eitaa logo
انسانیات 🇮🇷
452 دنبال‌کننده
119 عکس
15 ویدیو
5 فایل
﷽ إِنْسانیَّات، تلاشی برای احیاء «حکمت عملی» در دوران معاصر است. این انجمن توسط حجج الاسلام انصاریان و خیاط زاده راهبری می‌شود ارتباط با ما: https://eitaa.com/Ensaniyaat_admin انسانیات در سایر بسترهای مجازی: https://zil.ink/ensaniyaat
مشاهده در ایتا
دانلود
امام جواد ع و سازمان وکالت (قسمت دوم) ۶. عملکرد امام جواد ع در سازمان وکالت ۶.۱ معرفی وکلا و جایگاه آنها به شیعیان امام جواد در ضن نامه ای که جهت نصب ابراهيم بن محمد همدانى به جاى يحيى بن ابى عمران (وكيل حضرت در قم) نگاشته بود، به ابراهيم فرموده بود كه نامه را تا زمانى كه يحيى در قيد حيات است باز نكند. ازاين‏رو، ابراهيم پس از درگذشت يحيى از وكالت خود باخبر شد. اين روايت، حكايت از آن دارد كه ائمه (عليهم السلام) آن‏چنان به استمرار فعاليت شبكه وكالت در نواحى شيعه‏نشين اهتمام داشتند كه حتى قبل از درگذشت وكيل يك ناحيه، جانشينش را تعيين كرده بودند. اما اين‏كه آن حضرت توصيه مى‏كنند نامه پيش از درگذشت وكيل پيشين گشوده نشود شايد براى تأمين امنيت بيش‏تر وكيل پيشين و وكيل جانشين بوده، زيرا تشكيلات وكالت به طور مخفيانه و غيرآشكار فعاليت مى‏كرد. گفتنى است ابراهيم بن محمد همدانى علاوه بر قم، در همدان نيز وكالت امام جواد (ع) را عهده‏دار بوده كه البته معلوم نيست وكالت اين دو ناحيه را به طور همزمان عهده‏دار بوده باشد. بنا به نقل كشى، امام جواد (ع) طى نامه‏اى به ابراهيم، ضمن اعلام وصول اموال و وجوه ارسالى، و اين‏كه امام (ع) مقدارى دينار و لباس براى او فرستاده‏اند، به وى خبر دادند كه به شيعيان همدان، وكالت ابراهيم را اعلام كرده و ضمن دعوت به تبعيت از او، فرموده‏اند كه در ناحيه همدان، وكيلى به جز او ندارند. و اين‏كه به وكلاى ديگر هم‏چون نضر و ايوب نيز فرموده‏اند كه برخلاف نظر ابراهيم عمل نكنند. ۶.۲ مقابله با وکلای منحرف اين مقابله گاه به شكل صريح انجام مى‏شد و در مواردى، امامان معصوم (عليهم السلام) مقابله جدى و علنى با برخى از وكلاى خائن را به صلاح نديده و به معرفى چهره حقيقى آن‏ها به معدودى از شيعيان اكتفا مى‏كردند. از نمونه‏هاى مربوط به اين نوع برخورد، جريان «صالح بن محمد بن سهل همدانى» است. وى كه از وكلاى وقف در قم بود، در دوران وكالتش، ده هزار درهم از اموال متعلق به امام جواد (ع) را بدون اذن حضرت مصرف كرد. سپس به نزد آن جناب آمده و عرض كرد: «يابن رسول اللّه مرا درباره ده هزار درهم كه خرج كرده‏ام، حلال كن!» حضرت نيز در پاسخ فرمودند: «حلال است!» ولى هنگامى كه وى از نزد حضرت خارج شد آن حضرت به ابراهيم بن هاشم كه در مجلس حضور داشت فرمودند: «برخى از اينان اموال و حقوق آل محمد (ص) و فقرا و مساكين و ابناء سبيل آنان را به ناحق مصرف كرده سپس نزد من آمده و طلب حلّيت مى‏كنند؛ آيا گمان مى‏كنى كه من در مواجهه با آنان مى‏گويم: حلال نمى‏كنم؟! به خدا قسم روز قيامت از اينان به سختى سؤال خواهد شد». با توجه به فضاى خفقان‏آميز عصر عباسى و حساسيت دستگاه حكومتى نسبت به فعاليت‏هاى وكلا، امامان معصوم و وكلاى آنان، رعايت اصل نهان‏كارى و تقيه را در سرلوحه برنامه‏هاى خود قرار داده بودند. ۶.