی جاری شد و چشمم تاکنون این دعا را در بین ادعیه مأثوره ندیده بود. دانستم که آن شخص بزرگوار فی الحال آن دعا را انشا می‌نمود، نه اینکه محفوظات ذهنی اش را قرائت کند. در جای خود مشغول استماع و لذت بردن میخکوب بودم، تا اینکه از مناجاتش فارغ شد. پس متوجه من شد و به زبان عجمی فرمود: مهدی بیا! من چند گام به جلو برداشتم و ایستادم. فرمود: جلوتر بیا! کمی جلوتر رفتم و ایستادم. امر فرمود: باز هم جلو بیا که ادب در امتثال امر است. پس جلوتر رفتم، به حدی که دستم به او می‌رسید و دست مبارک او نیز به من می‌رسید. آنگاه کلامی فرمود. مولی سلماسی ناقل حکایت می‌گوید: وقتی کلام سید سند به اینجا رسید، کلام را منحرف کرد و ادامه نداد و مشغول جواب به سؤال محقق قمی شد که از ایشان پرسیده بود: چرا شما با این قدرت علمی و وسعت اطلاع، کمتر اهل کتاب نوشتن هستید؟ سید سند وجوهی برای قلت تصانیفش ذکر کرد. وقتی محقق قمی دوباره پرسید که آن بزرگوار در مسجد سهله چه کلمه ای به شما فرمود؟ از روی انکار با دست اشاره ای کرد و گفت: این از اسرار ناگفتنی است. 📔 بحار الأنوار: ج۵۳، ص۲۳۶ 🔰 @DastanShia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ♦️ جوانی با پدر و برادر جوان امام صادق علیه السلام فرمود: عربی بادیه نشین به خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد. رسول خدا صلی الله علیه و آله که عبایی نازک پوشیده بود، نزد او آمد. عرب بادیه نشین به او گفت: ای محمد! با ظاهری نزد من آمدی که گویی جوان هستی. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: بلی ای اعرابی، من جوان، پسرِ جوان و برادرِ جوان هستم. اعرابی گفت: ای محمد! جوان بودن شما را می‌پذیرم، ولی چگونه فرزند جوان و برادر جوان هستید؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: آیا نشینده‌ای که خداوند عزیز می‌فرماید: "قَالُوا سَمِعْنَا فَتًى يَذْكُرُهُمْ يُقَالُ لَهُ إِبْرَاهِيمُ" گروهی گفتند شنیدیم جوانی از مخالفت با بت‌ها سخن می‌گفت که او را ابراهیم می‌گویند. (انبیاء، ۶٠) 'من فرزند ابراهیم علیه السلام هستم؛' ولی برادر جوان هستم؛ زیرا همانا در روز جنگ اُحُد ندا کننده‌ای آسمانی با صدای بلند فریاد زد: "لا فَتی إلّا عـلـے لا سَیف إلّا ذوالفقار" هیچ شمشیری جز ذوالفقار و هیچ جوانی جز علی علیه السلام نیست. 'از این رو، علی برادر من است و من برادر اویم.' 📔 بحار الأنوار، ج ۴۲، ص ۶۴ 🔰 @DastanShia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤 السَّلامُ عَلَی الْحُسَیْن وَ عَلی عَلَیِ بْن الْحُسَین وَ عَلی اَوْلادِ الْحْسَیْن وَ عَلی اَصحابِ الْحُسَین ... ‌. . . شهادت مجاهد کبیر، پرچمدار مقاومت در منطقه، عالم بافضیلت دینی، و رهبر مدبر سیاسی، جناب سید حسن نصرالله رضوان‌ الله‌ علیه بر همه مسلمین جهان تسلیت باد. 🏴 💢 @Hadis_Shia 💢
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از 🌺 حدیث شیعه 🌺
🖤 پيامبر خـدا صلى الله عليه و آله أفضَلُ الشُّهَداءِ الذين يُقاتِلُونَ في الصفِّ الأوَّلِ، فلا يَلفِتُونَ وُجوهَهُم حتّى يُقتَلُوا، اُولئكَ يَتَلَبَّطُونَ في الغُرَفِ العُلى مِنَ الجَنَّةِ، يَضحَكُ إلَيهِم ربُّكَ، فإذا ضَحِكَ رَبُّكَ إلى عَبدٍ في مَوطِنٍ فلا حِسابَ علَيهِ. برترين شهيدان، كسانى هستند كه در صف مقدّم مى جنگند و (از دشمن) روى بر نمى‌گردانند تا آن كه كشته شوند. اينان در بالا خانه‌هاى بهشت مى‌آرمند، پروردگارشان به روى آنان مى‌خندد و هرگاه پروردگارت، در جايى، به بنده‌اى لبخند زند، حسابرسى ندارد. 🏴 📚 کنز العمّال، حدیث ۱۱۱۲۰ 💢 @Hadis_Shia 💢
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ✨ ثواب نه هزار سال عبادت میمون بن مهران می‌گوید: در محضر امام حسن مجتبی (علیه السلام) نشسته بودم که مردی به خدمت آن حضرت آمد و عرض کرد: فرزند پیامبر خدا! فلانی، مالی از من طلب دارد و می‌خواهد به خاطر آن مرا به زندان بیندازد. حضرت فرمود: به خدا سوگند! مالی ندارم که قرض تو را ادا نمایم. مرد عرض کرد: یابن رسول الله! با او صحبت کنید (تا مرا به زندان نیندازد). امام (علیه السلام) فرمود: با اینکه من با او ارتباط ندارم، ولی از امیر مؤمنان (علیه السلام) شنیده‌ام که پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله) می‌فرمود: هرکس برای رفع حاجت برادر مسلمانش تلاش نماید همانند کسی است که نه هزار سال خدا را عبادت کرده، در حالی که روزها را روزه گرفته و شبها را به نماز ایستاده است. 📔 بحار الأنوار: ج٧۴، ص٣١۵ 🔰 @DastanShia