۳ نظارت بر عملکرد وکلا امام جواد (ع) با نظارت دقيق بر كار سازمان وكالت، موجب تقويت و گسترش آن در عصر خود شد. اين نظارت، دورترين نقاط در قلمرو سازمان وكالت را نيز در برمى‏گرفت؛ براى نمونه، آن جناب دو وكيل و نماينده سيار به نام‏هاى مسافر و ميمون به نواحى مركزى ايران، از جمله قم، ارسال فرمود تا ضمن تماس با وكيل‏هاى مقيم، وجوه شرعى جمع شده در نزد آنان را نيز اخذ و به نزد حضرت ببرند. زكريا بن آدم كه وكيل برجسته حضرت در قم بود، به علّت مشاهده اختلافى كه بين اين دو نماينده سيار بروز كرد از تحويل وجوه شرعى خوددارى نمود. اين امر موجب شد امام از طريق احمد بن محمد بن عيسى قمى پيامى به زكريا مبنى بر لزوم ارسال وجوه شرعى بفرستند. ۶.۴ تامین مالی وکیل بنا به نقل كشى پس از آن‏كه ابراهيم بن محمد همدانى وكيل امام جواد (ع) در همدان، وجوه شرعى را نزد آن جناب ارسال نمود، آن حضرت مقدارى دينار و لباس براى او فرستاد و طى نامه‏اى به وى، ارسال دينارها و لباس‏ها را نيز يادآور شد. اين نقل مى‏تواند به‏طور ضمنى حاكى از وجود برنامه‏اى مشابه درباره ساير وكلاى ائمه (عليهم السلام) نيز باشد؛ يعنى پس از ارسال وجوه شرعى، مقدارى از آن‏ها به خود وكيل بازگردانده مى‏شد. حال ممكن است اين وجه را، صله امام بدانيم و يا مزد وكالت وكيل به حساب آوريم. طبق نقل كلينى، ديگر وكيل امام جواد (ع) يعنى ابوعمرو حذّاء كه از تنگ‏دستى نزد آن جناب شكوه مى‏كند، پس از آن‏كه محل وكالتش «باب كلتا» در بصره تعيين مى‏شود، به امر حضرت پانصد درهم مستمرى براى وى مقرّر مى‏گردد. منبع: مجموعه مقالات همایش سیره و زمانه امام جواد (ع) - جلد اول، مقاله امام جواد (ع) و سازمان وكالت‏، محمدرضا جبارى (صفحات 537 تا 593) 🌐 مطالعه مشروح مقاله 🔍 نشانی ما: https://eitaa.com/Ensaniyaat 🖌 ارتباط با مدیر: https://eitaa.com/m_khayatzadeh
فهرست مطالب کانال طلیعه سخن ۱. وقایع انتخاباتیه (قسمت اول) ۲. امام جواد ع و سازمان وکالت (قسمت اول) ۳. امام جواد ع و سازمان وکالت (قسمت دوم) ۴. وقایع انتخاباتیه (قسمت دوم) ۵. وقایع انتخاباتیه (قسمت سوم) ۶. وقایع انتخاباتیه (قسمت چهارم) ۷. وقایع انتخاباتیه (قسمت پنجم) ۸. حسینیه انسانیات (فصل اول) ۹. حسینیه انسانیات (فصل دوم) ۱۰. حسینیه انسانیات (فصل سوم) ۱۱. زیارت از منظر فیلسوفان مسلمان ۱. شهید مطهری (۱) ۲. شهید مطهری (۲) ۱. ابن مقفع (قسمت اول) ۲. ابن مقفع (قسمت دوم) ۳. فارابی (قسمت اول تا ششم) ۴. فردوسی (قسمت اول تا پنجم) ۵. سعدی ۱. کلیله و دمنه (بخش اول) ۲. کلیله و دمنه (بخش دوم) ۳. کلیله و دمنه (بخش سوم) ۴. کلیله و دمنه (بخش چهارم) ۵. الادب الکبیر (بخش اول) ۶. الادب الکبیر (بخش دوم) ۷. الادب الکبیر (بخش سوم) ۸. اخلاق ناصری ۹. بوستان سعدی (پنج فرسته) ۱. درنگی بر یک یادداشت ۱. گلستان سعدی ۱ ۲. موعظت بازرگان ۳. گفتگوی کلیله و دمنه ۴. حق رعیت بر پادشاه ۱. درسنامه چیستی حکمت عملی (۱) ۲. درسنامه چیستی حکمت عملی (۲) ۳. درسنامه چیستی حکمت عملی (۳) ۱. در محضر دکتر امامی جمعه 🔰 با کلیک بر روی هر عنوان‌ به مطلب منتشر شده منتقل می شوید. •••༺ إِنْسانيّاتْ؛ انجمن حکمت عملی ༻••• https://eitaa.com/joinchat/2587689759Ca4c467c7b2
وقایع انتخاباتیه (قسمت دوم) جناب ارسطو در نامه ای سرگشاده خطاب به اعضای شورای نگهبان نکاتی را درباره تایید صلاحیت نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری گوشزد کرد. وی در این نامه یادآور شد: «پیش از این در کتاب سیاست نوشته بودم که معیار توزیع فرصت ها به صورت عادلانه، تناسب است؛ یعنی هر فرصتی تنها باید در اختیار کسی قرار گیرد که طبعا شایستگی و فضیلت متناسب با آن موقعیت را داشته باشد.» وی افزود: «البته من برخلاف استادم افلاطون، با دموکراسی چندان مشکلی ندارم و معتقدم باید شهروندان در بیان عقاید خود آزاد باشند، اما این به معنای آن نیست که هر فردی برای هر منصبی مناسب است و می توان هر کسی را به هر کاری گمارد.» این فیلسوف باستانی نوشت: «بر این اساس کار شما در بررسی صلاحیت داوطلبان را می ستایم؛ زیرا نمی توانم بپذیرم آنچه امروزه فیلسوفان سیاسی لیبرال معتقدند کاملا درست باشد؛ اینکه همه باید از فرصت برابر در همه موقعیت ها برخوردار باشند و هرکس بتواند در هر موقعیتی قرار بگیرد برای من پذیرفتنی نیست. بالاخره انسان ها طبعا با یکدیگر متفاوت آفریده شده اند و هر یک شایستگی هایی دارند که ایشان را تنها برای موقعیت های خاصی دارای صلاحیت می کند؛ مثلا نمی شود کسی که از لحاظ روحی و بدنی مناسب نویسندگی است، خلبان شود.» ایشان در ادامه بر اهمیت جایگاه شورای نگهبان تاکید کرده و افزودند: «ریاست جمهوری جایگاهی است که برای ایجاد، گسترش و حفظ فضائل عقلی و خلقی در جامعه پدید آمده است؛ پس کسانی را تایید کنید که توانایی و شایستگی این کار را داشته باشند.» 🔎 @Ensaniyaat
مستند نامه خیالی ارسطو به اعضای شورای نگهبان به قرار زیر است: «می توان ادعا کرد مناصب و احترامات حکومت باید بر پایه تبعیض توزیع شود. بدین معنی که کسانی به این مناصب و احترامات برسند که در یک خصلت نیکو برتر از دیگران باشند؛ اگرچه در همه خصال و خصایص دیگر برابر و همانند آنان به شمار آیند.» (سیاست ارسطو، کتاب ۳، فصل ۷، ص۱۳۲، ۱۲۸۳ب) «اگر یک خاندان یا یک تن در فضایل از دیگران برتر باشند، چنانکه هیچکس با ایشان برابری نتواند کرد، بی گمان آن خاندان یا آن تن را باید به شهریاری برگزید و در همه کارها حق حاکمیت بخشید.» (سیاست ارسطو، کتاب ۳، فصل ۱۱، ص۱۵۳، ۱۲۸۸الف) 🔎 @Ensaniyaat
«پاتوق»، انعکاس صدای مخاطبان إنسانيات است. در ادامه، اولین مطلب از این بخش تقدیم حضورتان می شود. 🔍 نشانی ما: https://eitaa.com/Ensaniyaat
درنگی بر یک یادداشت: 🖊 به قلم: حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد صادق علیپور (پژوهشگر وابستۀ موسسۀ پژوهشی حکمت و فلسفۀ ایران) در مصاحبه خیالی با فارابی دربارۀ انتخابات، نکته ای محل درنگ است: 🔹 و آن اینکه فارابی در کتاب آراء اهل مدینه فاضله، هجده ویژگی برای رییس مدینه ذکر می کند که از این بین، دوازده ویژگی، ویژگی ارادی است و شش ویژگی طبیعی. 🔹این در حالی است که وی در کتابهایی مانند تحصیل السعاده، کتاب المله و فصول المدنی تنها به برخی از این ویژگی ها اشاره می کند. همین امر باعث شده برخی فارابی پژوهان متون او را دچار ابهام بدانند: 🟢 برای مثال، دکتر داوری در کتاب فارابی فیلسوف فرهنگ ص 159 چنین می نویسد: (فارابی در کتاب «آراء اهل المدینة الفاضلة» دوازده خصلت برای رییس مدینه فاضله تشخیص می دهد و در «فصول المدنی» به شش صفت اکتفا می کند. 🟢 اما در «تحصیل السعادة» به طور کلی شرایطی را از قول افلاطون ذکر می کند که در کتاب «سیاست نامه» آورده است) و در ادامه شرایط دوازده گانه رییس اول را بر می شمارد. همچنین در ص162 می آورد: (اما با کمال تعجب می بینیم که فارابی در «فصول المدنی» از این نظر عدول می کند و شرایط رییس اول را به شش صفت تقلیل می دهد). دکتر داوری در کتاب فارابی نیز ص 174 نیز عباراتی با این مضمون می آورد. 🟢 همچنین خانم دکتر فرناز ناظرزاده کرمانی نیز در کتاب اصول و مبادی فلسفه سیاسی فاربی ص271 می گوید: ( فارابی برای رییس اول بنیانگذار مدینه دوازده خصلت برمی شمارد. برای جانشینان رییس فقط شش شرط نخست را یعنی: 1. سلامت ونیروی جسمانی، 2. عمق و وسعت نظر، 3. حافظه قوی،4. قدرت درک روابط علی و معلولی در پدیدهها، 5. قدرت بیان و احاطه و نفوذ کلام، 6. عشق به یادگیری و استقامت در برابر مرارتهای آن لازم می شمارد. و بر این شروط شش گانه شش شرط دیگر می افزاید...). 🔹 به نظر می رسد فصل بندی غیر دقیق کتاب آراء اهل المدینة الفاضلة سبب برداشت اشتباه نویسندگان مذکور شده است؛ چرا که در این کتاب، فصل بیست و هشتم به خصوصیات و ویژگی های رییس مدینه فاضله اختصاص دارد و انتظار می رود در ذیل این عنوان از اولین ویژگی رییس اول آغاز و به ترتیب همه آن ها ذکر شود این درحالی است که چنین امری رخ نداده و تنها بخشی از ویژگی ها در این بخش آمده است. این امر سبب غفلت از ویژگی های اساسی که در سطرهای پایانی فصل پیشین آمده، شده است. 👈 برای مطالعۀ بیشتر مراجعه شود به: مقاله فلسفه امامت در اندیشه فارابی 🔎 @Ensaniyaat
عبدالله بن مقفع (بخش دوم)
عبد الله ابن المقفع (بخش دوم) در بخش پیشین به طور مختصر به معرفی شخصیت و تاریخ زندگی ابن مقفع پرداختیم. در ادامه نگاهی به آثار وی در اخلاق و سیاست خواهیم داشت. گرچه به طور طبیعی آثار وی در حکمت عملی از پختگی شایسته‌ای برخوردار نیست و عمده آثار وی در این حوزه نوعی گردآوری قلمداد می‌شود، اما بر حسب آثار باقیمانده فضل تقدم در این حوزه از آن وی است. لازم به توضیح است که خلافت اسلامی در قرون اولیه، به جهت فقدان نرم‌افزارهای لازم برای دیوان‌سالاری و کشورداری، به آثار ترجمه شده از شرق و غرب وابسته بودند؛ آثار ترجمه‌شده از پادشاهی ساسانی اولین نمونه‌ها از این دست بودند و ابن مقفع نیز به دلیل آشنایی با این فرهنگ، یکی از واسطه‌ها برای انتقال آیین کشورداری از ایران باستان به خلافت عباسی بوده است. در این دوره راهنماهای کشورداری و اخلاق پادشاهی معمولا در قالب پند و اندرز یا داستان به شاهان و شاهزادگان آموزش داده‌ می‌شده است. آثار ترجمه‌ای یا تأليفی ابن مقفع نیز از همین قالب‌ها پیروی می‌کند برخی از آثار باقیمانده از وی در مسائل نزدیک به حکمت عملی به قرار زیر است: 1. کلیله و دمنه: کتابی است با اصالت هندی که ابن مقفع آن را از پهلوی به عربی ترجمه کرده است. در این کتاب از دریچه افسانه‌هایی از روابط و گفتگوی حیوانات، آیین زندگی و شیوه کشورداری را می‌آموزد. در دیباچه آن صراحتا بیان شده است که این کتاب برای خواص از ملوک تاليف شده است و به منظور حفظ آن آموزه‌ها از دسترس مردمان عامی، از زبان نمادین در آن بهره برده‌اند. ظاهرا همه آنچه در این کتاب آمده است، ترجمه نیست و افزوده‌هایی از خود ابن مقفع را نیز در بر می گیرد. 2. الأدب الکبیر: کتابی است در امور حکومت و کشورداری که که مشتمل است بر پندها و اندرزهایی که ظاهرا بخش‌هایی از آن ترجمه اقوال حکمای فارسی و برخی نیز احتمالا دارای اصالتی یونانی است. درجایی از این کتاب نوشته است: «إن ابتليت بالإمارة فتعوذ بالعلماء» (اگر گرفتار ریاست شدی، به دانشمندان پناه آور) (آثار ابن المقفع، ص247) 3. الأدب الصغير: مورخان در برابر الأدب الکبير، برای ابن مقفع کتابی با این عنوان یاد کرده اند اما روشن نیست که نسخه مطبوع فعلی، حقیقتا همان کتاب باشد. در این نسخه موجود، بخش‌هایی از کتاب با الأدب الکبیر و بخش‌های دیگر با کلیله و دمنه مشترکاتی دارد ولی به هر روی موضع این کتاب نیز در آداب سیاست‌ورزی و حکومت است. 4. رسالة الصحابة: اين‌ كتاب‌ تأليف‌ ابن‌ مقفع‌ است‌ و ترجمه‌ نيست‌. اين‌ رساله‌ خطاب‌ به‌ منصور خليفة عباسى‌ است‌ و راهنمايي‌هايى‌ است‌ درباره سپاه‌ خراسان‌ و مردم‌ كوفه‌ و بصره‌ و شام‌ و حجاز و دربارة قضات‌ و ماليات‌ و اطرافيان‌ يا «صحابة خليفه‌». در یکی از فقرات این کتاب می خوانیم: «قد علمنا علما لایخالطه شک أن عامة قط لم يصلح من قبل أنفسها و لم يأتها الصلاح إلا من قبل خاصتها» (ما به يقین دریافتیم که عوام مردم به خودی خود و بدون فعالیت و کار خواص اهل صلاح نمی‌شوند) (آثار ابن المقفع، ص323) 5. كتاب‌ التاج‌ فى‌ سيرة انوشروان‌: این کتاب را ابن مسکویه در تجارب الأمم نقل کرده است و به احتمال زیاد مطابق گزارش ابن ندیم از آن ابن مقفع بوده است. این کتاب تألیف خود انوشیروان بوده است که توسط ابن مقفع به عربی ترجمه شده است. انوشیروان‌ در اين‌ كتاب‌ شرح‌ بعضى‌ از وقايع‌ روزگار سلطنت‌ خود را نوشته‌ است. 🌐 مقاله ابن المقفع در دایرة المعارف بزرگ اسلامی 👈 ابن مقفع (بخش اول) 🔎 @Ensaniyaat
«پندانه»، انعکاس حکمت عملی در متون ادبی کهن است. ادبیات غنی فارسی پر است از پندهای اخلاقی و دستور العمل های کشورداری که در این بخش به نمونه هایی از آنها خواهیم پرداخت. @Ensaniyaat
گروهی حکما به حضرت کسری در، به مصلحتی سخن همی‌گفتند و بزرگمهر که مهتر ایشان بود خاموش. گفتندش: چرا با ما در این بحث سخن نگویی؟ گفت: وزیران بر مثال اطبا اند و طبیب دارو ندهد جز سقیم را؛ پس چو بینم که رای شما بر صوابست مرا بر سر آن سخن گفتن حکمت نباشد. چو كاری بی فضول من بر آید مرا در وی سخن گفتن نشاید و گر بینم که نابینا و چاه است اگر خاموش بنشینم گناه است 📚 گلستان سعدی، باب اول در سیرت پادشاهان، حکایت ۳۸ 🔎 @Ensaniyaat
🖋 حاشیه ای بر حکایت گلستان در تکمیل حکایت منقول از سعدی می توان به این نکته توجه داد که یکی از تمثیل های رایج و پر اثر در حکمت عملی، تناظر بین مدبر مدینه و پزشک است. مثلا فارابی در فصول منتزعة با استفاده از این تناظر، در چند فصل ابعاد گوناگونی از تدبیر مدینه را تبیین می کند. 🔷 از جمله در فصل سوم کار پزشک را این چنین تبیین می کند: «متى انحرف البدن عن الاعتدال من مزاجه فالذي يردّه إلى الاعتدال و يحفظه عليه هو الطبيب.» 🔷 سپس در ادامه کارویژه مدبر مدینه را چنین معرفی می کند: «كذلك إذا انحرفت المدينة في أخلاق أهلها عن الاعتدال، فالذي يردّها إلى الاستقامة و يحفظها عليها هو المدنيّ.» 🔷 وی در ادامه در باره نقاط اشتراک و افتراق مدیر و پزشک چنین جمع بندی می کند: «فالمدنيّ و الطبيب يشتركان في فعليهما و يختلفان في موضوعَيْ صناعتهما. فإنّ موضوع ذلك هو الأنفس، و موضوعَ هذا هوالأبدان. و كما أنّ النفس أشرف من البدن،كذلك المدنيّ أشرف من الطبيب.» 📚 فصول منتزعة، فصل ۳، ص۲۴ 🔎 @Ensaniyaat
🏴 امام باقر علیه السلام در تذکرة الاولياء آن حجت اهل معاملت؛ آن برهان ارباب مشاهدت؛ آن امام اولاد نبی؛ آن گزیده احفاد علی؛ آن صاحب باطن و ظاهر ابوجعفر محمد باقر رضی الله عنه ... گویند که کنیت او ابوعبدالله بود و او را باقر خواندندی مخصوص بود به دقایق علوم و لطایف اشارت؛ و او را کرامات مشهور است به آیات باهر و براهین زاهر؛ و می‌آرند در تفسیر این آیت که فمن یکفر بالطاغوت ویؤمن بالله فرموده است که بازدارندۀ تو از مطالعه حق طاغوت است بنگر تا چه محجوبی بدان حجاب ازوی بازماندۀ به ترک آن حجاب بگوی که به کشف ابدی برسی و محجوب ممنوع باشد و ممنوعی نباید که دعوی قربت کند. نقلست که از یکی از خواص او پرسیدند که او شب چون می‌گذراند گفت: چون از شب لختی برود او از اوراد فارغ شود به آواز بلند گوید الهی و سیدی شب درآمد و ولایت تصرف ملوک بسر آمد و ستارگان ظاهر شدند و خلایق بخفتند و صوت مردمان بیارامید و مردم از در خلق رمیدند و بایستهای خود بنهفتند و بنوم درها فروبستند و پاسبانان برگماشتند و آنها که بدیشان حاجتی داشتند فرو گذاشتند بار خدایا تو زندۀ و پایندۀ و بینندۀ غنودن بر تو روانیست و آنکه ترا بدین صفت نداند هیچ نعمت را مقر نیست. تو آن خداوندی که رد سائل بر تو روا نباشد. آنکه دعا کند از مومنان بردرگاهست سایل را باز نداری بار خدایا چون مرگ و گور و حساب را یاد کنم چگونه از دنیا بهرۀ پس از تو خواهم از آنکه ترا دانم و از تو جویم از آنکه ترا می‌خوانم راحتی درحال مرگ بی‌برگ و عیشی درحال حساب بی‌عفاب. این می‌گفتی و می‌گریستی تا شبی او را کسی گفت: یا سیدی چند گوئی گفت: ای دوست یعقوب را یک یوسف گم شده چنان بگریست علیه السلام که چشمهایش سفید شد من ده کس از اجداد خود یعنی حسین و قبیله او را در کربلا گم کرده‌ام کم از آن کی در فراق ایشان دیده‌ها سفید کنم ... 📚 عطار نیشابوری, تذکرة الأولیاء 🔎 @Ensaniyaat